رابطه هوش معنوی با رضایت از زندگی و تاب آوری مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی: نقش میانجی مقابله مذهبی
حوزههای تخصصی:
نارسایی های ذهنی و تحولی شرایط عصب تحولی است که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با رضایت از زندگی و تاب آوری مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی با نقش میانجی مقابله مذهبی انجام شد. طرح مورد نظر از نوع همبستگی و روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی شهر تبریز بودند. از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر از این گروه از مادران انتخاب شدند و مقیاس های هوش معنوی کینگ، رضایت از زندگی داینر و همکاران، مقابله مذهبی مثبت پارگامنت و همکاران و تاب آوری کانر و دیویدسون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. ضرایب تحلیل مسیر نشان داد که بسط هوشیاری منجر به افزایش تاب آوری و رضایت از زندگی می شود و معنایابی در زندگی منجر به افزایش مقابله های مذهبی مثبت و مقابله های مذهبی مثبت نیز منجر به افزایش تاب آوری می شود. به نظر می رسد فرایند شناختی-انگیزشی موجود در هوش معنوی امکان استفاده از منابع و مهارت های لازم برای دستیابی به سازگاری های لازم را برای مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی فراهم می کند و آن ها با استفاده از ظرفیت وجودی هوش معنوی به همراه مهارت های تاب آوری و راهبرد مقابله ای مذهبی مثبت شرایط سازگاری با وجود چالش های پیش رو را فراهم می کنند و رضایت از زندگی را نیز تجربه می کنند. انجام پژوهش های بیشتر در مورد نقش سازه های دینی و مذهبی در حوزه های نارسایی های ذهنی و تحولی و نیز توجه به نقش دین به ویژه معنویت در فرایندهای مداخله برای این گروه از خانواده ها پیشنهاد می شود.