درخت حوزه‌های تخصصی

باستان شناسی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲٬۲۲۶ مورد.
۱۴۱.

یافته هایی جدید از فرهنگ خراسان بزرگ (بلخی-مروی) در جنوب خراسان براساس شواهدی از محوطه سرتخته باراز قاینات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنوب خراسان قاینات فرهنگ خراسان بزرگ (بلخی-مروی) محوطه سرتخته باراز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۳
جنوب خراسان و بالأخص منطقه قاینات، در سال های اخیر موردتوجه ویژه باستان شناسان قرار گرفته است. بررسی هایی که در دهه اخیر انجام گرفته، اطلاعات ارزشمندی را از این منطقه در اختیار جامعه باستان شناسی قرار داده است. جایگاه ویژه جغرافیایی و ارتباطی این منطقه به عنوان یک گذرگاه طبیعی میان آسیای مرکزی و شمال خراسان با جنوب شرق و فلات مرکزی ایران، موجب اهمیت ویژه آن در دوره های مختلف، بالأخص اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد گشته است. از مهم ترین تحولات هزاره دوم پیش ازمیلاد گسترش فرهنگی وارداتی به نام «فرهنگ خراسان بزرگ» (بلخی-مروی) در نیمه شرقی ایران است. یافته های اخیر نشان می دهند که این فرهنگ بخش هایی از جنوب خراسان را دربرگرفته است. داده های به دست آمده در محوطه های رزه درمیان، گوند فردوس و بکندای طبس شاهد این مدعاست که قبلاً به آن ها پرداخته شده است. محوطه سرتخته باراز یکی از استقرارهایی است که در کنار محوطه های نام برده دارای شواهدی از فرهنگ خراسان بزرگ در خراسان جنوبی است که کمتر موردتوجه قرار گرفته و در این پژوهش سعی بر آن است تا به معرفی این محوطه و گسترش فرهنگ خراسان بزرگ در منطقه جنوب خراسان پرداخته شود. این محوطه در منطقه قاینات در شمال خراسان جنوبی و در ناحیه ای کوهستانی واقع شده و به دلیل نزدیکی به مناطق روستایی، مورد آسیب فراوانی قرار گرفته است. این پژوهش در دو بخش میدانی و کتابخانه ای، با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. داده های اصلی پژوهش، طی بررسی منطقه قاینات در 1395 ه .ش. به دست آمده است. در مرحله بعدی این داده ها طی مطالعات کتابخانه ای مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته اند. هدف از این نوشتار، تبیین گسترش فرهنگ خراسان بزرگ در جنوب خراسان با توجه به شواهد به دست آمده از این فرهنگ در محوطه سرتخته باراز است. به نظر می رسد که فرهنگ مذکور در نیمه اول هزاره دوم پیش ازمیلاد در جنوب خراسان گسترش داشته است.
۱۴۲.

بررسی و مطالعه الگوهای استقراری محوطه های دشت ارومیه در عصر آهن III(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دشت ارومیه عصر آهن III الگوهای استقراری شمال غرب ایران اورارتو مانا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
حوضه دریاچه ارومیه یکی از مهم ترین حوضه های فرهنگی شناخته شده در باستان شناسی ایران است و سهم چشمگیری در تحولات تاریخ و فرهنگ شمال غرب و غرب ایران داشته است. دشت ارومیه و ارتفاعات پیرامون آن جایگاه ویژه ای در این میان دارد. با توجه به شرایط مساعد و مناسب زیست محیطی در عصرآهن، استقرارهای مهمی در دشت ارومیه، به خصوص اطراف چهار رودخانه روضه چای، نازلو چای، شهرچای و باراندوزچای شکل گرفته است. در این دشت تاکنون تعداد 93 محوطه عصرآهن (بازه زمانی 1450 تا 550 پ.م) شناسایی شده که در این میان، 47 محوطه مربوط به عصرآهن III (850 تا 550 پ.م) هستند و در دو بخش محوطه های استقراری دشت (39 محوطه استقراری) و قلاع استحفاظی اطراف آن (8 قلعه) طبقه بندی می شوند. از 47 محوطه عصرآهن III (850 تا 550 پ.م)، 32 محوطه برروی استقرارهای قبلی شکل گرفته و 15 محوطه برای اولین بار شکل گرفته اند. از میان 39 محوطه استقراری متعلق به عصرآهن III دشت ارومیه، 31 محوطه با مساحت بین نیم تا پنج هکتار به صورت دهکده ها و استقرارهای کوچک هستند. سه محوطه بین پنج تا 10 هکتار و سه محوطه بین 10 تا 15 هکتار وسعت دارند. دو محوطه گوی تپه و دیزج تکیه با وسعتی بین 15 تا 24 هکتار جزء محوطه های بزرگ عصر آهن III دشت ارومیه محسوب می شوند. به نظر می رسد در عصر آهن III، بر پیچید گی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این جوامع افزوده شده و روند گسترش سطح محوطه ها و افزایش جمعیت شتاب بیشتری یافته است. توزیع مکان های باستانی در منطقه مورد مطالعه هم سان نبوده و از 39 محوطه استقراری که دارای لایه های عصر آهن III هستند، تعداد محدودی در مناطق مرتفع تر نوار غربی، جنوبی و شمالی و اکثریت مطلق استقرارها در دشت نسبتاً صاف و مسطح ارومیه واقع شده اند. بیشتر محوطه های استقراری (حدود 76%) به فاصله کمتر از 1000متر از منابع آبی و رودخانه ها فاصله دارند و این نشان می دهد عامل آب در مکان گزینی استقرارهای این دوره مهم ترین عامل است. در بیشتر طول این دوره اورارتوها در دشت ارومیه حکومت داشتند و منطقه ارومیه یکی از ایالت های اورارتویی محسوب می شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل نقشه های GIS نشان می دهند باوجود الگوی استقرارهای اورارتویی که به استقرار و مدیریت اداری در مناطق کوهستانی و مرتفع تر گرایش دارد، استقرارهای اصلی و مسکونی این دوره در دشت پست، شکل گرفته و صرفاً مدیریت آن ها در دژهای نظامی مناطق مرتفع تر پیرامونی صورت می گرفت.
۱۴۳.

A Cylindrical Seal from Susa IVA(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: cylindrical seal Susa Iconography Susa IVA

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۵۰
In archaeological finds, seals are generally considered as one of the most important data bearing important economic, political and even artistic information of relevant time periods. Moreover, the iconography of seals plays an informative role to explore the main characteristics of seals or sealing in order to better understand the social, economic or even the administrative contexts of the societies to which they belonged to. Different styles in the different space and times are known in terms of pictography that can help researchers understand the characteristics of a time period better in the absence of sufficient information. The ancient city of Susa with a rich collection of seals related to different historical-cultural periods is one of the most important ancient sites in Iran which have been used as clues to decipher or interpret that can guide researchers in the stylistics and iconology of seals from its neighboring areas. The cylindrical seal No. 1841 has been registered in the catalogue of the National Museum of Iran with an “unknown” location. The similarity of the image engraved on this seal to those found on seals obtained from Susa was the reason the author came up with this article in order to introducethe seal and specify iconography and stylistics and finally its date and origin with a comparative study. The present study tries to answer the research questions: “What style and time period can be considered for the iconography of the cylindrical seal in the National Museum?” and “Is it possible to prove that it belongs to the city of Susa according to the iconography of the image of the relevant seal?” Studies that have been conducted with the comparative method and with the approach of the image analysis, the IVA style of Susa is considered for it leading to the conclusion that this seal probably belonged to Susa itself.
۱۴۴.

بررسی بقایای استخوانی گورستان عصر آهن 2 و 3 قره تپه سگزآباد با رویکرد تافونومیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قره تپه سگزآباد دشت قزوین تافونومی علوم میان رشته ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۰
گورستان شرقی قره تپه سگزآباد واقع در دشت قزوین ازجمله محوطه های مهم عصر آهن 2 و 3 در فلات مرکزی ایران به شمار می رود که به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود از سالیان دور همواره مورد توجه باستان شناسان بوده است. این گورستان در سال های 1396 تا 1400 در قالب کاوش آموزشی- پژوهشی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران مورد کاوش قرار گرفت و شواهد و اطلاعات بسیار مهمی از اواخر عصر آهن و اوایل دوره ماد و هخامنشی را آشکار کرد. یکی از ویژگی های جالب توجه این گورستان تدفین چهارچینه خشتیِ طبقه ای است؛ به طوری که در محدوده ترانشه ایجادشده در این گورستان، 5 طبقه گور شناسایی شد. ازجمله پرسش های اساسی در مورد این گورستان که مقدمه ای برای انجام پژوهش حاضر شد، این بود که «چرا این گورستان و گورهایش دچار آشفتگی و به هم ریختگی مواد و بقایای استخوانی است؟» چرا گوری چنان سالم و برجاست که حتی یک بند انگشتش هم جابه جا نشده و در مقابل، گور کناری اش تا حد زیادی به هم ریخته و آشفته است؟ آیا این عوامل درونی بودند یا از بیرون به گورستان وارد شدند؟ درنتیجه پاسخ به این پرسش ها به عنوان هدف اصلی این پژوهش در نظر گرفته شد. بدین ترتیب با استفاده از علم تافونومی به جستجو و شناسایی عوامل این آشفتگی پرداختیم. با بهره گیری از علوم میان رشته ای مختلف، مجموعه عواملی شناسایی شدند که نقش زیادی در دگرگونی وضعیت این گورستان داشتند. با توجه به پژوهش ها و آزمایش های صورت گرفته مشخص شد که تعدادی عوامل طبیعی همچون وقوع سیل، زلزله، فعالیت جانوران و گیاهان و فعل و انفعالات مواد دفن شده همراه اجساد و همچنین عوامل انسانی از قبیل تدفین ثانویه و فعالیت کشاورزی باعث ایجاد تغییر در گورستان و بقایای برجا مانده در آن شده اند. پژوهش حاضر نشان می دهد که تحلیل تافونومیک می تواند درک بهتری از فرایند های پس از مرگ (post-mortem) و همچنین تأثیرات محیطی و انسانی بر بقایای استخوانی (اعم از انسانی و جانوری) را فراهم کند.
۱۴۵.

زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی شهر شاهنامه آیین مزدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۱۸۴
شاهنامه فردوسی، گنجینه اندیشه های کهن ایرانی درباره جهان و بنیادهای زندگی است. اندیشه هایی که در ساخت هویت ایرانیان، ایجاد نهادهای اجتماعی و ساختارهای مهم سیاسی، و ساخت شهرها و خانه ها مؤثر بوده اند. در گذشته همیشه جنبه های قدسی در ساختن شهرها و خانه ها اهمیت داشته است. شهر چونان نمونه زمینی بهشت باید زیبا و منظم و استوار ساخته می شد. در این مقاله کوشیدیم نخست معیارهای کلی زیبایی شناسی ایرانیان کهن را بشناسیم سپس معیارهای زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای مانند «کنگ دژ» و «سیاوش گرد» و «ورجمکرد» را بشناسیم و در گام بعدی با ذکر نمونه هایی از ساختار شهرهای کهن، نقش زیبایی و اهمیت تناظر با بهشت آسمانی را در ساخت این شهرها نشان دهیم. خلاصه دست آوردهای پژوهش از این قرار است: دین مزدایی سرچشمه اصول زیبایی شناسی ایرانیان است که بر اساس آن، هرمزد مبدأ زیبایی است و زیبایی به معنی مانند شدن به هرمزد است و اصول زیبایی عبارت اند از: 1. کروی بودن؛ 2. روشن بودن؛ 3. مرکزگرایی؛ 4. و شباهت جزء به کل. ساختمان شهرها و خانه ها، دارای تقارن، تناسب و روشنی بود، و هدف غایی در ساخت شهر و خانه، فراهم کردن پناهگاهی استوار، خوش آب وهوا و بهشت گونه برای مردمان بود تا آفریدگان هرمزد ایمن و شاد زندگی کنند و با آبادانی جهان، اهریمن را شکست دهند.
۱۴۶.

Archaism in Iranian nationalism during the period of Reza Shah Pahlavi(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: Iran Nationalism Reza Shah Nation-building Antiquarianism

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۲۱
Antiquarianism is one of the significant elements of Iranian nationalism that emerged through archaeological research and exploration by Iranian scholars and Western archaeologists in the realm of Iran's history and culture. It provided a fresh definition of Iranian history and identity, playing a crucial role in the construction of modern Iranian nationhood during the era of Reza Shah. Nationalist antiquarianism had a lasting impact on cultural, literary, and even political aspects, transforming the understanding of Iranian history and identity. As an intellectual and cultural movement, antiquarianism aimed to uncover the unknown aspects of Iran and its people beyond recorded history. Its purpose was to revitalize the material and spiritual culture of the historical Iranian nation, turning it into a source of pride and a foundation for constructing a new government-nation with a rich historical civilization. In this context, Reza Shah leveraged the Iranian antiquarian movement to construct a modern Iranian government-nation, utilizing the deep-rootedness of the monarchy system in pre-Islamic Iranian history as a legitimate link, presenting it as a legitimate pole against the backdrop of Islamic Iranian history. This research seeks to answer the question of the function of antiquarianism in the development of Iranian nationalism during the reign of Reza Shah, employing a descriptive-analytical method. It explores the coordinates of Iranian nationalist antiquarianism and investigates why Iranian nationalists conceptualized antiquarianism as the foundation of the Iranian nationalist movement.
۱۴۷.

The Study of the Factors Considered in Locating Eastern Guilan Castles (Case Study: Amlash Castles)

کلیدواژه‌ها: Amlash castles political history geopolitical and geostrategic features

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۹۹
Amlash is one of the most important parts of Guilan Province in northern Iran. It has endured unending political and military turmoil due to its special geopolitical and geostrategic position, during the early and middle Islamic eras. The establishment of numerous castles in the area is one of the manifestations of this state of affairs during that period. This study, based on library and field study, is aimed at analyzing the factors that might have led to the formation of the castles. The library studies included a review of literature on military castles and fortresses for an analysis of the factors that might have contributed to the castles in the Amlash region. The field studies included direct observation of the locating, photographic imaging, and numerical measurement and topographical features of those castles.
۱۴۸.

پژوهشی بر سفالینه های چینی مکشوف از کاوش های باستان شناسی شهر تاریخی بلقیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهر بلقیس اسفراین دوران اسلامی سفالینه های چینی سلسله مینگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۸۰
شهر تاریخی اسفراین، معروف به «شهر بلقیس»، یکی از شهر های مهم و با شکوه دوران اسلامی است که بین راه تاریخی جرجان و نیشابور واقع شده است. اسفراین در دوران سامانیان و غزنویان از ولایات مهم نیشابور بود و مدت زمان اندکی پس از ایلغار مغول و نابودی نیشابور، با روی کار آمدن ایلخانیان احیا و بیش از پیش شکوفا شد. در ابتدای حکومت «تیمور»، این شهر به شدت تخریب و از اواخر دوره تیموری تا اواخر حکومت «شاه عباس صفویه» با فراز نشیب های سیاسی نسبتاً آرام روبه رشد بوده و با حمله «افغان »ها و تغییرات جمعیتی این شهر به صورت کامل متروک می شود. یکی از مهم ترین کالاهای با ارزش که از قرن سوم تا دوازدهم هجری قمری از چین به مناطق دیگر صادر می شده است، ظروف سفالی سلادن و دیگری ظروفی معروف به آبی-سفید است. از دوره صفویه علاوه بر واردات سفالینه های آبی-سفید، گونه های از همین نوع در داخل ایران تولید می شد؛ با توجه به 9 فصل کاوش باستان شناختی در شهر بلقیس، 5 قطعه سلادن و 2 قطعه سفال آبی-سفید به دست آمده است که درمورد آن ها تاکنون مطالعاتی صورت نگرفته و به همین منظور پژوهش ضرورت یافت. هدف این پژوهش علاوه بر معرفی سفالینه های چینی، مشخص نمودن ارتباطات فرهنگی درون منطقه ای و برون منطقه ای، بازخوانی خطوط نوشته شده در دو قطعه سفال آبی-سفید است. پرسش های اصلی این پژوهش این است که، اولاً این سلادن ها و چینی های آبی-سفید مربوط به چه دوره ای است؟ دوماً سفال های موردمطالعه با توجه به ساختار فنی و مقایسه گونه شناختی، تولید محلی یا فرامنطقه ای است و از چه طریقی وارد شهر اسفراین شده است؟ سومین این که، دلیل حضور این گونه از سفالینه ها در شهر تاریخی اسفراین براساس بافت باستان شناسی و اسناد تاریخی بیانگر چیست ؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات برپایه مطالعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج نشان داد که سلادن ها ازلحاظ دوره زمان بین قرن دوم تا هشتم هجری قمری مربوط است و سفالینه های آبی-سفید به اوایل قرن هشتم تا یازدهم هجری قمری تاریخ گذاری می شوند. سلادن ها و آبی-سفید های مورد بررسی تماماً غیربومی و ازطریق راه دریای و خشکی وارد شهر اسفراین شده است. با توجه به کیفیت و نایاب بودن، نوع نقوش و نوع خطوط و مضامین نوشتاری مربوط به طبقات اعیان نشین و ثروتمند شهر مربوط می باشد.
۱۴۹.

میراث فرهنگی به مثابه پدیده اجتماعی: رویکردی نو در مطالعات تاریخی فرهنگی پروژه های سدسازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پایداری میراث فرهنگی مسئولیت اجتماعی مدیریت منابع آب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۸۲
توسعه در جهان امروز بر پایه حفظ ثروت های اجتماعی و زیست محیطی پیش می رود تا نیازهای زمان حال را بدون به خطر انداختن امکانات و آسایش نسل های آینده برطرف سازد. این طرز نگرش برخاسته از فرهنگ پایداری است که مفهوم توسعه پایدار مبتنی بر سه رکن پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی را شکل داده است. حفظ میراث فرهنگی در توسعه پایدار نقش مهمی دارد، زیرا نه تنها به حفظ هویت فرهنگی، تقویت ملی گرایی، پیوند بین نسل ها و معنابخشی به حیات اجتماعی کمک می کند، بلکه منافع اقتصادی نیز به همراه دارد که می تواند جوامع محلی را منتفع سازد. پروژه های توسعه ای، به طور خاص طرح های مدیریت منابع آب، مانند احداث سد و شبکه های آبیاری و زهکشی، در صورت بی توجهی به میراث فرهنگی، یک تهدید جدی برای این ثروت ملی محسوب می شوند که با مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی می توان تا اندازه زیادی آن را خنثی کرد. این مقاله به بررسی اهمیت مسئولیت پذیری اجتماعی در پروژه های مدیریت منابع آب به منظور حفاظت از میراث فرهنگی می پردازد، زیرا تجارب موجود نشان می دهد، عموماً این موضوع در مطالعات اجتماعی مرتبط با طرح های مذکور مغفول مانده است.
۱۵۰.

From Thermopylae to the Persian Gates: A New Look into Ariobarzanes’ Identity and Political Status(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Ariobarzanes Persian Gates Alexander the Great Arrian Quintus Curtius Rufus Diodorus Siculus Polyaenus

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۳۹
Diodorus Siculus, Quintus Curtius Rufus, Polyaenus, and Arrian are the primary historians who have written about the Battle of the Persian Gates but their accounts differ in some details. Much research has been done on the cause of differences between these historians, their method of historiography as well as their sources; but in this article, the main focus has been on the identity and political status of Ariobarzanes, the general who led the Persians in the aforementioned battle. As this essay argues, the clarification of this issue hinges on a large extent understanding Ariobarzanes’ end at the Persian Gates. Of course, due to discrepancies between classical sources and the absence of any Iranian evidence in this regard, this is not an easy task, but this article tries to find the most reasonable answer by identifying the most accurate classical account, and then presents essential historical results to be drawn from it. It should be noted that so far, various researchers, have speculated on the identity of Ariobarzanes with skepticism, but in this article, with detailed criticism of classical resources, the identity and political status of Ariobarzanes are clarified.
۱۵۱.

Obituary: Guitty Azarpay (1934 - April, 2024)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۱۴۲
Guitty Azarpay was born in Tehran, Iran in 1934. She graduated with a PhD in Art History in 1964 from UC Berkeley.She taught at UC Berkeley until her retirement in the early 2000s. Her research on the ancient Iranian and Transoxiana (Central Asia) art, especially about Urartian Art and Sogdian Painting, is highly commendable, as she wrote two valuable books such as Urartian Art & Artifacts (1968) and Sogdian Painting: The Pictorial Epic in Oriental Art (1981). The publication of the book of Sogdian Painting introduced many art scholars to Sogdian art. Azarpay played a valuable role in introducing Sogdian paintings and Sogdian art. She was the recipient of the Book of the Year Award from the University of California Press for Sogdian Painting, and received the Albert Nelson Marquis Lifetime Achievement award.About 20 years ago, Azarpi donated her personal library to Golestan Palace in Tehran.Guitty Azarpay passed away in early April 2024.
۱۵۲.

بررسی جایگاه مکاتب طب در ایران باستان (مبتنی بر مکتب پزشکی سینایی ایران: مکتب هگمتانه / اکباتان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طب ایران باستان درمان بهداشت یونان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۵۴
طب دانشی است که به وسیله آن می توان بر کیفیات تن آدمی آگاهی یافت. معادل دقیق طب کلمه فیزیک است، ولی برای این که در سطح جهانی قابل درک باشد معادل «پزشکی» برای آن به کار رفته است. پزشکی با حالات مختلف بدن، سروکار دارد و بدین ترتیب شاخه ای از طبیعیات است. در کتاب مقدس زرتشتیان، اوستا از سه گروه درمانگری نام برده شده است؛ «کارد پزشکی(جراح)» (Av:karǝto-Baēšaza-)، «گیاه پزشکی» (Av:urvarō- Baēšaza-) و «مانسر پزشکی» (روان درمانگر، روان درمانی) (Av: maθrō- Baēšaza-). در این کتاب، «ثَریته» از خاندان «سام» (Av: Sāma-) نخستین پزشک است و «اهورامزدا کاردی» مرصع به او عنایت می کند تا با آن کارد عمل جراحی انجام دهد. از وضعیت پزشکی در دوران هخامنشیان و اشکانیان به واسطه نوشته های مورخان یونانی آگاهی هایی در دست است و از پزشکی دوره ساسانیان اطلاعات خوبی باقی مانده است. در این پژوهش به بخش مهمی از سهم ایرانیان باستان در گسترش و ارتقاء دانش بشری، یعنی به پزشکی و روش های بهداشتی و درمانی در ایران باستان پرداخته می شود. پرسش های برخاسته از این جستار چنین است که: سرمنشأ طب در ایران باستان از کجا بوده است؟ آیا طب در ایران باستان متأثر از تعلیمات دینی بوده؟ و رابطه فرهنگ و مداوا در ایران باستان به چه شکل و صورتی بوده است؟ فرضیات این پژوهش چنین خواهد بود که طب در ایران باستان متأثر از تمدن های باستانی نظیر یونان بوده است. طب در این دوران متأثر از دین زرتشتی و در ادوار بعد متأثر از اسلام بوده است و نحوه مداوا در هر جامعه متأثر از فرهنگ آن جامعه است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. تا پیش از کنار رفتن پرده های تاریک تاریخ ایران باستان و اکتشافات جدید باستان شناسان در کهن جلگه بین النهرین و دره های نیل و سند و فلات ایران، اکثراً بر آن بودند که اندیشه های علمی از حکما و فلاسفه یونان سرچشمه گرفته، اما شواهد تاریخی نشان می دهد که با ظهور زرتشت ایرانیان، دور تازه ای از خلاقیت علمی خود را به نمایش گذاشتند و در این رابطه، مشخص ترین نمونه آن تأسیس «مکتب هگمتانه یا اکباتان» است.
۱۵۳.

نقش خاندان های حکومتگر در دوره ساسانیان با تکیه بر آثار باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: اسپاهبد اسپندیاد زیک ساسان سورن پهلو کارن پهلو مهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳ تعداد دانلود : ۵۴۶
شاهنشاهی ساسانی، یکی از دو حکومت بزرگ جهان متمدن آن روز بوده است که نه تنها به لحاظ ساختار سیاسی، دینی، فرهنگی و اجتماعی، و در یک کلام تمدن، از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار بوده است؛ بلکه به لحاظ جغرافیایی و وسعت مرزهایش نیز برجسته می نماید. طبق شواهد و مستندات تاریخی با برافتادن اشکانیان و به قدرت رسیدن ساسانیان، تمام ساختار اجتماعی و سیاسی جامعه و از جمله نظام خاندانی، به عنوان یکی از نمادهای اصلی تداوم قدرت خاندان های حکومتگر به عصر ساسانی منتقل می شود. به طور مشخص، در بازه مورد اشاره از آغاز اشکانیان تا پایان ساسانیان اداره تمام امور کشور به دست هفت خاندان بوده است و این خاندان ها به عنوان اصلی ترین پایه های حفظ، پایداری و استمرار حکومت های متبوع خود به حساب می آمده اند. حوزه نفوذ سیاسی خاندان های مورد بحث در دوران باستان بسیار گسترده و قابل توجه بوده است به نحوی که نه تنها بسیاری مواقع عزل و نصب پادشاهان به دست آنها انجام می شده، بلکه گاهی تشکیل حکومتی، به وسیله این طبقه صورت می گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر در صدد است به بررسی نقش خاندان های حکومت گر در دوره ی ساسانیان بپردازد. انتخاب این موضوع بیشتر به دلیل آن بوده است که طبق جستجوهای محقق، تألیفات و تحقیقات مشخص و مستقلی که بتواند اطلاعانی دقیق و مفصلی در رابطه با خاندان های حکومتگر، جایگاه آنها و نقش و تأثیرشان در تحولات دوره خدمات شان به دست دهد، انجام نشده و جز مطالب بسیار اندک و پراکنده ای در میان تحقیقاتی اندک و آثار تاریخی، درباره ی خاندانهای مذکور و عملکردشان، اطلاعات خاصی یافت نشد.
۱۵۴.

ساختارشناسی ملات در لایه های اندود سازه موسوم به سقایه ربع رشیدی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارشناسی ملات آهکی سُقایه ربع رشیدی تبریز ساختارهای آبرسانی ایلخانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۸۹
محوطه تاریخی ربع رشیدی تبریز که در سال 700 ه.ق. ساخته شده است تا سده دهم ه.ق. به صورت های مختلف نظامی و مسکونی مورد استفاده قرارگرفته است. یکی از سازه های معماری ربع رشیدی، سازه آبی موسوم به سُقایه است که در جبهه جنوب شرقی قرار دارد. کاوش باستان شناختی محل موسوم به سُقایه ربع رشیدی از سال 1386 توسط معاونت میراث فرهنگی تبریز شروع شده است. ولی در این مدت، مطالعه فنی بر روی ملات (ملات دیوارچینی و ملات اندود) در این بخش از مجموعه ربع رشیدی انجام نپذیرفته است. مطالعات فنی بر روی مواد و مصالح این سازه آبی (پژوهش پیش رو بخشی از این مطالعات است)، می تواند در آینده به شناخت هویت و کاربری بنا منجر شود. از طرفی برای حفاظت صحیح اثر و همچنین مداخلات مرمتی، نیازمند شناخت فنی ملات در این مجموعه هستیم؛ بنابراین فنّاوری ملات به کار رفته در این سازه آبی، نیازمند بازشناسی با روش های علمی اعم از مطالعات میدانی و آزمایشگاهی و تحلیلی و تجربی است. در این راستا، از سه لایه اندود و همچنین ملات آجرچینی، نمونه برداری شد و مطالعات XRD, XRF, SEM-EDS انجام شد. درنتیجه مطالعات مشخص شد که ملات آجرچینی و ملات لایه های اندود، آهکی است. در مرحله عمل آوری، به همه ملات ها مقداری ماسه و خاک اضافه شده است با این تفاوت که میزان خاک و ماسه در ملات آجرچینی بسیار بیشتر بوده و به همین دلیل، کیفیت آن نسبت به ملات اندود ها پایین تر است. همچنین در ملات لایه های اندود، مقدار کمی دانه های زغال شناسایی شد.
۱۵۵.

بررسی پیشینه و جایگاه موستَک/موسیقار (پان فلوت) در پهنه فرهنگی ایران براساس یافته های باستان شناسی و منابع نوشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موسیقار پان فلوت سلوکی - اشکانی شوش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۶۸
مقاله حاضر به بررسی جایگاه ساز موسیقار (پان فلوت) در پهنه فرهنگی ایران می پردازد و سعی در بررسی برآمدگاه، سازوکار و حیات این ساز با استفاده از شواهد باستان شناختی و منابع نوشتاری دارد. شواهد باستان شناختی موجود نشان می دهند که این ساز حداقل از دوره سلوکی-اشکانی در پهنه فرهنگی ایران حضور داشته و در دوره های بعدی به ویژه دوران اسلامی در کنار سایر سازهای ایرانی نقش بارزی ایفا کرده است. یکی از قدیم ترین شواهد موجود از این ساز در ایران مربوط به پیکرک یک نوازنده از مجموعه یافته های باستان شناختی محوطه باستانی شوش است که در حال حاضر در مخزن موزه ملی ایران نگهداری می شود و پژوهش حاضر به منظور معرفی آن شکل گرفته است. هدف از این مقاله، معرفی این پیکرک فراموش شده و سپس ارائه سرگذشتی از ورود و حضور ساز پان فلوت به پهنه فرهنگی ایران است. با توجه به شواهد ارائه شده در این مقاله می توان دریافت که این ساز از دیرباز در حوزه وسیعی از جهان، از یونان باستان و اروپا گرفته تا خاورمیانه و حتی شرق دور محبوبیت داشته و در جشن ها و آیین های مختلف مورداستفاده قرار می گرفته است. شواهد باستان شناسی فراوانی نیز بر این گفته مهر تأیید می نهند. پرسش اصلی در این پژوهش متوجه منشاء ورود این ساز به پهنه فرهنگی ایران است و با توجه به مدارک اشاره شده در مقاله، فرضیه نگارندگان بر این است که این ساز به احتمال در دوره هلنی به ایران آورده شده است. بااین حال با توجه به محدود بودن مدارک باستان شناختی هنوز هم نمی توان با قطعیت گفت که منشأ ورود این ساز به ایران از کدام منطقه بوده است.
۱۵۶.

سالیابی رادیوکربن تپه قلعه ننه برای گاهنگاری پایان دوره مس- سنگی حوضه دریاچه زریبار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غرب ایران حوضه دریاچه زریبار تپه قلعه ننه سال یابی رادیوکربن دوره پایانی مس- سنگی گاه نگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۸۲
تاریخ گذاری کربن ۱۴ روشی است که به طور گسترده در باستان شناسی برای ارائه «تاریخ گذاری مطلق» مواد آلی (دانه ها، چوب، استخوان ها و غیره) استفاده می شود. این روش کمک می کند چارچوب دقیق تری نسبت به سال یابی نسبی در اختیار داشته باشیم. مقدار رادیو ایزوتوپ ناپایدار کربن 14 نیمه عمر نسبتاً کوتاهی معادل 5730 سال دارد. این بدان معناست که کاهش کربن 14 در یک نمونه در طول 5730 سال به دلیل واپاشی رادیواکتیو به نیتروژن 14 به نصف کاهش می یابد. این فرآیند زمانی آغاز می شود که یک موجود زنده دیگر قادر به تبادل کربن با محیط خود نباشد؛ بنابراین با اندازه گیری ایزوتوپ رادیویی کربن 14، می توانیم تاریخی را که موجود زنده در آن زندگی می کرده، به صورت قابل قبولی تخمین بزنیم. تعداد کم تاریخ گذاری های مطلق در غرب ایران اجازه نمی دهد که نتایج کار میدانی در این منطقه با بین النهرین و سایر مناطق ایران به صورت دقیق سنجش شود. تاریخ های به دست آمده از تعداد 7 نمونه ارگانیک از محوطه بزرگ پیش از تاریخی تپه قلعه ننه که با استفاده از طیف سنج جرمی شتاب دهنده سال یابی شدند، اطلاعات بهتری از توالی فرهنگی حوضه دریاچه زریبار به دست داد و کمک کرد ارتباط شمال زاگرس مرکزی با نواحی اطراف تا حدودی نیز تبیین شود. طولانی ترین دوره استقرار باقیمانده در محوطه مربوط به مس سنگ جدید و اوروک جدید است.
۱۵۷.

ئه سیران خاک، بررسی باستان شناسی گورستان و محوطه سِیَل خَسرو بانکول آسمان آباد ایلام، در غرب زاگرس مرکزی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عصر آهن غرب زاگرس مرکزی بانکول سیل خسرو سفال خاکستری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۶۷
گورستان و محوطه سیل خسرو در 6 کیلومتری جنوب روستای گدمه در حدود 5/4 کیلومتری شمال غرب روستای مرشدوند و در نزدیکی راه موسوم به کاروانه در ارتفاعات جنگلی بانکول واقع است و چشم انداز کاملی بر دشت کوچک کارزان دارد. این محوطه به دو بخش گورستان و مسکونی تقسیم می شود. داده های سطحی به دست آمده از بررسی نشان دهنده همزمانی این آثار باهم است و نشان می دهد که این محوطه گورستان متعلق به عصر آهن III-I است براساس آثار و داده های معماری به گمان این محوطه در عصر مفرغ پایانی و همچنین دوره های بعد یعنی عصر آهن IV تا حال حاضر با توجه به شرایط زیستی مناسب مورد توجه بوده است. در این مقاله کوشیده ام ضمن ارائه درآمدی کوتاه درباره گاهنگاری گورستان ها، گاهنگاری عصر آهن زاگرس مرکزی و سپس به پیشینه پژوهش های باستان شناسی و همچنین وضعیت جغرافیای بانکول (ازجمله ناهمواری ها، شرایط اقلیمی) که در شکل گیری و مکان یابی و جهت گورها مؤثر بوده و در ادامه بررسی گورستان سیل خسرو، معماری و ساختار گورها و داده های سطحی به دست آمده از کناره گورهای تخریب شده و تحلیل و مقایسه آنها بپردازم و در پایان نیز جمع بندی از کلیه مطلب ارائه داده ام.
۱۵۸.

گاهنگاری محوطه قلعه مدریشِ سیستان بر اساس مطالعه سفال های به دست آمده از بررسی روشمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: سیستان سفال بررسی روشمند سده های میانی اسلام گاه نگاری قلعه مدریش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
پهن دشت سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران، با داشتن شرایط مناسب زیستی، از جمله خاک حاصلخیز، مجموعه ای از رودخانه های دائمی و فصلی و موقعیت ارتباطی و تجاری به عنوان یکی از مهم ترین کانون های جوامع انسانی در دوران باستان شناخته می شده است. بر این اساس و با وجود انجام فعالیت های باستان شناختی محدود در این حوزه و فقر اطلاعات باستان-شناختی جامع از ادوار تاریخی منطقه، انجام یک مطالعه و بررسی روشمند بر روی یکی از مهمترین قلاع اسلامی این دشت ضروری می نماید. بدین منظور، حین پروژه بررسی و گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم سلسله تپه های بی بی دوست در تیر ماه سال 1395، بررسی روشمند قلعه مدریش که در بخشی از عرصه شمالی محوطه ی بی بی دوست واقع شده، با استفاده از روش نمونه برداری روشمند طبقه بندی شده شاخص ها، به انجام رسید. در این نمونه برداری تعداد 218 یافته ی باستانی مانند: قطعات شکسته سفال، ظروف سنگی، منگنیک (النگو شیشه ای) و قطعات شکسته ظروف شیشه ای برداشت شد. در راستای اهداف پژوهش تعداد 77 قطعه سفال شاخص انتخاب و مورد مقایسات گونه شناختی قرار گرفت. در این پژوهش سوال بنیادی عبارت است از این که: قدمت قلعه مدریش از طریق طبقه بندی، گونه شناسی و مطالعات مقایسه ای سفال مربوط به چه دوره یا دورانی است؟ روش گردآوری داده ها در این پژوهش به دو شیوه ی میدانی و اسنادی، و روش پژوهش توصیفی - تطبیقی است و نتایج براساس مطالعات مقایسه ای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در این محوطه به وضوح تاریخ استقرار سده های میانی 5 تا 9 ه.ق. و ارتباط فرهنگی این منطقه را با مناطق همجوار مانند خراسان بزرگ، افغانستان، کرمان و بلوچستان نشان می دهد. هم چنین گونه ی شاخص و پر تعداد سفالی این محوطه سفال های بدون لعاب با نقش کنده با نقوش هندسی است.
۱۵۹.

گسترش دامنه پراکنش سفال نوع گودین III در کرانه های شرقی دشت قروه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ع‍ص‍ر م‍ف‍رغ سفال گودین III زاگرس مرکزی دشت قروه تپه دینار وینسار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۳۸
به طور کلی، باستان شناسی پیش از تاریخ کردستان یا به عبارتی محل تلاقی حوضه دریاچه ارومیه و حوزه زاگرس مرکزی به نسبت ناشناخته باقی مانده است. از جمله این دوره های پیش از تاریخ که بسیار مورد بی توجهی محققان قرار گرفته دوره مفرغ و به ویژه دوران میانی و جدید آن است. با نگاهی به موقعیت جغرافیایی منطقه کردستان در غرب ایران متوجه می شویم که کردستان بین دو فرهنگ شاخص مطالعات دوران مفرغ غرب ایران یعنی فرهنگ موسوم به سفال نوع ارومیه و فرهنگ خابور در شمال و همچنین سفال نوع گودین III در جنوب واقع شده است. هسته اصلی پراکنش فرهنگ گودین III مربوط به زاگرس مرکزی و تا حدودی جنوب غرب زاگرس بوده و سبک ارومیه به همراه سفال خابور نیز مربوط به مناطق شمال غرب ایران و به خصوص حوضه دریاچه ارومیه است. علی رغم شناسایی محوطه های زیادی در داخل هسته اصلی این حوزه ها، تعداد محوطه های شناسایی شده خارج از آن ها و به ویژه حوزه گودین III بسیار ناچیز و انگشت شمار است. سفال های نوع گودین III به دست آمده از بررسی های اخیر تپه دینار وینسار در دشت قروه نشان می دهد که نمی توان حوزه پراکنش این فرهنگ ها و به خصوص فرهنگ گودین III را فقط به مناطق هسته ای محدود کرد. بر اساس نویافته های تپه دینار وینسار می توان دامنه پراکنش این فرهنگ را فراتر از هسته اصلی آن، یعنی از مناطق مرکزی و جنوب غرب زاگرس تا مناطق شرقی کردستان گسترش داد. بنابراین، به نظر می رسد که مهم ترین دلیل انگشت شمار بودن محوطه های دوره مفرغ میانی و جدید کردستان به روش های بررسی باستان شناختی بر می گردد تا وجود نداشتن استقرارهای این دوره در منطقه.
۱۶۰.

Obituary: Donald Scott Whitcomb

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Donald Scott Whitcomb Persian Gulf Siraf

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۶۱
Donald Scott Whitcomb was born on 27 April 1930. He was a revered scholar whose contributions to the field of Islamic Archaeology especially in the Persian Gulf region were immeasurable. He was research associated in the Department of Near Eastern Languages and Civilization at the Oriental Institute of the University of Chicago since the beginning of 1981. Whitcomb then served as an Associate at this Institute, since 1990. His Master’s thesis dealt with the Proto-Elamite Period at Tall-i Ghazir, Iran despite the fact that his expertise was in Islamic Archaeology.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان