فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۶۱ تا ۴٬۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
قتل، هولناک ترین جرم خشن، یک مسئله مهم اجتماعی است که می تواند تحت تأثیر شاخص های کلان اقتصادی باشد؛ اما در ایران به این موضوع کمتر توجه شده است. در این پژوهش کوشش شده است رابطه شاخص های اقتصادی مانند سرانه تولید ناخالص داخلی، مشارکت زنان در نیروی کار، بیکاری، تورم و ضریب نفوذ اینترنت با قتل بررسی شود. این پژوهش از نوع طولی است که به روش سری های زمانی انجام شده و طی آن رابطه شاخص های اقتصادی و قتل در دور ه 1397-1374 تحلیل شده است. برای بررسی رابطه کوتاه مدت و بلندمدت متغیرهای تحقیق، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی در نرم افزار مایکروفیت استفاده شده است. براساس یافته های تحقیق، با بهبود شاخص های اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و ضریب نفوذ اینترنت، از میزان قتل کاسته شده است؛ اما با بهبود مشارکت زنان در نیروی کار میزان قتل افزایش پیدا کرده است. با استناد به یافته های تحقیق، نتیجه گیری می شود که قتل ها در ایران تحت تأثیر شاخص های اقتصادی ِکلان است؛ البته باید به این نکته نیز توجه داشت که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتیِ وابسته به نفت و متأثر از تحریم های بین المللی است که بخشی از نوسان های شاخص های اقتصادی، تحت تأثیر تشدید یا تضعیف شدن آنهاست که در تحلیل های نهایی باید به آن توجه شود.
نقش و مسئولیت رسانه های جمعی در مدیریت بیماری کرونا
حوزههای تخصصی:
رسانه های ارتباطی ضمن افزایش انعطاف پذیری افراد، سطح قابلیت انطباق آنها را با موقعیت های جدید افزایش می دهد و باعث کاهش پای بندی افراد به سنتهای معارض با جامعه مدرن و گرایش جامعه از کنش عرفی به کنش خردگرایانه می شود و اسباب بسط و گسترش دموکراسی، حوزه عمومی و جامعه مدنی را فراهم می سازد. ویروس کرونا شرایطی را به وجود آورده است که فاصله با انسان ها، فاصله با طبیعت و فاصله ب ا اشیا به الزامی اجتماعی تبدیل شده و ارتباطات در فضای واقعی یا به تعبیری فضای فیزیکی- طبیعی دارای اختلال و مشکل شده است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است و در صدد پاسخگویی به این سوال بود که فضای شکل گرفته پس از کرونا در شبکه های اجتماعی کدام خصوصیات تکنولوژیهای ارتباطی را برجسته نموده و ضعف رسانه های ما در برخورد با کرونا ناشی از عدم شناخت ما در کدام یک از این خصوصیات است. در این تحقیق ابت دا ب ه ابع اد زمینه ای حین کرونا و پساکرونا به لحاظ اجتماعی پرداخته شد. سپس نیازها، باید و نبایدها، وظایف دانشگاه ها و مراکز علمی، وظایف دولتها مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در پایان مسئولیت رسانه ها در راستای مقابله با همه گیری این ویروس تبیین شد. در این راستا می توان ادعا کرد که فضای شکل گرفته پس از کرونا در شبکه های اجتماعی خصوصیت تعاملی بودن و جمع زدایی رسانه را کاملاً نمایان کرده است.
زایش روایت؛ زدایش پادآرمانشهر/ زیستن با (پاد)آرمانشهر آخرین انار دنیا (2002) و وقت تقصیر (1383)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر دو رمان پسامدرن آخرین انار دنیا (2002) نوشته بختیار علی، نویسنده کرد عراقی، و وقت تقصیر (1383) اثر محمدرضا کاتب فضایی پادآرمانشهری دارند. ایران آن سالها در گیر و دار گذار از دوره خاتمی به احمدی نژاد است و عراق آخرین سالهای حاکمیت صدام را از سر می گذراند. برای بررسی وضعیت فراگیر پادآرمانشهری به سراغ روزنه های آرمانشهری شخصیتهای اصلی رفتیم و از دریچه امکان رهایی از پادآرمانشهر به مطالعه رمانها پرداخته ایم. شخصیتهای تکثیرشده یا ادغام شده در این میانه به خاطر شرایط پیچیده خاورمیانه آرمانشهرهایی دست نیافتنی دارند که به دلیل شیءوارگی، خصوصی سازی و ... امکان وجودی ندارند. افیونها و پیمانها بسته به موقعیت، مسیرهای ایدئولوژیک/ اتوپیایی ای هستند که شخصیتها در قالب آنها پیرنگ سازی می شوند. پیمانهای ستوده بختیار، امیدبخش زدایش پادآرمانشهر است و افیونهای نکوهیده کاتب، فراهم آورنده امکان همزیستی با آن؛ بدین سان اتوپیا، ایدئولوژی را آشکار می سازد و ادبیات رهایی بخش با درج ساختار واقعیت در ساختار رمانی، آینده را پیش بینی می کند.
تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
199 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت فرآیند یاددهی و یادگیری و نقش زیبایی شناسی هنری در آن، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مداخله ای با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه پژوهش معلمان دوره اول ابتدایی منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. تعداد 20 نفر از معلمان با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به مدت 10 جلسه 70 دقیقه ای با روش زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق آموزش دیدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته فرآیند یاددهی و یادگیری با 10 آیتم بود که روایی صوری آن با نظر خبرگان تایید و پایایی مولفه های یاددهی و یادگیری با روش بازآزمایی بالاتر از 80/0 به دست آمد. داده ها با روش آزمون تی وابسته در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.یافته ها: در این پژوهش، 2 نفر از معلمان به دلایل مشکلات شخصی از پژوهش انصراف دادند و تحلیل ها برای 18 نفر انجام شد. یافته ها نشان داد که آموزش زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق باعث افزایش هر شش مولفه فرآیند یاددهی و یادگیری شامل مهارت محوری و مهارت آموزی، یادگیری مادام العمر، کاربردی سازی آموزش، فعال سازی همزمان چند حس، انجام فعالیت جمعی و نشاط و پویایی کلاس شد (001/0>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری بود. بنابراین، برای بهبود فرآیند یاددهی و یادگیری می توان از روش ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کرد.
تحلیل ساخت سیاسی دولت در ایران؛ مقایسه دوره های صفویه، قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت های صفویه و قاجار از لحاظ نوع ساخت سیاسی، نهاد حاکمیت و پایگاه اجتماعی دارای ویژگی های منحصربه فردی هستند. از دوران صفویه، ویژگی های دولت ایرانی مبین نهادها و سنت های سیاسی سنتی بود. این رویه تا دوره جدید و حکومت قاجار ادامه داشت. اما با ورود ایران در اواخر قاجار به عرصه های جهانی، دولت نیز متأثر از این ارتباط شد و با روی کار آمدن خاندان پهلوی، حکومت مطلقه شکل گرفت. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که دولت های صفویه و قاجار به لحاظ ساخت سیاسی و پایگاه اجتماعی چه تفاوت ها و شباهت هایی دارند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که به لحاظ ساخت سیاسی، دولت در دوران صفویه از نوع پاتریمونیالیسم، اما در عصر قاجار از نوع پاتریمونیالیستی در حال گذار است. لذا هرچند هر دو دارای نهادهای حاکمیت مشابه بودند، اما تحول دولت در این دو دوره که ناشی از تغییرات بافت اجتماعی و طبقاتی در ایران است ساخت قبیله ای حکومت را به نوعی حکومت بوروکراتیک هدایت می کند.
خصوصی سازی دارایی های دولت در ایران (1368-1399) (مطالعه گزارش های مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله مطالعه خصوصی سازیِ دارایی هایی دولت در جامعه ایران از پایان جنگ تا امروز است. این مطالعه از خلالِ بازخوانیِ گزارش های مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی درباره این موضوع در دوره های مختلف انجام شده است. پس از اثبات مسئله سؤال پژوهش به این صورت ارائه شده است: «سیاستِ خصوصی سازیِ دارایی هایِ دولت از حیث شیوه واگذاری به چه شکل اجرا شده اند؟». برای تحلیلِ چگونگیِ انجام واگذاری ها چارچوب نظری دیوید هاروی درباره انباشت سرمایه در دست اقلیتی معدود، از طریق خلع مالکیت از عموم مردم در فرایند خصوصی سازی مورداستفاده قرار گرفته است. واحد تحلیل مقاله کشور ایران در سال های 1368 تا 1399 است. واحد مشاهده گزارش های مرکز پژوهش های مجلس درباره خصوصی سازی در سال های 1368 تا 1399 است که با بخش های مرتبط با خصوصی سازی گزارش های تفریغ بودجه و برخی مصاحبه های سیاستگذاران درباره خصوصی سازی در همین سال ها تکمیل شده است. روش پژوهش تحلیل محتوای اسناد است. یافته های این پژوهش نشان می دهد اجرای سیاست خصوصی سازی در ایران، همواره همراه با توزیع رانت بوده و به تدریج به خلع مالکیت عموم مردم انجامیده است. اقلیتی از نیروهای سیاسی ایران یا بخش مهمی از شرکت های واگذارشده را از آن خود کرده اند یا با واگذاری شرکت های دولتی به بخش عمومی غیردولتی و نهادهای نظامی حضور خود را هیئت مدیره های انبوه شرکت های زیرمجموعه این نهادها تضمین کرده اند.
تحلیل جامعه شناختی عملکرد ورزشی با رویکرد خود پذیرشی و مدیریت بدن در دختران ورزشکار شهر تهران در رشته انفرادی (بدنسازی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله پیش رو تحلیل جامعه شناختی عملکرد ورزشی با رویکرد خود پذیرشی و مدیریت بدن در دختران ورزشکار شهر تهران در رشته انفرادی(بدنسازی) می باشد و برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی با طرح اکتشافی استفاده شده است. ابتدا در بخش کیفی پژوهش با استفاده از تکنیک گراندد تئوری مدل استراوس و کوربین، مصاحبه ای با 49 نفر صورت پذیرفت . سپس، در بخش کمّی به شیوه پیمایشی ، پرسشنامه های تهیه و در اختیار 120 نفر قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را صاحبنظران تأیید کردند و پایایی آن با آلفای کرونباخ (0/977) محاسبه شد . در این خروجی از مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده گردید و به بررسی مسیرهای مشخص پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شد . شاخص برازش مدل کمی 0/088 و بیانگر مطلوبیت قوی مدل است که محکی برای اعتبار نظریه برپایه تلقی می شود. نتایج یافته های بخش کیفی در قالب 6 مفهوم: شرایط علی شامل : ضعف ویژگی های شخصیتی ؛ پدیده ی محوری : خودپذیرشی و عدم اعتماد به نفس ؛ شرایط مداخله گر: نقش دوستان و مربیان؛ شرایط زمینه ای: عادت واره دختران ورزشکار ؛کنش و تعامل ها : مدیریت بدن؛ پیامدها: احساس رضایت از خود و تأیید دیگران می باشد. بر اساس یافته های بدست آمده، اغراق گویی دختران ورزشکار بدنساز از خود ، ناشی از اگاهی و احساس دختربدنساز، از خانواده و جامعه نسبت به پدیده ورزش بدنسازی می باشد که این نوع رفتار بازخوردی از نگرش منفی در تعامل ها و روابط بینابینی حاصل می شود.
طراحی سناریوهای آینده آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۳۰-۱۱۴
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش کلیدی آموزش عالی، مطالعه آینده دانشگاه ها و درک مسائل پیش روی آن ها اهمیت بالایی دارد. هدف این پژوهش تدوین سناریوهای آینده آموزش عالی در افق ده سال آینده کشور می باشد. با توجه به کیفی بودن تحقیق حاضر و حوزه آینده پژوهی؛ برای طراحی سناریوها از روش شبکه جهانی کسب وکار (GBN) استفاده شده که رایج ترین و کارآمدترین روش سناریو پردازی، خصوصاً در حوزه آموزش عالی کشور است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان آموزش عالی است که با استفاده از روش گلوله برفی تعداد 16 نفر از خبرگان مورد مصاحبه بدون ساختار قرار گرفتند. داده های حاصل از مصاحبه ساختار نیافته با استفاده از روش تحلیل تم مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است؛ که درنهایت منجر به فهرستی از عوامل کلیدی در هفت حوزه (اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژی، سیاسی، قانونی و مدیریتی، مؤسسات حوزه آموزش عالی) و 33 عامل فرعی گردیده است. بحرانی ترین پیشران های آموزش عالی از حیث عدم قطعیت و میزان اهمیت شامل: عدم وجود سیاست های پایدار، سرمایه گذاری در تکنولوژی های نوین است. با استفاده از عدم قطعیت های بحرانی و ایجاد ماتریس سناریو و رجوع به همه عوامل و اطلاعات جمع آوری شده در مراحل قبل چهار متغیر پیشران بحرانی به نام های سرزمین دانش، سایه های خاکستری، دهکده سوخته، آب راکد تدوین گردید.
روش های اقناع مخاطب در سریال های تلوزیونی (مطالعه موردی: سریال «چرنوبیل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت روش های اقناع مخاطب در سریال های تلویزیونی است. موردمطالعه آن سریال خارجی چرنوبیل است. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی سیستماتیک انسِلم اشترا وس، سریال چرنوبیل مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. یافته های تحقیق نشان داد:با توجه به اینکه فیلم و سریال اثر هنری نیز محسوب می شود، جذابیت تصویری، فضاسازی قوی، نورپردازی، رنگ محیط، لباس های نظامیان که در بهترین شکل ممکن طراحی شده، صحنه های انفجار، موقعیت های مکانی و جزییات دقیق نیروگاه چرنوبیل و جذابیت های نوستالژیکی مندرج در اثر، از دیگر عوامل اقناع و جذب تماشاگر در این سریال است. از دیگر ;کدهای مهم، بهت و وحشت است که کارگردان با استفاده از این تکنیک در صحنه های پیاپی با ساخت لحظات پر هرج ومرج، مخاطب را بهت زده کرده و با بهره از جاذبه احساس کنجکاوی اش را برمی انگیزد. نگاه منفی به مقامات شوروی، ایثار و فداکاری همرزمان، عمق فاجعه، شجاعت، ابهام و راز آلودگی، بی تجربگی، ایثار و فداکاری، انکار واقعیت و وجود شخصیت های بارز منفی در طول فیلم از مقولات برجسته ای است که باعث اقناع مخاطب شده است. درنهایت از بین مقوله های محوری به 2 دسته مقوله در کدگذاری انتخابی دست یافتیم که عبارت اند از: ۱- جاذبه متن: شامل جملات طلایی، القای مستقیم،استعاره و تکرار،2-تصویر شامل جاذبه ترس و جاذبه احساس محتوای ارائه شده در فیلم با تکیه بر تکنیک القای مستقیم از طریق جملات تأثیرگذار مهم ترین عامل در این حوزه است. تأثیر خاص پیام ها بر مخاطبان کاملاً مشهود است. سریال بانفوذ در درون گیرنده پیام توانسته به هدف اصلی منبع که پروپاگاندای هالیوود است دست یابد.
در میانه اسکروتن و لوپس (تمهیدی برای رویکردی نشانه شناسانه درعکاسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راجر اسکروتن، فیلسوف بریتانیایی، نقش مؤثری در بسط زیبایی شناسی تحلیلی داشته است. وی علاوه بر حوزه های نظری، به بحث فلسفی پیرامون شاخه های هنری نیز پرداخته است. یکی از مهم ترین مباحث این حوزه، مربوط به مقاله عکاسی و بازنمایی می باشد، که واکنش های بسیاری را بدنبال داشته و یکی از بهترین واکنش ها، اثر مک آیور لوپس است. این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل منابع کتابخانه ای، ضمن تلخیص آرای اسکروتن و لوپس، به منظور برون رفت از دوگانه ی نیت مندی و علیّت، در منازعات این دو در نسبت هنر و عکاسی، رویکردی نشانه شناسانه را پیشنهاد می دهد. در این رویکرد، عکس همچون نشانه است؛ اما نشانه ای که از طریق راهه هایی، تمایل زیبایی شناختی ما را به خود عکس و نه به موضوع آن، باز می گرداند. بدین ترتیب، هسته اصلی تفکر اسکروتن، یعنی تمایل به خود عکس، حفظ می شود و بازنمودی بودن آن، به حالت تعلیق در می آید. همچنین، امکان تبدیل عکس به هنر نیز، آن گونه که لوپس مدنظر دارد، فراهم می گردد. به این منظور، نمونه هایی از عکس های نشانه ای و راهه های مربوط به آنها ، معرفی می شوند. راهه های پیشنهادی عبارتند از: یادآوری، یادآوری و ایجاد امید/ترس، پرسشگری، پرسشگری و توبیخ/سرزنش، شگفتی و حیرت، تمرکز و انسجام بخشی، تفاوت بین اعمال اجتماعی، توازن و تعادل اجتماعی.
«هم شناسی فرهنگی» به مثابه الگوی ارتباطات میان فرهنگی در قرآن؛ رویکردی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه «میان فرهنگی» پاسخی به بحران «خودمحوری» در جهان معاصر است که در قالب «غرب گرایی»، «نژادپرستی» و «تکفیر» پدیدار شده است. سؤال اصلی این پژوهش آن است که تفکر اسلامی چه مسیری را در مواجهه با «دیگری» پیشنهاد می کند که به دیگرستیزی یا دیگرپرستی نمی انجامد. در این مقاله، الگوی قرآنی ارتباطات میان فرهنگی با طرح سؤالات پنج گانه (چرایی، کیستی، کجایی، چیستی و چگونگی)، با روش «قرآن به قرآن» و در خلال رویکردی تطبیقی، «استنطاق» شده است. برای مطالعه تطبیقی، اندیشه های میان فرهنگی اندیشمندانی همچون مید و گادیکانست در حوزه معرفتیِ انگلیسی؛ اشتروس و کاربو در حوزه معرفتیِ فرانسوی؛ و اندیشه های هابرماس و ویمر در حوزه معرفتی آلمانی تحت عنوان «تطابق»، «تعاون» و «تحاور» (همسازی، همکاری، هم گویی) بررسی شده است. در مقابل، الگوی مفهومی ارتباطات میان فرهنگی در قرآن با بررسی آیات مرتبط با مضمون «تفاوت» و «اختلاف» در میان انسان ها و با محوریت آیه 13 سوره حجرات بیان شده است. ساختار این آیه رابطه «تفاوت» و «تقوا» را با سازوکار «تعارف» به معنای «هم شناسی» و «تبادل معروف» تبیین می کند. دکترین ارتباطات میان فرهنگی در اسلام تعارف را جایگزین تفاخر، تحقیر و تکفیر می کند و این تعارف بر آیات 17و 18 زمر بر «استماع» و گشودگی در برابر دیگری در عین «اجتناب» از طاغوت استوار است. در ادامه، مؤلفه ها و فرایند این الگوی قدسی تحت عنوان «هم شناسی فرهنگی» مورد تحلیل قرار گرفته و تمایز آن با سه الگوی دیگر روشن شده است.
طراحی استراتژی های اثربخش برای حضور روابط عمومی نظام بانکی در رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت محیط سازمان ها و تعیین استراتژی های مناسب برای بقا و رشد، یکی از فعالیت های سازمان های دولتی و شرکت هاست. هدف اصلی این پژوهش، تعیین استراتژی های مناسب برای توسعه فعالیت های روابط عمومی نظام بانکی در حوزه رسانه های اجتماعی است. همچنین در این پژوهش، از تکنیک دلفی برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شده است؛ در این زمینه، با استفاده از ابزار مصاحبه، داده های اولیه، جمع آوری و سپس با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه، داده های ثانویه جمع آوری و تحلیل شدند. براساس یافته ها، روابط عمومی نظام بانکی، به منظور انجام فعالیت های ترویجی، هشت نقطه قوت و هفت نقطه ضعف برای ورود به رسانه های اجتماعی دارد. همچنین شانزده مورد فرصت و هشت مورد تهدید در این زمینه برای روابط عمومی ها شناسایی شد. پس از تشکیل ماتریس ارزیابی داخلی و خارجی عوامل استراتژیک و براساس نمرات اتخاذشده، جلسات طوفان فکری با خبرگان صنعت بانکداری و روابط عمومی نظام بانکی تشکیل و استراتژی های مناسب این حوزه استخراج شد. استراتژی ها در چهار دسته استراتژی های تهاجمی (SO)، استراتژی های محافظه کارانه (WO)، استراتژی های رقابتی (ST) و استراتژی های تدافعی (WT) تدوین شدند. با توجه به موقعیت روابط عمومی نظام بانکی، اخذ استراتژی های توسعه و رشد فعالیت در رسانه های اجتماعی، برای آن مناسب است. با توجه به اینکه نقاط قوت و فرصت های روابط عمومی نظام بانکی برای فعالیت در رسانه های اجتماعی، چشمگیر است، اتخاذ این استراتژی ها می تواند برای توسعه این فعالیت ها کمک کننده باشد.
ارزیابی و آسیب شناسی رضایت مندی جامعه پیرامونی از طرح های صنعتی: مورد طرح های نفت و گاز در منطقه عسلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
249 - 260
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رضایتمندی جامعه پیرامونی از مباحث مهم در زمینه مسئولیت اجتماعی شرکتی و توسعه پایدار به شمار می رود. منطقه عسلویه، واقع در استان بوشهر، بستر تحولات اقتصادی و رشد و احداث بسیاری از پروژه های نفت و گاز کشور بوده است به صورتی که به یک حوزه مهم انرژی مبدل شده است. با این حال، میزان رضایت جامعه پیرامونی از طرح های صنعتی در این منطقه همچنان در حد حدس و گمان یا در بهترین حالت به صورت غیرعلمی باقی مانده است. بنابراین، مطالعه پیش رو سطح و ابعاد مختلف رضایتمندی جامعه پیرامونی از طرح های نفت و گاز را به صورت روش مند سنجیده است. روش و داده ها: جهت انجام این تحقیق، 400 نفر از مردم منطقه پیرامونی بر اساس نمونه گیری خوشه ای پیمایش شدند. ابعاد رضایتمندی جامعه پیرامونی مبتنی بر موارد مطرح در مدل ایزو 26000 بوده و شامل سه بعد مشارکت شرکت ها در توسعه جامعه، محیط زیست و حاکمیت سازمانی می باشد. یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه، میزان رضایتمندی کلی مردم منطقه در سطح مطلوبی قرار ندارد. در میان ابعاد نارضایتی، بیشترین میزان مربوط به بخش کیفیت حاکمیت سازمانی بوده است. بحث و نتیجه گیری: وضعیت نارضایتی در این منطقه نیازمند برنامه ریزی جدی از سوی نظام حکمرانی است چنانچه در تمامی شاخص های مورد ارزیابی وضعیت نامطلوبی حاکم است. در منطقه پارس جنوبی با ابهام در خصوص اثرات محیط زیستی روبرو هستیم؛ چنانچه این فضای مبهم موجب گسترش اخبار غیرقابل تأیید در این زمینه می شود. به نظر می رسد یکی از راهکارهای ابتدایی، فراهم ساختن بستری است که نمایشگر وضعیت به روز شاخص های محیط زیستی باشد. پیام اصلی: پایداری منطقه عسلویه نیازمند توجه جدی است. از آنجا که بخش قابل توجهی از مردم بومی منطقه توانایی تمایز میان شرکت های نفت و گاز آن منطقه را نداشته و به همین دلیل، از نظر مردم محلی مسئولیت اقدامات مداخله ای از سوی هر یک از این شر کت ها چه مثبت و چه منفی به کلیت نظام سیاستگذاری منطقه تعمیم می یابد.
برساخت اجتماعی خودزنی در بستر تغییرات نظام آموزشی: مطالعه ای کیفی در بین دانش آموزان دختر یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
311 - 330
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نظام آموزشی در سال های اخیر با چالش های کارکردی/معرفتی مهمی مواجه شده و بسیاری از نوجوانان در مدارس در مواجهه با این چالش ها ناهنجاری های خاصی از خود نشان می دهند. از جمله این ناهنجاری های درحال رشد، خودجرحی یا همان خودزنی است. هدف پژوهش حاضر بررسی برساخت این پدیده در بسترهای آموزشی موجود است. روش و داده ها: در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای با استراتژی اشتراوس و کربین 23 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر یزد انتخاب شدند و مصاحبه های عمیقی در مورد خودزنی در بستر مسائل آموزشی انجام شد. داده ها با 20 مقوله اصلی و یک مقوله هسته در مدل پارادایمی ارائه شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مقولاتی همانند فوبیای نهادی نظام آموزشی، قدرت سراسر بین مدرسه، هدایت تحمیلی والدین، بی اعتمادی به نظام آموزشی مدرسه، عدم همراهی والدین، تحقیر شخصیتی، بیهوده پنداری آموزشی، جو کسل کننده مدرسه، تبعیض آموزشی و مواردی از این دست به ظهور استرس هنجاری هژمونیک پایدار منجر می شوند. نتیجه گیری: در پاسخ به این استرس های هنجاری هژمونیک، دانش آموزان راهبردهای خاصی پیش می گیرند که از جمله آنها خودزنی و آسیب رسانی به خود، ترجیح اشتغال بر آموزش و همنشینی افتراقی است. پیام اصلی: نظام آموزشی فشارهای اجتماعی و روانی بر دانش آموزان وارد می کند و دانش آموزان دچار تنش ها و استرس های فردی/اجتماعی می شوند که یکی از پیامدهای درحال رشد آن خودزنی است. در واقع برای نوجوانان، خودزنی راهی است برای فرار از مشکلات زندگی، مشکلات فردی و یا بین فردی.
روش تحلیل چالش های نظری در دانش اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بی تردید، پدیده های اجتماعی به عنوان موضوع تحقیق، به اندازه پیچید گی خود دارای جهات و اضلاع متعددی هستند که تحلیل درست هر یک از آن ها به روش مناسب خود نیاز دارد. به همین جهت، محققان در حوزه مطالعات اجتماعی تلاش کردند با ابداع روش مطالعه ویژه این رشته بتوانند پدیده ها را مورد کاوش دقیق تر قرار داده تا احتمال خطا را کاهش دهند؛ البته نباید این حقیقت را از نظر دور داشت که اگر با نگاهی تقلیل گرایانه، همه پدیده های اجتماعی از طریق یک یا چند روش کلی مورد مطالعه قرار داده شود، بعید نیست محقق را از هدفش که شناخت بهتر و دقیق تر پدیده های اجتماعی است، دور بدارد؛ لذا تا جایی که ممکن است باید برای هر موضوع و پدیده ای اجتماعی بتوان از روش منحصر به آن بهره گرفت. نگارنده در این تحقیق بنا دارد چالش های نظری را که یکی از پدیده های پرتکرار در جوامع امروز است، با شیوه ای مناسب مورد بررسی قرار داده و برای تحلیل آن روشی خاص پیش روی دانشجویان رشته دانش اجتماعی قرار دهد تا شناخت دقیق تری نسبت به چالش پیش روی خود پیدا کرده و سپس نتیجه اش را در اختیار حکیمان در میدان نظر و حاکمان در مقام عمل قرار دهند. روش پیشنهادی در حقیقت، چراغ راهی است که با بهره گیری از آن می توان چالش مورد نظر را از ابعاد متعدد مورد مطالعه قرار داده و تنها به یک بعد از ابعاد آن اکتفا نشود.
پیش بینی رضایت جنسی بر اساس سبک های دلبستگی،سبک های هویت و مثلث عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
287 - 307
حوزههای تخصصی:
رضایت جنسی از مهم ترین مسائل در روابط زوجین است که می تواند در بقای رابطه تأثیرگذار باشد. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی رضایت جنسی توسط سبک های دلبستگی، سبک های هویت و مثلث عشق استرنبرگ می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد نظر این پژوهش تمامی افراد متأهل شهر تهران در سال 1400، که از زمان ازدواج آنها پنج سال گذشته باشد، هستند که از این بین تعداد 416 نفر نمونه این پژوهش را تشکیل داده اند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های رضایت جنسی (کرمانی، 1386)، سبک های دلبستگی بزرگسالان (هازن و شاور، 1987)، سبک های هویت (بروزنسکی، 1992) و مثلث عشق (استرنبرگ، 1989) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS-23 و همچنین از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان دادند مثلث عشقی، سبک های دلبستگی و سبک های هویت در افراد متأهل رابطه معناداری با رضایت جنسی دارند که هر کدام به ترتیب 28، 25و 19 درصد واریانس رضایت جنسی را تبیین می کنند. درنتیجه سبک های دلبستگی و هویت و مثلث عشق افراد می تواند در میزان رضایت جنسی افراد دخیل باشند.
مدل یابی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
309 - 332
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده مهم آن به بررسی مدل یابی تعارضات زناشویی براساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی پرداخت. تحقیق حاضر بنیادین و از نوع همبستگی می باشد به طوری که با نمونه گیری خوشه ای 248 نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران (1396)، پرسش نامه خودشناسی قربانی و همکاران (2008)، پرسش نامه عشق استرنبرگ (1986)، پرسش نامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (منصوری، 1380) و پرسش نامه تمایزیافتگی دریک (2011) بودند. داده های پیمایش پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SMART.PLS و از طریق مدل سازی معادلات ساختاری به شکل بدون خرده مقیاس تجزیه- تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای خودشناسی، عشق و هوش هیجانی، توانستند واریانس تمایزیافتگی را با مقدار 715/0 توجیه کنند و این سه متغیر همراه متغیر میانجی توانستند واریانس تعارضات زناشویی را با مقدار 517/0 پیش بینی کنند، همچنین نقش میانجی گری تمایزیافتگی در هر سه مسیر معنی دار بود. و نتایج نشان داد که مدل پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق، هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی دارای برازش مطلوب است همچنین پیشنهاد این مطالعه بنیادی، تدوین پروتکل آموزشی- درمانی برای زوجین است تا قدم به قدم در جهت کاهش تعارضات زناشویی و سلامت جامعه به کار گرفته شود.
رابطه جو عاطفی خانواده و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان: نقش میانجی گری انعطاف ناپذیری شناختی (اجتناب تجربه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
371 - 386
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه جو عاطفی خانواده و اهمال کاری تحصیلی با واسطه گری اجتناب تجربه ای در دانش آموزان بود. طرح پژوهش در این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 375 نفر (219 دختر و 156 پسر) از دانش آموزان پایه دهم شهر یزد در سال تحصیلی ۱۴۰۰- 139۹ بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسش نامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، پرسش نامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964) و پرسش نامه پذیرش و عمل بوند، هایس، بیر، کارپنتر، گوئنول، ارکات و زتل (2011) استفاده شد تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی مبتنی بر رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. نتایج نشان داد که جو عاطفی خانواده به صورت مستقیم، منفی و معنادار اجتناب تجربه ای (68/0-=β) و اهمال کاری تحصیلی (34/0- =β) را پیش بینی می کند. اجتناب تجربه ای نیز به صورت مستقیم، مثبت و معنادار اهمال کاری تحصیلی (21/0=β) را پیش بینی می کند. در نهایت نتایج نشان داد اجتناب تجربه ای در رابطه بین جو عاطفی خانواده و اهمال کاری تحصیلی دارای نقش واسطه ای می باشد. بنابراین با بهبود جو عاطفی خانواده و افزایش انعطاف پذیری شناختی (کاهش اجتناب تجربه ای) می توان تا حدودی اهمال کاری تحصیلی را کاهش داد.
رابطه کانونی میزان و نوع استفاده از فضای مجازی با سواد سلامت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی نقش میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر سواد سلامت دانشجویان انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی و ازنوع همبستگی است. جامعه هدف را دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز تشکیل دادند که براساس آمار حدود 16000 نفر بودند؛ از بین آن ها، تعداد 375 نفر ازطریق فراخوان اینترنتی به صورت دردسترس و برخط با توجه به محدودیت تردد کرونا در پژوهش حاضر شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز، از پرسشنامه های میزان و نوع استفاده از فضای مجازی فتحی و همکاران (1400) و سنجش سواد سلامت جمعیت شهری ایران (هیلیا) (1393) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون همبستگی کانونی و پیرسون در محیط نرم افزار spss23 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین میزان استفاده از فضای مجازی با مؤلفه های درک و خواندن سواد سلامت رابطه ای وجود ندارد. اما، همبستگی بین میزان استفاده از فضای مجازی با مؤلفه های دسترسی، ارزیابی، تصمیم گیری و رفتار در سطح 05/0 معنادار بوده است، یعنی با افزایش میزان استفاده از فضای مجازی، مؤلفه های دسترسی، ارزیابی، تصمیم گیری و رفتار افزایش می یابند. علاوه بر این، مطابق با بارهای کانونی احصائی، مؤلفه سلامتی 854/0 و دسترسی 950/0 سهم بیشتری در توزیع های متغیرهای کانونی نوع استفاده داشتند.
مطالعۀ کیفی تضادهای اجتماعی مرتبط با دین (میدان مطالعه: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
16 - 39
حوزههای تخصصی:
دین بر آن است که نقش خود را به عنوان عامل وحدت بخش ایفا کند در حالی که باورهای دینی و مذهبی گاه منجر به رفتارهای ضد اجتماعی و تنش زا می شود. پژوهش حاضر به بررسی تضادهای اجتماعی مبتنی بر دین در نیم قرن اخیر در استان کردستان می پردازد و چگونگی نقش دین در تضعیف یا تشدید تضادهای اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد. امیل دورکیم، مرتون و پاسونز نقش انسجام بخشی به دین می دهند و کارکرد دین را محفاظت از جامعه می دانند. از سوی دیگر مارکسیست ها معتقدند که دین نه تنها تضادهای اجتماعی را از بین نمی برد، بلکه آن را تشدید می کند. پژوهش حاضر از رویکرد برساخت گرایانه و روش های تاریخی کتابخانه ای و تاریخ شفاهی و قوم نگاری استفاده کرده و با ابزار اسنادی مانند کتاب، روزنامه و مصاحبه با افراد آگاه، تجربیات زیسته جامعه را بر اساس نظریات موجود مورد مطالعه قرار داده است. بر اساس یافته ها تضادها در کردستان گاهی بین فردی گاه بین فرقه ای، گروه های مذهبی یا سکولار بوده است. گاهی این تضادها به صورت فکری و گاه به صورت فیزیکی و نیروهای قهری، در بلند مدت یا کوتاه مدت تقویت یا تضعیف شده است. نتایج حاکی از آن است که در جامعه مورد پژوهش دین به هفت شیوه بر تضادهای اجتماعی تأثیر می گذارد. از آن میان در یک مورد دین انعکاس دهنده ی تضاد، در سه مورد از بین برنده، پوشاننده و تضعیف کننده ی آن و در سه مورد دیگر منشأ، تقویت کننده و تداوم بخش تضادهاست.