فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴٬۴۸۱ تا ۱۴٬۵۰۰ مورد از کل ۷۸٬۳۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از شناخت های لازم برای سعادت انسان و جامعه، امام شناسی است. این موضوع در اسلام از اهمیت والایی برخوردار است و از جمله نگرانی های پیامبر خدا 6 برای امتش، شناخت امامان بعد از خودش بوده است. موضوع شناخت مستخلَفین واقعی از مستخلَفین دروغین، بر اساس تفسیر آیه شریفه « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ » قابل دستیابی است. در مقاله حاضر برای مشخص کردن منظور « لیستخلفنهم » در آیه، دیدگاه های مفسران فریقین بررسی می گردد. از مجموع نظرات مفسران به دست می آید که خدای متعال برای تشخیص مستخلفین واقعی از مستخلفین دروغین در این آیه، مستخلفین را با ویژگی های خاصی می شناساند تا شناسایی ایشان آسان تر گردد. هر یک از مفسران، دیدگاهی را برای این «مستخلف» الهی مطرح نموده اند. از جمله دستاوردهای این مقاله که مفسران بدان نپرداخته اند، آن است که جانشینی تمام ائمه و ولایت آنها به طور کامل، در زمان ظهور محقق می شود؛ این نتیجه موافق با ظاهر آیه است و روایات رجعت آن را تأیید می کند.
واکاوی و نقد معیارهای شوکانی در ارزیابی روایات کتاب «الفوائد المجموعه فی الاحادیث الموضوعه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
485 - 463
حوزههای تخصصی:
شوکانی از علمای متاخر و پرکار اهل سنت است که در کتاب «الفوائد المجموعه فی الاحادیث الموضوعه»، به بررسی احادیث موضوعه پرداخته است. او در کتاب حاضر علی رغم تلاش در رد موضوع انگاشتن برخی احادیث، نسبت به برخی دیگر به گونه ای حکم به وضع نموده است که اساساً نمی توان نام موضوعه را بر آن احادیث اطلاق نمود. در پژوهش حاضر تلاش برآنست با روش تحلیل محتوایی، روش ها و ملاک های تشخیص احادیث موضوعه را در کتاب مذکور استخراج نموده و به بررسی و نقد آن ها پرداخته شود. نتایج حاکی از آنست که شوکانی در تشخیص احادیث موضوعه عمدتاً به نقد سندی، آن هم در قالب نقل اقوال پرداخته، گرچه رگه هایی از نقد محتوایی نیز به صورت محدود در ارزیابی های او به چشم می خورد که سنجش های او در هر دو حالت با خطاهایی مواجه بوده است؛ ضمن اینکه عملکرد او در این زمینه رویه ثابتی نداشته و گاهی میان قول و عمل او تناقضاتی مشاهده می شود.
بررسی تطبیقی مبانی فقه حکومتی از دیدگاه صاحب جواهر(ره) و میرزای نائینی(ره)
حوزههای تخصصی:
«مبانی فقه حکومتی»، از جمله مؤلفه های مهمی است که با رصد و تبیین آن در سیره فقهی- فقاهی فقیهان، می توان از اعتقاد و یا عدم اعتقاد ایشان به «رویکرد حکومتی به فقه»، پرده برداشت. مقاله حاضر تلاش می کند با رصد برخی از مبانی فقه حکومتی در سیره فقهی-فقاهی دو فقیه گرانقدر شیعی، آیت الله محمدحسن نجفی(ره) (صاحب جواهر) و آیت الله میرزا حسین نائینی(ره) (میرزای نائینی)، اولاً از عتقاد و یا عدم اعتقاد این دو بزرگوار به فقه حکومتی سخن به میان آورد و در ضمن آن به مقایسه دیدگاه های این دو بزرگوار پیرامون این مبانی بپردازد. پس از بررسی برخی مبانی مانند گستره شریعت، نسبت دین و سیاست، ضرورت حکومت و ولایت فقیه (به عنوان بخشی از مبانی فقه حکومتی) در سیره فقهی صاحب جواهر و میرزای نائینی، به سهولت می توان از اعتقاد ایشان به فقه حکومتی سخن به میان آورد.
فرد و جامعه؛ کشاکش آراءِ فلاسفه معاصر مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
47 - 72
حوزههای تخصصی:
جامعه و فرد و نسبت این دو، یکی از مسائل مهم فلسفی مورد توجه متفکران است. اصحاب علوم اجتماعی مدرن، سه دیدگاه در پاسخ به این پرسش ارائه کرده اند. برخی در برابر جامعه، به فرد اصالت داده اند و برخی در برابر فرد، جامعه را اصیل می دانند و گروهی دیگر نگاه ترکیبی بین فرد و جامعه را لحاظ کرده اند. اهمیت این مسئله از آن حیث می باشد که هر پاسخی که به پرسش نسبت و اصالت فرد یا جامعه ارائه شود، مسیر تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی را شکل می دهد. سٶال این پژوهش آن است که فلاسفه مسلمان معاصر با تکیه بر مبانی عقلانی و فلسفی چه پاسخی به رابطه فرد و جامعه ارائه کرده اند؟ اگرچه در لابه لای آثار متفکران متقدم مسلمان همچون فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی و ابن خلدون می توان پاسخی برای نسبت فرد و جامعه یافت، اما به واسطه آشنایی فلاسفه مسلمان معاصر با علوم اجتماعی جدید، آثار و نظرات مختلف و مستقلی در خصوص نسبت فرد و جامعه یا اصالت فرد و یا جامعه بیان و تألیف شده است. نگارندگان بر این باورند که فلاسفه معاصر ایران را از حیث پاسخ آن ها به نسبت فرد با جامعه، می توان به سه گروه اصالت فرد، اصالت جامعه و اصالت جامعه و فرد طبقه بندی نمود. هر یک از آن ها برای اثبات دیدگاه خود، ادله ای عقلی و نقلی ذکر کرده اند که باعث تضارب آراء و پیدایش نظریات بدیع مبتنی بر آموزه های اسلامی شده است. در این پژوهش با رجوع به منابع و آثار موجود و توصیف اسناد و تحلیل محتوا به کشاکش و بحث های شکل گرفته پیرامون فرد و جامعه پرداخته شده است.
مقایسه رویکردهای تأویلی قاضی نعمان و عبدالرزاق کاشانی در آیات فقهی(بازخوانی تأویل الدعائم الاسلام و التاویلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید در میان فرق بازمانده و مشهور اسلام، اسماعیلیان تمایل بیشتری به فهم باطنی قرآن از خود نشان داده باشند. ارتباط و شباهت برقرار کردن میان دو سطح ظاهر و باطن یا همان تأویل و معرفت قلبی از جمله مشترکات صوفیه و اسماعیلیه به شمار می رود. دو گروه در کنار اهتمام به برپاداشتن ظاهر شریعت، در پی کشف بواطن قرآن بوده و حتی در آیات فقهی نیز از تأویل بهره جسته اند. در دیدگاه صوفیه علم تأویل آیات منحصر در فرد خاصی نبوده و دستیابی به آن به جدیت در تهذیب و مراقبه بر می گردد، در حالیکه در فرقه اسماعیلیه تأویل مختص به افرادی است که در سلسه مراتب دعوت قرار می گیرند، به همین خاطر تأویل های این گروه بیشتر فرقه ای می نمایاند و در راستای تایید عقاید اسماعیلی است، در حالیکه تأویل های صوفیان بر تجربه ی شخصی افراد استوار و بیشتر با مقامات صوفیان تطبیق داده می شود. این پژوهش بر آن است، با بررسی تأویلاتِ فقهی قاضی نعمان مغربی (بنیان گذار فقه اسماعیلی) و عبدالرزاق کاشانی(اندیشمند اصیل عرفانی) اشتراک و افتراق رویکردهای تأویلی ایشان را در پیوند فقه و عرفان استخراج و تببین کند.
نقد مستندات روایی حجیت اجتهادات صحابه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
51 - 72
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ادله مورد استناد طرفداران حجیت اجتهادات صحابه، سنت است. پژوهش حاضر در پی تبیین میزان اعتبار و ارزش این دلیل، در اثبات حجیت مذکور است. مهم ترین روایات مورد استناد مثبتین حجیت اقوال صحابه، سه حدیث "اصحابی کالنجوم"، "سنت خلفاء راشدین " و "اقتدا به شیخین" است. بررسی سندی و متنی حدیث نخست نشان می دهد با وجود اینکه از دو حدیث دیگر مشهورتر بوده، در غایت ضعف می باشد؛ به طوری که عده زیادی از محدثان اهل تسنن بر ضعیف، باطل، کذب و جعلی بودن آن تصریح نموده اند،؛ لذا این حدیث مصداق بارز "رب مشهور لا اصل له" می باشد. دو حدیث دیگر نیز وضعیتی بهتر از حدیث نخست ندارند. وقتی عدم امکان اثبات مدعا توسط احادیثی که دلاتشان بر مدعا به صورت مباشر بود، روشن شد، به طریق اولی عدم امکان اثبات مدعا توسط احادیث غیرمباشر اثبات می گردد و نهایتاً دست مدعی را در اثبات مدعا از دلیل سنت خالی می سازد.
پژوهشی در مضامین کتیبه های قرآنی مناره های شاخص اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
8 - 27
حوزههای تخصصی:
مناره به عنوان یکی از مهم ترین بنا ها در میان همه گونه های بناهای اسلامی، از نظر تاریخ، فرهنگ و معماری به شمار می آید. این سمبل معماری ، با عملکردهای میل راهنما، ماذنه«جایگاه اذان» و نماد پیروزی تحولات گوناگونی از لحاظ فرم و تزیینات را پشت سر نهاده است. هنرمندان مسلمان تزیینات متنوع همانند کتیبه نگاری بر بدنه مناره ها انجام داده اند. این کتیبه ها به عنوان اسناد زنده تاریخی مفاهیم شاخصی از فرم، تزیینات، موقعیت قرارگیری، بانیان و مواد و مصالح بکار رفته در مناره را نشان می-دهند. یکی از مهمترین بخش های کتیبه نگاری در مناره ها تزیینات قرآنی آن هاست. حال این پرسش مطرح می گردد؛ هدف معماران مسلمان از بکاربردن آیات قرآنی و اسما جلاله در کتیبه ها چه بوده است؟ بر مبنای پرسش فوق هدف پژوهش حاضر در این است که با بهره مندی از روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به منابع مطالعاتی و بررسی های میدانی به معرفی و تجزیه تحلیل مضامین کتیبه های قرآنی مناره های ایرانی بپردازد، تا زمینه پاسخگویی به پرسش مطرح شده، فراهم گردد. برآیند چنین بررسی را می توان در نشان دادن صورت، به عنوان مظاهری از آیه های حق تعالی مشاهده نمود، مضامین قرآنی با مفهوم یگانه توحید، حضور خداوند و مراتب تقرب را به نمایش می گذارند و بناهای گوناگون را چون مجموعه ای متحد و ظرفی مطابق با تفکر تنزیهی دینی جلوه گر می سازند.
بررسی سندی و متنی روایات اسباب نزول آیات «إفک» در تفاسیر فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹شماره ۱۳
169 - 200
حوزههای تخصصی:
بررسی روایاتِ شأن و سبب نزول آیات قرآن، یکی از مباحثی است که در تفسیر و تبیین برخی از آیه ها، بهره برده می شود. در منابع تفسیری شیعه و اهل سنت درباره آیات «إفک» در سوره نور، دو شأن نزول نقل شده است که در بیان مصداق آن ها اختلاف نظرِ جدی وجود دارد. در روایت نقل شده تفاسیر شیعی، افترازننده، عایشه و موردِ اتهام، ماریه قبطیه معرفی شده است؛ اما در گزارش تفاسیر عامه، عایشه موردِ اتهام و منافقان، افترازننده هستند. بر اساس فرایند مباحث حدیث شناسی و اعتبارسنجی روایات، دو روایت مزبور در شأن نزول آیات، به تحلیل متنی و سندی نیازمندند. این مقاله به بررسی اعتبارسنجی سندی و متنی روایاتِ سبب نزول در ذیل آیات «إفک» پرداخته و اشکالات وارده و نیز میزان کارکرد و تأثیرگذاری آن ها در تبیین و هدف آیات مربوطه در تفاسیر شیعه و سنی را بیان می کند. یافته های پژوهش بر اساس روش تحلیلی، توصیفی و انتقادی، نشان می دهد که روایات منقول به ویژه آنچه در منابع اهل تسنن آمده، از اعتبار بالایی برخوردار نیستند و محتوای آن ها با اشکالات فراوانی مواجه است و بیان آن ها نه تنها در اهداف تفسیری ضرورتی ندارد؛ بلکه موجب اختلافات بیشتر بین فریقین نیز می گردد.
تطور مفهوم اخلاق از منظر سورِن کرکگور در مواجهه با سپهرهای زیست سه گانه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
69-88
حوزههای تخصصی:
هر چند اخلاق به عنوان یکی از سپهرهای زیست، در اندیشه کرکگور جایگاهِ خاص خود را داراست، اما این به معنای عدم حضورِ آن در سپهر استحسانی و ایمانی نیست و امر اخلاقی در هر یک از آنها به نحوی ظهور و بروز داشته و به همین دلیل، تفسیر واحد از امر اخلاقی - که معمولاً خود را در قالب اخلاق مبتنی بر امر کلی نشان می دهد - برای درک و دریافت جامع از امر اخلاقی در اندیشه این متفکر، نابسنده می نُماید . از همین رو، مناسب است تا امر اخلاقی در گستره ای وسیع تر از آثار این متفکر کاویده شود و با بررسی اخلاق در این آثار، وجوه مغفول امر اخلاقی - که الزاماً همخوان و سازگار با تبیین متداول از امر اخلاقی به مثابه امر کلی نیست - نیز نشان داده شود . در این مقاله، سعی بر آن است تا به تبیین وجوهی متفاوت که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده، ارائه شود . مواجهه و ردیابی توصیفات و تفاسیر امر اخلاقی مطرح شده در دیگر سپهرهای زیست در اندیشه کرکگور، به تفسیری جامع تر از اخلاق - در مقایسه با تفسیر متداول از سپهر اخلاقی به مثابه امر کلی - خواهد انجامید . بدین منظور، نقش و کارکرد امر اخلاقی در سه سپهر استحسانی، اخلاقی و ایمانی، به تفکیک، بررسی و مشابهت ها و تمایزات آن تشریح شده است .
تمظهرات الأنساق الثقافیه فی السّرد النّسوی التونسی والمغربی والجزائری المعاصر؛ (روایات "غربه الیاسمین"، و"عام الفیل" و"سأقذف نفسی أمامک" أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحاول هذه الورقه البحثیه استنطاق تلک الأنساق الثقافیه التی اختزلتها بعض الأعمال السردیه المغاربیه مستمدا من المنهج الوصفی التطبیقی، من خلال مقاربه ثقافیه نستند فیها على مقولات النقد الثقافی، بما تحمله من إجراءات نسقیه تساعد على الحفر فی النص والبحث فی المسکوت عنه والتغلغل فی عوالمه الممکنه والبحث فی نسق مهیمن فیه، فاخترنا نماذج لروائیات تونسیه ومغربیه وجزائریه؛ هی راوایات "غربه الیاسمین"، و"عام الفیل"، و"سأقذف نفسی أمامک" کنسق تضمنت نتاجاتهن أنساقا ثقافیه، تسعى إلى مقاربه نص سردی یتمتع بخصوصیه جمالیه و فکریه؛ ولکنه یضمر تمردا دلالیا وثقافیا مغایرا تماما لما یصرح به ظاهره، مما یجعل منه مسرحا لجدل أنساق ثقافیه وفکریه متناقضه. من أهم الأنساق التی تم استکشافها فی الروایات الثلاث المختاره الفحوله، نسق دونیه المرأه، نسق سلطه المؤسسه الدینیه. الروایه النسویه المغاربیه میثاق یحمی وجود المرأه المغاربیه، ومنبر یوصل صوتها بکل دیمقراطیه، ویرفض إیداعها الظلمه والعتمه التی عانت منها طویلا.
جمع عارفانه میان خلوت و جلوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۲۶۸
48-57
حوزههای تخصصی:
در میان آموزه های دینی مفهوم خلوت دارای اهمیت و جایگاه والایی است، ازاین رو، عرفا نیز امر خلوت گزینی را در مسیر سیر و سلوک برای سالک طریق الی الله سفارش می کردند. از طرفی انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است؛ یعنی برای تداوم حیات و رفع نیازهای خویش ناچار است که با جامعه اطراف خود ارتباط مؤثر داشته باشد. خلوت به معنای انقطاع از خلق و اشتغال به حق می باشد. برخی از عرفا خلوت را بر همنشینی ترجیح داده و جهت تکمیل نفوس ناقصه خویش از معاشرت و همنشینی با خلق پرهیز کرده و زندگی سعادتمندانه را در گرو خلوت و دوری از خلق دانسته اند. در مقابل عده ای دیگر به مخالطت با خلق گراییده و اعتقاد داشته اند که بخشی از ظرف وجودی سالک و عارف در سایه انس، الفت و همنشینی با خلق به کمال می رسد و عدم مصاحبت و حضور در اجتماع، سبب غفلت از بعد جامعه پذیری انسان می گردد. در این میان برخی از عرفا نیز بین خلوت و بعد اجتمایی انسان جمع کرده اند. دراین پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی چگونگی خلوت و سازگاری آن با بعد اجتماعی انسان پرداخته شده است. به طوری می توان گفت آموزه خلوت امری موقتی است که در اوایل سلوک، و یا امری باطنی است که در مراحل گوناگون سلوک صورت می پذیرد؛ به گونه ای که عارف حضور اجتماعی داشته و از طرفی خلوت باطنی نیز دارد. حضور عارف در جامعه با خلوت عرفانی تنافی و ناسازگاری ندارد و سیره بسیاری از عارفان نیز بر جمع میان آن دو بوده است. به این صورت که پس از بیان مدعا در هر بحث، ابتدا بیانات و نظرات دیگران نقل شده و سپس به تبیین و تحلیل ارتباط آن نظرات با موضوع بحث پرداخته شده است.
درآمدی بر «گزینش سیاسی» در «فقه دولت » (با تأکید بر روایات کتاب القضاء وسائل الشیعه)
حوزههای تخصصی:
گزینش سیاسی یکی از محورهای مهم و اصلی جامعه شناسی سیاسی به شمار می رود. از سوی دیگر مسئله گزینش سیاسی در چارچوب فقه دولت سازی -که به دنبال طراحی و ارائه نرم افزار اداره جامعه توسط ولی امر است- نیز از جایگاه مهمی برخوردار است، به گونه ای که یکی از سه موضوع اصلی فقه دولت، یعنی «فقه کارگزار»، در کنار دو موضوع دیگر آن، یعنی «فقه تقنین» و «فقه تشکیلات» را به خود اختصاص داده است. مقاله حاضر با تمرکز بر ماهیت و ساختار گزینش سیاسی در فقه دولت سازی، با محوریت روایات باب القضاءِ وسائل الشیعه به منظور تبیین گزینش سیاسی از منظر منابع دینی، سامان یافته است. تبیین «ماهیت و انواع گزینش سیاسی» و نیز «معیارها و ملاک های گزینش کارگزار در دولت اسلامی» با دسته بندی های مختلف، مبتنی بر روایات، محتوای اصلی مقاله را به خود اختصاص داده است. روش مورد استفاده تحقیق، روش مطالعات کتابخانه ای بوده و بر اساس تحلیل محتوای روایات، به تبیین موضوع تحقیق اهتمام شده است.
مؤلفه های اخلاق حرفه ای در معماری سنتی از منظر استادکار «بهرام الیکی»(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰ (پیاپی ۶۲)
145 - 174
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که همواره موردتوجه انسان بوده، مبحث اخلاق مداری در حرفه است که بر اساس تنوع ایدئولوژی و چیستی اخلاق در جوامع مختلف، دارای تشابهات و الگوهایی بوده است. امروزه در معماری ایران، علی رغم حضور الگوها، برای توسعه اخلاق حرفه ای و ترویج الگوهای شاخص، تلاش جدی انجام نگرفته است که از علل اساسی آن می توان به عدم کاوش دقیق در شیوه کار و منش حرفه ای بزرگان معماری سنتی، به ویژه استادکاران (که معدود منابع اصیل شفاهی به جای مانده محسوب می شوند)، اشاره کرد. با این وصف، در پژوهش حاضر، محقق در پی استخراج مؤلفه های اخلاق حرفه ای از منظر استاد «بهرام الیکی»، از استادکاران معماری سنتی اصفهان، بوده است. این استادکار از نگاه دست اندرکاران معماری سنتی اصفهان از نظر کیفیت کار و اخلاق مداری، یکی از استادکاران و مرمت گران شاخص معماری اصفهان در دوره معاصر است. پژوهش حاضر با روش کیفی و با بهره گیری از اسناد کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختاریافته در محل کارگاه های مرمتی استادکار انجام شده و پژوهشگر پس از انجام مصاحبه ها، به تحلیل محتوای کیفی آن ها پرداخته است. نتیجه این پژوهش، دستیابی به دو دسته مؤلفه بود : الف) مؤلفه های اخلاقی مرتبط با کار و ساخت بنا؛ ب) مؤلفه های اخلاقی مرتبط با تربیت شاگرد. توکل به خدا و نفی انسان مداری، تلقی عبادی از کار، اتقان در عمل و پشتکار (در دسته الف) و پایبندی به نظام استاد–شاگردی، صرف وقت برای شناسایی استعداد شاگردان، دافعه و جاذبه توأمان در تربیت شاگردان و آموزش جامع اصول کار به شاگردان (در دسته ب)، از جمله مؤلفه های اخلاقی حرفه ای در معماری سنتی از منظر استادکار الیکی است.
نکته هایی از معارف حسینی؛ عمرو بن قرظه انصاری
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
139-141
بازخوانی دیدگاه ملاصدرا پیرامون رابطه میان انسان و خدا با توجه به الهیات انسان گرا/ عالم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسایل بسیار مهم مورد گفتگو در الهیات، به ویژه در دوران معاصر، مسأله رابطه میان انسان و خدا بوده است. این مسأله در مقاله حاضر به سه گروه از مسایل کوچک تر تحلیل شده است: آیا انسان و خدا با یک دیگر رابطه انفسی دارند یا آفاقی؟ آیا خدا و انسان نسبت به هم خودی هستند یا دیگری؟ آیا انسان و خدا ارتباطی بی واسطه باهم دارند یا آن که باواسطه عالَم با یک دیگر مرتبط می شوند؟ این مقاله تلاش می کند تا اولاً، مسایل سه گانه فوق را ضمن بیان سه روی کرد رایج در الهیات معاصر مغرب زمین به رابطه میان انسان و خدا، توضیح دهد، و ثانیاً، در پرتو آن روی کردها ، دیدگاه ملاصدرا پیرامون رابطه انسان و خدا را بازخوانی کند. ما در این بازخوانی به دو دیدگاه یا دو نظریه از ملاصدرا رسیده ایم. در یک نظریه صدرا از الهیاتی آفاقی- انفسی، عالم گرا، و نسبتاً دیگری گرا حمایت می کند و در نظریه دیگر یک الهیات انفسی، انسان گرا، و خودی گرای خالص را تأیید می کند. این دو نظریه، به رغم برخی اشتراکات جزیی، در اساس باهم اختلاف دارند و ناسازگارند. آیا تنها یکی از این دو نظریه نظریه نهایی ملاصدراست؟ و اگر این طور است کدام یک؟ ما در آثار صدرا پاسخی قاطع و صریح برای این سؤالات نمی یابیم، مگر آن که با تکیه بر مطالبی مثل آن چه او در جلد یک اسفار گفته است نظریه دوم را نظریه نهایی و شخصی او بدانیم. اما روشن است که نظریه دوم قبل از ملاصدرا و توسط عارفان محی الدینی هم مطرح ارایه شده است و نظریه جدیدی نیست.
شخصیت شناسی واسطه گران ازدواج در گستره آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۲۷۰
59-70
حوزههای تخصصی:
وساطت در ازدواج، مسئولیتی خطیر و مؤثر در سرنوشت شکل گیری خانواده های نوپاست. تبیین و بررسی شاخصه های شخصیتی افراد شایسته وساطت جهت تشخیص واسطه گران خوب و تمیز آنها از مدعیان دروغین در راستای تسهیل و تحکیم بنیان خانواده، رسالتی ضروری است که این پژوهش در سایه ارائه مجموعه ای از ملاکات دنبال می کند. این ویژگی ها که به روش توصیفی تحلیلی و از داده های کتابخانه ای استخراج شده است، در سه سطح صفات روانی اخلاقی، صلاحیت های علمی آموزشی، و مهارت های تجربی دسته بندی شده است. با استفاده از آیات و روایات می توان داشتن خصوصیاتی چون سلامت عقلی، حُسن نیّت، صداقت، امانتداری، صبر و مسئولیت پذیری، خیرخواهی، خوشرویی، خوشگویی و منزلت اجتماعی در بخش صفات اخلاقی واسطه گران و آگاهی از موازین فقهیِ موردنیاز و دانش های روان شناسیِ مرتبط، به همراه اطلاع بر برخی روش های مشاوره ای، در حوزه صلاحیت های علمی آموزشی وساطت، و بهره مندی از مهارت ها و تجربیات عملی را از جمله مباحث مطروحه در شخصیت شناسی واسطه های امر ازدواج برشمرد.
مستندات محذور تأسیس فقه جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲۱
51 - 72
حوزههای تخصصی:
یکی از محاذیری که فقهای امامیه در لابه لای کتب فقهی و اصول فقهی در ردّ اثبات یا نفی حکم به آن استناد نموده اند، تأسیس فقه جدید است. با وجود کاربرد نسبتاً زیاد این دلیل در کلام فقها تعریفی از تأسیس فقه جدید و همچنین پشتوانه محذور بودن آن ارائه نشده است. آنچه این پژوهش در پی یافتن آن است مفهوم تأسیس فقه جدید و پشتوانه محذور بودن آن است. در این راستا مؤلفات فقهی و اصول فقهی امامیه و دیگر اسناد مکتوب با کلید واژه های متنوع مورد جستجو و بررسی قرار گرفته اند و پس از یافتن مصادیقی از استنادات فقها سعی در کشف مفهوم و پشتوانه محذور بودن تأسیس فقه جدید به عمل آمده است. نتیجه تحقیق این که تأسیس فقه جدید با مفاهیمی مانند داشتن نظر شاذ و تغییر احکام ثابت هم ردیف شده است. پشتوانه های احتمالی این محذور که به نحوی از لا به لای کلام فقها به دست آمده، عبارتند از: ملازمه میان تأسیس فقه جدید و مخالفت با اجماع، مخالفت با اقتضائات عصر معصومین، مخالفت با روح تعبد، مخالفت با ضوابط اصول فقه، مخالفت با ضرورت مذهب و مخالفت با تنقیح مناط. با بررسی هریک از موارد عدم توانایی آن برای اثبات محذور بودن تأسیس فقه جدید مشخص شده است. بنابراین می توان گفت تأسیس فقه جدید فی نفسه محذور نیست؛ البته این مطلب به معنی مخالفت فقه جدید با فقه سنتی نخواهد بود، بلکه به معنای ضرورت استفاده از ادله محکم در استنباطات فقهی است.
شناسایی و تحلیل اَسناد شیعی و منقطع روایات پیامبر صلی الله علیه و آله در کتب اربعه
حوزههای تخصصی:
«اَسناد شیعی و منقطعِ روایات پیامبرصلی الله علیه و آله» سندهای روایاتی است که راویان آن شیعه اند و با این که هم عصرِ پیامبرصلی الله علیه و آله نیستند، به صورت مستقیم از آن حضرت، حدیث نقل کرده اند. مقاله کنونی درصدد شناسایی این اسناد بوده و با توجّه به راویان و طبقات آنها و نیز محتوای احادیث، تحلیلی کوتاه درباره آن ارائه می کند. دقّت در این اسناد، افزون بر آگاهی از میزان کاربری روایات پیامبرصلی الله علیه و آله در کتب اربعه، زمینه شناخت چرایی انقطاع و آشنایی با برخی از مبانی صاحبان کتب اربعه در اعتماد به احادیث را فراهم می کند. دست یابی به 44 سند شیعی و منقطع روایات پیامبرصلی الله علیه و آله، تأثیر صاحب کتاب بودن و اصحاب اجماع بودن راوی در ارسال سند و نیز اثرگذاری موضوع و محتوای حدیث بر انقطاع سند، برخی از دستاوردهای تحلیلی این مقاله است.
سنجه های کشف اهمیت در مرجّح «اهمّ» از منظر اصول فقه فریقین
منبع:
مصباح الفقاهه سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 26
حوزههای تخصصی:
نمونه های عینی دو حکم متزاحم در مصادیق فراوانی موج می زند و وارسی سنجه های تشخیص أهم را مبرهن می نُماید که به صورت دقیق مورد سنجش قرار نگرفته است. با نگاهی اجمالی به مباحث اصول فقه این نکته رخ می نماید که برخی مباحث مانند: تزاحم و مرجح اهم و مهم به صورت پراکنده مورد بحث قرار گرفته اند. مسئله محوری در این نوشتار، جایگاه مهم ترین مباحث اصولی مرتبط و دخیل در کشف اولویت و اهمیت، در اصول فقه فریقین می باشد. ایده نگارنده در واکاوی این مسئله، به جای اشتراک یابی در عناوین، باز پژوهی بر روی محتوای انگاره ها می باشد با این توضیح که به دلیل عدم اشتراک عنوان تزاحم در اصول فقه دو مکتب امامیه و اهل تسنن، برای وارسی سنجه ها می بایست سراغ محتوای اصولی- فقهی مطالبی رفت که احتمال ارتباط با مبحث کشف اهمیت و اولویت دارند. با این رویکرد که این سنجه ها منتج به مطالب علمیِ صِرف نشود بلکه به تبیین جنبه کاربردی این عناوین کمک شود و همچنین به یمن این ارزیابی ها، اشتراکات لفظی و معنوی این بحث در اصول فقه فریقین تبیین می گردد. از این رو، محقق در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به موارد مذکور پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ در «اصول فقه» فریقین مباحثی همچون قاعده «درء المفسده أولی من جلب المصالح»،مناسبت حکم و موضوع، مقاصد شریعت جایگاه خاصی در کشف اهمیت دارند. همچنین دو خاستگاه مهم بحث تزاحم در مبانی اهل تسنن یعنی؛ فقه الأولویات و فقه الموازنات مورد کنکاش قرار گرفت. هر چند از حیث عناوین تفاوت بیشتری ملاحظه می شود ولی از حیث محتوا اشتراکات فراوانی دیده می شود.
ارتقاء کیفی رفاه اجتماعی جامعه ایرانی در پرتو مدیریت تعارض منافع با تکیه بر مطالعه تطبیقی قاعده لاضرر در فقه امامیه و اصل ضرر در نظام حقوقی غرب
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول مورد احترام جوامع بشری، آزادی اراده اشخاص در برآورده نمودن منافع مدنظر ایشان می باشد. از همین رو، نه تنها افراد، بلکه قوای عمومی نیز نمی تواند به هر بهانه ای مانع آزادی اراده اشخاص در بهره مندی از منافع اجتماعی و اقتصادی گردد. با این حال در مواردی، آزادی اراده اشخاص در به دست آوردن بیشترین منفعت، با یکدیگر دچار تزاحم می گردد، به نحوی که آزاد گذاشتن مطلق اراده اشخاص برای به دست آوردن منفعت بیشتر، در مواردی موجب زیان رساندن به سایرین می شود؛ لذا تعیین حدود و ثغور آزادی اراده افراد و برقراری تعادل میان آن و ضرری که ممکن است از قِبَل این آزادی به سایرین وارد آید، دارای اهمیت بسیاری است، به نحوی که تعیین آن، می تواند تأثیر گسترده ای بر پیشرفت همه جانبه یک دولت ملت داشته باشد. با توجه به همین ضرورت، مکاتب فکری بسیاری در طول تاریخ، راجع به این مسئله اظهارنظر نموده اند که از جمله آنها می توان به مکتب فکری اسلامی و غربی اشاره نمود. اندیشه های فلسفی این دو مکتب که یکی در قاعده اسلامی «لاضرر» و دیگری در قاعده غربی «ضرر» گنجانده شده است، مقاله حاضر را بر آن داشته که در تعامل اشتراکی میان این دو قاعده، به بررسی نقاط اشتراک و افتراق آنها از یکدیگر بپردازد تا نهایتاً به این نتیجه دست یابد که از منظر علم حقوق، آزادی اراده اشخاص در برآوردن منافع خود، از اهمیت ویژه ای برای تأمین بیشترین رفاه اجتماعی جامعه برخوردار است و دولت ها، علاوه بر اینکه نبایستی مانع فعالیت مردم شوند، بلکه در مدیریتشان نسبت به رفع تزاحم منافع، ابتدا بایستی به دنبال تجمیع منافع افراد با یکدیگر باشند و در صورت عدم امکان، اولویت را به برآورده نمودن منافعی دهند که بیشترین کارکرد عمومی را برای بیشترین افراد جامعه دارد.