فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۶۱ تا ۵٬۲۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
ناباروری می تواند باعث مشکلات روانشناختی متعددی در زندگی زوجین شود و مشکلات زناشویی متعددی را برای این افراد بوجود آورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سبک های مقابله ای و استرس ادراک شده زنان نابارور بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه پژوهش شامل زنان نابارور 20 تا 45 ساله بیمارستان بهمن شهرک غرب تهران بود. که 30 نفر از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه 15 نفری (آزمایش و کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1988) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 20 و روش تحلیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نمرات استرس ادراک شده و سبک های مقابله ای بیماران گروه آزمایش، موثر و معنی دار بوده است (001/0P≤). نتایج پژوهش بیانگر تأثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود سبک های مقابله ای و کاهش استرس ادراک شده زنان نابارور بود. توصیه می گردد مشاوران، و درمانگران از این رویکرد درمانی در مراکز درمان و کلاس های آموزشی جهت حل مشکلات روانشناختی زنان نابارور بهره ببرند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر سازگاری و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
21 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر سازگاری و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانشجویان دانشگاه های سراسری شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانشجو با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (در هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش مداخله طرحواره درمانی را در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. در این پژوهش پرسشنامه سازگاری تحصیلی (بیکر و سایریک، 1984) و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر سازگاری و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان تأثیر معناداری داشته است (p<0/001). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که طرحواره درمانی با بهره گیری از تکنیک هایی همچون آموزش سبک های مقابله ای، برقراری ارتباط بین مشکلات فعلی و طرحواره ها، اولویت بندی و مشخص کردن مشکل سازترین رفتارهای تحصیلی و ارائه شیوه های رفتاری مناسب می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود سازگاری تحصیلی و کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان مورد استفاده گیرد.
مقایسه اثربخشی روش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس و تکنیک آرام بخشی عضلانی بنسون بر تاب آوری و خشم در بیماران عروق کرونر قلب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
85 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف: مقایسه اثربخشی روش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس و تکنیک آرام بخشی عضلانی بنسون بر تاب آوری و خشم در بیماران عروق کرونر قلب می باشد. روش : از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران عروق کرونر قلب بین 30 تا 50 سال مراجعه کننده به مراکز درمانی و مطب های خصوصی پزشکان متخصص قلب و عروق در شهر ایلام در سال 1400 که تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و توزیع تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس های استاندارد تاب آوری و خشم می باشد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان دهنده اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس در تاب آوری بیماران بوده است، به طوریکه، تمرینات آرام بخش عضلانی بنسون نسبت به آموزش تنظیم هیجانی، میزان تاب آوری بیماران را افزایش و تاثیر بهتری داشته است. همچنین، تمرینات آرام بخش عضلانی بنسون در کاهش خشم بیماران اثر بخش بود.. نتیجه گیری : با به کار گیری آموزش تنظیم هیجانی و تمرینات آرام بخش عضلانی می توان در جهت ارائه خدمات به بیماران دچار یا دارای سابقه بیماری قلبی وکاهش شدت بیماری گام برداشت.
یادگیری توالی حرکتی ضمنی در نارساخوانی ادراکی و زبانشناختی: آزمون فرضیه نقص خودکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
101 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی خودکاری در زیرمجموعه های نارساخوانی از طریق مقایسه ی یادگیری توالی حرکتی ضمنی در نارساخوانهای ادراکی، زبانشناختی و کودکان عادی بود. بدین منظور 20 کودک مبتلا به نارساخوانی ادراکی، 20 کودک مبتلا به نارساخوانی زبانشناختی و 22 کودک عادی از بین مراجعین مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز و مدارس ابتدایی به صورت در دسترس انتخاب و ابزارهای مطالعه بر روی آنها اجرا گردید. ابزارها شامل چک لیست نشانگان نارساخوانی، آزمون هوشی تجدید نظر شده وکسلر کودکان، آزمون خواندن پوراعتماد و تکلیف کامپیوتری زمان واکنش متوالی بود. نتایج نشان داد که بین کودکان نارساخوان ادراکی و زبانشناختی در شاخصهای خطاهای اساسی و خطاهای وقت گیر تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود داشت. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که در متغیر ترکیبی اثر سرعت (زمان واکنش) و دقت (پاسخ صحیح) تفاوت معناداری (در سطح 05/0p<) بین سه گروه وجود نداشت. همچنین نتایج آزمون بین گروهی نشان داد که در اثر سرعت و دقت یادگیری توالی حرکتی ضمنی تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود ندارد. یافته های این مطالعه حاکی از فقدان نقص خودکاری حرکتی در زیرمجموعه های اختلال نارساخوانی است.
بررسی اضطراب کرونا در نوجوانان خانواده های درگیر شده با بیماری کووید 19: نقش تعدیل کنندگی حمایت اجتماعی و تاب آوری در رابطه با بهزیستی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
109 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اضطراب کرونا در نوجوانان خانواده های درگیر شده با بیماری کووید 19: نقش تعدیل کنندگی حمایت اجتماعی و تاب آوری در رابطه با بهزیستی روانی بود. طرح پژوهشی، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان که خانواده هایشان در سال های 1398- 1400 درگیر کرونا شده بودند، بود که تعداد 300 نفر از آنها به صورت نمونه گیری تصادفی ساده و در دسترس انتخاب گردیدند. پس از تکمیل پرسشنامه اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398)، پرسشنامه حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986)، پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳) و پرسشنامه بهزیستی روانی ریف (1989) و بعد از غربالگری آن، تعداد 300 نفر (157 پسر و 143 دختر بین سن 13 تا 15سال)، مستعد این اختلال تشخیص داده شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و آزمون ماتریس همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان داد بین حمایت اجتماعی با بهزیستی روانی رابطه منفی وجود دارد (p0.001). بین تاب آوری با بهزیستی روانی رابطه مثبت وجود دارد (p0.001). بین اضطراب کرونا با بهزیستی روانی رابطه منفی وجود دارد (p0.001). بین اضطراب کرونا با حمایت اجتماعی رابطه مثبت وجود دارد (p0.001). ببن اضطراب کرونا با تاب آوری رابطه منفی وجود دارد (p0.001). حمایت اجتماعی و تاب آوری در رابطه با بهزیستی روانی نقش تعدیل کننده دارد (p0.001).
اثربخشی فعالیت جسمی افزایش یافته همراه با ارتباط کلامی بر رضایت از زندگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
179 - 187
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ترکیب فعالیت جسمی افزایش یافته و ارتباط کلامی بر رضایت از زندگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی تحت نظر سازمان های بهزیستی و نظام روانشناسی شهر قم با حجم نمونه 49 زوج در دسترس ( در سه گروه فعالیت جسمانی، ارتباط کلامی و ترکیب هر دو) صورت گرفت. روش پژوهش، آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون همراه با مرحله پیگیری بود. فعالیت ورزشی جلسات به صورت 8 هفته و هر جلسه 60 دقیقه تحت نظر مربی تربیت بدنی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت از زندگی جمع آوری شده و به کمک نرم افزار SPSS به روش تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد فعالیت جسمی افزایش یافته همراه با و بدون ارتباط کلامی بیش از ارتباط کلامی به تنهایی بر رضایت از زندگی زوجین موثر است.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت محور و درمان شناختی رفتاری برتنظیم هیجانی دانشجویان افسرده دانشکده توانبخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
273 - 285
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و درمان گروهی شناختی رفتاری بر افزایش تنظیم شناختی هیجانی دانشجویان افسرده دانشکده توانبخشی دانشگاه جندی شاپور اهواز تدوین گردیده است. این پژوهش در یک طرح نیمه-آزمایشی، و طی یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) پژوهشی سه مرحله ای با طرح پیش پس آزمون و پیگیری اجرا گردید. از میان جامعه آماری کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده توانبخشی دانشگاه جندی شاپور شهر اهواز (1400-1399)، تعداد 30 نفر از دانشجویان افسرده بر اساس معیارهای ورود به پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش(تحت برنامه درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور10=n و تحت برنامه درمان گروهی شناختی رفتاری 10=n طی 12 جلسه گروهی) و گروه کنترل(10=n: در این بازه زمانی مداخله ای دریافت نکرد) گمارده شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران(۲۰۰۱) را درهر سه گروه قبل وبعدازمداخله و یک ماه بعد از مداخله تکمیل کردند. نتایج روش آماری تحلیل واریانس مکرر نشان داد که در مقایسه دو گروه درمانی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی در نمرات تنظیم هیجان در پس آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش آزمون تفاوت معناداری وجود نداشت و هیچ کدام از درمان ها تاثیر معناداری بر این مؤلفه نداشته اند(05/0<p). همچنین یافته ها نشان داد که دو گروه آزمایش درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی نسبت به گروه کنترل بر افزایش تنظیم شناختی مثبت وکاهش تنظیم شناختی منفی دانشجویان تأثیر معناداری وجود داشت (01/0>p). طبق نتایج این پژوهش، درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی روش موثری برای افزایش تنظیم شناختی مثبت و کاهش تنظیم شناختی منفی در درمان افراد مبتلا به افسردگی است.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی و کیفیت خواب دختران دارای سندرم درد قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
131 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سندرم درد قاعدگی به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات زنانه علاوه بر پیامدهای بهداشتی - درمانی بر کیفیت زندگی تأثیر منفی می گذارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی و کیفیت خواب دختران دارای سندرم درد قاعدگی انجام شد . روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال 1400 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر انتخاب و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. برنامه ذهن آگاهی طی 8 جلسه 1 ساعته برای آزمودنی های گروه آزمایش اعمال شد اما گروه کنترل مداخله ایی دریافت نکرد. داده ها با پرسشنامه غربالگری پیش از قاعدگی، پرسشنامه کیفیت خواب و پرسشنامه درماندگی روان شناختی گردآوری شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل واریاس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. یافته ها: برنامه آموزش ذهن آگاهی بر کاهش درماندگی روان شناختی در مرحله پس آزمون اثربخش بود (19/74=F، 002/0=P و 67/0=Eta). بین میانگین نمره کیفیت خواب آزمودنی های دو گروه نیز در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار بود (85/13=F ، 001/0=P و 58/0=Eta). تأثیرات مثبت آموزش ذهن آگاهی در مرحله پیگیری برای متغیرهای پژوهش پایدار بود . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش ذهن آگاهی روشی مؤثر در بهبود کیفیت خواب و سلامت روان شناختی مبتلایان به درد قاعدگی بوده است.
نقش ابعاد سرشت - منش و نوروتیسیزم در پیش بینی تنظیم برانگیختگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
67 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین نقش ابعاد سرشت و منش و نوروتیسیزم در تنظیم برانگیختگی بود. بدین منظور تعداد 300نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و علاوه بر اطلاعات دموگرافیک، به پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر (TCI)، مقیاس نوروتیسیزم (SPI-5)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF) و مقیاس برانگیختگی بدنی پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که الگوی دو عاملی برانگیختگی، از روایی سازه مناسبی برخوردار است. همچنین نتاسج نشان داد بین پشتکار و خودفراروی با باور به آگاهی از احساسات همبستگی مثبت و بین خودراهبری و باور به آگاهی از احساسات، رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین پشتکار و خود فراروی با باور به تغییر آگاهی رابطه مثبت و بین نوروتیسیزم و آسیب پرهیزی با باور به تغییر آگاهی رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین خودراهبری، همکاری و خودفراروی با ذهن آگاهی رابطه مثبت و بین نوروتیسیزم، نوجویی و آسیب پرهیزی با ذهن آگاهی رابطه منفی وجود دارد. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای خودفراروی، پشتکار، خودراهبری و پاداش- وابستگی توانستند تنظیم برانگیختگی را از طریق عامل باور به آگاهی از احساسات به طور معنی داری پیش بینی کنند. متغیرهای خودراهبری، خودفراروی، پشتکار، نوروتیسیزم و آسیب پرهیزی هم توانستند تغییرات تنظیم برانگیختگی را از طریق عامل باور به تغییر آگاهی پیش بینی نمایند. از طرفی متغیرهای نوروتیسیزم، آسیب پرهیزی و خودراهبری توانستند تغییرات تنظیم برانگیختگی را از طریق ذهن آگاهی به طور معنی داری تبیین نمایند. در کل می توان چنین نتیجه گرفت که جنبه های روانی- بیولوژیکی شخصیت می توانند نقش مهم و مؤثری در تنظیم برانگیختگی داشته باشند.
رابطه رسالت فرزندپروری با بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی فرزندان با میانجی گری بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی مادران معلم جلال آباد افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
97 - 105
حوزههای تخصصی:
مادر اولین کسی است که فرزند با او رابطه برقرار می کند، بنابر این، مهم ترین نقش را در پرورش وی بر عهده دارد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون الگویی از رابطه علی بین رسالت فرزندپروری با بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی فرزندان با میانجی گری بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی والدینی در معلمان خانم کشور افغانستان انجام گردید. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. شرک کنندگان پژوهش شامل 250 معلمان زن و 250 نفر از فرزندان آنها با طیف سنی 16 سال به بالا ساکن در شهر جلال آباد افغانستان بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. زنان شرکت کنندگان پرسش نامه های رسالت فرزندپروری مادر (کولسن و همکاران، 2012)،پرسش نامه بهزیستی روان شناختی (ریف،1989) و خودکارآمدی والدینی (دومکا و همکاران، ۱۹۹۶) را تکمیل کردند. فرزندان پرسش نامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و پرسش نامه خودکارآمدی فرزندان (شرر و همکاران، 1982) را تکمیل نمودند. به منظور ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و آزمودن اثرهای واسطه ای از روش بوت استراپ با استفاده از نر م افزار AMOS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دادند که الگوی طراحی شده از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار بود. علاوه بر آن یافته های تحقیق نشان دادند که تمام مسیرهای رسالت فرزند پروری به بهزیستی روان شناختی زنان، خودکارآمدی والدینی، بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی فرزندان معنادار بودند. همچنین رسالت فرزند پروری به صورت غیر مستقیم و از طریق بهزیستی روان شناختی زنان و خودکارآمدی والدینی بر بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی فرزندان اثر معنادار داشتند. پیشنهاد می شود برای افزایش بهزیستی روان شناختی و خودکار آمدی فرزندان، زنان با رسالت فرزند پروری خود آشنایی بیشتری پیدا کنند.
نقش واسطه ای اضطراب زبان در رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی با یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یادگیری زبان انگلیسی بمنظور برقراری ارتباط ملت ها با یکدیگر و نیز مبادله های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در قرن حاضر بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش نقش واسطه ای اضطراب زبان در رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی با یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دوزبانه را مورد بررسی قرار داد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر دوزبانه ترکمن بودند که توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر، 280 دانشآموز بهعنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و به پرسش نامه های هوش هیجانی شاته و همکاران (1998)، خلاقیت عابدی (1372)، اضطراب زبان هورویتز و هورویتز (1985) پاسخ دادند. برای سنجش یادگیری زبان انگلیسی از نمره پایان ترم دانش آموزان استفاده شد. داده های بدست آمده با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار های 24SPSS و23Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازندگی خوبی برخوردار هستند. خلاقیت و هوش هیجانی افزون بر اثرات مستقیم مثبت می توانند با واسطه گری اضطراب زبان به طور غیرمستقیم بر یادگیری زبان انگلیسی اثر بگذارند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان با تدوین برنامه هایی برای افزایش هوش هیجانی و خلاقیت اضطراب زبان را کاهش داده و به این ترتیب یادگیری زبان افزایش یابد.
رابطه بین سبک های دلبستگی و صمیمیت والدین با افسردگی کودک: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
181 - 192
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی اثربخشی آموزش روانی فرندز، مشاوره ی کوتاه مدت راه حل محور و ورزش های هوازی بر میزان مهارت های ارتباطی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش روان شناختی فرندز، درمان راه حل محور کوتاه مدت و تمرین هوازی بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش تمامی نوجوانان 13 تا 15 ساله مقطع متوسطه اول ناحیه آموزش و پرورش کهریزک در سال تحصیلی 98-98 بودند که از بین آن ها تعداد 40 نفر با استفاده از نرم افزار G*POWER به عنوان نمونه با روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای (در هفته دوبار) تحت آموزش برنامه ی فرندز، گروه آزمایش دوم به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای (در هفته یکبار) تحت آموزش درمان کوتاه مدت راه حل محور، گروهسوم به مدت 12جلسه (در هفته سه بار) تحت آموزش برنامه ورزشی فیتنس گرام قرار گرفتند؛ و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت ارتباطی بارتون استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که در مرحله پیش آزمون-پس آزمون درمان راه حل محور، آموزش روانی فرندز، و ورزش های هوازی به طور معناداری منجر به ارتقاء مهارتهای ارتباطی برای خرده مقیاس بازخورد (0.009p< )، کلامی (0.006 p<)، و شنیداری (0.001p< ) معنادار بوده است. همچنین در پس آزمون–پیگیری خرده مقیاس های بازخورد (0.008 p<)، و شنیداری (0.002 p<)، معنادار بوده اند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مداخلات آموزش روان شناختی، درمان راه حل محور کوتاه مدت و تمرینات هوازی بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان مؤثر است و می توان این دوره های آموزشی روان شناختی را برای بهبود مهارت های ارتباطی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن بر سبک های عشق ورزی زنان آسیب دیده از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
246 - 263
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن بر سبک های عشق ورزی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهر رامسر از دی ماه 99 تا پایان اردیبهشت 1400بود. 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هریک 8 جلسه زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل فهرست مثلثی عشق استرنبرگ (1986) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط بوسیله نرم افزار 23-SPSS انجام شد. یافته ها: در مرحله پس آزمون هر دو روش مداخله بر بهبود سبک های عشق ورزی صمیمیت (57/8=F، 001/0>P)، میل (55/8=F، 001/0>P) و تعهد (26/8=F، 001/0>P) اثربخش زنان آسیب دیده از خیانت همسر تأثیر معناداری داشت. در مرحله پیگیری نیز اثربخشی هر دو روش در طی زمان ماندگار است، اما همچنین نتایج آزمون بونفرنی نشان داد زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن در مقایسه با زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سبک های عشقورزی زنان آسیب دیده از خیانت همسر اثربخش تر است (01/0>P). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی مبتنی بر مدل گاتمن می تواند در بهبود سبکهای عشق ورزی زنان آسیب دیده از خیانت همسر مورد استفاده درمانگران زوج و خانواده قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری، نشخوار خشم و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به فشار خون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
418 - 432
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری و نشخوار خشم و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به فشار خون بالا بود. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی و شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان افراد مبتلا به فشار خون بالا شهر تهران تشکیل داد. نمونه پژوهش حاضر 30 نفر از جامعه مذکور بود که به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه نشخوار خشم ساکودولسکی و همکاران (2001)، مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (۱۹۸۳) و دستگاه فشار سنج خون بدست آمده است. درمان مبتنی بر شفقت در 10 جلسه 90 دقیقه ای براساس بسته آموزشی گیلبرت (2017) اجرا گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی: شاخص های مرکزی و شاخص های پراکندگی مانند میانگین و انحراف استاندارد به کار گرفته شد. از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری (57/6=F، 01/0>P)، نشخوار خشم (27/9=F، 01/0>P) و استرس ادراک شده (91/14=F، 01/0>P) در زنان مبتلا به فشار خون بالا تفاوت موثر است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر شفقت بر تاب آوری و نشخوار خشم و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به فشار خون بالا موثر بود.
کیفیت رابطه معلم-دانش آموز در بافت مدرسه: یک پژوهش مردم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
129-156
حوزههای تخصصی:
ارتباط معلم-دانش آموز، تبادل دوجانبه پیچیده و پویایی است که در طول زمان و در موقعیت های متعدد شکل گرفته است و در بستری از عوامل مؤثر بر آن، تغییرات تحولی دانش آموز را رقم می زند. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد تا کیفیت ارتباط معلم-دانش آموز را از طریق مطالعه میدانی طرفین اصلی آن یعنی معلم و دانش آموز در بافت مدرسه در مقطع ابتدایی بررسی کند و به تفسیر این الگوی ارتباطی و علل و عوامل مؤثر بر آن بپردازد. برای دریافت نظام معنایی که دانش آموز و معلم در رفتار و ادراک ارتباطی خود نشان می دهند، از روش مردم نگاری استفاده شده است. این پژوهش در دو فاز طی دو سال تحصیلی انجام شد. در فاز اول (اصلی)، بر اساس نمونهگیری ملاکی، یک مدرسه ابتدایی دولتی در دو شیفت دختران و پسران به عنوان میدان تحقیق انتخاب گردید و محقق یک نیمسال تحصیلی را به عضویت آن در آمد. در فاز دوم (فاز اعتباریابی و تعمیق مفاهیم) نیز، 99 دانش آموز، 19 معلم و 13 کلاس از میان شش مدرسه ابتدایی دولتی در شهر شیراز در اجرای این پژوهش مشارکت داده شدند. از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و بدون ساختار و مشاهده نیمه مشارکتی برای جمع آوری داده بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، تبیین الگوی ارتباطی معلم-دانش آموز را در چهار لایه ی مسیرهای تبادل معلم و دانش آموز، ویژگی های معلم و دانش آموز، بازنمایی ذهنی معلم و دانش آموز از یکدیگر و عوامل بیرونی ممکن می سازد. بهبود این بستر ارتباطی و فرایندهای منجر به آن، می تواند دستیابی به پیامدهای تحولی مثبت بسیاری را برای دانش آموز و معلم محقق سازد.
پیش بینی طلاق عاطفی براساس سبک های اسنادی و ابرازگری هیجانی در زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی طلاق عاطفی براساس سبک های اسنادی و ابرازگری هیجانی در زنان متاهل انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه شامل، کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 8 شهر تهران در سال 1401 بود که تعداد 210 نفر به عنوان نمونه تعیین و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل، سه پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (1994)، سبک های اسنادی سلیگمن و سینگ (1982) و ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (۱۹۹۰) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد، طلاق عاطفی بر اساس سبک های اسنادی و ابرازگری هیجانی در زنان متاهل قابل پیش بینی است و سبک اسنادی منفی با طلاق عاطفی همبستگی مثبت و معنادار و سبک اسنادی مثبت و ابرازگری هیجانی با طلاق عاطفی همبستگی منفی و معنادار دارد.
بررسی مدل معادلات ساختاری پریشانی روانشناختی با کیفیت زندگی سوء هاضمه کارکردی: با نقش میانجی گر خودکارآمد پنداری درد، حساسیت احشایی، تصاویر ذهنی مرتبط با درد و فاجعه آفرینی درد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۹۲۲-۹۰۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است پریشانی روانشناختی عامل خطر مهمی در بیماری زایی سوء هاضمه کارکردی است که در ارتباط با فرآیند های روانشناختی حوزه درد و محرک های احشایی کیفیت زندگی بیماران را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد. با این وجود پژوهش راجع به تدوین مدل ساختاری برای پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس پریشانی روانشناختی با میانجی گری خودکارآمد پنداری درد، حساسیت احشایی، تصاویر ذهنی مرتبط با درد و فاجعه آفرینی درد مغفول مانده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل معادلات ساختاری پریشانی روانشناختی با کیفیت زندگی با نقش میانجی خودکارآمد پنداری درد، حساسیت احشایی، تصاویر ذهنی مرتبط با درد و فاجعه آفرینی درد بود. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری را کلیه افراد مبتلا به سوء هاضمه کارکردی مراجعه کننده به کلینیک های گوارشی شهر اصفهان تشکیل می دادند. نمونه آماری 363 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های شاخص سوء هاضمه نپین (تالی و همکاران، 1999)، افسردگی، اضطراب و تنیدگی (صاحبی و همکاران، 1384)، خودکارآمد پنداری درد مزمن (بشارت، 1387)، تصاویر ذهنی درد مزمن (کچویی و همکاران، 1394)، شاخص حساسیت احشایی (پور توکلی و همکاران، 1397) و فاجعه آفرینی درد (سجادیان و همکاران، 1391) استفاده شد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار smart-PLS تحلیل شد. یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده مدل پژوهش حاضر از برازش کلی قوی و قابل قبولی برخوردار است (0/857 =GOF). ساختار کلی روابط مورد آزمون از طریق داده های بدست آمده تأیید گشت (0/907 =NFI و 0/056 =SRMR). تمامی ضرایب غیر مستقیم در مدل معنادار است (0/05 P<؛ 1/96 <t). همچنین همه ضرایب مستقیم به جزء تأثیر مستقیم حساسیت احشایی و خودکارآمد پنداری درد بر کیفیت زندگی معنادار است (0/05 P<؛ 1/96 <t). نتیجه گیری: کیفیت زندگی به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق متغیرهای خودکارآمد پنداری درد، حساسیت احشایی، تصاویر ذهنی مرتبط با درد و فاجعه آفرینی درد با پریشانی روانشناختی مرتبط است. یافته های حاصل از این مدل به درک کامل تری از نحوه تأثیر پریشانی روانشناختی بر کیفیت زندگی مبتلایان به سوء هاضمه کارکردی کمک می کند و در نظر گرفتن این روابط در سبب شناسی و درمان افراد مبتلا به این بیماری می تواند مفید واقع شود.
تأثیر آموزش روانشناختی ذهنیت های طرحواره ای بر بهبود هیجان های تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال های هیجانی و رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۷۸-۱۱۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال های هیجانی و رفتاری، طیف وسیعی از اختلالات برون نمود، درون نمود و شیوه پایین (پرخاشگری، اختلال سلوک، افسردگی واضطراب، آگروفوبیا، اسکیزوفرنیا و...) را شامل می شوند که به طور قابل ملاحظه ای بر گستره ای از عملکردهای تحصیلی، اجتماعی و شناختی کودکان و نوجوانان تأثیر منفی می گذارند. اگرچه مداخلات درمانی متعددی به بهبود این مشکلات پرداخته اند اما در زمینه تأثیر آموزش های روانشناختی مبتنی بر ذهنیت برای دانش آموزان دارای این اختلال بویژه در زمینه هیجان های تحصیلی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. لذا در این مطالعه به این مسأله که آیا آموزش ذهنیت های طرحواره ای به دانش آموزان دارای اختلال های هیجانی و رفتاری در بهبود هیجان های تحصیلی آن ها مؤثر است، پرداخته شد. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش روانشناختی ذهنیت های طرحواره ای بر بهبود هیجان های تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال های هیجانی و رفتاری بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دارای اختلال های هیجانی و رفتاری (14-15) سال بودند که از این جامعه نمونه ای شامل 50 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هیجان های تحصیلی پکران (2002) و بسته آموزشی ذهنیت های طرحواره ای بود. جهت بررسی نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بهبود معناداری برای گروه آزمایش با افزایش هیجان های تحصیلی مثبت (1441/43 F=و 05/0P< و 96/0 =(h2 وکاهش هیجان های تحصیلی منفی(1957/47 F= و 0/05P< و 0/97 = h2 (در مقایسه با گروه گواه وجود دارد. نتیجه گیری: آموزش روانشناختی ذهنیت های طرحواره ای به دانش آموزان دارای اختلال های هیجانی و رفتاری، بواسطه افزایش هیجان های تحصیلی مثبت و کاهش هیجان های تحصیلی منفی می تواند موجب بهبود هیجان های تحصیلی آن ها و لذا تغییرات مثبت در عملکرد تحصیلی آن ها شود.
بررسی مدل ساختاری رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و خودکارآمدی عمومی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با میانجی گری خودنظم جویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۴۸۴-۱۴۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: رفتارهای پرخطر یکی از عمده ترین عامل تهدیدکننده نظام سلامت تلقی می شود. گرایش به خطرپذیری در نوجوانان نسبت به دیگر گروه های سنی بالاتر است و کنترل والدین نقش مهمی در پیشگیری از بروز رفتارهای پرخطر دارد. فقدان مهارت ابرازگری هیجانی عامل زمینه ساز مهمی در جهت بروز رفتارهای پرخطر می باشد. مرور پژوهش های مرتبط با خطرپذیری نشان می دهد پژوهش های زیربنایی به ندرت به ارزیابی متغیرهای مربوط پرداخته اند. هدف: بررسی مدل ساختاری رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و خودکارآمدی عمومی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با میانجی گری خودنظم جویی هیجانی بود. روش: جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دوره اول متوسطه ی شهر زنجان بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از طریق فضای مجازی به خاطر عدم کلاس حضوری دانش آموزان نمونه ای به حجم 403 نفراز هر دو جنس انتخاب (که 214 نفر در گروه دختران و 189 نفر در گروه پسران بودند) شد، و به صورت مجازی به پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان (گالونه و همکاران، 2000)، خودتنظیمی عاطفی مارس (1988)، کنترل روانشناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار والدین سوننز و همکاران (2010)، و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: اثر مستقیم کنترل روانشناختی والدین بر خودنظم جویی هیجانی (0/01p< ، 0/28- β=) و رفتارهای پرخطر (0/01p< ، 0/22 β=) معنادار بود. اثر مستقیم خودکارآمدی بر خودنظم جویی هیجانی (0/01p< ، 0/31 β=) و رفتارهای پرخطر (0/01p< ، 0/24- β=) معنادار بود. همچنین رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و خودکارآمدی با رفتار پرخطر از طریق خودنظم جویی هیجانی معنادار بود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، حمایت و کنترل خانواده نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به رفتارهای پرخطر دارد. همچنین تجهیز دانش آموزان به مهارت های فردی همچون خودکارآمدی در زمینه مدیریت و خودنظم جویی هیجانی می تواند در پیشگیری به انجام رفتارهای پرخطر مؤثر باشد.