فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
45 - 66
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به تبیین معیارهای نگارشی و ساختاری تألیف و تدوین کتاب های درسی علوم تربیتی و روان شناسی و مشاوره پرداخته شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل صاحب نظران برنامه درسی، مؤلفان کتاب های درسی و دانشجویان کارشناسی ارشد بوده اند. به منظور برآورد روایی سئوال های پرسشنامه و مصاحبه از روایی محتوایی و برای برآورد پایایی سئوال های سبک لیکرت، از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. پایایی پرسشنامه در حیطه نگارشی70/0 و در حیطه ساختاری 81/0 برآورد شده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه از روش مقوله بندی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج نشان داد در حیطه نگارشی توجه به زبان و ادبیات فارسی و اصول نگارشی توجه به سطح دشواری، تعریف واژه های تخصصی توجه به جدیدترین یافته های علمی، ساختار منظم در ارائه مطالب و توجه به زمان آموزش توسط مصاحبه شوندگان مورد تأکید قرار گرفته است. در حیطه ساختاری نیز بخش های مقدمه، پیشگفتار، راهنمای استفاده از کتاب، فهرست مطالب، اهداف کلی کتاب، مقدمه هر فصل، اهداف کلی و جزئی هر فصل، سئوال های تحلیلی، فهرست منابع مورد استفاده در فصل، و منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر و نمایه ها، اجزای لاینفک یک کتاب درسی را تشکیل می دهد.
مطالعه تطبیقی و متاتئوریکِ نظریه اعتبارگرای روابط بین الملل با نظریه اعتباریات فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه اعتباریات در فلسفه اسلامی و اعتبارگرایی در علوم اجتماعی و روابط بین الملل، هر دو در صورت بندی جدید از نظریات متأخر و تقریباً هم عصری به شمار می آیند که با خاستگاه ها و سرشت و سرنوشت متفاوت، دارای دلالت ها و کارویژه های متمایزی در عرصه معرفتی و اجتماعی هستند. در این مطالعه، ضمن تقریری از هر دو نظریه، برای نخستین بار دشواری های معرفت شناختی و هستی شناختی ناشی از مانعه الجمعیِ «واقع گرایی و اعتبارگرایی» در روایت های ارتدوکسی نظریه های روابط بین الملل را به عنوان یکی از مهم ترین مسائل فلسفی و غیراعتباری و بین رشته ای، مَدخلی برای تأمل در بازساخت فلسفی نظریه اعتبارگرایی در روابط بین الملل قرار داده و در ذیل تفصیل و تقسیم ادراکات و اعتباریات پیشینی و پسینیِ نظریه اعتباریات، استدلال می شود که در یک نگاه تعاملی، امکان همخوانی آن دو به نحوی وجود دارد که مدلول آن، «نسبی گرایی» و «تعین اجتماعی معرفت» و یا «انکار هرگونه تقرّر و تعینی در جهان خارج» نباشد. مآلاً با فاصله گیری از هر دو موضعِ «واقع گرایی خام» و «اعتبارگرایی محض»، معنای حاصل شده را در نظریه ادراکات اعتباری، موردتوجه قرار می دهد که در عین «نفی مابازای خارجی اعتباریات»، ضد واقع گرا («سازه» انگار) نشده و شناخت گرایی هم معنای واقعی خود را از دست ندهد. نتایج حاصل از این مطالعه از آن حیث دارای اهمیت ارزیابی می شود که به موازات تضعیف رئالیسم فلسفی و سیاسی طی دهه های اخیر و نیز آشفتگی معرفت شناختی ناشی از «دو قطب دیدگاه های معرفت شناختی قیاس ناپذیر در رشته روابط بین الملل یعنی اکثریت پوزیتیویستی از یک سو و اقلیت چشمگیری از پساپوزیتیویست ها از سوی دیگر»، نظریه پردازان متأخرِ روابط بین الملل را به نظریات اعتباری رهنمون شده که «نظریه اجتماعی سیاست بین الملل»، معرِّف رهیافتِ متعارف و اجتماعی آن است و طی آن در تلاش برای تقلیل اهمیت معرفت شناختی اعتبارگرایی، چاره کار توسل به پوزیتیویسم و ترجیح ابعاد هستی شناسی اعتبارگرایی معرفی شده است.
نقش اقوام در انسجام و تحکیم قدرت ملی
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴
109 - 135
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های کشورهایی که تنوع قومی و مذهبی دارند، طراحی و اجرای مدل و سیاست قومی است. هدف این پژوهش مطالعه تطبیقی الگوهای اجرا شده سیاست قومی در کشورهای مورد مطالعه است تا به کمک آن بتوان، با شناخت شاخص ها و مؤلفه های این مدل ها، به ارائه الگویی مناسب برای جمهوری اسلامی ایران اقدام کرد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی – تحلیلی با روش مطالعات تطبیقی است. بر اساس یافته های پژوهش مدل ها و سیاست های قومی در هر کشوری- متناسب با ویژگی های جغرافیایی، انسانی، نظام حاکم بر مدیریت سرزمینی و ...- متفاوت است؛ به نحوی که نمی توان سیاست مختص به کشوری را بدون توجه به شاخص ها و مؤلفه های بومی آن سرزمین اجرایی کرد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که الگو های سیاست قومی در جمهوری اسلامی ایران نمی تواند الگویی خاص از مدل های کشورهای دیگر باشد، بلکه بر پایه سیاست های چندگانه یاد شده الگوی بومی در زمینه سیاست قومی، مطابق با سیاست های مطالعه شده، الگویی است که باید به انسجام ملی و هم گرایی اقوام و نهایتا تحکیم قدرت ملی متمرکز باشد. الگویی که افزون بر انسجام ملی مانع از حذف هویت خرده فرهنگ ها باشد.
بررسی وضعیت ابعاد هویت ملی و دینی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
157 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت ابعاد هویت ملی و دینی دانشجویان دانشگاه کاشان و نوع تحقیق، توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 7132 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و با نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 364 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته در طیف پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. روایی محتوایی و سازه پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ برای هویت ملی 73/0 و هویت دینی 78/0 برآورد شد. داده ها به صورت توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای آماری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که میانگین هر یک از مؤلفه های هویت ملی و دینی بالاتر از حد متوسط است. بین هویت ملی و دینی دانشجویان، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین بین هویت ملی و دینی دانشجویان برحسب جنسیت و مقطع تحصیلی تفاوت معنی داری وجود ندارد اما این تفاوت برحسب رشته تحصیلی، معنی دار است.
تبیین تعهد سازمانی با رویکرد فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱
131 - 152
حوزههای تخصصی:
تعهد سازمانی به داشتن حس تعلق اجتماعی و عاطفی فرد نسبت به سازمان و نهاد موردنظر اشاره دارد. تعهد سازمانی به عنوان یکی از ارزش های ضروری برای کارکنان سازمان جهت بقای سازمان و تعالی آن مطرح بوده و موجب وفاداری کارکنان نسبت به اهداف سازمان گردیده و موجب می شود که کارکنان به نحو احسن وظایف خود را در سازمان به انجام رسانند و با سازمان احساس نزدیکی و همبستگی پیدا کنند. هدف این پژوهش، تبیین تعهد سازمانی در سطح ناجا با رویکرد فراتحلیل است که بازه زمانی 1386-1396 را موردمطالعه قرار داده است. روش این تحقیق، کمّی(فرا تحلیل) است و ابزار آن، پرسش نامه معکوس می باشد. روش نمونه گیری از نوع هدفمند غیراحتمالی است و جامعه آماری آن شامل 28 پژوهش است که 22 نمونه سند پژوهش با رعایت اصول روایی و پایایی برای این مطالعه برگزیده شدند. نتایج نشان می دهد که تعهد سازمانی تحت تأثیر عواملی از جمله ارزشمندی(0.546)، شغلی(0.511)، اخلاقی(0.485)، مدیریتی(0.399)، سرمایه اجتماعی(0.502) و جمعیتی(0.344) است و درمجموع، متغیرهای فوق توانسته اند 0.645 از تعهد سازمانی را تبیین نماید. همچنین، مطابق نتایج، ابعاد متغیر ارزشمندی، بیشترین تأثیر را بر تعهدسازمانی داشته است.
تحلیل هندسی و عددی آرایه های معماری آستانه ماهان از جنبه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از انجام این پژوهش، تحلیل دو جنبه اصلی ریاضیات؛ یعنی تحلیل «هندسی» نقوش و تحلیل «عددی» آرایه های معماری مزار شاه نعمت الله ولی ماهان بود. روش: روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و برداشتهای میدانی است. در این مقاله ابتدا به شناخت اشکال و اعداد آرایه های معماری پرداخته شده و سپس احتمال ارتباط معنایی آنها را با مضامین عرفان اسلامی و اندیشه های شاه نعمت الله ولی بررسی می شود. یافته ها: نقش هندسی «چلیپا» و عدد «چهار» در تزئینات معماری آستانه بیشترین کاربرد را داشته و در ترکیب با هندسه هشت ضلعی منتظم، نمادی از «انسان کامل» و مظهر نور الهی و یادآور «حضور منجی موعود» است. نتیجه گیری: به نظر می رسد معماران این اثر، از نقوش هندسی منحصر به فردی بر پایه اعداد یک تا دوازده در شمسه ها و آرایه ها بهره برده اند که اشاره به اعتقادات شیعی اشاره دارند. «عدد دوازده» در نقاشی منحصر به فرد خطوط چلّه خانه برای معرفی امام دوازدهم شیعه به کار رفته و به نظر می رسد آموزه های شاه نعمت الله به صورت آرایه های معماری در مقبره وی مجسّم شده است. همچنین چرخش، پیچش و گردش این دوازده تَرک و وصول آنها به دایره ای واحد، نمایانگر اصل «وحدت در عین کثرت» است.
ارزیابی پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی و تربیتی دانشگاه رازی بر اساس معیارهای اصول نگارش علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
105 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین میزان رعایت اصول نگارش علمی در پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد دانشکده ی علوم اجتماعی و تربیتی دانشگاه رازی بین سال های 1393 تا 1399 بر اساس معیارهای مطلوب پژوهش بود.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است و به روش توصیفی - ارزیابی انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش، 765 عنوان پایان نامه بود. با استفاده از روش تصادفی طبقه ای و به کارگیری جدول مورگان، 256 نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پژوهش، چک لیست ارزیابی پایان نامه ها بود که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 76/0 مشخص شد. روایی ابزار پژوهش، توسط 5 نفر از متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی تأیید شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اس. پی. اس. اس نسخه ی 26، استفاده گردید.یافته ها: بر اساس یافته ها، تعداد پایان نامه های دانشجویان زن بیشتر از پایان نامه های دانشجویان مرد بود. بیشترین تعداد پایان نامه ها در سال 1396 انجام شده بود. در بین سایر گروه های دانشکده، گروه اقتصاد و در بین گرایش ها، روان شناسی عمومی بیشترین تعداد پایان نامه ها را داشتند. میزان رعایت معیارهای محتوایی پایان نامه ها به ترتیب در رشته های علم اطلاعات و دانش شناسی، راهنمایی و مشاوره، مدیریت آموزشی- کارآفرینی، روان شناسی، حسابداری، اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی بود. میزان رعایت معیارهای ساختاری به ترتیب در گروه های راهنمایی و مشاوره، روان شناسی، علم اطلاعات ودانش شناسی، مدیریت آموزشی -کارآفرینی، حسابداری، اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی بود. از نظر محتوای پایان نامه ها، میزان رعایت معیارهای پژوهش به ترتیب بخش مقدماتی و داده های پژوهش، شرکت کنندگان و بعد، ملاحظات اخلاقی بود. از نظر ساختاری نیز، معیارها به ترتیب در بخش شکل ارائه، منابع و استناد دهی و نگارش رعایت شده بود.نتیجه گیری: بین گروه های آموزشی، از نظر معیارهای ساختاری و محتوایی پژوهش، تفاوت معنی داری وجود داشت. محتوای پایان نامه ها نسبت به ساختار آنها ضیعف تر ارزیابی شد. معیارهای اصول نگارش علمی پژوهش بالاتر از حد متوسط رعایت شده بودند.
راهکارهای تأمین امنیت انتظامی- سیاسی و امنیت پایدار جمهوری اسلامی ایران ازمنظر فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
109 - 134
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امنیت انتظامی سیاسی یکی از مهم ترین عوامل حفظ پایداری کشورها به شمار می رود و باتوجه به نقش بسیارمهم آن، در فقه اسلامی نیز به آن پرداخته شده و به عنوان تأمین کننده آرامش و نقه آغاز پیشرفت و ترقی جامعه درنظر گرفته شده است. این پژوهش با هدف تأکید بر اهمیت امنیت انتظامی و سیاسی پایدار در جمهوری اسلامی ایران و تحلیل راهکارهای تأمین آن از دیدگاه فقه امامیه نگاشته شده است.روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل مقالات علمی انجام شده و در آن، مطالب فقهی و حقوقی مرتبط با امنیت انتظامی و سیاسی در اسلام موردبررسی قرار گرفته است.یافته ها: در بحث راهکارهای تأمین امنیت انتظامی و سیاسی در تداوم و پایداری جمهوری اسلامی ایران ازمنظر فقه امامیه، می توان به تقویت نیروهای انتظامی و نظامی، توسعه همکاری های منطقه ای و بین المللی و توجه به توسعه داخلی اشاره کرد.نتایج: تأکید اسلام بر این است که حکومت باید با عدالت عمل کرده و مردم را به تعهد به حکومت تشویق کند. ترویج عدل و انصاف و ارتقای سطح آموزش و شفافیت در امور و تقویت نظام قضایی در تضمین امنیت سیاسی و انتظامی نیز حائز اهمیت است. توجه به نیازهای مردم نیز می تواند احساس امنیت را تقویت کند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این نکته است که اسلام به عنوان یک دین جامعه محور، دستاوردهای امنیت سیاسی را از طریق این اصول تأمین می کند.
نقش باور به اختیار در اسلامی سازی علوم انسانی از نگاه علامه مصباح یزدی
حوزههای تخصصی:
مبانى و زیرساختهاى علوم انسانى در شکل دهی علوم یادشده تأثیر بسزایى دارند. یک دسته از این مبانی انسان شناختی است؛ زیرا نوع نگاه محقق به انسان، مسائل زیادى (از قبیل موضوع، روش و هدف) را در علوم انسانى تعیین می کند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به نقش اختیار در اسلامی سازی علوم یادشده از نگاه علامه مصباح یزدی پرداخته است. حاصل آنکه این مبنا در توسعه و تضییق موضوعات، مسائل و اهداف این علوم و نیز در ایجاد، مدیریت، تغییر، توصیه، تبیین، تحلیل، پیش بینی، اصلاح، تقویت، ارزش گذاری و پایش کنش ها در همه علوم مرتبط با کنش های انسان نقش اصلی دارد.
حرفه علمی (دانشگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۱
61 - 88
حوزههای تخصصی:
آموزش عالی با توجه به ویژگی هایی مانند گستردگی اهداف؛ عدم وجود مکانیسم های اعمال فشار و کنترل از بالا، اثر قوی بر تعیین اهداف سایر حرفه های علمی، مدیریت و هدایت مؤسسات شناخته می شود. برخی معتقدند که مفهوم مفرد حرفه دانشگاهی (علمی) ممکن است یک تصور غلط باشد و حرفه آکادمیک به سختی می تواند با تنش های زندگی دست و پنجه نرم کند، و از این رو در معرض خطر است؛ در مقابل بعضی بر پویایی آن تأکید می کنند. بحث ها در خصوص حرفه علمی به صورت روشن با توده ای شدن آموزش عالی و گرایش به جامعه "یادگیرنده مادام العمر" یا جامعه اطلاعاتی گره خورده است. تغییر ماهیت و نقش دانش در جامعه به نظر می رسد که با تغییر در آموزش عالی (و تعامل با جامعه) و حرفه علمی همراه بوده است. بحث های بسیاری در خصوص ماهیت حرفه دانشگاهی مطرح است و در دو دهه گذشته با تغییر نگاه به علم و فنّاوری، حرفه علمی نیز دچار تحول شده است. در مقاله ای که پیش رو دارید، ضمن مرور شکل گیری حرفه دانشگاهی، بحران ها و چالش های پیش رو مورد تحلیل قرار گرفته است.
تحلیل محتوای کیفی آیات قرآن در رابطه با طاغوت و استلزامات تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: طاغوت یکی از مفاهیم اصلی در تربیت قرآنی است که کفر نسبت به آن، بر ایمان به خدا مقدّم شده است. از این رو در این پژوهش، با هدف مشخص ساختن مفهوم طاغوت در قرآن و چگونگی موضع گیری انسان در رابطه با آن، آیات قرآن بررسی شدند. روش: در این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی باردن، ابتدا شبکه مفهومی طاغوت بیان شده و متناسب با آن، آیاتی به عنوان واحدهای تحلیل مشخص شدند. سپس این آیات در سه مقوله بُعد هستی شناسی طاغوت، بُعد انسان شناسی طاغوت و بُعد ارزش شناسی طاغوت، تقسیم بندی و تحلیل شدند. یافته ها: بر خلاف اینکه در فرهنگ عامه، طاغوت به عنوان مفهومی جامعه شناختی مطرح می شود؛ قرآن طاغوت را از نگاه هستی شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی و جامعه شناسی مورد بحث قرار می دهد. نتیجه گیری: منشأ طغیان، نفس و خواسته های نفسانی است که خود را در آنچه دارد، بی نیاز از خدا پندارد و در نتیجه این استغنا، سرکشی کرده و حدود الهی را زیر پا بگذارد. ولایت طاغوت در مقابل ولایت الهی قرار دارد و می تواند پیروان خود را از نور به تاریکی سوق دهد و موجبات گمراهی آنان را فراهم آورد. از این رو، لازم است در تربیت قرآنی ابتدا نسبت انسان با طاغوت، در قالب کفر به آن مشخص شود.
استعاره «ظرف مُتَسِع» مبنایی برای نظریه پردازی در باب یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های یادگیری را می توان به دو بخش کلی فلسفی و روان شناختی تقسیم کرد. با وجود نظریه های روان شناختی متعدد درباره یادگیری، معدود کسانی مانند کریستوفر وینچ و پیتر جارویس از بعد فلسفی نیز به بحث یادگیری پرداخته اند. نظریه پردازی در باب یادگیری نیز همچون سایر مباحث علوم انسانی، مبتنی بر دیدگاه نظریه پرداز در باب ماهیت انسان است. با استفاده از بیانی نورانی از امیرمؤمنان (ع) که حاکی از تجرد نفس است، ما اصطلاح استعاره ظرف مُتَسِع را جعل کردیم و معتقدیم براساس آن می توان مبنایی برای نظریه ای درباره یادگیری ابداع کرد. مطابق استعاره مذکور، دیدگاه های مکانیکی مانند رفتارگرایی و پردازش اطلاعات درباره یادگیری - که علم و معرفت را تنها به اطلاعات و یادگیری را به انتقال اطلاعات تنزل می دهند- نقد می شوند. هدف از تألیف این مقاله توصیفی-تحلیلی ارائه مبنایی برای نظریه پردازی در باب یادگیری براساس دیدگاه اسلامی است که بر بنیاد آن می توان نظریه های روان شناختی موجود را که مبتنی بر فلسفه های خاص غربی است به چالش کشید. ما بر مبنای استعاره ظرف مُتَسِع نظریه های یادگیری را از سه منظر جهان بینی، تجرد نفس و علم گرایی نقد کرده ایم. استعاره مذکور دلالت هایی برای یادگیری، هدف تعلیم و تربیت و برنامه درسی دارد که در پایان مقاله به آن ها اشاره شده است.
ارائه الگویی برای توسعه اقتصادی مناطق محروم روستایی استان مازندران با رویکرد نظام نوآوری منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی جهت توسعه اقتصادی مناطق محروم روستایی استان مازندران با رویکرد نظام نوآوری منطقه ای می باشد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها با توجه به ماهیت پژوهش، کیفی، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. پژوهش حاضر یک مطالعه موردی است و جامعه پژوهش مناطق محروم روستایی استان مازندران بر اساس فهرست مناطق محروم و کمتر توسعه یافته در امور حمایتی در سال 1378 می باشد. که محققین کمک نهادهای استانی متولی مانند استانداری مازندران، فهرست مزبور را به روزرسانی نمودند و بر اساس وضعیت وجود به بیان چالشها و راهکارها بر اساس روش نظریه داده بنیاد پرداختند. جهت گرداوری داده های پژوهش، ضمن بررسی جامع ادبیات توسعه روستایی، نظام نوآوری منطقه ای و الگوهای مرتبط با معیشت پایدار، از طریق مصاحبه عمیق با 43 نفر از خبرگان علمی و تجربی در حوزه های توسعه روستایی، اقتصاد مناطق محروم، نظام نوآوری منطقه ای و همچنین بیش از 10 جلسه و نشست تخصصی با مسئولین استانی برگزار شد.. یافته های تحقیق نشان می دهد تقویت نقش و جایگاه نهادهای مدنی در فرآیند حکمرانی، استفاده از ظرفیت شرکتهای تعاونی توسط جامعه محلی، آگاهی رسانی ملی و رسانه ای جهت جذب فرصتهای سرمایه گذاری در بخش خصوصی، توجه به ظرفیت اکوسیستم نوآوری به خصوص از بعد تامین مالی و اصلاح الگوی کشت بر اساس قابلیتهای طبیعی منطقه ای و توانمندی های منطقه ای از مهم ترین راهکارهای توسعه اقتصادی مناطق محروم روستایی استان مازندران می باشد.
الگوی راهبردی مقابله با جرایم سایبری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
77 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل و دغدغه های جوامع بشری، ایجاد و توسعه امنیت، برقراری نظم و تأمین آسایش عمومی جامعه می باشد؛ از این حیث، جوامع سایبری امروزی نیز از این امر مستثنی نبوده و نهادهای مربوط به دنبال ارائه راهبردهایی برای رسیدن به این هدف مهم هستند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف کلی ارائه الگوی راهبردی مبارزه با جرایم سایبری در ایران و همچنین، شناسایی، تبیین و تدوین مفاهیم، ابعاد، مولفه ها و شاخص های مطلوب مبارزه با جرایم سایبری در ایران انجام گردیده است. تحقیق حاضر، از نظر هدف، از نوع بنیادی بوده و روش تولید و تحلیل داده ها، ترکیبی از روش های کیفی و کمی است؛ به طوری که در مرحله کیفی، با مطالعه اسناد و منابع کتابخانه ای پیرامون سیاست جنایی، فضای سایبری، جرایم سایبری و جرم انگاری و پاسخ ها به این نوع جرایم در سطح داخلی و بین المللی، چارچوب مفهومی تحقیق شکل گرفته و در ادامه این مرحله، با نمونه گیری هدفمند از طریق به کارگیری فن گلوله برفی، خبرگانی از جامعه علمی و تجربی فضای سایبری به تعداد 30 نفر شناسایی و انتخاب شده اند. برای مصاحبه با این افراد، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تولید داده های نهایی، از کد گذاری باز و محوری استفاده گردید. به منظور سنجش یافته ها، اولویت بندی و اعتبارسنجی، از نظرات تعداد 60 نفر از نخبگان و متخصصان جرایم سایبری به عنوان حجم نمونه با به کارگیری ابزار پرسش نامه در بخش کمی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که الگوی راهبردی مبارزه با جرایم سایبری در ایران چه می تواند باشد و نیز ابعاد، مولفه ها و معرف های آن کدامند.
تبیین بنیان دوگانه «جنس/جنسیت» در سامانه حکمت عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
1 - 21
حوزههای تخصصی:
تفکیک جنس از جنسیت و سپس عدم ابتناء جنسیت بر جنس که در علوم اجتماعی مطرح شده است به جهت اقتضائات حقوقی و فرهنگی و البته علمی که دارد از جمله مهمترین مباحث اجتماعی رویکردهای علمی است. برای شناسایی نحوه ورود به بحث و قضاوت در مورد چنین دوگانه ای اولین سؤال اینست که چگونه میتوان وارد ادبیات روش شناختی این بحث شد و این سنخ از بحث را شناسایی کرد و بر آن اساس، فضای گفتگوی علمی این بحث را ترسیم کرد تا به جای تقابل رویکردها، امکان گفتگوی رویکردها رخ دهد. از این طریق هم میتوان دغدغه ها و هم استدلال های روش شناختی طرفداران این تفکیک را شناسایی کرد و ادبیات مشترکی را برای پیشبرد بحث فراهم ساخت. سپس در مرحله ای دیگر میتوان در خصوص این تفکیک و سپس ادعای آن مبنی بر عدم ابتناء جنسیت بر جنس به وسیله روشی معتبر داوری کرد. روش این مقاله برای رسیدن به چنین اهدافی ترکیبی از یک نوع ویژه از مطالعه تاریخی ترکیب شده با استدلال عقل همگانی است.دسترسی به سنجش و مقایسه میان رویکردها و پارادایم های فکری نیازمند نوعی از مطالعات علمی و فکری است که تلفیقی از نوع ویژه ای مطالعات تاریخی به همراه دسترسی به استدلال های همگانی است؛ استدلال هایی که عقل بشر فارغ از پارادایم ها و رویکردهای فکری بدان ها حکم می کند. در این مقاله به شناسایی ریشه های تاریخی و فکری تفکیک دو مفهوم جنس و جنسیت در تاریخ شکل گیری دانش جامعه شناسی و مفاهیم آن در آثار امیل دورکیم پرداختیم. در تاریخ جامعه شناسی کلاسیک، دورکیم در سراسر آثار خود از تمایز مفهومی وجدان فردی و جمعی استفاده کرد. تاریخ دریافت: 09/05/1402تاریخ پذیرش: 09/09/1402 واژگان کلیدی:حکمت عملی،جنس و جنسیت،پایه جنسی و سازه جنسیتی،نظریه اعتباریات،فمینیسم او براساس این تمایز توانست واقعیت های اجتماعی، هویت تغییرپذیر واقعیت اجتماعی و حقوق به منزله هنجارهای حافظ اجتماع را به خوبی توضیح دهد و از این طریق، نظریه همبستگی مکانیکی و ارگانیکی را در توصیف جوامع سنتی و مدرن بنیان نهاد. دورکیم این کار را از طریق مفاهیم تشابه و تمایز و تقسیم کار صورت داد. درواقع، تقسیم کار موجب شکل گیری نوع خاصی از همبستگی میان انسان ها می شود، در حالیکه همبستگی براساس تمایز در وجدان های جمعی انسان هاست. این نوع از تقسیم کار و در نتیجه این نوع از همبستگی موجب شکل گیری واقعیت اجتماعی جدید به همراه حقوق ویژه خود می شود. این مطالعه تاریخی به ما نشان میدهد که پایه های فکری مورد نیاز این تفکیک چه بوده و چگونه فضای فکری برای تولّد این مفهوم سازی در دهه 70 میلادی آماده بوده و چه شرایطی موجب ظهور این تفکیک مفهومی شده است؛ شرایطی که شاید نتوان تقریر سرراست آن را در ادبیات کنونی مباحث جنسیت و مطالعات فمینیستی به دست آورد. خیلی پیشتر از این، روند مفهومی و فکری برای تبیین دگرگونی حقوق اجتماعی جنبش های فمینیستی برای احقاق حقوق زنان در جامعه غربی آغاز شده بود، اما هنوز پایه علمی و مفهومی برای نفوذ به جریان علم اجتماعی را پیدا نکرده بود تا اینکه در سال 1972 توسط اوکلی و به شکلی صریح تمایز جنس و جنسیت مبتنی بر اینکه جنسیت امری است که از سوی جامعه تعیین می شود نه اینکه پایه ای طبیعی داشته باشد، در جامعه شناسی تثبیت شد و راه مبارزات حقوقی به شکل رسمی و علمی برای جنبش ها ی فمینیستی فراهم شد و پایه مفهومی و علمی مناسب خود را پیدا کرد.اما آیا این زمینه جامعه شناختی اولیه در تمایز وجدان فردی و جمعی و این شکل تعین یافته آن در تمایز جنس از جنیست تمایز مفهومی درستی است؟پاسخ به این پرسش مستلزم در دست داشتن ابزاری علمی و همگانی برای این داوری و سنجش مفهوم سازی ها در علم اجتماعی است. این ابزار چیزی نیست جز معرفتی که وابسته به هیچ نظریه و دیدگاه خاص علمی نباشد و هر انسانی به صورت همگانی امکان ارائه پاسخ به آن را داشته باشد. این ابزار در واقع استدلالی است همگانی که مقدم بر هر نظریه ای قرار دارد و علامه طباطبایی آن را پیش از تقریر نظریه اعتباریات بیان کرده است.یک استدلال انسان شناختی به عنوان پایه علوم اجتماعی که از فرانظریه اعتباریات علامه طباطبایی گرفته شده است این امکان را فراهم می سازد تا بر اساس آن بتوان اولاً میان مفاهیم جریان رایج فکری علوم اجتماعی با حکمت عملی دوره اسلامی مقایسه ای فکری انجام داد و ثانیاً تفکیک مفهومی فوق را به داوری نشست.بر طبق این استدلال دو سطح از زندگی انسان تصویر می شود که یکی بخش طبیعی بدنی و دیگری بخش ذهنی و کنشی و اجتماعی اوست. برای نشان دادن اینکه کدام یک از این دو سطح اصل و دیگری فرع آن محسوب می شود علامه طباطبایی پرسشی مطرح می کند که با از بین رفتن کدام یک از این دو بخش است که مرگ اتفاق می افتد. آیا مرگ بواسطه تعطیل شدن بخش اول است یا بواسطه تعطیلی بخش دوم. جواب روشن است. در نتیجه بخش اصلی، بخش اول خواهد بود که زندگی انسان بواسطه آن ممکن می شود و بخش دوم بر پایه بخش اول بنا خواهد شد. نام بخش اول را پایه جنسی و بخش دوم را سازه جنسیتی نامیدیم.به بیان دیگر نشان دادیم واقعیت های انسانی و اجتماعی با عنوان «سازه» مبتنی بر بخش اصلی و «پایه» در انسان و متناسب با آن شکل می گیرند، به نحوی که سازه جنسیتی را نمی توان فارغ از پایه جنسی دانست و به نوعی قائل به تفکیک جنس از جنسیت شد. سازه جنسیت افراد که ساخته اجتماع است، تنها بر اساس اجتماع ساخته نشده است، بلکه این سازه اجتماعی بر امری با عنوان پایه جنسی که طبیعت بدنی و فیزیکی او باشد نهاده شده است. ازاین رو تفکیک دو مفهوم جنس و جنسیت که متضمن این ایده است که جنسیت فارغ از جنس ساخته می شود و صرفاً ساخته اجتماع است نمی تواند تفکیکی درست و بنابراین مفهوم سازی درستی باشد؛ زیرا مفاهیم و تفکیک میان آنها متضمن محتواهایی هستند که به صورت خودکار خود را بر اندیشه انسان و جامعه بار می کنند. ازاین رو استفاده از این تفکیک مفهومی محتواهایی را وارد ادبیات فکری و فرهنگی جامعه می کند که با داده های عقل همگانی سازگار نیستند. بنابراین لازم است برای انتقال این معرفت بدست آمده از استدلال همگانی، افزون بر عدم انفکاک مفهومی، در واژگان اشاره کننده به آن نیز این واقعیت اعمال شود. از این رو دو واژه «پایه جنسی» و «سازه جنسیتی» که بیانگر رابطه وجودی سازه و پایه و عدم انفکاک پایه از سازه است برای سطح زبانی این معرفت پیشنهاد شد. با این وصف، نمی توان جنسیت را در پایه خود امری برساخته اجتماع دانست، گرچه در مرتبه بقاء و بازتولید، این جامعه است که تصمیم می گیرد چه سازه های زنانه یا مردانه ای را حفظ کند، بازتولید کند و یا برای حفظ جامعه و زندگی افراد جامعه تغییر دهد. این اصل نیز توسط نظریه اعتباریات علامه طباطبایی تحت «اعتبار تغییر» قابل توضیح است.
تمایل دانشجویان به یادگیری مادام العمر و عوامل مؤثر بر آن: کاربرد نظریه شناخت اجتماعی بندورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
49 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف بررسی تمایل دانشجویان کشاورزی دانشگاه رازی به یادگیری مادام العمر و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از نظریه شناخت اجتماعی بندورا انجام شد.روش پژوهش: این پژوهش به صورت توصیفی-همبستگی انجام شد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی به تعداد 1365 نفر بودند که 300 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب بر حسب مقطع تحصیلی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. علاوه بر تأیید روایی و پایایی پرسشنامه های استاندارد در مطالعات گذشته در پژوهش حاضر نیز پرسشنامه ها از لحاظ محتوایی و ظاهری مورد بررسی قرار گرفتند و بومی سازی آنها برای دانشجویان کشاورزی انجام شد. همچنین با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا اعتبار و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و Smart- PLS و در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند..یافته ها: میزان تمایل به یادگیری مادام العمر در بین دانشجویان در سطح متوسط قرار داشت. وضعیت موجود چهار بعد نظریه شناخت اجتماعی بندورا نشان داد که سه بعد انتظار-ارزش، خودکارآمدی و خودتنظیمی در دانشجویان در سطح بالا بود. اما دانشجویان از لحاظ بعد خودکنترلی در سطح متوسط قرار داشتند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که دو متغیر خودکارآمدی به عنوان عامل اول و خودتنظیمی به عنوان عامل دوم بر روی تمایل به یادگیری مادام العمر تأثیر داشت.نتیجه گیری: می توان با نهادینه نمودن یادگیری مادام العمر و پرورش دانشجویان بر اساس آن و از طرفی تقویت یادگیری مادام العمر از طریق ارتقا خودکارآمدی و خودتنظیمی در دانشجویان تا حدودی بر مسئله عدم وجود مهارت و بیکاری دانش آموختگان غلبه نمود.
تحلیل شاخصه های ضروری جدال احسن بر اساس آموزه های قرآن کریم در سیره عملی امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجا که جدال کلامی و اقناع مخاطب به شیوه صحیح و مؤثر، یکی از موضوعات مهم تعاملات اجتماعی از گذشته های دور تا عصر ارتباطات کنونی بود؛ پژوهش حاضر در راستای کاربردی کردن مفهوم «مجادله احسن» بر اساس آموزه های قرآن کریم و با الگوگیری از سیره عملی امام علی(ع) صورت پذیرفت. روش: گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بود. یافته ها: بر خلاف معنای لغوی جدال که اغلب به «ستیزه جویی کلامی» تعبیر می شد، قرآن کریم به معنای مثبت جدال نیز توجه کرده و از آن به «جدال احسن» تعبیر می کند و شاخصه هایی را نیز برای دستیابی به آن معرفی کرده بود. نتیجه گیری: با استناد به آیات قرآن کریم، پنج مورد از ضروری ترین ویژگی های جدال احسن، شامل بیان تمثیل، همدلی با مخاطب، استفاده از برهان، حفظ ادب و پرهیز از استهزا و رعایت انصاف و پرهیز از تعصب ورزی انتخاب شد. سپس با بررسی سیره امام علی(ع) در نهج البلاغه، به طور جداگانه برای هر کدام از آنها مصادیق عملی تبیین شد.
بررسی نقش فناوری مالی (فین تک) اسلامی در تقابل با پس لرزه های کووید 19؛ نقش نوآوری اجتماعی باز نظام مالی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست نامه علم و فناوری دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
113 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش نظام مالی اسلامی در بهبود شرایط پس از همه گیری کووید-۱۹ و نحوه کاربست فین تک برای مقابله با نوسانات اقتصادی ناشی از کووید-۱۹ است. بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸، اعتبار نظام مالی اسلامی را در جایگاه نظام مالی پایدار که می تواند منافع بلندمدت شهروندان عادی را در سراسر جهان حفظ کند و به اقتصاد واقعی ارزش ببخشد به اثبات رساند. اصول اخلاقی اساسی موجود در نظام مالی اسلامی، آن را برای مقابله با پس لرزه های اقتصادی بیماری همه گیری مانند کووید-19 مناسب تر و آماده تر می کند. اصول اساسیِ نظام مالیِ اسلامی، ارتباطات مستحکمی با ثبات مالی و مسئولیت اجتماعی شرکت ها در بافت کسب وکارها دارد. با ظهور فناوری مالی (فین تک)، انگیزه برای نظام مالی اسلامی فراهم شده است تا در زمینه ای برابر با همتای سنتی خود رقابت کند و شایستگی خود را به اثبات رساند. این پژوهش از تحلیل گفتمان و تحلیل محتوا برای استخراج محتوا و نتیجه گیری بهره می برد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که همه گیری کووید-۱۹ فرصت رشد نوآوری اجتماعی و باز را فراهم کرده و دنیای مالی، برای ارائه راه حل سریع، به موقع، قابل اعتماد و پایدار، به نوآوری باز روی آورده است. یافته های این مطالعه کاربردهای قابل توجهی را برای دولت ها و سیاست گذاران در استفاده کارآمد از فین تک و خدمات مالی اسلامی نوآورانه برای مبارزه با پیامدهای اقتصادی همه گیری کووید-۱۹ ارائه می دهد.
علوم انسانی و اجتماعی، تافته های جدابافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه در نگاه اول به نظر می رسد که بحث در خصوص اهمیت و نقش حیاتی علوم انسانی-اجتماعی نقل بسیاری از محافل علمی بوده و هست، اما با بررسی متون و منابع موجود در خصوص ابعاد مختلف این علوم، درمی یابیم که علوم انسانی-اجتماعی همواره و در همه جا در مظان اتهام بوده است. مفید نبودن، نداشتن نسبت مستقیم با صنعت و بازار، استعماری بودن، دنیاگرا بودن و... از جمله اتهاماتی است که در ادوار مختلف و بسته به جغرافیای فرهنگی مربوطه، گریبان گیر این علوم بوده است.گذشته از این، در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، این مسأله ابعاد ویژه تری می یابد. بررسی شواهد آماری نشان می دهد که تقریبا هیچ یک از دانشمندان ایرانیِ در زمره دانشمندان یک درصد برتر جهان در رشته های علوم انسانی-اجتماعی قرار ندارند. نقطه کور این ماجرا کجاست؟ آیا ماهیت ارزش و فرایند خلق آن در علوم انسانی-اجتماعی با علوم دیگر متفاوت است؟ و بنابراین نوآوری و زنجیره ارزش آن در علوم انسانی-اجتماعی اشکال متفاوتی می یابند؟مرور پیشینه مطالعات نوآوری نشان می دهد که شاید بتوان ریشه این مسأله را در ذهنیت اقتصادی محققان حوزه مطالعات نوآوری به مفهوم «نوآوری» جست و جو کرد. تسری چنین ذهنیتی در میان متولیان تأمین مالی و سیاست گذاران علم -به دلایلی از جمله تمایل به نشان دادن سودآوری فوریِ زمینه هایی که از آن ها حمایت می کنند- حمایت های مالی را منوط به جایابی دستاوردهای تحقیقاتی در مجموعه ای از معیارهای اقتصادی کرده است. این رویکرد اقتصادی که به عنوان منطق محبوب سیاستگذاران برای حمایت مالی برنامه های تحقیقاتی شناخته می شود منجر به مقایسه نتایج پژوهشی علوم انسانی-اجتماعی با علوم طبیعی توسط معیارهای ارزیابی یکسان شده است که چالش ها و آسیب های فراوانی در میان فعالان در حوزه علوم انسانی-اجتماعی داشته و آنها را دلسرد و ناامید کرده است. این رویه خطر انحراف تحقیقات به سمت حوزه هایی را دارد که منجر به دستاوردهای ملموس و قابل ارزش گذاری اقتصادی می شود، نه حوزه هایی که حیاتی هستند. اگرچه باید توجه داشت که «متفاوت بودن»، فقط ویژگی علوم انسانی-اجتماعی نیست، اما بحث اصلی این است که در شرایطی که مزایای کوتاه مدت و ملموس مطلوب به نظر می رسند، علوم انسانی-اجتماعی بی فایده و زاید می نمایند.حوادث تعیین کننده و تحول آفرین تاریخی، اقتصادی و سیاسی همواره برخواسته از اندیشه های صاحب نظران علوم انسانی-اجتماعی بوده است. بر این اساس شایسته است بجای تأکید مضاعف بر مصنوعات ملموس این علوم، توجه بیشتری بر ظرفیت های اندیشه آفرین و توسعه بخش آن به ابعاد وجودی انسان شود و موقعیت آن به عنوان علومی که قابلیت شکل گیری علوم دیگر را در ذهن و اندیشه بشر فراهم می آورد به رسمیت شناخته شوند. از این رو شناسایی مسیرهای خلق ارزش و ردیابی آن تا تبلور اقتصادی و اجتماعی به «توجیه پذیر شدن» تأمین مالی پژوهش های این حوزه و درنهایت توسعه آنها در مسیر اصلی خود کمک خواهد کرد.
سیر تحول، تکامل و استقرار نظام ارزیابی عملکرد در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (بخش آموزش عالی)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ بهار ۱۳۸۷ شماره ۱
133 - 167
حوزههای تخصصی:
تربیت نیروی انسانی متخصص، تولید دانش و انجام تحقیقات بنیادی، کاربردی و توسعه ای، نشر و انتقال دستاوردهای پژوهشی و ارائه خدمات تخصصی از سوی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی انجام می گیرد؛ بنابراین، نظام آموزش عالی، با برون دادها و پیامدهای خود عملاً در راه توسعه علمی کشور گام برمی دارد و باید در جهت رفع نیازهای کشور به خصوص نیازهای برون سازمانی متنوع فعالیت نماید؛ بنابراین، وجود سازوکاری برای آگاهی از وضعیت موجود و میزان مطابقت آن با وضعیت مطلوب و برنامه ریزی برای تحقق و رسیدن به وضعیت ممکن لازم و ضروری می نماید. ارزیابی سازوکاری را به دست می دهد که به وسیله آن می توان به این هدف مهم و راهبردی جامه عمل پوشانید. دراین زمینه، همگام با مطرح شدن بحث ارزیابی کلان عملکرد دستگاه های اجرایی، وزارت علوم تحقیقات و فناوری نیز با توجه به دانش و تجربه های کسب شده، استقرار نظام ارزیابی کلان عملکرد را در صدر اولویت برنامه های خود قرار داده و انجام ارزیابی در ابعاد عمومی و اختصاصی را جهت تعالی عملکردی خود مورد توجه و آن را اجرایی و تا حدودی می توان گفت نهادینه کرده است. در این مقاله، ضمن بیان ضرورت ها، اهداف، ابعاد و کاربردهای ارزیابی کلان عملکرد، روند شکل گیری ارزیابی عملکرد در وزارت متبوع، رئوس فعالیت ها و اقدام های انجام شده و در دست انجام و چالش های پیش روی استقرار و نهادینه شدن کامل آن در آموزش عالی و پیشنهادهای لازم ارائه شده است.