فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
71 - 102
حوزههای تخصصی:
مفهوم بیعت یکی از واژگان قرآنی پر اهمیت است که رابطه تنگاتنگی با مشارکت سیاسی دارد اگرچه بدیهی است که نمی توان مشارکت سیاسی را بدان یا به مفاهیم هم عرض آن فروکاست اما بر پایه نگرش قرآنی می توان ظرفیت سنجی نمود. بر این پایه سوال اصلی تحقیق آن است که ماهیت بیعت در قرآن چیست و چه رهیافتی بدان، رهیافت مطلوب قرآن است؟ پژوهش بر پایه روش تفسیر موضوعی بر آن است که بیعت از مفاهیمی است که مشارکت سیاسی از آن قابل استخراج و استنطاق بوده و قابلیت ظرفیت سنجی در قرآن را دارد که بر اساس این ظرفیت سنجی می توان گفت از منظر قرآن، بیعت، به مثابه مفهومی امضایی-نیمه تأسیسی است و شرطیت در شرعی بودن دولت دینی و حداکثر سازی و اصالت بخشی به مشارکت سیاسی فعال را دارد. بر این پایه در عصر غیبت نص و حقانیت رهبری فقیه، بالقوه است که برای فعلیت یافتن، بیعت(پذیرش و رضایت) را که امروزه می توان از آن به انتخابات، همه پرسی و...تعبیر کرد می طلبد. تلقی مشروعیت سازانه و موثر از بیعت در کنار نص؛ خروج نصوص روایی-قرآنی از مقوله اسکات خصم و پرهیز از جدلی انگاشتن روایات بیعت، و تحلیل موسع مفهوم بیعت، از یافته های پژوهش است. بنابر این بیعت در زمان غیبت که می تواند به انتخابات و مانند آن ترجمه شود امری نیمه تأسیسی است که در کنار شرط نصب عام به نحو تشکیکی و در واقع شروط مربوط به شخص رهبر، پایه دوم شرعیت نظام دینی است. بدین ترتیب بیعت ناظر بر رضایت شرطیت در شرعی بودن دولت دینی و حداکثر سازی و اصالت بخشی به مشارکت سیاسی فعال دارد.
بازخوانی دلالت حدیث لا ضرر و دلالت آن بر جواز دفع و رفع زیان برای زیان دیده، با تأکید بر فهم مردمان عصر صدور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
149 - 174
حوزههای تخصصی:
حدیث «لا ضرر» مشهورترین مستند قاعده فقهی «نفی ضرر» است که از دیرباز مورد توجّه اصولیان بوده و در کتاب های اصولی در سه حوزه سند، متن و دلالت موضوع سخن قرار گرفته است. با گردآوری گزارش های حدیث «لا ضرر« در منابع فریقین و با بهره گیری از روش تشکیل خانواده حدیثی و با نظرداشتِ ارتکازات عقلائی پیرامون این موضوع، به نظر می رسد حدیث «لا ضرر» به رفتارهای ضرری مکلفان ناظر است نه به احکام ضرری شرع. به دیگر سخن، حدیث «لا ضرر» در صدد تنظیم روابط طرفینی مکلفان است و از سه قانون مهمّ شرعی خبر می دهد: 1. تحریم اضرار به غیر. 2. لزوم برطرف نمودن ضرر توسط فاعل زیان. 3. جعل حقّ دفع و رفع ضرر برای شخص زیان دیده. سه قانون یادشده، در ارتکاز عقلاء نیز ریشه دارد و این نکته، ظهور ادعا شده برای این حدیث را استحکام می بخشد. در این سطور عمدتاً به قانون سوم _یعنی جواز دفع و رفع ضرر برای شخص زیان دیده_ پرداخته شده و شواهد مختلفی از گزارش های مختلف حدیث «لا ضرر» و فهم مردمان عصر صدور احادیث، برای آن برپا شده است.کلیدواژگان: لا ضرر، ضرر، دفع، رفع، زیان دیده، عامل زیان.
قدرت نرم چین و راهبرد آن در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور اقتصادی روزافزون چین سبب ایجاد حساسیت در افکار عمومی جهان نسبت به ماهیت توسعه این کشور شده است. چینی ها تلاش کرده اند با کاربست تمامی ابزارهای موجود، رویه های نگران کننده این چنینی را خاتمه دهند و در پی ارائه تصویری صلح آمیز از خود باشند. در این مسیر، یکی از مهم ترین ابزارهای دیپلماتیک پکن، استفاده از منابع قدرت نرم و ابزارهای آن در سیاست های توسعه ای خود بوده است. این مقاله با تحلیل مفهوم قدرت نرم و بررسی مبانی آن در روابط بین الملل آغاز می شود و در ادامه مولفه های قدرت نرم در نسخه چینی آن را بررسی می کند. سوال اصلی مقاله این است که غرب آسیا چه جایگاهی در راهبرد قدرت نرم چین دارد و از چه منابعی برای تحقق اهداف خود در این منطقه استفاده می کند؟ در پاسخ به سوال اصلی، فرضیه مقاله این است که نسخه چینی قدرت نرم تفاوت های قابل توجهی با ایده نخستین مدل آمریکایی دارد. درواقع چینی ها نسخه آمریکایی قدرت نرم را وارد کرده و آن را با توانمندی ها، ظرفیت ها و فلسفه سیاسی خود تعدیل، تقویت و به عبارتی داخلی سازی کرده اند. ردپای قدرت نرم چین در غرب آسیا در سه حوزه قابل ردیابی است: منبع اول قدرت نرم این کشور در غرب آسیا، ماهیت فرهنگی دارد. منبع دوم به قدرت نرم سیاسی مربوط است که ازطریق سیاست «میانجی گری» و با تکیه بر «بن مایه های ایدئولوژیک کنفوسیوسیسی» اعمال می شود. منبع سوم نیز به قدرت نرم اقتصادی چین برمی گردد و ازطریق سه ابزار «تبادلات انرژی»، «سرمایه گذاری های خارجی» و ابتکار «کمربند-راه» محقق می شود. روش پژوهش در تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی است و از داده های کتابخانه ای برای گردآوری داده ها استفاده شده است.
شناخت امام به جای شناخت خداوند؛ نقد و بررسی اندیشه دکتر محمدعلی امیرمعزی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
99 - 126
حوزههای تخصصی:
دکتر محمدعلی امیرمعزی در پی بازشناسی الهیات تشیع نخستین (چهار قرن اول) گام برداشته و با اصالت بخشی به اندیشه غالیان، بر آن شده شیعیان اولیه برای امامان مقام الوهی قائل بودند. از نگاه او، در باور تشیع نخستین، وجود خداوند دو بخشی (ذات و فعل) است و امکان شناخت خداوند در مقام ذات وجود ندارد؛ مگر خدا به عنوان "شیء غیر معقولِ غیر محدود" و نیز خدا با صفات سلبی اش و شناخت ما به بخش دیگری از خداوند؛ یعنی خداوند در مقام فعل یا همان امام تعلق می گیرد. در مقاله پیش رو به نقد و بررسی دیدگاه او در مسئله شناخت امام به جای خدا پرداخته شده و هدف نقد اِسنادی و دلالی مستندات امیرمعزی است. یافته های پژوهش که با روش توصیفی – تحلیلی به دست آمده حاکی از آن است که: 1. با توجه به آیات ابتدایی سوره حدید و آیات انتهایی سوره حشر و… و نیز روایات اهل بیت، خداوند در مقام ذات توصیف پذیر و قابل شناخت است. 2. روایاتی که شناخت ما را به شناخت امام محدود می کنند دست کم اشکال دلالی دارند و اگر در آنها آورده شده شناخت خدا به شناخت امام است؛ مقصود طریقیت تعالیم امام در کسب شناخت کامل تر نسبت به خداوند است.
ترجیح روایات معلّل در مقام تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
315 - 329
حوزههای تخصصی:
تعارض یکی از موضوعات مبتلابه در روند استنباط فقهی است و مبانی مختلف در شیوه حل تعارض میان ادلّه شرعی و ریزموضوعات آن تأثیر بسزایی در اختلاف فتوای مجتهدان دارد. یکی از ریزموضوعات در حوزه علاج تعارض اعتبارسنجی مرجّحات در این حوزه است. رویه قابل توجه در میان فقها ترجیح و مقدّم داشتن روایتی است که مشتمل بر ذکر تعلیل باشد. البته ترجیح روایت معلّل مخالفانی هم میان اندیشمندان فقهی و اصولی دارد. با توجه به اهمیت مسئله تعارض و کاربرد فراوان این نوع ترجیح، این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی بررسی ترجیح روایات معلّل را هدف گذاری کرده است. این پژوهش با پیش فرض جواز گذار به مرجّحات غیرمنصوصه به بررسی اصطلاح، اعتبار، کیفیّت، و شرط ترجیح روایات معلّل پرداخته و سپس با جست وجو در کلمات موافقان و مخالفان این ترجیح ادلّه ایشان را استخراج و بررسی کرده است. موافقان این ترجیح به اقوائیّت ظهور روایت معلّل نسبت به روایت خالی از تعلیل و ظنّ بیشتر به صدور آن استناد کرده اند. در مقابل، مستمسک مخالفان نیز عدم پذیرش اقوائیّت ظهور و فقدان دلیل بر اعتبار چنین ترجیحی است. صرف نظر از اینکه ترجیح اخبار معلّل در مقام تعارض رویه عملی مشهور فقها است، به نظر می رسد این نوع ترجیح با یک شرط قابل پذیرش است و آن اینکه تعلیل بیان شده در خبر عقلایی باشد و تعبّدی نباشد.
بررسی و حل تعارض نمای معرفت فطری در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فلاسفه غربی معتقدند حقایقی در نفس انسان وجود دارد که گویی انسان آن را از جهان دیگری با خود به همراه آورده و پیش از تولد دنیوی واجد آنها بوده یا به نحو دیگری در سرشت انسان نهاده شده اند. طبعاً این حقایق، از جهت هستی شناختی، از تجربه نشئت نگرفته اند. معرفت به چنین حقایقی «معرفت فطری» نام دارد. اما عمده فلاسفه اسلامی، ضمن پذیرش اصل «فطرت» در انسان، فطری بودن معرفت را رد کرده اند. در قرآن نیز، صریح برخی آیات دال بر عدم فعلیت معرفت فطری است، لیکن ظاهر آیات دیگر به نحوه ای از فعلیت معرفت فطری اشارت دارد. مدعای نوشتار حاضر این است که تعارض نمای فوق را به دو شیوه می توان برطرف کرد: (1) اخذ ظاهر آیات دسته نخست و تأویل آیات دسته دوم به نفع آیات دسته نخست (شیوه تفسیری)؛ (2) تفکیک علم حصولی و علم حضوری، به این معنا که آیات دسته نخست در مقام تبیین علم حصولی است و آیات دسته دوم در مقام تبیین علم حضوری (شیوه فلسفی). نتیجه این که از منظر تفسیری، معرفت فطری در بدو خلقت به نحو بالفعل حاصل نیست، و در منظر فلسفی، معرفت فطری صرفاً ناظر به علم حصولی (که عمده علوم بشری را در بر می گیرد) به نحو بالفعل حاصل نیست، ولی ناظر به علم حضوری به نحو بالفعل حاصل است.
ببخشای؛ کآنان که مرد حقند ...
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۰۵)
457 - 464
حوزههای تخصصی:
چالش های استناد به وهن دین در فرآیند استنباط فقهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
111-138
حوزههای تخصصی:
وهن دین به معنای حکم یا رفتاری که دین و مذهب را در منظر عرف امری سست و سبک جلوه می دهد، ازجمله عناوینی است که بعد از انقلاب اسلامی ابتدا در فتاوای امام خمینی(ره) به شکلی جدی موردتوجه و استناد قرار گرفت و سپس در بسیاری از مسائل، مبنا و مدرک فتاوای معاصر واقع شده است، به گونه ای که می توان از حرمت وهن دین به عنوان یک قاعده فقهی نام برد. وهن دین به عنوان ثانوی از ظرفیت طرح در قالب قاعده فقهی برخوردار است اما عدم توجه به آثار چالش برانگیز استناد به وهن دین در فرآیند استنباط فقهی، سبب شده است که به کارگیری وهن دین در فرآیند استنباط فقهی با تردیدهایی توأم شود. این نوشتار با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا چالش هایی نظیر ناسازگاری قاعده وهن دین با اصل ثبات احکام و یا مغایرت لزوم صلابت در اجرای احکام دینی با به کارگیری قاعده وهن دین و نیز تخصیص اکثر حاصل از اجرای قاعده وهن دین را به درستی تبیین کند و بابیان علمی عدم مغایرت وهن دین را با موارد ذکر شده به اثبات رساند.
سعادت از نظر آیت الله جوادی آملی، غایت جامع یا غالب؟(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
45 - 74
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائل مهم و بحث انگیز درباره سعادت، دو تفسیر غایت جامع و غایت غالب از سعادت است. این دو تفسیر بر اساس میزان اثرگذاری عوامل دخیل در سعادت تحلیل می شوند. طبق تفسیر غایت جامع، سعادت مفهومی است که چند مولفه دارد که هر کدام ارزش استقلالی دارند؛ و بر اساس تفسیر غایت غالب، سعادت تنها یک مولفه سازنده دارد و سایر مولفه ها، مقدمه یا وسیله نیل به آن سعادت حقیقی هستند. مقاله حاضر می کوشد ضمن واکاوی دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره چیستی سعادت و تبیین سعادت متعالیه، به این پرسش پاسخ دهد که دیدگاه ایشان درباره سعادت، تفسیر غایت غالب است یا غایت جامع. حاصل این تحقیق آن است که سعادت متعالیه در آثار ایشان به عنوان کمال وجودی نفس مطرح می شود و فضایل علمی، عملی، عقلی و دینی مقدمه ای برای نیل به این سعادت است. بنابراین دیدگاه ایشان، هم خوانی بیشتری با تفسیر غالب از سعادت دارد. در ارائه و طرح یافته های این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
حمایت از بنگاههای اقتصادی تحریم شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
215 - 228
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بحث از حمایت از بنگاه های اقتصادی، ریشه در إعمال تحریم ها از سوی کشورهای تحریم کننده دارد. سؤالی که نیازمند بحث و بررسی است این است که در شرایط تحریم، حمایت حقوقی از بنگاه های اقتصادی، به عنوان یک مجموعه یا سازمانی از منابع، در برابر تحریم و توقیف اموال در خارج از کشور، چگونه است؟ این مطالعه، مسأله مذکور را مدّنظر قرار داده است. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده و روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است. ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانتداری، صداقت، بی طرفی و اصالت اثر رعایت شده است. یافته ها: دولت برای مهار تحریم بر روی بنگاه های اقتصادی، راهبرد جایگزینی واردات و رشد صادرات را مدّنظر قرار داده است. نتیجه: بدیهی است که إعمال راهبردهای دولت برای مهار تحریم بر روی بنگاه های اقتصادی بر موقعیت ساختاری بنگاه های اقتصادی، تأثیر بسزایی خواهد داشت.
ارزیابی معرفت تجربی در اثبات حرکت جوهری و خداباوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
6 - 28
حوزههای تخصصی:
همگام با تحولات علمی عصر حاضر در تبیین نحوه حدوث طبیعت و اعتقاد به کفایت علل طبیعی در شناخت جهان، چالش های جدیدی برای خداباوری مطرح شده است. در برابر خداناباوری موجود، می توان نشان داد همان طور که حرکت جوهری در صدد بیان حدوث دائمی طبیعت است و صدرالمتألهین به وسیله آن بر فیض دائم الهی و خلق دائمی عالم در هر حدوث استناد می کند، با حرکت رو به عقب در نظام تکاملی که با پدیده هایی همچون مهبانگ مطابقت دارد، می توان ثابت کرد که حرکت جوهری وابسته به تغییر صورت هاست و نیاز طبیعت به علت هستی بخش به سبب فقر وجودی و نیاز دائمی به علت است و علل طبیعی نقشی در خلقت ندارند. بدین ترتیب علوم تجربی و پدیده های نوین مانند تکامل و مهبانگ می تواند مؤیدهایی در تبیین نظام تکاملی جهان ماده یا حرکت جوهری باشد. این تئوری ها هرچند تجربی و تنها شواهدی برای تبیین نحوه حدوث عالم اند، اما با به کارگیری مبانی متافیزیکی علم، می توانند مؤیدی بر حدوث دائمی طبیعت و شکل گیری جهان بر اثر حوادث پی در پی باشند. لذا تأکید بر همبستگی علم و متافیزیک می تواند در تبیین مسئله آغاز جهان و ارتباط آن با خداباوری سودمند باشد؛ همچنین با شناخت محدوده روشی علم و متافیزیک در تبیین جهان، می توان ورود علم در حیطه هستی شناختی را نامعتبر دانست.
تغییر جنسیت و امکان آن از منظر فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
173 - 201
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات امروز جامعه که حاصل عصر مدرنیته است، تغییر جنسیت افرادی است که بدنی کاملاً مردانه یا زنانه دارند، اما به علت احساس گرایش های جنس مخالف در خود، نفس خویش را مخالف بدن پنداشته و در اصطلاح «ترنس» نامیده می شوند. این پدیده امروزه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی تا حدودی مقبولیت یافته و حتی به لحاظ فقهی و حقوقی نیز در حال پذیرفته شدن است، اما به راستی آیا تغییر جنسیت از منظر عقلی و فلسفی، ممکن است؟ فلسفه اسلامی بخصوص حکمت متعالیه مباحثی ارزشمند راجع به نفس و بدن و رابطه آن ها دارد که می تواند ما را در شناخت و مواجهه با این پدیده راهنمایی کند. در این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از علم النفس فلسفه اسلامی تغییر جنسیت را واکاوی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که تغییر جنسیت یا اساساً ممکن نیست یا در فرض امکان وجیه و منطقی نیست. اگر نفس همچون بدن دارای جنسیت باشد، جنسیتش از باب سنخیت فاعل و فعل یا قابل و مقبول ضرورتاً مطابق با بدن است و با تغییر بدن، نمی توان، حقیقت نفس و جنسیت آن را تغییر داد و اگر نفس فاقد جنسیت باشد، ترنس به لحاظ بدنی، کاملاً مرد یا زن است وادعای وجود روحی مخالف جنسیت بدن، معقول و پذیرفتنی نیست.
تحلیل محتوای کتاب هدیه های آسمانی از جهت فعال بودن یا غیرفعال بودن عواطف دینی بر اساس روش ویلیام رومی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب هدیه های آسمانی دوره ابتدایی از نظر میزان درگیری فعال فراگیران با محتوای ناظر به عواطف دینی انجام شد. جامعه آماری، پنج جلد کتاب هدیه های آسمانی دوره ابتدای سال تحصیلی 1402 1403 بود. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روش تحلیل محتوا تکنیک ویلیام رومی استفاده شد. ابتدا محتوای ناظر به عواطف دینی با استفاده از سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته مشخص شد. برای برآورد روایی ابزار گردآوری داده ها، از نظر چهار نفر از متخصصان علوم تربیتی استفاده شد. برای بررسی اعتبار ابزار نیز ضریب هولستی به کار گرفته شد و عدد 83/0 که نشان از اعتبار ابزار دارد، به دست آمد. پس از آن، عواطف دینی به عنوان واحد مطالعه در نظر گرفته شد. متن، تصاویر و پرسش ها نیز به عنوان واحد تحلیل تعیین و بر اساس مقوله های فعال و غیرفعال با فرمول ویلیام رومی تحلیل و ضریب درگیری آنها مشخص گردید. نتایج پژوهش نشان داد که ضریب درگیری متن کتاب 1/0 می باشد که حاکی از غیرفعال بودن آن است. همچنین پرسش های کتاب با ضریب درگیری 93/0 به صورت فعال طراحی شده است. بررسی تصاویر کتاب نیز ضریب درگیری 6/0 را نتیجه داد که بر فعال بودن آن دلالت دارد.
بررسی نقش تربیتی پدر در پرورش «عواطف اجتماعی» بر اساس قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۱۶
47 - 57
حوزههای تخصصی:
کم توجهی به نقش تربیتی پدران در تربیت عاطفی کودکان و نوجوانان، آنها را از تربیت صحیح و کامل محروم می کند و عواقب سوئی برای فرد و جامعه دارد. از آنجا که تربیت تحت تأثیر جهان بینی و نگرش های ارزشی حاکم بر هر جامعه ای است، آموزه های دینی می توانند منبع خوبی برای دستیابی به روش های تربیتی باشند. هدف این پژوهش، بررسی نقش پدر در پرورش عواطف اجتماعی فرزندان در قرآن و نهج البلاغه می باشد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. بر اساس یافته ها، اولاً، پدران باید عواطف اجتماعی ذیل را در فرزندان خود پرورش دهند: عواطف اجتماعی نسبت به عموم مردم (شامل: پرهیز از احساس برتری، مردم دوستی متعادل با رعایت حد و مرز، اجتناب از محبت های مذموم، خیرخواهی، همدلی، شاد کردن دیگران، تلاش جهت رفع کدورت میان مردم و مدیریت خشم)، عواطف اجتماعی در ارتباط با خطاکاران (شامل: احساس مسئولیت و اجتناب از بی تفاوتی، اجتناب از کینه توزی و حس انتقام جویی، اجتناب از افراط در دشمنی ها، تقویت امید به اصلاح در خطاکاران، بغض و برائت از ظالمان، عدم تأثیرپذیری از ملامت بی جای دیگران) و عواطف اجتماعی نسبت به مؤمنان و نیکوکاران (شامل: احساس قرابت و یکپارچگی با نیکوکاران و احساس تعهد و وفاداری نسبت به دوستان). ثانیاً، آنها برای این کار می توانند از روش های زیر بهره ببرند: جلب اعتماد متربی، الگودهی، امر و نهی، توضیح و تبیین، موعظه حسنه، تمثیل و تشبیه، تزئین کلام، انذار، دعا و مددخواهی از خداوند.
عقلانیت عملی صحیح و سقیم از دیدگاه علامه محمدحسین طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
129 - 146
حوزههای تخصصی:
عقلانیت علاوه بر توصیف امور نظری، وصف کنش هم قرار می گیرد. هر کنشی در انسان برخاسته از عقل عملی اوست، اما اگر توجه عقل عملی به نحو افراطی معطوف به یکی از قوای پایین تر یعنی شهوت، غضب یا وهم شود، عقل انسانی تابع آن قوه بوده و عقلانیت سقیم شکل می گیرد، اما اگر عقل عملی در توجه به قوای حیوانی، به حکم عقل نظری عمل کند، عقلانیت صحیح شکل می گیرد. لذا عقل عملی در یک وضعیت دوگانه ای قرار دارد. در عقلانیت سقیم، عقل عملی ممکن است تابع شهوت، غضب یا وهم واقع شود و اعتبارات ملایم با آن ها را ایجاد کند. کنش برخاسته از عقلانیت معطوف به شهوت، غضب و وهم به ترتیب عبارت است از: جذب امور خوشایند و سازگار، دفع امور ناخوشایند، نیل به امور اعتباری از قبیل تملک. در عقلانیت صحیح، کنش های ملائم با شهوت، غضب و وهم به مقداری است که مزاحم کمال اخیر عقل نباشد. این مقدار توسط عقل عملی و با حکم عقل نظری تعیین می شود.
نسبت وحی و متافیزیک در هنگامه تأسیس فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
153 - 172
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ اسلامی وحی وضعی از انسان است که در آن به حقیقت نائل شده است. اما این تنها وضعی نیست که انسان در آن، نسبتی با حقیقت دارد. فارابی در مقام مؤسس فلسفه اسلامی، نخستین کسی است که به این مسئله توجه کرد. وضع دیگری که در آن انسان با حقیقت پیوند دارد، وضع انسان به عنوان متعقل است؛ این همان وضع متافیزیکی انسان است. فارابی با واکاوی مفهوم ملت که همان فرهنگ و ادب مدینه است و ارتباط آن با وحی، و ربط این هر دو با فلسفه، به تبیین نسبت میان این دو وضع پرداخت، و روشن ساخت که وضع متافیزیکی انسان همان درک امر عام است که مضامین وحی به عنوان امور خاص جز در ذیل آن برای انسان تعین پیدا نمی کند. از این رو وحی تنها در ذیل متافیزیک به انسان خطاب می کند. ادعا این است که یافت این نسبت تقدیر همه علوم اسلامی را تا به امروز رقم زده است، از این رو همه علوم اسلامی ذیل متافیزیک قرار گرفته اند، هرچند متعاطیان آن ها به ظاهر در تخاصم با آن باشند.
واکاوی عناصر مؤثر معرفتی در تعیین گرایش های هیجانی ، معنوی جامعه عربی اسلامی (مبتنی بر تحلیل علل گرایش کاربران جهان عرب به دنبال کردن سه نمونه از صفحات اینستاگرامی)
حوزههای تخصصی:
تاثیر شبکه های اجتماعی بر زندگی مردم در یک بومزاد خاص اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک؛ گرچه می تواند به سبب مشهوریت صاحبان این صفحات باشد امّا مدّعای این مقاله که نوعی تحلیل روایی تصویری است، آن است که اقلیم های فرهنگی اجتماعی می تواند در سلیقه زیباشناختی مردمان یک ناحیه تغییر ایجاد کند. پژوهش حاضر با بررسی عناصر زیباشناسی مؤثر در سه صفحه اینستاگرامی پرمخاطب جهان عرب معتقد است نوستالژی فرهنگی جمعی، نوعی فرهنگ عربی اسلامی را در شبکه های مجازی بازسازی و بازنمایی می کند که در نمادگرایی های عربی اسلیمی نمود یافته است و همین نوستالژی جمعی یک فرهنگ اجتماعی مشترک میان مخاطبان این صفحات ایجاد می کند. عوامل مؤثّر بر ذوق هنری مخاطبان عرب بر اساس تحریک محتوایی، شکلی سه عنصر لذّت، هیجان و نوستالژی شکل می گیرد و هر پدیده هنری که بتواند این سه گانه را تحریک بیشتری بکند، می تواند در گرایش و ماندگاری دنبال کنندگان آن اثر هنری اثرگذارتر باشد. انسجام محتوا و قالب، تم و پیرنگ مشترک در مورد پستهای با مضمون یکسان، مسسائل فرمی مثل دانش قاب بندی، رنگ شناسی، افکت و حرکت، بافت و حجم شناسی و از سویی بهره برداری از محرّکهای ذوق و هیجان محتوایی مثل حسّ وطن گرایی و ناسیونالیسم، تحریک عنصر نوستالژی مشترک میان یک امّت و ذوق لذّت شناسی مشترک یک فرهنگ از علل موفقیت در جذب مخاطب توسط این صفحات هستند. در نهایت می توان این علل گرایش را به هیجانات شکلی و نوستالژی های معنوی تقسیم کرد.
Understanding the Self from the Embodied Cognition Paradigm(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۹)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
Over the centuries, the concept of the self has remained a prominent subject of philosophical inquiry. However, recent years have witnessed a notable shift, with empirical investigations in fields such as psychology, neuroscience, and anthropology directing their focus toward unraveling the mysteries of the self. These multidisciplinary endeavors have yielded profound insights into the nature of the self, particularly its intricate connection to the physical body. This article centers on a prevailing theory in contemporary discourse: the concept of the embodied self. Central to this theory is the proposition that the self is not an abstract entity but is fundamentally constituted byand inseparably linked with the corporeal form. The article provides an analytical examination of the theoretical scaffolding supporting this theory, drawing substantiation from recent empirical studies spanning diverse disciplines, including philosophy, psychology, and cognitive science. Additionally, it delves into the realm of phenomenology, briefly delving into Merleau-Ponty's philosophical contributions.
تحلیل انتقادی تأثیر آرای فضل الرحمن و محی الدین عربی بر اندیشه هرمونتیکی سعدیه شیخ در آیات مربوط به زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
159 - 176
حوزههای تخصصی:
تحولات سیاسی و اجتماعی اوایل قرن بیستم باعث شکل گیری جریان های فمینیستی میان مسلمانان شد. سعدیه شیخ، یکی از شخصیت های فمینیسم اسلامی است که در حوزه مطالعات اسلامی ، به تألیف و پژوهش پرداخته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی ، در پی ریشه یابی خوانش سعدیه شیخ ، در تفسیر آیات مربوط به زنان است . مهم ترین یافته ها ، حاکی از آن است که ادبیات پژوهشی او در آغاز ، همانند ودود و بارلاس متأثر از اندیشه روش شناختی فضل الرحمن بوده است. سعدیه شیخ، با تأسی از این دیدگاه، تلاش کرده است تا آیات مربوط به زنان را با در نظر گرفتن بافت تاریخی و شرایط زمان نزول وحی تفسیر کند. سعدیه شیخ ، پس از آشنایی با عرفان اسلامی و آثار محی الدین عربی، از دیدگاه های عرفانی ، برای ارائه تفاسیر فمینیستی بهره برده است. ابن عربی به تساوی زن و مرد در معنای هستی شناختی تأکید دارد و معتقد است زنان می توانند به عالی ترین معارف ربانی برسند. سعدیه شیخ نیز با تأسی به این دیدگاه ها، به دنبال ایجاد عدالت جنسیتی در تفاسیر قرآنی است. نقد عمده دیدگاه سعدیه شیخ ، در مبنای هرمنوتیکی وی است ، که در آن روش ، به جای تمرکز بر متن و کشف مراد متکلم، از شیوه هرمنوتیک فلسفی پیروی می شود . وی در این خوانش ، با کاربست اصول فمینیستی مانند عدالت جنسیتی و برابری زن و مرد ، به تفسیر آیات پرداخته است. این رویکرد با روش سنتی مفسران اسلامی که متن محور و به دنبال کشف مراد متکلم هستند، در تضاد است. این مقاله ، با بررسی این تأثیرات، به تحلیل و نقد دیدگاه های سعدیه شیخ در موضوعات مختلف مانند "ضرب و خشونت" ، "قوّامیت" و "شهادت زنان در محکمه" می پردازد و تلاش می کند تا نقاط قوت و ضعف تفاسیر فمینیستی وی را روشن سازد.
الکلام السياسي عند السيد ابن طاووس، مع الترکيز على کتاب «کشف المحجة»
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ صیف ۲۰۲۴ العدد ۲
105 - 133
حوزههای تخصصی:
یرتبط اسم السید ابن طاووس عادهً ب «مقتله» الشهیر، المعروف ب «اللهوف»، أو بالأدعیه والزیارات الشیعیه، بینما لم تحظَ الأبعاد والجوانب العملیه والنظریه الأخرى المتعلقه به بالاهتمام والتأمل الکافیین. إن حیاته وعصره من جهه، وآراؤه ونظریاته السیاسیه والاجتماعیه الخاصه والمثیره للتأمل من جهه أخرى، تستحق الدراسه والبحث العمیق، وتهدف هذه المقاله إلى دراسه الفکر السیاسی للسید ابن طاووس مع الالتفات إلى الأسس «الکلامیه» والسیاق التاریخی والاجتماعی الذی عاش فیه. لذلک، رغم إمکانیه الحدیث عن «الکلام السیاسی» للسید ابن طاووس، إلا أنه لا یمکن إغفال دور وتأثیر الظروف والملابسات التاریخیه والاجتماعیه فی هذا السیاق. تعتمد منهجیه البحث لدینا على التحلیل والتفسیر مع الترکیز على النصوص، مستندهً إلى المصادر المکتبیه. وترکز هذه المقاله على کتاب «کشف المحجه لثمره المهجه» الذی یتضمن آراؤه الکلامیه والسیاسیه والاجتماعیه ویُعتبر أهم أعماله فی هذا المجال. یبدأ المؤلف فی هذا الکتاب بشرح أسسه الکلامیه، ثم یتطرق إلى طرح آرائه وتوصیاته السیاسیه والاجتماعیه. الفکر السیاسی للسید ابن طاووس لا یمکن فصله بشکل کبیر عن فکره الکلامی. وفقًا لأسسه الکلامیه، فإن الحکومه حق للإمام «المعصوم» أو لأولئک الذین یعملون بناءً على مبادئه ونهجه. ومع ذلک، فإن ابن طاووس لا یغفل مقتضیات الزمان؛ إلا أنه حتى ولو ظهرت البراغماتیه أو مراعاه المصالح فی فکره وسلوکه السیاسی، فإنها تظل مستندهً إلى مبدأ «التکلیف» والتزامه بتحقیق رضا الله والقرب منه.