پژوهش حاضر، سیر تطوّر رابطه مرید و مراد از روایت های ادیان ابراهیمی تا ادبیات معاصر مبتنی بر ژانر عرفانی را مورد بررسی قرارداده است. مسئله اصلی این است که براساس چه سازوکاری رابطه مرید و مراد از زمان حضرت آدم تاکنون به شیوه های مختلف دستخوش تغییر و بازتولیدشده است. برپایه این، در پژوهش پیش رو با شیوه تحلیلی- اسنادی به سیر تطوّر رابطه مرید و مراد می پردازیم که چگونه آن رابطه نابِ بی واسطه کم کم متحوّل شده است تا هدف از معرّفی و بررسی این تطوّر در ژانر عرفانی تبیین شود. بدین منظور ابتدا تعریفی از ژانر عرفانی ارائه شد؛ سپس رابطه مرید و مراد را در روایت های ادیان ابراهیمی و عرفان اسلامی مورد بررسی قراردادیم و بعد از آن به صورت اجمالی به چگونگی تحوّل این رابطه در روایت های معاصر پرداختیم و در نهایت با نگاه ویژه، رمان رساله درباره نادر فارابی را که نوع جدیدی از عرفان معاصر می باشد، واکاوی کردیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در دوران مدرنیته، افکار فلاسفه و اندیشمندانِ مدرن با تفکّرات دینی و عرفانی گره می خورد و منجر به ظهور گونه ای جدید از عرفان می شود که در ساختار رابطه مرید و مراد نیز تأثیرمی گذارد. کلیدواژه ها: ژانر عرفانی، رابطه مرید و مراد، رساله درباره نادر فارابی.