فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۶٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر دغدغه های خانوادگی زنان شاغل در ذوب آهن اصفهان اجرا شد. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه تجربی پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش تمام کارکنان زن شاغل تحصیل کرده و متأهل در ذوب آهن اصفهان بودند که براساس نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب، و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در هشت جلسه پی درپی مشاوره گروهی و هر جلسه به مدت 120دقیقه شرکت کردند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته دغدغه های خانوادگی زنان شاغل است. اطلاعات تحقیق با نرم افزار (spss21) و با استفاده از تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر دغدغه های خانوادگی زنان شاغل در صنعت با سطح معناداری 05/0 تأثیر معناداری داشته است و می تواند به عنوان مداخله مؤثر در جهت مدیریت دغدغه های خانوادگی زنان شاغل در صنعت مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی پرخاشگری زنان در آثار جمال زاده و هدایت بر اساس نظریه کارن هورنای
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
33-47
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی پرخاشگری زنان در آثار جمال زاده و هدایت بر اساس نظریه کارن هورنای بود. ویژگی های دو شخصیت زن به نام های تاج الملوک و عزیزآغا در داستان های «نیکوکاری» و «طلب آمرزش» از آثار داستانی جمال زاده و هدایت به عنوان نمونه انتخاب شدند. طرح پژوهش، توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات از طریق اسنادی و کتابخانه ای به دست آمد. در این پژوهش با استفاده از روش « تحلیل محتوا » مطالب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهم ترین ابعاد پرخاشگری دو شخصیت اصلی در آثار داستانی این دو نویسنده بر اساس نظریه هورنای، بدزبانی و تحقیر دیگران، بی رحمی، آشکارکردن بی ملاحظه ی خشونت، اصالت منفعت و استثمار دیگران، سلطه جویی؛ بی اعتنایی به دیگران و داشتن توقعات نابجا، جر و بحث شدید و انتقاد از دیگران می باشد. هم چنین بررسی ها نشان می دهد که زنان در آثار داستانی هر دو نویسنده، بدزبانی و تحقیر دیگران را بیشتر از دیگر ابعاد پرخاشگری مطرح کرده اند.
حقوق بشر و مواجهه با نسل کشی در میانمار
حوزههای تخصصی:
میانمار یکی از متنوع ترین کشورهای آسیایی از نظر نژادی، قومی و مذهبی است که این تفاوت ها در عمل، سبب وقوع بحران های مختلف در این کشور شده است. اعمال خشونت علیه یک گروه برای حذف گروه دیگر در این کشور که با ناکارآمدی دولت همراه بود، باعث ایجاد موجی از مخالفت ها با حضور مسلمانان دراین کشور، با هدف پاک سازی مذهبی و جلوگیری از گسترش اسلام شد.گسترش این خصومت در نتیجه، سبب وضع محدودیت ها و اقداماتی از قبیل عدم دسترسی مسلمانان به حقوق شهروندی و نیازهای اولیه زیستی، بیرون راندن آنان از خانه هایشان، جلوگیری از ازدواج و زادوولد آنان، آتش زدن خانه ها، مثله کردن مردان، شکنجه، آتش زدن اجساد، تجاوز به زنان در انظار عمومی و... شد که با توجه به اعلام سازمان ملل متحد در دسامبر 1948 مبنی بر به رسمیت شناخته شدن جرم نسل کشی به عنوان یک جرم بین المللی و تطبیق هر یک از جرایم صورت گرفته با بندهای )الف( تا (ه( ماده 2 کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی، می توان این جنایات را به عنوان مصداقی از جرم نسل کشی برشمرد. با توجه به این که نسل کشی عملی ضد حقوق بشری است و مهم ترین حق بشری که همان حق حیات است را نقض می کند، در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی، ابتدا به بررسی کلیت و مفاهیم مرتبط با نسل کشی و سپس به صورت موردی، به بررسی موضوع میانمار می پردازیم و در ادامه، نحوه مواجهه حقوق بشر با این جنایت در این کشور را مورد تحلیل و واکاوی قرار می دهیم.
شناسایی عوامل ثبات زناشویی در جامعه ایرانی- اسلامی: با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل و پیش بین های ثبات خانواده، به ویژه ثبات رابطه همسری، ضرورتی است که می تواند حرکت به سمت خانواده پایدار را قوت بخشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل ثبات زناشویی در جامعه ایرانی- اسلامی با روش فراترکیب انجام شد. به منظور گردآوری اطلاعات کلیه منابع پژوهشی که بین سال های 1389 تا 1398 انجام شده است، بررسی شد. از میان 7155 مقاله، 1442 پایان نامه و رساله و 11 کتاب شناسایی شده، تعداد 1160 مقاله، 581 پایان نامه و رساله و 3 کتاب به مرحله تجزیه و تحلیل وارد شد. نتایج نشان دهنده شناسایی 678 کد در گام اول بود. با توجه به این کدها، در گام دوم تحلیل 37 مفهوم شنایایی شد و از بین مفاهیم شناسایی شده، در گام نهایی 7 مقوله استخراج گردید که عبارتند از: مطابقت های فردی، ویژگی های مربوط به فرد، ویژگی های فردی مختص به جنسیت، ویژگی های خانواده اصلی، ویژگی های دوستان و خویشان، ویژگی های مشترک رابطه همسری و ویژگی های ارتباطی مختص به جنسیت.
الگوی علی روابط بین گرایش به خیانت زناشویی براساس مصرف رسانه با میانجی نگرشهای ناکارامد و طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی علی رابطه گرایش به خیانت زناشویی و مصرف رسانه با میانجیگری نگرشهای ناکارامد و طلاق عاطفی انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را افراد متأهل شهر کرمانشاه تشکیل دادند. براساس نمونه گیری در دسترس 300 نفر از میان افراد مراجعه کننده به درمانگاه های روانشناسان انتخاب شدند و به مقیاسهای گرایش به خیانت زناشویی، نگرشهای ناکارامد، پرسشنامه میزان مصرف رسانه ای و طلاق عاطفی پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد مصرف رسانه، غیرمستقیم و از طریق نگرشهای ناکارامد و طلاق عاطفی برگرایش به خیانت زناشویی تأثیرگذار است. هم چنین مصرف رسانه، به طور مستقیم نگرش ناکارامد را پیش بینی می کند و نگرش ناکارامد، مستقیم بر طلاق عاطفی تأثیرگذار است. طلاق عاطفی نیز، مستقیم گرایش به خیانت زناشویی را پیش بینی می کند.
مدل سازی عوامل موثر بر توانمندسازی زنان متاهل استان آذربایجان شرقی با استفاده از نرم افزار Amos Graphics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، زنان به عنوان نیمی از جامعه نقش راهبردی در توسعه ی پایدار دارند. سرمایه گذاری در تواناسازی این قشر، سرمایه گذاری در رشد و توسعه ی پایدار می باشد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی زنان متاهل استان آذربایجان شرقی می باشد. روش پژوهش پیمایشی و ابزار گرداوری داده ها پرسش نامه بوده است. جامعه آماری پژوهش بر اساس آخرین سرشماری(1395) کلیه زنان متاهل استان آذربایجان شرقی به تعداد 1203062 نفر بودندکه بر اساس فرمول کوکران 1134 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین در در تحقیق حاضر از روش شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. در مجموع، یافته های پژوهش نشان داد که 1. میزان توانمندی روانی زنان متاهل استان آذربایجان شرقی بالاتر از مقدار متوسط(15/75 درصد) می باشد 2. بر اساس نتایج تحلیل مسیر اثر مستقیم، غیر مستقیم و کل سازه های سرمایه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی بر توانمندسازی زنان معنی دار بوده و این سازه ها توانستند 66 درصد واریانس توانمندسازی را تبیین نمایند؛ با مقایسه ی ضرایب بتاها می توان گفت که توانمندسازی زنان بیش از هر چیزی متاثر از سازه ی سرمایه ی روان شناختی (68/0) می باشد.
مقایسه شخصیت جامعه پسندی و باور به دنیای عادلانه و واکنش روانی گروه نوجوانان دختر کار حمایتی و خیابانی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه شخصیت جامعه پسندی و باور به دنیای عادلانه و واکنش روانی گروه نوجوانان دختر کار حمایتی و خیابانی تهران انجام شد. تحقیق برحسب هدف، کاربردی، و براساس شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه مورد بررسی در این پژوهش مراکز نگهداری نوجوانان دختر کار تهران بزرگ در سال 1397، است. نمونه گیری به روش چند مرحله ای این گونه صورت پذیرفت که ابتدا شهر تهران به سه منطقه جغرافیایی (شمال مرکز و جنوب) طبقه بندی، و سپس به صورت تصادفی یک مرکز نگهداری نوجوانان کار در هر منطقه انتخاب شد و در نهایت سه مرکز خیریه یاوران ایتام، مؤسسه خیریه بنیاد و مؤسسه خیریه معاک انتخاب گردیدند. از مراکز مورد بررسی نوجوانان دختر، که دارای معیارهای ورود به پژوهش بوده اند و در همان منطقه نوجوانان دختر دعوت به همکاری شد که به صورت خود محور به کارهایی مشغول بودند که در معیارهای ورود به پژوهش بودند و پرسشنامه های جامعه پسندی، باور به دنیای عادلانه و واکنش روانی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش تحلیل مانوا با نرم افزار آماری SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که شخصیت جامعه پسندی و باور به دنیای عادلانه و واکنش روانی گروه نوجوانان دختر کار حمایتی و خیابانی باهم تفاوت دارد و تمام فرضیه های مقاله تأیید شد.
چالش های روزمره زندگی زنان حاشیه نشین شهر تهران (مطالعه ی کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف درکِ تفسیر زنان از زندگی حاشیه نشینی و تجربه ی زندگی روزمره آنان در مناطق حاشیه ی شهر تهران (منطقه 19) صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر روش کیفی به شیوه ی پدیدارشناسی و تکنیک گردآوری داده ها «مصاحبه نیمه ساختاریافته» و «مشاهدات میدانی مشارکتی و غیر مشارکتی» بوده است. به منظور دستیابی به اهداف تحقیق 14 نفر از زنان 14- 60 ساله ی ساکن کوره های آجرپزی، که حداقل مدت سکونت آنها در این منطقه 5 سال بوده است، به شیوه ی هدفمند انتخاب شده اند. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافته اند. به منظور تحلیل داده ها و استخراج مفاهیم و مضامین از داده های خام، از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سبک زندگی خاص زنان حاشیه نشین، شبکه های درهم تنیده همسایگی زنان، باقی ماندن زنان در دور فقر و محرومیت و زندگی شبه شهری زنان حاشیه نشین به گونه ای است که در نهایت منجر به ساختن و برجسته-سازی فرهنگ حاشیه نشینی شده است. هم چنین نتایج بیانگر آن است که زندگی حاشیه ای چالش ها و تبعات متعددی برای زنان و دختران به همراه دارد، از جمله: احساس ناامنی اجتماعی، عدم دسترسی به امکانات و فرصت های اجتماعی و عدم ثبات و زندگی موقتی.
نقش مادر در تربیت کودک
حوزههای تخصصی:
تربیت کودک ابزاری مهم برای رشد و اعتلای خانواده، جامعه و نسل های بعدی است. اگر والدین به ویژه مادران روش های صحیحی برای تربیت کودکان داشته باشند باعث موفقیت و تأمین سعادت فردی و اجتماعی آنها می شوند. امروزه بسیاری از مشکلات در تربیت کودکان به دلیل عدم آگاهی از اهمیت نقش مادر در تربیت کودک و نیز عدم شناخت روش درست تربیت اتفاق می افتد. مقاله حاضر بر آن است که با مراجعه به منابع مختلف، عوامل دخیل در تربیت کودکان را بررسی کند و هدف، اصول و روش های تربیت کودک و نقش مادر را در این مسیر تبیین کند.
واکاوی زباهنگ مردسالاری و زن سالاری در فرهنگ ایرانی: مقایسه موردی فیلم های سینمای ایران در دهه های 1360و 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
91 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو بر آن است تا در بستر الگوی هایمز [39] به بررسی زباهنگ «مردسالاری» و «زن سالاری» در فیلم های ایرانی بپردازد. این پژوهش از نوع کیفی و توصیفی بوده و درحقیقت انتخاب زباهنگ ها با هدف بررسی تفکرات و تغییر نگرش و دیدگاه فرهنگی جامعه ایرانی در دو دهه 1360 و 1390 است. در همین زمینه، 100 فیلم ایرانی که از نوع خانوادگی و اجتماعی و شامل 50 فیلم دهه 1360 و 50 فیلم دهه 1390 هستند از نظر گفتمانی و چگونگی به کاربردن گفت وگوهای نشان دهنده زباهنگ «مردسالاری» و «زن سالاری» بررسی شدند. حدود 500 پاره گفتار از فیلم های سینمایی ایرانی دهه 1360 و 500 پاره گفتار از فیلم های سینمایی دهه 1390 یادداشت و واکاوی شدند. مشخص شد که بیشترین بسامد زباهنگ مردسالاری در فیلم های ایرانی دهه 1390 به موارد تهدید، بزرگ بینی، عصبانیت، دستور، متلک گویی، امرونهی، نیش وکنایه، پرخاش و تحقیر اختصاص یافته است و بیشترین بسامد زباهنگ «زن سالاری» در فیلم های ایرانی دهه 1390 شامل تعیین تکلیف کردن، غر زدن، تحقیر کردن، کنایه زدن، جلب توجه کردن، عصبانیت، شکایت و بزرگ بینی است. به نظر می رسد با توجه به تغییر و تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در گذر زمان و پیشرفت چشمگیر فناوری در سراسر دنیا و تأثیر مستقیمی که این پیشرفت بر فرهنگ و نگرش جامعه ایرانی داشته است، طرز تفکر و نگرش جامعه دستخوش تغییراتی شده و دیدگاه افراد جامعه از تفکرات مردسالار به تفکرات زن سالار تغییر یافته است. در واقع، همان گونه که انتظار می رفت، می توان دهه 1360 را مصداق بارز تفکر مردسالارانه و دهه 1390 را مصداق بارز تفکر زن سالارانه برشمرد. در پایان، مجموعه ای از کاربردهای این زباهنگ، با عنوان هنجارهای گفتمان، بررسی و مشخص شدند.
دوآلیته تبعیض و امید، نظریه ای زمینه ای از تراژکتوری شکل گیری تبعیض جنسیتی میان زنان طبقه متوسط شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
55 - 79
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه تراژکتوری شکل گیری تبعیض جنسیتی در زندگی زنان طبقه متوسط شهر تبریز پرداخته است. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری تعدادی از زنان شهر تبریز انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونه گیری نظری تا اشباع داده ها ادامه یافت. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند و یافته ها در قالب خط داستان (شامل 15 مقوله اصلی و یک مقوله هسته)، مدل پارادایمی ارائه شدند. به طور کلی، نتایج تحقیق نشان دادند که زنان به واسطه فرهنگ با دوآلیته تبعیض و امید مواجه اند. این دوآلیته علاوه بر حاکمیت محدودیت های جنسیتی، از فرودست انگاری اجتماعی روانی زنان و... نیز منتج می شود. در چنین موقعیتی، استراتژی های مقابله (اتوپیای بازاندیشانه/ فرودست انگاری اجتماعی روانی/ بیش فعالی) در زنان فعال می شود. اما این استراتژی ها مخاطراتی نیز برای این زنان به همراه دارند. در واقع، زنان در کنار همه تبعیض ها و مبارزه برای زدودن آن ها به امید رسیدن به جایگاه واقعی شان زندگی خودشان را با دوآلیته تبعیض و امید پیش می برند.
بررسی رابطه مشکلات رفتاری کودکان با خشونت مادران دارای کودکان نقص توجه همراه با بیش فعالی در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
31 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اختلالات رفتاری کودکان با خشونت مادران دارای کودکان نقص توجه همراه با بیش فعالی بر روی 250 نفر از مادران مراجعه کننده به روانشناسان و مشاوران شهرستان شیراز که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند انجام شد. روش این پژوهش توصیفی – همبستگی است، جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه نشانه های بیماری ساخته ی دراگاتیس و سیاهه رفتاری کودک که توسط آخنباخ و همکاران ساخته شده است، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته ها حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که مشکلات رفتاری کودکان رابطه مثبت و معنی داری با خشونت مادر دارد . همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که اختلالات رفتاری کودکان قادر به پیش بینی خشونت در مادران دارای کودکان نقص توجه همراه با بیش فعالی می باشد. کلید واژها: خشونت مادر، مشکلات رفتاری کودک ، نقص توجه همراه با بیش فعالی
نقش خودکارآمدی و هوش هیجانی در پیش بینی حل تعارض زناشویی در زنان دانشجو
حوزههای تخصصی:
از مهمترین عواملی که بر رضایت زناشویی اثر می گذارد و باعث کاهش آن می شود تعارضات زناشویی است و از مهمترین مؤالفه های مؤثر بر حل تعارض زناشویی، خودکارآمدی و هوش هیجانی است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی حل تعارض براساس دو متغیر خودکارآمدی و هوش هیجانی است. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آمار شامل کلیه زنان دانشجوی متأهل دانشگاه فردوسی مشهد بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای،150 خانم از دو دانشکده ادبیات و الهیات انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ(صفاری نیا و سلگی،1390)، خودکارآمدی شرر(شرر و مادوکس، 1982) و مقیاس تعارض زناشویی کنزاس(کورکوران، فیشر، 2000) بود. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 21 و روش رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که هوش هیجانی6/ 24 و هوش هیجانی به همراه خودکارآمدی 5/32 در پیش بینی حل تعارض تآثیر دارد (P<0/01). نتایج تجریه و تحلیل نشان می دهد که هوش هیجانی به همراه خودکارآمدی قادر به پیش بینی حل تعارض در زنان هستند. بنابراین می توان گفت که هوش هیجانی و خودکارآمدی در حل تعارض مؤثر هستند. کلید واژه ها: تعارض زناشویی، هوش هیجانی، خودکارآمدی.
سقط درمانی؛ تأملات فقهی و سیاست گذاری تقنینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۸
97 - 119
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بررسی مبانی فقهی ماده واحده سقط درمانی، با روش تحلیلی - توصیفی نشان داده که نظام تقنینی کشور، با توجه به جوانب فرهنگی- اجتماعی این موضوع، اشکالات فقهی این ماده واحده، و به خصوص در بعد سیاست های جمعیتی، نیازمند بازکاوی برای ساماندهی مسئله سقط جنین در جامعه می باشد تا از این رهگذر، موجبات افزایش سقط های غیر قانونی، فراهم نشود. از این رو، هدف پژوهش حاضر آن است که روشن نماید بسیاری از بیماری ها و نواقص جنینی که در اندیکاسیون های پزشکی، ملاک حرج شناخته شده قابل درمان است و یا برخی همانند کوتولگی اساسا یک ویژگی است نه یک بیماری که موجب حرج باشد و نیز با توجه به لزوم احراز قطعی حرج در فتاوا و احتمالات خطای تشخیصی در پاره ای از شیوه های غربالگری نمی توان همه این موارد را در سقط درمانی، مصداق حرج قطعی قبل از ولوج روح دانست؛ به ویژه آنکه ملاک حرج شخصی است و نسبت به توان تحمل مادران نیز متفاوت است و نمی توان برای همه مصادیق، یک ضابطه کلی تنظیم کرد و باید به موارد مسلم، روشن و قدر متیقن از دشواری غیر قابل تحمل در نگهداری کودک توجه کرد و روش آن نیز نه در تکثیر روزانه اندیکاسون های پزشکی به عنوان مصادیق جدید حرج است؛ زیرا سقط جنین به قدری در نزد شارع مقدس، مذموم و ناپسند است که حتی استناد به موارد حرجی نیز چه بسا قبح این عمل و مفسده آن را بر ندارد و لذا باید فقط از باب ناچاری و اضطرار انجام شود. بنابراین باید این موارد بسیار محدود شود و همراه با تشکیل جلسات کارشناسی دقیق برای هر یک از زنان باردار متقاضی باشد که مبتلا به این وضعیت شده اند تا به صورت موردی، میزان اختلال جنین و توانایی هر مادر در نگهداری وی احراز گردد و در صورتی که شرایط استناد به حرج که به صورت مفصل بیان شده، محرز نگردد، اصل اولی حرمت اسقاط جنین، حاکم خواهد بود و پزشک خطاکار مسئول عواقب این کار می باشد.
نقش سبک های حل تعارض در پیش بینی کیفیت زندگی زنان متأهل با میانجی گری خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
71 - 92
حوزههای تخصصی:
ازدواج یکی از مهم ترین رویدادهایی است که در زندگی رخ می دهد، بعضی ازدواج ها موجب رشد و شکوفایی زوجین است درحالی که بسیاری از زن و شوهرها نیز می توانند مشکلاتی را برابر هم اتخاذ کنند و زندگی را تحت تأثیر قرار دهند. از این رو هدف این پژوهش بررسی نقش سبک های حل تعارض در پیش بینی کیفیت زندگی زنان متأهل با میانجی گری خودکنترلی می باشد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل زنان متأهل شهر مشهد بود که تعداد 200 نفر به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های سبک های حل تعارض رحیم (ROCI-II)، پرسشنامه ی کیفیت زندگی (WHOQOL-26) و پرسشنامه ی خودکنترلی تانجی (TSCS) بودند. داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سبک های حل تعارض و خودکنترلی با کیفیت زندگی همبستگی معناداری وجود دارد و آن ها می توانند کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن را پیش بینی کند (001/0 p
پیش بینی سلامت و بیماری روانی بر اساس رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دینی و صبر در دختران دانشجو در دوران پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی علائمی بود که سلامت و بیماری روانی را بر اساس رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دینی و صبر در دوران پاندمی کرونا پیش بینی می کنند. تعداد ۳۹۵ نفر از دانشجویان مقیاس سلامت روانی (MHI-28)، مقیاس رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دینی (RHPBI) و مقیاس صبر (PS) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که رابطه مثبت معنادار بین رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دینی و صبر با علائم سلامت روانی وجود دارد. همچنین رابطه منفی معنادار بین رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دینی و صبر با علائم بیماری روانی وجود دارد. نتایج نقش پیش بینی کننده رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دینی و صبر را برای علائم سلامت و بیماری روانی تأیید کرد. در نتیجه رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دینی و صبر می توانند به عنوان متغیرهای مؤثر در سلامت روانی مورد توجه قرار گیرند. تقویت این متغیرها می تواند اقدامی پیشگیرانه در حوزه ارتقاء سلامت روانی باشد.
رابطه روان بنه های ناسازگار اولیه و باورهای غیرمنطقی با تعارض زناشویی، نقش تعدیل کننده دینداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات شایع در دنیای امروز خانواده ها، تعارضهای زناشویی است. هدف این پژوهش توصیفی همبستگی، بررسی رابطه روان بنه های ناسازگار اولیه و باورهای غیرمنطقی با تعارض زناشویی با توجه به نقش تعدیل کننده دینداری است. جامعه آماری این پژوهش را متأهلان استان سمنان تشکیل می دادند که 782 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان شرکت کنندگان پژوهش انتخاب شدند. شرکت کنندگان ضمن ارائه برخی مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه های پایبندی دینی (JRAQ)، تعارض زناشویی (MCQ-R)، روان بنه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) و باورهای غیرمنطقی (IBT) را پاسخ گفتند. داده ها با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و آزمون Z فیشر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج، نقش چالشی دینداری در رابطه نمره کل و پنج حوزه روان بنه های ناسازگار اولیه و نمره کل و باورهای غیرمنطقی با تعارض زناشویی را مورد تأیید قرار داد؛ بدین صورت که رابطه روان بنه های ناسازگار اولیه و باورهای غیرمنطقی با تعارض زناشویی در گروه متأهلان با سطح دینداری بالا به میزان معناداری قویتر است. در نتیجه، دینداری متغیری است که تحت تأثیر روان بنه های ناسازگار اولیه و باورهای غیرمنطقی، کنشی متفاوت و گاهی منفی به خود می گیرد. بنابراین تقویت دینداری، لزوما به ناکارامدی روان بنه های ناسازگار و کاهش باورهای غیرمنطقی منجر نخواهد شد.
پیش بینی میزان رضایت زناشویی زنان در مقایسه با مردان بر اساس هوش معنوی در دو گروه طلاب و دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی میزان رضایت زناشویی زنان در مقایسه با مردان براساس هوش معنوی در دو گروه طلاب و دانشجویان در شهر کرمان بود. نمونه ی این پژوهش شامل 160 نفر که 80 نفر آنها، طلاب متاهل حوزه ی علمیه شهر کرمان و 80 نفر دیگر، دانشجویان متأهل دانشگاه شهید باهنر کرمان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هوش معنوی کینگ و پرسش نامه رضایت زناشویی اینریچ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، آزمون T دو گروه مستقل، رگرسیون خطی استفاده گردید، و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 23 استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین هوش معنوی و میزان رضایت زناشویی دو گروه طلاب و دانشجویان تفاوت معناداری وجود دارد و همچنین گروه طلاب نسبت به گروه دانشجویان از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار هستند (p<./001)، لازم به ذکر است بین هوش معنوی زنان و مردان تفاوت معناداری مشاهده نشد. با توجه به اینکه هوش معنوی شکل دهنده رفتارهای فرد در اجتماع است و در حل مشکلات زندگی تأثیرگذار می باشد، هدف از این پژوهش، روشن ساختن اهمیت معنویت و هوش معنوی برمیزان رضایت زناشویی می باشد. بنابراین می توان با تقویت هوش معنوی در این دو گروه تاثیرگذار در جامعه، به افزایش رضایت زناشویی و توانمندسازی آنها کمک نمود.
کارکرد زنان در اقتصاد مقاومتی
حوزههای تخصصی:
کارکرد زنان در اقتصاد مقاومتی از دلایل مهم و تأثیرگذار بر جامعه و خانواده و به خصوص اقتصاد جامعه و خانواده هستند و توجه به اصول حاکم بر شخصیت زن، خاستگاه و منشأ تمایز بین کارکرد در اقتصاد مقاومتی زن و مرد نیز تفاوت های زیستی، رفتاری و اقتصادی و هم چنین تفاوت های تشریعی سبب می شود که در اندیشه دینی با وجود آنکه اشتغال به عنوان یک حق برای زنان محسوب می گردد، ولی هرگز به عنوان یک تکلیف اقتصادی بر ایشان تحمیل نمی شود. آن ها با ایجاد نگرش های اقتصاد مقاومتی می توانند زمینه ساز خانواده و جامعه سالم و پرطراوت و به دور از بدی ها باشند در این مقاله با استفاده از شیوه اسنادی تلاش داریم، به پیامدهای کنش های اقتصادی، در محقق شدن سبک زندگی اسلامی و نیل به اقتصاد مقاومتی و دگرگونی در خانواده، پرداخته شود که نخست زن و خانواده و جامعه و اقتصاد مقاومتی را تعریف کرده و در ادامه به آثار غیرقابل انکار زنان چه از نگاه مثبت و چه از نگاه منفی موضوع توجه می شود و درنهایت با توجه به یافته ها تلاش می شود که روند تغییرات در آینده با تأکید بر اقتصاد مقاومتی احصاء گردد.
زنانه نگاری در نسخه مصوّر حمله حیدری (مقایسه تطبیقی جایگاه زن در نگاره های نسخ مصوّر حمله حیدری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
543 - 566
حوزههای تخصصی:
مردان در حماسه ها عهده دار نقش های اصلی هستند و حضور زنان در سایه قرار می گیرد. اگر این حماسه موضوع دینی داشته باشد، منع حضور زنان دوچندان می شود. پژوهش حاضر جایگاه زن را در نگاره های نسخه حمله حیدری باذل مشهدی (مورخ۱۲۲۲ ه.ق، محفوظ در کتابخانه ملی فرانسه) از منظر موضوع، ارتباط متن و تصویر، شاخصه های تصویری و... بررسی می کند. برای نشان دادن اهمیت جایگاه زن در این نسخه، نگاره های آن را با یکی از نسخ هم عصر، یعنی چاپ سنگی مصور حمله حیدری راجی کرمانی، مقایسه می کنیم. این دو نسخه تقریباً در یک دوره زمانی (عصر قاجار) اما در دو مکان مختلف (هند و ایران) مصور شده اند. این مقایسه تطبیقی نشان می دهد که حمله باذل، زن را در نقش های متنوع و گوناگونی به تصویر درآورده است؛ از زن در جایگاه قدیس یا فرشته گرفته تا زنانی در نقش نوازنده و رقصنده. اما تصویر زن در نگاره های حمله راجی به فرشته و قدیس محدود می شود. نگارگر این نسخه با ابداع شیوه ای نوین و خلاقانه، نه تنها بر حضور زنان چشم نپوشیده، بلکه آنان را دوشادوش یا حتی پیشاپیش مردان ترسیم کرده است. این موارد سبب می شود که زن در نگاره های حمله حیدری باذل از چارچوب های فکری و فرهنگیِ سنتی فراتر رود و نقش هایی را عهده دار شود که در تصاویر کمتر حماسه ای می توان نظیر آن را پیدا کرد.