مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
واقع گرایی تدافعی
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی سبب ایجاد کشورهای جدیدی در شمال ایران شد. جمهوری آذربایجان و ارمنستان از جمله این کشورها هستند. شایان توجه است که باوجود مشابهت های بیشتری که بین ایران و جمهوری آذربایجانِ شیعه وجود دارد؛ رابطه ایران با ارمنستانِ مسیحی گسترده تر و بهتر است. پرسش اصلی این نوشتار، چرایی روابط برجسته و سطح بالاتر ایران و ارمنستان با وجود تفاوت های فرهنگی، دینی و زبانی در مقایسه با روابط ایران و جمهوری آذربایجان است؟ پاسخ این نوشتار به این پرسش این است: ایران و ارمنستان براساس اشتراک منافع خود و نگرانی مشترک از تهدید جمهوری آذربایجان برای ایجاد موازنه در برابر آن، روابط خود را گسترش داده اند که نتیجه آن ایجاد روابطی با سطح بالاتر بین دو کشوری است که از تفاوت های بسیاری برخوردارند. نویسندگان برای فهم چرایی شکل گیری سطح بالای روابط بین ایران و ارمنستان از نظریه واقع گرایی تدافعی بهره برده اند. بنابر این نظریه، دو کشور ایران و ارمنستان به دلیل تهدید مشترکی که از سوی جمهوری آذربایجان تصور می کنند به نزدیکی با یکدیگر روی آورده اند تا از این راه در مقابل جمهوری آذربایجان توازن برقرار سازند.
واقع گرایی تدافعی و منطق موجودیت ناتو پس از یازده سپتامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
176 - 202
حوزه های تخصصی:
با پایان جنگ سرد و معادلات حاکم بر آن به نظر می رسید که سرمشق واقع گرایی از تبیین تداوم موجودیت اتحادیه ناتو ناتوان است. این در حالی بود که ناتو، متعاقب پایان جنگ سرد در رویدادهای بالکان درگیر شده و از این نظر در حال تجربه فصلی نوین در تطوّر تاریخی خود بود. در ادامه تحولات پس از جنگ سرد، وقوع رویداد یازده سپتامبر ناتو را کاملاً متوجه تهدیدات برآمده از تروریسم کرد. در این ارتباط، استناد به ماده (5) معاهده واشنگتن پس از رویداد یازده سپتامبر توسط اتحادیه برای اولین بار از زمان شکل گیری آن، مبیّن آن است که درک ناتو از تهدید تروریسم بیش از پیش، آن را در جهت توسعه نهادی و تداوم موجودیت خود سوق داده است. این مقاله در صدد توضیح تداوم موجودیت ناتو از منظر واقع گرایی تدافعی، در ادامه اصلاحات صورت پذیرفته در برنامه پژوهشی واقع گرایی است. به عبارت دیگر پرسش اصلی این مقاله این است که واقع گرایی چگونه می تواند موجودیت ناتو پس از یازده سپتامبر را تببین کند؟ در پاسخ به این پرسش این مقاله واقع گرایی تدافعی را پیشرفتی در برنامه پژوهشی واقع گرایی می داند که ضمن حفظ هسته مرکزی واقع گرایی می توان پاسخگوی تحولات جدید ناتو حفظ موجودیت آن پس از یازده سپتامبر باشد.<br /> <br />
نقش بحران سوریه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
بحران سوریه به عنوان یک بحران سیاسی عمیق در خاورمیانه، با توجه به شکاف های اجتماعی موجود در جامعه سوریه مانند بحران هویت، دولت سازی، مشروعیت و فقر در کنار مداخله قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای و سازمان های فراملی و فروملی به عرصه تقابل و رقابت بین دو جریان متضاد «مقاومت» و «محافظه کاری عربی» و منافع قدرت های جهانی تبدیل شد. سوریه به عنوان سد نفوذ سیاست های ضدایرانی آمریکا در خاورمیانه، هم مرز بودن با حزب الله و اسرائیل و قرار گرفتن در محل تلاقی و اتصال دو ایدئولوژی ایران اسلامی و ناسیونالیسم عربی اهمیت ویژه ای دارد. بحران سوریه، امنیت منطقه ای ایران را با تهدیداتی از جنس تضعیف محور مقاومت، شکل گیری منازعات گفتمانی و تشدید تنش های فرقه ای و مذهبی، تضعیف جایگاه و نفوذ ایران، برهم خوردن ساختار قدرت و موازنه قوا و بالا گرفتن رقابت تسلیحاتی در منطقه مواجه می کند که با وجود وابستگی متقابل امنیتی در منطقه، تأثیر منفی بر امنیت ملی ایران گذاشته و آینده آن ترسیم کننده صورت بندی قدرت در خاورمیانه خواهد بود. این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به نقش بحران سوریه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پردازد. سوال اصلی که مطرح می شود این است که بحران سوریه چه نقشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ در پاسخ می توان گفت که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به بحران سوریه تلاش می کند با سیاست تدافعی و با حضور موثر در منطقه، امنیت نسبی خود را در شرایط خاص ناامنی در منطقه افزایش دهد.
عوامل تاثیر گذار بر روابط ج.ا.ایران و ج.آذربایجان از سال 1992 تا 2016(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1990 و استقلال کشورهای قفقاز جنوبی باعث تحولی در منطقه و سیاست های کشورهای همسایه این منطقه شد. یکی از این کشورهایی که توانست استقلال خود را از اتحادیه جماهیر شوروی به دست آورد، آذربایجان بود که به دلیل داشتن منابع انرژی فراوان به خصوص نفت و گاز دارای اهمیت به سزایی در بین کشورهای منطقه قفقاز می باشد. از همین رو ج.ا. ایران نیز با توجه به پیوندهای تاریخی، قومی،فرهنگی، مذهبی و همسایگی که با آذربایجان دارند، تلاش کرد که روابط خود را با این کشور افزایش دهد. با این حال این کشور برای به دست آوردن اهداف و منافع اش در آذربایجان و ایجاد روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و انرژی با مسائل و مشکلاتی روبه رو بوده است که ما در این مقاله در پی بررسی این مشکلات و موانع پیش پای ج.ا.ایران برآمدیم. از این رو سوال اصلی مقاله این است که « عوامل تاثیر گذار بر سیاست خارجی و دست آوردهای ایران در آذربایجان بین سال های 1991 تا 2017 کدام اند و چه تاثیری بر روابط دو کشور گذاشته است؟» به علاوه ما در این مقاله از چارچوب نظری نوواقع گرایی به بررسی سیاست خارجی ایران و عوامل موثر بر آن می پردازیم.
تحلیل دلیل ها و عامل های مادی و غیرمادی پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 و پایان منازعات شرق و غرب، به نظر می رسید دوران صلح و امنیت فرا رسیده باشد؛ اما تنها بیش از دو دهه از سقوط دیوار برلین نگذشته بود که شرایط به گونه ای تغییر کرد که دوباره، غرب و روسیه در اوکراین به حمایت از بخشی از جامعه اوکراین روبه روی یکدیگر قرار گرفتند. روسیه پس از گسترش بحران، تصمیم به پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه گرفت و پس از اشغال و برگزاری همه پرسی که با موافقت 96 درصدی مردم آن همراه شد، در 21 مارس 2014 به طور رسمی شبه جزیره کریمه را به فدراسیون روسیه پیوسته ساخت. از این رو، هدف اصلی این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس چارچوب نظری واقع گرایی تدافعی و سازه انگاری، پاسخ گویی به این پرسش ها است که چرا روسیه تصمیم به پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه گرفت؟ و علت های گسترش بحران و موفقیت آمیزبودن این پیوسته سازی چیست؟ نتایج به دست آمده از این مقاله، حاکی از آن است که علت های تصمیم روسیه به پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه را باید در چارچوب فرایند قدرت و رفع تهدیدی توضیح داد که به وسیله گسترش و توسعه ناتو و اتحادیه اروپا به سوی مرزهای امنیتی روسیه به وجود آمده بود. همچنین اشتراک ها و پیوندهای تاریخی، زبانی، قومی، نژادی و مذهبی میان دو جامعه روسیه و شبه جزیره کریمه از دلیل های مهمی بوده اند که هم در گسترش بحران و هم در موفقیت آمیز بودن پیوسته سازی شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه نقش مهمی داشته اند.
تنهایی استراتژیک و سیاست های راهبردی ایران در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل محوری در گستره پرتنش و بحرانی غرب آسیا، تأثیر پنداره و فرض تنهایی راهبردی بر اهداف، انگیزه ها، و راهبردهای منطقه ای نخبگان تصمیم ساز جمهوری اسلامی ایران است. پرسش اصلی پژوهش این است که «چرا جمهوری اسلامی ایران، دچار تنهایی راهبردی شد و برای برون رفت از این تنهایی از کدام دکترین ها بهره گرفته است؟» فرضیه پژوهش این است که «تغییر نظام از پهلوی به جمهوری اسلامی سبب شد که ایران ازیک سو، درعمل به جز سوریه، متحد دولتیِ قدرتمند و پایداری نداشته باشد و ازسوی دیگر، جبهه ای از متحدان درون منطقه ای و فرامنطقه ای، کشور را محاصره کنند. همین مسئله سبب شده است که اهداف و راهبردهای منطقه ای ایران بر این ایده استوار شود که راهکار مقابله با تصور تهدید ناشی از تنهایی راهبردی، بازدارندگی درون زا همراه با نقش آفرینی برون مرزی برای مقابله با منابع تهدید در خارج از جغرافیای سرزمینی است». یافته های پژوهش نشان می دهد، اهدافی مانند حمایت از جنبش های آزادی بخش، حائل سازی در برابر منابع تهدید، مقابله با آمریکا و موازنه با متحدان منطقه ای آمریکا، و راهبردهای برجسته ای مانند منع منطقه ای و ضددسترسی، نبرد نامتعارف زمینی و دریایی، بازدارندگی موشکی کلاسیک و نئوبالستیک گرایی،صنعت پهپاد، الگوی حزب الله و لبنانیزه کردن، اتحادسازی با کنشگران فرامنطقه ای، دیپلماسی مذهبی و فرهنگی، نشان دهنده تأثیرپذیری مستقیم از انگاره تهدیدآمیز تنهایی راهبردی است که برای برون رفت از این تنهایی و انزوای منطقه ای طرح شده اند. روش پژوهش در این مقاله، کیفی بوده و مراجعه به اسناد کتابخانه ای، مبنا قرار گرفته است. مسئله اصلی نیز با رویکرد تحلیلی تبیینی بررسی شده است.
واقع گرایی و نقش منابع انرژی در سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال فهم جایگاه منابع انرژی در تحلیل سیاست خارجی در نظریه های مختلف واقع گرایی است. یافته های تحقیق موجود نشان می دهد که نظریه های مختلف واقع گرایی نقطه شروع تحلیلی مناسبی برای مطا لعه اهمیت منابع انرژی در سیاست خارجی به حساب می آیند به دلیل آنکه اهمیت استراتژیک منابع انرژی را ناچیز نشمرده و تنها به دولت مردان به عنوان بازیگران دارای اهداف اقتصادی صرف نمی نگرند. واقع گرایی به منابع انرژی به عنوان یکی از عناصر قدرت می نگرد و به همین ع لت جایگاه ویژه ای را برای آن در شکل دهی به رفتار دولت ها قائل است. البته در بین شاخه های مختلف واقع گرایی،واقع گرایی نئوکلاسیک به دلیل توجه همزمان به متغیرهای سطح سیستم و سطح داخلی، تبیین دقیق تری از چگونگی اثرگذاری منابع انرژی بر رفتار سیاست خارجی ارائه می دهد.
موقعیت ژئواستراتژیک کالینینگراد و تأثیر آن بر انتگرال امنیتی روسیه- ناتو در دریای بالتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
258 - 227
حوزه های تخصصی:
کالینینگراد منطقه برونگان روسیه است که کیلومترها از خاک کشور فاصله داشته، بیشتر به کشورهای عضو ناتو نزدیک است، و به عنوان تنها بندر قابل کشتیرانی روسیه در دریای بالتیک دارای موقعیت ژئواستراتژیک برجسته ای است. نظامی شدن کالینینگراد و سیاست های روسیه در جهت دفاع از خود در برابر گسترش ناتو به سوی شرق، سبب تشدید تنش های امنیتی بالتیک شده است. اکنون این پرسش مطرح است که موقعیت ژئواستراتژیک کالینینگراد به عنوان پاسگاه خارجی روسیه در دریای بالتیک چه تأثیری بر انتگرال امنیتی روسیه-ناتو در این منطقه بر جای گذاشته است؟ بر اساس بازی قدرت حاکم در منطقه بالتیک، این فرضیه مطرح می شود که وضعیت جغرافیایی، منابع و باز نظامی شدن کالینینگراد سبب شکل گیری معمای امنیتی به صورت دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی در منطقه بالتیک شده است، و به هراس طرفین از یکدیگر دامن زده و احتمال رویارویی نظامی میان نیروهای ناتو و روسیه را بیشتر کرده است. برای آزمون فرضیه از نظریه واقع گرایی تدافعی استفاده شده است؛ و هسته اصلی این نظریه مفهوم معمای امنیتی است که نقطه ثقل پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. بر اساس روش تحلیل مفهومی منبعث از رویکرد پوزیتیویسم منطقی، رابطه ناتو و روسیه به عنوان یک بازی انتگرال با تابع مشترک ترس در نظر گرفته شده است. در دستاوردهای پژوهش آشکار می شود که مارپیچ امنیتی کنونی میان روسیه و ناتو در منتهی الیه طیف رویکرد تدافع-تهاجم قرارگرفته است، اما بازی قدرت به سویی است که احتمال وقوع منازعه مستقیم دست کم در آینده نزدیک در منطقه بالتیک وجود نخواهد داشت؛ اما روند نظامی شدن منطقه تشدید خواهد شد.
تبیین جایگاه حزب الله لبنان در راهبرد دفاعی سوریه (2018- 2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
روابط راهبردی حزب الله و سوریه علی رغم فراز و نشیب های آن یکی از پایدارترین روابط استراتژیک در منطقه در طی چند دهه اخیر بوده است. اما شکل گیری بحران سوریه از 2011 به بعد در قالب جنگ داخلی این روابط راهبردی را عمیق تر وگسترده تر نموده، تا جایی که بعد از گسترش بحران، حزب الله نقش پر رنگی در حفظ ساختار دولت سوریه ایفا نموده است. در نتیجه، با اهمیت موضوع، نقش و جایگاه حزب الله لبنان در راهبرد دفاعی سوریه بعد از شکل گیری بحران در سوریه اهمیت پیدا می کند. در این راستا، این پژوهش محور بررسی خویش را حول پاسخگویی به این سوال قرار داده است : حزب الله لبنان در طول بحران سوریه از 2011 تا 2018 از چه جایگاهی درراهبرد دفاعی سوریه برخوردار بوده است؟ یافته های پژوهش بر این مبنا است که در بحران داخلی سوریه طی سال های 2018- 2011، حزب الله لبنان به عنوان یک بازیگر غیر دولتی منطقه ا ی و همسو با استراتژی ایران، اهمیت بسیاری در سیاست دفاعی دولت سوریه در مقابل گروه های معارض داخلی و قدرت های مداخله گر منطقه ای و جهانی داشته است به طوری که به یکی از ستون های اصلی راهبرد دفاعی دولت سوریه تبدیل شده است. همچنین، حزب الله به عنوان ابزاری توانمند و کارآمد به تقویت سیاست دفاعی دولت سوریه کمک شایانی کرده است به طوری که پیش بینی هایی که مبنی بر سرنگونی دولت حاکم سوریه بود را ابطال کرده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
روابط دوجانبه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان (1400- 1370)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
299 - 323
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان دو همسایه دیرینه با اشتراکات وپیوندهای تاریخی، قومی، فرهنگی، مذهبی، و آداب و رسوم مشترک همسایگی ولی با دو ایدئولوژی متفاوت در کنار هم هستند. جمهوری آذربایجان با داشتن منابع غنی نفت وگاز و اشتراکات یاد شده؛ برای ایران بسیار حائز اهمیت است. البته رویکرد آشکارا ضد دینی جمهوری آذربایجان پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی سابق و بخصوص در دوران علی اف ها، منزوی کردن هویت اسلامی - شیعی مردم این کشور، حرکت به سمت سکولاریسم سیاسی و فرهنگی از سوی دولت، تأکید بر ایدئولوژی پان آذری مبتنی بر قومیت ترکی – آذری، روند رو به رشد روابط باکو با غرب و نیز با رژیم اسرائیل، که فقط به عرصه های فرهنگی محدود نبوده و در عرصه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی نیز دولت باکو، گرایش هم پیمانی استراتژیک با محور غرب یعنی ایالات متحده آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی دارد؛ باعث سردتر شدن روابط فی مابین شده است. در این مقاله با استفاده از نظ ریه واقع گرای ی تدافعی و به روش توصیفی- تحلیل ی، سیاست خارج ی ای ران و عوام ل مؤث ر ب ر آن مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تا به این پرسش پاسخ داده شود که چه عوامل مهمی در روابط دو کشور تأثیرگذار بوده است؟ دستاورد این پژوهش نشان میدهد که با وجود تیرگی روابط ولی برخی همکاری ه ا و تفاهم ات مانن د موضع مثب ت جمهوری آذربایج ان نسبت به برنام ه هس ته ای ای ران و تنه ا نگذاش تن ای ران در دوره ی تحریم های جامع ه بین الملل ی علیه ایران، می تواند چش م ان داز مثبت ی از روابط دو کشور را رقم بزند.
واکاوی نقش آفرینی و سیاست های فدراسیون روسیه در قبال بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال دامنه دار شدن بحران سوریه، جهت گیری های متفاوتی از سوی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در قبال آن اتخاذ شد؛ به گونه ای که منافع متعارض و ناسازگار هر کدام از طرفین به جای کمک به حل و فصل سریع بحران به فراگیر شدن آن انجامید. در این راستا نقش آفرینی بازیگران منطقه ای تأثیرگذاری مثل فدراسیون روسیه از جهات مختلف حائز اهمیت فراوان است؛ زیرا این کشور از یک سو بازیگری اثرگذار در بسیاری از مسائل و بحران های منطقه ای و بعضاً بین المللی است و از سوی دیگر به علت داشتن روابط دیرینه با سوریه و هم چنین داشتن پایگاه نظامی در آن کشور، تلاش می کند سطح نفوذ خود را در معادلات سیاسی امنیتی دمشق حفظ کند. بدین علت فدراسیون روسیه بازیگری مهم در بحران سوریه تلقی می شود. با توجه به این مهم، در پژوهش حاضر تلاش شده است جهت گیری ها و راهبردهای روسیه در بحران سوریه در قالب چارچوب مفهومی واقع گرایی تدافعی مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد. در واقع، پرسش اصلی این است که از آغاز بحران سوریه تاکنون، فدراسیون روسیه چگونه با آن روبه رو شده است؟ پاسخ موقت به این سؤال به عنوان فرضیه احتمالی این است که فدراسیون روسیه به علت داشتن منافع مختلفی به ویژه منافع امنیتی و نظامی تلاش کرده است تا حد امکان با حمایت های سیاسی و بعضاً نظامی از سقوط دولت بشار اسد و افتادن حاکمیت سوریه به دست معارضان تحت حمایت محور غربی عربی جلوگیری کند. با توجه به این مهم، در پژوهش حاضر ابعاد مختلف نقش آفرینی و راهبردهای فدراسیون روسیه در قبال بحران سوریه با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است تا مدلی قابل قبول از رفتار روسیه در این باره ارائه شود.
نقش ایالات متحده آمریکا در همکاری استراتژیک روسیه و چین؛ با تاکید بر دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و جو بایدن(مقاله علمی وزارت علوم)
با اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی و اتمام دوران جنگ سرد، آمریکا به منزله بازیگر ابرقدرت در ابعاد اقتصادی، نظامی، سیاسی و ایدئولوژیکی در نظام بین الملل تعیین شد. موقعیت جدید آمریکا به این کشور اجازه داد که با افزایش نقش و نفوذ به مداخله در نظام بین الملل اقدام نماید. در ادامه تحولات نظام بین الملل با افزایش قدرت رقبا در ابعاد گوناگون، منافع و موقعیت آمریکا با چالش هایی مواجه شده است. روسیه و چین به عنوان دو قدرت نوظهور می باشند که همواره از سوی ایالات متحده آمریکا برداشت تهدید نموده اند. هدف پژوهش بررسی نقش ایالات متحده آمریکا در روابط استراتژیک روسیه و چین است. سوال اصلی پژوهش این است که ایالات متحده آمریکا چه نقشی در همکاری استراتژیک روسیه و چین دارد؟ رویکرد پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری داده ها و اطلاعات نیز کتابخانه ای است. فرضیه مقاله این می باشد که تهدیداتی که مسکو و پکن از سوی امریکا برداشت می کنند سبب ائتلاف و همکاری عمیق دو دولت در نظام بین الملل و منطقه ای شده است که این امر در دوره ریاست جمهوری ترامپ و دوره فعلی ریاست جمهوری بایدن بیشتر شده و همکاری دو دولت گسترش پیدا کرده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد دو دولت روسیه و چین با هدف مقابله و مهار سیاست های تهدیدزا آمریکا به همکاری های اقتصادی، نظامی و هماهنگی در نهاد ها و سازمان های بین المللی و همگرایی در مناطق آسیای مرکزی، اوراسیا و غرب آسیا روی آورده اند.