فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳٬۴۳۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه تصمیم گیری از کارکردهای عقل است هر تصمیم گیری، از نوع عقلانی است. اما در ادبیات این موضوع، تصمیم گیری عقلانی تأکید بر مراحل عمومی و منطقی در شناخت مسئله، ارائه راه حل ها و انتخاب بهترین راه حل با دوری از سلیقه ورزی و عواطف شخصی است، که به دلیل محدودیت های پیاده سازی آن، استفاده از رویکردهای شهودی، رضایت بخش و عقلانیت محدود مطرح شده است. درواقع محدودیت های تصمیم گیری عقلانی بیشتر مربوط به عقل است لذا باید به دنبال رویکردهایی برای جبران این نوع محدودیت ها بود ازجمله استفاده از آموزه های وحیانی است که می تواند عقل را در تصمیم گیری کمک و راهنمایی کند. پژوهش حاضر در این راستا با استفاده از روش تحقیق موضوعی به دنبال دستیابی به چهارچوب تصمیم گیری در قرآن کریم است. طبق روش، از آیات مربوط به تصمیم گیری برداشت های موضوعی صورت می گیرد. با شناخت مفهوم تصمیم گیری و مشورت با کارشناسان قرآنی سه کلیدواژه «عَزم»، «اِراده» و «خَیر» انتخاب شدند که 1892 آیه، آیات اصلی دربردارنده این کلیدواژه ها و سیاق های(واحدهای موضوعی) این آیات بودند. حدود ۱۵۰۰ برداشت موضوعی در قالب چهل وپنج شاخصه تصمیم گیری و پس از خلاصه سازی 13شاخص به دست آمدند که در قالب الگوی ورودی-فرایند-خروجی جای گرفتند. ورودی الگو شاخصه های جمع آوری اطلاعات، نشانه های تصمیم، شناخت توانمندی ها و سنجش پیامدهای تصمیم هستند. فرایند این الگو استفاده از فرصت های تصمیم و قاطعیت در تصمیم بوده و خروجی آن پذیرش مسئولیت تصمیم و بهره فرد از نتایج تصمیم و نتایج دنیایی و آخرتی تصمیم هستند. عوامل بر این الگو وجه به نقش خدای سبحان در فرصت های تصمیم و احاطه بر تصمیم و همچنین رعایت منافع ذینفعان و شناخت تهدیدات و مقابله با آن ها هستند. این نتایج با مراجعه مستقیم به قرآن به دست آمده اند که می تواند گامی در مسیر استخراج ادبیات علوم انسانی و اجتماعی از قرآن و حرکت تربیتی و سازنده در تصمیم گیری افراد باشد. در ادامه پیشنهاد ها و بحث پژوهشی ارائه شده است.
مقایسه شاخص های استنادی و دگرسنجی مقالات در حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی با استفاده از ابزار پلام ایکس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحلیل استنادی یکی از روش های ارزیابی تولیدات علمی است که از دیرباز مورد توجه بوده است. با توجه به محدودیت های تحلیل استنادی و گسترش رسانه های اجتماعی و اهمیت آنها در اشاعه یافته های پژوهشی، ضروری است به شاخص های جدید، که دگرسنجی نام دارند، در کنار شاخص های سنتی، برای ارزیابی پژوهش توجه شود؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت مقالات حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی براساس شاخص های کتا بسنجی و دگرسنجی و همچنین تعیین رابطه عملکرد استنادی و دگرسنجی مقاله های این حوزه است. روش ها: پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است که با استفاده از روش های کتاب سنجی و دگرسنجی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 16803 عنوان مقاله در حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی، نمایه شده در پایگاه اسکوپوس از ابتدا تا انتهای سال2022 است. برای گردآوری داده ها از پایگاه اسکوپوس و ابزار پلام ایکس، و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای اکسل و اس پی اس اس استفاده شده است. یافته ها: از میان مقالات مطالعه حاضر، در مجموع 80/6 درصد مقالات استناد دریافت کرده اند و 95 درصد این تولیدات حداقل یک مرتبه در یکی از رسانه های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان داد به لحاظ آماری، رابطه معنادار و مثبتی میان شمار استنادها و تمام دگرسنجه های مقالات شامل استفاده، کسب، اشاره، رسانه های اجتماعی، و استناد وجود دارد. نتیجه گیری: وجود همبستگی مثبت بین شاخص استنادی و دگرسنجی در مقالات حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی، نشان دهنده تأثیر مثبت رسانه های اجتماعی بر میزان استناد به مقالات علمی است؛ بنابراین پژوهشگران حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی نیز به منظور دریافت استناد می توانند از رسانه های اجتم اعی بهره مند شوند و آثار خود را در رسانه های اجتماعی گوناگون به اشتراک بگذارند.
جایگاه الگوی مداخلات بینشی، ارزشی و رفتاری در راهبرد های تحول سازمان از منظر آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به تبیین راهبردهای رایج مداخله تحول و مقایسه آن با الگوی «بینش، ارزش، رفتار» آیت الله مصباح یزدی می پردازد. در این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، ابتدا راهبردهای رایج مداخله تحول در سه بخش ساختاری، فنی و رفتاری و سپس الگوی مزبور از آیت الله مصباح یزدی به بحث گذاشته شده است. به عقیده استاد تلاش برای تغییر یک فرهنگ در سه بخش «باورها و بینش ها»، «ارزش ها و گرایش ها»، و «رفتارها و کردار ها» صورت می گیرد. به عقیده ایشان مداخلاتی که توسط دشمنان فرهنگ اسلامی در بخش باورها و بینش ها صورت می گیرد عبارت است از: 1) تلاش در جهت تغییر نگرش جامعه درباره خدا، هستی و انسان؛ 2) ارائه قرائت های مختلف از دین؛ 3) طرح بحث «قبض و بسط معرفت دینی». مداخلات در بخش ارزش ها و گرایش ها نیز عبارت است از: 1) اعتباری خواندن ارزش ها؛ 2) بحث تسامح و تساهل. در نهایت، مداخلات در الگوهای رفتاری نیز به تبع مداخلات در باورها و گرایش ها حاصل می شود. با توجه به نتایج تحقیق و در پاسخ به سؤال تحقیق مبنی بر جایگاه الگوی آیت الله مصباح یزدی در راهبردهای رایج مداخله تحول سازمان باید گفت: در این الگو مداخلات بینشی و گرایشی مقدمه راهبرد مداخله رفتاری است و در آن هیچ سخنی از راهبردهای مداخله فنی و ساختاری به میان نمی آید.
ترسیم مختصات الگوی مفهومی تجویز خط مشی های ملّی بر پایه «معنویت، عقلانیت، عدالت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
169 - 204
حوزههای تخصصی:
جوهره خط مشی از وجوه مختلف قابل تحلیل است. از یک منظر خط مشی را می توان یک «انتخاب و تصمیم درست» تعریف کرد. از این رو بُعد تجویزی و قضاوتی در هر خط مشی جزو اجزای مهم و جدایی ناپذیر آن به حساب می آید. حسب این اهمیت، اندیشمندان این حوزه مدل های مفهومی مختلفی را ناظر به پشتوانه هنجاری خود به مثابه الگوی مطلوب جهت انتخاب یک یا مجموعه ای از خط مشی ها ارائه کرده اند. مسئله مهم پژوهش حاضر آن است که انقلاب اسلامی با توجه به مختصات متمایز خود در حوزه های گسترده هنوز از تولید و بکارگیری مدل های تجویزی خط مشی بومی رنج می برد. با توجه به چنین دغدغه ای مقاله پیش رو تلاش دارد با رویکردی اکتشافی و بهره گیری از روش تحلیل مضمون، بیانات و مکتوبات مقام معظم رهبری را در این زمینه واکاوی کند. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که سه گانه «معنویت، عقلانیت و عدالت» پایه و بنیان شکل گیری چنین الگویی است. از محل تقاطع عناصر این سه گان 9 بُعد فرعی «تعیین نقش برای مردم»، «منفعت و حقوق عمومی»، «ظرفیت علمی حل مسأله»، «انسجام و پیوندهای ملّی»، «تبیین زمین درگیری»، «ضابطه و قانون»، «راهبرد درگیری فوق فعال»، «جهاد» و «حجت شرعی» تولید شده اند. این ابعاد از مسیر 3 بازوی تجویزی «نهاد مردم«، «ساختارهای حقوقی» و «سازمان علمی» امکان و ظرفیت پیگیری داشته و در غایت و نهایت خود «اقتدار عادلانه» کشور را دنبال می کنند.
تاثیر استفاده از پورتال های بیمار در آموزش به بیمار: مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش به بیماران از طریق پورتال نقش مهمی در بهبود پیامدهای سلامت آنان دارد. بنابراین، هدف از این مرور نظام مند بررسی تاثیر استفاده از پورتال های بیمار در آموزش به بیمار می باشد. روش ها: این مرور نظام مند با جستجوی کلید واژه ها در عنوان، چکیده و کلید واژه های مطالعات در پایگاه داده های علمی معتبر Embase، Web of Science،Scopus، PubMed در تاریخ 4 مارس 2024 بدون محدودیت زمانی انجام شد. از دستورالعمل موارد گزارش ترجیحی برای مرورهای نظام مند و فراتحلیل برای بررسی مقالات استفاده شد. روش تحلیل داده ها به صورت کیفی بود، به این صورت که ابتدا بر اساس مولفه های یکسان طبق چک لیست استاندارد، داده ها استخراج و به صورت کیفی مطالعات سنتز و نتایج ارائه شد. یافته ها: یازده مطالعه دارای معیارهای ورود وارد این بررسی شد. مداخلات آموزشی شناسایی شده در این بررسی بر روی چهار جنبه مختلف از جمله خودمدیریتی، خودمراقبتی، بهبود دانش و مدیریت بیماری متمرکز شده اند. رویکردهای آموزشی در پورتال در هفت دسته مختلف پیام متنی، پیام تصویری، پیام ویدئویی، پست الکترونیک، سوالات متداول، پیوند به منابع آموزشی و ویدیوهای یوتیوب طبقه بندی شد. پیام های متنی رایج ترین رویکرد آموزشی مورد استفاده برای ارائه مطالب آموزشی از طریق پورتال بود. یافته های مطالعات نشان می دهد مداخلات آموزشی از طریق پورتال باعث بهبود کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، افزایش مهارت های سواد سلامت الکترونیک، بهبود دانش، تسهیل ارتباط با ارائه دهندگان مراقبت های سلامت و افزایش دانش بیمار از طریق ارائه توصیه های خودمراقبتی می شود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نظرات بیماران در خصوص پورتال حاکی از برداشت مثبت آن ها از پورتال بیمار است. بیماران از منابع آموزشی پورتال استفاده می کنند وآن ها را مفید می دانند. پورتال ها می توانند به بیماران کمک کنند تا توصیه های پیچیده درمانی راه درک کرده و به آن پایبند باشند.
مبانی دینی - اعتقادی مدیریت عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و استخراج برخی از مهم ترین مبانی دینی اعتقادی مدیریت عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی انجام شده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر این بوده که مبانی اعتقادی مدیریت عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش و استخراج مضامین مرتبط با این موضوع، با استفاده از روش ترکیبی «استنباطی تحلیلی» (تحلیل مضمون)، با جست وجوی واژگانی و نیز با مراجعه مستقیم و مطالعه ترتیبی متون منابع، تحقیق گسترده ای انجام شد. نتیجه تحقیق با انجام سه مرحله رمزگذاری توصیفی، تفسیری و رابطه ای، دستیابی به 197 مضمون توصیفی یا پایه و 19 مضمون تفسیری یا سازمان دهنده و 5 مضمون رابطه ای یا فراگیر بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد «علم و معرفت» با دو مؤلفه، «ایمان به دین اسلام با تمام ابعاد آن» با سه مؤلفه اصلی، «نگاه به هستی از منظر دینی» با دو مؤلفه، «نگاه به انسان از منظر دینی» با پنج مؤلفه و «ایمان به سنت های الهی» با سه مؤلفه به مثابه مبانی دینی و اعتقادی یا مبانی خاص برای مدیریت عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی مطرح اند.
نقش عدالت سازمانی در کیفیت زندگی کاری کارکنان شبکه آموزش سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
318 - 336
حوزههای تخصصی:
هدف: کیفیت زندگی کاری به عنوان یکی از مؤلفه های اثرگذار مدیریت منابع انسانی، می تواند هر سازمانی، به ویژه سازمان های خلاق را در رسیدن به اهداف خود موفق کند. این متغیر از عوامل مختلفی، از جمله عدالت سازمانی تأثیر می پذیرد. در این پژوهش به بررسی نقش عدالت سازمانی و مؤلفه های آن، بر کیفیت زندگی کاری در شبکه آموزش سیمای جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. روش: این پژوهش از نظر رویکرد توصیفی (هم بستگی)، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش سنجش و تحلیل کمّی است. جامعه آماری آن، کارکنان شبکه آموزش سیماست که با استفاده از نرم افزار پاورسمپل، ۶۴ نفر از آن ها با روش تصادفی ساده، برای نمونه انتخاب و بررسی شدند. گردآوری داده ها با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسش نامه صورت گرفت. روایی این ابزار با روش اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. برای آزمون فرضیه ها نیز از ضریب هم بستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که بین عدالت سازمانی و مؤلفه های آن با کیفیت زندگی کاری، رابطه هم بستگی مستقیم و معناداری وجود دارد. این هم بستگی در خصوص مؤلفه عدالت توزیعی، در سطح ضعیف و برای باقی مؤلفه ها در سطح متوسط گزارش شده است. نتیجه گیری: عدالت سازمانی و کیفیت زندگی کاری، در بستر مبادله اجتماعی و سنجش سود و زیان آن قوام می یابد. بهبود ادراک کارکنان از عدالت سازمانی، سطح کیفیت زندگی کاری را افزایش می دهد و افزایش کیفیت زندگی کاری، خود افزایش رضایت شغلی و تضمین رسیدن به اهداف سازمانی را درپی دارد.
سطح آگاهی، میزان استفاده و چالش های ارائه دهندگان مراقبت سلامت در رابطه با مداخلات الکترونیک سلامت روان برای افراد مبتلا به اختلال افسردگی شدید: مطالعه موردی در شهر بغداد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
۱۲۵-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درسال های اخیر، استفاده از سلامت روان الکترونیک به دلیل راحتی و سهولت دسترسی برای افراد جویای کمک در زمینه سلامت روان، به طور چشمگیری گسترش یافته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نگرش و میزان استفاده ارائه-دهندگان مراقبت سلامت از مداخلات الکترونیک سلامت روان (Electronic Mental Health Interventions (EMHIs)) در درمان اختلال افسردگی شدید (Major Depressive Disorder (MDD)) بود. روش ها: این مطالعه توصیفی در سال 2022 در بغداد انجام شد. جامعه پژوهش شامل پزشکان خانواده، متخصصان روانشناس و مراقبین سلامت شاغل در مراکز درمانی بود. این مراکز با روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل دو بخش بود؛ در بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی و در بخش دوم میزان آگاهی، استفاده و چالش های اتخاذ مداخلات الکترونیک سنجیده شد. پایایی پرسشنامه با اجرای آن بر گروهی 10 نفره از کارشناسان ارشد روانشناسی ارزیابی شد. اطمینان از روایی محتوایی پرسشنامه نیز با گروهی متشکل از دو پزشک عمومی و پنج روانشناس حاصل گردید. برای تحلیل داده ها از روش اسپیرمن، تاو-کندال و مربع کای استفاده شد. یافته ها: 384 نفر در پژوهش شرکت کردند. از این میان، تنها 10 درصد از شرکت کنندگان در زمینه EMHIs آموزش دیده و سایرین هرگز از آن استفاده نکرده بودند. بیشتر شرکت کنندگان این راهبرد ها را در حوزه های آموزش روان شناختی (26/18درصد) و همتایاری با تابلوهای بحث آنلاین (18/70 درصد) به کار می گرفتند. نتیجه گیری: به طور کلی، ارائه دهندگان مراقبت درک و استفاده محدودی از EMHIs داشتند. بنابراین، توسعه برنامه درسی بالینی در سلامت روان الکترونیک و آموزش مداوم برای متخصصان مراقبت های سلامت از جمله پزشکان عمومی ضروری به نظر می رسد.
طراحی نقشه بهبود فرایند ارایه خدمات سونوگرافی در یک بیمارستان نظامی با استفاده از نقشه جریان ارزش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقشه برداری جریان ارزش از مهم ترین و پرکاربردترین ابزارهای تفکر ناب است که از آن به منظور شناسایی فعالیت های غیرارزش افزا و بهبود فرایند ارائه خدمات استفاده می شود. این مطالعه با هدف طراحی نقشه بهبود فرایند ارایه خدمات سونوگرافی در یک بیمارستان نظامی با استفاده از نقشه جریان ارزش انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر مطالعه ترکیبی (کمی - کیفی) بر اساس رویکرد ناب است که در سال 1401 در یک بیمارستان نظامی انجام شد. در مرحله کمی، با استفاده از روش نمونه گیری آسان تعداد 100 نمونه انتخاب شد و از طریق روش مشاهده، زمان انجام سونوگرافی از ورود بیمار تا اتمام فرایند اندازه گیری و بر اساس آن نقشه فعلی ارزش ترسیم شد. سپس در مرحله کیفی، با استفاده از روش بحث گروهی متمرکز و با مشارکت 7 نفر از خبرگان انواع اتلاف و علل ریشه ای و راهکارهای آنها تعیین و بر اساس آن، نقشه آینده جریان ارزش با نرم افزار Edraw max 7 ترسیم گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که به طور متوسط در انجام سونوگرافی،42/6 دقیقه صرف زمان انتظار و 30/6 دقیقه صرف زمان چرخه اصلی فرایند ارائه خدمت م ی شود و به طور متوسط، زمان کل انجام هر سونوگرافی، 73/3 دقیقه است. بیشترین اتلاف در فرایند سونوگرافی مربوط به اتلاف ناشی از تصحیح است که مواردی همچون مخدوش بودن دستور سونوگرافی، ثبت ناقص دستور سونوگرافی، اشتباه در تدوین نوع و عضو سونوگرافی از طرف پزشک ارجاع دهنده است. در نهایت، امکان ارسال نسخه جهت اخذ نوبت و دریافت جواب از طریق نرم افزارهای موجود (واتساپ و غیره)، زمان بندی دقیق و نوبت دهی در حد ظرفیت، آموزش پزشکان درمانگاه به منظور انجام نسخه نویسی و تقویت زیرساختهای فناوری اطلاعات بهعنوان برخی از راهکارهای اصلی معرفی شدند. نتیجه گیری: زمان انتظار زیاد بین فعالیت ها و زیرفرایندهای ارائه خدمات سونوگرافی، عامل اصلی اتلاف زمان بیمار است و درصد بیشتر زمان حضور بیمار صرف زمان انتظار می شود. بنابراین، لازم است با اقدامات مدیریتی از قبیل مدیریت صف و سیستم های نوبت دهی و به کارگیری فناوری های جدید از زمان انتظار بیمار کاسته شود.
ارائه مدل اقناع آگهی های تبلیغاتی تجاری با رویکرد ترویج تولید ملی (مطالعه موردی: رسانه ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
201 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی برای راهبرد اقناع تبلیغات با رویکرد ملی گرایی در رسانه ملی است.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع اکتشافی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از روش کیفی (مصاحبه) استفاده شده است. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. پس از خواندن خط به خط متن مصاحبه ها و جمع آوری و بررسی داده ها، کدگذاری باز انجام گرفت. کدهایی که اشتراک مفهومی داشتند، ذیل یک مقوله قرار گرفتند. مقوله های اولیه، بر اساس مفاهیم به دست آمده شکل گرفتند. از کدگذاری باز و مقوله پردازی داده ها، برای شناسایی معیارها و زیرمعیارهای تدوین مدل پژوهش استفاده شد.
یافته ها: برای اطمینان از پایایی پژوهش، استاد راهنما فرایند پژوهش را بررسی کرد و بازبینی آن با همکاری ناظران دیگر انجام شد. به منظور تأیید روایی نتایج نیز با اجازه مصاحبه شوندگان، هنگام مصاحبه، هم زمان با نکته برداری، کل مصاحبه ها ضبط شد. در پژوهش حاضر، یک مدل پارادایمی ارائه شده که محور اصلی آن، اقناع رسانه ملی در راستای ترویج تولید ملی است. بر اساس نتایج به دست آمده، «اجماع ملی و سازمانی»، «الزامات جغرافیایی» و «رشد اقتصادی»، سه ویژگی مهم حمایت از تولید داخلی است که در صورت حمایت نهادهایی از جمله سازمان صداوسیما، تحقق خواهد یافت.
نتیجه گیری: در این پژوهش، الگوی پارادایمی اقناع آگهی های تبلیغاتی تجاری با رویکرد ترویج تولید ملی و به طور خاص، در رسانه ملی تدوین شد. الگوی پژوهش مشتمل بر ۱۰ مقوله اصلی است که محور اصلی، اقناع رسانه ملی در راستای ترویج تولید ملی است. در این الگو شرایط علّی، چهار مقوله کمک به اقتصاد داخلی، الزامات جغرافیایی، اجماع ملی و سازمانی را دربرمی گیرد. همچنین سه راهبرد برای نیل به هدف پژوهش انتخاب شد که عبارت است از: صرفه اقتصادی، تاکتیک های مدیریتی و امنیت.
ابعاد و مؤلفه های شایستگی مدیر طلبه تراز انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
141 - 174
حوزههای تخصصی:
مدیر طلبه شامل دسته ای از مدیران کشور است که در مشاغل مدیریتی نیازمند تخصص های حوزوی و علوم دینی فعالیت می کند. حوزه فعالیت این دسته از مدیران، علاوه بر مناصب مدیریتی درون ساختار حوزه های علمیه، شامل مشاغل فرهنگی و اجتماعی موجود در نظام حکمرانی کشور است. هدف از تحقیق حاضر طراحی الگوی شایستگی عمومی مدیر طلبه تراز انقلاب اسلامی است. روش تحقیق حاضر مبتنی بر مصاحبه با خبرگان و تحلیل یافته ها بر اساس تکنیک تحلیل مضمون است. یافته ها نشانگر آن است که 14 شایستگی در چهارچوب 3 ساحت ارزشی، شخصیتی و مدیریتی به عنوان مدل شایستگی های مدیران طلبه قابل معرفی است. شایستگی های ارزشی شامل تسلط و تقید به مبانی اعتقادی، دارای بصیرت انقلابی و دارای روحیه جهادی است. شایستگی شخصیتی شامل توانمند در کار تربیتی و مربی گری، روحیه تحول خواهی و توان آینده نگری، دارای سعه صدر، دارای مهارت خلاقیت، دارای مهارت های تفکر و مقید به روشمندی در حل مصالح است. شایستگی های مدیریتی نیز شامل توان رهبری اجتماعی، توان نقش آفرینی در نظام اداری، توانمند در طراحی نظامات دولت اسلامی، توانمند در مدیریت و رهبری تشکیلاتی و دارای مهارت تعامل اثربخش است.
تحلیل نقش هویت اجتماعی کاربران در واکنش نسبت به برند با تأکید بر نقش شبکه های اجتماعی (مورد مطالعه: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
440 - 465
حوزههای تخصصی:
هدف: هویت اجتماعی آن قسمت از برداشت شخصی از خود است که از شناخت فرد از عضویتش در یک گروه یا گروه های اجتماعی، به همراه ارزش و شاخص های احساسی ای که با این عضویت همراه شده باشد، نشئت می گیرد. هویت اجتماعی کاربران، بر تمایلات رفتاری آن ها در شبکه های اجتماعی، نقش و تأثیرگذاری چشمگیری دارد. در این راستا، هدف اساسی این پژوهش، تحلیل نقش هویت اجتماعی کاربران در واکنش به برند با تأکید بر نقش میانجی اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی و استفاده از شبکه های اجتماعی تعیین شده است.روش: مدل پژوهش بر اساس مطالعه وانگ (۲۰۱۷) و جورج و همکاران (۲۰۱۳) است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران، در سال تحصیلی ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ بوده است. به منظور جمع آوری داده ها با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، از ۴۴۸ نفر نمونه گیری به عمل آمد. داده های پژوهش از طریق پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری و آزمون سوبل با به کارگیری نرم افزارهای اس پی اس اس ۱۸ و لیزرل 54/8 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد: الف. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر استفاده از شبکه های اجتماعی مؤثر است؛ ب. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی مؤثر است؛ ج. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر واکنش به (قصد خرید) برند مؤثر است؛ د. استفاده از شبکه های اجتماعی، در اثرگذاری هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران بر قصد خرید برند نقش میانجی ایفا می کند؛ ﻫ. اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی در اثرگذاری هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر قصد خرید برند نقش میانجی ایفا می کند.نتیجه گیری: هویت اجتماعی به ویژگی هایی اشاره دارد که یک جامعه را از جوامع دیگر متمایز می کند. این مقوله که با ورود شبکه های اجتماعی مجازی، دچار تحولات عمده ای شده است، بیش از هر گروهی، در ارتباط با جوانان اهمیت می یابد؛ چرا که جوانی، مرحله تکوین هویت مستقل و استقلال یابی آنان است. هویت اجتماعی در تعاملی دوسویه با رسانه های اجتماعی، کنش های مصرف کنندگان جوان را نسبت به برندها تحت تأثیر قرار می دهد.
پلتفرم های خبری و دروازه بانی اخبار
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
277-278
حوزههای تخصصی:
پلتفرمهای خبری با توسعه الگوریتمهایی که میتوانند محتواهای خبری را به کاربران توصیه کنند، بهعنوان واسطهای تأثیرگذار در اکوسیستم خبری جهان نقش بسزایی ایفا میکنند. در واقع، آنها مفهوم سنتی دروازهبانی خبر را متحول کردهاند و تغییری را در این بخش از صنعت رسانه به وجود آوردهاند که در آن، دیدهشدن یک محتوای خبری برای مخاطبان، تحت تأثیرِ این پلتفرمها و الگوریتمهای آنها قرار میگیرد. در این زمینه، گوگل با پلتفرم گوگل نیوزِ[1] خود، بازیگر پیشروی دنیا محسوب میشود که اکنون بهعنوان یک پلتفرم تجمیع کننده[2] اخبار فعالیت میکند. در سال 2017، گوگل پُرکاربردترین پلتفرم تجمیعکننده اخبار در دنیا بود (ایوانز، جکسون و مورفی[3]، 2023) که کلیه اخبار جهان را پوشش میداد. علیرغم کاهش جزئی سالهای اخیر، در ترافیک این پلتفرم خبری، گوگل نیوز همچنان هدایتکننده کلیدی جریان اخبار در مقیاس بینالمللی است. بر اساس اعلام گوگل، این پلتفرم در سال 2021، هر ماه 24 میلیارد بار کاربران را به سایتهای خبری مختلف هدایت کرده است.
نقش مدیریت تحولگرا و عدالت توزیعی سازمانی در ارتقای تاب آوری کارکنان سازمان های رسانه ای (مورد مطالعه: خبرگزاری های اینترنتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
299 - 317
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری رسانه ای به معنای توانایی سازمان های رسانه ای در حفظ بقا و عملکرد، هنگام وقوع فجایع و حوادث استرس زاست. تاب آوری رسانه ای خبرگزاری ها، به مثابه سازمان های رسانه ای، به دلیل نقش پررنگی که در مدیریت بحران ایفا می کند، اهمیت ویژه ای دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی نقش مدیریت تحولگرا و عدالت توزیعی، در ارتقای سطح تاب آوری شغلی کارکنان است که در قالب مطالعه ای موردی، روی کارکنان خبرگزاری های اینترنتی صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر طرح پژوهش توصیفی و از نظر روش پژوهش پیمایشی به حساب می آید. مدل مفهومی بر اساس ادبیات پژوهش طراحی شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای برگرفته از پیشینه تجربی پژوهش بود. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه کارکنان سه خبرگزاری اینترنتی در محدوده شهر تهران است. به کمک نمونه گیری در دسترس، نمونه ای متشکل از ۱۸۴ کارمند از این خبرگزاری ها برای نمونه آماری در نظر گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها نیز، از آزمون هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی در نرم افزار آماری اس پی اس اس بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بروز رفتارهای تحولگرای مدیران و سرپرستان و نیز، جاری بودن عدالت توزیعی در سازمان، سطح تاب آوری شغلی کارکنان خبرگزاری های اینترنتی را ارتقا می دهد. مطابق با نتایج، رهبری تحولگرای مدیران خبرگزاری های اینترنتی و نیز برقراری عدالت توزیعی در خبرگزاری، حدود ۷۶ درصد از واریانس تاب آوری شغلی کارکنان این سازمان های خبری را تبیین می کند. نتیجه گیری: رهبری تحولگرا به عنوان یکی از پاردایم های رهبری برای بهبود عملکرد خبرگزاری های اینترنتی در محیط متلاطم با قابلیت برانگیختن کارکنان و توسعه فرهنگ سازمانی که رویه های اخلاقی در آن نوعی هنجار رفتاری تلقی می شود، سعی در پیش بینی تغییرات محیطی دارد و تصویری از چشم انداز آینده روشن و مورد نیاز را شکل می دهند. عدالت توزیعی با برقراری عدالت در پیامدهای شغلی متفاوت، از جمله درآمد و برنامه شغلی و مسئولیت شغلی، به افزایش تاب آوری کارکنان خبرگزاری ها در شرایط متلاطم و دشوار منجر خواهد شد.
تدوین و اولویت بندی ویژگی های سازمان صبور با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
11 - 48
حوزههای تخصصی:
صبر واسطه اصلی در تحقق اهداف، به ویژه در دستیابی به هدفهای بزرگ است و این سنت قطعی الهی است که بدون صبر، پیامبران هم قادر به تحقق اهداف مدیریتی خود نبودند. هدف این پژوهش تدوین و اولویت بندی ویژگی های سازمان صبور با رویکرد اسلامی است که در آن ویژگی های مذکور در ارکان پنجگانه سازمان(افراد ، اهداف، ساختار،محیط و فناوری) شناسایی و تبیین شده است. این پژوهش از لحاظ نحوه اجرا توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه خبرگان متشکل از اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان دستگاههای حاکمیتی و اجرایی استان فارس بود که از میان آنها 15 نفر به صورت هدفمند و غیر تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در روند اجرای پژوهش، ابتدا ویژگی های اولیه سازمان صبور با توجه به مطالعه ادبیات پیشین، آیات قرآنی، نهج البلاغه و نظرات خبرگان شناسایی شد. در گام بعد با بکارگیری روش دلفی فازی، ویژگی های نهایی شناسایی و پالایش گردید. سپس با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی، ویژگی های نهایی در ارکان پنج گانه سازمان، رتبه بندی و اهمیت گذاری شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان ارکان پنچ گانه سازمان، رکن افراد- مدیران با وزن 33352/0 مهمترین رکن سازمان صبور است. "تصمیم گیری غیرعجولانه مدیران در مواجهه با رویدادهای مختلف" با وزن 31502/0 دررکن افراد – مدیران، " برخورد همراه با احترام کارکنان با ارباب رجوع" با وزن 48131/0 در رکن افراد- کارکنان ، " استقامت و پایداری در دستیابی به اهداف سازمانی " با وزن 55431/0 در رکن اهداف، "ارتباطات کارآمد " با وزن 29174/0 در رکن ساختار، " برنامه ریزی و اقدام برای اتمام شرایط اضطرار که سازمان با آن مواجهه می شود " با وزن 57352/0در رکن محیط بیرونی، " فرهنگ عدم انتقام جویی در مقابل بدی های دیگران " با وزن 44573/0در رکن محیط درونی، " عدم وابستگی به فناوری های جدید " با وزن 66134/0 در رکن فن آوری مهمترین ویژگی های سازمان صبور هستند.
بررسی الگوی رفتاری نسل های ایکس، وای، زد در مواجهه با محتوای کرونا در شبکه اجتماعی توییتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
519 - 543
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش الگوی رفتاری کاربران فارسی زبان توییتر با محوریت بیماری کرونا و به تفکیک سه نسل بررسی و توصیف شده است. برای کشف این الگو، دو فرضیه تفاوت مضمون احساسی توییت های منتشرشده توسط هر نسل و بررسی تفاوت واکنش احساسی آنان به اخبار خاص کرونایی مدنظر قرار گرفت و در بازه یک ساله اول همه گیری این بیماری در ایران بررسی شد. برای تشریح جایگاه مخاطبان در فرایند ارتباط و نیز نحوه برداشت آنان از پیام، از نظریه های استفاده و رضامندی و نظریه دریافت بهره برده شد. ابعاد ناشناخته این بیماری و نحوه انتقال آن، به همکاری شهروندان با سیاست های بهداشتی حکومت ها نیاز دارد؛ از این رو ادراک مخاطبان رسانه از محتوای مرتبط با کرونا، بیش ازپیش در کانون توجه سیاست گذاران رسانه و سلامت قرار گرفت.
روش: به کمک فنون داده کاوی، نسل های مختلف کاربران فارسی این پلتفرم دسته بندی شد. در ادامه، توییت های آنان به صورت دستی جمع آوری و با ابزار جست وجوی پیشرفته و با کلمات کلیدی، دسته بندی و مدل سازی شد. برای تخمین سن و جنسیت کاربر، از شبکه فیس نت و مدل ماشین های بردار پشتیبان استفاده شد. برای استخراج ویژگی ها، از مدل Wordtovector و برای کلاس بندی این توییت ها و اطلاق یک احساس به آن ها، از مدل LSTM بهره برده شد.
یافته ها: در گروه نمونه سه احساس ترس، طنز و انتقاد، برای توصیف مضمون احساسی توییت ها بیشترین نمود را داشته است. در نهایت، مشاهده شد که الگوی رفتاری نسل زد در محیط توییتر با انتشار طنزآمیز محتوا همراه است؛ در حالی که سویه انتقادی آن کمتر است. این الگو زمانی که به سمت نسل ایکس و وای می رود، معکوس می شود؛ در حالی که سویه ترس در مضامین همه کاربران، روند و حجم کمابیش یکسانی داشت.
نتیجه گیری: بین ۲۰ تا ۳۰ درصد تمامی پیام های تولیدشده مخاطبان با محوریت کرونا، محتوایی داشت که حاوی ترس بود. این میزان برای هر گروه سنی یکسان بود و این تشابه را می توان در تعبیر هم گرایی نسلی مشاهده کرد؛ اما در دو احساس دیگر بروز یافته، یعنی احساس انتقاد و طنز، این هم گرایی دیده نمی شد. نسل زد، اغلب در برخورد با محدودیت های ناشی از کرونا و تبعات دامنه دار آن، نگرشی طنزآلود داشت. گویا نحوه برداشت، تفسیر و و در ادامه بازخورد آن ها به پدیده کرونا که در بدو امر، موضوعی ترسناک و خطرآفرین برای زندگی فردی و اجتماعی انسان است، کاملاً تفسیری متضاد است. این تفاوت را می توان در گزاره شکاف یا تعارض نسلی دسته بندی کرد.
شناسایی اصول مدیریت در نهادهای دینی: مطالعه موردی مسجد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حقیقت، مقدمه و پیش نیاز طراحی الگوی مدیریت در مسجد به عنوان اساسی ترین نهاد دینی در اسلام، همان ترسیم اصول مدیریت مسجد است. بر این اساس، مقصود از تدوین این نوشتار، اکتشاف اصول یا مبناهایی است که نحوه مدیریت در نهاد دینی مسجد را با عنایت به مردمی بودن این نهاد، هدایت می کند. برای تحقق این هدف، منابع و مستندات دینی یعنی قرآن، روایات و سیره، مطالعه و مفاهیم مرتبط با آنها واژه سازی و استخراج شد. دستیابی به مفاهیم در مدل پژوهش با مطالعه اسنادی و تحلیل منطقی متون مرتبط و از نگاه نظریه پردازی، مبتنی بر روش تخیل نظام مند صورت گرفته است. روش دلفی نیز برای اعتبارسنجی و تأیید مدل اکتشافی استفاده شد. براساس نتایج این تحقیق، فقه مداری، تقدس مداری، اخلاص مداری، تزکیه محوری، سنت مداری و طهارت مالی شاخص های اصول ارزشی را شکل می دهند. وحدت مداری، امام محوری، داوطلب گرایی، چندکارکردگرایی، مردم داری، شایسته گزینی، نظم مداری، نمازمحوری و معرفت مداری شاخص های اصول کارکردی را تشکیل می دهند که میزان اهمیت و اولویت آنها از نگاه خبرگان محاسبه شده است. از پیشنهادهای اساسی این مقاله، رعایت این اصول از مجرای آموزش، ترویج و گفتمان سازی آنها برای جذب حداکثری و حفظ شاکله مردمی مساجد است.
موانع و راهکارهای ارتقای مدیران زن در سازمان های بهداشتی و درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
حدود 5/49 درصد جمعیت ایران در سال 1400 زن بودند. با وجود این، تفاوت زیادی بین اشتغال مردان و زنان در بازار کار وجود دارد. نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب 63 و 11 درصد در سال 1400 بود. [1] فقط ۵/۵ درصد از زنان مدیران عالی، ۳/۹ درصد مدیران میانی و ۲۳ درصد مدیران پایه در سال ۱۳۹۸ بودند. سهم زنان از گروه عمده شغلی قانونگذاران، مقامات عالی رتبه و مدیران در کشور ۵/۲۰ درصد در سال ۱۳۹۸ بود. [2]زنان حدود 7/60 درصد کارکنان وزارت بهداشت را در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. [1]ولیکن، حضور آنها در پست های ارشد سازمان های بهداشتی و درمانی محدود است. در حالی که یک مسیر راهه شغلی خطی، نردبانی و سریع برای ارتقای شغلی مردان وجود دارد (پدیده پله برقی شیشه ای)، زنان با موانع ادراکی و سازمانی نامرئی زیادی برای جابجایی در پست های مدیریت همتراز (پدیده دیوار شیشه ای) یا ارتقا به سطوح بالای سازمانی (پدیده سقف شیشه ای) مواجه هستند. [3] موانع فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر سر راه ارتقای شغلی زنان به سطوح ارشد سازمان ها وجود دارد. احساساتی بودن، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری پایین، تمایل به انجام عالی کارها و ترس از پذیرش مسئولیت، مانع پیشرفت زنان در مسیر راهه شغلی آن ها می شود. تعارض کار- خانواده از موانع اصلی زنان برای دستیابی به مشاغل مدیریتی بالای سازمان است. زنان به دلیل داشتن مسئولیت بیشتر کار در خانه، تمایل کمتری به پذیرش مسئولیت های مدیریتی دارند. همچنین، همسران مدیران زن به دلایلی مانند استقلال بیشتر اجتماعی و اقتصادی زن، آگاهی زن نسبت به حقوق خود و در نتیجه، تغییر رفتار و عدم اطاعت از همسر و امکان درگیری خانواده با مسائل کاری زن، ممکن است با ارتقای شغلی آن ها موافقت نکنند. علاوه براین، والدین در خانواده به نوعی در برنامه های توانمندسازی خود، بین فرزندان پسر و دختر تبعیض قائل می شوند. آنها برای پسران نقش های فعالی برای حضور در جامعه تعیین می کنند، ولیکن، ترجیح می دهند که فعالیت های دختران محدود به محیط خانه شود که منجر به کاهش اعتماد به نفس دختران می شود. تبعیض سازمانی مثل حقوق و دستمزد نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع سازمانی، مشارکت نابرابر در تصمیم گیری ها، دسترسی محدود به شبکه های ارتباطی و فرصت نابرابر برای ارتقای شغلی از عوامل سازمانی محدودکننده زنان برای مشاغل مدیریت ارشد سازمان است. در نهایت، باورهای ذهنی و کلیشه های سنتی جنسیتی غلط در جامعه مثل «زن موجود ضعیفی است.»، «زن نباید تهاجمی رفتار کند»، «جای زن در خانه است.»، «زن احساساتی است و نمی توان روی قضاوت او حساب کرد.»، «زن نباید به مرد دستور دهد»، «مرد نباید از زن دستور بگیرد» و «مدیریت امور سازمان را نمی توان به زن سپرد.»، موجب کاهش حضور زنان در مشاغل مدیریتی می شود. [4] حضور مدیران زن و مرد در تیم مدیریت سازمان موجب ارتقای عملکرد و بهره وری سازمان می شود. بنابراین، مداخلاتی باید در سطوح مختلف بکار گرفته شود. در سطح خانواده باید تبعیض بین پسر و دختر کاهش یابد و دختران طوری تربیت شوند تا اعتماد به نفس، پشتکار، عزم راسخ و سخت کوشی را تجربه کنند. اعضای خانواده نظیر همسر، فرزند و والدین باید از مدیران زن حمایت کنند و وظایف ایشان در محیط خانه را کم کنند تا وظایف پست های رهبری ارشد سازمان را انجام دهند. مدیران ارشد باید فرصت های بیشتری برای توانمندسازی کارکنان و مدیران زن فراهم کنند. افزایش تعداد زنان در هیات مدیره سازمان های بهداشتی و درمانی، آموزش و ارتقای دانش و مهارت های مدیریت و رهبری آن ها، تعیین مربیانی برای آموزش و مشاوره مدیران زن، تعیین معیارهای علمی و عینی ارتقای شغلی مستقل از جنسیت و ایجاد فرصت های ارتقای شغلی برابر برای زنان ضروری است. برابری جنسیتی باید در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شود تا نگرش عموم مردم در این زمینه تغییر یابد. ریشه کنی تبعیض جنسیتی از نظام سلامت نیازمند تعهد و تلاش سیاستگذاران و مدیران ارشد حکومت و دولت است. سیاستگذاران نظام سلامت با توجه به حضور زیاد کارکنان زن در سازمان های بهداشتی درمانی، باید سهمیه ای برای مدیران زن این سازمان ها تعیین کنند و سیاست ها، استراتژی ها و برنامه هایی برای افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض علیه زنان و افزایش حضور آنها در سطوح ارشد سازمان ها تدوین و اجرا کنند.
هوش مصنوعی و تغییرات در صنعت رسانه
حوزههای تخصصی:
تطبیق با تغییرات محیطی از ضرورتهای سازمانهای رسانهای فعال در صنعت رسانه است. توسعۀ تکنولوژی یکی از مهمترین این تغییرات محیطی است که صنعت رسانه را با چالشهای جدیدی مواجه کرده است. زیرساختهای هوش مصنوعی و ابزارهای توسعهیافته توسط آن، در محیط صنایع دگرگونیهای اساسی ایجاد کرده و صنعت رسانه هم مانند دیگر صنایع، تحت تأثیر این پدیدۀ تکنولوژیک قرار گرفته است؛ از این رو در آیندهای نزدیک، شاهد تحولات اساسی در حوزههای مختلف صنعت رسانه خواهیم بود. محققان حوزۀ مدیریت رسانه، بایستی به این تغییرات بیندیشند و برای بهرهگیری از ابزارهای هوش مصنوعی و مقابله با چالشهای آن، راهحلهای مناسب را بیابند. تولید و انتشار اخبار، تبلیغات، منابع انسانیِ سازمانهای رسانهای و سیاستگذاریِ صنعت رسانه، حوزههایی از صنعت رسانه هستند که بهطور حتم با ورود هوش مصنوعی دگرگون خواهند شد.
دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائه کنندگان و دریافت کنندگان خدمات سلامت: مرور دامنه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افراد مختلف گاهی از جستجو یا استفاده از اطلاعات سلامت اجتناب می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافتکنندگان و ارائه کنندگان خدمات سلامت انجام شده است. روش ها: در این مرور دامنه ای پایگاه های اطلاعاتی کاکرین، اسکاپوس، وب آو ساینس، پابمد، ام بیس و لیستا جستجو شد. در مجموع تعداد 1901 مطالعه بازیابی شد که پس از حذف موارد تکراری و غربالگری، در نهایت 30 مطالعه برای ورود به مرور انتخاب شد. داده های استخراج شده بر اساس اهداف مرور دسته بندی و به صورت روایتی و در قالب جدول گزارش گردید. یافته ها: دلایل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافت کنندگان خدمات سلامت شامل دلایل مرتبط با اطلاعات، دلایل مرتبط با نظام سلامت، و دلایل روان شناختی بودند. عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافت کنندگان خدمات سلامت نیز عبارت بودند از: عوامل روان شناختی، عوامل جمعیت شناختی، عوامل مرتبط با نظام سلامت و عوامل مرتبط با اطلاعات. همچنین، دلایل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائه کنندگان خدمات سلامت، دلایل مرتبط با اطلاعات و دلایل مرتبط با نظام سلامت بودند. عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائهکنندگان خدمات سلامت نیز شامل عوامل مرتبط با اطلاعات، عوامل مرتبط با نظام سلامت و عوامل روان شناختی بودند. نتیجه گیری: در این پژوهش، دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در بین دریافت کنندگان خدمات سلامت و ارائه دهندگان این خدمات دسته بندی شد. شناخت این دلایل و عوامل می تواند سازوکاری در اختیار سیاست گذاران سلامت و کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی قرار دهد تا خدمات اطلاع رسانی سلامت را برای اجتناب کنندگان اطلاعات سلامت به گونه ای مناسب طراحی و برنامه ریزی کنند و موجب بهبود روند اطلاع رسانی سلامت شوند.