فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۲۱ تا ۴٬۹۴۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
177 - 198
حوزههای تخصصی:
منطقه هورامان که در غرب زاگرس مرکزی قرار دارد، محدوده ای کوهستانی با رودخانه های پرآبی است که تداوم جریان آنها دره ها و تنگه هایی عمیق و باریک را ایجاد نموده است. دره ها و تنگه های پرآب و حاصلخیزی که طی هزاران سال معابر تردد جوامع انسانی بوده اند. این دره های سرسبز و غنی نخستین بار توسط انسان های عصر پارینه سنگی استقراری و پس از آن طی هزاران سال سکونتگاه گروه های انسانی بوده است. طی این دوران برقراری ارتباط و تعاملات فرهنگی صورت گرفته در این دره های از طریق مسیرهای مواصلاتی موجود در امتداد آنها صورت می پذیرفت. گاهاً این مسیرهای ارتباطی به وسیله عوارض متعدد طبیعی همچون دره ها، رودخانه ها، پرتگاه ها و ... از هم مجزا می گردیدند؛ از این رو ساکنان منطقه با ایجاد پل هایی زمینه اتصال و ارتباط مسیرها را به یک دیگر فراهم می نمودند. بررسی های باستان شناسی در مجموع منجر به شناسایی ۲۳ پل (یا بقایای ۲۳ پل) در سراسر گستره هورامان شده است. این پل ها تحت تاثیر عوامل متعددی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و ... شکل گرفته اند. در این میان نقش عوامل طبیعی به نسبت دیگر عوامل محسوس تر است. در این میان شناخت عوامل طبیعی موثر و میزان تاثیرگذاری آنها در شکل گیری پل ها مسئله اساسی نوشتار پیش رو است. از این رو، با هدف آگاهی از تاثیر و نقش عوامل جغرافیایی موثر در شکل گیری پل ها، موقعیت مکانی ۲۳ پل شناسایی شده به کمک نرم افزار ArcGis با لایه های جغرافیایی هم پوشانی و داده های حاصل مورد تجزیه و تحلیل باستان شناختی قرار گرفت. این فرآیند نهایتاً منجر به شناخت دلایل و میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل محیطی و جغرافیایی طبیعی هورامان در شکل گیری، توسعه، تداوم و متروک شدن پل ها شد. بر پایه مطالعات صورت گرفته ناهمواری، طبقات ارتفاعی، جهت و میزان شیب و شبکه زهکشی مهمترین عوامل جغرافیایی در شکل گیری، توسعه، تداوم و متروک شدن پل های باستانی هورامان طی ادوار مختلف بوده اند.
خوشه بندی محرک های مؤثر بر رفتار انتخاب کانال مشتریان در بستر خرده فروشی همه کاناله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی ده سال اخیر پژوهش های گسترده ای در حوزه محرک های رفتار انتخاب کانال مشتریان در بستر خرده فروشی همه کاناله انجام شده است. مرور این پژوهش ها نشان می دهد که پراکندگی نتایج و تنوع روش هایی که این پژوهش ها به کار گرفته اند، زیاد است؛ از این رو انجام دادن یک مطالعه جامع با مرور سیستماتیک برای خوشه بندی نتایج و تحلیل های مطالعات مرتبط گذشته ضروری است. در این راستا، محققان در پژوهش حاضر با هدف خوشه بندی محرک های مؤثر بر رفتار انتخاب کانال مشتریان در بستر خرده فروشی همه کاناله انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع مطالعات علم سنجی و جامعه آماری شامل تمامی مطالعات نمایه شده در مخزن علمی اسکوپوس طی سال های 1996 تا اکتبر 2024 به تعداد 5333 مطالعه است. پس از اعمال معیارهای ورود (مقاله های انگلیسی چاپ شده در مجله های معتبر) اطلاعات استنادی تعداد 738 مطالعه مرتبط و معتبر از مخزن علمی اسکوپوس استخراج و وارد نرم افزار بسته نرم افزاری بیبلیومتریک در R و نرم افزار Vosviewer شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که رشد واقعی مقاله ها از سال 2013 اتفاق افتاده و پراستنادترین مقاله مربوط به Abhishek et al. (2016) بوده است و دو کشور آمریکا و چین در صدر تولیدکننده های مقاله های حوزه پژوهش هستند. خوشه بندی مطالعات به تعیین سه خوشه اصلی شامل خوشه 1 (خوشه قرمز): تجربه مشتری در خرده فروشی همه کاناله، خوشه 2 (خوشه سبز): مهاجرت کانال مشتری (Customer Channel Migration) در خرده فروشی همه کاناله و خوشه 3 (خوشه آبی): پیکربندی سیستم توزیع همه کاناله برای هدایت مشتریان انجامید. نتایج نشان داد که خرده فروشان برای جذب و ماندگاری مشتریان لازم است تجربه های آنها را در استفاده از خرده فروشی همه کاناله بهینه کنند تا تجربه خریدی یکپارچه را در چندین نقطه تماس ایجاد کنند و در نتیجه، سطح رضایت مصرف کننده را افزایش دهند.
تحلیل فضایی تاب آوری در برابر مخاطره سیلاب، مطالعه موردی: محلات منطقه یک شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرنشینی و گسترش بیش از حد شهرها باعث تخریب زیستگاههای طبیعی و چشم انداز منفی برای آنها شده است. در پاسخ به این فشار انسانی، طبیعت و عناصر آن در قالب مخاطرات طبیعی عکس العمل خود را نشان میدهند. یکی از این مخاطرات سیلابها، جریانهای شدید رودخانه ها و طغیان رود دره ها می باشند که هر ساله باعث وارد آمدن خسارتهای سنگین به شهرها میشوند. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است که با روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای و آمارهای رسمی کشور انجام گرفته است. محدوده مورد مطالعه این تحقیق محلات منطقه یک شهرداری تهران میباشند. شاخصها به روش فازی بی مقیاس و سپس با استفاده از روش GWR مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده در زمینه شاخص نهایی تاب آوری بیانگر آن بود که 30 درصد محلات دارای تاب آوری زیاد و 15 درصد دارای تاب آوری بسیار زیاد بودند. 22 درصد محلات دارای تاب آوری متوسط بودند. از این میان، محلات گلها، تجریش و زعفرانیه تحت تاثیر رودخانه بودند. دقیقا به مانند تعداد محلات واقع در دسته با تاب آوری زیاد، 30 درصد محلات نیز در دسته با تاب آوری کم قرار می گرفتند. اکثر این محلات در نیمه شمالی شرق منطقه واقع شده اند.
واکاوی فرایند انگیزه سوت زنی در سازمان؛ مبتنی بر استراتژی نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: سوت زنی از زوایای مختلفی موردتوجه پژوهشگران بوده اما بر اساس آمارها، ازجمله مقالات نمایه شده در دو پایگاه داده علوم انسانی و نورمگز، از مجموع 76 مقاله تنها 2 مقاله فرایند سوت زنی را بررسی کرده اند و جای خالی نگاه فرایندی به این مفهوم مخصوصاً با روش های عمیق کیفی حس می شود. هدف پژوهش حاضر تدوین فرایند انگیزه سوت زنی می باشد تا عوامل شخصی، سازمانی و اجتماعی مؤثر بر سوت زنی شناسایی شود.روش پژوهش: پژوهش حاضر بر مبنای جهت گیری بنیادی، روش کیفی و استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه حسابداری و مالی در شهر تهران می باشند که دو ویژگیِ سابقه کاری بالاتر از ده سال و تجربه درگیر شدن در فرایندهای سوت زنی را داشته اند. نمونه آماری 26 نفر ازاین افراد هستند که به روش گلوله برفی انتخاب شدند.یافته ها: پژوهش نشان داد که محرک های فردی مانند شخصیت یا تعهد سازمانی، شرایط سازمانی مانند قوانین کارآمد و سرمایه اجتماعی و درنهایت ارزش های اجتماعی در افراد می تواند آن ها را به سمت سوت زنی سوق دهد. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: سوت زنی علاوه بر قوانین و زمینه های سازمانی، وابسته به ویژگی های شخصی مانند شجاعت و مسئولیت پذیری و همچنین وابسته به ارزش های اجتماعی می باشد. لذا بر اساس یافته های پژوهش، نمی توان صرفاً با ابلاغ قوانین انتظار داشت مبارزه با فساد از طریق سوت زنی به نتیجه برسد چرا که افراد به خاطر تفاوت های شخصی و اجتماعی ،واکنش متفاوتی به این قوانین خواهند داشت.
الگوی ارزیابی اجرای خط مشیهای توسعه شهری مبتنی بر هوشمندسازی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی اجرای سیاست های توسعه شهری برای ارزیابی اثربخشی آن ها و هدایت تصمیم های خط مشی آینده بسیار مهم است. هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی الگوی ارزیابی اجرای خط مشی های توسعه شهری مبتنی بر هوشمندسازی شهری بود.روش شناسی : برای نیل به این مقصود از رویکرد آمیخته متوالی اکتشافی استفاده شد، بدین صورت که در مرحله کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا، ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی ارزیابی اجرای خط مشی های توسعه شهری مبتنی بر هوشمندسازی شهری از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان، احصاء شد، لذا در این مرحله سه مقوله اصلی، سیزده مقوله فرعی با شصت و چهار شاخص به دست آمد. در مرحله کمی، برای اعتبارسنجی الگو، از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد، بدین صورت که پرسشنامه ای براساس عوامل احصاء شده در مرحله کیفی، طراحی و در بین 120 نفر مدیران شهری شهرهای ساحلی استان مازندران، توزیع شد تا روابط بین شاخص ها و مقوله ها ارزیابی شود. داده های مرحله کمی با استفاده از نرم افزار Smart Pls نسخه 3 مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته های حاصل از دو مرحله کیفی و کمی نشان داد که الگوی ارزیابی اجرای خط مشی های توسعه شهری مبتنی بر هوشمندسازی شهری شامل ارزیابی پیشران های اجرای خط مشی توسعه شهری(اهداف و استانداردهای خط مشی توسعه شهری مبتنی بر هوشمندسازی، منابع و ابزارهای خط مشی توسعه شهری مبتنی بر هوشمندسازی، مجریان خط مشی توسعه شهری مبتنی بر هوشمندسازی، سازمان مجری، مدیریت داده ها و اطلاعات و زیرساخت و فناوری شهر هوشمند)، ارزیابی نتایج اجرای خط مشی توسعه شهری(حکمرانی شهری هوشمند، اقتصاد شهری هوشمند، حمل و نقل هوشمندشهری و مشارکت و همکاری شهری هوشمند) و ارزیابی پیامدهای اجرای خط مشی توسعه شهری(توسعه جامع شهری، پایداری زیست محیطی و ارتقا کیفیت زندگی شهروندان) می باشد. تحلیل های کمی نیز معنی داری ارتباط بین شاخص ها و مولفه های مورد نظر را تایید کردند.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند برای ارزیابی اجرای خط مشی های توسعه شهری مبتنی بر هوشمندسازی شهری مفید باشد.
طراحی و تبیین ساختاری مدل مزیت رقابتی پایدار گردشگری دریایی سازمان بنادر و دریانوردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات علوم مدیریت دریایی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
123 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف:این پژوهش به دنبال طراحی و تبیین ساختاری مدل مزیت رقابتی پایدار گردشگری دریایی در سازمان بنادر و دریانوردی کشور می باشد.روش:رویکرد روش شناسی تحقیق آمیخته و از دو روش نظریه داده بنیاد و مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. جامعه آماری شامل خبرگان سازمانی و دانشگاهی می باشد. داده ها از طریق 12 مصاحبه نیمه ساخت یافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد.یافته: در مرحله اول تحلیل مصاحبه ها 633 کد اولیه استخراج و در مرحله کدگذاری باز با شناسایی 491 کد معنایی مشترک، 114 مقوله باز به دست آمد. در مرحله کدگذاری محوری 41 مقوله و در مرحله پایایانی 6 مقوله گزینشی به دست آمد (جهت گیری های ایدئولوژیک گرا در مفروضات رقابت ساز فعالیت گردشگری دریایی، توسعه بینش رقابت پذیر در فعالیت های گردشگری دریایی، جهت گیری های توسعه بخش نظام درون سازمانی، چندجانبه گرایی رصد محیطی مرتبط با فعالیت های گردشگری دریایی، زیست بوم استراتژی های رقابتی پایدار گردشگری دریایی، تعالی گرایی سازمانی در جهت گیری های رقابتی گردشگری دریایی). در بخش کمی یافته ها نشان دادند که سازه ی چندجانبه گرایی رصد محیطی بیشترین تأثیرپذیری را از جهت گیری های ایدئولوژیک گرا و بیشترین اثرگذاری را بر توسعه بینش رقابت پذیر دارد. یافته ها تبیین کننده ی این مطلبند که جهت توسعه بینش رقابت پذیر در فعالیت های گردشگری دریایی، مسیر چندجانبه گرایی رصد محیطی پیشنهاد می شود، و جهت گرایش به زیست بوم استراتژی های رقابتی پایدار، مسیر جهت گیری های توسعه بخش نظام درون سازمانی پیشنهاد می شود.نتیجه:نتایج تحقیق نشان داد که ضرورت توجه و پرداختن به توسعه گردشگری دریایی نه از منظر فعالیت های خاص تجارت دریایی به عنوان یک فعالیت مکملی یا مازاد و یا حتی مقطعی در صنعت دریایی، بلکه به عنوان یک فعالیت مستمر، پایدار، محوری و اساسی در صنعت دریایی کشور می بایست موردتوجه قرار گیرد.
نقش بندر سالیانکای روسیه در توسعه تجارت دریایی ایران در دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل نظام مند عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر نقش بندر سالیانکای روسیه در توسعه تجارت دریایی ایران در دریای خزر. با شناسایی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها، راه کارهایی برای بهره برداری بهینه از ظرفیت های تجاری این بندر و گسترش حضور اقتصادی ایران در دریای خزر، گسترش دیپلماسی اقتصادی در چارچوب هم گرایی منطقه ای و غلبه بر چالش های موجود ارائه خواهد شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث شیوه مطالعه به روش توصیفی- پیمایشی شکل گرفته است. در این پژوهش از روش اسنادی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و رویکرد پیمایشی با استفاده از ابزار مصاحبه و پرسشنامه، داده های مورد نیاز تحقیق جمع آوری گردیده و برای بررسی عوامل مؤثر و شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مرتبط با موضوع تحقیق، از روش تجزیه وتحلیل سوات (SWOT) استفاده گردیده است. جامعه آماری، شامل کارشناسان و مدیران بنادر انزلی، نوشهر و امیرآباد می باشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی استفاده شده است. روایی پرسشنامه بر اساس روش اعتبار محتوا و صوری ارزیابی گردیده و در بررسی پایائی پرسشنامه نیز از روش آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها: ایران با سرمایه گذاری در زیرساخت های بندری و آمادی بندر سالیانکا، نوسازی ناوگان دریایی و بهره برداری از فناوری های جدید، می تواند به کاهش هزینه های حمل ونقل و افزایش کارایی تجاری دست یابد. نتایج: باوجود چالش های موجود، تمرکز بر توسعه بندر سالیانکا و بهره برداری از فرصت های دریای خزر، می تواند به بهبود عملکرد تجاری و تقویت جایگاه اقتصادی ایران کمک نماید.
ارائه الگویی برای بسترسازی صنعت 4.0 با تاکید بر نقش نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
37 - 78
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات بنیادی در عصر صنعت 4.0، عدم توجه به نوآوری باز در سازمان هاست. از مهمترین دلایل آن، نبود الگویی کارآمد در این حوزه می باشد. این پژوهش ابتدا شاخص ها و مؤلفه های مؤثر بر بسترسازی صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز را به کمک روش فراترکیب شناسایی کرده است و سپس با روش پویایی سیستم، الگویی پویا برای بسترسازی صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز در سازمان طراحی می کند. نتایج پژوهش، 38 شاخص و 9 مؤلفه اصلی را (نوآوری ورودی، نوآوری دوسویه، خلاقیت و نوآوری سازمان، تشخیص و افزایش آمادگی فناوری ها، ساختارمندی فناورانه صنعت 4.0 سازمان، ظرفیت جذب سازمان، عملکرد سازمان، بسیج منابع، منابع انسانی در صنعت 4.0 همراه با نوآوری باز) نشان می دهد. همچنین یافته های روش پویایی سیستم حاکی از آن است که با اجرای فرایند بسترسازی صنعت 4.0 با نقش نوآوری باز در سازمان ها، بهره وری و سود مالی سازمان، افزایش می یابند، اما هنگامی که فرایند نوآوری باز در صنعت 4.0 سازمان، پایین باشد، بهره وری، سود مالی و سهم بازار سازمان در آینده همراه با مسائلی خواهد بود.
طراحی مدل راهبردی بازاریابی رابطه مند آنلاین بانکی در انقلاب چهارم صنعتی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل راهبردی بازاریابی رابطه مند آنلاین بانکی در انقلاب چهارم صنعتی با رویکرد داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی – توسعه ای و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 11 نفر از کارشناسان و خبرگان صنعت بانکداری انتخاب شدند و نمونه گیری به صورت هدفمند و از نوع گلوله برفی انجام گرفت. برای گردآوری و تحلیل داده ها از نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. یافته ها نشان داد که رفتارهای نوظهور و تحولات جدید در بازاریابی رابطه ای شرایط علی کلیدی هستند، در حالی که توسعه مولفه های بازاریابی رابطه ای، تغییر رفتار مشتری و انقلاب صنعتی چهارم به عنوان شرایط زمینه ای شناسایی شدند. این مطالعه همچنین نیاز به تحولات بانکی، اختلالات خارجی، مدیریت روابط و تحول سرمایه انسانی، و موانع بانکداری آنلاین را به عنوان مداخله گر نشان داد. برنامه های تحول آفرین تاکتیکی در سیستم بانکداری باز، با استفاده از داده های مشتریان برای استراتژی بانکی، فرصت طلبی و وفاداری با دیدگاه سازنده گرایی به عنوان استراتژی های مؤثر شناسایی شدند. پیامدهای این مدل شامل تحول نظام بانکی و بانکداری نو، سرمایه گذاری در اشکال جدید، افزایش درآمد با همسویی خدمات آنلاین و مدیریت ارتباط با مشتریان مجازی می باشد.
بررسی تجربه های زیسته از یادگیری های پنهان در استفاده از ویدئو گیم ها و انیمیشن ها (مطالعه ای پدیدارشناسانه)
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
145 - 120
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی یادگیری پنهان رسانه ای کودکان همواره یکی از مهم ترین مسائل موجود در نظام تربیتی کشور بوده است. بر این اساس محققان در پژوهش حاضر به تحلیل تجربه زیسته دانش آموزان از یادگیری پنهان رسانه ای پرداخته اند. در پژوهش حاضر، از رویکردی کیفی از نوع روش پدیدارشناسی توصیفی و روش گردآوری اطلاعت اَسنادی-کتابخانه ای، بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل 15 شرکت کننده (10 پسر و 5 دختر) از دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان دزفول در زمستان 1399 بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه با آن ها تا رسیدن به سطح اشباع نظری ادامه یافت. ابزار پژوهش، مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته محقق ساخته بوده و تحلیل مصاحبه ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل و مقوله بندی شده اند. یافته های پژوهش شامل 3 مضمون اصلی: 1) یادگیری درباره عناصر فریبنده محتوایی، 2) یادگیری درباره تکنیک های فریبنده تولید، 3 ) یادگیری درباره انگیزه و اهداف تولیدکنندگان و نیز 12 زیر مضمون بود. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که یادگیری پنهان دانش آموزان از ویدئوگیم ها و انیمیشن ها در شکل دهی نگرش و رفتار آموزشی آن ها نقش بسزایی دارد. ازاین رو، شناسایی مؤلفه های مذکور و سپس برنامه ریزی و ارائه راهکارهای مناسب جهت پرورش مهارت های تفکری سطح بالا و پیچیده در دانش آموزان، ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی تعهدهای آتی شرکت های بیمه با استفاده از مدل حافظه بلندمدت -کوتاه مدت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
854 - 879
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال ارائه مدلی برای محاسبه تعهدهای آتی شرکت های بیمه است تا به چالش های بالقوه موجود در روش سنتی پاسخ مناسبی دهد. به صورت سنتی، شرکت های بیمه از روش زنجیره نردبانی، به عنوان نوعی ابزار آماری، برای پیش بینی روند توسعه خسارت ها استفاده می کنند. این روش آماری به دلیل سادگی فرضیه ها و تفسیر روشن، تأیید نهادهای نظارتی در کشورهای مختلف را نیز به همراه دارد. با این حال، وجود فرضیه هایی نظیر ایستایی در ساختار توسعه داده ها و ارتباط خطی بین متغیرها، ممکن است کارایی مدل را در مواجهه با تغییرات ناشی از عوامل داخل و خارج از سازمان، مانند اِعمال سیاست های داخلی یا عوامل خارجی مانند همه گیری کووید۱۹ متأثر سازد. محاسبه نزدیک به واقعیت تعهدهای شرکت های بیمه با توانگری مالی آن ها ارتباط تنگاتنگی دارد. مبلغی که شرکت های بیمه برای پاسخ به تعهدهای آتی خود تخصیص می دهند، به عنوان ذخیره شناسایی می شود. محاسبه ذخایر کمتر از تعهدهای آتی، شرکت بیمه را در ایفای تعهدهایش دچار مشکل می کند و از سویی دیگر، محاسبه بیش از مبلغ مورد نیاز، صورت های مالی شرکت های بیمه را تحت تأثیر قرار می دهد.روش: مدل ارائه شده در این پژوهش با استفاده از یادگیری ماشین و هوش مصنوعی، تعداد حوادث روزانه با خسارت های جانی را در بخش بیمه شخص ثالث پیش بینی می کند. خروجی این مدل، یعنی ترکیب تعداد و زمان وقوع حوادث، در محاسبه تعهدهای آتی و ذخیره خسارت در این بخش بیمه ای نقش کلیدی دارد. این مدل با کمک داده های تاریخی خسارت بیمه گذاران شرکت بیمه کارآفرین، در بخش بیمه شخص ثالث آموزش دیده است. این مدل قادر است لایه های پنهان و ارتباطات غیرخطی و پیچیده بین داده های خسارتی را شناسایی کند. در این پژوهش، از الگوریتم شبکه عصبی با حافظه بلندمدت کوتاه مدت که در سری های زمانی توانایی پیش بینی بیشتری دارد، استفاده شده است. داده های تاریخی مربوط به خسارت های جرحی بیمه گذاران، در بازه زمانی فروردین ۱۳۹۶ تا شهریور ۱۴۰۰ بوده است.یافته ها: کارایی مدل با بهینه سازی ابرپارامترها ارتباط نزدیک دارد. برای بهینه سازی مدل دو رویکرد، یعنی جست وجوی شبکه ای و تصادفی برای شناسایی ابرپارامترها با یکدیگر مقایسه شده اند. میانگین مربعات خطا به عنوان شاخص سنجش عملکرد در نظر گرفته شده است. این شاخص برای داده های آموزش، در هر دو مدل با فاصله کمی از یکدیگر (33/16 در مقابل 4/17) برتری جست وجوی شبکه ای را نشان می دهد؛ اما در این روش، نتیجه داده های آزمون از داده های آموزش بهتر بود (22/15 در برابر 33/16) که این امر می تواند نشانه ای از وقوع بیش پردازش باشد.نتیجه گیری: این مقاله برای طراحی مدل پیش بینی تعداد روزانه حوادث با خسارت های جانی، استفاده از روش جست وجوی تصادفی را برای تنظیم ابرپارامترهای مدل طراحی شده بر مبنای شبکه عصبی حافظه بلندمدت کوتاه مدت پیشنهاد می کند؛ زیرا مدل طراحی شده بر این مبنا، بر مشکل بیش پردازش غلبه می کند و می تواند در کار با داده های ناآشنا عملکرد مناسبی داشته باشد. بیش پردازش زمانی رخ می دهد که مدل بیش از حد از داده های آموزشی تأثیر بگیرد و نه تنها الگوهای واقعی را یاد بگیرد، بلکه نویزها و جزئیات جزئی داده ها را نیز یاد بگیرد. این ممکن است باعث کاهش جامع پذیری مدل شود.
فراحکمرانی، گامی در ارتقای الگوی حکمرانی؛ مورد مطالعه: صنعت پتروشیمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
1 - 32
حوزههای تخصصی:
علیرغم نقاط قوت حکمرانی عمومی جدید، پژوهشگران ضرورت حکمرانی بر حکمرانی شبکه ای یا فراحکمرانی و تضمین تحقق منافع عامه و اثربخشی فعالیت های بازیگران شبکه را متذکر شده اند. اما بعضی از اندیشمندان، فراحکمرانی را حکمرانی بر هر رویه حکمرانی دانسته اند که موضوع تحقیق پیش رو می باشد. این پژوهش در جستجوی تبیین الگوی فراحکمرانی نظام حکمرانی موجود صنعت پتروشیمی و رفع چالش های مرتبط با فقدان راهبردی مرکزی می باشد. استخراج الگو با کمک روش داده بنیاد ساخت گرا و از طریق انجام مصاحبه های عمیق با 22 نفر (نمونه گیری گلوله برفی و اقتضای نمونه گیری نظری) از خبرگان، مدیران و صاحب نظران در بخش های عمومی، خصوصی و مردم نهاد صنعت وکد گذاری اولیه، متمرکز و یادداشت های تحلیلی انجام گردید. 20 مقوله تئوریک یافت شده در سه دسته طراحی، راهبری و ارزیابی و با ارتباطی سیستماتیک، الگوی فراحکمرانی صنعت را به تصویر کشیده است. نتایج این پژوهش فراحکمران را مسئول طراحی نظام حکمرانی صنعت در قالب تبیین ترکیب حکمرانی و نقش بازیگران، سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان صنعت؛ راهبری آن از طریق تدوین الزامات و معیارهای کارکردی و حرفه ای، تعبیه چارچوب ها و اعمال هماهنگی و اطمینان از هم راستایی فعالیت ها با برنامه های کلان، تسهیل منابع مالی، اطلاعاتی و زیرساخت ها و هم چنین تلاش جهت توانمندسازی و چاره جویی دانسته که نهایتا نیز ارزیابی این نظام را با پاسخگو کردن بازیگران در قبال تحقق سیاست ها، برنامه های کلان، الزامات و معیارها، اخذ بازخورد ها و مطالبه اصلاحات و در صورت لزوم اجبار به انجام می رساند. اعمال فراحکمرانی، از طریق اصلاحاتی در اسناد بالادستی و ساختار و تجدید نظر در وظایف واحدهای سازمانی (در سطوح متفاوت) ستاد وزارت نفت و شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، امکان پذیر می باشد.
ارایه الگویی برای تبیین عوامل موثر برتمایل اهدای آنلاین در راستای تامین مالی جمعی سازمان های مردم نهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
115 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهمترین چالش های سازمانهای مردم نهاد تامین مالی می باشد. این سازمانها بدلیل نداشتن بودجه دولتی، از کمک های مردمی برای ادامه فعالیت و تحقق بخشیدن به اهداف و چشم اندازهای خیرخواهانه خود استفاده می کنند. با گسترش و استفاده روز افزون از پلت فرم های اهدای آنلاین در جهان، هنوز سازمان های مردم نهاد در ایران نتوانستهاند بخوبی از این فرصت جهت رفع چالش های مالی خود استفاده کنند. این مساله قابل ملاحظه ای است که جای بررسی و تحقیق دارد. این مطالعه به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ اجرا کیفی با رویکرد فراترکیب در نهایت ۲۷ مقاله بعد از غربالگری استفاده شده است. در این راستا اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تجربیات مدیران مالی، کارشناسان خیریه ا و تحقیقات پیشین با روش تحلیل محتوا کدگذاری شد. مولفه ها با 55 کد باز توصیفی، 36 مضمون پایه و 12 مضمون سازمان دهنده دسته بندی گردید. سپس پایایی و اعتبار مدل بررسی و در قالب مدل نهایی ارائه شد. نتایج نشان داد که این مولفه ها بطور مستقیم و غیرمستقیم برتمایل اهدای آنلاین در راستای تامین مالی جمعی سازمان های مردم نهاد موثرهستند. این مولفه ها به وضوح بیان می کنند که ارائه به موقع و شفاف اطلاعات مالی و فعالیت های موثرسازمانهای مردم نهاد، حمایت عاطفی و اجتماعی افراد، سهولت استفاده، حفظ حریم خصوصی، اعتماد و اصل موضوع طرح و پروژه به شیوه صحیح است که می تواند سبب موفقیت تامین مالی سازمانهای مردم نهاد گردد.
مدلی برای ارتقا قابلیت بازاریابی دیجیتال با تأکید بر شاخص های استفاده از بازاریابی دیجیتال در شرکت های صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
111 - 151
حوزههای تخصصی:
همگرایی فناوری اطلاعات، رسانه ها و ارتباطات، رفتار مصرف کننده را ازنظر جستجو، به دست آوردن، پردازش و پاسخ به اطلاعات یا خدمات شرکت تغییر داده است. توانایی یک شرکت در برنامه ریزی، پیاده سازی و مدیریت بازاریابی دیجیتال برای افزایش رقابت پذیری آن در چشم مصرف کنندگان، قابلیت بازاریابی دیجیتال نامیده می شود. هدف از این پژوهش طراحی مدل ارتقا قابلیت های بازاریابی با تأکید بر شاخص های استفاده از بازاریابی دیجیتال در شرکت های صنعتی است. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نح وه گ ردآوری داده، از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و خبرگان در زمینه بازاریابی دیجیتال شرکت های صنعتی و اساتید دانش گاهی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و در بخش کم ی پرسشنامه بود که برای شناسایی مقوله ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و از پرسشنامه به منظور اعتباریابی الگو اس تفاده ش د. در بخش کیفی روش تحلیل داده ها، رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین بود که با استفاده از نرم افزار MAXQDA و ب ا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. به منظور بررسی روایی پژوهش بخش کیفی، از مدل کرسول به همراه روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگ ذار و در بخ ش کم ی به منظور آزمون روایی پژوهش از روای ی اعتبار محتوا و باز آزمون بهره گرفته شد
ارائه الگوی رهبری اثربخش به منظور افزایش رضایت شغلی کارکنان درمانی در دوران کرونا (مورد مطالعه: بیمارستان های منتخب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
21 - 32
حوزههای تخصصی:
عدم رضایت شغلی کارکنان درمانی باعث کند شدن فرایند بهبود بیماری، طولانی شدن اقامت بیمار در بیمارستان، افزایش هزینه، و در نهایت عدم رضایت استفاده کنندگان این خدمات می شود. از عوامل مهم اثرگذار بر رضایت شغلی رهبری اثربخش است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی رهبری اثربخش به منظور افزایش رضایت شغلی کارکنان درمانی بود. پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع روش توصیفی اکتشافی است. استراتژی پژوهش نظریه داده بنیاد مبتنی بر رهیافت ظاهرشونده گلیزر بود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل مدیران، سرپرستاران، و سوپروایزرهای بیمارستان های دولتی و خصوصی بودند که با منطق اشباع نظری با 13 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. شیوه تحلیل داده ها کدگذاری باز و انتخابی و نظری بود. یافته های پژوهش بیان می کند که شش مقوله اصلی شامل ویژگی های فردی، ویژگی های بین فردی، رشد پیروان، استفاده صحیح از ابزارها، عوامل سازمانی، و عوامل محیطی تشکیل دهنده رهبری اثربخش در بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران هستند.
تأثیر استفاده از گوشی هوشمند در محیط کار بر پیوند شغلی و فرسودگی شغلی: بررسی نقش میانجی استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
114 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه استفاده از تلفن های هوشمند به طور روز افزونی در میان افراد جامعه و در محیط های کاری در حال افزایش است. استفاده از تلفن های هوشمند، به خصوص در محیط کار با اینکه مزایای عمده ای دارد با معایبی نیز همراه است. بررسی ادبیات مرتبط با تأثیرهای استفاده از تلفن های هوشمند در محیط کار، به ویژه در ایران، حاکی از آن است که در خصوص این مسئله خلأ مطالعاتی وجود دارد. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا خلأ موجود را پوشش دهد و به تشریح تأثیرهای استفاده از تلفن های هوشمند در محیط کار و ارائه راه کارهایی به منظور کاهش استفاده بیش ازحد از آن بپردازد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است که فلسفه اثبات گرایی با رویکرد قیاسی را در پیش گرفته است. علاوه بر این، از آنجایی که در این پژوهش وضعیت متغیرها و روابط میان آن ها بررسی و توصیف می شود و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه آنلاین است، پژوهش حاضر توصیفی، از نوع پیمایشی، به روش کمّی یگانه است. جامعه آماری پژوهش، ۱۷۰۰ نفر از کارکنان شرکت همراه اول است که ۳۱۳ نفر به پرسش نامه آنلاین پاسخ دادند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های این پژوهش، از دو نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۷ و اسمارت پی ال اس نسخه ۳ استفاده شده است.
یافته ها: با توجه به اهمیت زیاد و کلی تکنولوژی و همچنین اهمیت خاص گوشی هوشمند که به جریان زندگی افراد پیوند خورده است، فواید استفاده از آن بر هیج کس پوشیده نیست. بر همین اساس، کارکنان نیز برای برقراری ارتباط و درک بهتر امور کاری، به شدت به گوشی های هوشمند خود وابسته شده اند و از طرفی، بسیار سخت است که از نظر روان شناختی بتوانند خود را از کار و تلفن خود جدا کنند. همین مسئله می تواند بر احساس در دسترس بودن دائم و فشار کاری بیفزاید و از طرفی، تعادل کار و زندگی ایشان را تحت الشعاع قرار دهد و در نهایت، به ایجاد اضطراب و استرس جدی در ایشان منجر شود. استرس نیز به دلیل هیجان های منفی متعاقب آن، می تواند بر نگرش های کاری، مانند پیوند شغلی و فرسودگی شغلی کارکنان تأثیر منفی بگذارد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که استفاده از گوشی هوشمند در محیط کار، بر استرس و فرسودگی شغلی تأثیر مثبت دارد. همچنین استرس نیز بر پیوند شغلی و فرسودگی شغلی تأثیرگذار است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که اثر غیرمستقیم در رابطه میان استفاده از گوشی هوشمند و پیوند شغلی با میانجیگری استرس، منفی است و شدت اثر غیرمستقیم در رابطه میان استفاده از گوشی هوشمند و فرسودگی شغلی با میانجیگری استرس، مثبت است. این مسئله حاکی از آن است که استفاده از گوشی هوشمند با در نظر گرفتن متغیر میانجی استرس، می تواند به کاهش پیوند شغلی در کارکنان منجر شود و در مقابل، استفاده از گوشی هوشمند با در نظر گرفتن متغیر میانجی استرس به افزایش فرسودگی شغلی بینجامد. همچنین در انت ها نیز با توجه به بررسی تأثیر استفاده از گوشی هوشمند در محیط کار بر فرسودگی شغلی و پیوند شغلی، می توان به این مسئله اشاره کرد که استفاده از گوشی هوشمند در محیط کار، بر فرسودگی شغلی تأثیر مثبت دارد و استفاده از گوشی هوشمند در محیط کار بر پیوند شغلی تأثیر نمی گذارد.
چارچوب توسعه صنایع پایین دستی صنعت پتروشیمی با تمرکز بر مدیریت پنجره های فرصت همپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
201 - 226
حوزههای تخصصی:
توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی با توجه به منابع غنی و قابلیت های بالقوه آن، فرصتی عظیم برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است؛ لذا در این مطالعه اجزای فرایند همپایی شامل توانمندی ها و قابلیت ها، پنجره های فرصت (فناورانه، تقاضا، سیاست ها/نهادها)، راهبردها و مسیرها و نیز اهداف همپایی در صنایع مذکور به صورت همه جانبه بررسی شد که نوآوری تحقیق نیز محسوب می شود. در این راستا با مرور بر مبانی تحقیق و نظرخواهی از 15 تن از خبرگان این حوزه از رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد. طبق نتایج، چارچوب حصول به همپایی در صنایع پایین دستی پتروشیمی ایران دارای 12 مؤلفه توانمندی و قابلیت، 22 مؤلفه پنجره های فرصت، 11 مؤلفه راهبردها و مسیرها و درنهایت 15 مؤلفه موفقیت در همپایی است که می توانند محرک یکدیگر باشند؛ بنابراین به سیاست گذاران حوزه صنایع پایین دستی پتروشیمی پیشنهاد می شود از چارچوب ارائه شده در این تحقیق برای برنامه ریزی حصول به همپایی و بهره گیری از مزایای آن بهره بگیرند.
مروری بر کارآفرینی استراتژیک با ابعاد نوآوری، ریسک پذیری، رهبری استراتژیک و مزیت رقابتی
حوزههای تخصصی:
کارآفرينی استراتژيك، مفهومی نوظهور است و به دليل نوظهور بودن آن، سازمان ها و شرکت ها با آن آشنايی زيادی ندارند و از آن استفاده چنداني نمی کنند. در محيط رقابتی امروزی، با توجه به بي اعتمادی محيطی زياد و فضای رقابتی شديد، سازمان ها نياز دارند که به طور فزاينده ای زيرك و انطباق پذير باشند. آنها برای ربودن گوی سبقت از يكديگر به دنبال استفاده از روش هايی در راستای بهبود عملكردشان هستند. در اين ميان، کارآفرينی استراتژيك اهميت خاصی دارد، زيرا کارآفرينی استراتژيك بر ايجاد ثروت، مزيت رقابتی و عملكرد مؤثر است. کارآفرينی استراتژيك دارای ابعادی کليدی از جمله نوآوری، ریسک پذیری، رهبری استراتژیک و مزیت رقابتی می باشد که از طريق آنها بهبود و ارتقای عملكرد برای سازمان ها و شرکت ها تسهيل می گردد.
طراحی مدل انتخاب منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی ایران با رویکرد ترکیبی ISM-MICMAC فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
187 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف نهایی تأمین مالی را می توان افزایش ارزش کسب و کار از طریق برنامه ریزی، اجرا و اعمال منابع مالی در حین ایجاد تعادل میان سودآوری و ریسک دانست. این مهم زمانی تحقق می یابد که مدیران مالی، تصمیم گیری صحیحی را نسبت به استفاده از روش های تأمین مالی اتخاذ نمایند. هدف پژوهش حاضر، ارائه رویکردی ترکیبی بر مبنای تکنیک ISM فازی و تجزیه و تحلیل MICMAC به منظور طراحی مدلی جهت کمک به گزینش منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی ایران با غلبه بر محدودیت های فرآیند تصمیم گیری می باشد. بدین منظور، نخست تکنیک ISM فازی جهت تعیین روابط متقابل میان شاخص ها و نیز مدل سازی ساختار سلسله مراتب آن ها بکار بسته شده است؛ در ادامه با استفاده از تجزیه و تحلیل MICMAC، شاخص های غالب دخیل در فرآیند تأمین مالی بر مبنای قدرت نفوذ و وابستگی شان در یکی از خوشه های چهارگانه مورد نظر طبقه بندی شده اند. نتایج حاکی از آن است که شاخص "سیاست های مالی دولت" بیشترین تأثیر را بر سایر شاخص های سیستم داشته و معیاری اساسی جهت اتخاذ تصمیمات کلیدی به منظور گزینش منابع تأمین مالی بنگاه های صنعتی در ایران می باشد؛ لذا نیاز است تا تصمیم گیرندگان در این امر، چشم انداز سیاست های مالی دولت را پیش از توجه به هر شاخص دیگری در تصمیمات مدیریتی خود لحاظ دارند
ارائه الگوی مفهومی مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک با رویکرد فراترکیب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹
1 - 24
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سازمان ها برای توسعه بایستی بتوانند در برابر چالش های پیشروی خود سازگار، مقاوم و دارای نیروی انسانی چابک باشند، از این رو آشنایی با مفاهیم بنیادی مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک و توسعه آن برای سازمان ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این پژوهش، ارائه الگوی مفهومی مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک با رویکرد فراترکیب می باشد.
روش بررسی: در پژوهش حاضر از روش کیفی فراترکیب استفاده شد تا بتواند یافته های مطالعات صورت گرفته در این خصوص را به صورت نظام مند بررسی نماید. ابزار گردآوری داده ها، اسناد موجود در این حوزه در پایگاه های علمی معتبر در بازه زمانی 1999 تا 2023 و شامل 20 پژوهش بود. شیوه تحلیل داده ها کدگذاری باز و در این پژوهش تعداد 226 کد شناسایی گردید و سپس کدهای شناسایی شده بر اساس میزان تشابه مفهومی دسته بندی و ترکیب شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد عوامل تاثیرگذار بر مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک شامل پنج بعد عوامل سازمانی، عوامل ارتباطی، عوامل دانشی، عوامل فرهنگی و عوامل انسانی می باشد که در نهایت الگوی تحقیق ترسیم شد.
نتیجه گیری: منابع انسانی در سازمان ها به دلیل ماهیتی که دارند، باید از سطح بالایی از قابلیت ها در حوزه مدیریت استراتژیک برخوردار باشند تا اهداف بلندمدت سازمان ها تامین شود. برای این مهم، ضروری است عوامل تاثیرگذار بر مدیریت استراتژیک منابع انسانی چابک مورد توجه مدیران قرار بگیرد.