فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۶۱ تا ۵٬۶۸۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر قدرت مدیرعامل بر عملکرد بانک، مدیران عامل می توانند در انجام مسئولیت پذیری اجتماعی و در مدیریت سود نقش داشته باشند و در حوزه گزارشگری مالی، باوجود پیامدهای متفاوت اعمال مدیریت سود در بانک ها و اثرات آن روی صنایع دیگر و اقتصاد کلان، بانک ها بیشتر از سازمان های غیرمالی به شیوه های مدیریت سود تمایل دارند. علاوه بر این، به دلیل عدم شفافیت و عدم تقارن اطلاعاتی، بانک ها ملزم به ارائه بازخورد به جامعه بیش از سایر صنایع هستند. براین اساس، پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر قدرت مدیرعامل بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و مدیریت سود بانک ها صورت گرفته است. بدین منظور نمونه پژوهش شامل 16 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران در بازه زمانی سال 1395 تا 1400 برای آزمون فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان دادند که، مسئولیت پذیری اجتماعی بر مدیریت سود بانک ها تأثیر منفی و معناداری دارند. این بدان معناست که افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و کاهش عدم شفافیت اطلاعات مالی و درنتیجه کاهش مدیریت سود بانک ها می شوند. همچنین یافته های پژوهش نشان دادند، قدرت مدیرعامل در تعدیل رابطه مسئولیت پذیری اجتماعی و مدیریت سود بانک ها نقشی ندارد.
شناسایی چالش های مدیریت واحدهای انتظامی در همه گیری ویروس کرونا- مورد مطالعه فرماندهی انتظامی ویژه غرب استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
161 - 196
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تأمین نظم و امنیّت جامعه در شرایط بحرانی و غیرطبیعی، سازمان های متولی آن را با چالش هایی مواجه می سازد. فرماندهی انتظامی ازجمله سازمان هایی است که حسب وظایف قانونی و مأموریت های سازمانی، لازم بود در زمان همه گیری ویروس کرونا، خدمات ارائه شده در شرایط قبل از کرونا را ادامه دهد که کاهش توان یگانی، خدمات انتظامی ارائه شده را از نظر کیفی و کمّی با چالش هایی مواجه می ساخت. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مطالعه چالش های مدیریت واحدهای انتظامی در زمان همه گیری ویروس کرونا در فرماندهی انتظامی ویژه غرب استان تهران بود.روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش اجرا و گردآوری داده ها، از نوع کیفی است که به منظور گردآوری داده های پژوهش، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. افراد شرکت کننده در تحقیق از بین فرماندهان و مدیران انتظامی ویژه غرب استان تهران انتخاب شدند که دارای سوابق مدیریتی در امور انتظامی استان در زمان شیوع و همه گیری ویروس کرونا بودند و تعداد 14 نفر به روش نمونه گیری هدفمند براساس رویکرد اشباع نظری انتخاب شدند. همچنین متون پیاده سازی شده مصاحبه ها مقوله بندی و سپس تحلیل و تفسیر داده ها به روش تحلیل محتوا صورت گرفت.یافته ها: براساس پاسخ افراد شرکت کننده در پژوهش، تعداد 38 چالش درون سازمانی و تعداد 17 چالش برون سازمانی در مدیریت واحدهای انتظامی در همه گیری ویروس کرونا در فرماندهی انتظامی ویژه غرب استان تهران شناسایی شد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد، اساسی ترین چالش های مدیریتی واحدهای انتظامی در همه گیری ویروس کرونا مربوط به حوزه نیروی انسانی، تجهیزات و امکانات و ساختار و مأموریت های سازمانی، همچنین ضعف در همکاری و هماهنگی بین سازمانی در اجرای دستورالعمل های ویژه کرونا بوده است که لازم است با در نظر گرفتن این چالش ها، فرماندهی کل انتظامی و انتظامی غرب استان تهران، برنامه ریزی مناسب و دقیق تری نسبت به مدیریت واحدهای انتظامی در موارد مشابه وضعیت کرونایی اتخاذ نماید و تعامل و هماهنگی با سایر سازمان ها به صورت هدفمند، پیگیری و اجرایی شود.
ارتباط رفتارهای رهبری خدمتگزار با افسردگی و اضطراب اجتماعی کارکنان در همه گیری کووید 19: تبیین نقش میانجی سرمایه اجتماعی شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
31 - 53
حوزههای تخصصی:
در نتیجه بیماری کووید 19، بسیاری از مشکلات روان شناختی در کارکنان ظاهر شده است. سبک رهبری خدمتگزار، سبکی حمایتی است که رضایت ارتباطی افراد را افزایش می دهد و این رضایت نیز عاملی مهم در کاهش فشارهای روان شناختی است. بنابراین به نظر می رسد عواملی چون انتخاب سبک رهبری خدمتگزار و افزایش روابط اجتماعی بتواند به کاهش چالش های روان شناختی در کارکنان کمک کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی سرمایه اجتماعی شخصی در رابطه بین رفتارهای رهبری خدمتگزار و افسردگی و اضطراب اجتماعی کارکنان در همه گیری کووید 19 است. روش پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی بوده و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری، کارکنان مجتمع فولاد استان گیلان به تعداد 419 نفر و تعداد نمونه آماری 221 نفر است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها، از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که بین رهبری خدمتگزار با سرمایه اجتماعی شخصی، رابطه مثبت و بین سرمایه اجتماعی شخصی با افسردگی، رابطه منفی وجود دارد. همچنین، رهبری خدمتگزار با افسردگی رابطه مستقیم دارد. تحلیل داده ها بیانگر این است که، سرمایه اجتماعی شخصی در رابطه بین رهبری خدمتگزار و افسردگی، میانجی جزئی است. همچنین، سرمایه اجتماعی شخصی با اضطراب اجتماعی رابطه منفی دارد. اما، رهبری خدمتگزار با اضطراب اجتماعی، رابطه ندارد. بنابراین، سرمایه اجتماعی شخصی در رابطه بین رهبری خدمتگزار و اضطراب اجتماعی، میانجی کامل است. بنابراین می توان ادعا کرد که سبک رهبری خدمتگزار باعث افزایش تمایل کارکنان به تعامل اجتماعی و کاهش آسیب پذیری روان شناختی در آن ها خواهد شد.
مدل پویای سنجش آمادگی جهت ورود به حوزه بانکداری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همگام با پیشرفت فناوری ها در حوزه اطلاعات و ارتباطات بانک ها به منظور راضی نگه داشتن مشتریان خود ناچار به تحول در سیستم های خود و استفاده از این فناوری های جدید هستند بدین منظور در زمینه ورود به عرصه های مختلف دیجیتال در حال برنامه ریزی هستند و ارزیابی از آمادگی آن ها جهت سنجش میزان و سطح موفقیت از اهمیت بالایی برخوردار است. مشخص کردن میزان آمادگی پذیرش، استفاده و به کارگیری فناوری های نوین و کاربردهای مرتبط با آن ها در درون و برون سازمان ها از جمله مواردی است که موردتوجه و تأکید است. این پژوهش با بررسی مبانی نظری، تجربی و همچنین مدل های موجود مرتبط با موضوع موردمطالعه، ضمن در نظر گرفتن نقاط قوّت و ضعف هر یک از آن ها؛ ابعاد و مؤلفه های آمادگی جهت پذیرش و ورود به حوزه بانکداری دیجیتال را با طبقه بندی جدیدتری از آن ها در قالب مدلی پویا ارائه نموده است. روش تحقیق این پژوهش ترکیبی (کیفی - کمی) و جامعه آماری آن صنعت بانکداری است. در فاز کیفی با 15 خبره دانشگاهی و نظام بانکی ایران، در قالب پنج راند پنل دلفی ارتباط برقرار شد و در نتیجه آن، عوامل اصلی مدل در قالب ابعاد و مؤلفه ها احصاء، استخراج و نهایی شده است. در فاز کمی پژوهش پیش فرض های مختلف در مدل مدنظر پژوهش برای نظام بانکی کشور، با استفاده از پویایی شناسی سیستم ها مورد آزمون و شبیه سازی قرار گرفت که نتایج آن حاکی از توجه و تمرکز مدیران، سیاست گذاران و بازیگران نظام بانکی کشور به متغیرهای اصلی پژوهش یعنی؛ آمادگی دیجیتال، سیاست های تشویقی و بهبود کیفیت سیستم می باشد.
ارتقا تجارب چند سطحی مشتری در نقاط تعامل پیش از خرید: یک طرح آزمایشی سناریو محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر شناسایی عوامل موثر بر ارتقا تجارب احساسی، شناختی و رفتاری مشتریان در حیاتی ترین نقاط تماس پیش از خرید است. در این راستا از یک طرح آمیخته اکتشافی در قالب دو مطالعه متوالی استفاده شده است. در مطالعه نخست، عوامل موثر بر تجارب پیش از خرید مشتریان از طریق رویکرد 7 مرحله ای سندلوسکی برای فراترکیب کیفی مطالعات، استخراج شده اند. بدین معنا که 1268 مطالعه اولیه در روند غربالگری (عنوان، چکیده و محتوا) وارد شده و به 48 مطالعه نهایی مرتبط به لحاظ محتوا و معتبر از نظر چک لیست ارزیابی مهارت های حیاتی تقلیل یافته اند. در مطالعه دوم، تمامی فاکتورهای موثر شناسایی شده، به تدریج در جریان 16 سناریو تجربی وارد شدند تا تاثیر دستکاری این عوامل بر متغیر وابسته (تجربه مشتری) مورد ارزیابی و آزمون قرار گیرد. نمونه پژوهشی در این مطالعه، 480 نفر از مشتریان هنرهای صناعی شهر شیراز بوده اند که از طریق روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس انتخاب شده اند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند عامله و برآورد میانگین حاشیه ای داده ها نشان می دهد که مولفه توصیه ها و ارجاعات اجتماعی با اکتساب بیشترین اندازه اثر، مهم ترین عامل در شکل دهی تجارب پیش از خرید مشتریان است و سایر فاکتورهای سطح آشنایی مشتری با نام تجاری، ارزش درک شده محصول، نوع رسانه انتخابی در فعالیت های ترویجی، سطح دسترسی اطلاعاتی، سطح شخصی سازی مزایا و پیشنهادات به ترتیب در اولویت های بعدی قرار می گیرند.
تبیین ابعاد و مولفه های چارچوب گزارش پایداری با رویکرد دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تبین ابعاد و مولفه های اصلی گزارش پایداری برای شرکت های ایرانی مبتنی بر مطالعه تطبیقی با چارچوب های بین المللی است.روش: در این پژوهش، پس ازتبین ابعاد ومولفه های اصلی گزارشگری پایداری طبق چارچوب بین المللی پیمان جهانی سازمان ملل، اهداف توسعه پایدار، طرح ابتکاری مدیریت جهانی و هیأت استانداردهای حسابداری پایداری ،از ۳۰ و ۲۱ نفر از خبرگان در دو مرحله، از طریق پرسشنامه ای حاوی مؤلفه های اصلی گزارش پایداری، نظر سنجی شده وداده ها به روش دلفی فازی مورد تحلیل قرار گرفته است.یافته ها:. یافته ها نشان می دهد از بین سی و نه مؤلفه اصلی گزارش پایداری استخراج شده از چارچوب های بین المللی، خبرگان در سی مولفه به توافق رسیده اند. و مدیریت انرژی، گازگلخانه ای و آلایندگی هوا و مدیریت آب و پساب بیشترین اهمیت را دارند.نتیجه گیری: در نهایت با طبقه بندی مولفه ها در پنج بعد ، عناصر گزارش پایداری تبین شده و چارچوب گزارش پایداری متناسب با شرایط ایران بدست آمد.این یافته ها نشان می دهد که مدیریت انرژی همچنان مشکل اصلی شرکت های ایرانی بوده و دسترسی ومدیریت زنجیره تامین آب همچنان دغدغه اصلی خبرگان تلقی می شود. دانش افزایی: با توجه به اینکه پژوهش حاضر از جمله پژوهش های است که برای اولین مرتبه به ابعاد وشاخص های گزارشگری پایداری برای شرکت های بورسی طبق الزامات رعایت حاکمیت شرکتی جدید می پردازد، می تواند، برای استفاده کنندگان وهمچنین سیاست گذاران سازمان بورس برای تدوین چارچوب گزارشگری پایداری در شرکت های ایرانی مفید باشد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر الهام گیری از مشتری در جوامع آنلاین برند با روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
165 - 198
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر بر الهام گیری از مشتری در جوامع آنلاین برند با روش دلفی فازی انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نظر نوع داده، آمیخته و بر مبنای پژوهش کیفی و کمی است که از نظر فلسفه پژوهش در زمره پژوهش های قیاسی استقرایی می گنجد. لذا پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که تعداد 30 نفر از آن ها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کیفی پژوهش، ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و آزمون درون کدگذار و میان-کدگذار تایید شد. هم چنین ابزارگردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه دلفی فازی است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد تایید شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و نرم افزار Atlas.ti و در بخش کمی از روش Delphi fuzzy استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از تأثیر عوامل ذکر شده بر الهام گیری از مشتری در جوامع آنلاین برند است که با توجه به شرایط پر رقابت کسب وکارها، مدیران و صاحبان کسب وکارها برای بهبود عملکرد خود بایستی به این عوامل توجه ویژه ای داشته باشند. از این رو، پرداختن به مقوله الهام گیری از مشتری می تواند مشتری را تحت تأثیر قرار دهد و نه تنها احتمال خرید و وفاداری آن ها را در پی دارد؛ بلکه رشد و بقای کسب وکارها را افزایش می دهد.
تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری هوشمند بر مبنای تئوری داده بنیاد
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری و بررسی چگونگی تأثیرگذاری عامل های مدل بر روی همدیگر و راهکارهای عملی در راستای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری می باشد. از این رو با توجه به رویکرد ترکیبی در بخش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق با 12 تن از خبرگان (مدیران آژانس های گردشگری و اساتید دانشگاه که دارای دارای مدرک تحصیلی مدیریت جهانگردی، مدیریت هتلداری و رشته کارآفرینی گردشگری می باشند)، به تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری پرداخته است. این الگو مشتمل بر شش تم اصلی: 1) شرایط علی (عوامل ساختاری، عوامل محیطی و عوامل رفتاری)؛ 2) شرایط زمینه ای(فرهنگ سازمانی، بلوغ سازمانی، یادگیری سازمانی، شرایط محیط کاری و چشم انداز سازمانی)؛ 3)شرایط مداخله گر (موانع سازمانی و موانع اطلاعاتی و انگیزشی)؛ 4) مقوله محوری(مدیریت و توسعه استعداد در بخش گردشگری)؛ 5) راهبردها(استعداد یابی، استعداد گماری، استعداد خواهی و استعداد داری)؛ 6) پیامدها(پیامدهای فردی، سازمانی و فراسازمانی) می باشد. سپس در گام دوم با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری در میان 300 نفر از مدیران و کارکنان آژانس های گردشگری مدل حاصله مورد برازش، اعتباریابی و آزمون قرار گرفت. در مرحله کمی براساس روش تحقیق همبستگی روابط میان متغیرهای مدل اولیه و ضرایب تأثیرگذاری هرکدام در تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری تعیین گردید. براساس نتایج آماری تحقیق به ترتیب شرایط علی با ضریب 28%، شرایط زمینه ای با ضریب 25% و شرایط مداخله گر 19% بر مقوله محوری تأثیرگذار بودند. کمترین تأثیرگذاری بر مقوله محوری مربوط به شرایط مداخله گر و بیشترین تأثیرگذاری مربوط به شرایط علی است. همچنین میزان تأثیرگذاری مقوله محوری بر راهبردها 37% ، میزان تأثیرگذاری شرایط زمینه ای بر راهبردها 33% و میزان تأثیرگذاری شرایط مداخله گر بر راهبردها 16% می باشد که بیشترین تأثیر مربوط به مقوله محوری است. تأثیر راهبردها در مدل بر پیامدهای 61% بوده است.
آیا استانداردهای حسابرسی مهم هستند؟
حوزههای تخصصی:
درک صحیح نقش اقتصادی استانداردهای حسابرسی یک قدم مهم به سمت بهبود بازدهی و کارایی حسابرسی است. در این مقاله، من بیان می کنم که استانداردهای حسابرسی زمانی بیشترین اهمیت را دارند که یک حسابرس ممکن است برای حسابرسی ضعیف مشوق داشته باشد. در حالی که این نتیجه گیری ممکن است غافلگیرکننده نباشد، اما شرایطی که تحت آن استانداردها ممکن است دارای اثر مطلوب بر روی کیفیت حسابرسی باشند یا نه کمتر آشکار هستند. به طور ویژه تر، من تعدادی از مشاهدات در مورد اینکه استانداردها چه کارهایی می توانند انجام دهند را ارئه می کنم: استانداردها می توانند (1) فقدان قابلیت مشاهده ی نتیجه ی حسابرسی را با تمرکز بر فرآیند حسابرسی جبران کنند، (2) به طور نسبی مزیت اطلاعاتی در اختیار حسابرس به عنوان یک متخصص حرفه ای را کاهش می دهند که ممکن است حسابرس را تشویق کند تا حسابرسی ضعیف انجام دهد؛ (3) تنوع تقاضا در بین ذینفعان مختلف را متعادل کنند که ممکن است حسابرس را به سمت پایین ترین مخرج رایج سوق دهند و یک بازار براساس انتخاب معکوس را ایجاد کنند؛ و (4) یک معیار فراهم کنند که تنظیم مسئولیت قانونی حسابرس در رویداد یک حسابرسی زیراستاندارد را تسهیل می کند. اگرچه من همچنین تعدادی از مشاهدات در مورد اینکه استانداردها نباید انجام دهند نیز ارائه می کنم: استانداردها نباید (1) استفاده از قضاوت توسط حسابرسان را دلسرد کنند؛ (2) تقاضای بالقوه برای سطوح جایگزین ارزشمند اقتصادی از اطمینان را محدود کنند؛ (3) به روتین رویه ای بیش از حد یا استانداردسازی در اجرای حسابرسی منجر شوند؛ و (4) براساس یک دستورالعمل اجرای قانون تعیین شوند. در انتها، فراتر رفتن استانداردها از حدود، ارزش اقتصادی حسابرسی را برای بسیاری از ذینفعان کاهش می دهد و منجر می شود به فشار اجرت برای شرکت های حسابرسی. خوشبختانه، این نگرش ها می توانند مباحث آینده در مورد سطح و انواع استانداردها را آگاه سازند که برای حرفه ی حسابرسی مناسب می باشند.
واکاوی محرک های گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی اسلامی شرکت: کاربست فراترکیب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال سوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
289 - 316
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی، دسته بندی و اولویت بندی محرک های گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی اسلامی شرکت است. در این پژوهش با رویکرد پژوهش کیفی و فراترکیب (متاسنتز) که شامل گام های ۷ گانه سندلوسکی و بارسو است، به ارزیابی و تحلیل نظام مند 37 مورد از یافته های پیشین پرداخته شده است. در انتها نظر 29 نفر از خبرگان و اساتید، به وسیله پرسشنامه در سال 1400 جمع آوری شده و با استفاده از روش کمّی آنتروپی، به تعیین ضریب اثر محرک های شناسایی شده، پرداخته شد. در این پژوهش 78 محرک شناسایی شد که در 14 مقوله و 6 بُعد اصلی دسته بندی شدند. باتوجه به یافته های پژوهش، در بین مؤلفه های شناسایی شده، مواردی مانند خیریه، حفاظت از منابع طبیعی، پرداخت زکات، آموزش و پشتیبانی از آموزش و بیانیه انطباق شرع نسبت به سایر مؤلفه ها از اهمیت بیشتری برخوردارند. با توجه به نتایج پژوهش، با افزایش آگاهی عمومی به تدریج توقعات از گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی اسلامی شرکت نیز افزایش یافته و انتظار می رود، محرک ها و فشارها بتوانند منجر به انسجام این نوع گزارشگری شوند.
مطالعۀ تطبیقی عوامل مؤثر بر سرعت تعدیل ساختار سرمایه در بین صنایع بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دارایی و تامین مالی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
101 - 120
حوزههای تخصصی:
اهداف: شرکت ها با توجه به ویژگی های خاص خود، با هزینه های تعدیل متفاوتی مواجه می شوند و درنتیجه با سرعت های متفاوتی به سمت اهرم هدف حرکت می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی عوامل مؤثر بر سرعت تعدیل ساختار سرمایه در بین شرکت های خدماتی و تولیدی بورس اوراق بهادار تهران است.روش: برای آزمون فرضیه ها از اطلاعات 137 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال های 1398-1392 استفاده شد. پس از محاسبه متغیرهای پژوهش، برای آزمون فرضیه ها الگوی رگرسیون داده های ترکیبی به کار گرفته شد. به منظور انتخاب از بین روش های الگوهای رگرسیونی ترکیبی و الگوی داده های تابلویی از آزمون Fلیمر استفاده و روش داده های تابلویی انتخاب شد و نتایج آزمون هاسمن هم استفاده از الگوی اثرات ثابت را تأیید کرد.نتایج: نتایج نشان دهنده آن بود که سرعت تعدیل ساختار سرمایه صنایع تولیدی بزرگ تر از شرکت های خدماتی است. سرعت به دست آمده برای شرکت های خدماتی 73 درصد و صنایع تولیدی 85 درصد است که نشان دهنده سرعت زیاد تعدیل ساختار سرمایه است که در کاهش احتمال وقوع بحران های مالی ناگهانی در اقتصاد موثر است.
بررسی نقش میانجی ارزش ویژه برند در تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر پاسخ مشتری (مورد مطالعه: برند لاکچری درسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
47 - 74
حوزههای تخصصی:
توسعه رسانه های اجتماعی، صاحبان کسب وکارها را به تفکر پیرامون این رسانه ها به عنوان ابزاری جهت ارتباط هرچه بیشتر با مشتریان و معرفی محصولات و خدمات خود واداشته است. یکی از چالش های مهم در این زمینه، اندازه گیری تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر موفقیت یک برند می باشد. ازاین رو، هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه برند و رفتار مصرف کننده در بین مشتریان برند درسا که دنبال کننده صفحات این برند در رسانه های اجتماعی نیز هستند، می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی بوده که به صورت پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کاربران رسانه های اجتماعی که صفحات رسمی برند درسا را در این رسانه ها دنبال می کنند می باشند. از طرفی دیگر، علت انتخاب چرم درسا این است که این برند در رسانه های اجتماعی مخصوصاً اینستاگرام به ارائه فعالیت های تبلیغاتی و برندسازی مشغول است. در این پژوهش حجم نمونه 200 نفر می باشد. همچنین در این تحقیق از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان روش نمونه گیری استفاده شده است. بر اساس نتایج مقدار معناداری و ضرایب مسیر، بازاریابی رسانه های اجتماعی بر پاسخ مشتری و ارزش ویژه برند تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین ارزش ویژه برند بر پاسخ مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد. زیرا مقدار معناداری تمامی فرضیه های مستقیم تحقیق در سطح اطمینان 95 درصد از 1.96 بزرگ تر می باشد. همچنین در این تحقیق جهت بررسی فرضیه چهارم تحقیق از شاخص VAF یا همان شمول واریانس استفاده شده است. با توجه به اعداد به دست آمده می توان نتیجه گرفت که ارزش ویژه برند در تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر پاسخ مشتری در برندهای لاکچری نقش میانجیگری کامل دارد؛ یعنی متغیر میانجی ما تمام اثر متغیر مستقل بر وابسته را منوط به حضور خود می کند.
طراحی الگوی شایستگی های حماسی افسری بر مبنای آموزه های تربیتی شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۰
123 - 152
حوزههای تخصصی:
برخورداری سازمان های دفاعی از سرمایه های انسانی شایسته متناسب با ماهیت ماموریت و فرهنگ حاکم بر آنها توانمندی و آمادگی رزمی آنها را ارتقا خواهد داد. با توجه جایگاه فرهنگ ملی و حماسی ایرانی این مقاله شایستگی های حماسی نظامیان را بر مبنای آموزه های تربیتی شاهنامه فردوسی شناسایی و طبقه بندی کرده است. این پژوهش کاربردی با رویکرد کیفی و راهبرد تحلیل مضمون انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش شامل آموزه های تربیتی شاهنامه فردوسی در ارتباط با نظامیان است که با روش بررسی اسناد و مدارک و به صورت هدفمند انتخاب و با کمک ابزار شبکه مضامین تحلیل و گزارش شده اند. تلفیق و مقوله بندی شایستگی های حماسی شناسایی شده نشان داد این شایستگی ها در هفت مقوله اصلی قابل طبقه بندی هستند: شایستگی های اعتقادی، شایستگی های ارزشی، شایستگی های نگرشی، شایستگی های شخصیتی، شایستگی های شناختی و روانشناختی و شایستگی های رفتاری و جسمانی. بر این اساس، اسطوره های حماسه ساز معرفی شده در شاهنامه الگوهایی از سلحشوری اخلاق مدار بوده اند. ترویج آموزه های تربیتی مرتبط با آنان در میان نظامیان می تواند به پرورش شایستگی های افسری مبتنی بر فرهنگ ایرانی مساعدت کند. نتایج این پژوهش می توانند به عنوان منبعی غنی از آموزه های فرهنگ ملی ایران در تدوین الگوی جامع شایستگی های افسری مورد استفاده قرار گیرد و در برنامه های تربیت افسری نیز به مثابه راهنمای پرورش روحیه حماسی افسران در مسیر تلاش برای تامین امنیت پایدار میهن و اجرای بهینه وظایف و ماموریت های محوله بهره برداری شود.
روندنگاری تحقیقات در حوزه حکمرانی مشارکتی: ترسیم نقشه هم زمانی و هم رخدادی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
782 - 806
حوزههای تخصصی:
هدف: خصلت ساختار جامعه امروزی، به گونه ای است که بدون مشارکت و همراهی مردم در فرایند تصمیم گیری و اجرا و نظارت امور، نمی توان به اجرای موفق طرحی امیدوار بود. به دلیل اهمیت زیاد حکمرانی مشارکتی در موفقیت یک نظام سیاسی و اداری، بررسی انتشارات علمی در این حوزه شایان توجه است. یک متخصص در زمینه حکمرانی مشارکتی، می تواند ضعف ها و قوت های مختلف حوزه پژوهش را کشف و تجزیه وتحلیل کند؛ اما بدیهی است که حجم انبوه اسناد تحقیقات در دسترس، این امر را دشوار و وقت گیر می کند. بنابراین، استفاده از ابزارهای پشتیبانی علمی برای کشف ساختار مفهومی یک محدوده مورد مطالعه، ارزشمند و ضروری است. هدف از این مقاله، پاسخ به مجموعه ای از سؤال های پایه ای مرتبط با تولیدات علمی و ارزیابی روند تحقیقات منتشر شده در حوزه حکمرانی مشارکتی، به عنوان یکی از حوزه های بسیار کاربردی و مهم در علوم مختلف، به ویژه علوم سیاسی و مدیریت دولتی با استفاده از تحلیل هم واژگانی است.
روش: این مقاله با استفاده از فنون علم سنجی، به بررسی تولیدات علمی در حوزه حکمرانی مشارکتی، از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۲۳، در پایگاه وب آو ساینس، به عنوان پایگاه داده مرجع می پردازد. در این پژوهش از نرم افزارها وی اُاِس ویور و اکسل برای تحلیل داده ها و نمایش نمودارهای پراکندگی انتشارات در بین کشورهای مختلف و نحوه توزیع آن ها در مجلات استفاده شده است. با بررسی ۳۵۸۰۰ مدرک علمی در حوزه پژوهش، ۷۰۷۷۱ کلمه کلیدی شناسایی شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که تعداد انتشارات در این حوزه، طی سالیان گذشته سیر بسیار صعودی داشته که نشان دهنده اهمیت یافتن حکمرانی مشارکتی در بین پژوهشگران است. در این بین، کشورهای آمریکا با ۸۸۶۲ مدرک، انگلستان با ۵۵۴۷ مدرک، چین با ۳۸۳۳ مدرک، استرالیا با ۳۱۳۲ مدرک و هلند با ۲۷۹۹ مدرک بیشترین انتشارات را در این حوزه ثبت کرده اند. بررسی حوزه های موضوعی پژوهش ها نشان می دهد که بیشترین تمرکز در تولید علم در حوزه حکمرانی مشارکتی، در بخش های علوم محیط زیست، منابع طبیعی، اکوسیستم ها و شرکت هاست. یافته های حاصل از تحلیل هم رخدادی واژگان نشان می دهد که مفاهیم «مدیریت»، «شبکه» و «خط مشی» بیشترین پیوند را با مفهوم حکمرانی مشارکتی دارند.
نتیجه گیری: ترسیم ساختار مفهومی حکمرانی مشارکتی نشان می دهد که محتوا و کارکرد اصلی حکمرانی، خط مشی گذاری است و ساختار و نحوه هماهنگی میان اجزا، عناصر، نهادها و سازمان ها، بر اساس «شبکه» شکل می گیرد و اجرای حکمرانی به واسطه «مدیریت» صورت می پذیرد. با تحلیل نقشه هم زمانی کلمات کلیدی نیز می توان به این نتیجه رسید که مشارکت در سال های قبل از ۲۰۱۰، در سطح خُرد (مانند شرکت ها و سازمان ها) مطرح بوده است؛ ولی در سال های نزدیک به ۲۰۲۲ در سطح کلان (مانند حکمرانی و سیاست) مطرح می شود. با توجه به اینکه حکمرانی مشارکتی و مردمی، در سال های اخیر در کانون توجه مسئولان و مدیران کشور قرار گرفته است، نتایج این پژوهش می تواند به ترویج ادبیات این حوزه کمک شایانی کند و همچنین، برای پژوهشگرانی که تمایل دارند در این حوزه پژوهش کنند، در فهم وضعیت دانش موجود و هدایت سیاست های علمی راه گشا باشد. با توجه به روندنگاری انجام شده، در پایان، موضوعات پیشنهادی پژوهشی، به منظور فراگیری بیشتر دانش حکمرانی مشارکتی ارائه شده است.
راه کارهای نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش تولید محتوا در بخش خبر سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
237 - 256
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی راه کارهای نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش تولید محتوا در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر خبر صداوسیما بوده است.
روش: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از حیث ماهیت داده های استفاده شده کیفی است. گردآوری اطلاعات کتابخانه ای این پژوهش، به صورت اسنادی و نیز مطالعات میدانی مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه خبر صداوسیما بوده است.
یافته ها: یافته های پژوهش مشتمل بر ۱۶ تم اصلی کاربردی و سازنده بود که در سه دسته راه کار ها، موانع و عوامل پیش برنده نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش خبر صداوسیما معرفی شد. مبتنی بر یافته های پژوهش، در صورتی سازمان صداوسیما می تواند در مرحله اجرایی شدن سیاست های بالادستی در میان عناصر زنجیره ارزش خبر موفق عمل کند که در وهله نخست، سیاست گذاران آن با حوزه برنامه سازی در خبر، عملیات خبر و همچنین، دانش سیاست گذاری آشنا باشند. در وهله دوم، این سیاست ها به خوبی به عناصر زنجیره ارزش خبر انتقال داده شود و با پیوست های چگونگی اجرای سیاست ها، عناصر زنجیره ارزش خبر را به طور کامل در خصوص سیاست توجیه کند.
نتیجه گیری: در این راستا اگر در اجرای سیاست ها، به سردبیر و خبرنگار که دو عنصر مهم زنجیره ارزش خبر هستند و بیشترین تأثیر را روی خبر دارند، توجه بیشتری شود، نتیجه اجرای سیاست ها به خوبی روی خروجی خبر مشاهده خواهد شد. نکته مهم این است که در قسمت ارزیابی اجرای سیاست ها، فقط به جنبه های کمّی و کیفی تحقق سیاست توجه می شود، در صورتی که لازم است جنبه اثربخشی در مخاطب نیز در کانون توجه قرار گیرد.
تبیین مضمون های مدیریت عملکرد کارکنان در پرتو نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
189 - 223
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کارکردهای منابع انسانی، مدیریت عملکرد کارکنان می باشد. یک سیستم مدیریت عملکرد مؤثر می تواند عملکرد کارکنان را در چارچوب اهداف سازمان هدایت کرده و عملکرد آنان و متعاقباً سازمان را ارتقاء بخشد. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و مؤلفه های مدیریت عملکرد کارکنان با توجه به ارزش های اسلامی و بر اساس آموزه های نهج البلاغه می باشد. پژوهش از نوع کیفی بوده و بر اساس روش تحلیل مضمون صورت گرفته است. پس از مطالعه ی نهج البلاغه، 320 مضمون پایه استخراج گردید که با توجه به ارتباط معنایی در قالب 86 مضمون سازمان دهنده و 8 مضمون فراگیر تقسیم بندی شده اند. مضامین فراگیر مدیریت عملکرد شامل ترسیم چشم انداز مشترک، تبیین شاخص های عملکرد مدیران، تبیین شاخص های عملکرد کارکنان، توسعه ی یادگیری پایدار، ارتقاء بالندگی فردی، پایش و سنجش عملکرد، جبران خدمت و کیفر خطاکاران می باشد. 7 مضمون سازمان دهنده به عنوان شاخص ترسیم چشم انداز مشترک، 9 شاخص عملکرد برای مدیران، 16 شاخص عملکرد برای کلیه ی کارکنان سازمان، 14 مضمون سازمان دهنده به عنوان شاخص های توسعه یادگیری پایدار، 9 مضمون سازمان دهنده برای ارتقاء بالندگی، 20 مضمون سازمان دهنده به عنوان شاخص های پایش و سنجش عملکرد، 6 شاخص برای جبران خدمت ونهایتاً 5 شاخص برای کیفر خطاکاران از نهج البلاغه استخراج گردیده است.
جامعه ریسک جهانی، بازپیکره بندی دین و سازمان های دینی فرا ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
1 - 34
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بازپیکره بندی دین در جامعه ریسک جهانی می پردازد. ظهور و بسط مخاطرات در مقیاسی جهانی، چالشی جدی برای بسیاری از سازه های اجتماعی ایجاد نموده است. هدف محوری این پژوهش، وارسی نقش دین در جامعه جهانی ریسک است. این هدف در قالب وارسی و پاسخ به چهار پرسش محوری حول چیستی جایگاه دین در جامعه ریسک جهانی پیگیری خواهد شد. رویکرد غالب این پژوهش کیفی، و روش آن از نوع توصیفی و اکتشافی است. نشان داده خواهد شد که پیدایش و گسترش مخاطرات و بحران ها در مقیاسی جهانی، جوامع مختلف را در معرض تحولات بنیادین قرار داده اند. این ریسک ها بیش از آنکه از طبیعت یا نیرویی خارجی ناشی شده باشند، برآمده از نتایج ناخواسته و عوارض جانبی قرن ها تلاش و سیاست های انسان مدرن جهت عقلانی سازی و متعین سازی جهانی عینی بوده اند. علم، تکنولوژی و بسیاری از نهادهای عقلانی که زمانی قرار بود پیشرفت و رفاه را برای انسان مدرن به ارمغان بیاورند خود به مهمترین تهدید و منشا خلق انواع ریسک ها بدل شده اند. سیطره و تعیین کنندگی ریسک ها در مقیاسی جهانی، جهان معاصر را در مقیاسی گسترده در معرض یک تحول بنیادین قرار داده اند، اما این یک تحول ساده و گذر از یک نظم و به نظم جدیدی نیست. این تحول قدم گذاشتن به عرصه عدم تعین ها، نااطمینانی ها و سیالیت هاست. در این روند بسیاری از نهادهای اجتماعی در معرض نوعی چالش و استحاله بنیادین قرار گرفته اند و این زمینه را برای بازپیکره بندی جوامع گوناگون فراهم نموده است. در این مقاله، این روند جهانی ذیل نظریه جامعه ریسک جهانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سعی خواهد شد ضمن مرور عوامل و همچنین ویژگی های این جامعه، بر تاثیرات عمیق جهانی شدن ریسک ها بر دین در عصر معاصر تمرکز شود. برخی از پیامدها و همچنین ظهورات دین در جامعه ریسک جهانی مورد واکاوی قرار خواهند گرفت. در نهایت به شکلی مبسوط به یکی از مهمترین ظهورات دین در روند جهانی شدن ریسک ها، یعنی سازمان های دینی فراملی و همچنین ویژگی ها، اشکال و نمودهای بنیادین آنها پرداخته خواهد شد.
نقش حاکمیت شرکتی بر موفقیت سرمایه گذاری های مشترک بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
61 - 80
حوزههای تخصصی:
حاکمیت شرکتی از جمله عوامل موفقیت سرمایه گذاری های مشترک بین المللی می باشد. با وجود این اهمیت، در مورد اینکه نظام حاکمیتی چگونه بر بهبود عملکرد و بهره وری سرمایه گذاری های مشترک بین المللی تأثیر می گذارد و همچنین چگونه منجر به عملکرد نوآورانه در اتحادهای مذکور خواهد شد، نیاز به پژوهش های بیشتری است تا یافته های حوزه حاکمیت شرکتی در حالت عام را به توان به مفهوم سرمایه گذاری های مشترک بین المللی به عنوان یک شرکت ثالث تازه تأسیس نیز تسری داد؛ اما واقعیت این است که نظر به پیچیدگی این مفهوم، تعمیم ابعاد مختلف حاکمیت شرکتی در حالت عام به سرمایه گذاری های مشترک بین المللی، دقت هوشمندانه می خواهد. به همین دلیل، این تحقیق سعی دارد تا ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر بهبود بهره وری و عملکرد در تشکل های یاد شده، بر نحوه نقش آفرینی مجموعه این عوامل بر عملکرد نوآورانه در این تشکل ها بپردازد. برای دستیابی به هدف مذکور با استفاده از روش مرور نظام مند، 400 پژوهش استخراج شد که از میان آنها، 60 مقاله عمیقاً بررسی گردیدند. در نهایت 3 عامل متجلی در قرارداد همکاری و مؤثر بر بهبود بهره وری و عملکرد و همچنین 5 عامل که به طور مستقیم بر این مقوله تأثیر دارند، به همراه تبیین نحوه نقش آفرینی مجموعه این عوامل بر عملکرد نوآورانه در این تشکل ها، شناسایی شدند.
نقش متقابل مهندسی نرم افزار مدل رانده و سکوی توسعه کم کد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
225 - 257
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر شاهد رشد چشمگیر «سکوهای توسعه ی کم کد» هم در جلب توجه بازار و هم دانشگاه بوده ایم. سکوهای کم کد، سکوهای توسعه ی برنامه های کاربردی به صورت بصری هستند که معمولاً روی ابر اجرا می شوند و نیاز به کدنویسی دستی را کاهش می دهند. همچنین، توسط توسعه دهندگان غیرحرفه ای با دانش محدود در برنامه نویسی مورد استفاده قرار می گیرند. در این مقاله، ابتدا ویژگی های سکوهای شناخته شده مورد بررسی قرار می گیرد تا مزایای این رویکرد بررسی شود. با توجه به این که سکوهای کم کد در بسیاری از اهداف و ویژگی ها با رویکردهای مهندسی مدل رانده مشترک هستند، لازم است جایگاه سکوی کم کد در مقایسه با این رویکردها مورد بررسی قرار گیرد و نقاط ضعف و قوت هر دو مشخص شود. یکی از دلایل استقبال از سکوی کم کد استفاده از رایانش ابری است، که اکثر رویکردهای مهندسی مدل رانده از آن بی بهره بوده اند. بنابراین، در این مقاله به بررسی راهکارهای استفاده از رایانش ابری در مهندسی مدل رانده جهت کاربرد این رویکردها برای ایجاد سکوهای کم کد می پردازیم و این موضوع را روی یک مطالعه موردی برای زبان مدل سازی قرارداد هوشمند پیاده می کنیم.
ارائه الگوی آموزش حسابداری در دانشگاه نسل سوم و چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
135 - 156
حوزههای تخصصی:
تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تغییرات سریع علم و فناوری، تحول محیط تجاری و پیچیدگی کسب و کارهای امروزی، انتظارات از نیروی کار و حسابداران را افزایش داده است. بنابراین در پاسخ به انتظارات جدیدِ کسب و کارها و جامعه از دانشگاه ، تجدید نظر در برنامه آموزش حسابداری ضروری به نظر می رسد. هدف اصلی پژوهش حاضر، طراحی الگوی جامع آموزش حسابداری در دانشگاه نسل سوم و چهارم است. بدین منظور طی مصاحبه عمیق با اساتید و صاحب نظران حوزه حسابداری و خبرگان آموزش عالی داده های پژوهش گردآوری شده و با استفاده از روش شناسی کیفی نظریه زمینه بنیاد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل و کدگذاری داده ها در سطوح باز، محوری و انتخابی، در مرحله نهایی با مفهوم سازی و انتزاع، الگوی جامع آموزش حسابداری در دانشگاه نسل سوم و چهارم استخراج گردید. خروجی و دستاورد پیاده سازی الگوی پژوهش، می تواند به طور خاص برای بازنگری برنامه های آموزشی رشته حسابداری و همچنین به طور عام بر نحوه تعامل دانشگاه و رشته حسابداری با صنعت و جامعه در جهت بهبود کارآفرینی و نیز رشد و توسعه پایدار جامعه کمک نماید.