مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مالتیپل اسکلروزیس
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به واسطه مزمن بودن، عود مکرر و ایجاد ناتوانی در فعالیت فیزیکی بیمار، می تواند به درجات متفاوت بر ابعاد روانی- اجتماعی فرد تاثیر گذارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی نگرش بیماران مبتلا در مورد میزان تاثیر بیماری MS بر روی فعالیت اجتماعی و جنسی آنها تدوین شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 100 بیمار مبتلا به MS از بیماران بستری در مرکز پزشکی الزهرای (س) اصفهان در سال 86-85 مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه افسردگی Beck و دو پرسش نامه محقق ساخته، برای ارزیابی نگرش بیماران جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS16 با آزمون های t وANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین نمره نگرش بیماران مبتلا به MS در مورد میزان تاثیر بیماری بر فعالیت اجتماعی آنها برابر با (23.64) و بر فعالیت جنسی آنها برابر با (14.23) به دست آمد که با توجه به میانگین نمره آزمون (24 برای سوالات فعالیت اجتماعی و 12 برای سوالات فعالیت جنسی)، پاسخ اکثر بیماران مبتلا به MS در مورد میزان تاثیر بیماری بر فعالیت اجتماعی آنها متوسط و بر فعالیت جنسی آنها متوسط تا زیاد بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش موید اثر هیجان اضطراب بر عملکرد فرد، به ویژه عملکرد تحصیلی دانش آموزان، بود؛ پس شناسایی عوامل فردی، اجتماعی و زیستی اضطراب می تواند به اتخاذ تدابیری برای کاهش سطح آن منجر شود.
اثربخشی درمان چند وجهی لازاروس بر وضعیت ناتوانی گسترده در بیماران مبتلا بهمالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان چند وجهی لازاروس بر وضعیت ناتوانی گسترده ی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی می باشد که در سال 1388 در شهر قزوین انجام شد. تعدادی از بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به صورت در دسترس انتخاب شدند. پس از ارزیابی های اولیه، 40 نفر از این بیماران به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه (20 نفر گروه آزمون و 20 نفر گروه شاهد) قرار گرفتند. 12 جلسه ی 90 دقیقه ای درمان چند وجهی لازاروس در طی 3 ماه در گروه آزمون به صورت گروهی انجام گرفت. از 20 نفر آزمودنی گروه آزمون، 16 نفر درمان را تکمیل کردند. وضعیت ناتوانی گسترده ی بیماران (EDSS) قبل و بعد از درمان توسط یک متخصص بیماری های مغز و اعصاب ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون یومن ویتنی تحلیل شد.
یافته ها: مقایسه ی تفاوت وضعیت ناتوانی بیماران دو گروه نشان داد که درمان چند وجهی، اثر معنی داری بر کاهش نمره ی EDSS (035/0=P) و سیستم های کنش وری روده ای-مثانه ای (0005/0P<) و سربرال (014/0=P) داشته است. درمان مذکور، اثر معنی داری بر سیستم های پیرامیدال و بینایی نداشت.
نتیجه گیری: شیوه ی درمان چند وجهی در کاهش میزان ناتوانی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس موثر است.
تاثیر توانبخشی توجه در کاهش نقایص توجه انتخابی و توجه مستمر مبتلایان مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تاب آوری زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر معنویت درمانی گروهی در افزایش تاب آوری بیماران ام اس استان اصفهان بود.
روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح تحقیق، دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه مورد پژوهش 4850 زن مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس استان اصفهان می باشند که مبتلا به نوععودکننده- بهبودپذیر و در محدوده سنی 20-40 سال و فاقد هرگونه بیماری روان شناختیبوده اند. از این جمعیت 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) با استفاده از شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. افراد گروه آزمایش 10 جلسه در مداخلات گروه درمانی معنویت شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss و روش آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج به دست آمده از آماره آزمون F مربوط به بررسی تفاوت میانگین نمرات تاب آوری که برابر 04/8 و سطح معناداری 0001/0p≤نشان می دهد، تفاوت بین میانگین نمره تاب آوری در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش و گواه با کنترل متغیر پیش آزمون،معنی دارمی باشد و می توان گفت که معنویت درمانی به شیوه ی گروهی میزان تاب آوری مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس را در مقایسه با گروه گواه افزایش می دهد.
نتیجه گیری:باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، معنویت درمانی گروهی در افزایش تاب آوری زنان مبتلا به ام.اس به طور چشمگیری موثراست. لذا پیشنهاد می شود این شیوه درمانی در انجمن های ام اس سراسر کشور به عنوان درمان مکمل غیر دارویی برای افزایش تاب آوریو به تبع آن کنار آمدن بیشتر با بیماری اجرا شود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس خودکارامدی مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis Self-Efficacy Scale- MSSS) در نمونه بیماران ایرانی بود.
مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی (همبستگی) بود و جامعه آماری آن را بیماران مبتلا به ام اسدر دو استان خراسان شمالی و همدان تشکیل می داد. تعداد 120 نفر از این بیماران که در فاصله دو ماه به انجمن های ام اس خراسان شمالی و همدان مراجعه کرده بودند به عنوان گروه نمونه مورد بررسی قرار گرفته و مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS یا Multiple Sclerosis Self Scale) و مقیاس 21 سؤالی افسردگی، اضطراب و استرس (Depression, Anxiety, Stress -DASS-21) را تکمیل کردند. تحلیل داده هابا تحلیل عاملی اکتشافی، محاسبه آلفای کرونباخ، ضریب تصنیف گاتمن و همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار SPSS 17 صورت گرفت.
یافته ها: تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش پروماکس (Promax) ضمن تبیین 11/71 درصد واریانس، 3 عامل از چهار عامل نسخه اصلی را مورد حمایت قرار داد. وجود همبستگی منفی میان ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس با زیر مقیاس های افسردگی و اضطراب در مقیاس DASS نیزنشان دهنده روایی واگرای مقیاس بود. سرانجام نتایج Cronbach’s Alpha با دامنه 78/0 تا 90/0 برای ابعاد خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس و ضریب 86/0 برای کل مقیاس نشان از اعتبار مناسب مقیاس داشت.
نتیجه گیری: مقیاس خود کارامدی مالتیپل اسکلروزیس (MSSS) در نمونه بیماران ایرانی اعتبار و روایی مناسبی داشت.
بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس افسرده و غیرافسرده در مقایسه با افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تاکنون پژوهش های متعددی به بررسی وضعیت حافظه در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ام.اس.) پرداخته اند. با این حال حافظه سرگذشتی کمتر از سایر جنبه های حافظه مورد توجه قرار گرفته است. از این رو با توجه به تاثیر پذیری حافظه سرگذشتی از افسردگی و نیز با توجه به شیوع بالای افسردگی در بیماران مبتلا به ام.اس، هدف از پژوهش حاضر بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران مبتلا به ام.اس. افسرده و غیر افسرده و مقایسه آن ها با افراد سالم می باشد.
مواد و روش ها: به این منظور 52 بیمار مبتلا به ام. اس. (26 بیمار افسرده و 26 بیمار غیر افسرده ) و 26 فرد سالم که از نظر سن با بیماران همتا بودند به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) و آزمون حافظه سرگذشتی (AMT) ارزیابی شدند. اطلاعات به دست آمده با کنترل متغیر میزان تحصیلات از طریق آماره کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج، بیانگر تفاوت معنادار بین سه گروه مورد مطالعه در عملکرد حافظه سرگذشتی بود. به گونه ای که بیماران مبتلا به ام.اس. افسرده کمترین بازیابی خاطرات خاص، بیشترین بازیابی خاطرات عام و بیشترین تأخیر زمانی برای بازیابی خاطرات را داشتند و گروه سالم بیشترین بازیابی خاطرات خاص، کمترین بازیابی خاطرات عام و کمترین تأخیر زمانی را داشتند.
نتیجه گیری: با اینکه عملکرد حافظه سرگذشتی بیماران مبتلا به ام. اس. افسرده نسبت به دو گروه دیگر آسیب شدیدتری را نشان می دهد، اما تفاوت بین عملکرد حافظه سرگذشتی بیماران غیر افسرده با افراد سالم نیز معنادار است که می تواند بیانگر اثر متغیر/متغیرهایی به جز افسردگی باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های افسردگی بیماران زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر کاهش نشانه های افسردگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا MS) بود. مواد و روش ها:طرح پژوهش شبه آزمایشی بود که به شیوه پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام گرفت. از بین بیماران زن مبتلا به MS دارای نشانه های افسردگی مراجعه کننده به انجمن MS در سال 1394، نمونه ای 45 نفره انتخاب شد و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره CBT، ACT و گروه شاهد قرار گرفتند. جلسات درمانی طی 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 45 دقیقه برگزار گردید. داده ها به وسیله پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:هر دو روش CBT، ACT در کاهش علایم افسردگی بیماران مبتلا به MS مؤثر بود (001/0 > P). روش CBT نسبت به ACT اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری:دو روش CBT، ACT از راه های مؤثر در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به MS محسوب می شوند. این نتیجه با توجه به اثربخشی بیشتر CBT، پیشنهاد می کند که CBT به عنوان درمان ترجیحی برای کاهش نشانه های افسردگی در بیماران مبتلا به MS در نظر گرفته شود.
اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت گروهی بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
13 - 22
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس بیماری مزمن و خودایمنی است که با نشانگان فراوان و عوارض جسمی و روانی متعدد، میزان رضایت مبتلایان را نسبت به زندگیشان کاهش می دهد. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان راه حل مدار گروهی کوتاه مدت بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به ام. اس شهر تهران بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل با دوره ی پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش کلیه بیماران زن مبتلا به ام .اس بودند که در سال 1394 به انجمن ام. اس شهر تهران مراجعه کردند. ابتدا به صورت در دسترس 64 نفر از بیماران زن پرسشنامه های خودکارآمدی و کیفیت زندگی مربوط به بیماری ام .اس را تکمیل کردند. از میان کسانی که نمره خودکارآمدی کمتری را کسب کرده بودند، 22 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (11نفر گروه آزمایش و 11 نفر گروه کنترل) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که گروه درمانی راه حل مدار کوتاه مدت بر افزایش خودکارآمدی و کیفیت زندگی بیماران اثرگذار است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها در پیگیری دو ماهه نیز، تنها نشان از کارآمدی این درمان در متغیر خودکارآمدی داشت. نتیجه گیری: از درمان راه حل مدار کوتاه مدت به علت تأکید بر نقش خودگویی ها و انتقال تجارب موفقیت آمیز گذشته به زمان حال، می توان برای افزایش خودکارآمدی و بهبودی کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیماری ام.اس استفاده کرد.
اثربخشی آموزش معنویت درمانی گروهی بر سازگاری اجتماعی و پذیرش اجتماعی در بیماران زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم آبان ۱۳۹۷ شماره ۸ (پیاپی ۲۹)
203-214
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه تاثیر آموزش معنویت درمانی گروهی (14 گام معنویت درمانی دکتر تقی زاده) بر بهبود سازگاری اجتماعی وپذیرش اجتماعی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام اس اصفهان بود و از میان آنها 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه های سازگاری اجتماعی بل و مقیاس پذیرش اجتماعی کراون و مارلو را تکمیل کردند و سپس معنویت درمانی گروهی به گروه آزمایشی در 10 جلسه دو ساعته آموزش داده شد. بعد از آموزش، هر دو گروه مجدداً به پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل و مقیاس پذیرش اجتماعی کراون و مارلو پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس (آنکوا) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش معنویت درمانی گروهی در بهبود سازگاری اجتماعی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (05/0≥ p ) و پذیرش اجتماعی آنان (05/0≥ p ) تاثیر معنی داری داشته است. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که معنویت درمانی گروهی در بهبود سازگاری اجتماعی و پذیرش اجتماعی زنان مبتلا به ام اس تاثیر چشم گیری دارد و می تواند در برنامه ریزی مداخلات درمانی مانند افزایش سلامت روان و تقویت اعتماد به نفس، جرات ورزی و بهبود روابط فردی ، موضوع مردان مبتلا به ام اس در پژوهش های آتی به کار گرفته شود.
تأثیر تحریک موزون شنیداری حین تمرین راه رفتن بر شاخص های کینماتیکی گام -برداری بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۳
149 - 164
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک موزون شنیداری حین تمرین راه رفتن بر برخی شاخص های کینماتیکی گام برداری بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. 18 بیمار مبتلا (چهار مرد و 14 زن) با درجه ناتوانی سه تا شش به شیوه نمونه گیری دردسترس و هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. تمرینات به مدت سه هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه انجام شدند. این تمرینات برای گروه تجربی، راه رفتن با محرک موزون شنیداری و برای گروه کنترل، راه رفتن بدون هرگونه محرک بود. قبل و بعد از تمرینات، طول قدم، زمان قدم، مدت زمان استقرار و مدت زمان نوسان توسط دستگاه تجزیه وتحلیل حرکتی اندازه گیری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل آنالیز کوواریانس و روش ناپارامتری بوت استرپ در مدل آنالیز کوواریانس انجام شد. یافته ها نشان داد که تحریک موزون شنیداری بر بهبود طول قدم و مدت زمان استقرار اثر معنا داری دارد (0.05> P).تمرین راه رفتن با محرک موزون شنیداری به 27 درصد بهبودی در زمان قدم و 10 درصد در مدت زمان نوسان منجر شد؛ اما بین دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری در بهبود زمان قدم و مدت زمان نوسان یافت نشد (0.05<P)؛ بنابراین، تحریک موزون شنیداری حین تمرین راه رفتن را می توان به عنوان یک روش درمان تکمیلی با هدف بهبود عملکرد گام برداری بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس پیشنهاد کرد.
تأثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده به شیوه گروهی بر عملکرد جنسی و ابراز گری هیجانی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
131 - 150
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده به شیوه گروهی بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین بیماران زن مبتلا به ام اس مراجعه کننده به کلینیک جامع ام اس شهر کرمانشاه در سال 1396، 28 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. از پرسشنامه های ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) و عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران (2000) در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مداخله روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده برای گروه آزمایش به صورت گروهی، هفته ای 2 بار در 20 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره به کمک نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل بر روی نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین 2 گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای عملکرد جنسی (05/0P
تأثیر تحریک موزون دیداری بر پارامترهای کینماتیکی راه رفتن بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
35 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی تأثیر تحریک موزون دیداری بر پارامترهای کینماتیکی راه رفتن بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس بود. تعداد 18 بیمار مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس (پنج مرد و 13 زن) با امتیاز گسترش یافته وضعیت ناتوانی سه تا شش به شیوه نمونه گیری دردسترس و هدفمند انتخاب شدند. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. برای گروه تجربی، تمرینات شامل راه رفتن با تحریک موزون دیداری و برای گروه کنترل، شامل راه رفتن بدون تحریک بود. تمرینات به مدت سه هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه انجام شدند. قبل و بعد از تمرینات، طول گام، زمان گام، زمان دواتکایی، آهنگ و سرعت راه رفتن توسط دستگاه تجزیه وتحلیل حرکتی اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از مدل آنالیز کوواریانس و روش ناپارامتری بوت استرپ در مدل آنالیز کوواریانس انجام شد. یافته ها نشان داد که تمرین راه رفتن با تحریک موزون دیداری به 36 درصد بهبودی در طول گام، 22 درصد در زمان گام، 41 درصد در زمان دواتکایی، 29 درصد در آهنگ و 80 درصد در سرعت راه رفتن بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس منجر شد؛ اما بین گروه تجربی و گروه کنترل تفاوت معناداری در بهبود طول گام، زمان گام، زمان دواتکایی، آهنگ و سرعت راه رفتن مشاهده نشد ( P > 0.05 )؛ بنابراین، تمرین راه رفتن با تحریک موزون دیداری را می توان به عنوان یک روش درمان مکمل برای بهبود عملکرد راه رفتن بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس پیشنهاد کرد.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه فعال در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
125 - 146
حوزه های تخصصی:
بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS) بیماری سنین جوانی است. از میان مشکلاتی که افراد مبتلا، با آن روبه رو هستند می توان به مشکلات شناختی اشاره کرد. اغلب اختلالات شناختی در بیماران MS مربوط به حافظه فعال و حفظ توجه می باشد. درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MiCBT) یکی از رویکردهای روان درمانگرانه غیر دارویی است. وجود درمانی غیر دارویی در کنار دارودرمانی، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر مداخله به روش MiCBT بر عملکرد حافظه فعال از طریق تعدادی از خرده آزمون های پکیج PCAP و آزمون هوش وکسلر بزرگسالان بر بیماران بزرگسال مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و افراد سالم انجام شده است. پژوهش حاضر جز پژوهش های نیمه تجربی است. جامعه در پژوهش حاضر شامل بیماران مراجعه کننده به انجمن ام اس کرمان با ضریب ناتوانی 3 تا 6 و افراد سالم از همراهان این بیماران بودند. 28 نفر بیمار و 28 نفر سالم با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، سپس به طور تصادفی به دو گروه مداخله MiCBT (14 نفر) و دو گروه کنترل (14 نفر) تقسیم شدند. داده های پیش و پس از مداخله به کمک روش های آماری توصیفی و استنباطی در محیط نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند. نتایج تحلیل اندازه گیری مکرر، نشان دهنده تاثیر مثبت مداخله MiCBT بر بهبود حافظه فعال بیماران MS و افراد سالم بوده است (P≤0.05). به عبارت دیگر نتایج تحلیل اندازه گیری مکرر، افزایش معناداری در حافظه فعال بیماران ام اس و افراد سالم در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل نشان داد. بنابراین مداخله شناختی رفتاری تلفیق شده با ذهن آگاهی MiCBT به عنوان یک درمان مناسب در بهبود حافظه فعال پیشنهاد می شود
مقایسه قدرت، دامنه حرکتی و تعادل در گروه های فعال و غیرفعال مبتلا به بیماری اسکلروز متعدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
263 - 276
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروز متعدد با اثرگذاری بر عملکرد حرکتی، زندگی عادی بیماران درگیر را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قدرت، دامنه حرکتی و تعادل بیماران اسکلروز متعدد در گروه های فعال و غیرفعال بود. در این مطالعه مقطعی و پس رویدادی، 72 بیمار مازندرانی مبتلا به ام اس و 38 فرد سالم به عنوان گروه کنترل، به صورت داوطلبانه شرکت کردند و به چهار گروه کنترل فعال (18 نفر)، کنترل غیرفعال (20 نفر)، ام اس فعال (27 نفر) و ام اس غیرفعال (45 نفر) تقسیم شدند. قدرت بیشینه عضلات چهارسررانی، بازکننده های تنه، دامنه حرکتی عضلات چهارسررانی، همسترینگ، دوقلو و سولئوس در هر دو پا و تعادل از طریق سیستم فوت اسکن تست های پویا و ایستا اندازه گیری شدند. تمامی یافته ها از طریق آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بررسی شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری در قدرت بیشینه (008/0P=)، قدرت بازکننده های تنه (001/0P=)، تعادل ایستا (006/0P=) و تغییرات مرکز فشار (COP) در حالت چشم باز (001/0P=) و بسته (001/0P=) بین گروه های فعال و غیرفعال وجود دارد. برخلاف تصور افراد درگیر در بیماری ام اس مبنی بر اینکه فعالیت بدنی تأثیری در علائم عملکردی یا فیزیولوژیکی شان ندارد، نتایج نشان داد با توجه به وجود تفاوت بین افراد فعال و غیرفعال، به نظر می رسد انجام فعالیت ورزشی در این افراد به حداقل رساندن علائم ناشی از بیماری به خصوص در تعادل و قدرت منجر می شود.
تاثیر مقابله درمانگری بر زیست نشانگرهای ایمنی شناختی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
169 - 183
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کاربرد روش های مقابله با استرس در بیماران مولتیپل اسکلروزیس می تواند منجر به تغییرات قابل ملاحظه ای در سطح زیست نشانگرهای ایمنی شناختی گردد. ازاین رو هدف پژوهش، بررسی تأثیر مقابله درمانگری بر زیست نشانگرهای ایمنی شناختی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود . روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی و با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه پژوهش کلیه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن حمایت از بیماران ام. اس. استان تهران در سال 97 بوده، تعداد 30 بیمار مبتلا به ام. اس. واجد شرایط و داوطلب، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشده جلسه درمان مقابله درمانگری و گروه کنترل به همان تعداد جلسات مراقبتهای معمول دریافت کردند. جهت سنجش فرضیه ها از کیت های انسانی برای اندازه گیری زیست نشانگرهای ایمنی شناختی و جمع آوری نمونه های خونی در 3 نوبت و مداخله روانشناختی مقابله درمانگری، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری مؤلفه های اینترلوکین 6، اینترلوکین 10، تومور نکروزینگ فاکتور آلفا، اینترفرون گاما، لنفوسیت و گلبول های سفید تفاوت معناداری دارد (05/0>P) و نمرات پس آزمون در مرحله ی پیگیری مقیاس ها نسبتاً ثابت مانده و اثر مداخله ای مقابله درمانگری همچنان ماندگار است . نتیجه گیری: مقابله درمانگری سبب بهبود زیست نشانگرهای ایمنی شناختی در مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس می گردد. در کاهش میزان اثربخشیاین رویکرد مداخله ای، زمان از پس آزمون به پیگیری اثر نداشته است
نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
161 - 188
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری مالتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری مزمن با بروز ناگهانی و غیرقابل پیش بینی سبب کاهش بهزیستی ذهنی در ابعاد هیجانی، روان شناختی و اجتماعی می گردد. این پژوهش با هدف بررسی نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آن ها 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های نگرانی درمورد وزن و رژیم غذایی کاگان و اسکوایزر، سرسختی سلامت گیبهاردت و همکاران بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو، بود. فرضیه های این پژوهش بااستفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی مورد آزمونقرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی تأثیرات مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی، بهزیستی ذهنی بر سرسختی سلامت و سرسختی سلامت بر بهزیستی ذهنی، تأثیر مستقیم و معناداری داشتند (05/0P < ). در نقش غیرمستقیم، رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت به میزان 25/0 تأثیر معناداری داشت (05/0P < ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود در جهت افزایش بهزیستی ذهنی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به نقش رزیم غذایی و عوامل روانشناختی همچون سرسختی سلامت توجه شود.
طراحی و ارزیابی اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر الگوی پردازش اطلاعات بر بهبود توانایی های شناختی مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس عموما در کارکردهای شناختی خود با مشکل مواجه اند. محققان در این پژوهش، به شناسایی مشکلات شناختی بیماران مبتلا بر اساس مدل پردازش اطلاعات پرداخته و پس از آن به طراحی برنامه توان بخشی شناختی مناسب برای این بیماران دست یافته، و اثربخشی آن را بر بهبود توانایی های شناختی بیماران آزموده اند. روش کار: این پژوهش به روش ترکیبی (کمی و کیفی) پیشرفته در 3 مرحله اجرا گردید. الف: مرحله مقایسه دو گروه بیمار و سالم با روش علی_مقایسه ای. ب: تدوین پروتکل توان بخشی شناختی با توجه به نتایج مرحله اول، نظر متخصصان روان شناسی و فرمول لاوشه. ج: مرحله مداخله با استفاده از روش نیمه آزمایشی. طی آن 103 نفر از مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس به صورت در دسترس انتخاب و از نظر کارکردهای شناختی با 86 تن از افراد عادی مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده برای ارزیابی 5 خرده آزمون مجموعه MACIFIMS بوده است. سپس پروتکل توان بخشی تدوین و نهایتا اثربخشی آن روی 50 تن از بیماران بررسی شد. هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند و داده ها با استفاده از روش ANCOVAبا نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشانگر تفاوت معنادار میانگین نمرات آزمون های شناختی مبتلایان و افراد عادی بود و روایی محتوایی پروتکل شناختی معادل 75/0 تا 1 به دست آمد. همچنین در پیگیری یک ماهه این معناداری در نمرات همه میانگین ها به جز حافظه بلند مدت کلامی و حافظه بلند مدت دیداری همچنان حفظ شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که پروتکل طراحی شده موثر می باشد و روشی مفید برای افزایش توانایی های شناختی بیماران مبتلا است.
تاثیر روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر تحمل پریشانی، سبک های تصمیم گیری و سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس شهر ساری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
36 - 47
حوزه های تخصصی:
هدف: مالتیپل اسکلروزیس یا ام.اس باعث افت ویژگی های مثبت روانشناختی می شود و یکی از روش های درمانی در بهبود ویژگی های روانشناختی، روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر تحمل پریشانی، سبک های تصمیم گیری و سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس شهر ساری انجام شد. روش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران ام.اس عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهر ساری در سال 1399 بودند. تعداد 30 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با رعایت نسبت جنسیت انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 5 جلسه 40 دقیقه ای روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور دریافت کرد و گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها با استفاده از مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه سبک های تصمیم گیری (اسکات و بروس، 1995) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی (ویسمن و بوسول، 1976) گردآوری و با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور باعث ارتقای تحمل پریشانی، افزایش سبک تصمیم گیری عقلانی و کاهش سبک های تصمیم گیری شهودی، آنی، اجتنابی و وابستگی و بهبود سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس شد (01/0˂P). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تاثیر روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر بهبود تحمل پریشانی، سبک های تصمیم گیری و سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس بود. بنابراین، استفاده از این روش درمانی جهت بهبود ویژگی های روانشناختی به ویژه بهبود تحمل پریشانی، سبک های تصمیم گیری و سازگاری اجتماعی ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ بر حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ بر حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه بود. 34 نفر از بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 17 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 16 جلسه 60دقیقه ای، تحت مداخله ای با نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ قرار گرفت، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر (2003) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ بر حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس اثر معناداری داشت (05/0>P). یافته های این پژوهش نشان داد نرم افزار کاپیتان لاگ می تواند نقش مهمی در بهبود حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس ایفا کند.
اثر تمرین در منزل بر پاتولوژی و غلظت متابولیت های تالاموس در افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس: شواهد برگرفته از تصویربرداری تشدید مغناطیسی، اسپکتروسکوپی و دیفیوژن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
117 - 146
حوزه های تخصصی:
برای افزایش دانش در زمینه نقش فعالیت بدنی منظم بر ساختار و عمکلرد مغز در مالتیپل اسکلروزیس، این مطالعه به بررسی اثر 6 ماه تمرین در منزل بر پاتولوژی و غلظت متابولیت های تالاموس با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی، دیفیوژن و اسپکتروسکوپی می پرداخت. در این مطالعه 56 فرد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(39 زن و 13 مرد، سن: 59/9±33/37 سال) بطور تصادفی در دو گروه تمرین در منزل و کنترل تقسیم شدند. مداخله شامل تمرین هوازی(سه جلسه در هفته، 50 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره) و مقاومتی(دو جلسه در هفته، شاخص درک فشار 5 تا 8) بود. حجم مغز و تالاموس با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی، متابولیت های ناحیه تالاموس با استفاده از اسپکتروسکوپی و تغییرات ریزساختاری تالاموس با استفاده از تکنیک دیفیوژن پیش و پس از مداخله، ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تمرین در منزل اثر معناداری بر حجم مغز، تالاموس و پارامترهای دیفیوژن شامل ناهمسانگردی کسری، متوسط نفوذ، نفوذ محوری و نفوذ شعاعی ندارد(05/0p>). آنالیز متابولیت های تالاموس نشان داد که تمرین در منزل منجر به افزایش معنادار نسبت مجموع N-acetylaspartate و N-acetylaspartylglutamate به کراتین(007/0=p) و کاهش معنادار نسبت کولین و اینوزیتل به کراتین شد (بترتیب 022/0=p و 002/0=p). در مجموع نتایج، شواهدی از اثر سودمند فعالیت بدنی منظم بر متابولیت های ناحیه تالاموس مرتبط با زوال میلین و عملکرد آکسون ها در مغز افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس را بوسیله تصویربرداری اسپکتروسکوپی نشان داد. با این وجود، تمرین در منزل با بهبود پارامترهای دیفیوژن بعنوان نشانگرهای تغییر ریز ساختارهای تالاموس، همراه نبود که نشان دهنده نیاز به مداخله طولانی مدت تر است.