
مقالات
حوزههای تخصصی:
روش شناسی علوم سهم به سزایی در شناخت علوم و کاربست عملی آنها ایفا می کند. از مهم ترین مباحث کلامی، بحث درباره روش استنباط گزاره های اعتقادی و شناخت کارآیی یا عدم کارآیی ادله ظنّ آور است. کمال الحیدری نخستین دانشمندی است که با غیرممکن دانستن تحصیل یقین منطقی، از حجیت قطع اصولی در باورهای دینی سخن گفته و بر کفایت مواجهه احتمال آلود با معرفت های اعتقادی تأکید کرده است. این مقاله با روش تحلیلی و رویکردی انتقادی به دنبال بررسی و ارزیابی کارآمدی و اعتبار کاربست قطع اصولی در مسائل اعتقادی می باشد. پرسش اساسی این است که چه نسبتی میان قطع اصولی و باورهای دینی وجود دارد و آیا اساساً می توان قطع اصولی را در مسائل اعتقادی معتبر و کارآمد دانست؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که قطع اصولی به دلیل کاستی ها و نواقص معرفت-شناختی در استنباط گزاره های اعتقادی معتبر و کارآمد نیست و با محدودیت های بی شماری مانند: نقص کاشفیت، شخصی بودن حجیت، عدم شمولیت و تأخیر رتبه دلیلیت مواجه است، این در حالی است که لازمه حجیت آن در باورهای دینی پیامدهای متعددی همچون: شکّاکیت، نسبیّت، پلورالیسم، منتفی شدن داوری و نقد و نظر، لزوم دور و نفوذ عقائد خرافی می باشد.
بررسیِ میزان توجه به شئون معصوم(ع) در تقنین احکام باب قصاص قانون مجازات اسلامی و سنجش کارآمدی آن
حوزههای تخصصی:
مطابق با اصل (4) قانون اساسی کلیه قوانین و مقررات باید براساس احکام اسلامی باشد. نظر به اینکه منبع استنباط بسیاری از احکام اسلامی، روایات منقول از امامان معصوم(علیهم السلام) است، یکی از الزامات قانون گذاری کارآمد توجه به جایگاه و منصب امام در بیان حدیث است؛ چه آنکه گاهی امام در جایگاه قاضی، گاهی به عنوان زعیم و حاکم جامعه اسلامی و در اکثر موارد در جایگاه یک مبلغ، به بیان احکام الهی پرداخته است. بدیهی است، در صورتی که قانون گذار با روایتی که ماهیت قضایی یا حکومتی دارد مواجه ی الهی و ابدی داشته باشد، ممکن است قانون در مقام اجرا فاقد کارآمدی لازم باشد و حتی زمینه ی سوء استفاده مجرمین حرفه ای را فراهم آورد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی سعی داشته با تفکیک روایات الهی، قضایی و حکومتی در باب قصاص میزان توجه متولیان قانون گذاری به جایگاه و منصب امام در این باب را بررسی و تحلیل کند. بررسی باب قصاص در قوانین کیفری مصوب 1361 و 1370 نشان می دهد قانون گذار در برخی موارد تفکیک دقیقی از روایات الهی، قضایی و حکومتی انجام نداده است. همین امر در برخی موارد جرم زا بودن قانون را به دنبال داشته است. گرچه با تصویب قانون مجازات اسلامی در سال 1392 توجه بیشتری به منصب و جایگاه امام در صدور احکام شده است، لیکن بازنگری در این قانون در خصوص قتل به عادت اهل ذمه توسط مسلمانان ضروری می نماید.
تحلیل و بررسی احادیث مرگ خواهی معصومان (علیهم السلام)
حوزههای تخصصی:
بر اساس آموزه های دینی یاد پایدار و پیوسته مرگ برای انسان امری مطلوب است، اما گاه نزول سختی ها و دشواری های زندگی موجب می شود که انسان کم طاقت شده و بخاطر عدم دستاویزی برای پناه بردن به آن دست به دعا برداشته و به جای استمداد از خداوند، آرزوی مرگ می کند. مفهوم تعدادی روایات مشتمل بر دعاها و آرزوها، با آموزه های دیگر برجا مانده از ایشان سازواری ندارد. چنانچه طلب و آرزوی مرگ ناشی از بی تابی در برابر مشکلات دنیایی صورت پذیرد، ضمن عدم جواز صادر شده از جانب ایشان با امر ابتلاء معصومان نیز همسویی ندارد، چه اینکه منتج به عجز و ناتوانی خواهد بود و این نیز با مقام عصمت تنافی خواهد داشت. این مقاله با رویکردی تحلیلی- انتقادی کوشیده است تا منابع و اسناد این روایات را بر اساس منابع فریقین در سنجه نقد نهد و در تلاش است با کاوش در دیگر مصادر و یافتن بسامد و گونه های حدیثی و تاریخی، تحلیل یا ارزیابی نماید. روایات مزبور، ضمن تعارض با برخی اخبار واردشده در منابع شیعی و سنت معصومان، از نظر ادله قرآنی، عقلی، رکاکت معنا محل مناقشه است. تعدادی از روایات مشتمل بر آرزوی مرگ از سند و منبع معتبر برخوردار نیست و در مواردی نیز تعابیر کنایی است از اظهار نهایت ناراحتی و تأسف بر وقوع ماجراهایی که موجب انحراف امت اسلامی را فراهم می آورد.
رابطه هوش معنوی با رضایت از زندگی و تاب آوری مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی: نقش میانجی مقابله مذهبی
حوزههای تخصصی:
نارسایی های ذهنی و تحولی شرایط عصب تحولی است که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با رضایت از زندگی و تاب آوری مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی با نقش میانجی مقابله مذهبی انجام شد. طرح مورد نظر از نوع همبستگی و روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی شهر تبریز بودند. از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر از این گروه از مادران انتخاب شدند و مقیاس های هوش معنوی کینگ، رضایت از زندگی داینر و همکاران، مقابله مذهبی مثبت پارگامنت و همکاران و تاب آوری کانر و دیویدسون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. ضرایب تحلیل مسیر نشان داد که بسط هوشیاری منجر به افزایش تاب آوری و رضایت از زندگی می شود و معنایابی در زندگی منجر به افزایش مقابله های مذهبی مثبت و مقابله های مذهبی مثبت نیز منجر به افزایش تاب آوری می شود. به نظر می رسد فرایند شناختی-انگیزشی موجود در هوش معنوی امکان استفاده از منابع و مهارت های لازم برای دستیابی به سازگاری های لازم را برای مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی فراهم می کند و آن ها با استفاده از ظرفیت وجودی هوش معنوی به همراه مهارت های تاب آوری و راهبرد مقابله ای مذهبی مثبت شرایط سازگاری با وجود چالش های پیش رو را فراهم می کنند و رضایت از زندگی را نیز تجربه می کنند. انجام پژوهش های بیشتر در مورد نقش سازه های دینی و مذهبی در حوزه های نارسایی های ذهنی و تحولی و نیز توجه به نقش دین به ویژه معنویت در فرایندهای مداخله برای این گروه از خانواده ها پیشنهاد می شود.
ارزیابی دیدگاه های روبرتو توتولی درباره حضرت شعیب(ع) در قرآن
حوزههای تخصصی:
حضرت شعیب (ع) یکی از انبیایی بود که مردم را به زبان عربی انذار می کرد. قرآن داستان این پیامبر(ص) را تمام و کمال به تصویر کشیده است. این مسئله، برای خاورشناسانی مانند روبرتو توتولی (Roberto Tottoli) مهم بوده و وی را بر آن داشته تا انتقاداتی را نسبت به این داستان مطرح کند. با توجه به ابتنای این انتقادات بر پیش فرض های غیراسلامی و تکیه آن بر منابع یهودی- مسیحی، نوشتار حاضر بر آن شد این انتقادات را با روش توصیفی تحلیلی، تبیین و سپس نقد نماید. دیدگاه های توتولی درباره حضرت شعیب(ع) عبارتند از: وجود تناقض در آیات مرتبط با داستان شعیب(ع)، تفاوت تبیین مفسران درباره جزئیات این داستان، اختلاف مفسران درباره محل تبلیغ وی (ایکه)، اقتباس بخشی از داستان (ملاقات حضرت شعیب با حضرت موسی) از کتاب مقدس و معرفی مکه به عنوان مکان دفن حضرت شعیب(ع) در آثار اسلامی. دیدگاه-های فوق، به این نحو نقد می شوند: قرآن صراحتاً وجود هر گونه تناقض در آیاتش را نفی کرده است و روایات هم بر آن صحه می گذارند؛ تفاوت تبیین مفسران درباره معنای «ایکه»، دلیلی بر غیرواقعی بودن اصل داستان نیست؛ خصوصاً این که با اندکی تأمل، تبیین درست در این باره قابل شناسایی است. ابعاد بیشتری که قرآن از زندگی و نبوت حضرت شعیب(ع) بیان کرده است، موافقت آن با کتاب مقدس را کاملاً نفی می کند. روایاتی وجود دارند که مکان دفن آن حضرت را سرزمین فلسطین می دانند که از جهت اعتبار و نیز موافقت با عقاید خاورشناسان موجه ترند.
ارزیابی رویکرد نقد منبع در مطالعات اسلامی و قرآنیِ خاورشناسان معاصر
حوزههای تخصصی:
وحی در اعتقاد موحدان تاریخ، ارتباط خالق یکتای جهان با بندگان برگزیده ای است که برای هدایت بشر و راهنمایی او به سعادت دنیا و آخرت از سوی او فرستاده شده است. سلسله طولانی این برگزیدگان از ابتدای تاریخ بشر به عنوان پیامبران الهی، چهره های شناخته شده ای هستند و هر کدام از آن ها نیز با اتصال به منبع آسمانی، از طریق وحی، رسالت خود را تایید کرده و آن چه برای ایفای نقش خود لازم بوده، دریافت کرده اند. در بحث از رویکردهای مستشرقان به قرآن، این سؤآل مطرح است که آیا منابع اسلامی، از جمله قرآن کریم، در بازسازی و تبیین حقیقت خاستگاه های اسلام و تاریخ واقعی صدر اسلام ارزش و اعتبار یک سند تاریخی را دارند یا خیر؟ و این بحث فارغ از بحث باورمندی به وحیانیت قرآن و نبوت پیامبر اکرم (ص) صورت گرفته است و می گیرد. تبیین این مساله، لازم و ضروری است تا حقانیت دین اسلام و وحی قرآنی و برتری آن بر تمام ادیان الهی اثبات شود. پژوهه حاضر با بهره جستن از شیوه توصیفی و تحلیلی و با رویکرد انتقادی همراه با گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات سامان یافته و به رویکردهای سنتی و نقادانه به وحی پژوهی خاورشناسان معاصر پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که محققان غربی و خاورشناسان با تمسّک به این اصول و با توجه به مشابهت های موجود در قرآن و منابع قبل از خود مانند تورات و انجیل، فرضیه های موجود را درباره مصادر قرآن مطرح کرده اند که هیچ کدام مورد قبول مسلمانان نیست، ادعاهای آن ها حتی بر پایه مبانی خودشان نیز دچار مشکلات روش شناختی است.