فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۰۱ تا ۵٬۶۲۰ مورد از کل ۳۴٬۸۰۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده ی آن از جمله خودشناسی، عشق و هوش هیجانی پرداخت که بوسیله نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، 248نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تعاارضات زناشویی ثنایی و همکارن (1396)، پرسشنامه خودشناسی قربانی و همکاران (2008)، پرسشنامه عشق استرنبرگ (1986)، پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1380) بودند. داده های پیمایش پس از گردآوری با استفاده از رگرسیون گام به گام بررسی شدند. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای خودشناسی، عشق و هوش هیجانی جمعا 54 درصد از واریانس تعارضات زناشویی را تبیین می کند و اثر متغیر عشق، خودشناسی و هوش هیجانی بر کاهش تعارضات زناشویی به ترتیب بیشتر است. با توجه به نتایج این مطالعه تدوین یک پروتکل آموزشی – درمانی دقیق برای زوجین با هدف کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت جامعه پیشنهاد می شود. نتایج نشان داد که خودشناسی، عشق و هوش هیجانی در پیش بینی کاهش تعارضات زناشویی نقش معنی دار دارند.
نقش آزاردیدگی های عاطفی و فیزیکی دوران کودکی ومشکلات هویت در پیش بینی اختلالات شخصیت خوشه ی B
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی نشانگان اختلال های شخصیت در نوجوانان بر اساس تروماهای دوران کودکی، رشد هویت و دشواری در تنظیم هیجان در بین دانش آموزان دوره ی متوسطه ی دوم (16 تا سال 19) شهرستان خوی انجام گرفته است. این پژوهش از نوع همبستگی بوده و برای انجام آن از بین مدارس دبیرستانی شهرستان خوی 5 مدرسه ی پسرانه و 5 مدرسه ی دخترانه به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی بالینی نوجوانان میلون (MACI) و پرسشنامه ی رشد هویت (AIDA) و پرسشنامه ی تروماهای دوران کودکی (CTQ) استفاده شده است. پس از جمع آوری داده های خام، شیوه های آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه ی همزمان استفاده شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد بین تروماهای دوران کودکی و نشانگان اختلالات شخصیت رابطه ی معنادار وجود دارد (p<0/01)؛ بنابراین فرضیه اول تحقیق ما تائید شد. نتایج جداول رگرسیون وجود رابطه بین هویت و نشانگان اختلالات شخصیت را نیز تائید کردند (P<0/01, r=0/61) درواقع هر دو فرضیه پژوهش تائید شدند. هرکدام از فرضیه های پژوهش ما دارای 4 فرضیه ی جزئی بودند که به پیش بینی اختلالات خوشه ی B پرداخته اند. تمامی فرضیه ها معنادار بوده و تائید شدند و می توان گفت که تروماهای دوران کودکی و رشد هویت، نشانگان اختلال شخصیت خوشه ی B در نوجوانان را پیش بینی می کنند.
مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر رفتار درمانی شناختی و رویکرد غنی سازی زناشویی گاتمن بر شفقت ورزی و روشن سازی افکار در زنان متأهل افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:افسردگی حالتی خلقی شامل بی حوصلگی و بی علاقگی است و می تواند بر افکار، رفتار و احساسات تأثیر بگذارد. این پژوهش با هدف مقایسه رویکرد رفتار درمانی شناختی با رویکرد درمان گاتمن بر شفقت ورزی و روشن سازی افکار در زنان متاهل افسرده انجام شد. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون بود. نمونه گیری با استفاده از ملاک های ورود و خروج صورت گرفت، جامعه آماری شامل زنان متاهل افسرده مراجعه کننده به مرکز مشاوره پیوند استان البرز در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس نمونه آماری شامل 45 نفر از زنان متاهل افسرده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. افراد در هر دو گروه طی 24 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت ننمود. آزمودنی ها به ابزارها ی پژوهش شامل مقیاس شفقت ورزی نف (2003) و مقیاس روشن سازی افکار هالون و کندال (1980) پاسخ دادند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داددرمان مبتنی بر رفتار درمانی شناختی و غنی سازی زناشویی گاتمن نسبت به گروه کنترل، میانگین روشن سازی افکار، شفقت ورزی و ابعاد شفقت ورزی تاثیر داشته است. درمان مبتنی بر غنی سازی زناشویی گاتمن نسبت به رفتار درمانی شناختی در مؤلفه های روشن سازی افکار، شفقت ورزی و ابعاد شفقت ورزی تاثیر بالاتری داشت. نتیجه گیری: رویکرد گاتمن نسبت به رویکرد رفتار درمانی شناختی تاثیر بیشتری بر روشن سازی افکار و شفقت ورزی داشت و همچنین باعث کاهش افسردگی در زنان متاهل شد.
آینده پژوهی انتقادی مدارس ایران با توجه به نسل نوجوان و جوان در افق 1420
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۲۶۳-۲۴۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آینده پژوهی انتقادی یکی از رویکردهای آینده پژوهی است که در واقع از آینده پرسش می کند که با تحلیل و آزاد سازی و عمق بخشی آینده، به درک ما از آن کمک می کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی آینده مدارس ایران با رویکرد انتقادی، وضعیت حال حاضر مدارس را با پرسش هایی از آینده مدارس به چالش می کشد تا دیگر مثل امروز که با روش های گذشته نسل آینده نوجوان و جوان را تربیت می کنیم! پیش نرویم. شاید آینده پژوهی انتقادی به ما مسیر آینده را روشن و شفاف نشان ندهد اما با ترسیم آینده های نامطلوب و محتمل ما را نسبت دفع خطرهای احتمالی هشیار می سازد تا بتوانیم در برنامه های بلند مدت از مضامین محوری آن استفاده کنیم. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع کیفی"تحلیل مضمون" است. به کمک مطالعات کتابخانه ای و مشخص شدن حوزه های مرتبط با آینده مدارس به روش" به گزینی" مصاحبه های نیمه ساختارمند با وزرای سابق آموزش و پرورش، جامعه شناسان و روشنفکران تاثیرگذار جامعه، مدیران و معلمان مدارس علاقه مند به آینده مدارس و آینده پژوهان علاقه مند به آموزش انجام شد. محقق فرآیند تحلیل مضمون را با پیاده سازی داده ها و درگیری با آغاز کرد، سپس اقدام به مقوله بندی و کدسازی کرده است. در ادامه کار نیز به جستجو برای یافتن مضمون ها و نمایش دیداری مضمون ها پرداخته است. در مراحل بعدی نیز مرور مضمون ها به قصد پالایش، مفهوم سازی مضمون ها و نهایتاً تحلیل، تفسیر و نتیجه گیری انجام شده است. یافته ها: 8 عامل کلیدی با عناوینِ سلطه ایدئولوژی، دغدغه آموزش و پرورش برای حاکمیت، مدیریت اداری آموزش و پرورش، بی اعتمادی خانواده ها به مدرسه، توسعه نیافتگی معلمان، پایان مدارس، بی عدالتی آموزشی و غلبه فضای مجازی، شناسایی شده و به تحلیل تک تک عوامل پرداخته است. نتیجه گیری: ارتباط بین مضمون ها بسیار به هم پیوسته و در هم تنیده است. بعضی از این مضامین نقش تاثیرگذاری بیشتری دارند و بعضی از آن ها نیز بیشتر تاثیر پذیر هستند که این وابستگی نشان از پیچیدگی تغییر دارد.
تحلیلی بر ماموریت ها و اهداف، محتوا؛ ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی: مقایسه ای تطبیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی صورت گرفت. روش ها: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش مقایسه تطبیقی و تحلیل محتوا انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از سایت رتبه بندی تایمز 2020 و سایت های مراکز بالندگی در دانشگاه های کلاس جهانی که رتبه زیر 100 داشتند استفاده شد. در این پژوهش 40 مرکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار NVIVO 12pro کدگذاری و تحلیل محتوا گردید. نتایج: مقولات بدست آمده اصلی در 4 محور ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزار و کارکردها و در دو بعد بالندگی و توسعه دانشگاه و بالندگی هیئت علمی دسته بندی شد. نتایج این پژوهش در مقولات مذکور؛ ایجاد شبکه های همکاری با اعضای هیئت علمی و مراکز آکادمیک مرتبط و استفاده از روش های جدید تدریس و ارزیابی با رویکردها و ابزارهای تعاملی ، جهت ارتقا یاددهی و یادگیری را به همراه زیرمقولات مرتبط با آنها ،جهت استفاده مدیران استراتژیک در دانشگاه ها ارائه می دهد.
The mediating role of irrational beliefs in the relationship between values and life aspirations with mental health(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Mental health plays an essential role in ensuring the dynamism and efficiency of any society. Entering the university is a challenging life event for young adults; because students encounter changes in social communication, expectations, and roles. As a result, they are susceptible to experiencing stress and anxiety that could affect their functions. The present study was done to present the causal model of the effect of intrinsic and extrinsic aspirations on mental health about the mediating role of irrational beliefs. The research method was descriptive correlational. To do this, 250 students from Allameh Tabatabaei University were selected via available sampling and then answered a self-report questionnaire consisting of four Factors of Irrational Beliefs Test-Ahvaz (4IBT-A; Ebadi and Motamedi, 2005), General Health Questionnaire (28- GHQ; Goldberg & Hiller, 1979), and Aspiration Index (AI; Grouzet et al., 2005). Data analysis was administered in two parts of latent and observed variables via structural equation modeling using AMOS software. The results showed that extrinsic aspirations positively predict irrational beliefs and intrinsic aspirations negatively predict irrational thoughts; intrinsic aspirations, directly and indirectly, affect mental health; but extrinsic aspirations have no direct effect on mental health; instead, they can reduce students' mental health mediating irrational beliefs. Also, irrational beliefs had a causal and immediate impact on mental health.
Blanchot’s Theory of Language and Narration in Lydia Davis’ Selected Short Stories(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study is to show how language and narration function in the selected works by Lydia Davis based on Blanchot’s theory. Lydia Davis is an American writer known for her idiosyncratic and extremely short stories often characterized by clear observations of mostly material and daily events. One aspect that Blanchot points out is the spacing among a literary text. This spacing or distance refers to how a literary text resists interpretation and reaching the singular truth by the reader. The more, the reader attempts to understand the text, the further the meaning slips. As a result, a relation between the text and the reader is created. The present essay shows how Davis experiences death or becoming through her writings. The author shows her sacrifice and becoming the other in her short stories; in Meat, My Husband, Davis becomes no one and every one at the same time; she becomes the wife, the cook, and the meal but she is not any of them as well. In Jack in the Country, Davis reflects the field where no transcendental being is detected. Davis’s stories manifest Blanchot’s theory of language and narration in which the author is engaged with dying process, yet ironically neither he dies nor she is reborn. The aim of the present research is to show how Davis experiences the dying process and becoming the other.
تدوین مدل نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی در میان دختران نوجوان بود. نوع پژوهش حاضر توصیفی، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دختران نوجوان شهر اصفهان بودند که 567 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود، پایگاه هویت آدامز، سبک های دلبستگی کولینز و مقیاس تاییدطلبی وایزمن و بک استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین داده ها نشان داد که پایگاه هویت موفق، سبک دلبستگی ایمن و تاییدطلبی بر نگرش به تصویر بدنی اثر مستقیم و پایگاه هویت و سبک های دلبستگی با میانجی گری تایید طلبی بر نگرش به تصویر بدنی تاثیر غیر مستقیم داشتند. بنابراین در زمینه نگرش به تصویر بدنی بایستی متغیرهای پایگاه هویت، سبک دلبستگی و تایید طلبی مورد توجه قرار گیرد.
بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
129 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات بنیادی (توصیفی-همبستگی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال 99-98 تشکیل می داد. بر اساس روش نمونه گیری در دسترس، 115 نفر با کسب نمره برش در پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی، برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. در جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه شخصیت مرزی، پرسشنامه چهارگانه تاریک شخصیت، مقیاس همدلی بهر، آزمون تشخیص لغزش و فرم بزرگسالان آزمون چشمها بازبینی شده استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد رابطه معنی داری وجود ندارد؛ اما بین صفات تاریک شخصیت با نظریه ذهن عاطفی و شناختی رابطه معنی داری وجود دارد و صفات تاریک شخصیت با میانجیگری نظریه ذهن عاطفی و شناختی تاثیر غیرمستقیم بر همدلی سرد دارد. بر اساس یافته ها چنین استنباط می شود که می توان از توانایی نظریه ذهن برای تاثیر بر همدلی افراد دارای صفات تاریک شخصیت استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی (الکتروسنتی) بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
363 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش بود. روش پژوهش: این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دختران نوجوان تیزهوش دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر کرمان بود که از بین به 2500 نفر 60 نوجوان دختر تیزهوش در رده سنی 18 سال به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در چهار گروه آزمایش آموزش سنتی، الکترونیکی، ترکیبی و گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی کاربندی شدند. برای اجرای این پژوهش در آغاز دوره ی ارزشیابی بار شناختی بر مبنای آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی طراحی و سپس بر روی دانش آموزان گروه های آزمایشی اجرا شد. گروه گواه نیز همین ارزشیابی را در مرحله پیش آزمون به شکل متداول سپری کرد. به منظور ارزیابی اثربخشی این سه روش آموزشی از پرسشنامه بار شناختی پاس وون مرینبوئر (1994) استفاده شد. دادهها با استفاده از واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که هر سه آموزش بر بار شناختی (82/111=F، 001/0=P) موثر بود؛ همچنین نتایج نشان داد که میزان رضایت فراگیران از رویکرد ترکیبی به طور معناداری بیش از دو گروه دیگر است (05/0<01/0= P). نتیجهگیری: آموزش نوجوانان به ویژه تیزهوشان باید به شیوه چندرسانه ای و فناوری های نوین صورت گیرد و در آن به اصول پردازش و اثرات بار شناختی در جهت کاهش بار شناختی بیرونی، حفظ بار شناختی مطلوب و مدیریت بار شناختی درونی در جهت حداکثر کارایی دانش آموزان در زمینه پیشرفت تحصیلی توجه ویژه شود.
تبیین رفتارِ خوردن بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری؛ نقش میانجی گری تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
523 - 541
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، تبیین رفتارِ خوردن بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری و کارکردهای اجرایی و نقش میانجیگری تنظیم هیجانی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان و مردان بین 30 تا 40 سال شهر تهران در سال 1400 بودند که از میان آن ها 190 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای رفتار خوردن (داچ، 1986)، سیستم مغزی-رفتاری (جکسون، 2009) و تنظیم شناختی هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Amos-V8.8 استفاده گردید. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. یافته ها: همچنین نتایج نشان داد ضریب استاندارد مسیر مستقیم بین رفتار خوردن و 5 زیرمقیاس سیستم مغزی-رفتاری یعنی سیستم فعال سازی رفتار (196/0)، سیستم بازداری رفتار (217/0) و گریز (256/0) با سطح معناداری کمتر از 05/0 و جنگ (436/0) و انجماد (379/0) با سطح معناداری کمتر از01/0 معنادار هستند بنابراین سیستم مغزی-رفتاری به صورت مثبت و معنادار رفتار خوردن را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سیستم مغزی-رفتاری، رفتار خوردن را با میانجی گری تنظیم شناختی هیجانی به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند. بنابراین سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم هیجانی، نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای خوردن افراد دارای اضافه وزن و چاقی ایفا می کند که در برنامه های پیشگیری و درمانی لازم است مد نظر قرار گیرند.
روانشناسی شخصیت؛ تاثیر جریانات فکری چالش مدرنیسم، ناسیونالیسم و اسلام گرایی در دو شخصیت اصیل مشروطه (کسروی و تقی زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم از صدر مشروطه تا امروز به عنوان بازیگر اصلی موثر جریان ها در ایران بوده است . نفوذ عقل گرایی و احساس تعلق و سروری به دنیا که بر گرفته از پوزیتویسم قرن نوزدهم بوده باعث ترک خوردن سنت در جامعه ایران گردید . چالش مدرنیته با اسلام گرایی و ناسیونالیسم ایرانی ، جریان ها و گفتمان های مختلفی را در جامعه ایجاد نمود . جریان روشنفکری سکولار نمونه ای از این چالش می باشد . بطور نمونه تحول روانشناسی در دو شخصیت روحانی سید احمد کسروی و سید حسن تقی زاده قابل مشاهده می باشد این دو نفر در یک خانواده روحانی سنتی متولد شده و در اثر این تحول رخت روحانیت را بر انداخته پرچمدار تجددطلبی می شوند . دیدگاه ها و مواضع هر سه جریان اسلامگرایی ، تجدد طلبی و ناسیونالیسم ایرانی در چالش میان سنت و تجدد در حین و پس از مشروطه برای اولین بار در ایران ظهور یافت.
مدل علّی تعالی سازمانی بر اساس مدیریت دانش و نوآوری سازمانی با نقش واسطه ای اشتیاق شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
101 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان برازش مدل مفهومی تعالی سازمانی بر اساس مدیریت دانش و نوآوری سازمانی با نقش میانجی گری اشتیاق شغلی با مدل تجربی در دبیران دوره اول و دوم متوسطه شهرستان ایوان غرب، انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران دوره اول و دوم متوسطه شهرستان ایوان غرب به تعداد 250 نفر در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 148 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده برای گردآوری داده ها، پرسشنامه تعالی سازمانی دمینگ (1950)؛ پرسشنامه اشتیاق شغلی سالوناوا و شوفلی (2001)؛ پرسشنامه مدیریت دانش صالحی (1391) و پرسشنامه نوآوری سازمانی چوپانی (1390) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار SmartPLS؛ استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بود که تمامی فرضیه های مطرح شده در پژوهش تایید شد. مدیریت دانش (002/0=P، 002/0=B)، نوآوری سازمانی (021/0=P، 019/0=B) و اشتیاق شغلی (001/0=P، 007/0=B) بر تعالی سازمانی تأثیر مستقیم و معنی دار دارند. همچنین مدیریت دانش (001/0=P، 001/0=B) و نوآوری سازمانی (018/0=P، 015/0=B) بر اشتیاق شغلی تأثیر مستقیم و معنی دار دارند. علاوه بر این اثر غیرمستقیم مدیریت دانش (008/0=P، 008/0=B) و نوآوری سازمانی (045/0=P، 002/0=B) از طریق اشتیاق شغلی بر تعالی سازمانی معنی-دار بود. به طور خلاصه نتیجه می شود مدل علی تعالی سازمانی براساس مدیریت دانش و نوآوری سازمانی با نقش میانجی اشتیاق شغلی با مدل تجربی برازش دارد.
بی تصمیمی مسیر شغلی در دانش آموزان پایه دوازدهم: بررسی نقش عملکرد خانواده، سبک های فرزندپروری، اشتغال و تحصیلات والدین
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
15 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی بی تصمیمی مسیر شغلی در دانش آموزان پایه دوازدهم با تمرکز بر نقش عملکرد خانواده، سبک های فرزندپروری، اشتغال و تحصیلات والدین بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه دوازدهم متوسطه دوم شهرستان بروجن بود. در مرحله اول پژوهش، نمونه موردنظر به پرسشنامه بی تصمیمی شغلی پاسخ دادند. سپس داده های بدست آمده به نمرات استاندارد Z و سپس به نمرات T تبدیل شدند. افرادی که نمراتشان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود به عنوان گروه بی تصمیم شغلی و افرادی که یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بودند به عنوان گروه با تصمیم غربال شدند والدین این دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. خلاصه نتایج آزمون تحلیل کواریانس، نشان داد که علمکرد خانواده در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت است (01/0>P). همچنین سبک های فرزندپروری در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت بود (01/0>P) .نتایج آزمون خی دو نیز برای بررسی نقش اشتغال و تحصیلات نیز نشان داد که تحصیلات مادر در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت است (01/0>P) اما اشتغال مادر، اشتغال پدر و سطح تحصیلات پدر در دو گروه تفاوت معنی داری ندارد.
مقایسه تأثیر درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی بر سرمایه های روان شناختی و سلامت روان مادران کودکان ناتوان ذهنی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
89 - 111
حوزههای تخصصی:
مطالعه با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی بر سرمایه های روان شناختی و سلامت روان مادران کودکان عقب مانده ذهنی انجام شد. هدف کاربردی و روش اجرا شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه انتظار به همراه پیش آزمون –پس آزمون بود. جامعه آماری شامل مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی مدارس استثنایی و مؤسسات توان بخشی شهر قم بود. از بین آن ها 39 نفر که دارای معیارهای ورود بودند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 13 نفری جایگزاری شدند. گروه های آزمایش مشاوره گروهی شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی را دریافت نمودند. برای گردآوری داده ها از فهرست تجدید نظر شده علائم روانی (دراگوتیس و همکاران، 1984) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007) استفاده شد.نتایج نشان داد بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0>p).مقایسه گروه های درمانی بیانگر اثرگذاری بالاتر واقعیت درمانی در بهبود سلامت روان در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری داشت. اما متغیر سرمایه روان شناختی بین دو گروه اختلاف معناداری مشاهده نشد. بر این اساس این دو رویکرد درمانی می توانند به عنوان الگویی مناسب و اثربخش در پیشگیری مشکلات روانی و ارتقای سرمایه های روان شناختی مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی به کار گرفته شوند.
ارائه مدل فرسودگی تحصیلی براساس جوعاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
131 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش ارائه مدل فرسودگی تحصیلی بر اساس جو عاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد شهر اهواز بود. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد شهر اهواز که در سال 1399-1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 392 نفر دانشجوی کارشناسی ارشد رشته های علوم انسانی و فنی و مهندسی به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های از مقیاس جو عاطفی اولسون (1999)، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی سواری (1390)، نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه هدف پیشرفت بوفارد و همکاران، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های تحقیق نیز با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و به منظور مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار AMOS استفاده شده است. نتایج حاکی از این بود که با توجه به شاخص های نیکویی برازش که در آن شاخص های NFI، CFI، TLI، IFI و GFI بیشتر از 90/0 به دست آمد و همچنین شاخص برازش AGFI بزرگ تر از 50/0 و شاخص برازش نسبت کای دو بر درجه آزادی که در دامنه 1 تا 5 قرار داشت، فرضیه پژوهش به صورت کلی تأیید گردید. به این معنا که الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر اساس متغیرهای جو عاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی کارشناسی ارشد از برازش مطلوبی برخوردار است؛ بنابراین با کاهش اهمال کاری و تقویت سرمایه های روان شناختی، هدف گرایی و درگیری تحصیلی به صورت هم زمان در کارشناسی ارشد از طریق کارگاه های آموزشی و جلسات مشاوره ای می توان گرایش آن ها را به فرسودگی تحصیلی کاهش داد.
ویژگی های روان سنجی مقیاس تفکر آینده نگر در کودکان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
46 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف : آینده نگری مجموعه ای از توانایی های شناختی است. که شامل پیش بینی حالت های ممکن آینده و نیازهای خود است. این مهارت برای برنامه ریزی، غلبه بر موانع و رسیدن به موفقیت به افراد کمک می کند. یکی از جدیدترین ابزارهای سنجش توانایی تفکر آینده نگر در کودکان، مقیاس تفکر آینده نگر کودکان (مازاچووسکای و مهی، 2020) است که ویژگی های روان سنجی آن برای استفاده در جمعیت کودکان ایرانی مورد مطالعه قرار نگرفته است. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی و مقطعی بود. تعداد 200 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی (139 پسر و 61 دختر) که در سال تحصیلی 1399- 1400 مشغول به تحصیل بودند، به شیوه در دسترس انتخ اب ش دند و مقیاس مورد نظر به همراه چک لیست جمعیت شناختی به شیوه برخط در اختیار والدینشان قرار گرفت. برای بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس تفکر آینده نگر کودکان از تحلیل عاملی تائیدی، بررسی همسانی درونی خرده مقیاس ها، روش دونیمه کردن گاتمن و ضریب آلفای کرونباخ با کمک نرم افزارهای تحلیل آماری LISREL8.8 و SPSS24 استفاده شد. یافته ها : تحلیل محتوای مقیاس تفکر آینده نگر کودکان نشان داد که مدل پنج عاملی مقیاس برازشی متوسط و روایی سازه مطلوبی دارد. همچنین مقادیر آلفای کرونباخ و دونیمه کردن گاتمن برای نمره کل مقیاس به ترتیب 89/0 و 85/0 بود که نشانگر پایایی مناسب این مقیاس است. نتیجه گیری : از یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت که مقیاس تفکر آینده نگر کودکان روایی و پایایی مطلوبی در جمعیت ایرانی دارد و پژوهشگران حاضر کاربست نسخه فارسی مقیاس تفکر آینده نگر کودکان را برای بررسی توانایی های شناختی مرتبط با آینده نگری کودکان ایرانی مناسب می دانند.
الگوی میانجیگری ذهن آگاهی در رابطه بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی: یک رویکرد میانجیگری تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بهزیستی روانشناختی بر سلامت روانی و جسمانی افراد و اثرات مخرب احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی، این مطالعه به بررسی نقش میانجیگری ذهن آگاهی در رابطه بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی پرداخته است. همچنین، در این مطالعه نقش جنسیت در تعامل بین ذهن آگاهی و بهزیستی روانشناختی بررسی شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در بستر اینترنت انجام شد و تحلیل ها از نوع تحلیل رگرسیون تعدیلگری بود. نمونه ای شامل 412 بزرگسال علاوه بر ارائه اطلاعات جمعیت شناختی شامل سن و جنسیت، سه پرسشنامه شامل مقیاس احساس تنهایی، نسخه کوتاه بهزیستی روانشناختی و مقیاس ذهن آگاهی را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند 48% از واریانس بهزیستی روانشناختی در مدل ارئه شده تبیین می شود. تمامی اثرات مستقیم شامل اثر احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی، اثر احساس تنهایی بر ذهن آگاهی و اثر مستقیم ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی معنادار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی ازطریق ذهن آگاهی معنادار بود. به عبارتی، ذهن آگاهی نقش میانجیگری در تأثیر بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی دارد. احساس تنهایی با کاهش ذهن آگاهی به کاهش بهزیستی روانشناختی افراد منجر می شود. نتایج نقش تعدیل گری جنسیت در اثر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی را تأیید کردند؛ به طوری که تأثیر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی در میان زنان شدت بیشتری داشت. یافته های این مطالعه برای ایجاد راهکاری در جهت کاهش اثرات مخرب احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی قابل بهره وری است .
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی بر بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
113-128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: برخی از پژوهش ها نشان می دهد که دین و معنویت در افزایش بهزیستی روانی نقش دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی در بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی بود. روش کار: روش این پژوهش کارآزمایی تصادفی با پیش آزمون-پس آزمون است. از میان افراد مبتلا به افسردگی که به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، 42 نفر انتخاب شدند و درنهایت 30 نفر تا اتمام پژوهش باقی ماندند. 15 نفر درمان شناختی-رفتاری سنتی و 15 نفر درمان شناختی-رفتاری مذهبی را به صورت فردی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس DSM5 (SCID-I)، پرسش نامه های دین داری گلارک و استاک (CRS)، افسردگی بک؛ ویراست دوم (BDI-II)، عاطفه مثبت و منفی واتسون (PANAS) و امید اشنایدر (AHS) بود که شرکت کنندگان یک هفته پیش از شروع درمان و یک هفته بعد از اتمام جلسات درمانی به پرسش نامه ها پاسخ دادند. هر شیوه نامه شامل 10 جلسه 50 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مذهبی به صورت معناداری بیش از درمان شناختی-رفتاری سنتی موجب افزایش امید و مؤلفه های آن شد (001/0P<). همچنین، اگرچه دو درمان مذهبی و سنتی به طور معناداری موجب افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی شدند، اما اثربخشی آنها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: اگرچه درمان شناختی-رفتاری مذهبی موجب تقویت امید افراد می شود اما باید به لحاظ مؤلفه ها و فنون روان شناختی آمیخته به معنویت تقویت شود تا اثربخشی آن در افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی بیشتر شود.
کاربرد هنردرمانی در اختلالات طیف اتیسم؛ ویژگی ها و منطق درمانی (یک مطالعه مروری نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلالات طیف اتیسم زیر مجموعه ای از اختلالات عصبی-رشدی بوده که از جمله مهم ترین نشانگان آن وجود نواقصی در ارتباط و تعامل اجتماعی، علایق، رفتارها و فعالیت های محدود و تکراری است. هنردرمانی یکی از رویکردهای مداخلاتی برای این اختلال است که بر اساس پژوهش ها کارایی مناسبی برای کمک به کودکان اتیستیک دارد. هدف این مقاله بررسی کاربست هنردرمانی برای اختلالات طیف اتیسم و ویژگی ها و منطق درمانی این رویکرد بود. این پژوهش یک مطالعه مروری نظام مند بود. بر اساس جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی اسکالر، ساینس دایرکت، سیج، مگ ایران، پایگاه اطلاعات علمی (SID) و نور مگز مقالات متععدی با توجه به کلیدواژه های اختلالات طیف اتیسم، رویکردهای درمانی و هنر درمانی بدست آمد و در نهایت مطالب یافت شده تحت عناوین اصلی نقش هنر درمانی در مداخلات اولیه و ایجاد مهارت های اساسی دسته بندی شد. نتایج نشان داد که که این رویکرد قابلیت بسیاری در کمک به کودکان اتیستیک در حل مشکلات آنان در زمینه مهارت های حسی، ارتباطی و حرکتی دارد. با توجه به نتایج بدست آمده، درمانگران و متخصصان می توانند از یافته های این پژوهش جهت اتخاذ دیدگاهی نوین به منظور استفاده از هنردرمانی برای کودکان مبتلا به اتیسم بهره گیرند.