فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲٬۲۲۶ مورد.
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۹, July ۲۰۲۵
3 - 3
حوزههای تخصصی:
Katja Föllmer was born on October 17, 1974. She was a senior researcher and lecturer at the University of Göttingen. Katja Föllmer studied Iranian Studies, Arabic Studies, and Ethnology at the University of Göttingen between 1993 and 2002, earning a Master of Arts degree. Katja Föllmer received her doctorate in Iranian Studies in 2007 with a thesis on “Satire im Iran von 1900 – 2000: Eine Analyse exemplarischer Texte” (Satire in Iran from 1900 to 2000: An Analysis of Exemplary Texts) (Harrassowitz, Wiesbaden; 2008), and her habilitation in Iranian Studies in 2017 with a thesis on “Das vorislamische Erbe Irans: Zwischen Tradition und Reform und Modernisierung” (The Pre-Islamic Heritage of Iran: Between Tradition and Reform and Modernization) (Kohlhammer, Stuttgart, 2022).Her research interests include concepts and ideas from the pre-Islamic heritage in Iranian societies, issues in Iranian cultural and religious history from antiquity to the present, Persian historiography, identity construction, classical and modern Persian literature, and Sufism and Persian Sufi literature.Manṭiq-uṭ-Ṭayr (The Conference of the Birds or Speech of the Birds) is a Persian poem by Farid ud-Din Attar, translated into German as Die Konferenz der Vögel by Katja Föllmer (2014). She published Satire in Iran Von 1990 Bis 2000: Eine Analyse Emplarischer Texte (Satire in Iran from 1990 to 2000: An Analysis of Empirical Texts) (2008); and also, Das Vorislamische Erbe Irans: Zwischen Islamischer Tradition Und Reform Und Modernisierung (Iran’s Pre-Islamic Heritage: Between Islamic Tradition and Reform and Modernization) (2022).Dr. Katja Föllmer passed away on June 11, 2025, at the age of 50. May her soul rest in peace.
Tappeh Shah Qoli Beygi: Lapui Phase Settlement (4th Millennium BC) in Shiraz(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۴ - Serial Number ۱۲, March ۲۰۲۴
96 - 116
حوزههای تخصصی:
This study analyzes 26 pottery fragments from the Shah Qoli Beygi archaeological site, focusing on their typology, technology, and chronological significance within the Lapui phase of prehistoric Fars in the Shiraz Plain. The assemblage, dominated by red fine wares, also includes common wares and evidence of different from the preceding Middle and Late Fars (Bakun) Phase. Variations in color, texture, and manufacturing techniques, including both hand-made and wheel-made forms, are examined. Comparative analysis with other Lapui sites reveals regional trends in pottery production, including the shift towards red fine wares and the prevalence of specific vessel forms. The study highlights the transition and continuity of ceramic traditions during the Lapui phase, emphasizing the site's contribution to understanding the cultural dynamics of the fourth millennium BC in southern Iran.
The Achaemenid or Post-Achaemenid (?) Stone Column Bases and Slabs of Hannā Site in Semirom County, Esfahan Province, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۹, July ۲۰۲۵
51 - 76
حوزههای تخصصی:
Achaemenid architecture is distinguished by its columned halls and porticoes, which can be found in the empire’s major capitals, such as Pasargadae, Susa, and Persepolis. Column bases are one of the most essential parts of a column, and square and bell-shaped column bases were frequently used during the Achaemenid period. During a 2018 survey conducted in Hannā, Semirom County, Esfahan Province, the authors discovered two square-column bases that showed a striking resemblance to other column bases found in the Achaemenid Empire. The column bases, along with several partly carved slabs, were found by a bulldozer during the digging process. If these column bases and carved slabs are indeed from an Achaemenid period construction, it serves as a strong indication of the importance of the Hannā site in Semirom. An additional indication of the significance of these findings is the lack of palaces or buildings with columns from the Achaemenid period in the region of Esfahan. Furthermore, it is essential to take into account the continued use of square-column bases in post-Achaemenid structures, as well as the fact that the masonry tools employed during this period remained unchanged throughout the following centuries. By analyzing the presence of carved stone slabs and columned bases of pillared buildings and halls from the Achaemenid period and beyond, we may determine that we are dealing with a prestigious structure that is associated with the elite of society. After the decline of the Achaemenid Empire, pillared structures and this type of square and stepped column base were used.
Archaeology of the Persian Gulf(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
93 - 99
حوزههای تخصصی:
For years, archaeologists have investigated and excavated the peripheral lands of the Persian Gulf and accomplished considerable achievements in this regard. The findings were published in the form of articles and books. Nevertheless, despite efforts by some historians to come up with works on this field, there lacks a comprehensive archaeological book on the Persian Gulf. In the present study, the author attempts to critically evaluate a book entitled Persian Gulf Archaeology in Parthian & Sasanian Periods.
بررسی احادیث و روایات منسوب به ائمه اطهار در سفالینه های نیشابور
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۴, July ۲۰۲۵
53 - 86
حوزههای تخصصی:
ثبت نگاشته ها بر سفال علاوه بر تزیین، انتقال دهنده پیام و گزارشگر فرهنگ زمان تولید خود است. احادیث نیز ازجمله این نگاشته ها هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد به بررسی کتیبه ها با مضامین احادیث و روایات منسوب به ائمه اطهار (ع) بر سفالینه های نیشابور بپردازد. مضامین این کتیبه ها یا عیناً خود الفاظ حدیث معصومان بوده و یا اینکه برگرفته از معارف حدیثی معصوم هستند. وجود چنین مضامینی بر سفالینه ها بیانگر تأثیرگذاری احادیث معصومان و عالمان شیعی در قرن ۳ و ۴ در منطقه نیشابور است.
پیشینه و سرچشمه: تکامل و گسترش جنگ شتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره های «جنگ شتر» در هنر صخره ای بازتابی از مراسم آئینی بوده است که می توان آن را به اواخر دوره پارینه سنگی تاریخ گذاری کرد؛ اعتقاد بر این است که سرچشمه آن به شمال غربی قزاقستان امروزی بازمی گردد. با وجود این و به گمانی، نگاره های رایج جنگ شتر در آثار هنری منقول می تواند ریشه از نواحی «کاراتائو و بایکونور» قزاقستان از دوران مفرغ سرچشمه گرفته باشد.به دلیل نزدیکی و موقعیت جغرافیایی، آئین جنگ شتر در اوایل به «سرماتی ها» در استپ های اورال معرفی شد؛ سپس از طریق سرماتی ها به «شیونگنو» در شمال و قوم «شی ایمو» در «سین کیانگ» چین و سپس به «کانگجو» گسترش یافت. جنگ شتر که در سنگ نگاره های «سولائک» در حوضه «مینوسینسک» نگاریده شده، باید ملهم از سبک هنری قرقیزها و سرچشمه آن نیز می تواند شیونگنو باشد. نگاره های جنگ شتران در گورگاه های «لولان» به گمانی از شی ایمو یا از شیونگنو سرچشمه گرفته باشند. با وجود این، نگاره های جنگ شتر در مینیاتورهای ایرانی از زمان تیموریان آغاز شد و نوعی سرگرمی برای درباریان سلطنتی بود. با آمدن تیمور، به اوایل دودمان «یوان»، با پیدایی نوعی جنگ شتر، به عنوان سرگرمی درباری، روبه رو می شویم. این موضوع نشان می دهد که نه تنها آئین جنگ شتر با آمدن مغولان گسترش یافت که نگاره های جنگ شتر در مینیاتور ایرانی نیز با آمدن مغولان به ایران درهم تنیده است.
بررسی پیشینه شهر آق قلعه خراسان، با نگاهی به روند سفرهای دوره ای ایلخانان و ساختارهای شهری دوره یوآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۲۶۰-۲۳۳
حوزههای تخصصی:
دژ تاریخی آق قلعه در دشت جوین واقع در شمال خراسان، سازه ای بسیار عظیم و کمتر شناخته شده است که برمبنای مطالعات محدودی که تاکنون انجام گرفته، می توان فرض کرد که در دوره ایلخانان مغول، احداث شده است؛ با این حال، برمبنای مستندات تاریخی مربوط به دوره ایلخانان، نمی توان تعلق این دژ به این دوره را تأیید کرد؛ زیرا این مستندات مطلقاً هیچ اطلاعاتی درباره وجود چنین دژی در دشت جوین ارائه نکرده اند. بر همین مبنا، اتکای نگارندگان برای پذیرش فرضیه احداث آق قلعه در دوره ایلخانان، تنها مستندات باستان شناسی و همین طور کتیبه تاریخ دار مسجد آق قلعه است. این پژوهش برای اولین بار قصد دارد تا با اتکا به بررسی مسیر حرکت های دوره ای ایلخانان در شمال خراسان، برمبنای بررسی مستندات تاریخی و همین طور بهره گیری از تحلیل GIS، میزان اهمیت آق قلعه را در طول این مسیر به عنوان یک استقرارگاه میان راهی روشن سازد؛ همچنین، با مقایسه ساختار آق قلعه با شهرها و شهرک هایی که تقریباً در یک دوره در چین و ایران در سرزمین های تحت نفوذ مغولان، احداث شده اند، فرضیه تعلق این دژ به دوره ایلخانان را بررسی کند. نتایج این بررسی نشانگر آن است که آق قلعه درمیان یکی از مهم ترین مسیرهای حرکت های دوره ای ایلخانان در شمال خراسان قرار داشته و مراجعه سالانه ایلخانان و جانشینان آن ها به این ناحیه، احتمال ساخت استقرارگاهی میان راهی در این نقطه را افزایش می دهد. همچنین مقایسه ساختار آق قلعه با نمونه های مشابه در چین، همانند شانگدو، دایدو و یینگ چنگ لو و همچنین سلطانیه در ایران، گویای وجود شباهت های بسیار زیادی است که سبب تقویت فرضیه احداث آق قلعه در دوره ایلخانان می شود.
Archaeological and Artistic Analysis of Shahrokhi's Merajnameh Miniatures(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۴ - Serial Number ۱۲, March ۲۰۲۴
81 - 95
حوزههای تخصصی:
The illustrated manuscripts of Iran in the Islamic period have various cultural, archaeological, social, historical, religious, artistic and other information, And this information is important for historians, archaeologists and scientists of various sciences. kings counted as the main supporters of creating illustrated manuscripts with different topics such as heroic, religious in the Taymurid period. So many books such as Khavaran Nameh, Shahnameh, Khamseh, rewritten and illustrated by same kings in the Taymurid period. Generally, Shahrokhi’s Merajnameh is one of the most important illustrated manuscripts in the Taymuird period and this book has almost 58 miniatures with illustrated pages that written in Turkish,Uighur and Arabic languages. Shahrokhi's Merajnameh has valuable miniatures that indicate us cultural and artistic and historical information about the Taymuird period. One of the main purpose of this article is to introduce the illustrated manuscripts in Merajnameh as one of the study sources in the field of history, art and archeology in the Taymurid period. Archaeological and artistic analysis of the miniatures of this book is another goal of this research.In this research, with fieldwork and library studies, a number of illustrated miniatures of Merajnameh have been studied with descriptive and analytical methods and sometimes with a comparative approach.The result of this research shows the importance of Merajnameh miniatures in the cultural reconstruction of the Taymurid period in Iran.
شکسته شیشه ای یگانه با آرایه تراش کامئو از کاوش نیشاپور، فراموش شده در سرزمین مادری، قُرب یافته در دیار غربت
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۴, July ۲۰۲۵
3 - 51
حوزههای تخصصی:
نخستین کاوش های باستان شناسی در نیشاپور را موزه هنر متروپولیتن نیویورک بیش از 80 سال پیش انجام داد. بنابر قوانین آن بازه زمانی، یافته های کاوش، میان این موزه و موزه ایران باستان تقسیم شدند. در میان یافته های شیشه ای که به موزه هنر متروپولیتن منتقل شده اند، شیشه شکسته ای با آرایه یک جانور بالدار تخیلی برجسته، وجود داشت که در یکی از اتاق های تپه مدرسه در نیشاپور پیدا شده و متعلق به سده ۳ ه.ق است. 60 سال پس از کاوش های نیشاپور، یافته های شیشه ای موجود در دو موزه یاد شده، ازجمله این تکه شیشه منتشر شدند. این یافته، در میان شیشه های چرخ تراش نیشاپور، گونه شناسی و معرفی شد (Kröger, 1995: 140-143). سال ها پس از آن، ترکیبات آن، تجزیه وتحلیل شیمیایی شد و مشخص شد، این یافته از یک لایه شیشه آبی تیره یا لاژوردی تراشیده نشده بلکه برخلاف شیشه های کامئو دو لایه دوران اسلامی، دارای تراش کامئو سه لایه شامل یک لایه سفید مات بین دو لایه شیشه آبی تیره است که یافته نادرتری از تراش شناخته شده کامئو و البته یگانه در نیشاپور و هر مکان دیگر در سده های نخست دوران اسلامی است (Pilosi et al., 2012). این احتمال که کامئو نیشاپور تولید داخلی نبوده و وارداتی از مراکز شیشه گری دیگری باشد، از اهمیت آن برای شناخت صنعت و هنر شیشه گری و روابط بازرگانی-اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سده های نخست دوران اسلامی نمی کاهد. زیرا این تنها نمونه منحصربه فرد و غیرعادی از نوع خود است که تاکنون از یک کاوش روشمند نه تنها از ایران، بلکه در تمام جهان اسلام پیدا شده است. هدف از نگارش این مقاله، معرفی بیشتر این یگانه شیشه کامئو از کاوش های نیشاپور و مقایسه آن با نمونه های دیگر است، تا انگیزه ای برای جلب توجه باستان شناسان و کاوشگران ایرانی به این نکته باشد که مطالعه و تجزیه وتحلیل شیمیایی حتی یک تکه شیشه، می تواند باعث ارتقای دانش باستان شناسی در این زمینه بشود.
لزوم تحول بنیادین در نظام آموزش باستان شناسی ایران
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۴, July ۲۰۲۵
145 - 172
حوزههای تخصصی:
جدا ماندن نظام آموزش باستان شناسی ایران از روند تحول و پیشرفت دانش باستان شناسی جهانی که طی چند دهه اخیر شتاب گرفته، فاصله عمیقی میان دانش ما نسبت به استانداردهای جهانی این علم را ایجاد کرده است. وجود محوطه های باستانی پرشمار، لشکری از مشتاقان فراگیری این تخصص و قرارگیری در خاستگاه شماری از تحولات بنیادین در تاریخ تحول جوامع انسانی، می توانست کشورمان را به یکی از کانون های اصلی آموزش، فعالیت میدانی و برونداد علمی باستان شناسی در سطح جهانی تبدیل کند. باوجوداین، همان گونه که در این نوشته خواهیم دید اکنون باستان شناسی ایران باوجود کمیت گرایی در انتشارات، رکود عمیقی در زمینه های مختلف علمی و عملی خود را تجربه می کند. این عقب ماندگی به ویژه در مقایسه شرایط ایران با برخی کشورهای همسایه که به ثبات سیاسی-اجتماعی رسیده و به اهمیت باستان شناسی پی برده اند، قابل لمس است. علاوه بر این، به دلیل نبود آموزش های مؤثر مفاهیم و اهمیت باستان شناسی برای اقشار مختلف جامعه و به ویژه در مقاطع پیش از دانشگاه، میراث فرهنگی ما را به عرصه ای برای یادگاری نویسی، تخریب و کسب ثروت تبدیل کرده است. در مقاله حاضر ضمن مروری بر پیشینه آموزش باستان شناسی و فراز و فرودهای آن در ایران به واکاوی دلایل این عقب ماندگی پرداخته و سپس می کوشیم راهکارهایی برای برون رفت از این رکود پیشنهاد دهیم. اگرچه می دانیم، در حال حاضر سطح اراده برای آغاز این تغییر و تحول فراتر از توان ما است یا تصمیمی برای آن وجود ندارد، بااین حال به وظیفه ملی و میهنی خود در قبال میراث فرهنگی سرزمین مان عمل کرده و در انتظار فرصتی برای بازیابی جایگاه واقعی ایران در مجامع مختلف علمی و فرهنگی جهان می مانیم.
Investigating architectural index elements in the local mosques and the Jame Mosques (Case of study: historical mosques of Zanjan ((مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۴ - Serial Number ۱۲, March ۲۰۲۴
11 - 41
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is to investigate the architectural index elements in local and Jame Mosques. “Mosque” is an allusion to a place of worship, which should be able to induce a sense of worship in its audience. The forms and roles in the building are the shapes that are influenced by the content and affect the human sensory perception and are directly related to people's beliefs and religion. Therefore, the main issue in its design is the suitability of the architecture of the mosques with their dignity and functional content. When Islam emerged, there was no idea of the principles of building a mosque and the only pattern was the Prophet's house. Iranian architectural styles have changed and evolved during different periods of history, in accordance with governments, religions and beliefs, and with the arrival of Islam, the Iranian architectural style underwent many changes. In general, several prominent elements are used in the architecture of the mosque: the courtyard, the porch, the shrine, the mihrab, the dome and the minaret. However, some mosques lack elements or some have several elements of the same element. So, in this research, by examining the historical (local and Jame) mosques of Zanjan, their architectural index elements which are unknown aspects of this research, as well as to determine the factors influencing the design of these mosques that take the ambiguous dimension of the research, it was revealed through library studies and the descriptive/analytical method of existing documents and research.
بازشناسی تأثیر اندیشه های عرفانی-شیعی در پدیداری تزئینات کتیبه ای محراب های گچی دوره ایلخانی؛ مطالعه موردی: پنج محراب شاخص ایلخانی
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۴, July ۲۰۲۵
87 - 110
حوزههای تخصصی:
در طول دوره های تاریخی تغییرات اجتماعی، سیاسی و مذهبی به بهترین نحو در هنر و معماری آن دوره تجلی یافته است. این مسئله به وضوح در هنر دوره ایلخانی قابل پیگیری است. بعد از سقوط حکومت عباسی و آزادی اندیشه و مذهب، فرقه های عرفان، تصوف و تشیع نیروی تازه ای گرفتند. اصول و آموزه های جهان بینی جدید به خوبی در هنر و معماری این دوره نمود یافته است. هدف از این پژوهش بازشناسی اندیشه های عرفانی-شیعی در تزیینات کتیبه ای محراب های شاخص این دوره به عنوان مقدس ترین عناصر بناهای مذهبی است. تاکنون اکثر مطالعات در مورد محراب های گچی ایلخانی از منظر درونی و پیرامون زیبایی شناسی عناصر تزئینی و دسته بندی آنها بوده و کمتر از منظر بیرونی و به علت های پدیداری و ریشه ای این مضامین بر محرا ب ها پرداخته شده است. ازاین رو، این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و تفسیری و گردآوری اطلاعات به شیوه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و میدانی-پیمایشی به دنبال نشان دادن نمود اندیشه های عرفانی-شیعی در محراب های دوره ایلخانی است. نتایج تحقیق نشان می دهد اندیشه های جدید این دوره در محراب ها که اوج جلوه گاه رمزی هنر معماران است ظهور و تبلور یافته است. کتیبه هایی با مضامین «توحید»، «ذکر و تسبیح خداوند»، «خداشناسی و انسان شناسی»، «تقرب» و امتزاج با عناوین و اسامی مبارکه «حضرت محمد (ص)» و «حضرت علی (ع)» و آیاتی که در شأن و منزلت «اهل بیت (ع)» است و اجرایشان درزمینه لاجوردی و فیرزوه ای و سبز که هم در عرفان و هم در تشیّع دارای جایگاه ویژه ای است و ترکیب با نقوش پرپیچ و خم و بی انتهای اسلیمی نشانگر تجلی اندیشه های عرفانی-شیعی در کتیبه های محراب ها پس از شکل گیری جهان بینی جدید عرفانی-شیعی در این دوره است. درواقع تزیینات کتیبه ای محراب های گچی ایلخانی پیش زمینه ای برای ظهور آرایه های پرحجم و سرتاسر معنویت محراب های کاشی کاری تیموری و صفوی است که اوج تفکر شیعی عرفانی است.
New-Found Elamite Sites in South Lorestan, Iran (South Basin of Kashkan River)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۹, July ۲۰۲۵
5 - 26
حوزههای تخصصی:
The southern part of Lorestan province in Pishkuh is one of the key areas for understanding the cultural periods of Southwest Iran. This area is located near one of the government centers of Elam (Susa in the south) and on two communication routes from south to north and west to east. Therefore, this area can be one of the essential communication areas between the Susa and the Mesopotamian lowlands, the mountainous region of Zagros, and the central plateau of Iran. However, due to the focus of Elam scholars on the two state centers of Susa and Anshan, there is no comprehensive picture of the state of settlements in this region during the Elam period. Based on this, this research aimed to determine and analyze the situation of the Elamite settlements in the area by conducting a systematic archaeological survey in 2016. As a result, 31 sites belonging to the Elamite period were identified. This research showed that most of the Elam sites were formed in the intermountainous valleys and the slopes of mounds. Most of them have a chronological sequence, and in terms of morphology, they show evidence of Elamite nomadic settlements in this region.
نقش گرجستان در امنیت مرزهای امپراتوری هخامنشیان
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
17 - 28
حوزههای تخصصی:
امپراتوری هخامنشی گستره وسیعی را در بر می گرفت که از شرق به هند، از غرب به مصر، از جنوب به خلیج فارس محدود می شد. منطقه قفقاز که با حمله داریوش اول به سکاها در 513-512 پ م ضمیمه امپراتوری هخامنشی شد در سراسر دوره هخامنشی مرزهای شمالی این امپراتوری را شکل می داد. مناطق امروزی گرجستان، آذربایجان و ارمنستان که به طورکلی شامل کشورهای قفقاز جنوبی است بخشی از ملل تابعه هخامنشیان بوده است. اهمیت قفقاز برای هخامنشیان از این جهت بود که مسیر مورد سکاها برای حمله به سرزمین های شرقی بود. بنابراین آنان نیاز به قدرتی در قفقاز داشتند تا مانع ورود سکاها به این سوی شوند و از مرزهای شمالی گستره امپراتوری محافظت کند. هدف از این پژوهش بررسی اهمیت منطقه قفقاز امروزی در ساختار امپراتوری هخامنشی است و به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که گرجستان چه نقشی در تأمین امنیت مرزهای شمالی امپراتوری هخامنشی داشته است؟ نتایج حاکی از آن است که هخامنشیان برای حفظ مرزهای شمالی خود با دولت کلخیس در گرجستان مراودات سیاسی برقرار کرد که تضمینی برای متوقف کردن تهاجمات از شمال بود. مقاله حاضر گردآوری داده ها را از طریق مطالعات کتابخانه ای به سرانجام رسانده و نتایج را از طریق تحلیل توصیف تاریخی ارائه می کند.
Categorization, Taxonomy, and Analysis of Bony Faunal Remains of Qara Tepe of Sagzabad, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۹, July ۲۰۲۵
27 - 50
حوزههای تخصصی:
The collection of faunal remains considered in this study was obtained from excavations at Qara Tepe, Sagzabad, in 2013, 2014, and 2015, with a particular focus on the Iron Age II and III. A large part of the faunal assemblages was successfully identified. The collection is formed by a range of species, among them being small ruminants (Capra aegagrus, Ovis Aries, Gazella subgutturosa), large ruminants (Bos Taurus, Cervidae, Equidae (Equus caballus, Equus africanus asinus), Carnivora (Canis lupus familiaris, Sus scrofa), Rodentia, Muridae, Lagomorpha, Aves, and Camelidae (Camelus dromedarius). The total of 1200 identifiable pieces belongs to 16 discrete species. The most frequent category is small ruminants, i.e., goats and sheep, a fact indicating that a climate favorable for the breeding of these species characterized the region during the Iron II‒III. The observation also highlights the significant role these animals played in the local subsistence economy during the relevant period. Related remains are profusely associated with human skeletal remains and cemetery burials at Sagzabad. Some are pretty complete, lacking any indications of cutting or butchery. Potential reasons for the abundance of these species were their adaptation to the landscape and their ease of breeding.
تِربَه، زیارتگاه هایی از دوره اسلامی در گیلان، نمونه موردی: تربه های منطقه شفارود، رضوانشهر
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۴, July ۲۰۲۵
111 - 144
حوزههای تخصصی:
شهرستان رضوانشهر در شمال غربی استان گیلان از دو بخش جلگه ای و کوهستانی تشکیل شده است. یکی از بیشترین یافته های در بررسی باستان شناسی منطقه، تربه یا همان تربت است. تُربَت در فرهنگ لغات به معنای خاک آمده و معمولاً در مورد مرقد افراد خاص به کار رفته است. سؤال اصلی این است که این تربه ها چیستند؟ ما با روش تحقیق میدانی به اطلاعات باستان شناختی محوطه ها دست یافتیم تا با ساختار توصیفی-تحلیلی به پژوهش در این رابطه بپردازیم. آنچه مسلم است اینکه این نوع از محوطه ها نیایشگاه هستند. این نیایشگاه ها پیش از آنکه به دلیل تقدس، محلی برای گورستان اهالی در طی دوره های بعدی باشد، به نظر می رسد در یک دوره ای محل هایی برای پناهندگی افراد شیعی تحت تعقیب حاکمان اسلامی و در ادامه، زمانی دیگر مکانی برای حلقه صوفیان بوده اند؛ بدین ترتیب تربه ها با اهمیت مذهبی خاصی که داشتند به صورت مکان های مقدس باقی مانده و به دست ما رسیده اند. این طور به نظر می رسد که نوع پوشش جنگلی با تربه ها مرتبط باشد و درخت خاصی در آنها استفاده می شده است.
تکامل شمشیرهای منحنی: مطالعه سنجشی میان شمشیرهای چینی و ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی صنعت تکامل شمشیرها با سنجش در چین و ایران می پردازد. این یادداشت با بررسی پیدایش و چگونگی تکامل انواع شمشیر در چین آغاز و بر چگونگی تغییرات آن ها به عنوان مقدمه تمرکز خواهد کرد؛ از این روی به نوع شمشیرهای چینی معروف دولبه «جیان» و انواع مختلف مشهور به «دائو» به دلیل طراحی خاص خود می پردازد. سپس موضوع بحث به برابر ایرانی آن با اصطلاح شناخته شده اش، یعنی «شمشیر» گسترش می یابد؛ این ادعا از آن جهت است تا اثبات شود که اصطلاح «شمشیر»، برخلاف تصور غلط رایج بسیاری از پژوهشگران و مجموعه داران غربی، تنها در مفهوم گونه «خمیده» (دارای تیغه منحنی) آن نیست. درست در برابر این دیدگاه، شمشیر در زبان فارسی برای اشاره به هر نوع شمشیر صرف نظر از شکل آن استفاده می شده است. درحقیقت، این پژوهش با تمرکز بر دوره های تاریخی به بحث پیدایی شمشیرهای منحنی شکل در چین و ایران می پردازد.
Specialized Analysis of Timurid Coins Using X-ray Fluorescence Spectroscopy: A Step Toward Greater Precision in Historical Studies(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۴ - Serial Number ۱۲, March ۲۰۲۴
1 - 10
حوزههای تخصصی:
Timurid coins serve as a mirror reflecting the significant economic and political events of the era, and their study can provide deeper insights into the economic and social dynamics of the Timurid period. This research examines the Timurid coins housed in the Museum of Bu-Ali Sina Mausoleum using X-ray fluorescence spectroscopy. A specialized review of the initial results obtained from XRF spectroscopy, particularly in numismatic studies, holds significant importance and can be a fundamental step toward reducing errors and enhancing precision in interdisciplinary analyses. XRF technology, as a non-destructive method, enables precise examination of the chemical composition and identification of elements present in coins. However, without meticulous monitoring and comprehensive reevaluation of the obtained results, misinterpretations and uncertainty in historical analyses may arise. The research questions focus on the value of reinterpreting and analyzing XRF spectroscopy data and their role in identifying counterfeit coins and understanding economic and cultural characteristics in numismatic studies. The central hypothesis of the study posits that raw XRF spectroscopy data do not provide accurate results, and in-depth analysis by experts is required for a precise examination of coins. This research also highlights the importance of detailed spectrum analysis, technical challenges in data interpretation, and the use of interdisciplinary approaches to enhance the accuracy of results. The findings reveal that a more profound reinterpretation of XRF spectroscopy data significantly contributes to better understanding the chemical composition of coins and preserving cultural heritage treasures. It also provides deeper insights into the economic policies and activities of the Timurid period.
خاستگاه مادها و بافت فرهنگی مادستان در نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
3 - 15
حوزههای تخصصی:
مادها مردمانی ایران زبان بودند که نامشان برای نخستین بار در سده نهم پیش ازمیلاد در لبه غربی فلات ایران آشکار می شود. اگرچه یافته های باستان شناختی خاستگاه و مسیر مهاجرت این مردمان نوآمده به فلات ایران را هنوز با دقت و اطمینان نشان نمی دهد، به واسطه داده های زبان شناختی و انسان شناختی موجود می توان خاستگاه این مردمان و ویژگی های فرهنگی اولیه آنان را با احتمالی بیشتر بازشناخت. آن بخش از فلات ایران که مادهای آغازین در هزاره نخست پیش ازمیلاد بدان گام نهادند، سکونتگاه گروه های قومی و زبانی پرشمار و گوناگونی بود. اگرچه از این مردمان بومی اغلب به جز چند نام و واژه، داده های زبان شناختی دیگری در دست نیست، به نظر می رسد که کاسی زبانان در شرق این گستره و اورارتو حوری زبانان در غرب آن دست بالا را داشته اند که هرکدام خانواده زبانی مستقلی را تشکیل می دادند. توانایی بالای مادها در همزیستی و همکاری با این مردمان بومی و درنهایت دست یابی به قدرت و برتری سیاسی منجر به آن شد که سراسر این منطقه به تدریج فرمان بردار سرکردگان ایرانی زبان ماد شود. این موقعیت جدید طی سده های بعد به فرایند ایرانی سازی این بخش از فلات ایران چنان شتاب و شدتی بخشید که دست کم آن گاه که هخامنشیان پارسی در سده ششم پیش ازمیلاد بر سراسر ایران فرمانروا شدند، از مرکز ایران زمین تا شمال غرب آن (برابر عراق عجم و آذربایجان در ایران سده های میانه) نامی جز «ماد» نداشت و در آنجا به جز زبان ایرانی، اثری از زبان های ناایرانی و پیشاایرانی برجا نمانده بود. آشکار است که مادها در ایرانی سازی بخش بزرگی از فلات ایران و شکل دادن به هویت ایرانی، نقشی ویژه، قاطع و مؤثر داشته اند.
هفتالیان از چین تا ایفای نقش در تبادلات میان شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۲۳۲-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «یاندا» در زبان چینی که برای نخستین بار در کتاب وی ثبت شده است، بر نام قوم «هفتالی» دلالت دارد. هفتالی ها یک گروه قومی بودند که بیشتر در سده پنجم تا هفتم میلادی در آسیای میانه می زیستند. بنابر منابع نوشتاری چینی، هفتالی ها اغلب در بازده زمانی از 456 تا 586م. به چین آمدند. با شکست هفتالی ها از اتحاد ترک ها، شاهان ساسانی به میانه سده ششم (میلادی)، روابط چین با هفتالی ها نیز به تدریج کم رنگ شد تا این که دگرباره و به دوره «دایه» از دودمان «سویی» (608-618م.) سر و کله آن ها پیدا شد. دودمان های «شمالی» و «جنوبی» چین با هفتالی ها در چین آشنا بودند؛ منابع چینی به تعامل آن ها با گروه های قومی مختلفی مانند «هان» در چین، سغدی ها و ایرانی (پارس) ها اشاره کرده اند. منابع نوشتاری چینی، سکه های هفتالی، سکه ها و کتیبه های ایرانی، زمینه ای سترگ برای شناخت فعالیت های هفتالی ها در چین در قرون وسطی و پیوند آن ها با گروه های قومی مختلف در چین و نیز در مسیر راه ابریشم را ایجاد می کنند. بنابراین منابع، هفتالیان نقشی بسیار مثبت، اثرگذار و سازنده در گسترش تبادلات میان شرق و غرب داشته اند. هفتالیان در پیوندهای میان چین و ایران و نیز با کران دریای مدیترانه نقشی کلیدی داشتند؛ بنابر متون چینی، نمایندگان بیزانس، خراج های را به دودمان وی شمالی پرداخت کرده اند؛ این منابع از همراهی نمایندگان هفتالی و بیزانس به دربار چین خبر می دهند. بنابر منابع مکتوب چینی، سغدی ها از سال 419 تا 564م.، 20بار به چین خراج پرداختند و در این مدت هفتالی ها مکرراً با چین تماس داشتند. باوجود این، سغدی ها و هفتالی ها پس از شکست سغدیان توسط هفتالی ها، از رابطه ای نسبتاً پایدار، اما سست برخوردار بودند.