مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
حضرت یوسف (ع)
حوزههای تخصصی:
با زلیخا نیامده است، اما در جوامع روایی و در قرآن کریم مطلبی درباره ازدواج حضرت یوسف تفسیری فریقین، چهارده روایت درباره آن یافت می شود که هشت روایت در کتب تفسیری و شش روایت در کتب روایی نمود یافته است؛ البته کتب تفسیری در این رابطه نسبت به کتب روایی، از قدمت برخوردارند. نگاه نخست گویای طرق مختلف این روایت است، اما پس از بررسی اسناد و متون این روایات پی می بریم که همگی دچار ضعف سند بوده و مشکلات محتوایی نیز دارند. این روایات از لحاظ سندی، مرسل یا مرفوع یا مقطوع بوده یا اینکه راویانی ضعیف دارند. در متن این روایات نیز اختلافات زیادی وجود دارد. همچنین در آن ها مطالبی به چشم می خورد که با قطعیات قرآن مغایرت دارد . از طرف دیگر، بررسی کتاب مقدس بیانگر آن است که بخشی از محتوای این روایات از کتاب مقدس گرفته شده و پس از دخل و تصرف و اضافات، وارد جوامع روایی و تفسیری شده است. ازجمله آنکه از تورات گرفته شده، اما برخلاف تورات آن دو فرزند به جای آسنات نام دو فرزند حضرت یوسف به زلیخا نسبت داده شده است. با توجه به تعدد و جامعیت روایات وهب بن منبه نسبت ب ه دیگر روایات، محتمل است که ریشه این روایات به او برسد، به طوری که راویان پس از او هرک دام به نحوی، از طرف خود، شاخ و برگی به آن افزوده اند. نتیجه آنکه برخی از مسلمانان در این موضوع به اهل کتاب مراجعه کرده و از روایات آنان متأثر شده اند. بنابراین نسبت به صحت اصل روایات سوءظن حاصل می شود، هرچند که احتمال وقوع ازدواج با توجه به قدر مشترک همه روایات منتفی نمی گردد.
الگوی خانواده در قصه های قرآنی (مطالعه موردی قصه های یوسف(ع)، موسی(ع)، مریم(س) و پیامبر اکرم(ص))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
با دقت در قصه های قرآنی می توان گفت: بخشی از سرگذشت زندگی بزرگان دینی را چگونگی روابط آنها با خانواده تشکیل می دهد. بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع در قرآن و ضروری دانستن تنظیم صحیح روابط خانوادگی در خانواده و اجتماع، در این مقاله به بررسی چهار قصه یوسف(ع)، موسی(ع)، مریم(س) و پیامبر اکرم(ص) پرداخته می شود، تا الگوهایی کامل برای داشتن خانواده ای موفق و ایمانی ارائه گردد. در پژوهش حاضر، با توجه به قصه های ذکر شده، روابط اعضای خانواده در دو بخش درون و برون از خانه و خانواده مورد پژوهش قرار گرفته است. از بررسی آیات پی می بریم اصل ازدواج و شرایط همسر شایسته، پیش از هر چیز دیگر، نقش مهمی در شکل دهی فرهنگ خانواده دارند؛ در قرآن، بیش از آنکه به ارتباط زوجین نسبت به همدیگر در درون خانواده اشاره شود، به ارتباط همسران با افراد گوناگون در اجتماع پرداخته می شود؛ در روابط بین والدین و فرزندان، مواردی چون شناخت جایگاه، شخصیت بخشیدن و توجه به آینده فرزند و احسان فرزند به والدین مورد تأکید قرار گرفته است؛ قرآن، در خصوص روابط افراد در برون از خانه و خانواده، به لزوم حیا و عفت برای زنان و مردان، حفظ اسرار خانواده، پاسداری از عزّت و آبروی خانواده خود و دیگران و فعالیت زنان در اجتماع اشاره دارد. بنابراین جامعه ای سالم و با امنیت، نیازمند سالم بودن فضای خانواده و آرامش آن است.
مؤلفه های مؤثر در مثبت اندیشی با تکیه بر داستان حضرت یوسف(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع نگرش انسان به پدیده ها و اتّفاقات پیرامون خود متفاوت است؛ بعضی افراد صاحب حسن ظن و نگاهی مثبت هستند و برخی نیز منفی نگرند و به همه چیز سوء ظن دارند. به همین دلیل هر فرد با توجه به داشته های شخصیتی خود، باعث تشدید یا تضعیف یکی از این دو رویکرد می شود. در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، مبانی مثبت اندیشی و بازخورد آن در زندگی حضرت یوسف (ع)ارزیابی شده است. یافته ها نشان می دهد که ایمان، خویشتنداری و احسان از جمله ملاک هایی هستند که حضرت یوسف (ع)با به کارگیری صحیح آن ها توانست به مقام تعبیر و بازخوانی نمادها دست یابد و علاوه بر رشد شخصیّت معنوی، جایگاه اجتماعی خود را نیز ارتقاء دهد. لذا با توجّه به شمولیّت مصادیق قصص قرآن، هر فردی با اکتساب اخلاقیات مثبت می تواند مهارت های زندگی خود را بالا برده، در چالش های پیش رو، عملکردی سازنده داشته باشد.
بازتاب عناصر داستان حضرت یوسف (ع) در هنر شاعران قرن ششم (جمال الدین اصفهانی، عبدالواسع جبلی، حسن غزنوی، انوری)
انعکاس داستان زندگی پیامبران یکی از بن مایه های اصلی نزد شاعران است. با بازخوانی زندگی حضرت یوسف(ع) در قرآن و استخراج و مطالعه ی تلمیحاتی که در دیوان و اشعار شاعران از این داستان انعکاس یافته است. این داستان بخاطر ویژگی خاصی که دارد برگزیده شده و آن ویژگی این است که تنها داستانی که عرفا از آن و جنبه های مختلف آن تأویل به قصه روح و سیر و سفر روح در سلوک عرفانی خود و گذر از چاه ذلت تا ماه عزت نموده اند. در پژوهش حاضر به بررسی داستان حضرت یوسف در شعر شاعران قرن ششم پرداخته شده است.
بررسی شمایل حضرت یوسف و سلیمان(ع) در بناهای شیراز
کاشیکاری یکی از شیوه های نقش پردازی آرمان گرایانه در تزئینات معماری سنتی ایران است. در دوره قاجار، نقشینه کردن دیوار ابنیه عمومی و خصوصی با شمایل و مضامین مذهبی جلوه ای نوین یافت. کاشی نگاران قاجار در نقش پردازی، کتب ادبی، تاریخی و مذهبی، سنت های کهن نگارگری و اسلوب های غربی را منبع الهام قرار دادند. چهره نگاری و شمایل نگاری از ائمه معصومین(ع) و پیامبران یکی از موضوعات مورد توجه و از اصلی ترین مضامین هنر دینی آن ها بود که تا به امروز هنوز ادامه دارد. از دوره صفویه تا قاجار شمایل نگاری های بسیاری در شهرهای مختلف ایران توسط هنرمندان و به دستور حاکمان یا بزرگان وقت ایجاد شد که به نوعی نقش مذهب و تاثیر قصص و آیات قرآن را نشان می دهد. در بسیاری از بناهای شهر شیراز شمایل نگاری انجام شده که شامل باغ، حمام، خانه و ... می باشد. هدف از این مقاله بررسی بناهایی است که شمایل نگاری حضرت یوسف(ع) و حضرت سلیمان(ع) در آن ها کار شده و با توجه به محدودیت بازدید از برخی خانه های بافت تاریخی متاسفانه یک خانه در بررسی این مقاله قرار گرفته است.
اصول مدیریت فرهنگی « با تکیه بر سیره ی مدیریتی یوسف (ع) » از منظر آیات قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
دنیای امروز در حال پیشرفت است و نقش مدیریت در زندگی بشر بسیار مهم است، اگر جامعه به درستی مدیریت شود می توان از تمامی ظرفیت ها و امکانات موجود در آن جامعه، برای دست یابی به اهداف مورد نظر بهره برد. مدیریت انسان و رهبری جامعه انسانی، مهمترین و در عین حال پیچیده ترین فرآیند فعالیت اجتماعی انسان است و شناخت اسلوب رفتاری و عملی پیامبران الهی، می تواند کارگشای مردم در انتخاب صحیح کارگزاران خود و راهگشای مدیران اجرایی در حکومت ها و مسئولیت ها باشد. برقراری حکومت الهی و مدیریت صحیح جوامع، از اهداف مهمّ پیامبران الهی بوده است ؛ آنان در این مسیرتلاش های بسیاری مبذول داشتند و هرگاه زمینه و موقعیت را برای چنین عمل ارزشمند و حیاتی مناسب می دیدند، در انجام آن تردیدی به خود راه نمی دادند. در قرآن کریم شیوه ی حکومت داری و مدیریت برخی از پیامبران الهی شرح داده شده است، پیامبرانی که در شرایط زمانی، حکومت های خاصی داشتند و به شکل کامل و درست و با توجه به مناسبات فرهنگی و اجتماعی عصر خود، جامعه را به بهترین شکل مدیریت نمودند و در خصوص بحث مدیریت فرهنگی می توان از همین مدیریتِ مبتنی بر تعالیم اسلام و قرآن بهره گفت. یکی از پیامبرانی که می توان از شیوه مدیریتش بهره برد حضرت یوسف(ع) است ؛ چراکه در یک برهه از زمان، وزارت سرزمین مصر و مدیریت آن بخشی از رسالت او بوده است؛ عملکرد این پیامبر الهی می تواند الگویی موفق برای یک کارگزار حکومتی و یا یک مدیر در اجتماع باشد. هدف از نگارش چنین مقاله ای، بررسی شیوه ی مدیریتی حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم و تبیین اصول نهفته در قرآن کریم در رابطه با مدیریت فرهنگی است که در واقع بهره وری از قرآن در جهت وصول به دانش قرآن بنیان را دنبال می کند . از جمله اصولی که از سیره ی حضرت یوسف (ع) زمینه مدیریت فرهنگی ،در این مقاله به آن اشاره و تبیین شده است می توان به اصل های « مسئولیت پذیری» ، « تعهد و تخصص در انجام کار»، «خلاقیت»،«تغافل»،« قانون مداری» و اصل «بخشش وگذشت» اشاره نمود.
تحلیل شیوه های تربیت عقلانی حضرت یوسف (ع) از منظر قرآن
حوزههای تخصصی:
تربیت عقلانی در شناخت هستی و اصول اعتقادی نقش اساسی داشته و در صعود و هبوط فرد و جامعه تأثیرگذار است؛ می طلبد این مسئله از منظر قرآن به عنوان بنیادی ترین مرجع و جامع ترین منبع معارف اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. کلام وحی، پیامبران (ع) را نیکوترین الگو معرفی کرده است. پژوهش پیشرو شیوه های تربیت عقلانی حضرت یوسف (ع) را با روش توصیفی – تحلیلی و شیوه ی استنطاقی شهید صدر مورد تجزیه و تحلیل قرار داده؛ تا مشخص شود آن صدیق نبی (ع) از چه شیوه های برای تربیت مردم عصرش بهره گرفته است. هدف اساسی درک درست و روشمند شیوه های مدنظر از منظر قرآن است؛ چون تدوین نظام مند آن در حوزه ی علم و نظر نقش مهمی در فراهم سازی بستر نگرش عقلانی افراد و جامعه ی انسانی و اسلامی دارد.یافته ها نشان می دهد حضرت یوسف (ع) از شیوه های تربیت عقلانی متعددی استفاده نموده و اساسی ترین آنها استدلال های برهانی جهت ترویج و نهادینه سازی نگرش خدامحوری، معاد باوری، معرفت افزایی، تجربه اندوزی، اعطای دانش و حکمت و مشورت دهی هوشمندانه است. نتایج نهایی حاکی از آن است که ایشان با روش های اتخاذ شده، توانست مردم را از جهالت علمی و عملی نجات بخشد و باپشتکار و اخلاص و شایستگی های لازمی که داشت نه تنها آحاد جامعه بلکه مدیران و کارگزاران بی مروت و ستم پیشه را به سمت وسوی عقلانیت و انسانیت جهت داد. همچنین بدست آمده که شیوه های تربیت عقلانی آن پیشوای آسمانی به صورت جهانی، فرازمانی و فرامکانی مؤثر و کارآمد است.
نگاهی به تصحیح احسن القصص
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۱۹۱)
269 - 284
حوزههای تخصصی:
احسن القصص، ترجمهء فارسیِ کتابی است در باب حضرت یوسف (ع). این متن کهن فارسی، که متعلق به پایان قرن۵ یا آغاز قرن ۶ق است، اخیرا به چاپ رسیده، اما متاسفانه کاستیهایی قابل توجه بدان راه یافته است.در این مقاله برآنیم تا پاره ای از آن کاستیها را نشان دهیم.
نور هدایت در تفسیر «برهان رب»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
۱۴۶-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
«برهان رب» از موضوعات مطرح در قصه حضرت یوسف× و یکی از عبارت های مورد مناقشه در قرآن کریم است که مفسران، اظهارنظرهای گوناگونی درباره آن ارائه داده اند. برخی از مفسران مشاهده ناظر بیرونی را به عنوان «برهان رب» دانسته اند که برگرفته از روایات مجعول و دور از شأن مقام نبوت و عصمت حضرت یوسف× است. دیگر مفسران امداد غیبی، مشاهده جمال الهی و عصمت را به عنوان «برهان رب» معرفی کرده اند. از میان نظرهای متعدد ارائه شده، این نظرها پرتکرارترین و قابله عرضه ترین آنهاست؛ پژوهش حاضر در صدد است تا «عصمت» به عنوان مهمترین نظر مطرح شده از سوی اکثر مفسران خاصه را به تفصیل مورد نقد و بررسی قرار دهد. بر این پایه با استفاده از شواهد و قرائن عقلی و نقلی، ادله دیدگاه های بالا ناکافی هستند و «برهان رب» نور هدایت و توفیق است.
رفع اتهام از حضرت یوسف (ع) در جریان نگهداری بنیامین
حوزههای تخصصی:
از جمله قصصِ حاوی برخی متشابهات در قرآن کریم، داستان نگهداری بنیامین توسط حضرت یوسف (ع) است که در آیات شصت و نهم تا هفتاد و نهم از سوره مبارکه یوسف (ع) ذکر شده است. تشابه موجود در این آیات که با ارجاع به محکمات رفع می شود عبارت اند از: ایراد تهمت سرقت از جانب یک پیامبر در ملأ عام به افراد ظاهراً بی اطلاع و توسل آن پیامبر به دروغ برای اجرای نقشه خویش. یافته های پژوهش بر اساس تفاسیر فریقین و برخی دقت های ظریف مفسران، نشان می دهد که حضرت یوسف (ع) در این مسئله، هیچ اتهامی را نسبت به برادرانش وارد نساخت، نسبت ناصحیحی نسبت به آنان نداد و هیچ دروغی از حضرتش صادر نشد. مراد از «إِنَّکمْ لَسارِقُونَ»(یوسف/70)، سرقت یوسف (ع) از پدر در دوران کودکی ایشان است که برادرانش انجام دادند؛ پس برادران یوسف (ع) سارق بودند و لازم بود آبرویشان در ملأ عام لکه دار شود. خداوند متعال نیز نقشه ای را از طریق حضرت یوسف (ع) به اجرا درآورد تا تنبه لازم نسبت به برادران به وجود آید. روش رسیدن به مطلوب در این متن، بررسی تطبیقی میان تفاسیر و استخراج مطالب موافق عصمت انبیا (ع) از آنهاست که از طریق تحلیل و توصیف حاصل شد.
گونه شناسی شیوه های تربیت اخلاقی حضرت یوسف (ع) از منظر قرآن
حوزههای تخصصی:
بشر، با تمام پیشرفت و توسعه های که در حوزه ی علوم و فناوری داشته است به دلیل عدم توجه به ارزش های اخلاقی و مسائل تربیتی که ناشی از نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر غیر آموزه های وحیانی است گرفتار مشکلات و نابسامانی های بسیاری در عرصه های فردی، خانوادگی و اجتماعی شده است. درک صحیح شیوه های تربیتی پیامبران می تواند الهام بخش تفکرات سازنده و رفتارهای مطلوب و سیراب کننده ی دل های تشنه ی حقیقت در هر عصر و نسلی باشد و نقش حیاتی در تحولات عظیم انسان های بیداردل و تزکیه ی نفوس در ابعاد گوناگون زندگی ایفا کند. نگارندگان با توجه به اهمیت و کاربردی بودن مسئله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از دانش تربیت، بر اساس گزاره های قرآن شیوه های تربیتی اخلاقی حضرت یوسف (ع) را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده است. یافته ها نشان می دهد که حضرت یوسف (ع) در حوزه شیوه های اخلاقی از شیوه ایجابی، اصلاحی و تثبیتی و تقویتی استفاده کرده است. در شیوه ایجادی از ارائه الگوهای نیکو، بیان وقایع واقعی و جذاب، ترغیب به ایجاد رفتار و اعمال خوب، انذار و تبشیر، تزکیه و تلقین و بهره گیری از پرسش اخلاقی در تربیت، جهت نهادینه سازی ارزش ها و تمدن سازی، در شیوه اصلاحی از موعظه و جدال نیکو، تقوا مداری، چشم پوشی و از خودگذشتگی و در شیوه تثبیتی و تقویتی از ایجاد بینش مثبت در مخاطبین، یادآوری نعمت ها و ابتلا و امتحان بهره جسته است. شایان ذکر است که شیوه های ذکرشده جهانی بوده و امروز هم اگر به درستی به کار گرفته شوند تحول بنیادی در جامعه بشری ایجاد خواهد شد، همان طور که حضرت یوسف (ع) با به کارگیری آن ها توانست رفتارها، گفتارها و خصلت های ناپسند مردم مصر را متحول ساخته اخلاق برگرفته از وحی را به آنان در حوزه نظر و عمل آموزش دهد.
اعتبارسنجی روایات تفسیری فریقین در توسل حضرت یوسف ع به زندانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱شماره ۱۷
223 - 248
در جوامع روایی و تفسیری، ذیل آیه 42 سوره یوسف، روایاتی پیرامون توسل یوسف ع به زندانی و در نتیجه فراموشی یاد خدا و عقوبت ایشان با طولانی شدن حبس بیان شده است. تعاضد مضمونی آنها با یکدیگر و طرق متعددشان می تواند تا حدودی بیانگر صحت سندی و مضمونی واقعه مذکور باشد؛ در حالی که بررسی اسانید و متون این روایات نشان می دهد هیچ کدام قابل استناد نیستند و عمده آنها دچار ضعف سند بوده و از مشکلات محتوایی برخوردارند. این روایات از لحاظ سندی موقوف، مقطوع، منقطع، مرفوع، مرسل و معلق بوده، یا دارای راویان ضعیف یا مجهول می باشند. متن آنها نیز با آیات قرآن در تضاد هستند و در آنها مطالب اختلافی، شاذ، غیر قابل قبول و دور از ذهن وجود دارد. همچنین در مقابل آنها روایات متعارض دیده می شود که تفسیر صحیحی از آیه ارائه کرده است. به نظر می رسد ریشه این روایات به کعب الأحبار برسد؛ زیرا او نسبت به بقیه راویان از قدمت بیشتری برخوردار است. بنابراین بعد از او راویان دیگر و جاعلان حدیث به نقل روایت او و شاخ وبرگ دادن به آن پرداخته اند. وجود مشابهت بسیار بین روایات این جریان با یکدیگر، این نظریه را تقویت می کند. البته باید گفت در کتاب مقدس نیز از این جریان خبری نیست. پس این روایت از جمله اسرائیلیاتی است که ریشه ای در کتاب مقدس ندارد و کعب الأحبار آن را از کتاب مقدس دریافت نکرده است.
اصول تعاملات سیاسی حضرت یوسف (علیه السلام) با حکومت غیر الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگرشی کلی دو نظام سیاسی ترسیم پذیر است: نظام سیاسی الحادی که حکومت را برای دستیابی به اهداف مادی می خواهد و انسان موحد نباید با آن همکاری کند و نظام سیاسی توحیدی که مطابق با دستورهای الهی است و برنامه ها و قوانین آن، درجهت سامان بخشی به امور مادی و معنوی است و برای دستیابی به اهدافش، باید با آن همکاری کرد. اما مهم رصد الگوی قرآن کریم برای ترسیم تعاملات با نظام سیاسی غیرالهی است. در موارد متعددی از قرآن کریم اصول تعاملات سیاسی، برای موحدان ترسیم شده است، ازجمله آن ها، تعامل حضرت یوسف (ع) با حکومت غیرالهی مصر باستان است. این نوشتار در پی این پرسش است که اصول تعاملات سیاسی حضرت یوسف (ع) با آن حکومت چیست و در فرضیه تأکید شده است که با وجود شرایط احقاق حق یا مصلحتی اهم، حضرت یوسف (ع) تعامل همکاری جویانه با حکومت غیرالهی مصر را در پیش گرفت که مبتنی بر اصولی بنیادین چون خدامحوری و هدایتگری به توحید، راست گویی و درستکاری، عدالت محوری، حاکمیت شایستگان، حکمت گرایی و مدیریت سیاسی آینده نگر بود؛ اموری که بسترهای رشد فرهنگ توحیدی را فراهم ساخت. این مهم با تحلیل اسنادی و تفسیر استنطاقی به انجام رسیده است.