مطالب مرتبط با کلیدواژه

گاه نگاری


۲.

درآمدی بر شناخت شناسی سفال های ساسانی و اسلامی محوطه شیرکوهِ نایین، فلات مرکزی ایران

کلیدواژه‌ها: طبقه بندی گونه شناسی گاه نگاری سفال ساسانی-اسلامی شناخت شناسی شیرکوه نایین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۱ تعداد دانلود : ۷۱۸
سفال به عنوان مهم ترین و فراوان ترین داده فرهنگی در بسیاری از محوطه های باستانی از اهمیت بالایی در مطالعات باستان شناسی برخوردار است، به گونه ای که بسیاری از دوره بندی های زمانی برمبنای مطالعات مقایسه ای سفالی انجام شده است؛ درواقع، شناخت سفال هر دوره یکی از بنیادی ترین مراحل مطالعات باستان شناسی است. گونه شناسی، طبقه بندی و سرانجام گاه نگاری سفال، ابزار مناسبی برای شناخت بیشتر سنت سفال گری در هر منطقه است. محوطه شیرکوه نایین در 6 کیلومتری غرب روستای سِپرو نایین، یکی از محوطه های منسوب به دوره های ساسانی و اشکانی است. بر این اساس، با این پرسش بنیادی که تعیین قدمت محوطه از طریق طبقه بندی، گونه شناسی و مطالعات مقایسه ای سفال مربوط به چه دوره یا دورانی است؟ در این تحقیق با تکیه بر طبقه بندی، گونه شناسی و مطالعات تطبیقی سفال، گاه نگاری پیشنهادی آن ارائه شده است. بر این اساس از مجموع کل سفال های جمع آوری شده توسط نگارندگان، تعداد 63 قطعه سفال گونه شناسی، طبقه بندی و در چارچوب روش های رایج باستان شناختی، تجزیه و تحلیل و درنهایت منجر به ارائه گاه نگاری شده است. شیوه پژوهش از نوع توصیفی-تطبیقی است و نتایج براساس مطالعات مقایسه ای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد سه گونه سفالی قهوه ای، نخودی و قرمز و سه نوع شکل سفالی کاسه، کوزه و خمره در میان سفال های شیرکوه قابل تشخیص است. تمامی سفالینه ها با چرخ سفال گری ساخته شده اند و در بین آن ها سفال دست ساز یافت نشد. نتایج گاه نگاری نشان داد که بیشتر سفال ها مربوط به دوره ساسانی و شمار کمی از آن ها مربوط به قرون اولیه اسلامی است. سفال های این محوطه با محوطه های مختلفی از مناطق ایران نظیر: قلعه یزدگرد ریجاب، اولتان قالاسی مغان، تورنگ تپه، میاناب شوشتر و دشت فارسان چهارمحال بختیاری قابل مقایسه و شاخصه سفال های ساسانی در بخش فلات مرکزی از طریق مطالعات باستان شناسی این محوطه قابل تشخیص است. شناخت شناسی بناهای معماری برجای مانده در این محوطه شامل قلعه، چهارتاقی و صفه شیرکوه نیز شایان توجه و از دیگر مباحث طرح شده در مقاله است.
۳.

گونه شناسی و گاه نگاری نسبی شیوه عصاری در محوطه باستانی دینور، استان کرمانشاه

تعداد بازدید : ۱۹۶ تعداد دانلود : ۱۷۹
محوطه باستانی دینور که ازسوی مردم محلی با نام «شهر خاوران» معرفی می شود، در شمال شرق کرمانشاه و در یکی از دشت های زاگرس مرکزی، بر سر راه کرمانشاه-سنقر واقع شده است. وسعت و اهمیت محوطه با وجود آسیب های مکرر محیطی، مانند سیل و زلزله و توسعه کشاورزی، هنوز هم مشهود است. یافته های تاریخی و مدارک باستان شناسی نشان می دهند که تپه مرکزی و نواحی پیرامون آن از دوره سلوکی تا عصر حاضر مسکون بوده و این محوطه، همان شهر دینور است که به عنوان یکی از مراکز فرهنگی غرب ایران در قرون نخستین اسلامی معرفی شده و این موضوع از فهرست اندیشمندان منسوب به این دیار دریافت می شود. طی بررسی های سطحی، در کنار انبوه داده های سفالی، مجموعه ای از سنگ های آسیا و وزنه های بزرگ مشاهده شد که نشان از وجود کارگاه عصاری در محوطه دارد. گونه شناسی شیوه عصاری در این کارگاه و گاه نگاری آن، مسأله اصلی این پژوهش است که پرداختن به آن با طرح دو پرسش انجام می شود؛ نخست آن که، این داده ها به چه دوره ای تعلق دارند؛ و دوم، در این کارگاه چه محصولاتی تولید شده است؟ با توجه به نیازهای جوامع شهری و ضرورت مدیریت و برنامه ریزی فعالیت های کارگاهی، فرضیه ای مبتنی بر تعلق داده ها به زمان شکوفایی شهر دینور و تولید روغن یا دوشاب انگور مطرح می شود. براساس مقایسه و بررسی اشیاء و مطالعه داده های محیطی، منابع مکتوب و مدارک باستان شناسی و قوم باستان شناسی، کارگاه عصاری دینور به زمان رشد و شکوفایی این محوطه در قرون 2 تا 4 ه .ق.، نسبت داده می شود و علاوه بر تولید دوشاب انگور، امکان روغن کشی نیز مطرح می شود. از آنجایی که نمونه های شناخته شده از مرکز و غرب ایران به قرون متأخر اسلامی تعلق دارند، داده های محوطه بخشی از پیشینه این فن را آشکار می سازد.
۴.

نقدی بر کارکرد فضاهای دستکند شمال غرب ایران به عنوان معابد مهری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۸۴
منطقه شمال غرب ایران، به دلیل موقعیت جغرافیایی، بستری مناسب برای ایجاد فضاهای دستکند است. در این منطقه، تاکنون فضاهای دستکند متنوع با کاربری های مختلف کشف و شناسایی شده است. در میان آنها، فضاهای دستکند نیایشگاهی، یکی از سالم ترین و در عین حال شاخص ترین فضاهای دستکند محسوب می شود. تاکنون پژوهش هایی درباره این فضاها انجام شده و کاربری و گاه نگاری آنها بیشتر با تأکید بر معابد مهری متعلق به دوران اشکانی در نظر گرفته شده است؛ با این حال فرضیه های مطرح شده بدون پشتوانه علمی مناسب بوده و دلایل کافی برای انتساب آن به آیین مهرپرستی در دست نیست. بر همین اساس لزوم مطالعه و بازنگری در نظریات پیشین وجود دارد؛ بنابراین در پژوهش حاضر به صورت موردی سه فضای دستکند امامزاده معصوم، آباذَر و قدمگاه با روش مطالعات توصیفی- تطبیقی و تاریخی- تحلیلی مورد مطالعه و ارزیابی مجدد قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخ به پرسش های اساسی زیر است: ۱. فضاهای دستکند مذکور از نظر گاه نگاری متعلق به چه دورانی هستند؟ ۲. نیایشگاه های دستکند مورد مطالعه از نظر ماهیت کاربری به کدام گروه های دینی- مذهبی تعلق دارند؟ در پاسخ به پرسش های بالا نگارندگان، براساس بررسی باستان شناختی، سبک شناختی عناصر معماری به خصوص پوشش فضاها، چشم انداز محوطه، مطالعات تاریخی و مواد فرهنگی باقی مانده در سطح محوطه ها، ضمن رد فرضیه مهرابه بودن این فضاها، گاه نگاری غالب فضاها را متعلق به دوران اسلامی با کاربری های آیینی- یادمانی و معیشتی در نظر گرفته اند.
۵.

بازنگری در گاه نگاری و کاربری فضای دستکند مجموعۀ آباذر نیرِ استان اردبیل

کلیدواژه‌ها: کوهستان سبلان معماری دستکند آباذر نیر گاه نگاری کاربری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۴۹
منظر طبیعی فرهنگی کوهستان سبلان به دلیل شرایط اقلیمی و سنگ های قابل تراش، یکی از کانون های اصلی شکل گیری فضاهای دستکند در منطقه شمال غرب ایران است. در این منطقه فضاهای دستکند متنوعی در دوره های مختلف فرهنگی تراشیده شده که یکی از شناخته شده ترین آن، مجموعه دستکند-دست ساز «آباذر» نیر است. این مجموعه در مطالعات پیشین برخی از پژوهشگران، عموماً متعلق به دوره اشکانی با کاربری «مهرابه»؛ یا دوران اسلامی با کاربری «معابد- مقابر بودایی» درنظر گرفته شده است؛ با این حال داده های فرهنگی موجود در این مجموعه، با دلایل کافی و مستند باستان شناختی، فرضیه نیایشگاه مهری و بودایی را رد می کند. این پژوهش بنیادی ازنظر هدف، کیفی بوده و با روش توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به کمک مطالعات میدانی و اسناد - منابع کتابخانه ای انجام شده و به دنبال پاسخ به دو پرسش اساسی زیر است؛ 1- براساس یافته های سطحی باقی مانده، گاه نگاری فضای دستکند آباذر متعلق به چه دوره های فرهنگی است؟ 2- فضاهای دستکند (شماره 7) مجموعه آباذر نیر چه کارکردهایی داشته است؟ نتایج بیانگر آن است که فضای دستکند مورد بحث، همانند سایر فضاهای این محوطه، کارکرد معیشتی در دوران اسلامی داشته است. نتایج دیگر پژوهش مشخص کرد که مجموعه فضاهای محوطه آباذر عموماً متأثر از شرایط اقلیمی منطقه ایجاد شده و قابل مقایسه با سایر روستاهای دستکند - دست ساز دامنه کوهستان های سبلان و سهند است. فعالیت باستان شناختی اخیر این مجموعه می تواند در شناخت ماهیت کارکردی و گاه نگاری سایر فضاهای دستکند - دست ساز دامنه های کوهستان سبلان مفید و راهگشا باشد.
۶.

گاهنگاری محوطه قلعه مدریشِ سیستان بر اساس مطالعه سفال های به دست آمده از بررسی روشمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: سیستان سفال بررسی روشمند سده های میانی اسلام گاه نگاری قلعه مدریش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۵۸
پهن دشت سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران، با داشتن شرایط مناسب زیستی، از جمله خاک حاصلخیز، مجموعه ای از رودخانه های دائمی و فصلی و موقعیت ارتباطی و تجاری به عنوان یکی از مهم ترین کانون های جوامع انسانی در دوران باستان شناخته می شده است. بر این اساس و با وجود انجام فعالیت های باستان شناختی محدود در این حوزه و فقر اطلاعات باستان-شناختی جامع از ادوار تاریخی منطقه، انجام یک مطالعه و بررسی روشمند بر روی یکی از مهمترین قلاع اسلامی این دشت ضروری می نماید. بدین منظور، حین پروژه بررسی و گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم سلسله تپه های بی بی دوست در تیر ماه سال 1395، بررسی روشمند قلعه مدریش که در بخشی از عرصه شمالی محوطه ی بی بی دوست واقع شده، با استفاده از روش نمونه برداری روشمند طبقه بندی شده شاخص ها، به انجام رسید. در این نمونه برداری تعداد 218 یافته ی باستانی مانند: قطعات شکسته سفال، ظروف سنگی، منگنیک (النگو شیشه ای) و قطعات شکسته ظروف شیشه ای برداشت شد. در راستای اهداف پژوهش تعداد 77 قطعه سفال شاخص انتخاب و مورد مقایسات گونه شناختی قرار گرفت. در این پژوهش سوال بنیادی عبارت است از این که: قدمت قلعه مدریش از طریق طبقه بندی، گونه شناسی و مطالعات مقایسه ای سفال مربوط به چه دوره یا دورانی است؟ روش گردآوری داده ها در این پژوهش به دو شیوه ی میدانی و اسنادی، و روش پژوهش توصیفی - تطبیقی است و نتایج براساس مطالعات مقایسه ای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در این محوطه به وضوح تاریخ استقرار سده های میانی 5 تا 9 ه.ق. و ارتباط فرهنگی این منطقه را با مناطق همجوار مانند خراسان بزرگ، افغانستان، کرمان و بلوچستان نشان می دهد. هم چنین گونه ی شاخص و پر تعداد سفالی این محوطه سفال های بدون لعاب با نقش کنده با نقوش هندسی است.
۷.

مطالعه و بررسی میدانیِ بازشناسی رنگین نگاره های کوه دمبه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنگ نگاره کوه دمبه اصفهان گاه نگاری رنگدانه شیوه های ترسیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۴۸
سنگ نگاره، بازنمایشی تصویری از فرهنگ، اندیشه و برهم کنش های گوناگون انسانی-محیطی در عرصه ی زیست بوم است. این هنر از منظر تاریخی، از رایج ترین شیوه های بیان و انتقال پیام جوامع بوده که در قاب ها و دیوار پوش های سنگی-صخره ای بازتاب یافته و به مثابه رسانه، از پیش ازتاریخ تاکنون تولید و بازتولید می شدند. فراوانی و گوناگونی سنگ نگاره ها در اغلب مناطق فلات ایران بر تلاش بیشتر به منظور مطالعه آن ها تأکید دارد؛ بنابراین، شایسته توجه است زیرا اغلب سنگ نگاره ها، در زمان های گذشته و عموماً توسط افراد، گروه ها و در جوامع نانویسا تولید می شدند. با توجه به ایجاد سنگ نگاره ها در موقعیت های سنگی-صخره ای، استان اصفهان از مناطق ویژه در ارائه این نوع باز نمایش های هنری به شیوه رنگین نگاره است. از این منظر، تاکنون جایگاه اصفهان در مطالعات باستان شناسی هنر کمتر شناخته شده است؛ بنابراین سنگ نگاره های کوه دمبه در محدوده ی شهر اصفهان موردپژوهش قرار گرفت. ازآنجا که سن سنجی های دقیق در تعیین زمان ایجاد سنگ نگاره ها وجود ندارد؛ هدف این مقاله به بازشناسی و ادراک موضوعی نقشمایه ها و صحنه های روایی و تجزیه وتحلیل آزمایشگاهی رنگین نگاره های این مجموعه اختصاص یافته است. در راستای این اهداف، سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1. رنگین نگاره های کوه دمبه اصفهان دربرگیرنده چه نوع نقوشی هستند؟ 2. شیوه و یا سبک ترسیم رنگین نگاره های کوه دمبه اصفهان چگونه است؟ 3. عناصر تشکیل دهنده رنگدانه مورداستفاده در خلق نقوش رنگی کوه دمبه اصفهان کدم اند؟ 4. رنگین نگاره های کوه دمبه اصفهان در چه دوره ای ایجادشده اند؟ 5. رنگین نگاره های کوه دمبه اصفهان با کدام مناطق ایران و چه نوع داده های فرهنگی قابل مقایسه و بررسی هستند؟ این پژوهش به روش کیفی و کمی و مبتنی بر گردآوری اطلاعات به شیوه کار میدانی، آزمایشگاهی و اسنادی است. نتایج پژوهش، درمجموع چهل ویک نقشمایه شناسایی شد. آن ها به شیوه فیگوراتیو و شبح گونه در سبک های طبیعت گرایانه، واقع گرایانه و انتزاعی صحنه هایی از فعالیت های گوناگون معیشتی فردی و گروهی را نمایش می دهند. بر مبنای مطالعات آزمایشگاهی رنگ استفاده شده در ایجاد عناصر نقشی ترکیبی از اکسید آهن و کلسیت است. به نظر می رسد سنگ نگاره ها توسط فرد یا گروهی مشغول یا آشنا با راهبردهای معیشتی کوچ گری رمه داری، زراعت و صنایع دستی ایجادشده باشند.
۸.

سالیابی رادیوکربن تپه قلعه ننه برای گاهنگاری پایان دوره مس- سنگی حوضه دریاچه زریبار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غرب ایران حوضه دریاچه زریبار تپه قلعه ننه سال یابی رادیوکربن دوره پایانی مس- سنگی گاه نگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۷
تاریخ گذاری کربن ۱۴ روشی است که به طور گسترده در باستان شناسی برای ارائه «تاریخ گذاری مطلق» مواد آلی (دانه ها، چوب، استخوان ها و غیره) استفاده می شود. این روش کمک می کند چارچوب دقیق تری نسبت به سال یابی نسبی در اختیار داشته باشیم. مقدار رادیو ایزوتوپ ناپایدار کربن 14 نیمه عمر نسبتاً کوتاهی معادل 5730 سال دارد. این بدان معناست که کاهش کربن 14 در یک نمونه در طول 5730 سال به دلیل واپاشی رادیواکتیو به نیتروژن 14 به نصف کاهش می یابد. این فرآیند زمانی آغاز می شود که یک موجود زنده دیگر قادر به تبادل کربن با محیط خود نباشد؛ بنابراین با اندازه گیری ایزوتوپ رادیویی کربن 14، می توانیم تاریخی را که موجود زنده در آن زندگی می کرده، به صورت قابل قبولی تخمین بزنیم. تعداد کم تاریخ گذاری های مطلق در غرب ایران اجازه نمی دهد که نتایج کار میدانی در این منطقه با بین النهرین و سایر مناطق ایران به صورت دقیق سنجش شود. تاریخ های به دست آمده از تعداد 7 نمونه ارگانیک از محوطه بزرگ پیش از تاریخی تپه قلعه ننه که با استفاده از طیف سنج جرمی شتاب دهنده سال یابی شدند، اطلاعات بهتری از توالی فرهنگی حوضه دریاچه زریبار به دست داد و کمک کرد ارتباط شمال زاگرس مرکزی با نواحی اطراف تا حدودی نیز تبیین شود. طولانی ترین دوره استقرار باقیمانده در محوطه مربوط به مس سنگ جدید و اوروک جدید است.
۹.

گاه نگاری شهرهای کهن با استفاده از سال یابی نجومی مطالعه موردی: تاریخ بنای شهر ساسانیِ گور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سال یابی نجومی گاه نگاری شهر گور اردشیرخوره شهرهای مدور ساسانی باستان اخترشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۳
در مواردی از بررسی های باستان شناسانه شهرهای کهن، مواد و داده های کافی برای یک تاریخ گذاری دقیق به دست نمی آید و گاه نگاری یا زمان بنیاد این شهرها با تردید و تخمین همراه می گردد. روش «سال یابی نجومی» برای تفسیر و تکمیل داده های باستان شناختی و تحلیل های هندسی و یافتن توالی ساخت وسازها در مجموعه های باستانی در سطح جهان چند دهه ای هست که مورد توجه قرار گرفته و آن را به کار بسته اند؛ در حالی که این شیوه گاه نگاری در ایران هنوز در آغاز راهِ خود است. هدف مقاله حاضر آن است که برای نخستین بار با استفاده از روش سال یابی نجومی، تاریخ دقیق ساختِ یکی از شهرهای کهن ایرانی یعنی شهر «گور» را معین نماید. شهر باستانی «گ ور» از شهرهای دوره ساسانی است که تا امروز، تاریخ دقیق بنای آن مجهول مانده است. این شهر، بارویی مدوّر و چهار دروازه داشته است که دروازه های آن به نام ستارگان نام گذاری شده بودند. پرسش پیش رو این است که چگونه می توان با فرضِ مرتبط بودن سَمتِ محور دروازه ها با موقعیت ستاره های همنام خود ، به تاریخ بنای شهر گور دست یافت؟ این تحقیق علاوه بر آن که می تواند به موضوع سال یابی نجومی در باستان شناسی ایران غنا بخشد، از آن جهت که نظریه جدیدی در مورد شیوه طرح اندازی شهرهای ساسانی ارائه می دهد نیز دارای اهمیت است. همچنین برای حفاظتِ بهتر از شهرهای کهن، شناخت و آگاهی از میراث علمی تجربه شده در طراحی آن ها ضرورت پیدا می کند.بدین منظور ابتدا موقعیت چهار دروازه شهر طبق گزارش های باستان شناسی و بر مبنای اندازه گیری های میدانی مشخص گردید، سپس در یک محدود تاریخی، جهت گیریِ محور دروازه ها با سَمتِ ستارگان به صورتِ کمّی به کمک نرم افزار نجومیِ شبیه سازِ آسمان سنجیده شده و مورد تحلیل علّی قرار گرفته است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که طرح اندازی شهر گور در روز 21 دسامبر سال 224 میلادی، هم زمان با انقلاب زمستانی انجام گرفته است. بررسی های تنجیمی نیز، داده های رصدی را برای سال ساختِ یادشده تثبیت می کند و مؤید آن است که جانمایی چهار دروازه شهر، بر اساس پیکربندی سیاره ای منحصربه فردی که در پایان پاییزِ این سال برقرار بوده و بر اساس زوایایِ سَمتِ خورشید و بهرام (مریخ) و هرمزد (مشتری) و همچنین طول دایره البروجی این اجرام آسمانی انجام شده است.