فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۸۱ تا ۹٬۷۰۰ مورد از کل ۷۶٬۷۷۵ مورد.
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵
113-146
حوزههای تخصصی:
The illegal proliferation of small arms constitutes a major source of destruction to lives and properties and exacerbates ethnic and religious tensions leading to full-fledge conflicts. However, by employing failed state theory as theoretical framework,a failed state is one that has shattered social and political structures. It is characterized by social, political and economic failure. It is the collapse of state institutions, especially the police and judiciary with resulting paralysis of governance, a breakdown of law and order, and general banditry and chaos. Common characteristics of a failing state is when a central government is so weak or ineffective that it has little practical control over much of its territory, non-provision of public utilities or services, widespread corruption and criminality; refugees and involuntary movement of populations, and sharp economic decline. Using the above theory, the research found that, many factors are responsible for the illegal proliferation of SALW in Nigeria, but the prominent include porosity of Nigerian borders,arms traffickers exploit this situation to smuggle SALW into the country. wide spread insecurity in the country which Nigerians and cooperate organizations have lost confidence in the state and its security agencies to guarantee security hence, individuals, groups and cooperate bodies have to provide security for themselves through various means. These private securities and vigilantes are armed sometimes with illegal weapons. Arming of private security is part of the motivational force for the proliferation of small arms in Nigeria.However, corruptioncreates breeding grounds for the proliferation of small arms and light weapons among the civilian population. Finally, under-equipment of the national security agencies.Criminals and dissidents are often better equipped than the security agencies thereby making the security agencies incapable of repelling their attacks and unable to defend the public from criminals.
سواد اخلاقی روحانیت در تعاملات اجتماعی (ابعاد و ساختار)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳ (پیاپی ۶۶)
77 - 112
حوزههای تخصصی:
اعتبار و حیثیت اجتماعی نهاد و سازمان روحانیت امروزه بیش از آنکه مرهون روایات مربوط به جایگاه عالمان دین یا حتی حالات معنوی ایشان باشد، مرهون نحوه حضور روحانیت در عرصه اجتماع است. اخلاق مداری در تعاملات اجتماعی، اصلی ترین سرمایه اجتماعی این نهاد است. در این نوشتار به ابعاد و ساختار بخشی از این اخلاق مداری می پردازیم که به سواد اخلاقی شهرت دارد. برای این منظور، از مدل مفهومی هرمان و توآنا بهره برده ایم و با استفاده از معارف دینی و به یاری ملاحظات فلسفه اخلاقی و یافته های روان شناسی اخلاق، این مدل را توسعه داده ایم. در این مدل، سه مؤلفه «حساسیت اخلاقی، استدلال اخلاقی و تخیل» سازه سواد اخلاقی را تشکیل داده اند. قبل از هر چیز، مؤلفه استدلال اخلاقی را به قضاوت اخلاقی تغییر داده و آنگاه لوازم مفهومی و روانی هر کدام از این مؤلفه و زیرمؤلفه هایشان را معرفی کرده ایم. نگاه بافت گروانه، خروج از خودمیان بینی، حساسیت فراموقعیتی و آشنایی با قواعد اخلاق، بخشی از لوازم یادشده اند. اصلی ترین توسعه مفهومی این مدل در بخش قضاوت اخلاقی است که از ماهیت عقلی و شناختی محض به سمت ترکیب شناخت-هیجان تغییر جهت داده است. این تغییر مفهومی بر همه ابعاد سواد اخلاقی تأثیر گذاشته و آن ها را غنا بخشیده است. این مدل می تواند کاستی های سواد اخلاقی روحانیت را در تعاملات اجتماعی نشان دهد و مبنای طراحی دوره های آموزشی یا بازبینی دروس اخلاق سطح یک حوزه علمیه قرار گیرد.
بازشناسی مؤلفه های شاگردپروری در عرفان اسلامی با تأکید بر منش معلمی جنید بغدادی، بایزید بسطامی و نجم الدین کبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۵
7 - 33
حوزههای تخصصی:
«عرفان اسلامی» یکی از منابع غنی در فرهنگ اسلامی−ایرانی است که با رجوع به آن، می توان دلالت های ارزشمندی برای تعلیم و تربیت اسلامی، بازشناسی نمود. یکی از این دلالت ها، «شاگردپروری» است. بسیاری از عرفای مسلمان، ضمن اهتمام به سیر و سلوک عرفانی، به پرورش شاگرد نیز التفات ویژه ای داشته اند. در این راستا، پژوهش حاضر به مطالعه احوال، اقوال و منش شاگردپروری سه عارف مشهور یعنی جنید بغدادی، بایزید بسطامی و نجم الدین کبری پرداخته و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، بیست و چهار مؤلفه شاگردپروری را بازشناسی نموده است. در گام بعدی، مؤلفه های اولیه (خرده مضمون ها) در قالب دو مضمون سازمان دهنده (منش فردی و منش میان فردی) دسته بندی شدند و در نهایت همه آنها در ذیل مضمون فراگیر «منش شاگردپروری» قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از میان مضمون های استنتاج شده، شش مضمون «عبودیت و بندگی خداوند، حسن خلق، تخصص و تبحر علمی، کلام نافذ و تأثیرگذار، مجاهدت در کسب علم و حفظ حرمت و شخصیت شاگردان» از بیشترین فراوانی برخوردار بوده و از مهم ترین ویژگی های معلم شاگردپرور محسوب می شوند. تدوین شبکه مضامین، چارچوب مفهومی از رابطه مضمون های شاگردپروری و الگوی «معلم شاگردپرور» از دیگر یافته های این پژوهش به شمار می آید.
مبانی مرگ اندیشی در آموزه های قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
73-105
حوزههای تخصصی:
موضوع مرگ و چگونگی این رخداد مهم و وقایع بعد از آن برای هر انسانی هم سؤال برانگیز بوده و هم احیانا هول آور، و تبیین این حقیقت از مهم ترین اهداف ادیان آسمانی و از جمله اسلام و قرآن کریم بوده که به یقین در این کتاب بزرگ در مورد هیچ موضوع اعتقادی به اندازه ی مرگ و وقایع بعد از آن بحث نشده است. از آنجا که مرگ اندیشی در همه ی ابعاد وجودی انسان تأثیرگذار است، پژوهش حاضر به بررسی مبانی مرگ اندیشی در آیات و روایات پرداخته و در صدد آن است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مبانی مرگ اندیشی را از نظر آیات و روایات واکاوی نماید. بر این اساس مبانی مرگ اندیشی در سه محور خدا، انسان و جهان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از سه محور یاد شده آن است که مهم ترین مبانی مرگ اندیشی عبارتند از: پیوند وثیق بین مبدأ و معاد، قدرت و علم و مالکیت مطلق خداوند، بقای خالق و فنای مخلوقات، بقاء روح انسان پس از مرگ، فطرت الهی انسان، محدود بودن عمر انسان و کل آفرینش، تمایل به جاودانگی در وجود انسان، موقتی بودن سرای دنیا و جاودانگی سرای آخرت، دنیا محل آزمایش و امتحان، وجود حیات در برزخ و آخرت و هدفمندی جهان آفرینش.
فرایند شکل گیری و خلقت مراتب طولی نفس از گیاهی تا الهی در نزد مفسران قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
163-176
حوزههای تخصصی:
انسان دارای دو بعد مادی و مجرد است. فرایند رشد بدن از نطفه تا مرگ پیش روی محققان و اندیشمندان است اما فرایند رشد و تکامل نفس و بعد مجرد انسان به خاطر نامرئی بودن آن و نیز به خاطر انکار بعد مجرد انسان توسط روانشناسی غربی مورد توجه چندانی قرار نگرفته است. این موضوع در منابع فلسفی و عرفانی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته و نتایج خوبی در حوزه روان شناسی فلسفی ایجاد نموده است. قرآن کریم به عنوان کتاب انسان شناسی و انسان سازی برای سیر رشد انسان نگاهی فرایندی و مرحله به مرحله دارد. حرکت رشدی نفس از رحم شروع می شود و مراحل مختلف را طی می کند؛ برخی تکوینی و طبیعی است و برخی انتخابی و ارادی و تا حیات انسانی ادامه دارد، این سیر رشدی همچنان ادامه دار است. در این مقاله بر پایه آیات و دیدگاه مفسران به روش تحلیلی استنتاجی، مراحل سیر رشد طولی نفس که قرآن کریم بدان اشاره نموده، مورد پژوهش قرار گرفته است. مراحل گیاهی، حسی حرکتی، انسانی و الهی، مراحل متصلی است که در آیات مختلف برای انسان به تصویر کشیده شده است.
بررسی و نقد راه حل هورویچ برای پارادوکس دروغگو مطابق نظریه حداقلی صدق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پارادوکس دروغگو شامل جمله خودارجاعی است که مدعی کذب خودش است. برای این پارادوکس راه حل های متعددی ارائه شده که بخشی از آنها، کنار گذاشتن زبان طبیعی و استفاده از زبان های صوری و مصنوعی را راه حل اساسی می دانند؛ اما شماری از راه حل ها نیز می کوشند این پارادوکس را در زبان های طبیعی رفع کنند. مسئله مقاله این است که چرا راه حل پل هورویچ به این پارادوکس طبق نظریه حداقلی صدق که در دسته دوم راه حل ها قرار می گیرد ناقص است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته این است که نشان دهیم ادعای هورویچ مبنی بر امکان توضیح همه کاربردهای مفهوم صدق با توسل به تمایل ذاتی و زبانی ما به قبول همه نمونه های صورت هم ارزی کافی نیست. پیشنهاد هورویچ برای حل پارادوکس دروغگو، کنار گذاشتن نمونه های صورت هم ارزی مربوط به جمله های خود ارجاع است. نتیجه اینکه این پاسخ نه تنها نمی تواند پاسخ مناسبی برای این پارادوکس باشد، بلکه پذیرفتن این راه حل به معنای ناقص بودن تبیین و توضیحی است که نظریه حداقلی درباره مفهوم صدق ارائه می دهد.
تبیین نگرش والدین نسبت به فرزند معلول براساس باور مذهبی و حمایت اجتماعی: میانجی گری رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تبیین نگرش والدین نسبت به فرزند معلول براساس باور مذهبی و حمایت اجتماعی با نقش واسطه ای رضایت زناشویی بود. روش : پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی از نوع همبستگی است. برای انجام پژوهش ۲۰۰ نفر از والدین دانش آموزان افراد معلول در سطح شهرستان تبریز که در مدارس و مراکز نگهداری معلولین بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های نگرش والدین، رضایت زناشویی، حمایت اجتماعی و باورمذهبی را تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-25 و نرم افزار AMOS-18 استفاده شد. یافته ها : نتایج ضریب همبستگی نشان داد از بین عوامل ذکر شده بین نگرش مثبت والدین نسبت به فرزند معلول و باور مذهبی بالاترین میزان همبستگی (۵۹/۰) وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد بزرگ ترین ضریب مسیر مربوط به تاتیر نگرش والدین از طریق باورمذهبی (۳۸/۰) بود و بعد از آن به ترتیب رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی (۲۰/۰) تاثیرگذار بودند. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که باورمذهبی قوی افراد جامعه و رضایت زناشویی در بین زوجین و حمایت اجتماعی توسط اطرافیان باعث نگرش مثبت والدین نسبت به فرزند معلول و پذیرش بهتر آن ها خواهد گردید.
تربیت سیاسی در قرآن با تأکید بر اصل حق محوری
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
89-119
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های ساخت جامعه، تربیت سیاسی مردم است که لازمه آن تغیر در بینش، رفتار و انگیزش است. در حقیقت حاکمیتی پیروز است که بتواند مردم را در این سه سطح به رشد برساند. حال اگر بخواهد به هدف خود برسد باید برنامه اول تربیتی خود را بر چه محوری قرار دهد و چه برنامه ای برای تربیت افراد در این زمینه داشته باشد.در این مقاله بر اساس روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی-توصیفی به این نتیجه حاصل شده است که برای داشتن جامعه عادل در داخل و مقاوم در مقابل جریانات خارجی لازم است ضمن توجه به تربیت سیاسی که از جهت بینشی سطح درک و عقلانیت مردم پرورش داده می شود، از جهت رفتاری افراد خود را مسئول می دانند و در مقابل کوتاهی ها و انحراف سکوت نمی کنند و وضع موجود را به سمت کمال تغییر می دهند و در جهت انگیزشی نیز خود را برای تمدن بزرگ اسلامی در سرتاسر عالم آماده می کنند، حاکمیت همت خود را بر تربیت حق محور قرار دهد و در این راستا دعوت و شهادت به حق، اجتناب از سخن باطل و کذب، عدم سکوت در مقابل ظالم، جهاد و هجرت باید شاخصه های تربیت سیاسی قرار گیرد.
روایات زیارت امام حسین (ع) با پای پیاده؛ گونه شناسی و دلالت سنجی
حوزههای تخصصی:
ضرورت مدارا در مدیریت اسلامی و آثار اجتماعی آن با تأکید بر سیره پیامبر (ص) و امام علی (ع)
حوزههای تخصصی:
پرندگان اساطیری، سمبولیسم عرفانی و محیط زیست با تکیه بر شعر عرفانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۰۴-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
زبان عرفان زبانی سمبولیک است. عرفا برای بیان تجربه ها و اندیشه های خویش از نمادهای طبیعی بیش از دیگر نمادها بهره برده اند. «سیمرغ» و «هما» دو نماد طبیعی هستند که به اسطوره ها راه یافته و از آنجا نیز به ادب عرفانی فارسی منتقل شده اند. پرنده «عنقا» نیز از افسانه های عرب جاهلی به ادب عرفانی فارسی ورود کرده است. این پرندگان در گذر از متون اساطیری و حماسی به عالم عرفان، دچار تحولات فراوانی شده اند. آن ها در زبان عرفان کارکردهای بیشتری داشته و به عنوان نماد، معانی مختلفی را برمی تابند. جستار پیش رو بر آن است تا به شیوه تحلیلی توصیفی، کارکردهای این پرندگان را در بیان کلان اندیشه های عرفانی، با تکیه بر اشعار برجسته عرفانی فارسی واکاوی کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که اولاً دو پرنده سیمرغ و هما دو پرنده طبیعی و زمینی هستند که جنبه اساطیری پیدا کرده اند؛ ثانیاً به رغم اینکه سه پرنده سیمرغ، هما و عنقا در شعر عرفانی، سمبلی برای بیان حقیقتی والاتر بوده و اغلب به جای هم به کار رفته اند، تفاوت های آشکاری دارند؛ ثالثاً کاربرد سمبلیک پرندگان با رویکرد زیست محیطی از سه منظر زبان، اندیشه و اخلاق قابل بررسی است که طرح این موضوع می تواند در دگرگونی زیرساخت های اندیشگی جامعه نسبت به محیط زیست تأثیرگذار باشد.
فاجعه تصحیح نقد و بررسی کتاب گلشن بلاغت
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۲)
183 - 231
حوزههای تخصصی:
گلشن بلاغت مجموعه ای از نامه ها و منشآت عبدالوهاب معموری، سخندان و ادیب سده دهم و یازدهم هجری است. تاکنون از این مجموعه دو نسخه شناسایی شده که نیلوفر محمّدی بر پایه آن ها تصحیحی منتشر کرده است. این چاپ نمونه ای آشکار از فاجعه تصحیح در سالیان اخیر است. بدخوانی های عجیب، تحریف ها و تصحیف های غریب، نادیده انگاشتن موازین تصحیح علمی و انتقادی از اشکالات عمده اثر حاضر است که ضرورت تصحیح مجدد این کتاب را به وضوح نشان می دهد.
مطالعه تطبیقی ارزیابی هزینه جرم در حقوق کیفری و فقه شیعه
حوزههای تخصصی:
ارزیابی هزینه های جرم و تلاش در جهت کاهش این هزینه ها سابقه طولانی دارد. اولین ارزیابی ها در این خصوص در ایالات متحده آمریکا در سال 1929 انجام گرفت و نتایج حاصل از آن نشان می داد که سیاست گذاران کیفری تمایل و توجه چندانی به بررسی و واکاوی این جنبه از حقوق کیفری ندارند. اما همان گونه که می دانیم معیار هزینه - فایده ابزاری مناسب برای ارزیابی نتایج قانون گذاری است؛ ابزاری که به قانون گذار کمک می کند تا با ارزیابی هزینه ها و منافع سیاست های جنایی مختلف، سیاستی را که منجر به افزایش میزان رفاه جامعه می شود، تعیین کند. بدین سان، سیاست گذار می تواند به تخصیص بهینه منابع، در جایی که با کمبود منابع مواجه است، دست یابد. معیار تکمیلی بودن حقوق جزا، از یک سو به دنبال درونی سازی هزینه های جرائم است و از سوی دیگر، در جرائمی که بازده اقتصادی بالا دارند، اعمال ضمانت اجراهای حقوق کیفری را به عنوان قاعده ای تکمیلی برای قانون گذار به منظور بالا بردن سطح بازدارندگی، تجویز می کند. همچنین، دستیابی به مجازات های بهینه به عنوان یکی از اهداف والای تحلیل اقتصادی حقوق کیفری مطرح شده و در این راستا به تبیین آنچه از دیدگاه اقتصادی مجازات بهینه محسوب می شود، می پردازند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی کاربردی به بیان تحلیل رویکرد حقوق کیفری و فقه شیعه در باب ارزیابی هزینه پدیده جنایی (جرم) خواهیم پرداخت.
واکاوی نقش رهبری نرم در جامعه از منظر امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به دنبال بررسی نقش رفق و مدارای رهبری در جامعه پذیری و چگونگی کاربست آن توسط امیرالمؤمنین علیه السلام بر اساس گزاره های گردآوری شده از نهج البلاغه است که با بهره گیری از روشی توصیفی – تحلیلی به داوری گذاشته می شود؛ با این توصیف، در این پژوهش رابطه رفق و مدارا با جامعه پذیری بررسی شده ویافته ها زیر حاصل گردیده است : تأثیر رفق و مدارای رهبری در تربیت نیروها ؛ تاثیر رفق و مدارای رهبری دررفع کینه و اختلاف میان نیروها ؛ نقش نرمش در رهبری نیروها ؛ تاثیر گذشت هنگام قدرت وتوانایی در رهبری؛ وتاثیر رفق و مدارا در همدلی نیروها با رهبری؛ سپس حد و مرز مدارا در جامعه پذیر نمودن مردم بر اساس سیره امام علی ع بیان شده است.روش این پژوهش توصیفی –تحلیلی است که برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای متن گزاره ها بهره گرفته و محتوای اصلی این تحقیق، برگرفته از کتاب نهج البلاغه است.
خوانش هرمنوتیکی خطبه 40 امام علی (ع) در اتخاذ استراتژی صلح برمبنای نظریه هرمنوتیک مؤلف محور شلایر ماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردیترین تصمیمات امام علی (ع) در عصر خلافت اسلامی (35-40 ه ) قبل از آغاز جنگهای این دوره، استراتژی صلح و آشتی با جناح ها و گروه های مخالف زمان خود بوده است. این جستار بر آن است تا با تکیه و تأکید بر خطبه 40 نهج البلاغه، لایه های معنایی پنهان متن را بر اساس رویکرد تحلیل هرمنوتیکی موردنظر «شلایر ماخر آلمانی» واکاوی نماید. اساس رویکرد هرمنوتیکی مؤلف محور و روشمندیِ ماخر در فهم متون راهبر (متون مقدس دینی مثل نهج البلاغه) بر این اصل استوار است که با به کارگیری دو پارادایم تأویل دستورگرا و تأویل روانشناختگرا به خوانش هرمنوتیکی و تحلیل علمیِ استراتژی صلح و سازش در سیره عملی علی (ع)پرداخته شود و به این پرسش که استراتژی صلح در خوانش هرمنوتیکی خطبه 40 نهج البلاغه چه نسبتی را با روایت های تاریخی برقرار می سازد، پاسخ دهد. بر اساس دادههای تاریخی، مقوله صلح و آشتی، نمود کاملاً کاربردی و آشکارا در سیره نظری و عملی ایشان دارد و دلالت های آن کشف می شود. از نتایج کاربست چارچوب نظری ماخر بر می آید که بر مبنای خطبه موردپژوهش در اندیشهعلی (ع) اصالت با صلح و آشتی است؛ لذا سوق دادن جامعه به سوی امنیت و آرامش در شرایط اجتماعی بحرانزا، مد نظر گفتمان علوی است. خواننده در فرآیند خوانش، به کشف لایه های معنایی زیرین متن رهنمون می شود. واکاوی زیرساخت معنایی خطبه 40 از بستر تأویل دستورگرا و روان شناختگرا در هرمنوتیک مؤلف محور، میتواند بیانگر روحیه و افکار امام و شخصیتِ جامع الأضدادی وی باشد؛ او هم قهرمان صلح است و هم قهرمان جنگ، صلح میکند مادامیکه صلاح جامعه مسلمین، امنیت، آرامش و عزت ایشان در آن باشد و جنگ میکند مادامیکه محرز شود گفتمان صلح به سستی و رخوت گراییده است.
تحلیل و نقادی مفاهیم اعتباری در فلسفه اشراقی با رویکرد صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم عقلی، تقسیم مفاهیم کلی به سه قسم مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است. لازم به ذکر است که سهروردی و حکیمان پیش از او تنها متوجه تفاوت بین مفاهیم حقیقی و اعتباری شده و آن ها را در دو دسته عینی و ذهنی قرار داده بودند و تا زمان ملاصدرا این تقسیم منحصر در معقولات اولی(مفاهیم ماهوی) و معقولات ثانوی(مفاهیم منطقی) بود و جایگاه مفاهیم فلسفی روشن نبود. به صورتی که سهروردی مفاهیم وجود، وحدت، کثرت، وجوب، امکان، لونیت و... را بدون تفکیک مفاهیم منطقی از فلسفی ذیل اعتباریات گنجانده بود و عمده ترین دلیل وی بر عدم مغایرت و عدم زیادت این مفاهیم در خارج، تکرر و تسلسل محالی بود که از اجتماع صفات نامتناهی ناشی می شد. برای فهم دقیق این بحث، پژوهش حاضر با تکیه بر تعلیقات ملاصدرا بر شرح حکمه الاشراق سهروردی، عهده دار بحثی تفصیلی از جزئیات اقوال و بیانات سهروردی در مورد مفاهیم اعتباری و نقدهای ملاصدرا بر اوست.
واکاوی دشنام در کلام معصومین (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ازجمله امور ناپسند در اخلاق اسلامی، مسئله دشنام و ناسزاگویی است که گاه در کلام اهل بیت (ع)، که الگوی گفتاری و رفتاری برای مسلمانان هستند، وارد شده است. این مقاله، به روش توصیفی تحلیلی، ابتدا مصادیق ظاهری دشنام در کلام اهل بیت(ع) را مشخص نموده و سپس، به ماهیت آن در کلام ایشان می پردازد. با جست وجوهای انجام گرفته در احادیث معصومین(ع) این نتیجه حاصل شد که برخی از مصادیق ظاهری دشنام در کلام اهل بیت(ع)، جزئی از لعن و نفرین اند که از دستورات دین و تحت عنوان «تبری» قرار دارند. برخی دیگر از این گونه کلمات مانند زنازاده، از موارد ترجمه غلط در معنای کلمات هستند. اما تشبیه به حیوانات در کلام اهل بیت(ع)، هم درباره مؤمنان و هم غیر مؤمن به کار رفته اند که نشان از عدم مصداق قرار گرفتن این تشبیهات، به عنوان دشنام گویی است؛ چراکه گاه به کار گرفتن چنین تعابیری با توجه به وجه تشبیهه، در فرهنگ زمانه تلقی به دشنام نمی شود. از موارد دیگر اشباح الرجال، خیانتکار و... هستند که با وجود عصمت و علم اهل بیت(ع) و شناخت آنها نسبت به باطن افراد، وصف صورت حقیقی افراد و در جهت اخطار به آنها و یا در مواردی، شناساندن آنها به عامه مردم بوده است. این امر نیز برخلاف کاربرد آن در افراد معمول، به عنوان دشنام تلقی می شود.
چگونگی استفاده قرآن کریم از مبادی فعل در راستای تعالی انسان در جهت بندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم خود را کتاب هدایت به مسیر عبودیت معرفی می نماید و از روش های گوناگونی برای نیل آدمی به مقام بندگی استفاده می کند. ازجمله این روش ها استفاده از یکی از مبادی افعال است. این منبع وحیانی با معرفت دهی خاص از مبادی فعل در ایجاد انگیزش برای عمل به وظایف بندگی و رسیدن به درجات عالی عبودیت بهره می گیرد. هدف از این تحقیق بررسی چگونگی معرفت دهی قرآن کریم و بهره مندی از مبادی فعل در جهت ایجاد انگیزش برای تعالی بندگی است. روش تحقیق «توصیفی تحلیلی» است. نتیجه تحقیق آن است که معرفت دهی قرآن کریم کاملاً هدفمند بوده و در آن مبادی فعل، همچون تصور، تصدیق به فایده و شوق مدنظر قرار گرفته و در جهت ایجاد انگیزه در انسان برای حرکت در مسیر عبودیت است. همچنین قرآن کریم تأثیر ویژه ای در جهت تقویت گرایش ها و امیال باطنی که موافق با عبودیت هستند، دارد. معرفت دهی قرآن کریم تأثیری مهم در تضعیف امیال و گرایش های باطنی مخالف با بندگی نیز دارد.
نقد دیدگاه «عدم انتفاع پیامبر (ص) از دعا و صلوات امت» با تأکید بر امکان رفعت درجه آن حضرت در قوس صعود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منابع دینی به صلوات بر پیامبر اکرم و دعا برای رفعت درجه ایشان بسیار سفارش شده است. براساس روایات، این کار منافع زیادی، مثل طهارت نفس، تکفیر گناهان و سنگینی میزان برای شخص دعاکننده و مصلِّی به ارمغان می آورد. اما پرسش این است که آیا خود پیامبر نیز به عنوان مدعوله و مصلَّی علیه از این دعاها و صلوات ها منتفع می شود و درجه ایشان در سیر صعودی افزایش می یابد یا خیر؟ برخی با استناد به دلایل گوناگون معتقدند: پیامبر نفعی از این دعاها و درودها نمی برد و ارتقای وجودی آن حضرت در اثر این ادعیه و صلوات ها غیرممکن است. در این مقاله با رویکرد جامع عقلی نقلی، هم اصل این دیدگاه و هم ادله آن جداگانه بررسی و نقد گردیده و در نهایت ثابت شده است که این ادعیه و صلوات در کنار برکاتی که برای داعی و مصلی دارد، برای شخص پیامبر هم نافع است و موجب افزونی کمالات و ارتقای درجه آن بزرگوار در قوس صعود می گردد.
بازخوانی نقش مقاتل بن سلیمان در شکل گیری آیات مستثنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
465 - 447
حوزههای تخصصی:
مقاتل بن سلیمان، متوفی در قرن دوم هجری، قدیمی ترین مفسری است که به صورت بسیار گسترده به بیانِ آیات مستثنا پرداخته؛ تا حدی که در قرون بعدی به عنوان یکی از راویان اصلیِ آیات مستثنا شهرت داشته است. او هیچ گاه نامی از مشایخ تفسیری اش به میان نیاورده و در شهرهای مختلف از جمله مرو و بصره زیسته است. از این رو بوم تفسیری، مشایخ و روش فراگیری او مبهم است. اما این پژوهش با تکیه بر قرائن گوناگون، نخست، اثبات کرده که بوم تفسیری او عراق و به ویژه بصره است. دوم، او به روش غیرسماعی از اساتید مختلف تفسیر آموخته و به همین جهت نامی از آن ها نبرده است. سوم، در میان اساتید عراقی و حجازی، او در تفسیر بیش از همه تحت تأثیر قتاده و سپس کلبی بوده و اندیشه مستثنا ساختن آیات را نیز از آنان وام گرفته است. کاوش در روش مقاتل نشانگر آن است که او همواره با تکیه بر قرائن خارجی، به ویژه اسباب نزول که اعتماد فراوانی به آن ها داشته و پیش فرض های نادرست تاریخی، به مستثنا بودن بسیاری از آیات حکم کرده است. چنان که با توجه به قرائن، اندیشه نفیِ هرگونه ارتباط پیامبر با اهل کتاب در دوران مکه یا هجرت پیامبر پیش از مسلمانان به مدینه یا وقوع جهاد فقط در مدینه و رفتار تسامح آمیز با مشرکان فقط در دوران قبل از هجرت، مهمترین فرضیه های مقاتل بوده که آیات بسیاری را به سبب آن ها مستثنا کرده است.