مطالب مرتبط با کلیدواژه

س‍ق‍ط ال‍زن‍د


۱.

ابوالعلای معزی کیست و چه می اندیشد

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: متنبی س‍ق‍ط ال‍زن‍د ابوالعلای معری ریاضت و پرهیز قدرت شاعری اعتقاد و بی اعتقادی معری و خیام معری و شوپن هاور حکمت ابوالعلا الزومیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷۰ تعداد دانلود : ۹۵۹
در سال 263 ه.ش در معره النعمان در خاندانی اصیل از دودمان تنوخ کودکی زاده شد که او را محمد نامیدند. او بعدها به ابوالعلا نامور گشت. در سه سالگی به بیماری آبله دچار شد که این بیماری به نابینایی وی انجامید. مقدمات را در معره، نزد پدر آموخت، سپس برای دانش آموختن به حلب رفت. در زمان حکومت سیف الدوله حمدانی در آن شهر، کانون علم و دانش گرم بود. او از محضر دانش مندان بهره ها...
۲.

روانشناسی تطبیقی رنگ ها در «سقط الزند» معرّی و دیوان رودکی برپایه نظریه ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روانشناسی رنگ ماکس لوشر س‍ق‍ط ال‍زن‍د ابوالعلاء معری رودکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۳ تعداد دانلود : ۵۴۶
ابوالعلاء معری، شاعر نابینای عرب و رودکی، شاعر نابینای فارسی زبان، در تصاویر شعری خود استفاده قابل ملاحظه ای از رنگ دارند. از آن جا که شعر آیینه تمام نمای روحیات روانی شاعر است؛ تحقیق در رنگ های به کار رفته در آن نیز می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد و به عنوان ابزاری مهم در شناسایی هنجارها، واکنش ها و رفتارهای شاعر قلمداد گردد. جستار پیش رو با هدف روان شناسی شخصیت معری و رودکی بر اساس آزمایش رنگ ماکس لوشر، و با فرض این که خصوصیات رفتاری این دو شاعر نابینا قرابت هایی بسیار زیادی با هم دارند، در تلاش است تا با روش توصیفی-تحلیلی رنگ های «سقط الزند» معری و دیوان رودکی را بررسی و تحلیل کند. بررسی ها نشان می دهد که از میان چهار گروهِ رنگِ نظریه لوشر، گروه اول و دومِ رنگ های اشعار هر دو شاعر دقیقاً مانند هم است. بر این اساس، معری و رودکی هر دو افرادی هستند که از تحریکات شدید که منجر به جدایی آن ها از جامعه می گردد، رنج می برند و امیدوارند که بتوانند بر بسیاری از محدودیت های خود فائق آیند. با این تفاوت که ابوالعلاء علی رغم تمایلات درونی به ایجاد روابط صمیمی، روابط عاطفی خود را شدیداً کنترل می کند و فقط افرادی را به حیطه شخصی خود نزدیک می کند که نگرشی مشابه او دارند و همانند او می اندیشند؛ ولی رودکی تمایل به ایجاد روابط اجتماعی و مهرورزانه خویش را به راحتی آشکار می نماید و از این که به نیاز او برای عشق ورزی و درک محبت متقابل، پاسخی داده نمی شود، احساس ناشکیبایی می کند.