فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۶۱ تا ۵٬۷۸۰ مورد از کل ۵۵٬۶۳۸ مورد.
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
143 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از موارد مهم و اساسی برای ایجاد کسب و کار، سرمایه و منابع مالی است. کمبود سرمایه و عدم دسترسی به منابع مالی از جمله بزرگترین مشکلاتی است که شرکت ها با آن مواجه هستند. تصمیمات مربوط به تأمین مالی و به تبع آن افزایش سرمایه، همواره ثروت سهامداران را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجّه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به ارائه الگوی افزایش سرمایه در شرایط اقتصادی ایران پرداخته می شود.روش: پژوهش حاضر بر حسب نتیجه کاربردی و بر حسب نوع داده کیفی از نوع اکتشافی مبتنی بر رویکرد زمینه بنیان است که ضمن مصاحبه با 12 تن از خبرگان حرفه ای شامل مدیران و اساتید دانشگاهی بر اساس تجارب عملی، با تحلیل کلی از سه مرحله کدگذاری مبتنی بر داده (باز، محوری و انتخابی)، مؤلفه های افزایش سرمایه با توجّه به محیط اقتصادی ایران شناسایی گردید.یافته ها: عوامل ایجاد کننده افزایش سرمایه شامل الزامات قانونی، متنوّع سازی شرکتی، عوامل ساختاری، ساختار سهامداری و نظام مالیاتی، عوامل زمینه ای شامل نظام تأمین مالی، اقتصاد دولتی، قوانین و مقررات، شرایط اقتصادی- سیاسی و سیستم حسابداری، شرایط مداخله گر شامل عملیات بوروکراتیک، محدودیت های قانونی و تصمیمات مدیریتی، راهبردها شامل منابع بودجه ای، کیفیت اطلاعاتی، سیاست های حمایتی، اقتصاد آزاد، اصلاح ساختارها و مسأله فرهنگ سازی و پیامدهای آن شامل ایجاد فرصت های شغلی دانش مدارانه، افزایش رفاه اجتماعی، بهبود سودآوری، فشار مالی برای سهامداران، از بین رفتن مزیت اعتباردهندگان به دلیل تورم در جامعه است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش داشتن مدیریت بهینه روی منابع مالی کافی و ایجاد سازوکارهای مثمرثمر برای امکان سرمایه گذاری را که عاملی برای تولید، اشتغال و به حرکت درآوردن چرخ های اقتصادی کشور است نمایان می سازد و از سوی دیگر، توجّه به مقوله های ارائه شده در الگوی پژوهش می تواند مساعدت وافری به توسعه فعالیت های اقتصادی بنگاه ها و در نتیجه پویایی و احیای شرکت ها نماید.دانش افزایی: انتظار بر این است نتایج پژوهش می تواند موجب بسط و غنای مبانی نظری متون مرتبط با افزایش سرمایه گردد و در خلق و بازآفرینی مجدّد مؤلفه های افزایش سرمایه، به مدیران کمک شایانی نماید.
انتخاب و اولویت بندی پروژه های سبد فناوری های نوین و طب دفاعی در یک سازمان تحقیقات صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
1 - 36
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسی در پژوهش کنونی، انتخاب و اولویت بندی پروژه های سبد فناوری های نوین و طب دفاعی در یک سازمان تحقیقات صنعتی براساس استاندارد مدیریت سبد پروژه هاست. با مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان، معیارهای انتخاب و اولویت بندی این پروژه ها در قالب پنج معیار اصلی (شامل فنی، منابع، راهبردی، اجتماعی- سیاسی و خاص زیست و طب دفاعی) و 22 زیرمعیار احصاء شد. جامعه آماری شامل مدیران و خبرگان پروژه های زیست فناوری یک سازمان تحقیقات صنعتی دفاعی و دو دانشگاه جامع امام حسین (ع) و دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) و مراکز تحقیقاتی وابسته به آنها می باشند. با راهبرد نمونه گیری هدفمند از بین متخصصان و خبرگان دردسترس، افرادی که نسبت به حوزه فناوری های نوین و طب دفاعی، مأموریت ها و مراکز تحقیقاتی مرتبط با این حوزه تخصصی آشنایی بیشتری دارند و همچنین نسبت به موارد مرتبط با مدیریت سبد پروژه، شناخت دارند، برای پاسخگویی به پرسش نامه انتخاب شدند که نمونه تحقیق به تعداد 55 نفر انتخاب شد. با توزیع پرسش نامه در بین افراد نمونه، 47 مورد دریافت شد. برای بررسی روایی تحقیق از فرمول لاوشه و برای بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای بررسی آزمون های فرضیه، از آزمون t تک نمونه ای و برای تعیین وزن معیارهای اصلی و زیرمعیارها از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. در پایان از روش ویکور برای رتبه بندی و انتخاب پروژه ها استفاده شد که پروژه سیستم بیولوژی، رتبه اول را در بین شش پروژه فناوری های نوین و طب دفاعی، کسب کرد.
چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری در تصمیمات حکومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
75 - 102
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری، مهم ترین و اثرگذارترین عنصر در هر هسته انسانی است. موفقیت یا شکست افراد، گروه ها، سازمان ها و جوامع بیش از هر چیز به تصمیمات آن ها وابسته است. در این پژوهش تلاش گردیده است با رویکرد میان رشته ای به تصمیم گیری حاکمیتی بپردازیم. هدف از اجرای این پژوهش طراحی چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی است. به این منظور برای طراحی چارچوب هم افزایی از رویکرد علم طراحی استفاده گردید. نتایج پژوهش ابتدا ویژگی های تصمیم گیری حاکمیتی و بستر آن را شناسایی کرده و پس از آن نشان می دهد که دانش های اثرگذار در تصمیم گیری به دو دسته دانش های اثرگذار محتوایی و دانش های فرایندساز تقسیم می شوند. بر این اساس، با بررسی ادبیات موضوع فهرست اولیه این دانش ها فراهم گردید و با روش دلفی مطابق نظر خبرگان موضوع دانش های آینده پژوهی، تحقیق در عملیات، خط مشی گذاری، مدیریت راهبردی، مطالعات هوشمندی و تصمیم گیری با رویکرد اسلامی به عنوان دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی مشخص گردیدند. پس از این هندسه لایه ای هر یک از این دانش ها استخراج شده و بایکدیگر مورد مقایسه قرار گرفتند. در مرحله بعدی، چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی براساس دانش استخراج شده در گام های پیشین ابتدا به صورت اولیه و پس از ارزیابی توسط خبرگان و اعمال اصلاحات لازم به صورت نهایی ارائه گردید. این چارچوب نسبت هر دانش با تصمیمات حکومتی و نقشی که هنگام تصمیم گیری حاکمیتی ایفا می کند را مشخص ساخت. همچنین شش فاز اصلی تصمیم گیری حاکمیتی در این چارچوب مشخص شدند. بعلاوه، «فاصله رضایت بخش میان رشته ای» به عنوان کارکرد فاز نهایی تصمیم گیری و راهبردی که در آن به وسیله بازنمایی هایی تخصصی دانش ها منسجم شده و به تصمیم نهایی می رسند، معرفی گردید.
ارائه مدل بازاریابی اجتماعی حسابرسی به روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۱
۳۱۲-۲۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی بازاریابی اجتماعی در حسابرسی با روش نظریه پردازی داده بنیاد می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حرفه حسابرسی می باشند. که تعداد 14 نفر روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها، تحلیل محتوا با استفاده از سه مرحله کدگذاری و بهره گیری از نرم افزارMaxqda می باشد. در این پژوهش پدیده محوری بازایابی اجتماعی در حسابرسی است. در این راستا، مقوله های کلان، مقوله های اصلی و فرعی، تحت شرایط علی، مداخله گر، زمینه ای، راهبردها و پیامدها از داده های پژوهش (مصاحبه ها( استخراج گردید. نتایج بیانگر این است که بازاریابی اجتماعی در حسابرسی می تواند همراه با در نظر گرفتن منافع جامعه به منافع کسب وکار و نیز منافع مشتریان و شرکت ها منجر شود. موسسات حسابرسی با استفاده از بازاریابی اجتماعی در کنار توجه به اصل مشتری مداری، رعایت آیین نامه و استانداردهای تعیین شده، اخلاق حرفه ای و رقابت، خدماتی متناسب با خواسته ها و نیازهای مشتریان خود ارائه دهند و علاوه برآن بر وفاداری و رضایت مشتریان، بهبود عملکرد، کسب مزیت رقابتی و بهبود خدمات حسابرسی بیافزایند و جایگاهی متمایز در ذهن مشتریان خود و سایر رقبا در بازار به دست آورند.
پیش بینی هزینه های بیمه درمانی افراد با استفاده از یادگیری ماشین و روش یادگیری جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 14
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: صنعت بیمه درمانی در پیش بینی هزینه های بیمه افراد که براساس پارامترهای پیچیده ای مانند سن و ویژگی های فیزیکی است، با چالش مهمی مواجه است. شرکت های بیمه برای مدیریت ریسک و جلوگیری از زیان احتمالی، بیمه گذاران را به دو گروه پرخطر و کم خطر دسته بندی می کنند. بااین حال، برآورد دقیق هزینه ها برای هر فرد می تواند کار سختی باشد. برای مقابله با این چالش، ما رویکردی مبتنی بر علم داده و یادگیری ماشین را پیشنهاد می کنیم که از یادگیری جمعی برای پیش بینی افراد پرخطر و کم خطر استفاده می کند.روش شناسی: روش پیشنهادی شامل مراحل مختلفی از جمله پیش پردازش داده ها، مهندسی ویژگی ها و اعتبارسنجی متقابل برای ارزیابی عملکرد مدل است. در مرحله اول، داده ها را با پاک کردن، مدیریت مقادیر ازدست رفته و رمزگذاری متغیرهای طبقه بندی، پیش پردازش می کنیم. در مرحله دوم، ما ویژگی های جدیدی را با استفاده از روش های مهندسی ویژگی ها مانند مقیاس بندی، نرمال سازی و کاهش ابعاد تولید می کنیم. این روش ها به استخراج اطلاعات معنادار از داده ها و بهبود عملکرد مدل کمک می کند. در مرحله بعد، ما از یادگیری جمعی برای ترکیب روش های رگرسیون متعدد، مانند رگرسیون لجستیک، شبکه های عصبی، ماشین های بردار پشتیبانی، جنگل های تصادفی، LightGBM و XGBoost استفاده می کنیم. هدف از ترکیب این روش ها این است که از نقاط قوت آن ها استفاده کنیم و نقاط ضعف آن ها را به حداقل برسانیم تا به دقت پیش بینی بهتری دست یابیم. در نهایت، عملکرد مدل را با استفاده از روش اعتبارسنجی متقاطع k-fold ارزیابی می کنیم. این روش به اعتبارسنجی دقت مدل و جلوگیری از برازش بیش از حد کمک می کند.یافته ها: رویکرد پیشنهادی ما به AUC برابر با 73/0 دست می یابد که اثربخشی آن را در پیش بینی افراد پرخطر و کم خطر نشان می دهد.نتیجه گیری: با استفاده از علم داده و روش های یادگیری ماشین، شرکت های بیمه می توانند دقت برآورد هزینه خود را بهبود بخشند و ریسک را بهتر مدیریت کنند. این رویکرد می تواند به شرکت های بیمه کمک کند تا پوشش بیمه ای و قیمت گذاری دقیق تری را برای افراد ارائه دهند که به رضایت بیشتر مشتریان و کاهش زیان های مالی منجر می شود.
کشتیرانی و تهدیدهای محیط زیست دریایی جنوبگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حضور روزافزون کشتی ها و حوادث کشتیرانی، مهم ترین منشأ تهدیدها و آلودگی های زیست بوم دریایی جنوبگان به شمار می آید. این نوشتار، در پی ارزیابی کارآمدی، بازدارندگی و جامعیت حقوق محیط زیست دریایی جنوبگان ناظر بر کشتی ها است.
روش: این پژوهش، با استفاده از روش کیفی روندپژوهی انجام شده است. روندها زنجیره مستمری از رویدادها به ویژه رویدادهای جریان سازی هستند که وضعیت کنونی را مشخص کرده و از موقعیت های محتمل آینده خبر می دهند. منابع مورد استفاده این پژوهش بنا به ماهیت کیفی آن، از نوع اسنادی و کتابخانه ای است. داده های مورد نیاز از اسناد دست اول حقوقی، کتاب ها، مقاله های معتبر و تارنماهای مرتبط با موضوع گردآوری شده اند.
یافته ها: پژوهش نشان داد که تهدیدآفرینی زیست محیطی کشتی ها به ویژه با ظهور تهدیدهای نوپدید در سال های پیش رو به دلایلی چون تغییر اقلیم، گرم شدن زمین و ذوب شدن تدریجی یخ های قطبی از یک سو و افزایش رقابت های ژئواسترتژیکی قدرت های بزرگ در جنوبگان از سوی دیگر، افزایش یابد. از این رو، به منظور حفاظت پایدار از محیط زیست دریایی جنوبگان، باید کشتیرانی سبز و استفاده از کشتی های سازگار با محیط زیست در دستور نهادهای مرتبط قرار گیرد.
نتایج: نظام حقوقی چندسطحی و سخت گیرانه محیط زیست دریایی جنوبگان، با داشتن شرایط سازواری و هم تکمیلی با حقوق بین الملل زیست محیطی از کارآمدی و بازدارندگی مطلوب و مناسبی در حفاظت از زیست بوم دریایی جنوبگان برخوردار است، اما به دلیل مسلم پنداشتن ممنوعیت فعالیت های نظامی در این منطقه، حداقل تا زمان بازنگری پیمان جنوبگان در سال 2048 و در نتیجه مسکوت گذاشتن رابطه کشتی های جنگی و محیط زیست دریایی جنوبگان به لحاظ جامعیت، ناکافی به نظر می رسد.
بررسی رابطه بین بازاریابی داخلی با قصد جابه جایی کارکنان به واسطه عجین شدن با کار، مربی گری مدیریت و رضایت شغلی
منبع:
جستارهایی در مدیریت دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
49 - 67
حوزههای تخصصی:
از زمان آغاز همه گیری کووید-19 در دسامبر 2019، این بیماری بر جنبه های متعددی از زندگی بشر، به ویژه اقتصاد جهانی در زمینه هایی مانند ناامنی شغلی، بیکاری، توسعه اقتصادی و سلامت تأثیر گذاشته است. این بیماری همه گیر کووید-19 منجر به محدودیت های جهانی و محلی شده است که تأثیر مخربی بر درآمد سازمان ها داشته است. هدف این تحقیق بررسی رابطه بین بازاریابی داخلی با قصد جابه جایی کارکنان به واسطه عجین شدن با کار، مربی گری مدیریت و رضایت شغلی در شهرداری مشهد است. پردازش آماری داده ها در سطح توصیفی با اس پی اس اس و در سطح استنباطی با استفاده از معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس 4 انجام شده است. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی و کاربردی و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای است که داده های این تحقیق از جامعه آماری کارمندان شهرداری مشهد جمع آوری گردیده است. ابزار تحقیق پرسشنامه استاندارد بوده که پس از اصلاح و صلاح دید خبرگان و اساتید دانشگاه نهایی گردید. بررسی پایایی و روایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا و واگرا مورد سنجش قرار گرفت و تأیید شد. یافته های حاصل از تحقیق و آزمون استنباطی فرضیه ها، نشان داد بین بازاریابی داخلی با عجین شدن با کار، مربیگری مدیریت، رضایت شغلی و قصد جابجایی کارکنان رابطه وجود دارد. بین عجین شدن با کار، مربیگری مدیریت و رضایت شغلی با قصد جابجایی کارکنان رابطه وجود دارد. بین بازاریابی داخلی با قصد جابجایی کارکنان بواسطه عجین شدن با کار، مربیگری مدیریت و رضایت شغلی رابطه وجود دارد. در پایان بر اساس نتایج به دست آمده محقق پیشنهادات کاربردی نیز ارائه نموده است.
بررسی رابطه بین ثبات برند، شخصیت برند و خودانگاره برند با قصد خرید و وفاداری به برند
منبع:
جستارهایی در مدیریت دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
68 - 84
حوزههای تخصصی:
کسب و کار، در دهه های اخیر، با استحکام و رشد چشمگیر و کاربرد روزافزون اطلاعات و ارتباطات مشخص شده است. رشد بخش بانکداری را می توان به افزایش عرضه و خدمات متمایز نسبت داد. این رشد همچنین افزایش تعداد مشتریان را فرض می کند و توسط شرکت هایی با انتخاب های استراتژیک هوشمند تجربه می شود. هدف این تحقیق بررسی رابطه بین ثبات برند، شخصیت برند و خودانگاره برند با قصد خرید و وفاداری به برند در بانک آینده در شهر مشهد است. پردازش آماری داده ها در سطح توصیفی با اس پی اس اس و در سطح استنباطی با استفاده از معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس 4 انجام شده است. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی و کاربردی و روش نمونه گیری در دسترس است که از مشتریانی که طی 10 سال گذشته به طور پیوسته با بانک آینده ارتباط مالی داشته اند، جمع آوری گردیده است. ابزار تحقیق پرسشنامه استاندارد بود که پس از اصلاح و نظر خبرگان و اساتید دانشگاه نهایی گردید. بررسی پایایی و روایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا و واگرا مورد سنجش قرار گرفت و تأیید شد. یافته های حاصل از تحقیق و آزمون استنباطی فرضیه ها، نشان داد بین سازگاری مفهوم برند با قصد خرید رابطه وجود ندارد. بین سازگاری مفهوم برند، شخصیت برند و خودانگاره برند با وفاداری به برند رابطه وجود دارد. بین شخصیت برند و خودانگاره برند با قصد خرید رابطه وجود دارد.
واکاوی مؤلفه های پذیرش کارآفرینی هیبریدی در بین کارکنان سازمان های دولتی (مورد مطالعه: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
124 - 95
حوزههای تخصصی:
موفقیت اقتصادی یک کشور اغلب با ظرفیت آن برای تولید کارآفرینانی که قادر به تغییر و پیشبرد بافت اقتصادی هستند، مرتبط است. در حال حاضر پدیده کارآفرینی هیبریدی یک اهرم راهبردی برای توسعه اقتصادی به شمار می رود که در حال حاضر به طور فزاینده ای در سازمان ها رایج شده است. وجود کارآفرینان هیبریدی منعکس کننده تغییرات در شرایط بازار است که نشان می دهد افراد تصمیم می گیرند از تجربه خود در راستای توسعه کسب وکار در خارج از سازمان استفاده کنند. بر این اساس این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر پذیرش کارآفرینی هیبریدی در بین اعضای سازمان های دولتی در استان فارس انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر ماهیت کیفی و از نوع مطالعه چندموردی است. داده ها، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و مطلعین کلیدی در زمینه کارآفرینی هیبریدی در دانشگاه و سازمان های مختلف استان که به عنوان صاحب نظر شناخته می شوند و با روش نمونه گیری هدفمند و از نوع گلوله برفی انتخاب شدند، جمع آوری گردید. روند جمع آوری داده ها تا دستیابی به اشباع نظری که با مصاحبه پانزدهم حاصل شد، ادامه یافت. برای تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری داده های حاصل از مصاحبه ها از نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شد. طبق نتایج پژوهش، ویژگی های شخصیتی، ویژگی های اقتصادی، نقش خانواده، ویژگی های سازمانی، شبکه سازی و پیوند بین فناوری های نوین علمی و صنعت از جمله عوامل تأثیرگذار بر پذیرش کارآفرینی هیبریدی از دیدگاه صاحب نظران بودند. مؤلفه های پیوند بین فناوری های نوین علمی و صنعت، مدیریت زمان، توسعه اقتصادی، تجربه کاری و ارتقای کارایی شغلی به ترتیب دارای بیشترین اهمیت از دیدگاه پاسخگویان بودند. بر اساس نتایج پژوهش، داشتن دو نقش یا تبدیل شدن به کارآفرینی هیبریدی از نظر مالی، وضعیت بهتری برای کارکنان به همراه دارد. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان به همراه دارد.
طراحی الگوی شایستگی های محوری متخصصان نظام سلامت: یک مرور سیستماتیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از جنبه های قابل تامل در نظام سلامت، تمرکز بر شایستگی های محوری متخصصان این حوزه است که اجازه می دهد تا با سرمایه گذاری بر نقاط قوت خود تمایزی قابل توجه نسبت به رقباء ایجاد کنند. هدف این پژوهش، طراحی الگوی شایستگی های محوری متخصصان نظام سلامت می باشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر به روش فراترکیب در چند مرحله در حوزه نظام سلامت انجام شد. بعد از شناسایی مفاهیم و کدهای مولفه های شایستگی های محوری و ارزیابی روایی و پایایی آن، مدل مفهومی اولیه پژوهش طراحی شد. از 53 مطالعه بازیابی شده، 7 مطالعه مرتبط با هدف مطالعه برای انجام فراترکیب وارد شدند. در سطح تحلیل و ارائه الگو، از روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو (2006) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد مدل پژوهش شامل 9 مولفه شامل مشارکت و کار تیمی، ارتقای کیفیت سلامت، توسعه فردی، استفاده از فن آوری اطلاعات سلامت، مهارت تفکر سیستمی، انجام حرفه ای مسئولیت ها، تحقیق و تمرین مبتنی بر شواهد، حرفه ای گرایی، رعایت رویه های اخلاقی و قانونی بود. عوامل شناسایی شده مورد تایید خبرگان قرار گرفت.
نتیجه گیری: برای تمرکز بر شایستگی های محوری در نظام سلامت ، لازم است که مولفه های شایستگی های محوری متخصصان مورد توجه قرار گرفته و در تمام بخش های نظام سلامت کشور نهادینه شود.
رابطه هوش فرهنگی و هوش معنوی با میزان کارآفرینی معلمان نهضت سواد آموزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش فرهنگی و هوش معنوی با میزان کارآفرینی معلمان نهضت سواد آموزی بود. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، جامعه آماری کلیه معلمان نهضت سواد آموزی شهر مریوان در سال تحصیلی 1400-1401 به تعداد حدود 290 نفر می باشد. نمونه آماری 200 نفر از معلمان مذکور بر اساس نمونه گیری تصادفی و از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ وهمکارانش (2007)، هوش معنوی عبداله زاده (1398) و رفتار کارآفرینانه در سازمان مقیمی (1390) می باشد. یافته ها با استفاده ار روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه نشان داده شد که بین هوش فرهنگی با میزان کارآفرینی معلمان نهضت سواد آموزی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (032/0p= و 41/0= r). بین هوش معنوی با میزان کارآفرینی معلمان نهضت سواد آموزی رابطه مثبت و معنی داری مشاهده می شود (0001/0p= و 63/0 = r). متغیرهای هوش معنوی و هوش فرهنگی به ترتیب پیش بینی کننده کارآفرینی معلمان می باشند.
مدل هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز در خصوص مسیر نوین برای افزایش قیمت سهام شرکت های تولیدی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز در شرکت های تولیدی با هدف افزایش قیمت سهام آن ها است. در دنیای امروز که مسائل زیست محیطی و پایداری به یکی از اولویت های اصلی سازمان ها تبدیل شده اند، شرکت های تولیدی نیازمند استفاده از رویکردهای هوشمند و سبز برای افزایش ارزش سهام و جلب اعتماد سرمایه گذاران هستند. این پژوهش با تمرکز بر استراتژی های کسب وکار سبز، به بررسی چگونگی بهره گیری از فناوری های نوین و تحلیل داده ها برای بهبود عملکرد اقتصادی و افزایش قیمت سهام شرکت ها پرداخته است. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون است و از طریق مصاحبه های هدفمند با مدیران ارشد، کارشناسان حوزه پایداری و خبرگان دانشگاهی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز، ضمن تقویت همگرایی در فرایند تصمیم گیری و استفاده مؤثر از داده های محیطی، می تواند به ارتقای رفتار مشارکتی مدیران و تعریف ساختارهای انگیزشی منجر شود. در نتیجه، شرکت ها قادر خواهند بود همگام با ارتقای رضایت ذینفعان، عملکرد اقتصادی و قیمت سهام خود را بهبود بخشند.
Organizational Culture Model Based on Normative and Individual Variables in Education Staff Managers of Tehran province(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of System Management, Volume ۹, Issue ۳, Summer ۲۰۲۳
121 - 142
حوزههای تخصصی:
The purpose of this article, extracted from the thesis, was to present the model of organizational culture based on normative and individual variables in the managers of the education staff of Tehran province. In terms of field position, and in terms of nature, it is among the foundation data research. The statistical community of the qualitative part included management experts using the principle of saturation and targeted non-random sampling method, and in the quantitative part, it also included the director general, deputies, and heads of departments of the general administration. and managers and vice presidents of education districts of Tehran province were selected as the sample size. Presentation of the organizational culture model based on normative and individual variables is considered a central category in the paradigm model of the research and other concepts in the form of categories of causal, contextual, and intervening conditions. Strategies and outcomes were included in the model and 10 categories with 57 indicators were introduced in the normative dimension and 10 categories were introduced in the individual dimension with 61 indicators. The evaluation findings based on Shannon's entropy method show; maliciousness and suspicion towards each other Self-esteem, sense of ownership over the organization, enjoyment of work, self-motivation, improvement of job skills and knowledge, personal development, and attention to positive points and job achievements, innovative decisions, and accountability are of the highest importance in realizing organizational culture.
A Feasibility Study of Dissecting Stock Price Momentum Using Financial Statement Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper sought to address the feasibility of dissecting stock price momentum in the firms listed in Tehran Stock Exchange using financial statement analysis (FSA). Different variables including those related to profitability, financial leverage and liquidity, and operating efficiency were used in this analysis. The study sample consisted of 130 firms listed in Tehran Stock Exchange over the period 2008-2019. The results showed that fundamental factors affected stock price momentum for one year in the winning portfolio and for two years in the losing one; after this period, financial information did not have a significant effect on stock price momentum. Therefore, stock price momentum performance is a function of the conformance of the past price performance to fundamentals. The results from investment strategies based on the past price performance-fundamentals conformance indicated that fundamentals cause a significant difference in stock excess returns in winning and losing portfolios.
Providing a model of earning transparency with emphasis on the criteria of the govermance system and performance: an artificial intelligence approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study is aimed to present a model of earnings transparency with an artificial intelligence approach in companies listed on the Tehran Stock Exchange (TSE). For this purpose, the data of 167 companies during the years 2011 to 2018 were used to test the research hypotheses. Variable selection test performed using Lasso's artificial intelligence algorithm showed that among the criteria of the audit committee's independence management system, the non-executive managers ratio, gender diversity and among the performance criteria, the ratio of cash holding in the company, operating profit margin and accounts receivable ratio had the highest effect to explain the earnings transparency of companies and also to predict the earnings transparency of the companies in the next year, the LARS algorithm method was used. The results of prediction showed the high power of Lars artificial intelligence algorithm to predict the earnings transparency of the companies listed on Tse. Keywords: Earnings Transparency, Corporate governance and performance criteria, Artificial Intelligence Approach
Prediction Financial Distress: The Pro-Technology Technique of Altman Z-Score Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Covid-19 outbreak has had a severe effect on the world economy. The company's business operations and profitability are damaged during the covid 19 outbreak. This deterioration is not only threatening the company’s survival position but also destroy the investor’s investment return. Therefore, it is vital to establish an effective early prediction technical method to foresee a corporate distress by a Pro-technical measurement to enhance the corporate sustainability. This study applies Altman Z-Score Model to as a Pro-Technology technique to the financial distress prediction of Malaysia’s Government Linked Plantation Companies (GLC-P) over a period of 10 years starting from 2012 to 2021. The significant contribution of the study is that the Z-Score Model provides an advanced indication tool regarding the financial stability of the respective GLC-P companies. The findings indicate that Financial Distress Prediction was dependent via in-time application of leverage, liquidity, activity, and profitability to the Altman Z-Score Model. Profitability and leverage were found to be superior prediction tool to financial distress.
ارائه مدل سنجش بهره وری سازمانی (مطالعه موردی شرکت ملی نفت ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل سنجش بهره وری سازمانی شرکت ملی نفت ایران است. در این راستا با روش کیفی کمّی مؤلفه ها و شاخص ها شناسایی شد. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان حوزه بهره وری صنعت نفت که 14 خبره با روش غیراحتمالی و در بخش کمّی، کارکنان شرکت ملی نفت ایران بودند، با فرمول کوکران، 75 نفر با روش نمونه گیری در دسترس تعیین شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن با تکنیک دلفی و تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کد گذاری و در بخش کمّی روش AHP، جهت اولویت بندی مؤلفه ها و مدل یابی معادلات ساختاری جهت اعتبارسنجی مدل استفاده شد. نتایج نشان داد در این مدل، 2 بُعد، 4 مؤلفه و 26 شاخص وجود دارد که به ترتیب اولویت شامل: اثربخشی (نتایج ناخواسته، کیفیت خدمات کارکنان، وضعیت سازمان و بهبود خدمات و رضایتمندی) و کارایی است.
نقش تعدیل کنندگی حاکمیت شرکتی بر رابطه بین ریسک مالی و چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار هزینه نقش مهمی در رشد فروش و سودآوری شرکت دارد و تأثیر آن در امر تصمیم گیری استفاده کنندگان و تعیین ارزش شرکت ها باعث شده است محققان مجدداً به بررسی رفتار نامتقارن هزینه توجه کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلی حاکمیت شرکتی بر رابطه بین ریسک مالی و چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته انجام شده است. داده های این مطالعه از گزارشات سالانه حسابرسی شده 128 شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال های 1391 تا ۱۴۰۰ با کل مشاهدات 1280 سال - شرکت جمع آوری شدند و برای ارائه مدل از رویکرد مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها نشان دادند بهای تمام شده کالای فروش رفته در نمونه بررسی شده دارای رفتار چسبنده است و ریسک مالی و حاکمیت شرکتی رابطه مثبت و معناداری با چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته دارند و همچنین، حاکمیت شرکتی تعدیل کننده رابطه بین ریسک مالی و چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته است. نتایج مطالعه می توانند برای مدیران به منظور درک رفتار هزینه برای برنامه ریزی، کنترل و کاهش هزینه ها و همچنین برای تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران به منظور ارزیابی عملکرد شرکت ها و درنهایت گرفتن تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری مفید باشند.
تأثیر جهت گیری کارآفرینانه بر عملکرد با نقش میانجی فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی و رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
جهت گیری کارآفرینانه رویکردی استراتژیک به منظور پیشگامی در شکار فرصت ها با استفاده از نوآوری و ریسک پذیری است. همچنین، امروزه با پیشرفت فناوری، تبلیغات و بازاریابی در شبکه های اجتماعی یکی از ابزارهای مهم اثرگذار بر نگرش و هیجانات مشتریان است که می تواند تأثیر به سزایی بر موفقیت و افزایش عملکرد شرکت ها داشته باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر جهت گیری کارآفرینانه بر عملکرد با نقش میانجی فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی و رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی شبکه های اجتماعی صورت گرفته است. پژوهش حاضر از لحاظ روش شناسی در دسته پژوهش های کمی، بر اساس هدف کاربردی و از نظر گردآوری و تحلیل داده ها، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه شرکت های عضو اتاق بازرگانی اصفهان و تهران بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای بود که روایی آن با محاسبه روایی همگرا و واگرا و پایایی آن از طریق شاخص آلفای کرونباخ تأیید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS نسخه سه استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی بر عملکرد و رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی تأثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین، رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی نیز بر عملکرد تأثیر مثبت و معناداری داشت. علاوه براین، جهت گیری کارآفرینانه به صورت مستقیم بر فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی و رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی و به صورت غیرمستقیم بر عملکرد تأثیر مثبت و معناداری داشت. یافته های پژوهش حاضر، می تواند سازمان ها را به تقویت جهت گیری کارآفرینی خود به منظور بهبود عملکرد تشویق نماید؛ به گونه ای که مدیران باید به فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی و داشتن رویکردی استراتژیک به بازاریابی محتوایی برای بهبود عملکرد سازمان توجه بیشتری نمایند.
طراحی الگوی پارادایمی توسعه استعدادهای دیجیتال؛ با محوریت صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش جدیدی که در حوزه منابع انسانی به ویژه در دهه گذشته رخ داده است، موضوع استعداد دیجیتال است. این رخداد به طور مسلم تحت تأثیر تحول در اقتصاد دیجیتال و آثاری است که فناوری های دیجیتالی مانند هوش مصنوعی بر فضای کسب و کارها بر جای نهاده است. ازآنجایی که مطالعات اندکی در زمینه استعداد دیجیتال انجام شده است، هنوز آگاهی کافی دراین باره که استعداد دیجیتال چیست و باید چه اقداماتی در این زمینه انجام داد، وجود ندارد. بنابراین، این پژوهش به عنوان یکی از ابتدایی ترین مطالعات در زمینه استعداد دیجیتال به بررسی این موضوع در صنعت بانکداری پرداخته است. رهیافت پژوهشی در این مطالعه نظریه داده بنیاد است. داده ها از راه مصاحبه به دست آمدند. در پایان یافته های پژوهش ناظر بر استخراج 326 کد باز مرتبه اول مشترک (از میان 434 کد مرتبه اول)، 72 کد باز مرتبه دوم (حاصل از کدگذاری کدهای باز مشترک)، 24 مقوله محوری و 5 مقوله گزینشی شامل جهت گیری های فلسفی و سازمانی کسب و کار دیجیتال گرا؛ نگاشت شناختی استعداد دیجیتال مبتنی بر ابتکارات دیجیتالی سازی؛ شناخت الگوهای موقعیتی و چشم اندازی با هدف درک رویدادهای محیطی؛ جهت گیری های اقدامات راهبردی در توسعه DTs و ارتقای سطح عملکرد فردی و سازمانی، شدند.