مقایسهی صحیح بین بانکداری ربوی و غیرربوی باید براساس وجود و عدم بهره صورت گیرد. مسائلی مثل کارایی و بهرهوری کارمندان، دولتی بودن، تعدد عقود و مشابه آن نمیتواند مقایسه واقعی بین دو سیستم را نشان دهد. اصلیترین مشخصهی بانکداری بدون ربا حضور در بخش حقیقی اقتصاد است. وجوه نقدی در آن بخش جریان دارد و براساس تولید کالا و خدمات افزایش مییابد و تقاضای پول برای امور سفته بازی در آن شکل نمیگیرد. از همین رو از ثبات اقتصادی بیشتری
برخوردار است. اثر فوق در تمام شیوههای بانکداری غیرربوی جاری است؛ حتی اگر تمام معاملات و قراردادهای آن براساس عقود با بازدهی ثابت، همچون مرابحه و فروش اقساطی باشد. این نوشتار در پی اثبات این مطلب برآمده است.
واژه شهود در فلسفه و عرفان اسلامی، علم حضوری را تداعی می کند؛ علمی که در آن وجود معلوم ـ نه مفهوم آن ـ نزد عالم حضور دارد و احکام خاصی بر آن مترتب شده، اهمیت ویژه ای دارد؛ چندان که مبنای حل پاره ای از مهم ترین مسائل معرفت شناسی قرار گرفته است.
اما واژه «intuition» که معمولاً به شهود ترجمه می شود، در فلسفه غرب دارای معانی گوناگونی است. ریچارد رورتی در نوشته مهم خود با همین عنوان، شش معنای اولیه را برای آن بیان می نماید و چهار معنای مهم تر را بررسی تفصیلی می کند. این مقاله ضمن بیان معانی گوناگون «intuition» (شهود) در فلسفه غرب، نسبت این معانی با علم حضوری را کاویده و به این نتیجه رسیده است که معانی گوناگون شهود در فلسفه غرب بیشتر بر مفهوم بداهت منطبق است تا علم حضوری. همچنین آنجا که از آن واژه، معرفت بدون واسطه نماد یا مفهوم اراده می شود، مقصود علم حضوری با مفهوم خاص آن نزد فلاسفه مسلمان نمی باشد.
چکیده
یکی از متغیرهای اساسی در فعالیتهای بانکی، تصمیمگیری برای نرخهای سود سپردهها و تسهیلات بانکی است. مطالعات نظری و تجربی نشان میدهد که تغییر نرخهای سود بانکی، روی حجم سپردهها، ترکیب انواع سپردهها، سرمایهگذاری و نرخ تورم تاثیر میگذارد؛ بنابراین، هر نوع تغییری چه در طرف کاهش یا افزایش نرخها باید با مطالعات دقیق کارشناسی و تشخیص جایگاه هر یک از متغیرهای کلان و میزان حساسیت آنها دربارة تغییرات نرخ سود بانکی باشد.
مطالعه تاریخ بانکداری ایران نشان میدهد که نرخهای سود بانکی چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، بهوسیلة بانک مرکزی و بهصورت دستوری تعیین، و این باعث شده است در هیچ زمانی نرخهای بانکی ایران، نرخهای تعادلی بازار نباشد و همیشه براساس مصالح مقطعی تصمیمگیری شود.
در این مقاله، بعد از گزارشی از آخرین مطالعات نظری و تجربی دربارة ارتباط تغییرات نرخهای سود بانکی با متغیرهای کلان اقتصادی چون پسانداز، سرمایهگذاری و تورم، توضیح داده میشود که گرچه بهترین شیوه برای رسیدن به نرخهای تعادلی، آزادسازی نرخهای سود بانکی است، به دلیل وضعیت خاص اقتصادی ایران برای رسیدن به آن وضعیت از تعیین مقطعی روند نرخهای سود بانکی ناچار هستیم و این تعیین باید با هدف نزدیکشدن به وضعیت تعادلی باشد.
راهکار پیشنهادی مقاله برای نزدیککردن «نرخهای دستوری» به «نرخهای تعادلی»، آن است که وضعیت کنونی نرخهای سود بانکی ایران (نرخهای سود سپردهها، تسهیلات و حاشیه سود بانکی) با نرخهای متوسط چند کشور شاخص جهانی مقایسه شده و تغییرات نرخها در جهت دستیابی به آن نرخها باشد و برای این منظور، با مقایسه نرخهای ایران با متوسط نرخهای پنج کشور امریکا، فرانسه، کره، چین و بحرین نشان داده میشود که نرخهای سود واقعی سپردههای مدتدار ایران، نزدیک به نرخ متوسط جهانی است و هر نوع کاهش در آنها باید پس از کاهش نرخ تورم و به اندازة کاهش نرخ تورم باشد و نشان داده میشود که نرخهای سود واقعی تسهیلات بانکی، گرچه در بخشهای تولیدی (کشاورزی، مسکن، صنعت و معدن) از متوسط جهانی کمتر است، بالابودن نرخ سود بخش بازرگانی و خدمات بهصورت بخش واسطه بین تولید و مصرف، روی سوددهی تولید اثر منفی میگذارد؛ بنابراین، لازم است نرخ سود تسهیلات اعطایی بخشهای گوناگون به هم نزدیک شود و نرخ سود بخش بازرگانی و خدمات کاهش یابد و سرانجام نشان داده میشود که نرخ حاشیه سود بانکی در ایران بیش از 50 درصد بیشتر از متوسط نرخ حاشیه سود بانکی جهانی است و بانکداری ایران باید با کارا کردن عملیات بانکی در کاهش هزینهها بکوشد. مقاله در پایان، مادّه واحدهای را جهت تصویب قانونی پیشنهاد میکند.