فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۰۱ تا ۸٬۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
103 - 119
حوزههای تخصصی:
وجود فرهنگ ها و اقوام و ادیان گوناگون از جمله مسائلی است که به کشور ما ایران، ساختار ویژه ای بخشیده است. پیروان آیین صابئین مندایی یکی از مغفول مانده ترین اقلیت های دینی و قومی است که در استان خوزستان و به خصوص در شهر اهواز زندگی می کنند. میناکاری روی طلا و نقره از مشاغل سنتی مندائیان است که امروزه صابئین با آن شناخته می شوند. این مقاله با هدف توصیف و تفسیر روی آوری صابئین مندائی اهواز به عنوان یک اقلیت قومی دینی به حرفه زرگری و میناکاری روی طلا و نقره و استمرار آن تا به امروز است. مطالعه در زمره پژوهش های کیفی است و با رویکرد قوم نگارانه انجام شده و برای گردآوری داده ها از ابزار مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شده است. برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمونی بهره گرفته شده است. بر اساس یافته های تحقیق، پیوند وثیقی بین حرفه و شغل صابئین و هویت دینی قومی آنان وجود دارد و همین امر سبب تداوم حرفه زرگری و میناکاری بر روی طلا و نقره در بین آنان شده است. همچنین یافته های این تحقیق نشان می دهد صابئین مندائی با اشتغال به حرفه زرگری و میناکاری و با استفاده از زبان تصویر یا نقر نقوش بر فلزات و به ویژه فلزات گران بهای طلا و نقره به بیان اعتقادات دینی و سرگذشت تاریخی خود به مردمان سرزمین هایی که در آن زندگی می کنند، پرداخته اند، و از آن به عنوان ابزاری برای «هویت یابی قومی و دینی» خود استفاده می کنند. <strong> <strong>
پیوندسازی ژانری، امر هنجارمند و هنجارگریز فرهنگی در سینمای کمدی ایران (موردکاوی فیلم های پرفروش کمدی در بازه زمانی 1362-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۹
207 - 226
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی ابعاد زیبایی شناسی و فرهنگی ژانر کمدی در بازه زمانی (1392-1362) می پردازد. با استفاده از ابزارهای تحلیلی نظریه ژانر و با توجه به متغیرهای تقاطع های هنجارگریز (لذت ژانری) و هنجارمند (ارزش های فرهنگی) و وضعیت پیوندی به تحلیل پرفروش ترین نمونه های آماری کمدی در سینمای ایران پرداخته می شود. داده ها از طریق مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و مشاهده ای گردآوری شده اند و با رویکرد توصیفی تحلیلی، رابطه بین تقاطع های ژانری و وضعیت پیوندی در هر یک از نمونه ها مورد بررسی قرار می گیرد. از یک سو، نمونه های آماری مورد بررسی از قابلیت پیوندی شدن ژانر کمدی با ژانرهای گوناگون حکایت می کنند و بر روندمحوری این ژانر صحه می گذارند. از سوی دیگر، ژانرهای الحاق شده محملی برای هنجارگریزهای ژانری فراهم می کنند. هرچه تنش بین امر هنجارمند و هنجارگریز بیشتر است، تأثیر ژانری نیز افزایش می یابد.
بررسی وضعیتِ آموزش جامعه شناسی در ایران (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۰
105 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابیِ کیفیِ آموزش جامعه شناسی، تلاش دارد تا با نگاهی به وضعیت کنونی آموزش جامعه شناسی در ایران از دریچه ی تجربه ی زیسته ی کنشگران اصلی آن (دانشجو و استاد)، توصیفی از آن ارائه داده و مقدمه ای برای بررسی نقاط ضعف و قوت مقوله ی آموزشِ رشته ی جامعه شناسی در ایران باشد. در این تحقیق با تکیه بر مفروضاتِ رویکرد پدیدارشناسی، آموزش به عنوان یک پدیدار برای محقق و کنشگرانِ درگیر فرایند آموزش آشکارشده و محققین تلاش داشته با تکیه بر تجربیات زیسته ی این کنشگران، توصیفی از وضعیت آموزش جامعه شناسی به دست دهند تا درنهایت بتوان با تکیه بر توصیف ها و واکاوی خلأ های موجود در آموزش، به درکی بهتر از وضعیت جامعه شناسی در ایران نائل شد. روش نمونه گیری، نظریه زمینه ای است. جامعه ی آماری شامل دانشجویان جامعه شناسی (کارشناسی ارشد و دکتری) و اساتید جامعه شناسی است که با معیار اشباع نظری در نمونه گیری به پانزده دانشجو و هفت استاد رسیدیم. نتایج توصیفی پژوهش نشان از وجود موارد زیر در وضعیت کنونی آموزش جامعه شناسی در ایران می دهد: نحیف بودن بینش جامعه شناختی، انباشت مقالاتِ علمی، شکل نگرفتنِ حوزه عمومی، بی اعتمادی به دانشگاه، مقتضیات محدود کنش دانشجو-استاد در بستر جامعه داخلی و بین المللی، شیءوارگی علمی، عدم تفکیکِ ساختاری دانشگاه و دولت، عدمِ وجود پارادایم مشخص پژوهشی نظری، عدم استقلالِ دانشگاه از فضایِ امنیتی.
بررسی و نقد مدعا و ادله خودگرائی روان شناختی
منبع:
فرهنگ پژوهش زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴ ویژه فلسفه و کلام
27 - 58
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریاتی که در فلسفه اخلاق مطرح می شود نظریه خودگرائی روان شناختی است. این نظریه، یک نظریه توصیفی است که ادعا می کند: انگیزه انسان در تمام افعال اختیاری، انگیزه ای خودخواهانه و مبتنی بر منفعت شخصی است. مصادیق متعددی برای این انگیزه خودخواهانه ادعا شده است، از جمله: «حب ذات»، «منفعت شخصی»، «لذت»، «رضایت فاعل». ما با روش تحلیلی- انتقادی، بسیاری از ادله ای که برای اثبات مدعای خودگرائی روان شناختی ارائه شده بود را نقد و بررسی کردیم. این ادله همگی مخدوش است، زیرا این ادله غالبا تجربی هستند و نمی توان با دلیل تجربی، مساله فراتجربی مانند انگیزه فاعل مختار را اثبات کرد، از سوی دیگر مدعیان این نظریه دلیلی بر نفی انگیزه های دیگرگرایانه و اثبات انحصاری بودن انگیزه خودگرایانه اقامه نکرده اند.
تحلیل جامعه شناختی مصونیت دفاعی وکیل در حقوق ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
علوم اجتماعی شوشتر سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
175 - 137
حوزههای تخصصی:
مصونیت دفاعی وکلا به عنوان یکی از مهمترین ارکان تشکیل دهنده ساختار قضایی ایران شامل ضمانت های مربوط به دفاع در قانون اساسی بوده نهاد وکالت نیز به عنوان یکی از پرتو های بنیادین مربوط به دادرسی متعارف در نظام قضایی ایفای نقش می نماید. بنابراین این پژوهش با هدف تحلیل جامعه شناختی مصونیت دفاعی وکیل دادگستری در حقوق کیفری ایران به روش توصیفی اسنادی انجام شده است. برای ادبیات نظری از آرای، قانون مداری پارسونز، نظارت پذیری دورکیم، جامعه مدنی هابرماس، حقوق مدنی مارشال، اعتماد نهادی بوردیو، عدالت ورزی کانت و روالز، آزادی پوپر، برلین و سارتر استفاده شده است. یافته های اسنادی حاصل از تحلیل متون موجود که پاسخی برای سوالات پژوهش هستند نشان داده که مصونیت دفاعی وکیل در دو حوزه اصلی جامعه شناختی و حقوقی بررسی شده است. در حوزه جامعه شناختی یافته های تحلیل نشان داده که مقوله های قانون مداری، نظارت پذیری، حوزه عمومی، جامعه مدنی و اعتماد نهادی با مکانیزم های اجتماعی و نظری به مصونیت دفاعی وکلا منجر شده و نهادهای حکومتی نیز با استفاده از تفکیک قوا و ایجاد فضای آزاد در قالب توسعه آزادی های فردی و مدنی می توانند زمینه های افزایش اختیارات قانونی به منظور افزایش مصونیت دفاعی وکلا ایجاد کنند. در بخش حقوقی نیز وکیل در موضع دفاع از احترام و تامینات شاغلین شغل قضا برخوردار است و در این راه با راهبردهای اصل عزتمندی، حمایت از حقوق، احقاق حق همراه با افزایش نظارت پذیری و تضمین اقتدار قضایی مصونیت دفاعی به دست می آید.
دانش بومی، معانی فرهنگی و مدیریت و بهره برداریِ آب در میان عشایر ایل قشقایی: یک مردم نگاری آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
57 - 103
حوزههای تخصصی:
اهمیت بحران ها و گفتمان محیط زیستی در چند دهه گذشته به شکل گیری مطالعات میان رشته ای در این حوزه منجر شده است و انسان شناسان با تلقی «فرهنگ» به مثابه فصل مشترک گفتمان محیط زیستی و انسان شناسی و همچنین با توجه به ماهیّت فرارشته ای و میان رشته ای پژوهشهای انسان شناختی اعضای ثابت قدم و کلیدی این نوع مطالعات محیط زیستی به ویژه در موضوع آب به شمار می روند.داده ها و شواهد این پژوهش کیفی از طریق روشهای میدان پژوهی از جمله مشاهده مشارکتی و مصاحبه قوم نگارانه در میان سه طایفه از ایل قشقایی در محدوده سه شهرستان کازرون و نورآباد ممسنی در ییلاق و شهرستان دژکرد در اقلید استان فارس گردآوری شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد آب در میان عشایر ایل قشقایی نه فقط برای زندگی و پایداری زیست محیطی حیاتی است، بلکه آن از زوایای متعدد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، روانی، حقوقی و جنسیتی نیز مهم است. معانی موجود درباره آب و چالش های آن با تأثیرپذیری از شرایط زیست محیطی منطقه، به مرور زمان دچار تحوّل شده است. بحرانی شدن وضعیت آب و تغییر در نوع مدیریت و بهره برداری از آب، هم تمامی ابعاد و سبک های زندگی عشایر قشقایی را متأثر را کرده است و هم معانی فرهنگی موجود درباره آب را تغییر داده است.
بررسی مؤلفه های مدرنیسم در چهار داستان کوتاه مهرنوش مزارعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم جریانی است که تقریباً در اواخر قرن نوزدهم میلادی در عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... وسعت یافت. این جنبش به گسستی تمام عیار و رادیکال از سنت های فرهنگی و هنری غرب و خلق شکل های نوین بیان هنری اشاره دارد. مدرنیسم به تدریج وارد عرصه ادبیات و داستان نویسی شد و به سبب برخورداری از ویژگی های ادبی خاص، از شکل های سنتی و تکنیک های بیانی قدیم فاصله گرفت. مدرنیسم دارای شاخصه هایی از قبیل سنت ستیزی، علم گرایی، انسان مداری، فردگرایی، آزادی خواهی، انتزاعی سازی، انسانیت زدایی، نسبیت گرایی، اعتراض به جهان صنعتی مدرن، آشنایی زدایی، ضدقهرمان گرایی، تأکید بر ضمیر ناخودآگاه و همچنین گرایش های فمینیستی است. مهرنوش مزارعی از جمله داستان نویسان مهاجر ایرانی تبار معاصر است که در زمینه داستان های کوتاه مدرنیستی، صاحب چندین مجموعه داستان و یک رمان است. در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، ضمن بررسی عناصر و مؤلفه های مدرنیستی در چهار داستان برگزیده از مهرنوش مزارعی، ویژگی های مدرنیستی موجود در این داستان ها با توجه به آرای سوزان فرگوسن و چارلز می و نگاه و اهمیت او به جایگاه حقوق زنان در جامعه مردسالاری طبق نظریات جامعه شناسی آنتونی گیدنز تحلیل می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد مهرنوش مزارعی از بسیاری از عناصر و مؤلفه های مکتب مدرنیسم در داستان های خود استفاده کرده است. این مؤلفه ها عبارت اند از: آغاز بدون مقدمه داستان، پایان باز، محدودیت مکان و زمان و کاربرد استعاری آن ها، توجه به ذهنیت شخصیت ها، درون مایه های مدرن (بیگانگی، تنهایی، انزوا، فردگرایی و...)، ذهنیت مرکزی، فشرده سازی زبان و ایجاز، پیرنگ های حذفی و استعاری، عدم قطعیت، وجود ضدقهرمان، درهم آمیختن رؤیا و واقعیت، بی قصگی، چندلایگی ذهنی شخصیت ها و روایت های نامتوالی.
دریافت کودکان از مفاهیم انتقادی پویانمایی های «دلیر » و «یخ زده »(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
233 - 255
هدف اصلی این مقاله تبیین دریافت کودکان 9 تا 12 ساله از مفاهیم انتقادی دو پویانمایی دلیر (2012) و یخ زده (2013) است. ما در این پژوهش بر مفاهیم انتقادی درون این پویانمایی ها و همچنین چگونگی تفسیر این مفاهیم توسط کودکان تمرکز کرده ایم. چارچوب نظری برای این مقاله "نظریه دریافت" و روش تحلیل محتوای پویانمایی ها برای مقوله بندی و استخراج مفاهیم انتقادی آنها روش "تحلیل محتوای مردم نگارانه" است. ما با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 10 کودک (5 دختر و 5 پسر) را انتخاب و برای آنها دو پویانمایی مذکور را پخش کردیم و سپس با آنها مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام دادیم. یافته های ما نشان داد آنچه در دریافت مفاهیم انتقادی پویانمایی ها نقشی تعیین کننده داشت، مجهز بودن شرکت کنندگان به ابزارهای مفهومی انتقادی بود. آنها پویانمایی ها را بر اساس طرحواره ها و ابزارهای مفهومی در دسترس، تفسیر می کردند. به طور کلی، شرکت کنندگان مفاهیم انتقادی پویانمایی ها را برای تقویت باورهای پیشین خود و همسو با شناخت پیشین خود تفسیر می کردند، حتی اگر مفاهیم موجود در پویانمایی ها هم جهت با شناخت پیشین آنان نبود.
چرخش های روش شناسی در پژوهش های ارتباطی- رسانه ای
منبع:
علوم خبری سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
171 - 192
حوزههای تخصصی:
پژوهش در حوزه ی علوم انسانی، با معرفت نمودهای آثار انسانی سروکار دارد و از آنجا که آدمیان در هویت بشری مشترک هستند از این رو مطالعه ی پدیده های انسانی- اجتماعی پیچیده و نیازمند دقت بیشتر و تحول لازم به لحاظ متدلوژی و کاربست روش های مختلف آن است. پژوهشگران به منظور دستیابی و شناخت پدیده های اجتماعی- انسانی جهان پیرامون خود، به روش های پژوهشی مناسب و ابزارهایی کارآمد نیازمندند. از این منظر روش های مختلف کمی و کیفی نظیر پیمایشی، تحلیل گفتمان، آزمایش، گراندد تئوری، تحلیل محتوا و... با رویکردهای توصیفی، ثبینی، و ترکیبی با ملاحظات جدیدی در روش شناسی روبه رو شده اند که به زعم پاره ای از اندیشمندان اجتماعی قبل از هر چیز به تغییرات پارادیمی این حوزه علمی مربوط می شود. پارادایم یا سرمشق به تمامی یک نظام فکری اطلاق می شود که در برگیرنده ی مجموعه ای از بینش ها، نظریه ها، روش های تحقیق و تکنیک هاست. هر پارادایم مکاتب و نظریه های متعددی را شامل می شود. محققان ارتباطی- اجتماعی مجموعه ای از اصول فلسفی و روشی را در چگونگی انجام تحقیق برمی گزیند که از میان پارادایم های متعدد انتخاب شده است این فرآیند باید پاسخگوی نیاز زمان در گسترده تر کردن جهان شناخت انسانی صورت گیرد. در این گفتار به مسأله پیچیدگی های سوژه و چرخش های روش های نوین تحقیق متأثر از روش شناسی در ارتباطات پرداخته می شود و به ملاحظات مورد توجه آن می پردازند.
مطالعه وضعیت مهاجرت در شهرستان های مرزنشین ایران و اثرات سطح توسعه یافتگی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۸
109 - 144
حوزههای تخصصی:
شهرستان های مرزی کشور مناطقی استراتژیک و حیاتی هستند که تعادل جمعیتی این مناطق نقشی مهم در حفظ امنیت داخلی کشور دارد. متأسفانه بسیاری از شهرستان های مرزی توان و پتانسیل حفظ جمعیت خود را ندارند و با روند مهاجرفرستی فزاینده روبه رو هستند. این پژوهش به تحلیل عوامل مؤثر بر شاخص های مهاجرت 118 شهرستان مرزنشین پرداخته است. قلمرو زمانی پژوهش شامل روند تغییرات مهاجرت بر اساس داده های سرشماری در فاصله سال های 95-1390 است. برای آزمون فرضیات تحقیق از الگوی تحلیلی تاپسیس، آزمون-های معناداری پیرسون و رگرسیون، آزمون های موران عمومی، الگوی فضایی بر اساس نقاط داغ و تحلیل کلاستر استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که میان مهاجرپذیری، خالص مهاجرت، ناخالص مهاجرت و توسعه شهرستان های مرزنشین رابطه مثبت و معناداری برقرار است. توسعه یافتگی قادر به تبیین بیش از 19 درصد تغییرات خالص مهاجرت این شهرستان ها است. همچنین آزمون خوشه ای ماتریس دووجهی متغیرهای توسعه-یافتگی و خالص مهاجرت نشان داد که عمدتاً شهرستان های مرزنشین مهاجرفرست بوده و از نظر توسعه یافتگی نیز در خوشه های سوم و چهارم (پایین ترین سطح توسعه) قرار دارند. میزان خالص مهاجرتی تمایل به متمرکز شدن در فضا دارد. به طوری که تجمع فضایی لکه های سرد (مهاجر فرستی بیشتر) متعلق به برخی شهرستان های مرزنشین استان های اردبیل، کرمانشاه، ایلام و خراسان جنوبی است.
راهبرد های سینمای هالیوود در پایش فرهنگ بینندگان؛ تحلیل گفتمان پویانمایی لوراکس براساس انگاره هم جوارسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
131 - 161
حوزههای تخصصی:
این مقاله به واکاوی شگرد های گفتمان سازیِ سینمای هالیوود هنگام معرفی مشکلات زیست محیطی و راه حل های پیشنهادی در پویانمایی لوراکس می پردازد. پژوهش پیش رو توصیفی تحلیلی است و در آن با بهره گیری از انگاره هم جوارسازی و خوانش انتقادیِ گفتمانِ نظامِ جهانیِ سرمایه داری، از ساز و کار های تثبیت و تحکیم نظام معنایی گفتمان غرب رمزگشایی می شود. پویانمایی لوراکس که بازنموده ای از این گفتمان است تلاش دارد نمایی تازه از معضلات فراگیر زیست محیطی، مقصرین، مسئولیت ها و راه حل ها فراروی بیننده قرار دهد. اما یافته های پژوهش نشان می دهد که مشکلات زیستی، مثل قطع درختان و آلودگی هوا، صرفاً بهانه ای است برای مشروعیت بخشی به گفتمان مصرف گرایی، بازاریابی برای شرکت های چندملیتی و مهم تر از همه، اشاعه اومانیسم. بازنمایی مؤمنین به خدا و نبوت در این پویانمایی به صورت موجوداتی مسلوب الاختیار و درمانده است. اما اومانیسم با بیان روشن تر، نیرومندتر و شگرف ترِ اندیشه ها و توانمندی های انسان مستقل، قهرمان خود را تا قلمرو اثیری الاهگان عروج می دهد تا در آنجا موضوع تأمل تماشاگرانه بینندگان باشد. بیننده این پویانمایی در پایان درمی یابد که برای اولین بار در تاریخ جهان، گفتمان غرب در قالب یک نظام دادگر جهانی پدیدار شده است که برآیند «گرایش ها و تمایلات عمیق جهان اجتماعی» است و می تواند بدون نیاز به هدایت الهی، گزینه های گوناگون معنابخشی به زندگی سعادتمند را در اختیار انسان گذارد.
پیش بینی میزان دین داری دانش آموزان بر اساس وابستگی به اینترنت و باور به دنیای عادلانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی میزان دین داری بر اساس وابستگی به اینترنت و باور به دنیای عادلانه در میان دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال 1398 انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی، تکنیک آن، پیمایش و ابزار اندازه گیری، پرسش نامه است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 384 نفر و به شیوه خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده است. یافته های پژوهش بر اساس مطالعه رگرسیونی گام به گام نشان داد که «ابعاد اعتقادی، عاطفی و پیامدی، از ابعاد دین داری» فقط بر اساس باورهای ناعادلانه با ضریب تبیین به ترتیب 6.9 و 5.6 و 3 درصد به صورت منفی قابل پیش بینی بوده، یعنی با صرف اندازه گیری میزان «باورهای دنیای ناعادلانه» در افراد می توان میزان ابعاد اعتقادی، عاطفی و پیامدی دین داری در آنان را پیش بینی نمود، تأثیر سایر ابعاد باورهای عادلانه و حتی میزان وابستگی به اینترنت در پیش بینی بعد اعتقادی دین داری، حذف می شود. «بعد مناسکی، از ابعاد دین داری» بر اساس «باورهای دنیای ناعادلانه» به صورت منفی و باورهای دنیای عادلانه برای خود به صورت مثبت و در مجموع با ضریب تبیین 14.3 درصد قابل پیش بینی بوده، یعنی با اندازه گیری میزان باورهای ناعادلانه و باورهای دنیای عادلانه برای خود در افراد، می توان میزان بعد مناسکی دین داری در آنان را پیش بینی نمود، تأثیر سایر ابعاد باورهای عادلانه و میزان وابستگی به اینترنت در پیش بینی بعد مناسکی دین داری، حذف می شود. «دین داری، همه ابعاد» بر اساس «باورهای ناعادلانه» به صورت منفی و «باورهای دنیای عادلانه برای خود» به صورت مثبت و در مجموع با ضریب تبیین 6.6 درصد قابل پیش بینی بوده است. تأثیر سایر ابعاد باورهای عادلانه و میزان وابستگی به اینترنت در پیش بینی بعد مناسکی دین داری، حذف شده است.
Investigating the Training of Subjective Norms and Empathy of Buyers Through the Effectiveness of Advertising on Social Networks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to investigate and predicting positive user responses to social media advertising: The roles of subjective norms and empathy. Methodology: This study in terms of goal is an applied and in terms of nature is an experimental research. Statistical population for this study was users of the Instagram, and simple random sampling was used and 150 questionnaires were collected successfully. For statistical analysis of the data, Structural Equations Modeling and PLS2 software was used. Findings: This research conceptualizes social networks advertisements effectiveness as a concept encompassing emotional appeal, in formativeness and creativity that all have a potential to contribute to a positive online behavior. The experts were asked to validate the validity. It proposes and tests a conceptual model of the formation of online user’s behavioral responses about social networks advertising. Conclusion: The results of our empirical tests of the model reveal that emotional appeal, in formativeness and advertising creativity were key drivers of favorable behavioral responses to a social networks ad and that intention to engage in favorable user responses was positively associated with purchase intention.
معرفت دینی، زمینه ساز سواد انقلاب اسلامی مدیران در منظومه فکری مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود عوامل تقویت کننده، موجب افزایش بهره وری و تحقق اهداف سازمانی است. گرایش مدیران به معارف اسلامی، یکی از راه های ایجاد کنترل درونی در آنهاست و باعث می شود مدیران با توجه به باورها و ارزش های خود، اقدام به رفتار مناسب در جهت پیشبرد اهداف سازمانی کنند. در این تحقیق که یک پژوهش بنیادی از نوع توصیفی اکتشافی است، تلاش شده تا بر مبنای روش «نظریه پردازی داده بنیاد» در مطالعات علوم انسانی، از مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب، عوامل زمینه ساز و تقویت کننده «سواد انقلاب اسلامی» برای مدیران، متناسب با روش شناسی تحقیق و اهداف ارائه شود. در این تحقیق، به شناسایی و معرفی مفاهیم، مقوله ها و فرامقوله های رویش یافته از درون داده ها با استفاده از بیانات مقام معظم رهبری به صورت تمام خوانی تا رسیدن به اشباع، پرداخته شده است. از سه نوع کدگذاری (مفهوم سازی) باز، محوری، انتخابی، 84 کد و مفهوم، 24 مقوله و 6 فرامقوله به نام متغیرهای علّی، محوری، مداخله گر، راهبردی، زمینه ساز و پیامدی به دست آمد. متغیرهای زمینه ساز سواد انقلاب اسلامی در مدیران و مسئولان نظام شامل معنویت گرایی، خودسازی، آخرت گرایی، اسلام گرایی و تکلیف مداری شد که «معرفت دینی» نام گرفت.
دوگانه رویکردهای کیفرگرا- مداراگرا در پاسخ دهی به جرایم مواد مخدر و روان گردان: تحلیل گفتمان فیلم «متری شیش و نیم»(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
۱۰۴-۵۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزه های کیفرگرا- مداراگرا به عنوان دو رویکرد غالب در حوزه پاسخ دهی به جرایم مواد مخدر، محل تعارض گفتمانی-ارزشی دو دیدگاه مختلف است. طرفداران این دو پارادایم با برداشتهای خاص اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و انسانی تلاش می کنند تا انگاره های خویش را در نظام پاسخ دهی به عنوان گفتمان غالب هژمونیک کنند. روش: پژوهش حاضر می کوشد در پرتو رویکرد تاریخی گفتمان وُداک با تأکید بر اهمیت سیاستهای کنترلی جرایم این حوزه در پرتو مفهوم کارایی کیفر و تمرکز بر تحولات گفتمانی موجود و نیز با درک زمینه های تاریخی- اجتماعی ایران، فیلم سینمایی «متری شیش و نیم» را توصیف، تحلیل و واکاوی کند. یافته ها: در این فیلم، پلیس به مثابه نهاد تأییدکننده سیاستهای سخت گیرانه- کیفرگرایانه، بازنمایی می شود. با این حال، فقدان نهاد مستقل نفی کننده سیاستهای سخت گیرانه در فیلم موجب شده است تا خود مؤلف (کارگردان) از گذر ایماژها، سکانسها و دیالوگهای مختلف، کیفرگرایی در این حوزه را نقد کند. مؤلف بر پایه چهار مؤلفه گفتمانی عدم بازدارندگی اعدام و ناکارایی سیاستهای سخت گیرانه، تأثیر نابرابری اقتصادی در ارتکاب جرم، شکست دستگاه پلیسی- قضایی در شناسایی سرکردگان اصلی (سویه های توصیفی- تجربی) و کاستیهای تقنینی (سویه هنجاری)، سیاستهای کیفرگرایانه را فاقد کارکرد بازنمایی می کند. بحث: اگرچه نقد کیفرگرایی توسط مؤلف هم سو با یافته های تجربی- علمی و منطبق بر گفتمان جریانهای انتقادی است؛ اما هم ذات پنداری افراطی مؤلف با بزهکار، تعمیم بخشی ناروا، احساسی کردن فضا، بی توجهی به رویه های عملی- قضایی و عدم درک نقش قانون گذار در توسعه مجازات اعدام، نشان می دهد که مؤلف در مقام رد سیاستهای کیفرگرایانه برخی از واقعیتها را نادیده گرفته است.
نسبت میان دین وفرهنگ درتلقی های جامعه شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
153 - 194
حوزههای تخصصی:
ادیان الهی هم خود ظرفیت بسیار غنی و تجدیدشونده ای برای تولید و عرضه یک فرهنگ متعالی متناسب با ظرفیت های آموزه ای و اهداف و رسالت این جهانی خود به بشر اجتماعی دارند و هم بسته به ظرفیت آموزه ای، موقعیت اجتماعی، کمیت و کیفیت موالیان، نحوه تعامل آنان با تعالیم وحیانی، فرصت ها و محدودیت های محیطی و... نقش بسیار قاطع و تعیین کننده ای در هدایت و راهبری، پالایش و پیرایش، شکوفایی و تعالی ظرفیت ها، صیانت و پاسداری، تعمیق و تثبیت، اعتباریابی و قداست بخشی فرهنگ های عرفی و مؤلفه های مختلف آن دارند؛ ازاین رو نسبت میان دین و فرهنگ و نحوه تعامل آن دو به ویژه در فرایند تاریخ اجتماعی بشر، از جمله موضوعات مورد علاقه دین پژوهان و جامعه شناسان دین قرارگرفته است. این نوشتار درصدد است مهم ترین مواضع اتخاذشده از سوی جامعه شناسان دین در نحوه تعامل میان این دو نظام معنایی را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد؛ براین اساس سؤال اصلی آن نسبت های محقق و محتمل میان دین و فرهنگ به مثابه دو نظام معنایی جامع در مقام تحقق و عینیت اجتماعی از منظر جامعه شناختی است. روش این مطالعه در مقام گردآوری اطلاعات، اسنادی و در مقام تشریح و استنتاج، تحلیل محتوای کیفی است. نتایج حاصل از این مطالعه آن گونه که در توضیحات ضمنی و جمع بندی پایانی انعکاس یافته، این شد که جامعه شناسان دین، هریک بسته به موضعی که در باب چیستی، چرایی، جایگاه اجتماعی، کارکرد دین و ارزیابی این کارکردها اتخاذ کرده اند، به نسبت سنجی میان دین و فرهنگ پرداخته و طرح دیدگاه کرده اند.
زنان و نظم جنسیتی پدرسالار؛ روایت تاریخی از «زندگی خانوادگی» زنان در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۱
157 - 194
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال آن است که با تابیدن نوری به زوایای تاریخ جنسیت در جامعه ایرانی، به تصویر دقیق تری از «وضعیت زنان و خانواده در دوران قاجار» دست یابد. مطالعه حاضر بر اساس تحلیل مضامین موجود در منابع و اسناد تاریخی انجام گرفته است. در این راستا، مجموعه ای از سفرنامه ها، خاطرات، نشریات و اسناد تاریخی، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان داد که زنان در عصر قاجار، از کمترین حقوق اجتماعی برخوردار بودند. آن ها نه اختیاری برای ازدواج داشتند و نه توانی برای طلاق؛ نه آمدنشان به خانه شوهر با اراده خویشتن بود و نه رفتنشان به تصمیم خویش. همه زنان را در خیابان به یک شکل کرده بودند؛ همگی چادربه سر و روبنده به صورت داشتند. نه انتخاب پوشش در بیرون خانه به اختیار آن ها بود و نه کار و کوشش در درون خانه امانشان می داد. بردن نامشان ممنوع بود و «ضعیفه» خطابشان می کردند. نه نامی از آن ها برده می شد و نه مقامی به آن ها سپرده می شد. بیشتر، کالای جنسی بودند در دست مردان و بستری برای تولید فرزندان. گویی شهروندانی درجه دوم بودند در تاریخ ایران. در کودکی ازدواج می کردند و در جوانی پیر می شدند. هنوز کودکی نکرده، مادر می شدند و هنوز جوانی را ندیده، فرتوت می شدند. عمرشان کوتاه بود و بختشان سیاه. به واقع دوره قاجار بر وفق زنان نبود؛ عصر، عصر پدرسالاری بود و سلطه مردانه، همه عرصه های زندگی آنان را درنوردیده بود.
مطالعه تطبیقی تقابل خطر در حقوق و جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
278 - 288
حوزههای تخصصی:
از آغاز آفرینش و ایجاد اجتماعات بشری تا به امروز، خطرات بسیاری زندگی افراد را در معرض تهدید قرار داده است. برخی از این خطرات، چنان تأثیر اقتصادی به جا می گذارد و سطح معاش را به پایین ترین حد خود می کشاند که سبب می شود دولت ها در برابر قربانیان، احساس مسئولیت کرده و تلاش خود را در جهت مدیریت این خطرات، ساماندهی کنند. اعلام چنین مسئولیتی از سوی دولت ها و ایجاد بیمه های اجتماعی سبب می شود این گونه خطرها، رنگ اجتماعی به خود گیرد. اگرچه مصادیق خطرهای اجتماعی که می توان آن ها را در سه دسته خطرهای ناشی از زندگی حرفه ای، خطرهای جسمانی و خطرهای برآمده از تشکیل خانواده قرار داد، در بسیاری از نظام های حقوقی شناسایی شده اند اما مفهوم خطر اجتماعی همچنان مهجور مانده است. پذیرش تقابل خطر این ایده را مطرح می کند که هرگاه شخص به طور ضمنی یا صریح، خطر آسیب وارده از جانب دیگری را بپذیرد، به علت زیان وارده نمی تواند از فاعل زیان مطالبه خسارت کند. تقابل خطر یک عمل حقوقی یک جانبه است که بر قابلیت انتساب تقصیر به خوانده اثر می گذارد و رافع تقصیر یا مانع ضمان است. در حقوق ایران نظریه تقابل خطر پذیرفته نشده است ولی در اجتماع این نظریه بسیار کاربرد دارد.
شهری در حصار حاشیه ها: مطالعه رضایت از زندگی در بین حاشیه نشینان شهر کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
135 - 160
کابل شهری است در چنبریه حاشیه ها گرفتار شده و حدود هفتاد درصد جمعیت شهر در این محلات زندگی می کنند. بی جا شدگان (مهاجران) روستاها را رها کرده و به دنبال شغل های خدماتی در شهر می باشند؛ بافت متراکم، تنوع پایگاه های قومی و فقر گسترده زمینه را برای بروز انواع آسیب ها مهیا ساخته و تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و توسعیه پایدار شهری می گذارد. شاروالی (شهرداری) در شهر کابل، چشم انداز روشنی برای مدیریت حاشیه نشینی ندارد و به تنهائی نیز قادر به حل معضل حاشیه نشینی شهر نیست. در شهر کابل، حاشیه نشینی گاه در اشکال خاصی چون کوه نشینی نیز به چشم می خورد. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده و حجم نمونه 301 نفر بوده است. جدی ترین مشکل حاشیه نشینان مسئلیه امنیت، ایجاد اشتغال و دسترسی به خدمات اولییه شهری است. بیش از 90 درصد مردم وضعیت امنیت محلیه خود را نامناسب می دانند. پاسخگویان به تطبیق یکسان قانون باور ندارند. احساس محرومیت و تبعیض بر رضایت از زندگی مؤثر و مانعی برای توسعیه پایدار شهر کابل است. این امور باعث می شود تا مردم مشارکت شهری کمتر داشته باشند و شهر را خانیه مشترک خود ندانند. تعلق ها در شهر کابل جمعی نیست و بیشتر درون گروهی و قومی است. ساختار شهری کابل هم از بعد زیر ساخت ها و هم مدیریت شهری فقیر است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با نوعی حاشیه نشینی مضاعف در شهر کابل، مواجه هستیم و تفاوت و تبعیض های قومی و شهروندی در حیات شهری کابل به چشم می خورد. قومیت، پایگاه اجتماعی و محرومیت نسبی بر میزان رضایت از زندگی شهری تأثیرگذار هستند و به صورت کلی، میانگین رضایت از زندگی شهری در بین حاشیه نشینان، در سطح پایین قرار دارد. توسعیه پایدار شهری مستلزم جلب مشارکت شهروندان و ساکنان محلات حاشیه است
نقش شبکه های اجتماعی در شکل گیری هراس اجتماعی و تغییر سبک زندگی ناشی از ویروس کرونا (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
123 - 148
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه شیوع کروناویروس تبدیل به یک بحران بزرگ جهانی شده و کشورهای زیادی از جمله ایران را درگیر کرده است. از عواقب شیوع کروناویروس ایجاد هراس اجتماعی و تغییرات سریع در سبک زندگی مردم است؛ که توسط شبکه های اجتماعی ایجاد شده است. هدف این پژوهش بررسی نقش شبکه های اجتماعی در شکل گیری هراس اجتماعی و تغییر سبک زندگی ناشی از ویروس کرونا در شهر کرمانشاه است. روش شناسی: تحقیق حاضر از لحاظ رویکردی؛ کمی و از نظر نوع و ماهیت، توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد برای هراس اجتماعی و پرسشنامه محقق ساخته برای تغییر سبک زندگی بود، جامعه آماری شهروندان بالای 20 سال شهر کرمانشاه می باشد. حجم نمونه 320 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای برآورد روایی از تکنیک تحلیل عاملی (روایی سازه ای) و برای پایایی ابزار از آلفای کرونباخ استفاده به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیه ها و رگرسیون چندگانه برای آزمون مدل تجربی استفاده گردید. پردازش داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که شبکه های اجتماعی در شکل گیری هراس اجتماعی (222/0= r) دارای تأثیر معنادار ولی با تغییر سبک زندگی (031/0= r) ارتباط غیر معنادار دارد. همچنین شبکه های اجتماعی داخلی در شکل گیری هراس اجتماعی (175/0- = r) و تغییر سبک زندگی (115/0- = r) تأثیرات معنادار و معکوسی دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که شبکه های اجتماعی وایبر، اینستاگرام و فیسبوک توانستند 176/0 از تغییرات متغیر تغییر سبک زندگی و پیام رسان سروش توانست 017/0 از تغییرات مربوط به تغییر سبک زندگی را تبیین نمایند. نتیجه گیری: به منظور شکل گیری رفتارهای منطقی و مطلوب به جای رفتارهای نمایشی مانند هراس اجتماعی در زمینه استفاده از شبکه های اجتماعی، کارگزاران اجتماعی اولویت خود را در سازمان دهی اطلاعات و دانش و آگاه کردن جامعه هدف از موارد سازنده و مضر این شبکه ها و نقش ها و فعالیت های مختلف اجتماعی در جامعه قرار دهند.