فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۸۱ تا ۳٬۰۰۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
صلح پایدار در اندیشه سیاسی کانت: بازخوانی نسبت بین سیاست داخلی و سیاست بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
61 - 80
حوزههای تخصصی:
ایده صلح پایدار کانت از دیرباز مورد مناقشه فکری زیادی بوده است؛ منتقدان واقع گرای او، با این استدلال که عرصه سیاست بین الملل محل قدرت و آنارشی است، از در مخالفت با او برآمده و ایده او را گونه ای آرمان گرایی دانسته اند. در مقابل، آرمان گرایان از ایده او استقبال کرده و آن را هدفی دانسته اند که هرچند در حال حاضر نیست ولی "باید" باشد. مساله اساسی در ایده کانت، نسبت میان سیاست داخلی و سیاست بین الملل است که خود او کوشیده بود تا در چارچوبی نظری آن را شرح و بسط بدهد. در مقاله حاضر، این سوال مطرح شده است که در ایده صلح پایدار، کانت چه نسبتی بین سیاست داخلی و سیاست بین الملل برقرار کرده است؟ و در نظریه های بعدی روابط بین الملل با چه واکنش های مواجه شده است؟ و کدام نظریه ها یا مکاتب تلاش کرده اند تا با استفاده از ایده صلح پایدار، نسبت جدیدی بین سیاست داخلی و سیاست بین الملل برقرار نمایند؟ پاسخ این مقاله به این سوالات این است که کانت سخت بر این باور بود که بدون رابطه بین سیاست داخلی و سیاست بین الملل امکان صلح پایدار وجود ندارد و از میان نظریه های متاخرتر، نظریه انتقادی روابط بین الملل و رهیافت جامعه بین الملل با بازگشت به ایده کانت تلاش کرده اند تا از امکانات نظری اندیشه او برای بازسازی این رابطه استفاده کنند. روش این پژوهش، توصیفی و تحلیلی با رویکرد فلسفی است.
ارزیابی عملکرد نمایندگان ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد به عنوان میانجیان بین المللی در جنگ داخلی یمن (2021-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۴۳)
119 - 148
حوزههای تخصصی:
از سال 2011 و به دنبال تلاش رئیس جمهور یمن به منظور واگذاری ریاست جمهوری به پسرش، اعتراضات مردمی در یمن آغاز شد. جنگ داخلی یمن در سال 2015 با مداخله ائتلاف نظامی به رهبری عربستان شرایط وخیم تری پیدا کرد. از سال 2011، سازمان ملل متحد به منظور حل و فصل بحران یمن، مساعی جمیله و میانجی گری خود را به کار گرفته است و تاکنون سه نماینده ویژه از سوی دبیرکل ملل متحد جهت ماموریت میانجی گری در این کشور انتخاب شده اند. در این پژوهش تلاش شده است با مرور بحران یمن، میزان موفقیت و نقش نمایندگان ویژه دبیرکل و عملکرد آنها در کاهش تنش ها مورد مداقه قرار گیرد. سوال اصلی این پژوهش را می توان این گونه مطرح کرد که ماموریت میانجی گری سازمان ملل متحد در جنگ داخلی یمن چه تاثیری بر تحولات این کشور و حل بحران آن داشته است؟ فرض بر آن است که کارکرد ماموریت های میانجی گری سازمان ملل متحد در حل و فصل بحران های بین المللی متحول و به کارآمدی آن افزوده شده به طوری که در بحران یمن سهم به سزایی در کاهش تنش ها داشته است؛ هرچند هنوز راه زیادی تا استقرار یک صلح پایدار در این کشور باقی مانده است. علاوه بر آن، یافته ها نشان می دهد که جهت موفقیت یک ماموریت میانجی گری از سوی سازمان ملل متحد، حمایت، تعامل و همکاری قدرت های جهانی و منطقه ای امری ضروری بوده و وجود اختلاف میان قدرت های مذکور بر عملکرد نمایندگان ویژه اثری منفی و مخرب دارد.
The Position of Good Governance in Iran from the Perspective of Human Development Indicators during the Years 2000-2010
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی تحریم های بین المللی تأثیرگذار بر توسعه صنعت نفت با تئوری تحریم تجمیعی مارگارت داگسی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
117-156
حوزههای تخصصی:
آمریکا همواره از تحریم در راستای تأثیرگذاری بر توسعه صنعت نفت استفاده نموده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و استفاده از چارچوب نظری تحریم مارگارت داکسی ، درصدد پاسخگویی به این سؤال بوده است که وضعیت تحریمهای اعمالشده علیه توسعه نفت ایران چه ارتباطی با تئوری تحریم تجمیعی مارگارت داکسی داشته و چه تأثیری در توسعهیافتگی صنعت نفت ایران است؟ یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که تحریمهای اعمالشده در حوزه نفت علیه ایران منطبق با نظریه تحریم مارگارت داکسی بهطور اعم و تحریم صنعت نفت ایران بهطور اخص از منظر اجرایی هدفمند و از نوع تحریمهای مدرن بوده و با طبقهبندی تحریمهای ارائهشده توسط داکسی تناسب داشته و باهدف کنترل رفتار ایران در حوزه نقشآفرینی در جامعه بینالملل در ابعاد مختلف سیاسی ، اقتصادی ، روانی و ایدئولوژیک اعمالشده و علیرغم انتظار تحریم کنندگان در خصوص تأثیرگذاری تحریمها بر شاخصهای اقتصادی، کاهش درآمد و فعالیت شرکتهای بینالمللی حوزه صنعت نفت ، تحریمها به دلایل مشکلات ساختاری کشورهای تحریم کننده از قبیل شکاف سیاسی عمیق بین کشورهای تحریم کننده ، وجود حق وتو و مصون بودن برخی کشورها از پیروی از تحریمهای اجباری از مشارکت لازم بینالمللی بهرهمند نبوده است و همین مهم موجب ناکارآمدی تحریمها از جنبه عملی و اجرایی گردیده است .
جنبه های روانی تحریم های اقتصادی و شرطی شدن اقتصاد ایران: دلالت هایی برای اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۶
109 - 134
حوزههای تخصصی:
تحریم های اقتصادی علاوه بر آثار مستقیمی که در ایجاد محدودیت ها و تنگناهای اقتصادی دارد، به طور غیر مستقیم با نفوذ در لایه های روانی جامعه منجر به ایجاد آثار انتظاری بر اقتصاد می شوند و تاثیر آن کمتر از آثار مستقیم نیست. از جمله آثار روانی و انتظاری تحریم ها تاثیرگذاری بر بازارهای اقتصادی است؛ به طوری که تحریک انتظارات بازیگران بازار بر اساس یک عامل خارجی به مانند تحریم می تواند منجر به افزایش تلاطم در بازارها شده و ریسک اقتصادی را افزایش می دهد. مقاله حاضر به بررسی آثار روانی تحریم های اقتصادی بر بازار ارز به عنوان یک بازار محوری در اقتصاد ایران تکیه دارد و موضوع شرطی شدن این بازار نسبت به تحریم را مورد بررسی قرار می دهد. به منظور بررسی اثر جنبه های روانی تحریم در سطوح دهکی مختلف، روش مورد استفاده در این پژوهش رگرسیون چندکی (کوانتایل) است که با استفاده از داده های فصلی اقتصاد ایران از سال 1390 تا 1400 به تحلیل موضوع می پردازد. نتایج نشان می دهد که اثر تحریم ها بر نوسانات قیمت ارز معنادار و مثبت است؛ به این معنا که با افزایش بار روانی تحریم ها، همواره نوسانات بازار ارز به طور معنی داری افزایش یافته است و این موضوع شرطی شدن اقتصاد نسبت به مسائل خارجی را تایید می کند. این موضوع باعث شده که مسائل مربوط به تحریم حتی اگر در واقع اثری نیز نداشته باشد، آثار خود را در بازار ارز بگذارد و اقتصاد ایران را با ریسک بالاتری مواجه شده است. یافتن راه هایی برای کوچک سازی جنبه های روانی تحریم، از پیشنهادات اصلی پژوهش حاضر است.
بازنمایی نقش بازیگران خارجی در فرآیند دولت ملت سازیِ جمهوری آذربایجان با تأکید بر نقش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۴
259 - 278
حوزههای تخصصی:
دولت ملت سازی ازجمله مباحث راهبردی است که در ایران طی سال های اخیر مورد توجه جدی واقع شده است. پرداختن به این موضوع در جمهوری اسلامی، هنگامی ضریب اهمیت بیشتری می یابد که کشور تازه تأسیس جمهوری آذربایجان با اکثریت جمعیتیِ شیعه، در فضای پیرامونی ایران، در مسیر تحقق این فرآیند بوده و هرگونه تأثیر مثبت و منفی در این روند یا اختلال در آن، به صورت مستقیم بر امنیت جمهوری اسلامی نیز اثرگذار است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که نقش بازیگران خارجی در فرایند دولت ملت سازی جمهوری آذربایجان تاکنون چگونه بوده و جمهوری اسلامی چه راهبردی را باید در این رابطه اتخاذ کند؟ با یافته های ناشی از تحلیل فرضیه تحقیق، به شیوه ای توصیفی تحلیلی نشان داده خواهد شد که این روند علاوه بر مسائل داخلی، به شدت متأثر از عوامل بیرونی است و قدرت های منطقه ای و جهانی، موجبات تقویت بُعد امنیتی و نظامی علی اف شده و توازن توسعه در سایر ابعاد سیاسی و اقتصادی دچار اختلال شده است. در این بین، روسیه با هدف حفظ نفوذ در حیاط خلوت خود؛ آمریکا با راهبرد کنترل جهان؛ ناتو و اروپا در امتداد سیاست های آمریکا به جهت کنترل روسیه؛ اسرائیل با هدف حضور مستقیم در نزدیکی مرزهای ایران؛ ترکیه با اهداف نوعثمانی گری و عربستان با نیت گسترش ایدئولوژی وهابیت در منطقه، روند دولت ملت سازی را در این جمهوری مختل کرده اند. در این بین جمهوری اسلامی ایران، با پیروی از اصول سیاست خارجی خود مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت، سعی در تنش زدایی و همگرایی در منطقه داشته ولی در نزاع بین دو همسایه (جمهوری آذربایجان و ارمنستان) به دلیل منازعه کلان غرب و شرق در این منطقه از یک سو و شیطنت های پان ترکی و صهیونیستی ازسوی دیگر، در کنار مواجهه رسانه ای جهانی با انقلاب اسلامی، به جانبداری متهم شده و نتوانسته است در عمل، حُسن نیت خود را به روابط راهبردی و پایدار با جمهوری آذربایجان تبدیل کند.
Investigating the Effects of the Israeli Nation-state-building Process on the National Security of the Islamic Republic of Iran; and Reactions to these Effects
حوزههای تخصصی:
تأثیر قدرت نرم دیپلماسی ورزشی بر روابط ایران و آمریکا: مطالعه موردی دیپلماسی کشتی (1998-2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در روابط بین الملل مفهوم "قدرت" است. ابتکار جوزف نای در انفکاک میان قدرت سخت و قدرت نرم، شکل جدیدی به تعاریف مربوط به قدرت داد. دیپلماسی ورزشی به عنوان یکی از کلیدی ترین شیوه های شکل گیری قدرت نرم به حساب می آید و کشورها تلاش می کنند ازاین طریق راهکارهایی برای کاهش تنش ها، تأثیرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با سایر بازیگران در این عرصه بیابند. حضور پررنگ تیم های ملی ایران بخصوص کشتی در رویدادهای بین المللی پربیننده مانند بازی های المپیک، فرصتی به وجود آورده است تا ورزش به کمک ارتقای جایگاه ایران درساختار جدید جهانی، حتی کاهش تنش با دشمن دیرینه ایران یعنی آمریکا بیاید. از این رو پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که قدرت نرم دیپلماسی ورزشی به خصوص ورزش کشتی چه نقشی در مناسبات ایران و آمریکا در سال های 1998 تا 2013 داشته است؟ بررسی ها با استفاده از چارچوب نظری قدرت نرم نشان داد که فرضیه اصلی درخصوص تأثیر کشتی در شکل گیری قدرت نرم دیپلماسی ورزشی، در مقاطعی حساس و با کمترین هزینه به بهبود مناسبات ایران و آمریکا کمک کرده است. در این پژوهش همچنین پیشنهادهایی برای استفاده بهتر از قدرت نرم کشتی جهت کاهش مشکلات در روابط ایران و آمریکا ارائه شده است.
روند جدید ترقی خواهی در آمریکای لاتین با تمرکز بر انتخابات کلمبیا
منبع:
پژوهش ملل شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۹
7-26
حوزههای تخصصی:
در نقشه سیاسی آمریکای لاتین، روزبه روز نیروهای ترقی خواه بیشتر از گذشته قدرت نمایی می کنند. انتخاب گوستاوو پترو در کلمبیا جدیدترین نمونه آن است. بر همین اساس، هدف مقاله حاضر، بررسی و شناخت علل یا عواملی است که به چرایی و تداوم به قدرت رسیدن رهبران ترقی خواه در آمریکای لاتین بویژه در دو دهه اخیر می پردازد، می باشد. روش پژوهش در این مقاله بصورت توصیفی- تحلیلی بوده و سوال مطرح شده در این مقاله آن است که روند ترقی خواهی نوین در آمریکای لاتین به چه صورت است؟ در پاسخ، به این فرضیه می رسیم که در قرن حاضر روند ترقی خواهی در آمریکای لاتین را می توان به دو برهه زمانی پیش و پس از فوت هوگو چاوز رئیس جمهور سابق ونزوئلا در سال 2013، تقسیم نمود؛ فوت چاوز بعنوان یک رهبر کاریزماتیک، روند گرایش عمومی به چپ گرایی را با وقفه ای چند ساله مواجه ساخت. از طرفی، بی توجهی زمامداران راست گرا در آمریکای لاتین به مطالبات قشر عموما فقیر جامعه، رشد اقتصادی پایین در کنار ضعف های ساختاری، سرمایه گذاری و بهره وری پایین همراه با فشارهای تورمی قوی، شکنندگی سیستم بهداشتی، فرسایش نهادها و سطوح بالای فقر، شرایط را بیش از گذشته برای ظهور ترقی خواهان این منطقه فراهم ساخته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که شاهد گرایش روزافزون به جناح های چپ در آمریکای لاتین طی دو دهه گذشته بوده ایم و این عامل بیش از هر چیز، انعکاس فریاد لاتینی ها در برابر بی توجهی رهبران راست گرا به خواست عمومی در جهت رفع فقر، بی توجهی به عدالت اجتماعی و مخالفت با مداخلات ایالات متحده آمریکا در امور داخلی این کشورها بوده است
فراتحلیل رویکرد آسیب شناسانه در پژوهش های سیاست خارجی ج.ا. ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
176 - 217
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای پویا در پژوهشهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، رویکردی آسیب شناسانه است. از منظر این رویکرد، پژوهشگران ضمن شناسایی عوامل آسیب زا که منجر به تصمیمات نادرست و در نهایت، ناکامی در سیاست خارجی می شوند، درصدد ند تا با ارائه توصیه های سیاستی از دامنه این تصمیمات بکاهند. از این رو، مقاله حاضر کوشیده است با فراتحلیل هفده پژوهش منتشرشده در بازه زمانی 1400-1370، رویکرد آسیب شناسانه آنها از سیاستگذاری خارجی ج.ا.ایران را ترکیب و یکپارچه سازی کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر در پاسخ به این سؤال اصلی تنظیم شده است که «آسیب ها و عوامل آسیب زای سیاستگذاری خارجی ج.ا.ایران بر اساس پژوهشهای منتشرشده در بازه زمانی 1370-1400 کدامند؟ یافته های فراتحلیل حاضر نشان می دهد، در رویکرد آسیب شناسانه پژوهشها، عوامل آسیب زای مؤثر بر سیاستگذاری خارجی ج.ا.ایران در سه دسته: شناختی، نهادی و محیطی شناسایی شده اند. همچنین استنباط فراتحلیل حاضر این است که رویکرد آسیب شناسانه در پژوهشهای مورد تحلیل، تحت تأثیر مفروضات مدل تصمیم گیری سیاست خارجی «کنشگر عقلانی» نظر دارند، بدین معنا که آنها هم در توصیف وضعیت موجود (تشخیص مرض)، هم شناسایی عوامل آسیب زا و نیز ترسیم وضعیت مطلوب (تجویز سیاستی) از مفروضات مدل مذکور که خود، ریشه در بنیانهای هستی- روش شناسانه پارادایم واقع/عقل گرای روابط بین الملل دارد، بهره می گیرند.
پهپاد به عنوان ابزاری نوین در سیاست خارجی، مطالعه موردی سیاست پهپادی ترکیه (2017-2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۴)
201 - 226
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش ابزاری تحت عنوان «پهپاد» و استفاده نظامی از آن، این فن آوری جدید به شکلی از قدرت ملی بدیل گشته است و به عنوان عنصری تأثیرگذار در منازعات و تعاملات بین المللی، ایفای نقش می کند. پهپادها به عنوان سلاحی نوین، توانایی آن را دارند تا به صورت از راه دور، در مدت زمان بالا و با انعطاف عملیاتی گسترده به مأموریت بپردازد و هزینه ای کمتری نسبت به جایگزین های عملیاتی دیگر دارند، لذا دسترسی به ابزاری جدید توسط دولت ها، می تواند به عنوان اهرمی در سیاست خارجی برای انتفاع ملی آن ها بدیل شود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش که چگونه می توان از ابزارهای نوین حوزه نظامی به صورت عام و پهپاد به صورت خاص را در سیاست خارجی به کار گرفت، با استفاده از چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک به آزمایش این فرضیه می پردازد که «پهپادها و ابزارهای نوین نظامی با ایجاد ظرفیت جدید در سه حوزه قدرت نرم، مبادلات اقتصادی و سیاسی به شکل تأثیر بر موازنه قدرت می تواند موجب پیگیری منافع کشورها شود» که در این راستا به مطالعه موردی سیاست پهپادی ترکیه از سال 2017 تا سال 2022 می پردازد.
توسعه ی انسانی و دلالت های سیاسی آن در ساحت حکم رانی (با تطبیق بر جمهوری اسلامی ایران)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۰
173 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی توسعه ی انسانی و دلالت های سیاسی آن در ساحت حکم رانی، با تطبیق بر جمهوری اسلامی ایران است. در این راستا و با روش توصیفی-تحلیلی، دلالت های سیاسی مفهوم توسعه ی انسانی بررسی شده و با ارائه ی یک صورت بندی مشخص از آن ها، ارتباط میان مفهوم توسعه ی انسانی و مفاهیم سیاسی موجود در شاخص های فرعی تبیین می گردد. پس از شرح مفهومی توسعه ی انسانی، شاخصه های فرعیِ توسعه ی انسانی مورد بررسی قرار می گیرد تا نشان داده شود توسعه ی انسانی، حامل دلالت های سیاسی آشکار است. سپس مباحث مربوط به توسعه ی انسانی و حکم رانی و همچنین توسعه ی انسانی و امنیت انسانی تبیین می گردد. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که تطور مفهوم توسعه ی انسانی موجب تحول عملی در ساحت های مختلف می شود. نمونه ی موردی و مثالی برای شاهد مثال نیز جمهوری اسلامی ایران قرار داده شده که می توان گفت در شمار کامیاب ترین حکومت های غرب آسیا در شاخص های توسعه ی انسانی است.
تحول در سازوکارهای تنظیم کنندۀ روابط اتحادیۀ اروپا با کشورهای قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک منطقه قفقاز جنوبی، وجود منابع انرژی نفت وگاز، در مسیر حمل ونقل بودن منطقه از نظر ارتباط دادن شمال جنوب و شرق غرب و نیز منازعه های حل نشده در این منطقه موجب توجه بازیگران منطقه ای و بین المللی به منطقه قفقاز جنوبی شد. اتحادیه اروپا در دوران بعد از جنگ سرد می خواست نقش خود به عنوان بازیگر بین المللی را تثبیت کند. همچنین در چارچوب گسترش اعضا، مرزهایش به قفقاز جنوبی نزدیک شده بود. به تدریج روابط با کشورهای قفقاز جنوبی را در پیش گرفت و سازوکارهای تنظیم کننده این روابط را در ساختار نهادی و تصمیم گیری خود تدوین کرد. در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که اتحادیه اروپا در تنظیم روابط خود با کشورهای قفقاز جنوبی از چه سازوکارهای تنظیم کننده روابط استفاده کرده و این سازوکارها چگونه دچار تحول شده است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که اتحادیه اروپا روابط خود با کشورهای قفقاز را بر مبنای الزام های قدرت هنجاری تنظیم و به موازات آن سازوکارهای تنظیم کننده دوجانبه و چندجانبه را طراحی و اجرا کرده است. براساس روش کیفی در چارچوب نظریه قدرت هنجاری موضوع را بررسی می کنیم. یافته های این نوشتار نشان می دهد که سازوکارهای تنظیم کننده روابط اتحادیه اروپا و کشورهای قفقاز جنوبی در تأثیر پیچیدگی های روابط منطقه ای و راهبردهای متفاوت کشورهای این منطقه برای روابط با اتحادیه اروپا در پرتو واقعیت های عینی و منافع و خواسته های مختلف کشورهای قفقاز جنوبی به تدریج از چندجانبه گرایی کل گرایانه فراگیر مبتنی بر رویکرد هنجاری به سوی دوجانبه گرایی متمایز مبتنی بر واقع گرایی پیش رفته است.
زمینه های منطقه گرایی جمهوری اسلامی ایران در حوزه راهبردی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
279 - 300
حوزههای تخصصی:
با وجود آنکه منطقه غرب آسیا در زمره مناطق ممتاز جهانی به لحاظ خصایص ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی قرار دارد، ولی بااین حال شاهد آن هستیم که این حوزه راهبردی همواره با خیل کثیری از کنشگران دولتی و غیردولتی و الگوهای رفتاریِ غیرخطی مواجه است که همین عامل به نوبه خود منجر به آشوب انگیزی و پیچیده شدن این محیط متکثر شده است. نکته قابل توجهی که دراین بین وجود دارد آن است که باوجود مشکلات مورداشاره، ج.ا.ایران بنا به جایگاه ویژه ای که در ساختار قدرت منطقه دارد ناگزیر به اتخاذ راهبردهای منسجم، مستمر و دوراندیشانه جهت خلق ایده ها، ساختارها و گفتمان های درون منطقه ای و همچنین ایجاد تعامل با محیط پیرامون در راستای تأمین منافع ملی خود است. با تأسی از مطالبی که ذکرشان رفت نگارندگان پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به چرایی این پرسش برآمده اند که ج.ا.ایران به منظور منطقه گرایی در حوزه راهبردی غرب آسیا از چه زمینه ها و ظرفیت هایی برخوردار است؟ فرضیه ای که در مقابل پرسش مذکور مطرح شده حاکی از آن است که پنج عامل عمق راهبردی، گستردگی سرزمین، موقعیت ارتباطی، تسلط بر تنگه راهبردی هرمز و بهره گیری از مزیت گروه های دینی ازجمله مهم ترین ظرفیت هایی هستند که ایران می تواند از آن ها به منظور منطقه گرایی در حوزه راهبردی غرب آسیا بهره گیری نماید.
A comparative Study of Iranian and Turkish Cultural Diplomacy in Iraq (2003 - 2020)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to conduct comparative review of Iran and Turkey’s cultural diplomacy in Iraq after the US invasion and the fall of Saddam Hussein's regime. Iran and Turkey, as two influential powers in the developments of the Middle East, are trying to advance their cultural diplomacy in Iraq according to the nature of their government, goals, and aspirations. The main question of the research is, “On what approach are the effectiveness factors of Iranian and Turkish cultural diplomacy in Iraq between 2003 and 2020 based?” The hypothesis is that Iranian cultural diplomacy in Iraq after 2003 has been following Shi’ism, the axis of resistance, and Iranianism as the cornerstones of its approach, as opposed to Turkish cultural diplomacy that is based on Turkish nationalism and neo-Ottomanism. Accordingly, each of these governments is trying to exert influence in Iraq using soft power and cultural diplomacy. In doing this, Iran and Turkey have different conditions, opportunities, threats, and tools to advance their cultural diplomacy. The research findings indicate that Iran is in a better position than Turkey in terms of conditions, opportunities and tools but the focus on Shiism and the issue of resistance in Iraq has led to little attention paid to other features of cultural diplomacy. In contrast, Turkey, with its benefit-oriented and opportunistic approach, has been able to make the most of tools such as Kurdish language and literature, media diplomacy, tourism development, scientific and educational topics, etc. through careful planning and has gained more influence in Iraq. The method of data analysis is descriptive-analytical and the data collection was carried out via library research.
The Effect of Normative and Cognitive Ideas on the Foreign Policy (Case study: European Union and the Iran’s Nuclear Program)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Normative and Cognitive Ideas has a great effect on the Foreign Policy. In fact, today the most international relations theories and models- in contrast to traditional theories such as realism- believe that states decide according to numerous and different factors including normative and cognitive ideas, procedures, meanings, and interpretations of ideas. Normative and cognitive ideas define a situation's interpretation. In this framework, considering the international position of the European Union as a great power and its role in international issues and crises, this article analysis its normative and cognitive Ideas in response to the Iranian nuclear program. This research endeavor to answer the question that what is the role of the normative and cognitive ideas of the European Union in dealing with the Iranian nuclear crisis? The article hypothesizes that the EU's response to crises and intergovernmental convergence over international crises like the Iran nuclear issue is sourced out of a single interpretation by normative and cognitive ideas of EU member states.
معمای امنیت- هویت و بازخیزی گفتمان باستان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان ها همواره در پیکار و ستیز باهم اند و در این میان، گاه برجستگی می یابند و گاه به حاشیه می روند. حاشیه ای شدن به معنای نابودی نیست، بلکه به معنای از دست دادن توان کنش گری سیاسی و خفته ماندن است. خفته ماندن همیشگی نیست بدین معنا که همواره امکان بازگشت بازندگان و برون رفت سوژه ها از جایگاه سوژگی و بازیابی توان کنش گری سیاسی وجود دارد. اینک گفتمان باستان گرایی بازنمون چنین بازگشت و برون رفتی است که نمود آن را می توان هم در پهنه اجتماع و هم در سپهر رسانه دید؛ از این رو، نوشتار کنونی، می کوشد بدین پرسش پاسخ دهد که «زمینه های بازخیزی این گفتمان در ایران کنونی کدام اند؟» با بهره گیری از نظریه «معمای امنیت هویت» و روش شناسی «گفتمانی– شناختی،» نشان داده می شود که این بازخیزی در هویت سازی تک ساخت جمهوری اسلامی، گروه بندی های گفتمانی، نابرابری های میان فرهنگی و احساس خودگسلی و هراس هستی شناختی هواداران فرهنگ باستان ریشه دارد. همچنین این بازخیزی را می توان پیکربندی گونه ای هویت مقاومت دانست.
انگلیس و سیاست موازنه قدرت در منطقه خلیج فارس در دوره پسا برگزیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۴)
111 - 144
حوزههای تخصصی:
دولت انگلیس برای نخستین بار پس از دهه 1970 میلادی و طی چندسال اخیر به ویژه پس از آغاز فرآیند خروج از اتحادیه اروپایی موسوم به «برگزیت»، اقدامات و کنش های متمایزی نسبت به گذشته در منطقه خلیج فارس انجام داده است که با الگوی رفتاری این کشور از سال 1969 مبنی بر «خروج از شرق سوئز یا خلیج فارس» تاکنون ، فاصله داشته و حاکی از نوعی تحول در سیاست خارجی این کشورنسبت به این منطقه است. لذا پرسش مهم این پژوهش این است که علت عمده این تغییر رویکرد وتغییر الگوی رفتاری انگلیس چیست؟ نوشتار حاضر بر این فرضیه استوار است که «علت اصلی رفتارهای اخیر انگلیس نگرانی از ایجاد «خلأ قدرت» و پیگیری نوعی «سیاست موازنه قدرت» در چارچوب راهبرد «بریتانیایی جهانی» در منطقه است.
روش پژوهش به کارگرفته شده در نوشتار حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر کاربست مفاهیم برگرفته شده از نظریه نوواقع گرایی در روابط بین الملل است که به نظر می رسد در این جا کارآیی بیشتری نسبت به سایر نظریه ها دارد. براین اساس، ابتدا تمام اطلاعات و داده های موجود در مورد موضوع شامل منابع نوشتاری، کتابخانه ای، اینترنتی، مقالات و اظهارات مقامات رسمی جمع آوری و سپس در راستای پشتیبانی از فرضیه اصلی نوشتار کنونی و در چارچوب نظری ارائه شده، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند. نتیجه بررسی های صورت گرفته حاکی از آن است که انگلستان در دوره جدید با تکیه بر ادراکات خود از شرایط حساس منطقه استراتژیک خلیج فارس و با احساس خطر از خلأ قدرت ناشی از کاهش حضور آمریکا، درصدد است با پیشبرد سیاست موازنه قدرت نقش فعالانه ای در تحولات و معادلات این منطقه برعهده داشته باشد.
تکوین و تحول ملت سازی دولتی در امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأسیس امارات متحده عربی در اوایل دهه 1970 محصول اراده ای سیاسی برای به هم پیوستن مجموعه ای از جماعت های قبایلی بود که هویت غالب در آنها، ترکیبی از هویت عشیره ای و اسلامی بود. تبدیل کشور نوپدید از یک مجموعه ازهم گسیخته به یک واحد سیاسی منسجم نیازمند خلق عناصر سازنده هویت ملی، درونی سازی و عمومیت بخشی به آن به عنوان هویتی فراتر از تعلقات قبایلی و فروتر از تعلقات امتی بود که اتباع کشور را به یکدیگر پیوند دهد و احساس ملت بودن را در میان آنها ایجاد کند. با توجه به تقدم زمانی تأسیس دولت بر ملت و محوریت نهادها و نخبگان سیاسی، تجربه ملت سازی در امارات متحده عربی به نمونه ای آشکار از الگویی از ملت سازی است که می توان آن را «ملت سازی دولتی» نامید. ملت سازی دولتی به عنوان شکلی از پدیده ملت سازی در دوران مدرن، فرایندی «از بالا» است که در طی آن دولت و نهادهای دولتی از طریق طراحی و اجرای پروژه ای هدفمند تلاش می کنند تا عناصر و مولفه های هویت ملی را شکل داده، در میان اتباع خود بسط دهند و از این رهگذر مبنای نوینی برای تعلق اجتماعی خلق کنند. مقاله حاضر تلاش دارد تا ابعاد، عناصر و سازوکارهای چنین فرایندی را در امارت متحده عربی عصر محمد بن زاید آل نهیان مورد بررسی قرار دهد. بر مبنای مباحث نظریه پردازان «مدرنیست» پیرامون ملی گرایی، این مقاله سازوکارهای ملت سازی را ذیل چهار محور الف) سنت سازی؛ ب) تاریخ سازی؛ ج) نمادسازی؛ د) غیریت سازی دسته بندی و بررسی کرده است. مقاله نتیجه گیری می کند که ملت سازی در امارات به واسطه سرشت اراده گرایانه و دولتی خود با ناپایداری و بی ثباتی روبرو است.