ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۶۱.

مقایسه اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شفقت متمرکز بر خود بر افسردگی و ناگویی هیجانی مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی درمان شفقت متمرکز بر خود افسردگی ناگویی هیجانی مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۷۳
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شفقت محور بر افسردگی و ناگویی هیجانی مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر بود. روش شناسی: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر در شهر اراک بود که ۴۵ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جای گذاری شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله (MBSR و CFT) در کاهش افسردگی و ناگویی هیجانی در مقایسه با گروه کنترل مؤثر بودند (P<0.001). با این حال، در کاهش افسردگی، درمان شفقت محور مؤثرتر از MBSR عمل کرد، در حالی که در کاهش ناگویی هیجانی، برنامه ذهن آگاهی تأثیر معنادارتری نسبت به روش شفقت محور داشت. این اثربخشی در مرحله پیگیری نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که هر دو روش درمانی می توانند به بهبود شاخص های روان شناختی مراقبین سالمندان آلزایمری کمک کنند، اما انتخاب روش درمانی باید بر اساس ویژگی های هیجانی و شناختی افراد انجام گیرد. MBSR برای کاهش ناگویی هیجانی و CFT برای افسردگی مؤثرتر است.
۶۲.

Parental Overcontrol and Adolescent Social Withdrawal: The Mediating Role of Fear of Evaluation(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Parental overcontrol adolescent social withdrawal Fear of Negative Evaluation fear of positive evaluation

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۴۶
Objective: This study aimed to investigate the relationship between parental overcontrol and adolescent social withdrawal, with fear of negative and positive evaluation as potential mediating variables. Methods: The research employed a descriptive correlational design and included a sample of 551 Nigerian adolescents selected based on the Morgan and Krejcie table. Data were collected using standardized self-report instruments: the Psychological Control Scale–Youth Self-Report (PCS-YSR) for parental overcontrol, the Brief Fear of Negative Evaluation Scale (BFNE), the Fear of Positive Evaluation Scale (FPES), and the Withdrawn/Depressed subscale of the Youth Self-Report (YSR). Descriptive statistics and Pearson correlation coefficients were calculated using SPSS-27, and Structural Equation Modeling (SEM) was conducted via AMOS-21 to examine direct and indirect pathways among the variables. Findings: Pearson correlation analysis showed that parental overcontrol was significantly associated with fear of negative evaluation (r = .51, p < .001), fear of positive evaluation (r = .47, p < .001), and social withdrawal (r = .42, p < .001). SEM results confirmed that the structural model had good fit indices (χ² = 146.23, df = 84, χ²/df = 1.74, CFI = 0.97, RMSEA = 0.041). Parental overcontrol had significant direct effects on fear of negative evaluation (β = .51, p < .001), fear of positive evaluation (β = .48, p < .001), and social withdrawal (β = .27, p < .001). Both fears significantly predicted social withdrawal (FNE: β = .45, p < .001; FPE: β = .38, p < .001). Indirect effects of parental overcontrol on social withdrawal via FNE (B = 0.19, p < .001) and FPE (B = 0.14, p < .001) were also significant. Conclusion: These findings highlight that fear of evaluation—both negative and positive—serves as a psychological mechanism linking parental overcontrol to social withdrawal in adolescents, emphasizing the importance of addressing cognitive-affective vulnerabilities in preventive and therapeutic interventions.
۶۳.

The Effectiveness of Mindful Self-Compassion Program on Distress Tolerance, Emotional Expression, and Psychological Flexibility in Individuals with Social Anxiety Disorder

کلیدواژه‌ها: disturbance tolerance Emotional expression Mindful Self-Compassion Program psychological flexibility social anxiety disorder

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۸۳
 Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of the mindfulness-based self-compassion program on distress tolerance, emotional expression, and psychological resilience in individuals with social anxiety disorder.Methods: This study was a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design. Thirty individuals with social anxiety disorder were selected through purposive sampling in counseling centers and cyberspace, and they were randomly assigned to two experimental and control groups. At the beginning and end of the study, the two groups answered the questionnaires, including Social Phobia Inventory (SPI), Distress Tolerance Scale (DTS), Emotional Expressiveness Scale (EES), and Cognitive Flexibility Inventory (CFI). The experimental group underwent a mindful self-compassion intervention for eight weekly sessions, one session lasting 150 minutes, while the control group did not receive any treatment. Univariate analyses of covariance were employed to analyze the data using SPSS software version 27.Results: The results of ANCOVA analyses showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the post-test of distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility (p < 0.05). The results of the Bonferroni test showed that the experimental group had higher scores in the post-test of distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility than the control group (p < 0.05).Conclusion: Findings indicate that the mindful self-compassion program is effective in enhancing distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility for individuals with social anxiety disorder.
۶۴.

امکان سنجی طراحی شبکه ارتباطی توسعه حرفه ای مدیریت مسائل و چالش های شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتباطات حرفه ای توسعه حرفه ای شبکه شبکه سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱
هدف: هدف از پژوهش حاضر امکان سنجی طراحی یک شبکه ارتباطی آنلاین جهت بهبود کیفیت مدیریت مدارس بود. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی و توسعه ای بود و روش جمع آوری داده ها به صورت روش ترکیبی بود. در این راستا مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید هیئت علمی علوم تربیتی دانشگاه های دولتی و مدیران مدارس متوسطه 10 نفر که به روش هدفمند انتخاب شدند مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد و در بخش کمی تحقیق بر اساس مضامین استخراج شده از مصاحبه ها و اهداف پژوهشی پرسشنامه 28 گویه ای طراحی شد و بین 116 نفر از مدیران که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند توزیع شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مدیران مدارس متوسطه اهمیت و ضرورت وجود شبکه های توسعه حرفه ای را با میانگین 3.83 درک می کنند و منابع انسانی با میانگین 4.33، فنی 4.33، مالی 4.11 و قانونی 4.27 مطرح شده را با میانگین بالاتر از متوسط جامعه (3) لازم می دانند؛ ولی درعین حال چالش ها و موانع به خصوص موانع سازمانی و بروکراتیک را تأثیرگذار می دانند
۶۵.

آسیب شناسی تأمین نیازهای معنوی همسران در چارچوب سلامت معنوی قرآن بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت معنوی قرآن بنیاد معنویت نیاز نیازهای معنوی نیاز معنوی همسران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۲۷
مقدمه و اهداف : نیازهای معنوی از جمله نیازهایی هستند که در منظومه سلامت معنوی خانواده جایگاه ویژه ای دارند، به ویژه آنکه به تازگی سازمان جهانی بهداشت، بُعد معنوی را در کنار ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی سلامت قرار داده است که این امر نشان از تأثیر انکارناپذیر نیازهای معنوی در چارچوب بخشی به سلامت معنوی می باشد. تشکیل خانواده از دیدگاه اسلام می تواند فضای مناسبی را برای تأمین نیازهای معنوی همسران فراهم کند. بااین وجود، بیشتر همسران نسبت به نیازهای معنوی خود آگاهی لازم نداشته، و درنتیجه انگیزه و برنامه ای هدفمند برای تحقق آنها را هم ندارند. برخی مطالعات داخلی ثابت می کنند عدم تأمین نیازهای معنوی همسران زمینه آسیب به امنیت روانی آنان را فراهم می کند و خانواده از کارکرد حقیقی خود دور می شود. با این وصف، تاکنون پژوهشی به شناسایی نیازهای معنوی و مکانیسم اثرگذاری آنها بر سلامت معنوی خانواده و ثبات آن نپرداخته است. سلامت معنوی قرآن بنیاد، رویکردی نوین در مطالعات سلامت معنوی است که با ابتناء بر آیات قرآن در قالب مصادیقی مانند تزکیه، حیات طیبه، تقوا و سلام تجلی یافته است و گستره آن تا عالم آخرت و عوالم غیب و شهود و نیز روح، عقل، قلب و سرّ انسان را دربرمی گیرد. یکی از الزامات تحقق این رویکرد، توجه به تأمین نیازهای معنوی همسران و آسیب شناسی موانع پیش روی آن است. هدف از این پژوهش، بررسی آسیب شناسانه تأمین نیازهای معنوی همسران در بستر رویکرد سلامت معنوی قرآن بنیاد است. روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، ترکیبی از روش پژوهش مروری و تحلیلی و از جهت شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای صورت گرفت. پژوهش مروری نوعی از تحقیقات است که هدف آن، مطالعه مستقل و روشمند پیشینه پژوهش برای اکتشاف، توصیف، تلفیق، تبیین و یا نقد الگوها، روابط و روند های قابل مشاهده در پیکره دانش می باشد که با انجام پژوهش ها و منابع مرتبه اول، به راحتی امکان بررسی آن وجود ندارد. ابتدا با مرور پیشینه پژوهش های داخلی انجام شده در این زمینه، عوامل مؤثر بر تأمین نیازهای معنوی همسران استخراج و دسته بندی شد و در مرحله بعد، شواهد و مصادیق قرآنی مرتبط با هر یک از عوامل، ارائه و آسیب شناسی شدند. نتایج: بررسی پیشینه مرتبط و آیات قرآنی متناظر به دسته بندی سه گانه از عوامل مؤثر بر تأمین نیازهای معنوی همسران انجامید که عدم تأمین هر یک می تواند آسیبی در حوزه سلامت معنوی همسران به شمار رود و خانواده را دچار بی ثباتی کند. این عوامل عبارت اند از: کاستی های اعتقادی، کاستی های حوزه اخلاق و ارزش ها، و کاستی ها در زمینه فرهنگ و مناسبات اجتماعی. ضعف بینشی همسران از راه مکانیسم تأثیرگزاری بر سه حوزه مبدأ ادراک شده، معادباوری، و ضعف ادراک خود و دیگران به عدم تأمین نیاز اعتقادی همسران می انجامد. قرآن کریم همواره می کوشد تصاویری از رحمت، حکمت و عدالت الهی را در ذهن انسان ها تقویت کند. با شکل گیری این تصور در ذهن، دلهره و نگرانی از انسان زدوده می شود و انسان با مجهز شدن به امیدواری، به کار و کوشش بیشتر در زندگی تشویق می شود. همچنین آیات قرآن با اصلاح باورهای یقینی درباره معناداری مرگ، زندگی پس از مرگ و رسیدگی به اعمال انسان در حیاتی دیگر می توانند زمینه تعادل و اعتلای معنوی فرد را فراهم کنند. در حوزه ارزش ها، کاستی های اخلاقی، عیب جویی متقابل، ناآگاهی از حق و یاری گری معنوی و ضعف پنداره های ذهنی از ارزش های جنسیتی به عنوان موانعی در برابر تحقق نیازهای معنوی همسران و درنتیجه سلامت معنوی خانواده دانسته می شوند. ضعف تربیت دینی فراگیر (رسمی و غیررسمی)، عدم اشاعه فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، ضعف حیثیت اجتماعی، عدم تنظیم سطح عواطف و احساسات درون خانوادگی و ضعف ارتباط معنوی نیایش محور، آسیب های اجتماعی فرهنگی هستند که موجب بروز کشمکش های معنوی در همسران می شوند و برآورده شدن نیازهای معنوی همسران را با اختلال یا توقف روبه رو می کنند. قرآن کریم با بیان نمونه هایی از استکبار انسان بر وی زمین و فریب شیطان و ایجاد حسد در دل مومنان، تاکید می کند نعمت های مادی دنیا زودگذر و فانی هستند و به جای تمرکز همسران بر مواهب ناچیز دنیوی و افتادن در دام مقایسه های بی جا، باید به رزق خداوند چشم دوخت که برای انسان بسیار بهتر و پاینده تر است. عیب جویی، ناسپساسی، خشم و قهر، بدبینی و تهمت از جلمه کاستی های اخلاقی هستند که موجب عدم تأمین نیازهای معنوی یکدیگر و درنتیجه بی ثباتی خانواده می شوند. معارف قرآن کریم با توصیف همسران به عنوان لباس برای یکدیگر، ضمن فراهم کردن زمینه برای بخشش و ایجاد فضای صمیمی، از بروز بسیاری آسیب های اخلاقی دیگر در محیط خانه جلوگیری می کنند. همسران با بهره گیری از ارتباط معنوی مبتنی بر نیایش و دعا، می توانند در یاری دیکدیگر برای اشاعه دین الهی سهیم باشند و  با رغبت به فرزندآوری، از یک سو دین الهی را گشترش دهند و از سویی دیگر حیثیت اجتماعی خویش را بهبود بخشند. بحث و نتیجه گیری : یافته های نظری این پژوهش  با برخی یافته های مبتنی بر کارآزمایی بالینی بعد از مداخله معنوی همسویی دارند. پژوهش های اخیر در این زمینه مؤید اهمیت آموزش معنویت به زوجین و اثرات مثبت آن بر سلامت معنوی و ثبات زندگی زناشویی بوده اند. این تحقیقات حاکی از آن هستند که آموزش معنویت و توجه به نیازهای معنوی در زندگی زناشویی نه تنها بر سلامت روانی و روحی زوجین تأثیرگذار است، بلکه نقش مؤثری در تثبیت و تقویت بنیاد خانواده نیز ایفا می کند. این تحقیقات همچنین نشان می دهند که توجه به معنویت می تواند از عوامل اصلی در کاهش مشکلات روان شناختی مانند اضطراب و افسردگی در زوجین باشد. به طور خاص، مطالعات نشان داده اند مداخلات معنوی و تمرکز بر ارزش های مشترک مذهبی و معنوی، باعث افزایش همدلی، درک و حمایت متقابل بین همسران می شود که از عوامل مهم در پایداری رابطه زناشویی هستند. بخش مهمی از ثبات خانواده منوط به تلاش برای جلوگیری از بازگشت آسیب هایی است که در حوزه نیازهای معنوی همسران، سلامت معنوی خانواده را با اختلال روبه رو می سازد. با توجه به اینکه پیشگیری همواره مقدم بر درمان است، برنامه های پیشگیرانه و مراقبتی سلامت معنوی خانواده باید از سال ها قبل از تشکیل خانواده با جدیت پیگیری شوند؛ چنانچه آمادگی های لازم در جوانان برای تشکیل خانواده و سپس فرزندآوری تأمین شود، اما از مسئله مهم معنویت و توانمندی معنوی غفلت شود، منظومه سلامت انسان، ناقص و حرکت خانواده در مسیر هدایت الهی با اختلال روبه رو خواهد شد. تعارض منافع: نویسندگان اعلام می کنند که هیچ گونه تضاد منافعی مرتبط با تحقیق حاضر ندارند.
۶۶.

تأثیر استفاده از بازی های آموزشی دیجیتال بر سرعت پردازش اطلاعات و انتقال یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی آموزشی دیجیتال سرعت پردازش اطلاعات انتقال یادگیری بازی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۵
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر استفاده از بازی های آموزشی دیجیتال(چندکاربره و تک کاربره) بر سرعت پردازش اطلاعات و انتقال یادگیری درس ریاضی در دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی است. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. بدین منظور از آزمون سرعت پردازش(ZVT و آزمون محقق ساخته ریاضی جهت سنجش انتقال یادگیری بر روی هرسه گروه از دانش آموزان اجرا گردید. گروه های آزمایش هرکدام یکی از بازی آموزشیPenguin Jump و بازی آموزشی Tricks Workout Math را به مدت هشت جلسه ی یک ساعته را انجام دادند. تفاوت دو گروه آزمایش در ویژگی و نوع بازی های انتخابی است بطوریکه یکی ازگروه های آزمایش بازی آموزشیPenguin Jump که یک بازی چند کاربره(تعامل انسان با انسان) است که بصورت آنلاین مورد استفاده قرار می گیرد؛ برای گروه آزمایش دوم، بازی آموزشیTricks Workout Math که یک بازی تک کاربره(تعامل انسان با رایانه) است و بصورت آفلاین مورد استفاده قرار می گیرد ارائه شد. یافته ها: نسبت F تحلیل کواریانس برای انتقال یادگیری (05/0>P و03/19 F=) و برای سرعت پردازش اطلاعات (05/0>P و 28/8 F=) به دست آمد. این یافته ها نشان می دهند که در متغیرهای وابسته شامل سرعت پردازش اطلاعات، انتقال یادگیری بین گروه های گواه و آزمایش تفاوت معناداری دیده می شود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو بازی آموزشی دیجیتال (تک کاربره و چندکاربره) بر بهبود سرعت پردازش اطلاعات و انتقال یادگیری درس ریاضی در دانش آموزان دختر پایه چهارم دبستان اثرگذار بوده است.
۶۷.

رابطه بین ابعاد دلبستگی مادر و تنظیم هیجان کودک: نقش واسطه ای باورهای غیر منطقی و عملکرد تأملی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی تنظیم هیجان باورهای غیرمنطقی عملکرد تأملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۹
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد دلبستگی مادر و تنظیم هیجان کودک و نقش واسطه ای باور های غیرمنطقی و عملکرد تأملی مادر بود. روش: این پژوهش بر حسب روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی و همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش را کلیه مادران کودکان دبستانی شهر مشهد، در سال تحصیلی ۱۴۰۰ - ۱۳۹۹ تشکیل دادند. در نهایت ۳۰۸ مادر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در این پژوهش چک لیست تنظیم هیجانی (ERC)، پرسش نامه عملکرد تأملی والدینی (PRFQ)، پرسش نامه دلبستگی بزرگسال (RAAS) و پرسش نامه باور های منطقی و غیرمنطقی والدین (P-RIBS) مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل های آماری از نرم افزار SPSS. ۲۷ و AMOS. ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلبستگی اضطرابی و اجتنابی و باور های غیرمنطقی اثر مستقیم و منفی بر تنظیم هیجانی کودک دارند. دلبستگی اجتنابی در مقایسه با دلبستگی اضطرابی اثر مستقیم بیشتری بر تنظیم هیجانی کودک دارد. عملکرد تأملی نیز اثر مستقیم مثبت بر تنظیم هیجان کودک دارد. بررسی اثرات غیرمستقیم نیز نشان می دهد که اثر غیرمستقیم دلبستگی اضطرابی بر تنظیم هیجان کودک به واسطه باور های غیرمنطقی صورت گرفته و منفی است. اثر غیرمستقیم دلبستگی اجتنابی بر تنظیم هیجان کودک نیز به واسطه عملکرد تأملی مادر و به صورت منفی است. نتیجه گیری: دلبستگی اضطرابی و اجتنابی مادر با ایجاد بستری برای شکل گیری باور های شناختی ناکارآمد و ظرفیت تأملی پایین در او می تواند منجر به بد تنظیمی هیجانی در کودک شود؛ بنابراین نتایج پژوهش حاضر می تواند در آموزش والدین و روابط با فرزندان کاربرد داشته باشد.
۶۸.

اثربخشی آموزش یادگیری معکوس بر تفکر انتقادی و مشارکت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری معکوس تفکر انتقادی مشارکت تحصیلی درس علوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۷
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری معکوس بر تفکر انتقادی و مشارکت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم در درس علوم تجربی بود. یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز در نیمه ی اول سال تحصیلی 1403-1402 بودند. نمونه این تحقیق مشتمل بر 30 دانش آموز پسر از جامعه مذکور بود که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. هر گروه 15 نفر بود. ابزار اندازه گیری تحقیق حاضر آزمون مهارت های تفکر انتقادی ریتکس (2003) و پرسشنامه مشارکت تحصیلی ریو (2013) بود. دانش آموزان گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش پروتکل تدریس معکوس برگمن و سمز (2014) قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش یادگیری معکوس درس علوم تأثیر معناداری برافزایش مشارکت تحصیلی (47/947,F=05/0P<) و بهبود تفکر انتقادی (93/255,F=05/0P<) دانش آموزان دارد. آموزش یادگیری معکوس به عنوان یک روش نوین آموزشی، پتانسیل بالایی برای بهبود کیفیت آموزش وپرورش دارد و با فراهم کردن فرصت های بیشتر برای یادگیری فعال و تعاملی، به دانش آموزان کمک می کند تا مهارت های تفکر انتقادی و مشارکت تحصیلی خود را تقویت کنند.
۶۹.

Captured and Captioned: A Qualitative Study of Representing Long-Distance Relationships on Instagram(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Long-Distance Relationships Instagram Representing

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۲۳
Aim: This study qualitatively examines the representation of long-distance relationships on Instagram, analyzing how these relationships are portrayed through posts and captions.Method: Using a qualitative approach and Braun and Clarke’s thematic analysis method, a total of 740 Instagram posts related to long-distance relationships were initially identified. These posts were collected through a snowball sampling method using specific hashtags. Following a systematic screening process, promotional, non-personal, and irrelevant posts were excluded to focus on real-life experiences, resulting in a final dataset of 182 posts. Selection criteria required posts to contain images of individuals or handwritten messages in Persian, explicitly related to long-distance relationships. The selected images and captions were carefully analyzed and coded.Results: The thematic analysis identified four main themes: (1) Expression of Love and Affection, (2) Planning for the Future, (3) Capturing Special Moments in Long-Distance Relationships, and (4) Waiting and Longing. Findings indicate that Instagram serves as an effective tool for maintaining and strengthening long-distance relationships. Users actively utilize this platform to express emotions, cope with longing, and plan future reunions.Conclusion: This study emphasizes the role of social media, particularly Instagram, in shaping and understanding long-distance relationships. The research specifically identifies relationship patterns within a Persian-language digital context and can be compared with studies conducted in other languages to provide a broader understanding of digital media’s influence. The findings offer valuable insights for psychologists, family counselors, and social science researchers, providing strategies to enhance emotional communication in long-distance relationships.
۷۰.

From Rest to Cognitive Engagement: EEG Markers of Tetris Performance

کلیدواژه‌ها: EEG Tetris Cognitive Control theta oscillations Neuroplasticity brain networks

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۶
Background: Video games like Tetris engage distinct cognitive processes, yet the neural mechanisms underlying gameplay remain incompletely understood. This study investigates how Tetris modulates brain activity patterns compared to resting state, focusing on oscillatory dynamics and their behavioral relevance. Methods: We recorded 32-channel EEG in 32 participants during rest and Tetris gameplay. Spectral analysis identified power differences in key frequency bands (theta: 4-6Hz; alpha2: 10-11.5Hz; beta3: 28-29Hz). Cluster-based permutation tests (p<0.03, FDR-corrected) localized significant changes, while Spearman correlations and regression analyses examined performance relationships. Results: Three main findings emerged: (1) Gameplay increased frontal theta (cognitive control) and occipital beta3 (visual processing) while decreasing parietal alpha2 (attention reallocation); (2) Regional band power correlations showed a shift in co-modulation patterns from stronger frontoparietal theta covariance (rest) to enhanced parieto-occipital synchrony (gameplay), reflecting task-specific regional engagement; (3) Frontal theta modulation predicted performance (R²=0.322, p=0.004), with stronger theta increases correlating with better scores (r=+0.57, p<0.01). Conclusion: Tetris induces rapid changes, with frontal theta emerging as a key marker of cognitive adaptability. These findings demonstrate the utility of Tetris for studying neuroplasticity and suggest its potential as a paradigm for cognitive training interventions. Future research should explore longitudinal changes in these neural patterns with extended practice.
۷۱.

Psychological Profile Comparison of Teachers: Job Burnout, Resilience, and Altruism in Regular vs. Special Education Settings

کلیدواژه‌ها: Job Burnout psychological resilience Altruism MANOVA teachers

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۰
This comparative study aimed to examine the differences in job burnout, psychological resilience, and altruism between teachers in regular and special education schools in Kerman Province, as well as to explore the relationships among these variables. The research employed a causal-comparative design and included a sample of 80 teachers—40 from special education schools and 40 from regular schools. Data were collected using three standardized instruments: the Maslach Burnout Inventory (MBI), which assesses emotional exhaustion, depersonalization, and reduced personal accomplishment; the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC), a 25-item measure of psychological resilience; and the Rashin Altruism Scale, a 5-item instrument assessing an individual’s tendency to help others. Multivariate analysis of variance (MANOVA) was conducted to evaluate group differences across the three variables, and Pearson correlation was used to assess relationships among them. MANOVA results revealed significant multivariate differences between the two groups (p < 0.05). Univariate analyses indicated that special education teachers reported higher levels of burnout and lower psychological resilience compared to regular school teachers. No significant difference was observed in altruism. Additionally, correlation analysis showed significant associations among burnout, resilience, and altruism across the total sample. These findings highlight the psychological challenges faced by special education teachers and underscore the need for targeted interventions to enhance resilience and reduce burnout in this population.
۷۲.

نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه جو اجتماعی مدرسه و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم شناختی هیجان بهزیستی تحصیلی جو اجتماعی مدرسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۶۰
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه جو اجتماعی مدرسه و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه دبیرستان های شهر بیرجند در سال تحصیلی 1402-1401 بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 350 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ) تومینین-سوینی و همکاران (2012)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه جو مدرسه دلاویر (DSCS) بیر و همکاران (2011) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر معناداری اثر مستقیم جو اجتماعی مدرسه بر هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی تحصیلی بود (01/0>P). همچنین اثر مستقیم هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و بر بهزیستی تحصیلی معنادار بود (01/0>P). همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم جو اجتماعی مدرسه بر بهزیستی تحصیلی با میانجی گری هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان بود (01/0>P). این نتایج نشان می دهد که تنظیم شناختی هیجان با توجه به نقش جو اجتماعی مدرسه می تواند تبیین کننده بهزیستی تحصیلی دانش آموزان باشد.
۷۳.

بررسی رابطه ی بین درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده با کیفیت خواب در پرستاران بیمارستان امام علی شهر زاهدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: درگیری عاطفی انتقاد در خانواده کیفیت خواب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۲
پرستاران منابع حیاتی برای خدمات پزشکی باکیفیت هستند و شناسایی مشکلات آنان و یافتن راه هایی برای تضمین اشتغال مستمر آن ها ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده با کیفیت خواب در پرستاران بیمارستان امام علی شهر زاهدان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران بیمارستان امام علی زاهدان (به استثنای بخش های فوریتی) در سال 1402 می باشد که تعداد 100 نفر از این جامعه آماری به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده شیلدس و همکاران (1994) و پرسشنامه کیفیت خواب پیترز بورگ (1980) می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد بین مقیاس های درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده با کیفیت خواب رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0>p)، زیرمقیاس های انتقاد در خانواده و درگیری عاطفی توانستند به ترتیب به میزان 5/39 و 3/4 درصد واریانس را برای کیفیت خواب پرستاران تبیین کنند (01/0>p). بنابراین با توجه به شرایط محل کار پرستاران و استرس های ناشی از مراقبت از بیماران، مدیریت روابط بهینه در خانواده و مدیریت خواب نقش بسزایی را ایفا می کند.
۷۴.

بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد- فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته روابط والد- فرزندی همدلی تنظیم هیجان دختران نوجوان بدسرپرست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۶۸
زمینه: نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های رشدی در روند تحول انسان است. نوجوانان بدسرپرست از حمایت های روانی و عاطفی والد یا والدین خود محروم هستند. نداشتن تنظیم هیجانی و ناتوانی در همدلی از مهم ترین مشکلات و چالش های روانشناختی است که نوجوانان بدسرپرست با آن مواجه هستند. تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی برنامه درمانی مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد-فرزندی بر میزان همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بدسرپرست نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوانان بدسرپرست انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران نوجوان بدسرپرست بود که در بازه زمانی فروردین ماه تا بهمن ماه سال 1402 در مراکز حمایتی دخترانه وابسته به اداره بهزیستی شهرستان سنندج حضور داشتند. نمونه آماری پژوهش نیز شامل 30 نوجوان دختر بدسرپرست بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه همدلی (دیویس، 1983) بود. برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته روابط والد فرزندی نیز در قالب ۸ جلسه 60 دقیقه ای و به صورت هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش برگزار شد. هم چنین جهت تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در گروه آزمایش در نمره کل همدلی و مؤلفه های آن (دغدغه همدلانه، دیدگاه گرایی و آشفتگی شخصی) اثربخشی معناداری نسبت به گروه گواه دارد (05/0 P<). هم چنین این برنامه آموزشی بر راهبرد ارزیابی مجدد شناختی اثربخش بود (05/0 P<) ولی اثربخشی این بسته آموزشی بر راهبرد بازداری هیجانی تأیید نشد (05/0 <P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود، مراکز نگهداری نوجوانان بدسرپرست از برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان دختر بدسرپرست در روابط والدین و فرزند برای بهبود همدلی و تنظیم هیجانی در این افراد استفاده کنند.
۷۵.

مقایسه شخصیت عاطفی عصبی، نظریه ذهن و عملکرد خانواده در مادران کودکان مبتلا به اوتیسم، نقص توجه-بیش فعالی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عصبی عاطفی شخصیت نظریه ذهن عملکرد خانواده اوتیسم کمبود توجه اختلال بیش فعال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۷۳
زمینه: مطالعات پیشین نشان داد که مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعالی از نظر ویژگی های شخصیتی، نظریه ذهن و عملکرد خانواده با مادران کودکان عادی تفاوت دارند، اما پژوهشی که به طور همزمان متغیرهای عملکرد خانواده، نظریه ذهن و شخصیت عاطفی عصبی را در این مادران مقایسه کرده باشد، یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه عملکرد خانواده، شخصیت عاطفی عصبی و نظریه ذهن در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعال و کودکان عادی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعالی و کودکان عادی در شهر تبریز بود که از میان آن ها تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. هم چنین از بین مادران دارای کودکان عادی مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی مدارس عادی شهر تبریز در سال تحصیلی 1401- 1400، پس از همتاسازی سن، نمونه ای به تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های شخصیت عاطفی عصبی (پانکسپ، 1998)، نظریه ذهن (آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم، بارون- کوهن، 2001) و عملکرد خانواده مک مستر (اپستاین و همکاران، 1950) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیری و نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که وجود تفاوت میان مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعالی و عادی از نظر مؤلفه های ترس، مراقبت و معنویت بود. هم چنین میان مادران از نظر متغیر نظریه ذهن و عملکرد کلی خانواده تفاوت وجود دارد. (05/0 P<). هم چنین در دیگر مؤلفه های شخصیت عاطفی عصبی (جستجو، خشم، بازی، غم، اجتماعی) و عملکرد خانواده (حل مشکل، نقش ها، همراهی عاطفی، ارتباط، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار) تفاوتی میان مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعالی و کودکان عادی مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، برای مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، ADHD و عادی کارگاه های آموزشی جهت بهبود عملکرد خانواده و مؤلفه های آن و افزایش نظریه ذهن توسط روان شناسان برگزار شود.
۷۶.

اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر شفقت ناگویی خلقی سلامت معنوی خشونت خانگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۶۸
زمینه: با توجه به افزایش تعداد قربانیان خشونت خانگی و مشکلات عمده آن ها در زمینه سلامت معنوی و ناگویی خلقی، به نظر می رسد به کارگیری مداخله روانی مانند درمان مبتنی بر شفقت باهدف کاهش خشونت خانگی ضروری است. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی و کلینیک های مشاور خانواده شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 بود. حجم نمونه 34 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر شفقت در طی 8 جلسه (90 دقیقه ای) قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خشونت نسبت به زنان (حاج یحیی، 2001)، ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) و سلامت معنوی (پولوتزین و الیسون، 1982) بود. اطلاعات به دست آمده بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS-27 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش ناگویی خلقی و افزایش سلامت معنوی در گروه آزمایش شده است. بنابراین درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی تأثیر دارد (05/0 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه برای بهبود معنویت و کاهش ناگویی خلقی در زنان قربانی خشونت خانگی، استفاده از درمان مبتنی بر شفقت مطلوب است و به روانشناسان و متخصصان حیطه خانواده پیشنهاد می گردد از چنین یافته هایی به منظور ارتقای سطح کیفی خانواده ها استفاده شود.
۷۷.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی - رفتاری درمان هیجان مدار انعطاف پذیری کنشی پریشانی روانشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۷۷
مقدمه: خیانت زناشویی به آسیب های متعددی در افراد منجر و موجب کاهش انعطاف پذیری کنشی و افزایش پریشانی روانشناختی می شود؛ لذا مداخلات درمانی جهت افزایش انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر باید مورد توجه قرار بگیرد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان 20 تا 40 ساله آسیب دیده از خیانت همسر بود. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی است. تعداد 45 زن آسیب دیده از خیانت همسر در 4 ماهه اول سال 1402 مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی انتظامی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در سه گروه 15 نفره درمان هیجان مدار، شناختی- رفتاری و گروه کنترل، پرسشنامه های انعطاف پذیری کنشی کانور و دیویدسون (2003) و پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران (2003) را پیش، پس از مداخله و پس از 2 ماه پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با نرم افزار spss22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار در ارتقاء انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی اثربخش بودند (01/0 > P). در پریشانی روانشناختی درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری داشت (05/0 > P)، اما در انعطاف پذیری کنشی بین دو مداخله درمانی تفاوت وجود نداشت (05/0 < P). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از اثربخشی درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. همچنین درمان شناختی- رفتاری نسبت به درمان هیجان مدار، اثربخشی بیشتری در کاهش پریشانی روانشناختی داشت.
۷۸.

روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی

کلیدواژه‌ها: دلبستگی به والدین همدلی شناختی عاطفی اختلال شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۱۰۱
مقدمه: اختلال شخصیت یک الگوی پایدار از تجربه رفتار شخصی است که آشکارا با انتظارات اجتماعی و فرهنگی مغایرت دارد و در طول زمان باعث درماندگی فرد می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گری نظریه ذهن شناختی-عاطفی صورت گرفته است. روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات کاربردی با ماهیت توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی (سال 1403-1402) دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان از بین آن ها 303 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس همدلی بهر (EQ)، آزمون تشخیص لغزش (FPT) و فرم بزرگسالان آزمون چشم ها (ET-R) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS-3 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که دلبستگی به والدین بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر مستقیم ندارد؛ ولی بر نظریه ی ذهن شناختی و عاطفی این افراد تاثیر مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که دلبستگی به والدین با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: دلبستگی زیاد به والدین می تواند موجب فقدان رشد توانایی ذهنی سازی و همدلی در روابط بین فردی در بیماران اختلال شخصیت مرزی همراه باشد.
۷۹.

مدل سازی نقش سلول های اختصاصی مهاری در پردازش محرک های بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نورون مهاری تحریک بینایی مدل انتگرال و آتش نشتی تعمیم یافته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۰
مقدمه: گابا یک انتقال دهنده عصبی مهاری کلیدی در دستگاه عصبی مرکزی است که نقش مهمی در کاهش فعالیت نورونی، تنظیم ارتباطات عصبی، کاهش استرس و بهبود کیفیت خواب ایفا می کند. دو نوع اصلی از نورون های میانجی مهاری، پاروالبومین (PV⁺) و سوماتواستاتین (SST⁺)، در تنظیم پاسخ مغز به محرک های حسی، به ویژه بینایی، نقش دارند. با این که اثرات کلی این نورون ها مشخص است، اما عملکرد دقیق و ارتباط آنها با سلول های پیرامیدال هنوز به درستی روشن نشده است. تحلیل کمی این ارتباطات برای رمزگشایی از مدارهای عصبی پیچیده و نیز پیشرفت در درمان بیماری های عصبی و طراحی سامانه های هوشمند اهمیت بالایی دارد. روش کار: در این مطالعه از داده های مؤسسه Allenاستفاده شد. با بهره گیری از تکنیک پچ کلمپ، ویژگی های شلیک نورون های PV⁺ و SST⁺ در موش های ۴۵ تا ۷۰ روزه بررسی شد. حیوانات تحت بیهوشی قرار گرفتند، پرفیوژ شدند و برش های مغزی تهیه گردید. سپس از مدل های انتگرال و آتش نشتی تعمیم یافته (GLIF) برای شبیه سازی رفتار نورونی استفاده شد و این مدل ها با داده های الکتروفیزیولوژیکی بهینه سازی شدند. یافته ها: تحلیل واریانس نشان داد که مدل GLIF₁ قادر به بازتولید ۶۵ درصد از واریانس بود و عملکرد نورون های مهاری (۸۲ درصد) بهتر از تحریکی (۶۹ درصد) بود. مدل GLIF₂ با قانون بازنشانی کاهش عملکرد نشان داد. در مدل GLIF₃ با افزودن جریان های پساشلیک، واریانس نورون های مهاری به ۸۴ درصد رسید. GLIF₄ با بهینه سازی بیشتر، عملکرد هر دو نوع نورون را بهبود داد. نتیجه گیری: مدل های GLIF می توانند رفتار نورون های زیستی را با پارامترهای اندک و دقت بالا شبیه سازی کنند. مدل های پیچیده تر کارآمدترند، اما احتمال بیش برازش را افزایش می دهند. انتخاب ویژگی های کلیدی برای مدل سازی موفق ضروری است.
۸۰.

مقایسه اثر بخشی درمان شناختی بک و درمان روانپویشی کوتاه مدت بر اجتناب شناختی، برانگیختگی و تجارب تجزیه ای در افراد مبتلا به استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی بک درمان روان پویشی کوتاه مدت اجتناب شناختی-برانگیختگی تجارب تجزیه ای اختلال استرس پس از سانحه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۶۰
هدف: در این پژوهش، به مقایسه اثربخشی دو روش درمانی، یعنی درمان شناختی بک و درمان روان پویشی کوتاه مدت، بر اجتناب تجربی، برانگیختگی و تجارب تجزیه ای در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه پرداخته شده است. روش شناسی: این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل، انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود که در بازه زمانی آبان تا دی ۱۴۰۱ به مراکز روانپزشکی و روانشناسی تهران مراجعه کرده بودند. ۴۵ بیمار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به سه گروه تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های اجتناب تجربی، برانگیختگی و تجارب تجزیه ای بود. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیفی و نتایج با استفاده از نرم افزار آماری اس پی اس اس 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی بر کاهش اجتناب تجربی و تجارب تجزیه ای تأثیر مثبتی دارند، اما درمان شناختی بک در مقایسه با درمان روان پویشی کوتاه مدت، تأثیر بیشتری در کاهش اجتناب تجربی داشت. همچنین، هر دو روش به بهبود برانگیختگی افراد منجر شد. نتیجه گیری: این پژوهش تأیید می کند که استفاده از این دو روش درمانی می تواند به بهبود علائم اختلال استرس پس از سانحه کمک کند، با این حال هر دو روش درمانی، به ویژه درمان شناختی بک، در بهبود اجتناب شناختی و برانگیختگی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه اثربخش هستند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان