فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲٬۲۳۲ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 288
حوزههای تخصصی:
شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه های باستان شناسی ایران، از مهم ترین کانون های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل گیری جوامع باستانی از ادوار پیش ازتاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی در آن کاملاً مشهود و قابل کنکاش است. یکی از محوطه های شاخص این شهرستان، محوطه شمس تبریزی است که در شمال غربی شهر خوی درمیان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد و در جبهه جنوبی آن، بنای یادبودی موسوم به «مناره شمس تبریزی» قرار گرفته است. این محوطه در سال 13۹۷ه .ش. با هدف بررسی لایه ها و نهشته های باستان شناختی و آگاهی از وجود دوره های فرهنگی با ایجاد سه گمانه در قسمت های شمالی و شرقی مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت. این پژوهش نتیجه مطالعه داده های سفالین محوطه مذکور است. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ با توجه به تنوع گونه های سفالی و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر، گاهنگاری محوطه دربر گیرنده چه دوره های فرهنگی است؟ یافته های این پژوهش، سفال های این محوطه را در دو گروه عمده سفال های لعاب دار (سفال های تک رنگ، چند رنگ، نقاشی روی لعاب، نقاشی زیرلعاب، اسگرافیاتو) و بی لعاب (سفال های قالب زده و معمولی) دسته بندی می کند که براساس گونه شناسی سفالینه ها و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر باید گفت محوطه شمس تبریزی خوی استقرارگاهی متعلق به قرون میانی تا متأخر اسلامی است. اوج شکوفایی این محوطه مربوط به سد ه های میانه اسلامی بوده است و هم چنین باید خاطرنشان نمود که گونه های شاخص سفالی، هم سانی های نزدیکی را با دیگر مراکز در شمال غرب و غرب نشان می دهد که این موضوع، نشان از وجود شبکه ارتباطی و فرهنگی گسترده در منطقه بوده است و متون تاریخی و سفرنامه ها این نتیجه گیری را تقویت می کند.
The interpretation of Dumuzid’s dream from perspective of Jung’spsychology(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
19 - 28
حوزههای تخصصی:
Mythological themes reflecting the worldview and ideology of ancient societies have various applications. One of the applications is for rituals, which have a symbolic dimension. As if these themes are repeated in different societies, they are classified as archetypes. The archetype is derived from Jung's psychological theories, which is revealed in the form of a symbol in the context of myth, epic, and dream. Since dream and myth are the same in nature and structure, this study investigated Dumuzid's dream to find out the origin of mythological rituals in the third millennium BC in Mesopotamia. This study was conducted by a descriptive analytical method using Jung's archetypal approach based on library studies, the results of which showed a relationship between the myth of Dumuzid and rituals of Mesopotamia society, and the story of vegetation gods connected with the rituals of spring and fertility in nature as the source of collective mourning ceremonies and celebrations held every year in their memory. In fact, the rituals are cultural phenomena left over from the agricultural and prehistoric times in ancient societies.
قلعه توس نوذر دژی ناشناخته از اسماعیلیان در کوه خرازان شهرستان تفرش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
115 - 145
حوزههای تخصصی:
قلعه توس نوذر بر روی برونزدی صخره ای در میانه دره ای به نام برف چال که در جهت شمالی جنوبی کشیده شده در دهستان خرازان و بر مسیر راه تفرش به ساوه مکانیابی و ساخته شده است. به گمان علت و چرایی ایجاد قلعه توس نوذر در ادوار مختلف تاریخی و بعد آن را بایستی در وضعیت جغرافیایی و اجتماعی این منطقه جستجو کرد. این قلعه و پیرامون آن برای دستیابی به اطلاعات صورت پیمایشی بررسی شد. قلعه توس نوذر دارای دو بخش اصلی یعنی ارگ که در بخش فوقانی برونزد صخره ای ایجاد شده و به سختی قابل دسترس است. این بخش قلعه که ارگ اصلی قلعه روی آن بنا شده شامل اتاق های متعددی است، از مصالح لاشه سنگ و گچ نیم کوب و آجر ساخته شده اند. به علت کمبود سطح قابل استفاده این بخش دارای بافت معماری فشرده ای است و سازندگان و معماران برای بسترسازی و ایجاد فضاها ناچار بوده اند ابتدا با ساخت وسازهایی شیب قسمت فوقانی صخره را گرفته و سپس بر روی آنها فضاهای مورد نظر را ایجاد کنند. در قسمت جنوبی در بستر صخره ای چند مخزن و آب انبار مستطیلی شکل در جهت شمالی جنوبی ایجاد شده است. بخش پائین دست شامل دامنه های برونزد صخره ای است که در برگیرنده بناهای ساکنان عادی و دیگر تأسیسات مربوط به این بخش قلعه است. این قلعه بر اساس داده های باستان شناسی در دوره اشکانیان بنیاد گذاشته شده و در دوره ساسانیان همچنان مورد استفاده بوده است. در دوره اسماعیلیان این قلعه با توجه به موقعیت خاص آن دوباره مورد توجه و بازسازی قرار می گیرد. در معماری و ساخت این این قلعه تمامی شاخصه هایی که در ساخت و مکانیابی قلعه های اسماعیلی که در مناطق دیگر ایجاد شده اند، به کار گرفته شده است. داده های سطحی نیز نشان دهنده استفاده و حیات این قلعه در دوره تاریخی و همچنین حضور آغازین اسماعیلیان تا پایان آنها و انهدام قلعه توسط مغولان است. بنابراین، در این مقاله ضمن ارائه مقدمه ای، به متون تاریخی و همچنین توصیف و تحلیل قلعه توس نوذر و داده های به دست آمده از آن پرداخته شده است.
تحلیل اثر ویژگی های خاک بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشت به عنوان یکی از کهن ترین دست ساخت های بشر، از هزاره های دور تاکنون، ساختمایه اصلی بسیاری از بناهای تاریخی در ایران بوده است. مطالعه ویژگی خشت های تاریخی هم از جهت مستند نگاری و ثبت اطلاعات که از اولین اقدامات حفاظت از برمانده ای فرهنگی است، هم از جهت ایجاد معیاری برای مقایسه خشت های نوین امروزی، امری مهم و ضروری است. لزوم حفاظت و مرمت سازه های خشتی، ضرورت بررسی و شناخت این مصالح تاریخی و سنجش خصوصیات رفتاری آن را دو چندان می کند. چنان که هرگونه مداخله در بناهای تاریخی نیازمند شناخت نسبی از مواد و مصالح تشکیل دهنده آن است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی ساختار تشکیل دهنده خاک، به تحلیل عوامل تأثیر گذار بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی منطقه یزد بپردازد و تلاش دارد در قالب استدلال استقرایی بر پایه ترکیبی از روش های میدانی، تجربی، آزمایشگاهی به دنبال پاسخ به این سؤال باشد که رابطه میان مقاومت مکانیکی و ویژگی خاک تشکیل دهنده خشت های تاریخی منطقه یزد چیست؟ و تنوع خاک هر منطقه، چه ویژگی هایی در ساختار خشت های تاریخی ایجاد کرده است؟ نتایج نشان می دهد، خشت هایی با غالب خاک ریزدانه و مقدار مناسب مواد رسی، مقاومت مکانیکی بهتری در مقابل خشت های با ذرات غالب درشت دانه دارند. همچنین اندازه و شکل ذرات، هم در مقیاس میکروسکوپی و هم در مقیاس ماکروسکوپی و تناسب میان ذرات ریزدانه و درشت دانه، از عوامل مؤثر بر تخلخل و تراکم ساختار خشت است که بر رفتار مکانیکی و مقاومت در برابر جذب آب تأثیر مستقیم دارد.
ایده بیناسوبژکتیو: حل معضل تعامل ابژه و سوبژه در مرمت آثار نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۴۳۳-۴۱۱
حوزههای تخصصی:
رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در بازه های زمانی مختلف در تاریخ سعی داشته اند تا مبتنی بر ادعای خود برای فهم آثار هنری و هم چنین تغییر طبع مرمتگران و مخاطبان هنر، حقانیت خود را به اثبات برسانند؛ اما هر یک در بستر خود دارای نقصان هایی هستند که وجوهی از اثر هنری را در روند مرمت، تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد به روش تحقیق بنیادی نظری و با تکیه بر داده های کتابخانه ای و نمونه آثار مرمتی به بررسی سه دوره فکری مختلف در مرمت آثار نقاشی بپردازد. برای نیل به این هدف، در سه خوانشی متفاوت: آرای نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره نگاه داشت علمی در نیمه اول سده 20م.، و درنهایت نگره معاصر نگاه داشت در اواخر سده 20 و آغار سده 21م. پرداخته می شود؛ لذا مهم ترین پرسش های موجود بدین شرح خواهد بود: معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره علمی نگاه داشت و معاصر در چیست و چگونه می توان به تفاهمی مشترک میان آن ها دست یافت؟ چگونه می توان با خوانش آرای هابرماس براساس ایده بیناسوبژکتیو به حل معضل نقصان های دو رویکرد سوبژکتیو و ابژکتیو دست پیدا کرد؟ بر این اساس رهیافت معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو و تلاش برای نیل به تفاهمی مشترک میان سوبژه ها در ایده بیناسوبژکتیو جستجو می شود. هدف اصلی پژوهش بررسی و ارائه ایده بیناسوبژکتیو در مرمت برای حل معضل نقصان های دو رویکرد مذکور است. در پایان این پژوهش با خوانش آرای «هابرماس»، سعی دارد تا ایده بیناسوبژکتیو را تبیین و نیاز جهان اجتماعی پیرامون و جهان مشترک سوبژه ها را در قالبی مشخص پیشنهاد دهد. نتیجه اصلی حاصله نشان دهنده آن است که، ایده بیناسوبژکتیو که در این پژوهش به آن اشاره شد، درواقع رهیافتی است که تلاش دارد به حل معضل تقابل سوبژه و ابژه و تعامل سازنده سوبژه های شناسا در مرمت دست یافت. این ایده با مطرح ساختن ایده مثلث بندی هابرماس به این نکته اشاره دارد که می توان براساس جهان مشترک سوبژه ها، جهانی اجتماعی بر پایه «نگاه داشت معانی» مشترک انسان ها یافت.
انسان نالِدی: بینش های جدید درباره شجره نامه پیچیده انسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
قطعات اسکلتی سنگواره شده نشان می دهد خانواده انسان نماها در حدود هفت میلیون سال پیش وجود داشته اند. در طی سال های گذشته سابقه سنگواره ای انسان های اولیه و استرالوپیته کوس ها به سرعت افزایش یافته است و این شواهد انباشته دیدگاه ما را درباره پیدایش جنسمان تغییر داده است. ساختار غار رایزینگ استار، بخشی از محوطه میراث جهانی گهواره بشریت در آفریقای جنوبی، برای سال ها توسط غارنوردان مورد کاوش قرار گرفته بود، ولی به هیچ سنگواره ای از آنجا اشاره نشده بود. این موضوع در سپتامبر 2013 (اوایل پاییز ۱۳۹۲) تغییر کرد، زمانی که دو غارنورد آفریقای جنوبی، نخستین استخوان های سنگواره ای شناخته شده از چیزی را که اکنون انسان نالدی نامیده می شود، در آن یافتند. مجموعه نالدی غنی ترین مجموعه از انسان نماهایی است که تا به حال در آفریقا کشف شده است. انسان نالدی به همان اندازه که دانش ما را ارتقاء می دهد، پیچیدگی شجره نامه انسان و ناآگاهی ما درباره انسان باستانی را نیز برجسته می کند. در این پژوهش تلاش بر آن شده تا با کمک تازه ترین یافته ها و داده ها، پژوهشگران پارسی زبان را با این گونه انسانی آشنا کنیم. عرصه ورودمان کتابخانه ای و روش پژوهش اسنادی است. نخست درباره کشف و شناسایی این گونه انسانی سخن خواهیم گفت و در ادامه به بررسی ریخت شناسی او در مقایسه با دیگر گونه های انسانی می پردازیم. انجام تدفین توسط انسان نالدی را از نظر می گذرانیم و سرانجام حکاکی های منتسب به او را بحث و بررسی خواهیم کرد. بی شک آگاهی از این اکتشافات تازه که نور بیشتری بر خاستگاه انسان ها می تاباند، ما را در فهم درست درخت تبارزایی انسان و پیچیدگی آن یاری رسان خواهد بود.
تحلیل نقادانه مرمت کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز با تأکید بر اصالت فرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۲۸۷-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
مسجد عتیق شیراز از مساجد تاریخی ایران است و دارای تزئینات منحصربه فردی ازجمله کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه است که توسط «پیر یحیی صوفی» از خوشنویسان به نام قرن هشتم هجری قمری نوشته شده است. این کتیبه با توجه به منابع تاریخی، بارها بازسازی شده، اما در این کتیبه برخی از موارد با مرمت هایی مواجه هستند که بدون رعایت اسلوب نگارش کتیبه اصلی، کتیبه موردنظر بازسازی شده است که باعث خدشه وارد کردن به اصالت اثر تاریخی و منجر به بروز اشتباه شده است؛ برای این اساس، پرسش های پژوهش عبارتنداز: در بازسازی های انجام شده برروی کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز تا چه میزان به موضوع اصالت و ممانعت از جعل کتیبه توجه شده است؟ در بازسازی کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز مرمتگر تا چه میزان اصول کتیبه نویسی پیر یحیی صوفی را رعایت کرده است؟ در راستای پاسخ به پرسش های مطرح شده در این پژوهش، به بررسی بخش های بازسازی شده کتیبه معرق خدایخانه پرداخته شده است. بخش های مرمتی بازبینی شدند و با دیگر آثار پیریحیی صوفی مقایسه گردید. روش پژوهش، از نوع پژوهش های کیفی، گردآوری مبتنی بر مطالعات کتابخانه ایی و میدانی و روش مطالعه داده ها تطبیقی و تحلیلی است. نتایج یافته ها، نشان دهنده این موضوع است که در بازسازی کتیبه معرق برخی بخش ها ، تفاوت هایی با خط پیر یحیی صوفی وجود دارد؛ این مسئله نشان دهنده عدم شناخت کتیبه از نظر ساختاری و یا رویکرد سلیقه ای در مرمت کتیبه و مداخله افراطی در مرمت کتیبه ها که باعث خدشه وارد نمودن به اصالت اثر موردنظر است.
گاه نگاری شهرهای کهن با استفاده از سال یابی نجومی مطالعه موردی: تاریخ بنای شهر ساسانیِ گور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواردی از بررسی های باستان شناسانه شهرهای کهن، مواد و داده های کافی برای یک تاریخ گذاری دقیق به دست نمی آید و گاه نگاری یا زمان بنیاد این شهرها با تردید و تخمین همراه می گردد. روش «سال یابی نجومی» برای تفسیر و تکمیل داده های باستان شناختی و تحلیل های هندسی و یافتن توالی ساخت وسازها در مجموعه های باستانی در سطح جهان چند دهه ای هست که مورد توجه قرار گرفته و آن را به کار بسته اند؛ در حالی که این شیوه گاه نگاری در ایران هنوز در آغاز راهِ خود است. هدف مقاله حاضر آن است که برای نخستین بار با استفاده از روش سال یابی نجومی، تاریخ دقیق ساختِ یکی از شهرهای کهن ایرانی یعنی شهر «گور» را معین نماید. شهر باستانی «گ ور» از شهرهای دوره ساسانی است که تا امروز، تاریخ دقیق بنای آن مجهول مانده است. این شهر، بارویی مدوّر و چهار دروازه داشته است که دروازه های آن به نام ستارگان نام گذاری شده بودند. پرسش پیش رو این است که چگونه می توان با فرضِ مرتبط بودن سَمتِ محور دروازه ها با موقعیت ستاره های همنام خود ، به تاریخ بنای شهر گور دست یافت؟ این تحقیق علاوه بر آن که می تواند به موضوع سال یابی نجومی در باستان شناسی ایران غنا بخشد، از آن جهت که نظریه جدیدی در مورد شیوه طرح اندازی شهرهای ساسانی ارائه می دهد نیز دارای اهمیت است. همچنین برای حفاظتِ بهتر از شهرهای کهن، شناخت و آگاهی از میراث علمی تجربه شده در طراحی آن ها ضرورت پیدا می کند.بدین منظور ابتدا موقعیت چهار دروازه شهر طبق گزارش های باستان شناسی و بر مبنای اندازه گیری های میدانی مشخص گردید، سپس در یک محدود تاریخی، جهت گیریِ محور دروازه ها با سَمتِ ستارگان به صورتِ کمّی به کمک نرم افزار نجومیِ شبیه سازِ آسمان سنجیده شده و مورد تحلیل علّی قرار گرفته است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که طرح اندازی شهر گور در روز 21 دسامبر سال 224 میلادی، هم زمان با انقلاب زمستانی انجام گرفته است. بررسی های تنجیمی نیز، داده های رصدی را برای سال ساختِ یادشده تثبیت می کند و مؤید آن است که جانمایی چهار دروازه شهر، بر اساس پیکربندی سیاره ای منحصربه فردی که در پایان پاییزِ این سال برقرار بوده و بر اساس زوایایِ سَمتِ خورشید و بهرام (مریخ) و هرمزد (مشتری) و همچنین طول دایره البروجی این اجرام آسمانی انجام شده است.
بررسی و تحلیل سنگ مزارهای گورستان هفت مرقدان روستای باغچه بهی شهرستان بوکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
91 - 113
حوزههای تخصصی:
سنگ مزارهای تاریخی، یافته های ارزشمندی در مطالعات باستان شناختی هستند که بر اساس آن ها می توان به جنبه های مختلف جوامع گذشته پی برد. تاکنون هیچ بررسی باستان شناختی هدفمندی که به شناسایی و مطالعه منجسم گورستان هفت مرقدان بپردازد، انجام نشده است. بنابراین، مطالعه این گورستان می تواند نشان دهد که روستای باغچه بهی در شهرستان بوکان از اواسط دوره قاجاریه به بعد اهمیت درخور توجهی یافته است. فرض بر آن است که با اتکاء به سنگ مزارهای گورستان باغچه بهی می توان به اعتقادات و آداب و رسوم مردم منطقه و همچنین علت ایجاد آرایه های مختلف بر روی سنگ مزارها توسط هنرمندان حجار پی برد. این سنگ مزارها به عنوان نمونه ای از یک جامعه آماری، از لحاظ زمانی و ریخت شناسی قابل مقایسه با دیگر سنگ مزارهای کُردستان مُکریان هستند. هدف نوشتار حاضر، مطالعه و ارزیابی موضوع و دستیابی به نتایج مطلوب در راستای پاسخ دهی به این سؤالات است: مطالعه کتیبه های ادبی، نقشمایه های غنی و فرم سنگ مزارهای گورستان هفت مرقدان از لحاظ تنوع و کیفیت آثار، کدام نتایج مهم فرهنگی و اجتماعی عصر خویش را بازگو می کنند؟ افراد شاخص به خاک سپرده شده در این گورستان چه کسانی بوده اند و در تاریخ منطقه بهی و مُکریان چه نقشی داشته اند؟ نتایج مطالعات میدانی و کتابخانه ای نشان می دهد که سنگ مزارهای هفت مرقدان بیانگر علایق، اعتقادات و در واقع نمودی از فرهنگ جامعه مُکریان در دوره قاجار و پهلوی است. همچنین، با تأکید بر سنگ مزارها و شواهد نوشتاری روستای باغچه بهی و مناطق اطراف آن، که بعدها به منطقه فیض الله بیگی شهرت یافت، می توان دریافت که از دوره محمدشاه قاجار از اهمیت سیاسی و مذهبی قابل توجهی در سطح مُکریان برخوردار بوده است.
بررسی بقایای استخوانی گورستان عصر آهن 2 و 3 قره تپه سگزآباد با رویکرد تافونومیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گورستان شرقی قره تپه سگزآباد واقع در دشت قزوین ازجمله محوطه های مهم عصر آهن 2 و 3 در فلات مرکزی ایران به شمار می رود که به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود از سالیان دور همواره مورد توجه باستان شناسان بوده است. این گورستان در سال های 1396 تا 1400 در قالب کاوش آموزشی- پژوهشی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران مورد کاوش قرار گرفت و شواهد و اطلاعات بسیار مهمی از اواخر عصر آهن و اوایل دوره ماد و هخامنشی را آشکار کرد. یکی از ویژگی های جالب توجه این گورستان تدفین چهارچینه خشتیِ طبقه ای است؛ به طوری که در محدوده ترانشه ایجادشده در این گورستان، 5 طبقه گور شناسایی شد. ازجمله پرسش های اساسی در مورد این گورستان که مقدمه ای برای انجام پژوهش حاضر شد، این بود که «چرا این گورستان و گورهایش دچار آشفتگی و به هم ریختگی مواد و بقایای استخوانی است؟» چرا گوری چنان سالم و برجاست که حتی یک بند انگشتش هم جابه جا نشده و در مقابل، گور کناری اش تا حد زیادی به هم ریخته و آشفته است؟ آیا این عوامل درونی بودند یا از بیرون به گورستان وارد شدند؟ درنتیجه پاسخ به این پرسش ها به عنوان هدف اصلی این پژوهش در نظر گرفته شد. بدین ترتیب با استفاده از علم تافونومی به جستجو و شناسایی عوامل این آشفتگی پرداختیم. با بهره گیری از علوم میان رشته ای مختلف، مجموعه عواملی شناسایی شدند که نقش زیادی در دگرگونی وضعیت این گورستان داشتند. با توجه به پژوهش ها و آزمایش های صورت گرفته مشخص شد که تعدادی عوامل طبیعی همچون وقوع سیل، زلزله، فعالیت جانوران و گیاهان و فعل و انفعالات مواد دفن شده همراه اجساد و همچنین عوامل انسانی از قبیل تدفین ثانویه و فعالیت کشاورزی باعث ایجاد تغییر در گورستان و بقایای برجا مانده در آن شده اند. پژوهش حاضر نشان می دهد که تحلیل تافونومیک می تواند درک بهتری از فرایند های پس از مرگ (post-mortem) و همچنین تأثیرات محیطی و انسانی بر بقایای استخوانی (اعم از انسانی و جانوری) را فراهم کند.
توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی سفال دوره های نوسنگی و مس و سنگ انتقالی (چشمه علی) تپه پهلوان در گستره شمال شرق فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
7 - 36
حوزههای تخصصی:
شمال شرق ایران و به خصوص دشت جاجرم در خراسان شمالی ازنظر جغرافیایی به صورت دالان و مسیر های ارتباطی بین حاشیه دشت کویر، بخش شرقی رشته کوه البرز و فلات ایران با مناطق آسیای مرکزی قرار دارند و از این نظر همیشه در مسیر تبادلات تجاری و فرهنگی جوامع انسانی از گذشته تا به امروز بوده اند؛ از این رو نتایج کاوش های تپه پهلوان به لحاظ شناخت تبادلات و سنت های فرهنگی منطقه ای و فرامنطقه ای در طول دوره های نوسنگی جدید و مس وسنگ انتقالی (چشمه علی) می توان حائز اهمیت ویژه ای باشد. در این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی به توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی مجموعه سفال های تپه پهلوان و به طور کل مقایسه آن در بستر محلی و منطقه ای پرداخته می شود تا بخشی از چگونگی سنت سفالگری این محوطه را در بستر دوره های نوسنگی جدید و مس وسنگ انتقالی در شمال شرق ایران مشخص کند و به پرسش هایی هم چون سنت سفالگری تپه پهلوان تحت تأثیر کدام سنت یا سنت های فرهنگی منطقه است؟ و چگونگی رابطه آن با چارچوب گاهنگاری منطقه ای است پاسخ بگوید. مجموعه سفال های این محوطه نشان از هم بستگی آن با سنت سفالگری طبقات 1 و 2 سنگ چخماق شرقی و محوطه های حوزه شاهرود در بازه زمانی 5800-5300پ.م. و دوره نوسنگی جدید دارد. سفال این دوره شامل انواع: کاسه، خمره، سینی و سبو ساده و منقوش است. بعد از ظهور تغییرات گسترده ای در جنبه های مختلف مواد فرهنگی محوطه های نوسنگی جدید چخماق/جیتونی در شمال شرق ایران درنهایت شاهد حضور سنت فرهنگی چشمه علی در توالی استقراری محوطه های این دوره در منطقه، ازجمله در تپه پهلوان هستیم. سفال این دوره در تپه پهلوان توأمان دارای ویژگی های فنی مشترک سفالگری با محوطه های فلات مرکزی ایران و از جنبه فرم و نقش مایه از تنوع کمتری نسبت به آن ها در طی بازه زمانی 4800-5200پ.م. است؛ به طورکلی، براساس سنت سفالگری، محوطه پهلوان نشان از تعاملات فرهنگی منطقه ای در دوره نوسنگی و فرامنطقه ای در مرحله اول دوره مس وسنگ انتقالی شمال شرق ایران با فلات مرکزی و نواحی شمالی کوپه داغ دارد.
زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
35 - 65
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی، گنجینه اندیشه های کهن ایرانی درباره جهان و بنیادهای زندگی است. اندیشه هایی که در ساخت هویت ایرانیان، ایجاد نهادهای اجتماعی و ساختارهای مهم سیاسی، و ساخت شهرها و خانه ها مؤثر بوده اند. در گذشته همیشه جنبه های قدسی در ساختن شهرها و خانه ها اهمیت داشته است. شهر چونان نمونه زمینی بهشت باید زیبا و منظم و استوار ساخته می شد. در این مقاله کوشیدیم نخست معیارهای کلی زیبایی شناسی ایرانیان کهن را بشناسیم سپس معیارهای زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای مانند «کنگ دژ» و «سیاوش گرد» و «ورجمکرد» را بشناسیم و در گام بعدی با ذکر نمونه هایی از ساختار شهرهای کهن، نقش زیبایی و اهمیت تناظر با بهشت آسمانی را در ساخت این شهرها نشان دهیم. خلاصه دست آوردهای پژوهش از این قرار است: دین مزدایی سرچشمه اصول زیبایی شناسی ایرانیان است که بر اساس آن، هرمزد مبدأ زیبایی است و زیبایی به معنی مانند شدن به هرمزد است و اصول زیبایی عبارت اند از: 1. کروی بودن؛ 2. روشن بودن؛ 3. مرکزگرایی؛ 4. و شباهت جزء به کل. ساختمان شهرها و خانه ها، دارای تقارن، تناسب و روشنی بود، و هدف غایی در ساخت شهر و خانه، فراهم کردن پناهگاهی استوار، خوش آب وهوا و بهشت گونه برای مردمان بود تا آفریدگان هرمزد ایمن و شاد زندگی کنند و با آبادانی جهان، اهریمن را شکست دهند.
The Study of the Factors Considered in Locating Eastern Guilan Castles (Case Study: Amlash Castles)
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
29 - 47
حوزههای تخصصی:
Amlash is one of the most important parts of Guilan Province in northern Iran. It has endured unending political and military turmoil due to its special geopolitical and geostrategic position, during the early and middle Islamic eras. The establishment of numerous castles in the area is one of the manifestations of this state of affairs during that period. This study, based on library and field study, is aimed at analyzing the factors that might have led to the formation of the castles. The library studies included a review of literature on military castles and fortresses for an analysis of the factors that might have contributed to the castles in the Amlash region. The field studies included direct observation of the locating, photographic imaging, and numerical measurement and topographical features of those castles.
بررسی جایگاه مکاتب طب در ایران باستان (مبتنی بر مکتب پزشکی سینایی ایران: مکتب هگمتانه / اکباتان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
147 - 170
حوزههای تخصصی:
طب دانشی است که به وسیله آن می توان بر کیفیات تن آدمی آگاهی یافت. معادل دقیق طب کلمه فیزیک است، ولی برای این که در سطح جهانی قابل درک باشد معادل «پزشکی» برای آن به کار رفته است. پزشکی با حالات مختلف بدن، سروکار دارد و بدین ترتیب شاخه ای از طبیعیات است. در کتاب مقدس زرتشتیان، اوستا از سه گروه درمانگری نام برده شده است؛ «کارد پزشکی(جراح)» (Av:karǝto-Baēšaza-)، «گیاه پزشکی» (Av:urvarō- Baēšaza-) و «مانسر پزشکی» (روان درمانگر، روان درمانی) (Av: maθrō- Baēšaza-). در این کتاب، «ثَریته» از خاندان «سام» (Av: Sāma-) نخستین پزشک است و «اهورامزدا کاردی» مرصع به او عنایت می کند تا با آن کارد عمل جراحی انجام دهد. از وضعیت پزشکی در دوران هخامنشیان و اشکانیان به واسطه نوشته های مورخان یونانی آگاهی هایی در دست است و از پزشکی دوره ساسانیان اطلاعات خوبی باقی مانده است. در این پژوهش به بخش مهمی از سهم ایرانیان باستان در گسترش و ارتقاء دانش بشری، یعنی به پزشکی و روش های بهداشتی و درمانی در ایران باستان پرداخته می شود. پرسش های برخاسته از این جستار چنین است که: سرمنشأ طب در ایران باستان از کجا بوده است؟ آیا طب در ایران باستان متأثر از تعلیمات دینی بوده؟ و رابطه فرهنگ و مداوا در ایران باستان به چه شکل و صورتی بوده است؟ فرضیات این پژوهش چنین خواهد بود که طب در ایران باستان متأثر از تمدن های باستانی نظیر یونان بوده است. طب در این دوران متأثر از دین زرتشتی و در ادوار بعد متأثر از اسلام بوده است و نحوه مداوا در هر جامعه متأثر از فرهنگ آن جامعه است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. تا پیش از کنار رفتن پرده های تاریک تاریخ ایران باستان و اکتشافات جدید باستان شناسان در کهن جلگه بین النهرین و دره های نیل و سند و فلات ایران، اکثراً بر آن بودند که اندیشه های علمی از حکما و فلاسفه یونان سرچشمه گرفته، اما شواهد تاریخی نشان می دهد که با ظهور زرتشت ایرانیان، دور تازه ای از خلاقیت علمی خود را به نمایش گذاشتند و در این رابطه، مشخص ترین نمونه آن تأسیس «مکتب هگمتانه یا اکباتان» است.
Analysis of the Kurdish Tale "Shirzad Shirdil" Based on Joseph Campbell's Theory of the Hero's Journey(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
91 - 107
حوزههای تخصصی:
The present article, which has been written in a descriptive-analytical manner based on field studies in the field of popular literature, examines the oral and Kurdish tale "Shirzad Shirdil," which has not yet been fully documented, based on Joseph Campbell's (1904-1987) theory of the hero's journey. It aligns the stages of the tale with this theory and also addresses some of its symbols. The importance of the present subject is due to the cultural-literary value of folk tales and the interdisciplinary position of Campbell's theory. The main question is: How and to what extent do the stages of this tale correspond to the hero's journey? The hypothesis is that although this tale does not have all the stages of Campbell's hero's journey, it has most of them. Based on the research findings, since Shirzad is accompanied by the older dimension of his existence – Malek-Ahmad - both dimensions must necessarily attain transcendence. Therefore, to complete the hero's journey, the repetition of a stage such as the meeting with the goddess, the passage through the belly of the whale, the ultimate boon, the apotheosis, and the master of two worlds is sometimes manifested. Additionally, this tale lacks the stages of the hero's refusal of return, the magical flight, and the rescue from without.
سیر تحول اسطوره فّر، در ادبیات کهن و نوشته های دینی ایران باستان و بازتاب آن در نمادها و نشان های نقش برجسته شاهنشاهان ساسانی تاق بستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
169 - 189
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم ایران در آغاز فرمانروایی ساسانیان اتحاد نزدیک میان دین و دولت برای حفظ یگانگی کشور بود تحکیم پایه های قدرت توسط دین و توسعه دین با کمک نیروی سیاسی و نظامی از ارکان تفکر بنیان گذاران ساسانی می باشد. در آن روزگار دین و رهبری مذهبی در بسیاری از جریانهای سیاسی و فرهنگی و حتی هنری دخالت عمده داشتند. هنرمندان ساسانی با الهام از دانش موبدان زرتشتی و کتاب اوستا که همواره دین و اسطوره در آن ترکیب یافته است در طراحی و نقش پردازی کتیبه ها و نقش برجسته های ساسانی سمبل های اسطوره ای را با تصاویر تاریخی درهم آمیختند و نهایت دقت را در نظرداشتند که ترکیب دین و اسطوره در شکل نماد و نشان در نقش برجسته ها تجلی یابد.این رابطه تنگاتنگ چه از لحاظ هنری و ظاهری و چه از دیدگاه فرهنگی و معنوی تعلق بزرگی به اسطوره های کهن ایرانی دارد. سوالی که در این پژوهش مطرح است این است که؛ ایزد مهر، ایزد وای و ایزد بهرام بخشایندگان فّر ایزدی چگونه در نمادها و نشان های تاق بستان در بخشیدن فّر به شاهنشاه ساسانی تجسم یافته اند؟ نمادهایی مانند هلال ماه، دو فرشته در اهتزاز، روبان های مواج در باد،طرح ها و سمبل های نقش بسته بر لباس شاهنشاه و دو گیاه حجاری شده در پای تاق بزرگ تاق بستان چگونه با ایزد مهر و دیانت میترا و بخشش فّر ایزدی در ارتباطند؟
شکل گیری، توسعه و اضمحلال شهر تاریخی دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۱۸۷-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
«دهدشت» یکی از شاخص ترین شهر های تاریخی جنوب غرب ایران است که در دوره شکوفایی خود، مرکز ناحیه ای به حساب می آمد که از دوره ساسانی و بعد از آن با نام های «بلادشاپور» و «کهگیلویه» از اهمیت به سزایی برخوردار بود. این شهر جزو معدود شهر های تاریخی ایران است که با وجود تحولات تاریخی متعدد، هنوز می توان آن را سالم ترین شهر تاریخی با معماری سنگی کشور دانست. دهدشت در دوران شکوفایی خود، دارای تمام مؤلفه های یک شهر، شامل: ارگ حکومتی، برج و بارو، مسجد جامع، مدرسه، کاروانسرا، حمام، بازار، میدان و سایر بنا های عام المنفعه و بیش از هزار درب خانه مسکونی بوده است. هدف از پژوهش پیشِ رو، درک و تبیین تاریخ و چگونگی شکل گیری، توسعه و زوال این شهر ارزشمند تاریخی است. در این پژوهش که به روش تاریخی- تحلیلی انجام گرفت، تلاش بر آن بود تا با مقایسه نتایج مطالعات میدانی، مواد فرهنگی (سکه، معماری، یافته های سفالی، کتیبه و نوشته های سنگ قبر ها) و داده های اسنادی (منابع مکتوب) به این پرسش پاسخ گفته شود که، سیر تاریخی و نحوه شکل گیری، توسعه و اضمحلال شهر تاریخی دهدشت چگونه بوده است؟ نتایج به دست آمده، حکایت از روند رو به رشد دهدشت از سده های میانه اسلامی و اوج ترقی و شکوفایی آن در دوره صفویه و زوال تدریجی شهر پس از این دوره دارد. نتایج مطالعات میدانی هم چنین مشخص ساخت که احتمالاً استقرار اولیه شهر ابتدا در محله ای که امروزه «محله رواق» نام دارد، شکل گرفته و بعداً در دوره صفوی تمرکز و رونق شهر در بخش شرقی (اصلی) بیشتر می شود و بخش غربی آن (محله رواق) از رونق اولیه خود می افتد. امروزه شهر تاریخی دهدشت باوجود وسعت و عظمت بقایای معماری آن، خالی از سکنه و متروک باقی مانده است.
Archaism in Iranian nationalism during the period of Reza Shah Pahlavi(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
55 - 65
حوزههای تخصصی:
Antiquarianism is one of the significant elements of Iranian nationalism that emerged through archaeological research and exploration by Iranian scholars and Western archaeologists in the realm of Iran's history and culture. It provided a fresh definition of Iranian history and identity, playing a crucial role in the construction of modern Iranian nationhood during the era of Reza Shah. Nationalist antiquarianism had a lasting impact on cultural, literary, and even political aspects, transforming the understanding of Iranian history and identity. As an intellectual and cultural movement, antiquarianism aimed to uncover the unknown aspects of Iran and its people beyond recorded history. Its purpose was to revitalize the material and spiritual culture of the historical Iranian nation, turning it into a source of pride and a foundation for constructing a new government-nation with a rich historical civilization. In this context, Reza Shah leveraged the Iranian antiquarian movement to construct a modern Iranian government-nation, utilizing the deep-rootedness of the monarchy system in pre-Islamic Iranian history as a legitimate link, presenting it as a legitimate pole against the backdrop of Islamic Iranian history. This research seeks to answer the question of the function of antiquarianism in the development of Iranian nationalism during the reign of Reza Shah, employing a descriptive-analytical method. It explores the coordinates of Iranian nationalist antiquarianism and investigates why Iranian nationalists conceptualized antiquarianism as the foundation of the Iranian nationalist movement.
Obituary: Guitty Azarpay (1934 - April, 2024)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
3 - 3
حوزههای تخصصی:
Guitty Azarpay was born in Tehran, Iran in 1934. She graduated with a PhD in Art History in 1964 from UC Berkeley.She taught at UC Berkeley until her retirement in the early 2000s. Her research on the ancient Iranian and Transoxiana (Central Asia) art, especially about Urartian Art and Sogdian Painting, is highly commendable, as she wrote two valuable books such as Urartian Art & Artifacts (1968) and Sogdian Painting: The Pictorial Epic in Oriental Art (1981). The publication of the book of Sogdian Painting introduced many art scholars to Sogdian art. Azarpay played a valuable role in introducing Sogdian paintings and Sogdian art. She was the recipient of the Book of the Year Award from the University of California Press for Sogdian Painting, and received the Albert Nelson Marquis Lifetime Achievement award.About 20 years ago, Azarpi donated her personal library to Golestan Palace in Tehran.Guitty Azarpay passed away in early April 2024.
بررسی و مطالعه الگوهای استقراری محوطه های دشت ارومیه در عصر آهن III(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۲۰۲-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
حوضه دریاچه ارومیه یکی از مهم ترین حوضه های فرهنگی شناخته شده در باستان شناسی ایران است و سهم چشمگیری در تحولات تاریخ و فرهنگ شمال غرب و غرب ایران داشته است. دشت ارومیه و ارتفاعات پیرامون آن جایگاه ویژه ای در این میان دارد. با توجه به شرایط مساعد و مناسب زیست محیطی در عصرآهن، استقرارهای مهمی در دشت ارومیه، به خصوص اطراف چهار رودخانه روضه چای، نازلو چای، شهرچای و باراندوزچای شکل گرفته است. در این دشت تاکنون تعداد 93 محوطه عصرآهن (بازه زمانی 1450 تا 550 پ.م) شناسایی شده که در این میان، 47 محوطه مربوط به عصرآهن III (850 تا 550 پ.م) هستند و در دو بخش محوطه های استقراری دشت (39 محوطه استقراری) و قلاع استحفاظی اطراف آن (8 قلعه) طبقه بندی می شوند. از 47 محوطه عصرآهن III (850 تا 550 پ.م)، 32 محوطه برروی استقرارهای قبلی شکل گرفته و 15 محوطه برای اولین بار شکل گرفته اند. از میان 39 محوطه استقراری متعلق به عصرآهن III دشت ارومیه، 31 محوطه با مساحت بین نیم تا پنج هکتار به صورت دهکده ها و استقرارهای کوچک هستند. سه محوطه بین پنج تا 10 هکتار و سه محوطه بین 10 تا 15 هکتار وسعت دارند. دو محوطه گوی تپه و دیزج تکیه با وسعتی بین 15 تا 24 هکتار جزء محوطه های بزرگ عصر آهن III دشت ارومیه محسوب می شوند. به نظر می رسد در عصر آهن III، بر پیچید گی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این جوامع افزوده شده و روند گسترش سطح محوطه ها و افزایش جمعیت شتاب بیشتری یافته است. توزیع مکان های باستانی در منطقه مورد مطالعه هم سان نبوده و از 39 محوطه استقراری که دارای لایه های عصر آهن III هستند، تعداد محدودی در مناطق مرتفع تر نوار غربی، جنوبی و شمالی و اکثریت مطلق استقرارها در دشت نسبتاً صاف و مسطح ارومیه واقع شده اند. بیشتر محوطه های استقراری (حدود 76%) به فاصله کمتر از 1000متر از منابع آبی و رودخانه ها فاصله دارند و این نشان می دهد عامل آب در مکان گزینی استقرارهای این دوره مهم ترین عامل است. در بیشتر طول این دوره اورارتوها در دشت ارومیه حکومت داشتند و منطقه ارومیه یکی از ایالت های اورارتویی محسوب می شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل نقشه های GIS نشان می دهند باوجود الگوی استقرارهای اورارتویی که به استقرار و مدیریت اداری در مناطق کوهستانی و مرتفع تر گرایش دارد، استقرارهای اصلی و مسکونی این دوره در دشت پست، شکل گرفته و صرفاً مدیریت آن ها در دژهای نظامی مناطق مرتفع تر پیرامونی صورت می گرفت.