مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
تدفین
حوزه های تخصصی:
با گسترش باستان شناسی جدید از دهه 1960 م .به بعد، تفسیر و تحلیل نظری یافته های باستان شناسی مورد توجه باستان شناسان « نوگرا» قرار گرفت .باستان شناسی جدیدبابهره گیری از آموزه های رشته های علمی دیگر،نظیر علوم اجتماعی، علوم اقتصادی و علوم سیاسی، پا از حوزه توصیف صرف داده های فرهنگی فراتر گذاشته و به تشریح جنبه های «غیر ملموس»زندگی بشر پرداخته است.دراین میان، آثار باقی مانده از «شیوه های تدفین» از اهمیت ویژه ای برخوردار است.شیوه تدفین،معماری تدفینی و اشیای تدفینی در شناخت سازمان اجتماعی جوامع انسانی نقش بسزایی ایفا کنند.کورگان های سکایی چه از لحاظ سبک معماری و چه از نظر دارا بودن اشیای تدفینی ،انعکاس دهنده سازمان اجتماعی ، باورهای اعتقادی و نظام سیاسی جوامع سکایی است.در این مقاله سعی شده با توصیف و تحلیل شماری از گورتپه های سکایی، با رویکرد باستان شناسی اجتماعی به مطالعه زوایایی از ساختار اجتماعی و سیاسی سکاها پرداخته شود.
نوآورى هاى دوره نوسنگى در آناتولى
حوزه های تخصصی:
نوسنگى به عنوان مرحله اى از زندگى بشر که زمینه استقرار و تولید غذا را فراهم آورد نقش اساسى را در توسعه جامعه انسانى بازى مى کند.
آناتولى به عنوان سرزمینى که به لحاظ شرایط زیست محیطى شرایط مساعدى براى ورود به دوره نوسنگى داشته است در ارتباط با پیشرفت ها و نوآورى هاى این دوره نیز حائز اهمیت است. شرایط اقلیمى و زیست محیطى منحصر به فرد آناتولى، موجب توسعه و پیشرفت در زمینه هاى مختلف شده است. استفاده بهینه از سنگ به عنوان فراوان ترین داده خام در این منطقه، یکى از مهمترین مشخصه هاى هنر و معمارى نوسنگى آناتولى محسوب مى شود. به کارگیرى سنگ در پى بناها حاکى دانش و آگاهى معماران این دوره دارد.
ایجاد نقوش برجسته و طبیعت گرایانه از انسان، حیوانات و جانوران علاوه بر این که حاکى از توانایى حجاران و هنرمندان این دوره دارد بیانگر اهمیت مذهبى این آثار و تأثیر مذهب در خلق این قبیل آثار هنرى است. نمود دیگر این آثار را در نقاشى هاى دیوارى و پیکرک هاى بدست آمده از محوطه هاى این دوره در آناتولى مى توان دید. استفاده از رنگ هاى متنوع در این نقاشى ها حاکى از بهره گیرى بهینه از امکانات بالقوه طبیعى در منطقه آناتولى در دوره نوسنگى است. تدفین به عنوان جنبه دیگرى از نوآورى هاى دوره نوسنگى در آناتولى جالب توجه است. تنوع شیوه هاى تدفینى در محوطه هاى نوسنگى این منطقه خود مى تواند ناشى از جنبه فردى داشتن مذهب و تنوع آن در این دوره در آناتولى باشد. وجود آثار تدفینى تزیینى و آیینى به همراه فرد متوفى علاوه بر این که بیانگر ذوق هنرى و توانایى سازندگان آن است، نشان از نوعى اعتقاد به زندگى دوباره نیز دارد. در این پژوهش سعى خواهد شد به این جنبه هاى نوآورى نوسنگى در آناتولى با شرح بیشترى پرداخته شود.
بررسی آیین های سوگواری در روزگار بوییان
حوزه های تخصصی:
آیین های سوگواری از جمله مراسمی است که در حوزه فرهنگ یک جامعه قرار می گیرد و جزو آداب و رسومی است که همه ی جوامع با ادیان و فرهنگ های گوناگون به آن توجه دارند. در ایران نیز این مراسم همواره به مناسبت های مختلف و با اهمیت خاصی انجام می شده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از منابع دست اول تاریخی و پژوهش های معتبر به بررسی این آیین اجتماعی در ایران و در حوزه تاریخی حکومت آل بویه پرداخته شود. خاندان ایرانی آل بویه به دلیل قرار گرفتن در شرایط سیاسی- اجتماعی آن زمان توانستند در دوران خلافت عباسی، حکومتی شیعی مذهب تأسیس کنند و از نظر شیعی بودن حاکمان آن قابل توجه می باشند. این نوشته برآن است تا مراسم سوگواری و عزاداری، تدفین، خوراک و پوشاک سوگواری، عزاداری روز عاشورا و مراسم سوگواری را در نزد فرمانروایان و مردمان عادی به طور کلی در این دوره مورد توجه قرار دهد و از این رهگذر تا حدودی بحث تاریخی آداب سوگواری را در نزد ایرانیان و شیعیان روشن نماید. این مقاله تلاش داشته است که با استفاده از داده ها و مطالب کتابهای این دوره و با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی به بررسی پدیده سوگواری و عزاداری در دوره آل بویه بپردازد و در نهایت به این نتجیه رسیده است که لباس سیاه بر تن کردن، پا برهنه در مراسم عزاداری شرکت کردن ،تعطیل کردن کار و امور روزانه به خاطر اهمیت شخص فوت شده و سه روز بر مرده سوگواری کردن جزو آداب اصلی سوگواری در دوره مورد نظر بوده است.
مرگ به مثابه تشرف(نوزایی)؛ (نگرش اسطوره ای به آیین های مرگ در حوزه تمدنی هلیل رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین های مرتبط با مرگ در فرهنگ های گوناگون، صرفاً نوعی مراسم کلیشه ای نیست، بلکه حاوی مضامین و نمادهای مذهبی و اساطیری ای است که نشان دهنده گفتمان های حاکم بر آن فرهنگ است. آیین های مرگ، اگرچه در حوزه تمدنی هلیل رود، مانند سایر نقاط ایران، تحت تأثیر گفتمان مذهبی- اسلامی شکل گرفته، امّا در ضمن این آیین ها، باورها و رسومی وجود دارد که در عین اشتراک با فرهنگ های دیگر، نشانگر نوعی اعتقادات اساطیری است که تحلیل آنها می تواند وجوه گوناگون عقیدتی- فرهنگی مرگ را به تصویر کشد. در این مقاله تلاش شده تا با رویکردی اسطوره ای به آیین های پیش و پس از مرگ، به مثابه آزمون تشرّف(نوزایی)نگریسته شود و وجوه نمادین و انتقالی مرگ که منجر به نوعی تغییر وجودی، گذر از هرج و مرج جهان غیر دینی و پیدایش دنیایی دیگر می شود، مورد تحلیل قرار بگیرد. این تحقیق نشان می دهد که باور به مرگ در حوزه تمدنی هلیل رود، همراه با نوعی تقدّس سازی است و تشرف در آیین مرگ، بر اساس تقابل مقدّس و نامقدّس، تشخّص می یابد.
بررسی قبور و آرامگاه های دورة اسلامی سیستان (مطالعه موردی حوزة زَهَک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدفین و توجه به دنیای پس از مرگ، در بین همه اقوام از اهمیت خاصی برخوردار بوده است؛ به همین دلیل ما شکل گیری اشکال مختلفی از تدفین در یک سرزمین واحد، در طول دوران های مختلف و بر اساس دین و اعتقادات آنها را شاهدیم. سیستان از این قاعده مستثنی نبوده و در ادوار مختلف، اَشکال متنوعی از تدفین را تجربه کرده است. سنت آرامگاه سازی اسلامی از قرن ششم هجری قمری به بعد در سیستان پدیدار شد و پیش از این تاریخ، آثاری از آرامگاه به دست نیامده است. در این نوشتار سعی شده است از طریق پژوهش های میدانی و مطالعات کتابخانه ای، تنوع اشکال تدفین و ویژگی های آرامگاه-های حوزه زَهَک سیستان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعات، بیان کننده این مهم است که تغییرات صورت پذیرفته در شیوه های تدفین مربوط به حوزه مورد مطالعه، ناشی از تأثیر عوامل جغرافیایی و سنت های دیرین مردمان منطقه بر اساس باورهای دینی آنان و همچنین بازتابی از شرایط اقتصادی دوره های مختلف و تفاوت های مذهبی ساکنان سیستان بوده است.
بررسی نتایج آخرین فصل از پژوهش های باستان شناختی تپه گیان نهاوند
حوزه های تخصصی:
آخرین فصل از پژوهش های میدانی تپه گیان نهاوند در زاگرس مرکزی در بهار و تابستان1390 ه .ش. تحت عنوان گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه به سرپرستی علی خاکسار انجام شد که هدف اصلی این طرح، حفاظت فیزیکی این تپه شاخص دربرابر عوامل تخریبی آن بود. درکنار این هدف، گاه نگاری تپه گیان و وضعیت باستان شناسی منظر بصری این محوطه نیز برای نگارندگان پرسش اصلی بودند. طی این برنامه پژوهشی، تعداد 27 گمانه در ابعاد 5/1 در 5/1 متر در همه جهات تپه ایجاد گردید که نتایج قابل توجهی به دست داد. ازجمله این نتایج می توان به ابعاد و اندازه تپه، شواهدی از دوره پارتی در آن و شناسایی عرصه واقعی تپه اشاره کرد که گسترش آن در بخش های جنوبی، شرقی و جنوب شرقی عرصه ظاهری تپه نشان می دهد که در زیر بافت خیابان ها و منازل مسکونی شهر کنونی گیان قرار داشته است. طی گمانه زنی در محدوده ای خارج از عرصه ظاهری تپه، شواهدی از یک تدفین عصر مفرغ میانی (تدفین 123) شناسایی گردید که با توجه به مستند نبودن 122 تدفینی که طی کاوش های هیأت فرانسوی به دست آمده بود، تصمیم بر آن شد تا این تدفین به طور کامل مورد کاوش و مستندنگاری قرار گیرد. پژوهش حاضر دارای نظامی کیفی، هدف آن بنیادی، و ازنظر روش، توصیفی-تحلیلی است. اساس یافته اندوزی در این پژوهش میدانی است. در این مقاله، ضمن ارائه نتایج حاصل از گمانه زنی، به بحث، بررسی و مطالعات تطبیقی تدفین 123 تپه گیان پرداخته خواهد شد.
بررسی تطبیقی سنت های به جامانده از ادیان و باورهای ابتدایی در مسئله مرگ، در میان تاتارهای مسلمان و مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
101-116
حوزه های تخصصی:
اهمیت مرگ و زندگی پس از آن سبب شده است تا اقوام مختلف با وجود پذیرش ادیان جدید، نسبت به تغییر در آیین های مرگ مقاومت كنند و همچنان در حفظ سنت های آبا و اجدادی خود بکوشند. ازاین رو آیین های مرگ نسبت به دیگر آیین های دینی تلفیقی ترند و تفاوت این آیین ها در میان اقوام مختلفِ پیرو یک دین، مشهود است. تاتارها، به عنوان یکی از اقوامی که چندین قرن در حصر امپراتوری روس بود ه اند، نمونه منحصربه فردی از حفظ سنت های به جامانده از ادیان و باورهای ابتدایی و تلفیق آن با دین جدید هستند. این مسئله، در هر دو شاخه مسلمان و مسیحی این قوم قابل پیگیری است. بررسی تطبیقی این سنت ها، به ما نشان خواهد داد كه تراکم آنها در میان تاتارهای مسیحی، بیش از تاتارهای مسلمان است. ریشه این مسئله را می توان در کمداشت آیین های مربوطه در دین مسیحیت، و در مقابل غنای احکام مربوط به مرگ، و آیین های پس از مرگ در دین اسلام جست. مقاله حاضر از روش تحلیلی تطبیقی در بررسی این آیین ها استفاده كرده است.
بررسی شیوه های تدفین در تاریخ ایران باستان
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
145 - 164
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به روح و روان و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون در سراسر نقاط و مراکز جهان باستان از جمله ایران وجود داشته است. بررسی آداب و رسوم تدفین یکی از مسائل فرهنگی و اجتماعی در هر جامعه ای می باشد و از آنجا که نمودی از باورها و فرهنگ دینی آن جامعه به شمار می آید در شناسایی و بازسازی فرهنگ جوامع باستان از اهمییت ویژه ای برخوردار است. در ایران باستان از آنجا که از دوره های مختلف تاریخی آن منابع مکتوب و غیر مکتوب در زمینه اعتقادات و باورهای دینی و زندگی اجتماعی بسیار کمیاب است توجه به شیوه های تدفین و رفتار با مردگان می تواند بسیاری از ابهامات و تاریکی درباره دین ایران باستان را بزداید. از این رو در این مقاله الگوهای تدفینی هر دوره به طور مجزا مورد بررسی قرارگرفته تا بتوان به ادیان و باورهایی که در جامعه آن دوره جاری بوده است پی برد.
گونه شناسی ظروف سفالی گورستان جیران تپه جزلان دشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
17 - 28
حوزه های تخصصی:
گورستان جیران تپه جزلان دشت در استان زنجان، شهرستان طارم و در نزدیکی روستای جزلان دشت قرار گرفته است. در نتیجه، دو فصل کاوش در این گورستان یافته های بسیار ارزشمندی از عصر آهن به دست آمد. این یافته ها سنت تدفین در این گورستان را منعکس می کنند که شامل زیورآلات، جنگ افزار و سفالینه ها می شوند. اگرچه تنها هشت گور در این گورستان کاوش شده، اما تنوع سفالینه ها از نظر فرم و تعداد قابل توجه است. در مجموع از کاوش جیران تپه ۴۴ ظرف سالم به دست آمد که بر اساس شکل و فرم در ۱۳ گونه طبقه بندی شدند. این گونه ها شامل دیگچه، فنجان، کاسه، ساغر، ملاقه، پیاله، خمره، ظرف کوچک با بدنه گرد و کف تخت، سبو، کوزه، لیوان و پارچ و ظروف لوله دار هستند. بعضی از این گونه ها خود به زیرگونه هایی تقسیم می شوند. این ظروف در رنگ های قهوه ای، خاکستری، سیاه، نخودی و اکثراً چرخ ساز هستند. سفال های خاکستری نسبت به دیگر سفال ها فراوانی بیشتری داشته و از کیفیت بالاتری نیز برخوردارند. بر اساس، مطالعه و مقایسه اولیه سفال ها، بین این محوطه و محوطه هایی همچون گودین، دیلمان، حسنلو، قلی درویش، خوروین، پردیس، گوی تپه، دین خواه، هفتوان، گورستان حسن بولاغی در استان زنجان و بسیاری از محوطه های دیگر عصر آهن شباهت و همسانی فراوانی دیده می شود. بیشترین شباهت با گورستان های عصر آهنی گیلان مانند مارلیک، قلعه کوتی و دیلمان دیده می شود. بر این اساس، می توان جیران تپه را گورستانی مربوط به عصر آهن I و II دانست. بر مبنای یافته های سفالی سطحی شواهی از استفاده از این گورستان در عصر آهن III نیز وجود دارد که درک صحت آن نیازمند کاوش های بیشتر است.