مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
جازموریان
حوزه های تخصصی:
امروزه امنیت جوامع با ابعاد نظامی، معیشتی، محیطی و اجتماعی- فرهنگی جوامع پیوند خورده است و امنیت پایدار بدون تأمین اشتغال مطمئن و درآمدزا محقق نخواهد شد. جوامعی که امنیت پایدار و اقتصاد پایدار را به عنوان یک رسالت راهبردی نگاه می کنند شناسایی، تقویت و بالفعل سازی ظرفیت های انسانی، سازمانی، فضایی- مکانی و... را برای تحقق اشتغال پایدار در پیش گرفته اند. اجرای CSP در نواحی روستایی یکی از راهکارهای بین المللی برای تحقق اقتصاد و محیط پایدار با رویکرد مشارکتی و آمایشی و منطقه ای است که در سال های اخیر در نواحی روستایی ایران از جمله جازموریان در جنوب کرمان در حال اجراست.
هدف تحقیق حاضر تحلیل عملکرد CSP جازموریان در زمینه اشتغال و ارائه ی مدلی مطلوب برای موفقیت بیشتر چنین برنامه هایی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی با ابزار مشاهده و پرسشنامه گردآوری شدند. جامعه نمونه 8 روستای تحت اجرای CSP و 60 نفر از سرگروه های توسعه عضو CSP می باشد. روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون Anova و Tتک نمونه ای در محیط SPSS است.یافته های تحقیق نشان داد در اکثریت روستاها نرخ موفقیت اشتغال کمتر از 50 درصد بوده است، نتایج Anova نشان داد تفاوت معناداری بین مطلوبیت سیاست های 4 گانه در زمینه ی اشتغال زایی وجود دارد و نتایج آزمون T نشان داد موفقیت مشاغل آموزش محور بیش از مشاغل دیگر است.
براساس یافته های تحقیق سیاست آموزش محور و سپس فضامحور نسبت به سیاست های سازمان محور و تجربه محور در ایجاد اشتغال مؤثرتر بوده اند. ارائه ی الگوی مطوب نیازمند تأکید بر نقاط قوت CSP و رفع ضعف های آن است یعنی مدل مطلوب اشتغال و اقتصاد روستایی علاوه بر رعایت فرآیندی بودن، یکپارچگی و مشارکتی بودن باید براساس واقعیت های انسانی و زیرساختی و مقتضیات محلی، معیارهای مکانی- فضایی و الگوی رفتاری ساکنان هر روستا باشد
ارزیابی وضعیت بازآفرینی فرهنگ محیطی نواحی روستایی (مطالعة موردی: پایلوت ترسیب کربن جازموریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تحقیق: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها از روش کتاب خانه ای و میدانی با ابزار مشاهده و پرسش نامه گردآوری شدند. جامعه آماری، محدوده اجرای ترسیب کربن جازموریان است. جامعه نمونه ۸ روستای تحت اجرای ترسیب کربن و ۱۸۰ نفر از اعضای گروه های توسعه ترسیب کربن است که به صورت تمام شماری انتخاب شدند. روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون تحلیل واریانس و تکنیک تولید وزنی است.
یافته ها: در راستای آزمون فرضیه اول، یافته های مدل تولی وزنی نشان داد اعضای گروه های توسعه روستاهای زیارت میرمقداد و حیدرآباد کمترین درجه بازآفرینی و روستاهای بوهنگ، گروچان و چاه دشت بیشترین میزان بازآفرینی فرهنگ محیطی را داشته اند. نتایج تحلیل واریانس فیشر نشان داد بین ۸ روستای پایلوت به لحاظ بازآفرینی فرهنگ محیطی تفاوت معناداری (۰.۰۰۰) وجود دارد. در راستای آزمون فرضیه دوم نتایج نشان داد به جز دو روستای زیارت میرمقداد و حیدرآباد، اجرای ترسیب کربن در منطقه جازموریان توانسته است به ارتقای درجه بازآفرینی فرهنگ زیست محیطی کمک کند که از مصادیق آن ارتقای دانایی مردم در مورد محیط و منابع آن، اجرای پروژه های تولید نهال، نهال کاری، ایجاد بادشکن بیولوژیک، کاهش فشار بر مراتع و ایجاد مشاغل فنی و هنری و غیره می باشد.
محدودیت ها/ راهبردها: بهترین رویکرد برای ارتقای فرهنگ زیست محیطی روستاییان جازموریان، تأکید بر رویکرد دانایی محوری و بهترین راهبرد برای روستاهای منطقه، راهبرد صنعتی شدن (صنایع کوچک، کارگاهی، هنری و مشاغل غیروابسته به آب) و راهبرد توسعه اقدامات محیطی با مشارکت روستاییان می باشد که این دو راهبرد، جای گزین مناسبی برای راهبرد کشاورزی مرسوم است.
راهکارهای عملی: با توجه به ضعف و آسیب پذیری نظام محیطی منطقه، ضعف فرهنگ زیست محیطی روستاییان، و فرصت های ترسیب کربن برای بهبود این ضعف ها می توان راهکارهای عملی از قبیل تداوم برگزاری دوره های فنی و حمایت از مشاغل نوپای ایجادشده برای زنان و مردان، جلب همکاری عملی روستاییان در اجرای پروژه های آبیاری نوین به صورت مشارکتی با سازمان جهاد کشاورزی و غیره ارائه داد:
اصالت و ارزش: اصالت و ارزش یافته های تحقیق به خاطر کشف و ارزیابی تأثیرات برنامه های مشارکتی در ارتقای درجه بازآفرینی زیست محیطی روستاییان می باشد که این تأثیرات در سه بعد اندیشه ای، رفتاری و عملی آشکار است.
مقایسه ظرفیت های بوم گردشگری (اکوتوریسم) منطقه جازموریان در شرایط نرمال و خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش شهرنشینی و افزایش اوقات فراغت، روند افزایش طبیعت گردی و تخریب محیط زیست و جاذبه های فرهنگی در سطح جهانی رو به گسترش است. هدف این مقاله شناسایی منابع و ظرفیت های توسعه بوم گردشگری (اکوتوریسم) منطقه جازموریان با توجه به محدودیت های اعمال شده در شرایط خشکسالی و تبیین جاذبه های طبیعی منطقه جاز موریان، به منظور توسعه گردشگری در سطح منطقه و کشور است. این پژوهش، با استفاده از مدل SWOT به بررسی و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها در شرایط خشکسالی و نرمال و وزن دهی به عوامل مؤثر، به منظور تعیین راهبرد مناسب در امر بوم گردشگری (اکوتوریسم) می پردازد و راهبردهایی برای توسعه بوم گردشگری در منطقه جازموریان ارائه می دهد. یافته های پژوهش نشان داد نقاط قوت منطقه جازموریان در شرایط نرمال، عوامل جاذبه های طبیعی و اشکال ژئومورفولوژیکی، میراث فرهنگی، فرهنگ مردم بومی، تنوع جانوری و گیاهی است. نقاط ضعف نیز به نبودن تبلیغات صحیح و آلودگی محیط زیست بستگی دارد و تهدیدها، تخریب آثار تاریخی و طبیعی، تهاجم فرهنگی و کمبود سرمایه گذاری است. عدد به دست آمده 16/3 است که نشان می دهد منطقه جازموریان درصورت برنامه ریزی و مدیریت صحیح یکی از قطب های شاخص گردشگری در کشور است. هرچند در شرایط خشکسالی بهره گیری هدفمند از ظرفیت های بوم گردشگری به منظور ایجاد اشتغال و کاهش فقر در منطقه، زمینه سازی برای ایجاد حس خودباوری، توجه به آداب و رسوم و رفتار مردم منطقه (که جذابیت های ویژه ای خلق کرده است)، زمینه سازی برای افزایش آگاهی مردم نسبت به گونه های نادر مانند خرس سیاه آسیایی، هوبره ، گونه علفی برم با هدف حفظ آنها، شناسایی و بهره گیری از ظرفیت ها به منظور رقابت با سایر مناطق تفریحی رقیب، توجه به این جذابیت ها و سرمایه گذاری برای آنها، زمینه ساز رفع بسیاری از تهدیدها و ضعف های گردشگری منطقه است
سهم بندی منابع رسوبات تپه های ماسه ای با استفاده از دو مدل ترکیبی مورد استفاده در روش انگشت-نگاری رسوب (مطالعه موردی: منطقه ی جازموریان، جنوب استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش انگشت نگاری رسوب همراه با مدل های ترکیبی یک رویکرد رایج در کمی نمودن سهم منابع رسوبات به ویژه رسوبات آبی می باشد ولی در زمینه رسوبات بادی تحقیقات اندکی انجام شده است. در این تحقیق، دو مدل ترکیبی کالینز و هوگس مورد استفاده در انگشت نگاری رسوب به منظور کمی نمودن سهم منابع رسوبات تپه های ماسه ای در منطقه جازموریان، جنوب کرمان بکار برده شد. بدین منظور پس از تعیین جهات باد و تهیه نقشه زمین شناسی، اقدام به نمونه برداری از منابع بالقوه تپه های ماسه ای شامل پهنه های ماسه ای ( Qs )، رسوبات آبرفتی ریزدانه و بستر خشکرودها ( Qal )، رسوبات مخروط افکنه ها و پادگانه ها ( Qt ) و ترکیب رس و نمک ( Qc )؛ و از مناطق رسوب یا تپه های ماسه ای ( Qsd ) گردید. به طوری که 58 نمونه سطحی از منابع بالقوه تپه های ماسه ای شامل 7 نمونه از Qs ، 25 نمونه از Qal ، 5 نمونه از Qt و 21 نمونه از Qc ؛ و 14 نمونه از مناطق رسوب ( Qsd ) برداشت گردید و پس از آماده سازی نمونه ها، غلظت ده عنصر ( Ni, Cu, Co, Cr, Ga, Mn, P, Ba, Sr و Li ) اندازه گیری شد. به منظور تفکیک منابع تپه های ماسه ای، از یک فرآیند آماری دو مرحله ای شامل تست های کروسکال والیس و آنالیز تابع تشخیص گام به گام استفاده گردید که چهار ردیاب شامل Cr, Li, Ni و Co به عنوان ردیاب های بهینه انتخاب شدند و به عنوان پارامترهای ورودی به مدل های ترکیبی مورد استفاده قرار گرفتند. سهم های ارائه شده برای منابع تپه های ماسه ای توسط هر دو مدل مشابه هم بدست آمد و منابع Qs و Qal به عنوان منابع غالب برای 14 نمونه تپه ماسه ای شناخته شدند. همچنین بر طبق نتایج، مقادیر GOF محاسبه شده برای مدل کالینز (با بالاترین مقدار GOF برابر 95/99 درصد) بالاتر از مدل هوگس (با بالاترین GOF برابر 9/99 درصد) محاسبه شد که نشان دهنده کارآیی بالای این مدل در منشایابی رسوبات تپه ماسه ای می باشد. به طور کلی، استفاده از روش انگشت نگاری رسوب با مدل ترکیبی کالینز برای کمی نمودن سهم منابع تپه های ماسه ای فعال در سایر مناطق پیشنهاد می گردد.
پایش زمانی و مکانی پدیده گرد و غبار با استفاده از داده های ماهواره ای در جنوب شرق ایران،با تأکید بر منطقه جازموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰۶
153 - 168
حوزه های تخصصی:
منطقه جازموریان واقع در جنوب شرقی ایران- بین دو استان کرمان و سیستان و بلوچستان ایران، هم اکنون به دلیل خشکسالی و سد سازی های متعدد، کاملاً خشک و تبدیل به بیابان شده است. این منطقه یکی از مناطق کلیدی تولید گردوغبار کشور است، اما تاکنون مطالعات محدودی در این منطقه بخصوص در زمینه گردوغبار صورت گرفته است. به منظور بررسی گردوغبار در این منطقه از داده های ماهواره ای شامل شاخص گردوغبا ر AAI بدست آمده از سنجنده های TOMS_N7 (1978-1993) ، EP (1996-2005) TOMS_ و OMI (2005-2014) و شاخص عمق نوری گردوغبا ر AOD حاصل سنجنده های MISR (2000- 2013) و MODIS (2000-2014) استفاده گردید. نمودار تغییرات زمانی شاخص ها در منطقه جازموریان و نقشه های پهنه بندی رخدادهای گردوغبار برای جنوب شرق ایران تهیه شد. چند نقطه در جنوب شرق ایران به عنوان کانون تولید گردوغبار؛ شامل: زابل، منطقه ای در پاکستان نزدیک به مرز ایران، سواحل مکران (خلیج گواتر) و منطقه جازموریان شناسایی گردید. با توجه به تغییرات سالانه شاخص ها می توان چندین سال یا دوره را به عنوان دوره های اوج طوفان گردوغبار در منطقه شناسایی کرد، 1363 (شروع رخداد طوفان های گردوغبار)، 1370، 1382-1383، 1387 و1391. به طور کلی روند صعودی در مقادیر شاخص ها را می توان در نتیجه ساخت سدهای متعدد بر سر راه رودهای تغذیه کننده جازموریان و در نتیجه خشک شدن تدریجی آن دانست و افزایش های ناگهانی در مقادیر می تواند در نتیجه وقوع خشکسالی ها باشد. عمده وقایع گردوغبار در منطقه جازموریان در دو فصل بهار و تابستان اتفاق می افتد و به ترتیب در فصل زمستان و پاییز از شدت آن کاسته می شود. بنابراین فعالیت گردوغبار در چهار ماه می، ژوئن، ژولای و آگوست شدید و در چهار ماه نوامبر، دسامبر، ژانویه و فوریه ضعیف تر از سایر ماه ها می باشد.
بررسی و مطالعه محوطه های پیش از تاریخ (دوران مس و سنگ و عصرمفرغ) شهرستان قلعه گنج (بخش چاه دادخدا)
حوزه های تخصصی:
شهرستان قلعه گنج در جنوب استان کرمان، در مرز استان سیستان وبلوچستان و هرمزگان قرار دارد. نخستین فصل بررسی و شناسایی این شهرستان در سال 1395 ه .ش. صورت پذیرفت و درپی آن، 66 محوطه و اثر که دربر گیرنده بازه های زمانی پارینه سنگی تا سده اخیر هستند، شناسایی شد؛ در پژوهش حاضر تلاش بر این است که محوطه های دوران مس وسنگ و عصر مفرغ به صورت جداگانه از لحاظ گاهنگاری و پراکندگی استقراری و پیوندهای فرهنگی با مناطق همجوار مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. وجود شواهد گاهنگاری مطلق از این دوران در نزدیک ترین مناطق همجوار، برخلاف دوره های پیشین و سپسین، کمک شایانی به این تحلیل ها می نماید. در پژوهش حاضر، نخست، مجموع سطحی محوطه های دوران مس وسنگ و عصر مفرغ با توجه به روش تطبیقی و مقایسه ای مورد گاهنگاری قرار گرفته و همچنین پیوندهای فرهنگی آن ها با نواحی مجاور مشخص شده است. براساس گاهنگاری مقایسه ای انجام شده، محوطه های مس وسنگ به ترتیب معرف دوره های فرهنگی یحیی Va محوطوط آباد I و علی آباد در جنوب شرق ایران هستند. مطالعه سفال های سطحی به دست آمده از کلیه محوطه های عصر مفرغ نشانگر پیوندهای فرهنگی این منطقه با کناره های شرقی جازموریان (تپه بمپور)، حوضه هلیل رود (تپه کنارصندل جنوبی) و دره صوغان (تپه یحیی) است. اجزا و ساختار نمایان و مشهود محوطه های عصر مفرغ به اشکال متفاوت معماری سنگ چین در نواحی کوهستانی برخلاف تپه های واقع در دشت، مبنای مناسبی را با توجه به داده های سطحی در پیشنهاد کارکردهایی مانند: گورستان، فضاهای مسکونی و احتمالاً ساختارهای مرتبط با مدیریت آب و کشاورزی برای این محوطه ها فراهم می نماید. محدوده زمانی پیشنهادی برای محوطه های این دوره با توجه به شیوه گاهنگاری مقایسه ای، اواخر هزاره چهارم تا نیمه نخست هزاره دوم قبل ازمیلاد است. محوطه های یادشده به صورت پیوسته از کوهپایه های جنوبی جازموریان تا ارتفاعات شمالی خلیج فارس گسترش می یابند که با توجه به نحوه پراکندگی شان و تعیین موقعیت راهبردی مکان قرارگیری آن ها به عنوان حدمیانی و پیونددهنده ناحیه بمپور با پس کرانه های خلیج فارس، فرضیه نقش تنگه ها و رودهای فصلی به عنوان گذرگاه و پل های ارتباطی بین دو ناحیه یادشده مطرح می شود. نتایج تحقیق حاضر، بیانگر نقشِ واسطه ای ناحیه مورد بررسی در پیوند فرهنگی بین نواحی شرقی جازموریان و حوضه هلیل رود در دوران مس وسنگ و عصر مفرغ است.
بررسی نسبی زمین ساخت فعال با استفاده از شاخص های ریخت زمین ساختی در حوضه های جنوب شرق منطقه آتشفشانی بزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
107 - 130
حوزه های تخصصی:
آتشفشان بزمان، در جنوب شرق ایران، شمال غربی شهرستان ایرانشهر و در شمال شهر بزمان واقع گردیده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی زمین ساخت فعال حوضه های آبریز نشأت گرفته از آتشفشان بزمان (با نگرشی بر شهر بزمان) و محیط پیرامون آن و همچنین سطح بندی فعالیت های زمین ساختی نسبی می باشد. در این راستا به مطالعه شاخص های مورفومتریک پرداخته شده است که عبارتند از: نسبت عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، سینوسیتی جبهه کوهستان (Smf)، شیب طولی رودخانه (SL)، پهنای کف دره به ارتفاع آن(Vf) ، انتگرال هیپسومتری (Hi)، شاخص میانگین شیب محوری کانال(MASC) ، شاخص شکل حوضه آبریز (Bs). نتایج حاصل از تحلیل های زمین ریختی، به صورت شاخص نسبی فعالیت های زمین ساختی (Iat) بیان شده است. این شاخص فعالیت های زمین ساختی یک منطقه را در چهار طبقه فعالیت کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد نشان می دهد. براساس مطالعات انجام شده، رده بندی فعالیت زمین ساختی به صورت ذیل است: گستره با فعالیت زمین ساختی نسبی خیلی بالا در بخش های شمال شمال غربی و شمال شمال شرقی گستره مطالعاتی قرار گرفته اند، این حوضه ها در بخش های شمال- شمال شرق و شرقی منطقه واقع شده اند، که این مسئله عمدتاً متأثر از سنگ شناسی (خصوصاً پیرامون آتشفشان)، حرکت ساختار های زمین ساختی فعال موجود در این حوضه ها می باشد. پهنه با فعالیت زمین ساختی نسبی متوسط در بخش های میانی و جنوبی منطقه واقع شده و پهنه با فعالیت زمین ساختی نسبی پایین که حوضه های بخش های مرکزی و غرب و جنوب غرب در این پهنه قرار خواهند گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل شاخص ها گویای فعالیت زمین ساختی در محدوده آتشفشان بزمان و پیرامون آن می باشد. به دلیل واقع شدن شهر بزمان و مراکز جمعیتی در محیط اطراف آتشفشان خصوصاً بخش جنوب شرقی آن، احتمال وقوع خطرات زمین شناسی در آینده اجتناب ناپذیر است.
مقایسه تحلیلی وضعیت مورفوتکتونیکی حوضه های سوبسیدانسی با استفاده از نظریه هندسه فرکتالی (مطالعه موردی: پلایای دامغان و جازموریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
133 - 147
حوزه های تخصصی:
امروزه تئوری مجموعه های فرکتال و اندازه گیری های بعد فرکتالی به طور گسترده ای برای توصیف بسیاری از فرآیندهای تکتونیکی به کار می رود. این پژوهش با هدف تحلیل وضعیت مورفوتکتونیکی پلایاهای دامغان و جازموریان به عنوان دو حوضه سوبسیدانی به بررسی نتایج بعد فرکتالی گسل و شبکه زهکشی که بیان کننده سکون یا فعالیت تکتونیکی است می پردازد. براین اساس محدوده هایی را در همه جهات پلایاها تعیین و به روش شمارش جعبه ای که از پرکاربردترین روش آنالیز در تحلیل بعد فرکتالی است اعداد هر دو پارامتر را بدست آورده و مناطق را مقایسه و تحلیل می نماید. داده-های مورد استفاده در این پژوهش سیستم گسلی حوضه های مورد مطالعه در مقیاس نقشه های 250000/1 زمین شناسی و برای الگوی شبکه زهکشی در مقیاس250000/1 از نرم افزار Arc Hydro است. نتایج بیان می کنند که در منطقه جازموریان قسمت جنوبی چاله بالاترین بعد فرکتالی گسل و پایین ترین بعد فرکتالی شبکه زهکشی را دارا می باشد که نشان از فعالیت بیشتر تکتونیک این محدوده است. پس از آن محدوده های غربی و شرقی با ارقام گسلی نزدیک به هم قرار دارند و از آنجا که ابعاد فرکتالی گسل این دو محدوده نزدیک است محدوده ای که بعد فرکتالی آبراهه آن کمتر باشد محدوده فعال تر در نظر گرفته می شود (محدوده غربی)، سپس محدوده شرقی قرار دارد که دارای بیشترین رقم گسلی است و در نهایت محدوده شمالی جازموریان نسبت به سایر قسمت ها سکون تکتونیکی بیشتری را تجربه می کند. در منطقه دامغان نیز قسمت غربی با بالاترین بعد فرکتالی گسل (1.4034) و پایین ترین بعد فرکتالی شبکه زهکشی (1.3739) مؤید منطقه فعال تر تکتونیکی است. پس از آن محدوده های شرقی با توجه به ارقام بعد فرکتالی گسل و شبکه زهکشی محدوده فعال است. سپس محدوده شمالی حوضه فعالیت تکتونیکی را نشان می دهد که در این محدوده نیز تعداد زیاد زلزله موید این مطلب است و در نهایت محدوده جنوبی نسبت به سایر قسمت ها سکون تکتونیکی بیشتری را تجربه می کند.
ارزیابی کارایی روش های طبقه بندی نظارت شده و نظارت نشده در پایش ریگزارها (مطالعه ی موردی: ریگ جازموریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
81 - 92
حوزه های تخصصی:
ریگزارها به علت قابلیت جابه جایی، پیشروی و تأثیر مستقیم آن بر نواحی سکونتگاهی و فعالیت های مختلف عمرانی از مناطق مهم نواحی بیابانی هستند؛ بنابراین پایش آن ها بسیار حائز اهمیت است. با توجه به اینکه استفاده از روش های نظارت شده و نظارت نشده به عنوان یکی از روش های مرسوم در تعیین و پایش انواع کاربری های اراضی محسوب می شوند، در این تحقیق به ارزیابی میزان دقت روش های مختلف طبقه بندی در پایش ریگزارهای چاله ی جازموریان پرداخته شد. در این تحقیق به منظور ارزیابی دقت روش های مختلف طبقه -بندی در تعیین نوع کاربری منطقه ی موردمطالعه به خصوص ریگزارهای منطقه از تصویر ماهواره ی لندست 8، سنجنده ی OLI سال 2017 استفاده شده است. ابتدا محدوده ی ریگزارهای منطقه به روش دستی با استفاده از گوگل ارث و نقشه ی توپوگرافی منطقه تهیه شد. سپس در نرم افزار ENVI نوع کاربری اراضی محدوده ی مطالعاتی به روش های مختلف نظارت شده (حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین، متوازی السطوح) و نظارت نشده (k-mean) تعیین گردید و سپس محدوده ی ترسیم شده با محدوده ای که به روش های مختلف طبقه بندی تعیین شده است، با استفاده از دو روش نقطه ای و سطحی مقایسه و میزان دقت هر کدام از روش ها سنجیده شد. با توجه به نزدیک بودن نوع بازتابش تصاویر لندست در مناطق بیابانی، نتایج حاصل از دقت کمی برخوردار است؛ به طوری که نتایج ارزیابی بیانگر این است که در روش نقطه ای و سطحی طبقه بندی حداکثر احتمال به ترتیب با دقت کلی 9/64 و 53 درصد دارای بالاترین دقت است و روش k-mean نیز به ترتیب با دقت کلی 5/15 و 17 درصد دارای کم ترین دقت ممکن است؛ بنابراین به منظور پایش نوع کاربری ازجمله ریگزارهای مناطق بیابانی باید از نوع دیگری از تصاویر ماهواره ای یا الگوریتم های دیگر طبقه بندی استفاده کرد.
مهندسی معکوس محیطی در شبیه سازی سامانه های دینامیک؛ نمونه موردی: بازسازی محیط دیرینه دریاچه جازموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
1 - 24
حوزه های تخصصی:
مهندسی معکوس محیطی از روش های جدید است که می توان به اتکای آن تصویری از دیرینه محیط به دست آورد. این روش می تواند این پیام را برای محققان داشته باشد که با چه شرایطی امکان تجدید حیات محیط های گذشته وجود دارد. سیستم های دینامیک که متکی به داده های محیطی زمان حال است با طبقه بندی متغیرها و براساس نظریه «کیاس»5 درنرم افزار Vensimاین امکان را فراهم می آورد تا الگوریتم دینامیک روابط بین متغیرها و نحوه وابستگی آن ها با استفاده از مدل سازی «سیستم های پویا» امکان پذیر و با محدویت های سیستم های استاتیک مواجه نباشد. در این پژوهش با استفاده از داده های Dem 10 متری، تحلیل اسناد مکتوب و داده های میدانی، به بازسازی فضای محیط گذشته چاله جازموریان مبادرت شد. نتایج نشان داد: 1- سطح دریاچه جازموریان، در کنترل عوامل محیطی نقش مؤثری دارد؛ 2- در صورت به کارگیری سناریوی احیای دریاچه مطابق با تراس 390 متری به عنوان کارآمدترین سیاست در راستای کنترل گرد و غبارها می تواند متوسط سالیانه DSI را به یک کاهش دهد؛ 3- با احیای دریاچه، اثر منفی گرد و غبار از طریق افزایش رطوبت نسبی هوا، افزایش درصد پوشش گیاهی و رطوبت سطحی خاک تا 75 درصد خنثی خواهد شد.