فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۶۰۱ تا ۱۸٬۶۲۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
منبع:
pure life, Volume ۵, Issue ۱۶, Winter ۲۰۱۹
25 - 46
حوزههای تخصصی:
ورود فناوری به عرصه اطلاعات و ارتباطات تمام ابعاد زندگی بشری را متحول نموده تا جایی که انتقال داده های آموزشی با پذیرش رویکرد مدرن و حذف نمودن بسیاری از محدودیت های معمول در آموزش فیزیکی، به صورت الکترونیکی و از طریق محیط مجازی ارائه می گردد. بدین ترتیب، تحقیق حاضر تأثیر آموزش مجازی در بیان مفاهیم دینی برای کودکان را مورد تحلیل قرار داده و تأثیر آن بر باورهای دینی گروه پیش گفته را مورد ارزیابی قرار داده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه چهارسطحی برگرفته از پرسشنامه باورهای دینی گلاک و استارک بوده که میان 82 نفر از والدین فرزندان 12-7 سال کارکنان شاغل در نیروی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری تقسیم گردید. اجرای این پژوهش با اتخاذ روش توصیفی- ارزشیابی، به صورت نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی شامل آزمون T همبسته استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مؤلفه های نگرش و اعتقادات دینی، اطلاعات دینی، اعمال و تجارب دینی از سوی فرزندان ارتقای بسزایی نسبت به قبل از برگزاری آموزش مجازی داشته است؛ اما این روش آموزشی تأثیری بر انجام فرائض- واجبات- و ترک محرمات دینی نداشته است.
چالش رسانه های جدید و ارزش های خانوادگی؛ به سوی رهیافتی همگرایانه و مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۵, Issue ۱۶, Winter ۲۰۱۹
179 - 130
حوزههای تخصصی:
نقد عملکرد مترجمان قرآن کریم در ترجمه تناوب و تضمین نحوی (موردکاوی ترجمه های خرمشاهی، مکارم شیرازی و فولادوند)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تناوب و تضمین نحوی دو اصطلاح هنجارگریز در نحو زبان معیار به شمار می روند. مقصود از تناوب یعنی خارج شدن حرفی از معنای اصلی خود به معنای حرف دیگر، اما تضمین نحوی یعنی یک فعل، دو معنا را در خود می آمیزد؛ یک معنا از طریق لفظ و معنای دیگر از طریق قراینی که در جمله وجود دارد، حاصل می گردد و فایده اصلی آن، ایجاز در لفظ و شمولیت در معناست. از میان روش های مختلف ترجمه، ترجمه معنایی مناسب ترین روش برای ترجمه چنین واژگانی است. این جستار، با شیوه توصیفی - تحلیلی، در صدد بررسی معنای دقیق تناوب و تضمین نحوی و مسائل مربوط به آنها و نیز بررسی آن در شاخص ترین ترجمه های معاصر و بایسته های ترجمه آن در قرآن کریم است. بررسی ها نشان می دهد که در بسیاری از موارد، معادلی دقیق با ذکر همه مؤلفه های معنایی برای واژه های «متناوب» در ترجمه های فارسی انتخاب نشده است.
بازشناسی مفهوم دو واژه «عسر» و «یسر» در سوره «شرح» و چالش های ترجمه و تفسیر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو ماده قرآنی «عسر» و «یسر» از مفاهیم نیازمند بازنگری در ترجمه ها و تفاسیر است. بیش تر لغویان، مترجمان و مفسران، معادل «سهولت و آسانی» را برای ماده «یسر» ؛ و «سختی» را برای ماده «عسر» اخذ کرده اند. مهم ترین اشکالی که در صورت پذیرفتن این مفهوم در آیات پنجم و ششم سوره «شرح» نمود می یابد، عدم تطابق پیام آیات با واقعیت است. بر همین اساس، بیش تر مترجمان و مفسران، واژه «مَعَ» در این دو آیه را حاکی از نزدیکی حصول یسر در پی عسر دانسته و در ترجمه آن، کلماتی از قبیل «بعد از» را به عنوان معادل در نظر گرفته اند و تحت تأثیر یک قاعده نحویِ قابل نقد و روایتی ضعیف، معتقد شده اند که آیه ششم، تکرار و تأکید آیه پنجم است و پیام دو آیه این است که با هر عسر، دو یسر است. جستار حاضر در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی به بازیابی مفهوم «عسر و «یسر» و نیزتبیین نوع الف و لام «عسر» و تنوین «یسر» در آیات مذکور پرداخته و بر این نکته تصریح نماید که توجه به قرینه سیاقی آیاتِ نخستین سوره، بیانگر یک سنت الهی در آیه پنجم و بیان نمونه عینیِ قابل تحقق این سنت درباره رسول خدا (ص) در آیه ششم است. به این مفهوم که: قطعاً با هر عسری (ضیق و سختی هدفمندی)، یسری (سعه وجودی) عظیم است و در این عسر تو ای پیامبر (سختی و سنگینی بار رسالت)، نیز یسر (سعه وجودی) عظیمی خواهد بود. براین اساس، وجه تکرار آیات، تأکید و مبالغ ه و مانند آن نیست؛ بلکه هریک از دو آیه دربردارنده پیامی مستقل است که در این مقاله واکاوی شده است.
به پاخاستن در مقابل دیگران ازمنظر فقه ارتباطات غیرکلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
95 - 115
حوزههای تخصصی:
به پاخاستن در مقابل افراد در آغاز ارتباط برای حرمت نهادن به آنان، یکی از گونه های ارتباط غیرکلامی است که در بسیاری از فرهنگ ها در دنیا به کار می رود. این رفتار غیرکلامی نوعی الگوی رفتاری در حوزه سبک زندگی نیز محسوب می شود. در فرهنگ مسلمانان، این رفتار در چنین مواردی صورت می گیرد: ادای احترام ملاقات شوندگان به ملاقات کنندگان، به احترام آموزگاران در کلاس درس و به حرمت عالمان دین به هنگام ورود به مسجد و محل وعظ. با این رفتار، پیام هایی چون ابراز خوشحالی از دیدار، اظهار تواضع و تعظیم منتقل می شود. پرسش پژوهه فرارو این است که باتوجه به پیام مندرج در این گونه ارتباطی، حکم فقهی آن چیست؟ این مقاله با روش تحلیلی، نخست، سند و دلالت روایات مرتبط با این موضوع را بررسی کرده است؛ سپس اندیشه های فقهی رایج را نقد کرده است؛ درنهایت، به این نتیجه دست یافته است که به پاخاستن در موارد یادشده در آغاز ارتباط، اگر شامل تحقیر خود یا ایجاد تکبر در آن فرد نباشد، حرام نیست؛ همچنین، اگر در عناوینی چون اکرام مؤمن و ابراز مودت قرار گیرد، می تواند مستحب باشد و اگر ترک آن سبب آزار یا اهانت به مؤمن شود، حرام است.
درآمدی براصول تربیتی نقد با محوریت رساله حقوق امام سجاد (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اصول تربیتی نقد در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام است که با روش تحلیل مضمون انجام شده؛ بدین ترتیب که تمامی بندهای رساله مورد مطالعه قرار گرفته و از میان آن ها هشت بند که از نظر مفهومی به تبیین نگرش نقادانه بسیار نزدیک بودند، انتخاب شدند. این هشت بند عبارتند از: حق ادعاکننده علیه تو، حق کسی که تو بر ضد او ادعایی داری، حق مشورت گیرنده، حق مشورت دهنده، حق نصیحت خواه، حق ناصح، حق مسئول و حق کسی که به تو بدی کرده است. همچنین عباراتی از سایر بندها که واژه «نصح» در آن ها به کار رفته، مورد تحلیل مضمون قرار گرفته اند؛ عباراتی از بندهای حق زمامدار، حق شاگرد و متربی، حق برادر، حق همسایه و حق دوست. یافته های پژوهش نشان می دهد که مشارکت در ترویج فرهنگ نقد، توجه به تفاوت های فردی و حق گرایی، سه اصل مهم اصول تربیتی نقد به حساب می آیند که خود به زیر مقولات درخواست و دعوت به نقد توسط صاحب اثر، پذیرش درخواست نقد از سوی اهل فن، توجه به ویژگی های شخصیتی، روحی و سطح دانش نقد شونده، ایجاد بستر و زمینه روحی مناسب برای پذیرش نقد، شنیدن مؤثر و ارزیابی منصفانه تقسیم می شوند. همچنین حاکمیت رحمت و محبت در نقادی، توجه به مصالح اجتماعی و نهادینه شدن فرهنگ تربیتی نقد در جامعه در نگاه امام سجاد علیه السلام، از دیگر یافته های این پژوهش به شمار می رود.
بررسی لطایف سبعه و پیامبران وجودی هفت گانه از عطار تا شیخ علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
189 - 205
حوزههای تخصصی:
شیخ علاءالدوله (657 736 ه .ق) در آثار مختلف خود به ویژه رسایل فارسی به این مسئله که دل انسان چگونه می تواند جلوه گاه و آینه تجلی جلال و جمال الهی شود، اشاره کرده است و از این رهگذر به «لطایف سبعه» پرداخته است. نظریه لطایف سبعه و تطبیق آن با پیامبران وجودی هفت گانه تاکنون با نام علاءالدوله سمنانی شناخته شده است، اما اینکه آیا تا قبل از وی کسانی دیگری نیز به این مسئله پرداخته اند یا نظریه لطایف سبعه و تطبیق آن با پیامبران وجودی هفت گانه نوآوریِ خود شیخ علاءالدوله بوده است، جای تأمل و بررسی دارد. با بررسی، تحلیل و مقایسه مصنفات فارسی شیخ علاءالدوله با رساله شق الجیب ابن عربی به این نکته رهنمون شدیم که شیخ علاءالدوله علی رغم اختلاف شدید با ابن عربی به ویژه در مسئله وحدت وجود، شدیداً تحت تأثیر او بوده است، تا آنجا که می توان گفت که برخی از مطالب شیخ علاءالدوله درباره لطایف سبعه دقیقاً ترجمه مطالب رساله شق الجیب ابن عربی است. تنها بُعد جدیدی که علاءالدوله بر مباحث ابن عربی اضافه کرده است، علاوه بر شرح و بسط دادن آن ها، تطبیق این لطایف با پیامبران وجود هفت گانه ای است که عطار در مصیبت نامه از آن ها نام برده است. تأثیرپذیری علاءالدوله از عطار را می توان از مقایسه مصیبت نامه با رساله سربال البال به خوبی دریافت که هر دو عارف پس از سیر در عوالم مختلف آفاقی و ناسوتی به این نتیجه می رسند که سالک باید در روح و جان خود که عبارت از نور محمدیه است، سیر کند. ازاین رو، می توان گفت که نوآوری شیخ علاءالدوله در این است که توانسته پیامبرانِ هفت گانه ای را که عطار در مصیبت نامه به آن ها اشاره کرده، با لطایف سبعه ای که ابن عربی در رساله شق الجیب به آن ها پرداخته است، تلفیق کند. علاوه بر این، شیخ علاءالدوله برای اولین بار نظریه تفسیری خود را بر مبنای همین لطایف بنیان گذاشته است. امری که نه عطار و نه نجم الدین رازی در تأویلات عرفانی خود و نه ابن عربی هیچ یک از آن بهره نگرفته اند.
نقد و بررسی روش شناختی نظریه «تفاوت معنا و مراد» ابوزید؛ در تفاسیر ارزش افزایانه از متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نصر حامد ابوزید، در بخشی از نظریة «تفسیر عصری از متون» خویش قائل شده است که میان معنا و مراد تفاوت وجود دارد. از آنجایی که در تفاسیر ارزش افزایانه، هدف مفسر به حدّ اعلای ارزش رساندن یک اثر است و از جهتی عواملی همچون پیدایش پرسش های جدید، پدیداری نیازهای نو و افزایش سطح علمی مفسر، نیازمندی به تفاسیر عصری را درپی دارند، به نظر می رسد نظریة تفسیری وی می تواند به عنوان راهکاری برای نیل به تفاسیر ارزش افزایانه قصدگرا، که به معنای فهم بهتر از متن و مرادات ماتن در طول زمان است، مورد امعان نظر قرار گیرد. اما نتایج حاصل از چنین نگرش هایی، چنانچه در آن ضوابط فهم متن رعایت نشود، ممکن است به تهدیدات معرفتی، همچون عدمِ امکانِ اعتبارسنجی تفاسیر، و دنیوی و عرفی کردن دین بینجامد.
تبیین مبانی و اصول تربیت اخلاقی در آراء و اندیشه های علامه فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﻫﺪف اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ تبیین ﻣﺒﺎﻧﯽو اﺻﻮل ﺗﺮﺑﯿﺖ اﺧﻼﻗﯽ در آراء و اندیشه های علامه فیض کاشانی است. ﻧﻮع اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﮐﯿﻔﯽ اﺳت. ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ از روش ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﻨﺎدی اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ . ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺟﻤﻊ آوری اﻃﻼﻋﺎت در ﻣﻮرد ﺗﺮﺑﯿﺖ ، ﻋﻮاﻣﻞ ﭘﮋوﻫﺶ ﯾﻌﻨﯽ اﺧﻼق ، اﺻﻮل و ﻣﺒﺎﻧﯽ از اثر مهم تربیتی ملامحسن فیض کاشانی(ره) یعنی «محجّة البَیضاء فی تهذیب الإحیاء» و ﭘﮋوﻫﺸﻬﺎ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺑﻬﺮه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ؛ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻪ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﮔﺮدآوری ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﻓﯿﺶ ﺑﺮداری و ﺛﺒﺖ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ پرداخته ﺷﺪ. ﺳﭙﺲ داده ﻫﺎ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. یافته ﻫﺎ نشان داد که مبانی تربیت اخلاقی شامل (تغییر پذیری اخلاق ،در هم تنیدگی دین و اخلاق ،اعتدال جامع ، ذو مراتب بودن اخلاق ، انگیزه فاعل و نیت) و اصول تربیت اخلاقی از منظر علامه فیض کاشانی شامل( اصل محافظت و مراقبت بر نماز، اصل محافظت و مراقبت برروزه داری ،اصل انفاق مالی ،اصل توجه به حقوق دیگران ،اصل اصلاح شرایط ،اصل تعالی تدریجی ،توسل و ارتباط معنوی با معصومان (ع) )بود. بر این اساس مسئولین و برنامه ریزان تربیتی در سطوح مختلف با عنایت به نتایج پژوهش حاضر، نسبت به تهیه دستور العمل ها، کتابها و... که بتوان در آموزه های تربیتی استفاده کرد، اقدام کنند.
پژوهشی در باب قاعده اقدام متقابل بر اساس آیه 58 سوره انفال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعده وفای به عهد که کانون اصلی مقررات گوناگون نظام بین الملل معاهدات است با وقوع نقض طرف عهد قداست خود را از دست می دهد و قاعده اقدام متقابل مشروعیت می یابد . قاعده اخیر در تمام نظام های حقوقی از جمله نظام حقوقی قرآن همواره مهم ترین استثنای مشروع بر قاعده «وفای به عهد» است. از نظر آموزه های قرآنی نقض پیشین تعهدات دو مصداق دارد: نقض واقعی و پیمان شکنی آتی مبتنی بر قرائن قطعی (نقض حکمی) هر دوی آنها مبنای جواز قاعده اقدام متقابل را تشکیل می دهند. مستند قرآنی جواز قاعده اقدام متقابل مربوط به نقض حکمی آیه 58 سوره انفال است. از این آیه به دلیل شگفتی معنایی، همواره دو دیدگاه تفسیری در کار بوده است. در شیوه نخست، برای استنباط حکم آیه، نیازی به پیوند معنایی با دیگر آیات مربوط به «نقض پیمان» دیده نمی شود؛ زیرا ویژگی اعجاب آفرینی آیه، تشریع حکم با الفاظی مختصر و معنایی گسترده است. این روش تفسیری، مشابه همان شیوه استنباط فقهی از آیه است. (قاعده نبذ) در روش تفسیری مورد نظر این نوشتار، کشف «جواز نقض متقابل» در روابط قراردادی دولت اسلامی مبتنی بر نظام معنایی آیات است؛ زیرا در نظریه اخیر، متناسب با دیدگاه جامع قرآن، شرط مشروعیت «قاعده» یعنی وقوع نقض ابتدایی، مفروض است. در عین حال این آیه با آیات مربوط به نقض پیشین (واقعی) ارتباط معنایی دارد. با این نگاه تحلیلی، معرفی مصداق جدید از عدالت محوری در روابط قراردادی میان دولت ها (نوآوری قرآنی) برجسته می گردد؛ زیرا بر اساس این روش تحلیلی، ویژگی «عمل متقابل» بودن «قاعده» در برابر «پیمان شکنی پیشین» تبیین می گردد.
رهیافتی نو بر حجیت خبر واحد در تفسیرقرآن (با تکیه بر دیدگاه شیخ طوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولیان در گذشته و حال بین روایات فقهی و روایات تفسیری، تفکیکی نکرده اند؛ علامه طباطبایی و عده ای از محققان با استناد به دلایلی معتقدند ادله حجیت خبرواحد شامل روایاتی که در تفسیر آیات غیر فقهی رسیده، نمی شود. آیت الله خویی(ره) و برخی دیگر از بزرگان در نقد این دیدگاه گفته اند: ادله حجیت خبرواحد شامل خبرواحد رسیده در آموزه های معرفتی از جمله تفسیر آیات کلام الله مجید نیز می شود. مشهور میان محققان این است که شیخ طوسی مخالف حجیت خبر واحد در تفسیر است. ایشان به عبارتی در مقدمه تفسیر تبیان استناد کرده اند. از دقت در آن عبارت و توجه به دیگر عبارات شیخ در تفسیر تبیان وعدة الاصول، به دست میآید که شیخ طوسی از موافقان حجیت خبر واحد در تفسیر است.
آشنایی با شاخصه ها و ویژگی های تعلیم و تربیت اسلامی و بهره گیری از آن ها برای آموزش کودکان دبستانی
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت اسلامی نظامی استنباطی است که براساس آن، می توان با استفاده از متون دین برای همه مسائل تعلیم و تربیت پاسخی فراهم آورد. هدف تعلیم و تربیت اسلامی، ایجاد انسان صالح و درستکار است و آماده کردن او برای ادامه ی زندگی در جهان واپسین و وصول به کمال بی نهایت است. این کار مستلزم به کارگیری روش های صحیح در تربیت است که نوشتار حاضر به بررسی آن می پردازد. بدین منظور تلاش می کند نخست مبانی و اصول تربیتی را مشخص کرده و سپس بر اساس آن ها روش های تربیتی را معرفی کند. اطلاعات موجود در این نوشتار با مراجعه به کتابخانه و نرم افزارهای مرتبط جمع آوری شده و با رویکردی توصیفی _تحلیلی سعی بر جمع بندی آن ها شده است. در این مقاله از معنای لغوی و اصطلاحی و مفهوم تعلیم و تربیت اسلامی سخن گفته شده و همچنین از تاریخچه ی این علم و فلسفه ی آن مباحثی به میان آمده است و ویژگی ها و هدف تعلیم و تربیت اسلامی به تفصیل پرداخته شده است که مناسب ترین و جامع ترین تعریف در رابطه با فلسفه ی تعلیم و تربیت اسلامی این است که فلسفه ی تعلیم و تربیت اسلامی از گزاره های هستی شناختی، معرفت شناسی، ارزش شناسی، انسان شناسی به شیوه ی تعقلی و استدﻻلی می پردازد تا بتواند درگام های بعدی به تدوین اهداف، اصول و روش های تربیتی دست یابد. آنچه هدف تعلیم و تربیت اسلامی است حقیقت جویی و حصول رستگاری است و این مساله جز از طریق تعلم و تعقل در کنار تزکیه حاصل نمی شود. همچنین به مطالعه روش های به کارگیری و استفاده از روش های تعلیم و تربیت دینی برای کودکان و نوجوانان پرداخته شده است.
بازخوانی انجیل یوحنا بر مبنای مدل ویلیام لد سشنز: ایمان به مثابة ارتباط شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمان، هم موضوع تأملات فلسفی و الهیاتی است و هم رفتار عملی مؤمنان؛ اما خود ایمان چیست؟ با تأمل بر خود مفهوم ایمان می توان سه مفهوم درونی و هم بسته را از هم تمییز داد: 1. متعلَق ایمان؛ 2. مؤمن؛ 3. ایمان. چون ایمان بدون مؤمن معنا نخواهد داشت و مؤمنان نیز به طرق مختلفی ایمانشان را نشان می دهند، با نمودهای ایمانی مختلفی روبه رو هستیم و همین امر ضرورت مدل بندی ایمان ورزی را نشان می دهد. تاریخ مسیحیت نشان می دهد که پدران کلیسا انجیل یوحنا را «انجیل معنوی» و معنویت گرایی شخصی را مشخصه آن می دانستند. این نوشتار به دنبال آن است تا با استفاده از مدل بندی ایمان ورزی از سوی ویلیام لد سشنز و اتخاذ مدل ارتباط شخصی، به بازخوانی معنویت گرایی شخصی انجیل یوحنا بپردازد. مطالعه و واکاوی گفته ها، تمثیل ها و نشانه ها در انجیل یوحنا نشان می دهد که این انجیل بر یک ارتباط شخصی، متقابل، محبت محور، پویا و زنده بین فردفرد مسیحیان و عیسی مسیح تأکید دارد.
روانشناسی تطبیقی رنگ ها در «سقط الزند» معرّی و دیوان رودکی برپایه نظریه ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالعلاء معری، شاعر نابینای عرب و رودکی، شاعر نابینای فارسی زبان، در تصاویر شعری خود استفاده قابل ملاحظه ای از رنگ دارند. از آن جا که شعر آیینه تمام نمای روحیات روانی شاعر است؛ تحقیق در رنگ های به کار رفته در آن نیز می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد و به عنوان ابزاری مهم در شناسایی هنجارها، واکنش ها و رفتارهای شاعر قلمداد گردد. جستار پیش رو با هدف روان شناسی شخصیت معری و رودکی بر اساس آزمایش رنگ ماکس لوشر، و با فرض این که خصوصیات رفتاری این دو شاعر نابینا قرابت هایی بسیار زیادی با هم دارند، در تلاش است تا با روش توصیفی-تحلیلی رنگ های «سقط الزند» معری و دیوان رودکی را بررسی و تحلیل کند. بررسی ها نشان می دهد که از میان چهار گروهِ رنگِ نظریه لوشر، گروه اول و دومِ رنگ های اشعار هر دو شاعر دقیقاً مانند هم است. بر این اساس، معری و رودکی هر دو افرادی هستند که از تحریکات شدید که منجر به جدایی آن ها از جامعه می گردد، رنج می برند و امیدوارند که بتوانند بر بسیاری از محدودیت های خود فائق آیند. با این تفاوت که ابوالعلاء علی رغم تمایلات درونی به ایجاد روابط صمیمی، روابط عاطفی خود را شدیداً کنترل می کند و فقط افرادی را به حیطه شخصی خود نزدیک می کند که نگرشی مشابه او دارند و همانند او می اندیشند؛ ولی رودکی تمایل به ایجاد روابط اجتماعی و مهرورزانه خویش را به راحتی آشکار می نماید و از این که به نیاز او برای عشق ورزی و درک محبت متقابل، پاسخی داده نمی شود، احساس ناشکیبایی می کند.
أثر القراءه الشاذه فی بناء القاعده النحویّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهدف هذا البحث إلى دراسه أثر القراءات القرآنیه الشاذه فی بناء القواعد النحویه، کما یحاول أن یبین العلاقه بین القراءات القرآنیه والأحرف السبعه، فالقراءات القرآنیه ظاهره من الظواهر المنبثقه عن المشافهه فی القرآن الکریم، وتشکل الأحرف السبعه والقراءات مظهراً من مظاهر الإعجاز القرآنی، فهی تؤید بعضها بعضاً من غیر تناقض، ویرى بعض الباحثین أنَّ القراءات القرآنیه لم تنل المکانه الواجبه عند النحاه فی أثناء تقعید النحو العربی، فالقراءه الشاذه التی فقدت شرط التواتر لا تقل شأناً عن أوثق ما نُقِلَ إلینا من ألفاظ اللغه وأسالیبها، فالقراءات الصحیحه أو الشاذه شواهد نحویه فصیحه وربما هی أفضل من الشواهد الشعریه، وقد أهدر معظم النحاه جانباً کبیراً من الاستعمالات الفصیحه واللهجات العربیه حین لم یعتمدوا القراءات، إذ شذذوا ما لم یتفق مع أقیستهم وکان الأجدر الأخذ بالقراءات وتقعید النحو بناءً علیها وتصحیح قواعده استناداً إلیها.
تطوّر الهویّه الیهودیّه فی شعر «حاییم نحمان بیالیک» و«محمود درویش» دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
137 - 160
حوزههای تخصصی:
تستند الهویّه الیهودیّه إلی التراث الدینی، والتاریخی، والثقافی الیهودی وما به من التعابیر والصور التی تدلّ علی اهتمام الشاعر لتسجیل الأحداث والموازین التوراتیّه. تعتمد هذه الدّراسه علی المنهج التطبیقی- التحلیلی ومهمتها الرّئیسه الکشف عن مفهوم الهویّه الیهودیّه ومقوّماتها فی شعر "حاییم نحمان بیالیک" و "محمود درویش" حیث خطا بیالیک (1934-1873) خطواتٍ کثیرهً فی تحوّل الشعر الیهودی حیث وظّف الأساطیر والمواریث القومیّه والدینیّه الیهودیّه فی خدمه الفلسفه الصهیونیّه وترکیز المفاهیم الانطوائیّه، والوطن، والدوله واللادینیّه. أمّا محمود درویش (2008-1941) فیعطی الهویّه الیهودیّه بعداً عربیّاً فی سبیل المقارنه بما فیها من قضیّه التشرّد، والاستعطاف، والاستدعاء، والصبر والاستعانه فالأنبیاء الیهود لم یکونوا عند الشاعر إلّا منجین وأبطالاً یخلّصونهم من العدوان الصهیونی. کشفت هذه الدراسه عن میزات الهویّه الیهودیّه فی شعر بیالیک ودرویش، حیث إنّ بیالیک لم یستعمل الهویّه الیهودیّه فی سبیل الأهداف التبشیریّه، والتعلیمیّه، والإبداع الشعری، بل صارت وسیله لتوطید مضامین "الشتات" و"التراث" والاضطهاد" علی سبیل المقارنه بین الماضی الیهودی وحوادثهم المؤلمه الرّاهنه کالجیتو(الحیّ المقصور) والتشرّد الیهودیّ، ولکن تختلف میزات الهویه الیهودیّه فی شعر درویش؛ لأنّه یوظّف "قصه هاجر"، و"إسماعیل"، و"أیوب" و"حبقوق" توظیفاً فنیّاً، للإشاره إلی الاحتلال الصهیونی فی أرض فلسطین ومفاهیم القتل والحرب وأیضاً الابتعاد بین الیهودیّه الدینیّه والصهیونیّه المتطرّفه القومیّه.
زمان و مکان ارزیابی و جبران خسارات قراردادی در حقوق ایران، امارات و کنواسیون بیع بین المللی کالا با نگاه به فرضیه نسبیت اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به قاعده نسبیت اخلاق در جوامع مختلف زمان و مکان ارزیابی خسارت دو عامل مستقل نقش آفرین در تعیین میزان خسارت هستند؛ دسته ای از خسارات از زاویه ی عامل زمان، به لحظه و زمان خاصی ارتباط دارند. مثل خسارت ناشی از عدم حصول ارزش موضوع تعهد، در دارایی متعهدله که در واقع زمان صرفاً برای تشخیص یک قیمت از میان قیمت های ارزش در مورد تعهد در یک فاصله زمانی است. دسته ی دیگر خسارت مربوط به یک مقطع زمانی است، که در آن مقطع خسارت یک پدیده ی نابهنجار از زاویه ی اخلاق است. مثلاً با توجه به نگاه اخلاقی متفاوتی که به بهره ی پول وجود دارد؛ برای تعیین بهره ی پول یا منافع اعیان، مبدأ زمان ارزیابی بهره و منافع از چه زمانی تا چه زمانی است؛ از حیث عامل زمان در حقوق ایران، با نگاه به پدیده ی نابهنجار غصب، از منظر فقیهان اخلاق مدار و حقوقدانان ارزش معیار، ملاک های مختلفی است که آثار مختلف دارد. مناسب ترین زمان اخلاقی پرداخت خسارت، یوم الادا و از لحاظ مکان، مکان زیاندیده است؛ در حقوق امارات زمان اخلاقی ارزیابی خسارت، زمان وقوع حادثه یا ورود خسارت و مکان ارزیابی خسارت، محل تسلیم کالا، انعقاد قرارداد و اقامتگاه متعهد است؛ در کنوانسیون بیع بین المللی کالا، شاخص های مختلفی از قبیل زمان انعقاد قرارداد، مدت معقول منتهی به فسخ قرارداد، ثمن اخلاقی رایج زمان فسخ قرارداد مفروض است که حسب مورد مبنای محاسبه و ارزیابی قرار می گیرد. از لحاظ مکان ارزیابی با نگاه اخلاق محور محل تسلیم کالا مناسب ترین مکان سازگار با روح مقررات کنوانسیون است.
بررسی پیامدگرایی و وظیفه گرایی اخلاقی با تأکید بر نظریه کانت در جامعه حسابداران رسمی ایران و تأثیر آن بر میزان پایبندی بر رفتار حرفه ای حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق موضوعی است فراگیر که همه جوانب زن دگی بش ر را پوش ش می دهد. حرفه حسابداری یکی از متشکل ترین و منضبط ترین حرفه های دنیاست و به دلیل نوع و ماهیت خدماتی که ارائه می کند بای د اعتب ار و اعتماد خاصی داشته باشد. تداوم این اعتبار و اعتم اد و تقوی ت آن، ب ه پایبندی فکری و عملی اعضای حرفه به ضوابط رفتاری و اخلاق ی آن بستگی دارد. یکی از محورهای اساسی در فلسفه اخلاق در حسابداری، بحث معیار فعل اخلاقی و ارزیابی افعال اختیاری حسابرسان به لحاظ اخلاقی می باشد. در این زمینه، در طول تاریخ، مکاتب متعدد و دیدگاه های متنوعی از سوی متفکران و فیلسوفان پدید آمده است که یکی از آن ها مکتب اخلاقی کانت و پیامد گرایی اخلاقی است. این پژوهش در گام اول به روش کتابخانه ای به جایگاه فلسفه های اخلاقی موجود در تدوین ایین رفتار حرفه ای پرداخته است. در گام دوم با استفاده از روش پیمایشی، دیدگاه های حسابرسان را تحلیل می نماید. وظیفه گرایی اخلاقی و پیامد گرایی اخلاقی تاثیر معناداری بر میزان پایبندی حسابرسان به ایین رفتار حرفه ای حسابرسان دارد. رعایت دو بعد اخلاقی وظیفه گرایی اخلاقی و پیامد گرایی اخلاقی می تواند هم در فرایند انجام امور حسابرسان را تشویق به رعایت حدود اخلاقی می نماید که این همان وظیفه گرایی اخلاقی را شامل می شود و نتیجه ی کار ارائه شده نیز به نحوی خواهد بود که برای همه قابل اتکا و قابل اعتماد خواهد بود و این هم مرتبط با پیامد گرایی اخلاقی می باشد.
ارائه الگوی ارزیابی موفق خط مشی های عمومی سازمان تأمین اجتماعی مبتنی بر اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سراسر دنیا راهکارهای متنوعی برای ارزیابی خط مشی ها و کاهش معظلات و بی اخلاقیهای ناشی ازاجرای معیوب خط مشی ها مورد استفاده قرار می گیرد، همگام با رویکردهای بین المللی که سیاستها و ابزارهایی را جهت بهبود ارزیابی خط مشی های سازمانی به فراخور آن سازمانها پیشنهاد می کند، در این مطالعه رویکردهای ارزیابی چندی نیز از سوی محققان مختلف ارائه گردیده که در تلاش جهت ارتقاء کیفیت اجرای خط مشی ها و کاهش نارضایتی و تنشهای ناشی از عدم ارزیابی صحیح آنها می باشیم. این مطالعه در پی ارائه الگوی مطلوب ارزیابی اجرای خط مشی های عمومی در سازمان تأمین اجتماعی بعنوان یک نهاد عمومی غیر دولتی می باشد. جامعه تحقیق از دو گروه تشکیل شده جهت گروه خبرگان تحقیق از روش نمونه گیری غیرتصادفی از نوع گزینشی و برای جامعه مدیران و ذینفعان از روش نمونه گیری چندمرحله ای به روش تصادفی ساده استفاده شد. به نظر می رسد یافته های پژوهش و مدل ارائه شده این توانایی را دارد تا به عنوان راهکاری برای ارزیابی مطلوب و اثربخش به سیاستگذاران این عرصه پیشنهاد گردد، همچنین پیشنهاداتی جهت ارزیابی مؤثر مبتنی بر اخلاق در سازمان مذکور و متعاقبأ ارتقاء سطح کیفیت اجرای خط مشی های عمومی در آن سازمان ارائه می دهد.
تأملی تطبیقی بر دیات صدمات خطایی مسری و غیر مسری در فقه و حقوق کیفری (نقد و پیشنهاد اصلاح ماده 539 قانون مجازات اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۴
61 - 87
حوزههای تخصصی:
صدمات متعدد می تواند ناشی از ضربه واحد یا ضربات متعدد باشد که در فرض سرایت و عدم سرایت از چهار فرض خارج نیست: 1. هیچ یک از صدمات سرایت نکند؛ 2. همه صدمات باهم سرایت کرده و منجر به جنایت جدید شوند؛ 3. برخی از صدمات سرایت کرده و موجب آسیب بزرگ تر گردند. و 4. برخی از صدمات سرایت کرده و موجب مرگ مجنی علیه گردند. قانون گذار در مقام وضع تعیین دیه فرض اول و دوم، همسو با مبانی فقهی به ترتیب حکم به تعدد دیات (538 ق.م.ا) و تداخل دیات (صدر بند «ب» 539 ق.م.ا) کرده است. همچنین چگونگیِ تعیین دیه در فرض سوم و چهارم، در ادامه بند «ب» ماده 539 ق.م.ا. بیان کرده است؛ هرچند حکم قانون گذار در مورد فرض سوم، مطابق با مبانیِ فقهی است، اما در مورد فرض چهارم با نقدهای جدّی مواجه است. مقاله حاضر درصدد است، اصل مباحث را پیرامون فرض چهارم بر اساس تفکیک میان ضربه واحد و ضربات متعدد متوالی و غیرمتوالی طرح نماید و بر خلاف ماده قانونی اثبات کند که در فرض سرایت برخی از صدمات و مرگ مجنی علیه تنها دیه نفس لازم است و نیازی به محاسبه صدمات غیر مسری نیست؛ مگر در مواردی که ضربات متعدد با فاصله زمانی باشد.