فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نارسایی های ذهنی و تحولی شرایط عصب تحولی است که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با رضایت از زندگی و تاب آوری مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی با نقش میانجی مقابله مذهبی انجام شد. طرح مورد نظر از نوع همبستگی و روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی شهر تبریز بودند. از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر از این گروه از مادران انتخاب شدند و مقیاس های هوش معنوی کینگ، رضایت از زندگی داینر و همکاران، مقابله مذهبی مثبت پارگامنت و همکاران و تاب آوری کانر و دیویدسون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. ضرایب تحلیل مسیر نشان داد که بسط هوشیاری منجر به افزایش تاب آوری و رضایت از زندگی می شود و معنایابی در زندگی منجر به افزایش مقابله های مذهبی مثبت و مقابله های مذهبی مثبت نیز منجر به افزایش تاب آوری می شود. به نظر می رسد فرایند شناختی-انگیزشی موجود در هوش معنوی امکان استفاده از منابع و مهارت های لازم برای دستیابی به سازگاری های لازم را برای مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی فراهم می کند و آن ها با استفاده از ظرفیت وجودی هوش معنوی به همراه مهارت های تاب آوری و راهبرد مقابله ای مذهبی مثبت شرایط سازگاری با وجود چالش های پیش رو را فراهم می کنند و رضایت از زندگی را نیز تجربه می کنند. انجام پژوهش های بیشتر در مورد نقش سازه های دینی و مذهبی در حوزه های نارسایی های ذهنی و تحولی و نیز توجه به نقش دین به ویژه معنویت در فرایندهای مداخله برای این گروه از خانواده ها پیشنهاد می شود.
فضای سایبری در راهبرد آفندی و پدافندی اسرائیل از منظر اسناد بالادستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدیدات امنیتی نوین همچنین مفهوم امنیت موسع، امروزه چالش های فراوانی را پیش روی بازیگران منطقه ای قرار داده است. در این بین، فضای سایبری طی دهه گذشته تبدیل به یکی از مهم ترین میدان های نبرد شده است. فضای سایبری در کنار فرصت های بی شماری که برای بشر ایجاد می کند، درعین حال خالق تهدیدات نوین و چالش های جدی برای امنیت جوامع انسانی نیز است. اسرائیل با درک اهمیت فضای مذکور، هم در نقش محافظ امنیت و جبران کننده ضعف های ژئوپلیتیکی و هم در نقش عامل بازدارنده و تهاجمی، علاوه بر سرمایه گذاری های شگرف مادی و انسانی، راهبردهای منظم و دقیقی در رابطه با آن تدوین کرده است. این پژوهش درصدد است که با مطالعه اسناد راهبردی اسرائیل در حوزه سایبر، به سؤال «فضای سایبر چه نقشی در راهبردهای نظامی اسرائیل بازی می کند؟» پاسخ دهد. باتوجه به یافته های پژوهش، اسرائیل با ایجاد همکاری های نزدیک میان نهادهای نظامی- امنیتی و شرکت های فعال خصوصی در حوزه امنیت سایبری و با تعریف کردن آن ها زیر یک چتر واحد توانسته حوزه آفندی و پدافندی خود را توأمان پوشش دهد و همچنین تا حد زیادی تهدیدات این حوزه ها را کنترل و اقدام به خلق بازدارندگی سایبری کند. اسرائیل در چهار بعد اقتصادی، نظامی- اطلاعاتی، اجتماعی و سیاسی به صورت تفکیک شده راهبردهای سایبری خود را طرح ریزی کرده است. همچنین اسرائیل توانسته با توانایی های خود در حوزه سایبر، اشراف اطلاعاتی، جاسوسی و خرابکاری خود را در منطقه و جهان بسط و گسترش دهد.
مداقه ای در رویکرد محی الدین ابن عربی و لوازم آن در مودت اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
157 - 171
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیه قرآن کریم و روایات فریقین، تنها خواست و پاداش رسالت پیامبر خاتم (ص) از مسلمانان، مودت نزدیکان آن جناب است و در برابر ابلاغ رسالتش هیچ پاداشی جز آن نخواسته است. محی الدین ابن عربی معتقد است که اگر کسی به تنها خواسته پیامبر اکرم (ص) توجه نکند، نمی تواند روز قیامت به صورت آن جناب بنگرد و توقع و امید شفاعت ایشان را داشته باشد. این مقاله ضمن مشخص کردن رویکرد شیخ در محبت و مودت اهل بیت و استخراج آن از منابع دسته اول، لوازم دیدگاه ایشان را مورد واکاوی و تحلیل قرار داده و به پرسش های ذیل پاسخ داده است: معنای مودت اهل بیت چیست؟ با توجه به معنایی که او از مودت ارائه کرده است، رویکرد ایشان چه لوازمی دارد؟ آیا شیخ به این لوازم ملتزم است؟ اگر ملتزم است، آن ها را با صراحت بیان کرده است؟ در پاسخ به این پرسش ها، به این نتیجه رسیده است: مودت اهل بیت، عبادت و از ارکان شریعت است. مودت ایشان به هیچ رو قابل انفکاک از محبت خود پیامبر اکرم (ص) نیست. مهر نورزیدن به آن بزرگواران، خیانت به پیامبر و نافرمانی از دستورات آن حضرت است و از همه مهم تر اینکه مودت، پایداری در محبت اهل بیت (ع)، امانت الهی و به معنای اطاعت و پیروی از فرامین و رهنمودهای ایشان است که فرجام آن، نافرمانی و سرپیچی از فرمان رسول خدا (ص) و خروج از شریعت آن جناب است.
بررسی تفسیری نقش اعتقاد به قیامت بر سرنوشت انسان در سوره های حاقه و معارج
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
13 - 39
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی با اراده است که در تعیین سرنوشت دینوی و اخروی خود دخیل است. سرنوشت انسان از عواملی چون عقیده، عمل، محیط، وراثت، عملکردهای معنوی و... تاثیر پذیرفته، اما اختیار و اراده انسان غالب بر همه آنهاست. اعتقاد به قیامت از عوامل مهم در سرنوشت انسان است که در سرنوشت دنیوی و اخروی مومنان و منکران مؤثر است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ گویی به این سوال است که براساس دیدگاه مفسران فریقین آموزه های سوره های حاقه و معارج اعتقاد به قیامت چه نقشی در سرنوشت دینوی و اخروی انسان دارد. بررسی توصیفی تحلیلی این مسأله نشان می دهد سوره های حاقه و معارج که به صورت توالی در ترتیب نزول و مصحف بوده در فضای نزول یکسان نازل شدند. خداوند در این دو سوره اثبات حقانیت، عظمت و قطعیت قیامت را به تصویر کشیده و با بیان سرنوشت دنیوی و اخروی دو گروه منکر و مومن قیامت در این دو سوره توجه مخاطب را جلب می کند. همانگونه که برای منکران قیامت سرنوشت دنیوی هلاکت و نابودی است، برای مومنان نجات و رهایی است. سرنوشت اخروی منکران قیامت نیز پس از احساس شرم و حسرت، جهنم بوده، در مقابل سرنوشت اخروی مومنان قیامت احساس رضایت و متنعم بودن بهشت و رضوان الهی است.
Property Dualism Implies Substance Dualism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
According to a widely held view in the philosophy of mind, property dualism is a respectable theory whereas substance dualism need not be taken seriously. This paper argues that property dualism, as it is usually understood, is incoherent. The commitments that are meant to lead to property dualism actually lead to substance dualism. The argument presented here adds weight to David Chalmers’ suggestion that the serious nonphysicalist options are in fact various kinds of panpsychism and substance dualism. Along the way, I offer an account of the substance/property distinction, argue against the existence of substrata as distinct from substances and properties, and describe a new position that I call ‘transcendent panpsychism’. I identify some reasons why philosophers of mind might have overlooked the incoherence of property dualism and finish with some thoughts on the significance of my conclusion for developmental psychology.
بررسی منظومه دلالت های تربیتی ارتباط وجودی در ساحت قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
191-210
حوزههای تخصصی:
رابطه با خدا از حاجت های ضروری در حیات بشری است. این نوع رابطه فواید زیادی برای آدمی به دنبال دارد، بلکه اساساً زندگی انسان را معنادار می نماید. انسان با توجه به استعدادها و حقایق نهفته، گمشده ای را در خود احساس می کند و لذا به هر کمالی که برسد کمالی برتر در نظرش از دور جلوه می کند و به این ترتیب همواره در تلاش و حرکت و کوشش است تا اینکه خود را به کامل مطلق نزدیک نماید. برای وصول به چنین قرب معنوی که ماهیتی روحانی و نفسانی دارد، به نماز، دعا، نجوی و مانند آنها روی می آورد تا بتواند به رضایت کامل مطلق تقرب پیدا کند. با واکاوی معارف دینی انواع ارتباط با خدا و مراحل آن کشف می شود که هر کدام دارای دلالت های تربیتی خاص خود است. لذا برای طی مراحل قربی شناسایی این مراحل و ویژگی های آن ضروری است. در این مقاله با روش توصیفی_تحلیلی، منظومه دلالت های تربیتی ارتباط وجودی در دو ساحت دلالت ها و ویژگی ها در دیدگاه دین مورد بررسی قرار گرفته که هر کدام مستقلا پردازش شده است.
بررسی رویکرد تدبیرگرا در مواجهه با نقش های جنسیتی کتاب مقدس با تاکید بر کلیسای اسقفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
161 - 179
حوزههای تخصصی:
بین دین و جنسیت ارتباطات مختلفی قابل تصور است که برگرفته از مخالفت و یا موافقت با نقش های تعیین شده جنسیتی در متون مقدس است. در عهدین و به خصوص نامه های پولس فرازهایی وجود دارد که در آن هاسلسه مراتب جنسیتی ترسیم شده که بر اساس آن درجه اجتماعی مردان بالاتر از زنان است. در مسیحیت شاهد رویکردهای مختلفی نسبت به این عبارات هستیم که بخشی از آنها با اهداف و مقاصد اجتماعی ابراز شده است. رویکرد تثبیت گرا خواهان مشروعیت بخشی به نقش های جنسیتی سنتی و تثبیت آن است و خوانش نص گرایانه از مفاهیم جنسی را مهم ترین راه کار در مقابله با جریانات سکولار و دین ستیز می داند. در این میان رویکرد موسوم به تدبیر گرا و تاکتیکال نیز وجود دارد. این رویکرد ضمن پایبندی به ساختارهای اصلی معنویتِ برآمده از کتاب مقدس و با فاصله گرفتن از فمینیسم افراطی، خواستار تغییراتی درون دینی است. در این مقاله مهم ترین تاکتیک های رویکرد تدبیرگرا با تاکید بر کلیسای اسقفی تبیین شده است که عبارتند از: توجیه آیات و فرازهای به ظاهر زن ستیز عهدین، استفاده از هرمنوتیک بازیابی و برجسته کردن شخصیت های مثبت مؤنث، تبیین شخصیت خداوند فارغ از جنسیت خاص، اعطای مناصب روحانی به زنان و ایجاد انجمن های منظم زنانه.
بررسی وضعیت ساحت زیبایی شناسی و هنری در دانش آموزان متوسطه اول؛ مورد مطالعه مدارس ناحیه 10 منطقه 1 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
101 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت ساحت زیبایی شناسی و هنری دانش آموزان متوسطه اول پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان متوسطه اول ناحیه10 منطقه1 شهر تهران در سال تحصیلی1402-1401 به تعداد500 نفر بوده که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 217نفر، نمونه به روش طبقه-ای -تصادفی انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده از روش اسنادی و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. مولفه های پژوهش و شاخص های سنجش، پس از مطالعه اسنادی احصاء و پرسشنامه تنظیم شده است. روایی صوری پرسشنامه از طریق اجرای آزمایشی، روایی محتوایی از طریق قضاوت خبرگان، روایی سازه از طریق تحلیل عاملی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ(762/0) بررسی و تایید شده است. جهت تبیین مولفه های ساحت مدنظر از تحلیل عامل اکتشافی در نرم افزارSPSS نسخه22 استفاده شده است. به دلیل نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون تی تک نمونه ای جهت مقایسه میانگین مولفه ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد وضعیت دانش آموزان در مولفه های «بهره گیری و رشد قوه ی تخیل، تجسم و ایده پردازی»، «توان درک موضوعات دارای زیبایی مادی و ظاهری»، «به کارگیری اصول زیبایی شناسی و ارزشی در زندگی» و «شکل گیری آرامش روحی و روانی در محیط از منظر هنری و زیبایی-شناسی»، متوسط و در مولفه های «رشد احساسات و ذوق زیبایی شناسی»، «توان درک موضوعات دارای زیبایی معنوی و الهی»، «توان خلق آثار هنری» و «توجه به زیبایی محیط»، خوب است.
واکاوی اختلاف نحویان بصره و کوفه پیرامون وجود واو مقحمة در قرآن کریم و تحلیل انتقادی برگردان آن در 30 ترجمه فارسی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان مصادیق مورد نزاع نحویان بصری و کوفی که عدد آن ها بیش از صد مورد است، اختلاف در إقحام یا عدم إقحام واو در زبان عربی به خاطر وجود مصادیق متعدّد قرآنی، اهمیتی ویژه دارد. «واو مقحمه» که اختراع برخی از نحویان متقدّم نظیر ثعلب است، به واوی اطلاق می شود که وجود یا عدم وجودش در کلام تأثیر نحوی ایجاد نمی کند و به تعبیر دیگر، «زائده» است. در همین راستا، نحویان کوفه به خصوص فرّاء قائل به وجود چنین واوی در زبان عربی و به تبع آن قرآن کریم هستند و در مقابل نحویان بصره زیادت واو را، چه در قرآن و چه در زبان عربی، نمی پذیرند. پژوهش حاضر، ضمن تبیین اختلاف این دو مکتب تأثیرگذار نحوی درباره واو مقحمه، به سنجش آرای ایشان پرداخته و ضمن جمع آوری مصادیق قابل توجه قرآنی از این «واو»، رأی نحویان کوفه را برگزیده است. سپس به نقد و بررسی عملکرد سی ترجمه فارسی قرآن کریم در ارتباط با چگونگی برگردان این واو در 12 شاهدمثال قرآنی پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد 47.7% از مجموع عملکرد مترجمان مطابق نظر بصری، 23.6%، ترجمه ها مطابق نظر کوفی و 27.7% موارد نیز عملکردی نادرست از نظر نحوی را دربرمی گیرد. در این میان بیشترین تطابق با نظر کوفیان از آن ارفع و صادق نوبری با 7 عملکرد کوفی و بیشترین تطابق با نظر بصریان از آن مشکینی با 10 عملکرد بصری است. بیشترین تعداد ترجمه نادرست نیز متعلق به حدادعادل با 6 ترجمه نادرست است.
اصول بیان معارف مربوط به معاد در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۱۸
23 - 36
حوزههای تخصصی:
آیات قرآنی مرتبط با معاد را از جنبه های مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد. یکی از این جنبه ها، نحوه مواجهه قرآن با مخاطبان خود در مسئله معاد است. قرآن برای برقراری ارتباط با مخاطبان خود در معارف مربوط به مسئله معاد، از اصول خاصی بهره برده است. با بررسی و استقراء آیاتی که حول این مسئله بیان شده است، می توان همه آنها را ذیل چهار اصل کلی قرار داد: اصل توصیف حقایق، اصل تنبه بر آیات، اصل تصویر سازی و اصل رجوع به فطرت. در اصل توصیف حقایق به جای استدلال بر معارف مربوط به مسئله معاد و پاسخ به شبهات پیرامون آنها، به توصیف معارف و آثار و کارکردهای آنها پرداخته می شود. در اصل تنبه بر آیات، قرآن با بیان پدیده های آفاقی و انفسی و غایت مندی آنها، انسان را به تدبر در این پدیده ها دعوت می نماید تا از این رهگذر، اعتقاد به رستاخیز را در باور ها تثبیت نماید. در اصل تصویرسازی، قرآن با ذکر نمونه هایی از زنده شدن انسان یا موجودات دیگر، از استبعاد زنده شدن مردگان در اذهان می کاهد و آن را امری باورپذیر جلوه می دهد. در اصل رجوع به فطرت نیز، قرآن با هدف بیدار نمودن فطرت بشر، او را متوجه این سرشت الهی می کند تا روز رستاخیز را یاد آور شود. هدف از پژوهش حاضر ارائه بیانی نو از مباحث مرتبط با سرای آخرت در پرتوی بازخوانی آیات معاد است، ازاین رو با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آیات قرآن، اصول چهار گانه مذکور مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
A Descriptive Study of Coherence in Seven English Translations of the Surah An-Naba
منبع:
Journal of Textual and Translation Analysis in Islamic Studies, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۴
69 - 87
حوزههای تخصصی:
This study is concerned with coherence in seven translations of the Surah al-Naba’ in the Holy Qur’an. Considering Charroles’ (1983) descriptive model that establishing coherence may involve adding new information to the target text, it aimed to find the frequency of supplemental and explanatory coherence and reveal whether translating coherence may result in an explicated translation or not. For this purpose, Charolles’ (1983) dichotomous modes of coherence in translation, namely supplemental (implicitation) and explanatory (explicitation) was considered as the framework of the study. The data to be analyzed were selected according to the method of purposive data collection in sacred scriptures. Also, seven renditions of the Holy Surah al-Naba’ by seven celebrated translators were taken into account, and the coherence relations were discovered by the interpretations to unravel the frequency and essence of the translated verses. The results indicated that most renditions had the same coherence level compared with the source text, by providing only minimal information existing in the verse, which was most often in accordance with the mode of supplemental coherence. As the nature of explicitation is still hypothetical in translation, the results of the study would offer a great opportunity to improve renditions in case of Qur’anic translations.
بررسی رابطه تفکر انتقادی با روش پرسش گری در اثبات توحید بر اساس آیات قرآن
منبع:
مطالعات فرهنگی قرآن سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۴۲-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
اساس تفکر انتقادی، بر اندیشه منطقی و استدلالی همراه با تحلیل و استنتاج استوار است و یکی از شیوه های کاربردی در این تفکر، استفهام است. در این تفکر، در بیشتر موارد مقدمات بیان می گردد و نتیجه گیری به طرف مقابل واگذار می گردد؛ یعنی بیشترین کاربرد تفکر انتقادی به شیوه پرسش گری است. از سویی اصل، در مسائل اعتقادی در قرآن کریم بر تفکر، تعقل و نتیجه گیری توسط مخاطب است و یکی از مهم ترین روش های قرآن در بیان استدلال های توحیدی همین روشی است که امروزه تفکر انتقادی نامیده می شود. در نوشتار حاضر آیات قرآن با محوریت استدلال در توحید که به شیوه پرسش گری و غالباً به شیوه «استفهام انکاری» و «استفهام تقریری» است، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مسائل اعتقادی، اصل بر تفکر و تأمل همراه با نتیجه گیری منطقی است و اکثر آیات در این زمینه دربردارنده تفکر انتقادی است و میان روش پرسش گری در مباحث توحیدی قرآن و تفکر انتقادی ارتباط مستقیم و همه جانبه وجود دارد.
طراحی الگوی مشارکت مردمی در فرآیند خط مشی گذاری تعلیم و تربیت رسمی کشور مبتنی بر نظام معرفتی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حوزه آموزش وپرورش یکی از گسترده ترین حوزه های مدیریت عمومی کشور است که در سالیان اخیر انتقادات متعددی در مورد عملکرد آن به ویژه در حوزه خط مشی گذاری مطرح شده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مشارکت مردمی در فرآیند خط مشی گذاری تعلیم و تربیت رسمی کشور مبتنی بر نظام معرفتی قرآن کریم است. روش: این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی و در زمره پژوهش های آمیخته محسوب می شود. در گام کیفی، متون قرآن کریم و تفاسیر آن مورد بررسی قرار گرفت و داده ها با روش تحلیل تم (مضمون) تحلیل شدند. هم چنین، در مرحله کمّی به منظور اعتبارسنجی مدل از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. بدین منظور، از 115 نفر از مدیران و خبرگان در وزارت آموزش و پرورش با پرسش نامه پژوهش گرساخته نظرخواهی به عمل آمد. در این مرحله، روش محاسبه حجم نمونه فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. یافته ها: برای مدل پژوهش سه بُعد عوامل محوری، فرآیندی و زمینه ای و هم چنین 25 مؤلفه شناسایی شد. هم چنین، یافته های تحلیل عاملی نشان از تأیید ساختار مدل پژوهش دارد و ضریب تعیین محاسبه شده برای عوامل محوری، فرآیندی و زمینه ای به ترتیب مقادیر 679/0، 571/0 و 628/0 است که نشان می دهد مقادیری مناسب هستند. نتیجه گیری: نظام معرفتی قرآن کریم بر مشارکت مردمی در امور مختلف از جمله خط مشی گذاری تعلیم و تربیت رسمی تأکید دارد و استفاده از رهنمودهای آن در این زمینه می تواند راه گشا باشد.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره دوم متوسطه نظام آموزشی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
185 - 213
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه ما در جامعه ای با اصول و قواعد اجتماعی زندگی می کنیم، آشنایی با الگوهای تربیت اجتماعی، از ضرورت های قابل توجه تربیت صحیح افراد است. ازآنجاکه افزون بر نقش خانواده ها، بخش بزرگی از تربیت اجتماعی در مدارس از طریق برنامه درسی تبلور می یابد، هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره دوم متوسطه در نظام آموزشی ایران است. رویکرد پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی و از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و تکنیک اشباع نظری به مصاحبه نیمه ساختمند با 15 نفر از متخصصین پرداخته شد. برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شد و در بخش کمّی نیز 286 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه شهر تهران به شیوه تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از روش پرسش نامه محقق انجام گردیده است. تحلیل یافته های کیفی منجر به شناسایی 82 مضمون پایه و 10 مضمون سازمان دهنده شامل ویژگی های؛ اهداف (شناختی، عاطفی و روانی حرکتی)، محتوا (انتخاب و سازماندهی)، روش های یاددهی و یادگیری (گزینش و روش ها) و ارزش یابی (اصول و روش ها) شد. در بخش کمّی نیز نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفه های ذکرشده به خوبی ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی را تبیین می کند و همچنین این ویژگی ها در سطح به نسبت مطلوبی قرار دارند.
بازخوانی داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم بر پایه نقش مایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
94 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های پرکاربرد سخن در قرآن کریم، قصه است. قصص قرآن کریم گنجینه ای بس غنی از معارف ایمانی و اخلاقی و رفتاری است که آن ها را در عمل مجسم می کند و به تصویر می کشد تا قابلیت «تأسی» و «اقتدا» را برای دیگران مهیا سازد. ازسوی دیگر، در یک بازخوانی جامعه ساز از قصص انبیا در قرآن، اولین گام ها یافتن مضامین پرتکرار در روایت خداوند از آموزه ها و عملکرد انبیای الهی در قرآن کریم است. رویکردهای مضمون شناسی در دانش های ادبی، از جمله روایت شناسی، ابزارهای علمی دارای رَوایی و پایایی ارائه نموده است که می تواند به ما در این مسیر یاری رساند. براین اساس، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با الگوی کاربست عنصر نقش مایه در دانش روایت شناسی، بخشی از داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم را بازخوانی کرده است. یافته های پژوهش نشان از نقش مایه هایی همچون تثبیت نگرش عقلانی تمدن ساز در پرتو نقش مایه محاجّه، تثبیت کوشش و مجاهدت در بسط امر تمدنی با نقش مایه ابتلا و دغدغه تداوم تمدنی در نسل های آینده با نقش مایه دعا برای فرزندان در داستان ابراهیم (ع) دارد.
بررسی عدالت اجتماعی از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
عدالت اجتماعی از محورهای اساسی انسانی است که مولانا در مورد آن در مثنوی معنوی پرداخته است. او عدالت اجتماعی را استحقاقی و گذاشتن هر چیز را در جای خودش می داند. اگر عکس آن عمل شود و هر چیزی به هر موضعی گذاشته شود، آنرا ظلم خوانده و بی عدالتی می گوید.مولانا عدالت اجتماعی را در مثنوی معنوی با اقتباس از کلام الله مجید و سخنان ائمه معصومین، با گرایش عرفانی و تب شعری، مطرح کرده و به اهمیت آن تاکید فراوانی نموده است. او عدالت اجتماعی را مبنای انسانی و ظلم را بی حرمتی به مقام انسان پنداشته است. این تحقیق بعد از بررسی و تحلیل موضوعات، به چنین یافته های دست پیدا کرده اند؛ مولانا عدالت اجتماعی را سبب و علل آرامش و رسیدن به کمال می داند و علاوه بر این، به این نتیجه رسیده که اساس تحقق عدالت اجتماعی مبتنی بر استحقاق است. که مولانا در مثنوی معنوی با استفاده از داستان ها و تمثیلات، به بیان عدالت اجتماعی پرداخته اند و آن را از طریق آنها به بشریت مطرح و بیان کرده است. پژوهش حاضر در پی واشکافی عدالت اجتماعی از دیدگاه مولانا هست. و این پژوهش با روشی تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته است.
دنیای اسلام و آداب و رسوم و جشن های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
113 - 126
حوزههای تخصصی:
ورود اسلام به ایران سر آغاز دوره ی تازه ای برای ایرانیان و دنیای اسلام بود. این دوره دارای پستی و بلندی های فراوانی بود. نفوذ اعتقادی اسلام گسترده بود و تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی غیر قابل انکار. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که به چه میزان آداب و رسوم و جشن های ایرانی به حیات خود ادامه داده و دنیای اسلام تا چه حد آن را پذیرفته و با آن مدار کرد؟ آیا با سقوط ساسانیان همه ابعاد زندگی ایرانیان دچار تغییر شد؟ فرضیه اصلی تحقیق ادامه حیات جنبه های گوناگون آداب و رسوم و سنن ایرانی در بعد اسلام است که در دوره خلافت اول عباسی جامعیت می یابد و در دیگر حوزه های تمدنی گسترش می یابد. شواهد تاریخی به ما نشان می دهد بسیای از این آداب و رسوم دستکم در سه قرن اول به قوت خود باقی بوده و حتا حاکمان مسلمان با آن همراهی می کرده اند.
بررسى برایند و برونداد انگاره این همانی وحی رسالی با تجربه دینی
منبع:
مطالعات دینی نبوت و امامت سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
116 - 135
حوزههای تخصصی:
ارتباط پدیده وحی با تاریخ قرآن کریم بسیار وثیق است؛ زیرا از طریق وحی الهی است که آیات قرآن به انسان های برگزیده اعلام و به واسطه آنان به گوش سایر انسان رسیده است. از این رو، پژوهش در فهم دقیق وحی، بازشناسی و تحلیل معنا و ماهیت آن دارای اهمیت است. از آنجایی که وحی در قرآن دارای معانی متفاوتی است، امکان دارد همین موجب خلط شود و برخی در ماهیت آن شک کنند. تا وحی را در اندازه تجربه نبوی تنزل دهند و رابطه آن دو را این همانی بدانند. فرض این نوشتار بر آن است که وحی سخن خداوند است با بشر نه تجربه نبوی. واژه وحی در قرآن وجوه تمایز و اشتراکی دارد که بررسى و فهم آنها می تواند کمک شایانی در اثبات این فرضیه داشته باشد. این مقاله توانسته است با ابزار کتابخانه ای و با روش تحلیل آیات متفاوت در معنای وحی به سنجش فهم معانی واژه وحی در قرآن بپردازد و سپس با تمسک به دلایل نقلی و عقلی، اثبات کند که انگاره این همانی وحی با تجربه دینی از اساس باطل است. از این رو، بدست می آید که نگره تجربه انگاری وحی فرضیه ای ناصواب است.
ارکان پذیرش مرجعیت معرفتی نزد زگزبسکی و محورهای هم خوان با آن در تأملات سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
147-174
حوزههای تخصصی:
مرجعیت معرفتی یا اعتماد و رجوع به دیگری/دیگران در کسب معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بودهاست. اما در دوره مدرن با محوریت خودآیینی در عقلانیت، به مسئله چالش برانگیزی تبدیل گشت و مورد نقد قرار گرفت؛ لیندا زگزبسکی فیلسوف فضیلت اندیش معاصر، از کسانی ست که به کاوش در این حوزه و بررسی نسبت آن با عقلانیت وخودآیینی می پردازد. کوشش او در تدقیق مفهوم خودآیینی و سپس توجیه نسبت آن با مرجعیت معرفتی از اهمیتی والا در سیر معرفت شناسی برخوردار است. از سوی دیگر در تأملات حکیم سهروردی موسس حکمت اشراق، عناصری مشترک با اندیشه های زگزبسکی می یابیم که در رویکرد کلی می تواند روشنگر وجوهی از عقلانیت در پذیرش مرجعیت معرفتی و ایجاد چشم اندازی سودمند در کسب معرفت باشد. نتایجی که از این پژوهش به دست می آید، نشان می دهد مولفه های «درون نگری خودآگاهانه»، «حجیت اعتماد معرفتی» و «الگوی معرفتی» از ارکان مرجعیت معرفتی نزد زگزبسکی است و با مولفه های «معرفت نفس»، «اعتماد معرفتی برای احیای حکمت ازلی» و «الگوی حکیم متالّه» در تأملات سهروردی هم خوانی دارد. رابطه معرفت وعقلانیت در این دو رویکرد، حقیقت جویی را در فرایندی حاصل از فضیلت، خودآگاهی و حکمت قرار می دهد، این امر به تکامل باورهای وحدت ساز در فرهنگ های متفاوت کمک می کند.
واکاوی نقش استعاره در تفهیم مفاهیم غیرعینی (مورد مطالعه: هدیه های آسمانی دوم و سوم دبستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
143 - 161
حوزههای تخصصی:
استعاره ابزاری مؤثر در تفهیم مفاهیم انتزاعی است. پژوهش حاضر میزان بهره مندی کتاب هدیه های آسمانی دوم و سوم دبستان از استعاره و نقش آن در تفهیم مفاهیم ناملموس را بررسی می کند. در همین راستا اطلاعات مربوط به «قلمروهای مبدا و مقصد»، «تعمیم چند معنا» و «نگاشت جزئی» به تفکیک درس های هر دو پایه، در دو جدول مجزا جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. طبق یافته های پژوهش، مؤلفان در پایه دوم از 38 استعاره برای تفهیم مفاهیم انتزاعیِ 16 درس و در پایه سوم از 46 استعاره برای تفهیم مفاهیم 16 درس بهره برده اند. بنابراین در هریک از پایه ها، 4 درس از 20 درس به کلی از عنصر استعاره بی بهره بوده اند. این امر درکنار درس هایی که در آن از استعاره استفاده نشده است، نشان می دهد که پراکندگی استعاره ها از جهت به کارگیری در همه درس ها از نمودار منظمی پیروی نمی کند؛ لذا در تعداد قابل توجهی از درس ها این ابزار به نحو شایسته ای به کار نرفته است. توجه به تنوع قلمروهای مبدا استفاده شده، نشان می دهد که مؤلفان از24 نوع حوزه مبدا برای تفهیم23 گونه حوزه مقصد درپایه دوم دبستان و از 36 نوع حوزه مبدأ برای عینی کردن 35 گونه حوزه مقصد در پایه سوم دبستان استفاده کرده اند. در نتیجه، با ارتقاء دانش آموزان به پایه بالاتر افزایش و رشد شناختی آنها، بسامد و تنوع کاربرد استعاره در کتاب هدیه آسمانی بیشتر شده است. بهتر است نگاه متوازن به فراوانی و تنوع کاربرد استعاره در کلیه دروس از سوی مؤلفان مورد توجه قرارگیرد تا به تسهیل یادگیری مفاهیم ناملموس کمک شایانی کند.