فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۱)
6 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف: با شروع دوره مدرن در جهان و سرایت خزنده آن به میان جامعه ایرانی درطول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بسیاری از ساختارهای جامعه ایرانی -که درطول تاریخ با مشارکت نهاد سنت و مذهب شکل گرفته بود- موردتهدید مفاهیم و برداشت های جدید قرار گرفت و این تهدید در موارد زیادی به مقابله سنت و مدرنیته منجر شد.یکی از عرصه های به شدت تأثیرپذیر جامعه پیشامدرن ایرانی، نهاد بهداشت و درمان بود که براساس ترکیبی از طب مزاجی، طب عامیانه و با رنگ و بوی مذهبی، درطول تاریخ شکل گرفته بود. پس از ورود اولین نشانه های مدرنیته به ایران، این نهاد مسلط اجتماعی (نهاد بهداشت و درمان سنتی)، به شدت درمعرض هجمه تأثیرات بینش علمی تازه قرار گرفت و بسیاری از باورهای آن زیر سؤال رفت.روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با تکیه بر یکی از مفاهیم جامعه شناسی پزشکی تحت عنوان «پزشکی شدن» این مقابله و مواجهه را تحلیل کند و میزان تأثیرگذاری این روند بر نفوذ مذهبی درمیان جامعه ایرانی را بررسی کند.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که برای چند دهه، فضای فرهنگی جامعه متأثر از صف آرایی و تقابل بین مفاهیم مذهبی و مفاهیم بهداشتی بود و در مسیر پزشکی شدن، نهاد مذهب بسیاری از عرصه های نفوذ اجتماعی را به نهاد پزشکی واگذار کرد.
تبیین و تحلیل جایگاه زنان نژاده دربار بر نگاره کندها و سکه های بهرام دوم ساسانی(293 -276م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
107 - 126
حوزههای تخصصی:
بهرام دوم، به عنوان پنجمین پادشاه ساسانی در سال 276میلادی بر اورنگ شاهی تکیه زد. زمانی که بهرام دوم به قدرت رسید، وی نیز همچون نیای خویش، اردشیر بابکان، برای مشروعیت بخشیدن به پادشاهی و تحکیم پایه های حکومت خویش، مبادرت به نقر صحنه های یادمانی، پیروزی و دیهیم ستانی کرد و صحنه هایی از دیهیم ستانی و پیروزی بر دشمن را بر روی نگاره کندها از خویش به یادگار گذاشت. در میان آثار هنری و باستان شناختی بر جای مانده از بهرام دوم، نگاره کندها و مسکوکات وی از تنوع قابل توجهی نسبت به آثار اسلافش برخوردارند و تحولی در آن ها دیده می شود. همچنین، در میان شاهان ساسانی، زنان بیشترین حضور را در نگاره کندهای بهرام دوم دارند و در مسکوکات وی نیز در قالب شهبانو، حضور پررنگی را تجربه می کنند. پژوهش حاضر با تکیه بر شواهد مکتوب و به شیوه توصیفی-تحلیلی بر آن است تا جایگاه زن در نگاره کندها و مسکوکات بهرام دوم را مورد واکاوی قرار دهد. بر پایه شواهد مکتوب و باستان شناختی، حضورگسترده زنان در مسکوکات و نگاره کند های دوره بهرام دوم نسبت به اسلافش را می توان به جایگاه ویژه برخی از زنان درباری و قدرت گیری آنان در حکومت بهرام دوم نسبت داد.
نقش دربار سلاطین محلی قلمرو شرقی خلافت عباسی در گسترش تنجیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
149 - 176
حوزههای تخصصی:
برآمدن حکومت های مستقل و نیمه مستقل، در فاصله قرون4 تا 7 هجری هم زمان با ضعف ساختار سیاسی خلافت عباسی و افول نظارت مرکزی در مناطقی از جهان اسلام بود. این تقارن علاوه بر ایجاد تغییرات گسترده اجتماعی و سیاسی باعث ایجاد دگرگونی های فرهنگی در سرزمین های اسلامی گردید. در این زمان دربار سلاطین محلی به کانون توجه و مهاجرت علما و دانشمندان تبدیل شد و این روند همچنان در روزگار تثبیت قدرت مغولان و عصر ایلخانان تداوم یافت . منجمان به عنوان مطلعان از اسرار آسمان در دربار سلاطین حضوری پررنگ و اثرگذار یافتند. «جداول نجومی» یا «زیج ها» و سایر ادوات تنجیم، از جمله ابزارهای منجمان برای پیش گویی رخ دادهای آینده در قرون میانه اسلامی بود. حال سوال اصلی این است که با توجه به جایگاه تنجیم در عملکردهای سیاسی سلاطین، این امر چه تأثیری بر توزیع جغرافیایی جداول نجومی در فاصله قرون 4 تا ۷هجری داشته است؟ در این تحقیق از روش تاریخی به منظور توصیف و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های مقاله نشان می دهد، در فاصله قرون 4 تا ۷ تغییر مکانی تدوین جداول نجومی از بغداد به سایر نواحی سرزمین های اسلامی به ویژه ایران و ماوراءالنهر رخ داده است. همچنین احداث رصدخانه ها در این مناطق، نگارش زیج های دقیق به نام حکام محلی و تدوین زیج ها به زبان فارسی نمونه هایی از اثرگذاری رویکرد تنجیمی دربار سلاطین بوده است.
مناسبات طریقت های نقشبندیه و قادریه در کردستان پس از مولانا خالد شهرزوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰ (پیاپی ۱۵۰)
89 - 110
حوزههای تخصصی:
پژوهش های صورت گرفته درباره تصوف در کردستان، عمدتاً تاریخ طریقت های صوفیانه را به صورت جداگانه و به دور از فضای ارتباطی آنها بررسی کرده اند؛ درحالی که به دلیل تأثیرگذاری مراودات این طریقت ها در تاریخ اجتماعی کردستان، مطالعه پیوندهای گوناگون مشایخ و پیروان آنها نیز امری ضروری است. در پژوهش پیش رو به این پرسش پاسخ داده شده است که پس از دوره مولانا خالد شهرزوری (1193-1242ق) طریقت های نقشبندیه و قادریه در مناطق کردنشین چه مناسباتی داشته اند؟ نتایج پژوهش -که به صورت مطالعات کتابخانه ای انجام شده است- نشان می دهد که پس از تنش ها و تقابلات اولیه، مناسبات این دو طریقت به سمت همکاری و همراهی پیش رفت؛ به گونه ای که پس از مدتی، مشایخ نقشبندی با ملاحظه حضور و نفوذ قادری ها در جامعه کردستان و به منظور مدیریت اوضاع پیروانشان، در برخی آداب طریقت تغییراتی ایجاد و بعضاً آنها را به روش قادریه نزدیک تر کردند. علاوه بر آن، در میان مشایخ دو طریقت مناسباتی چند، مانند مراودات طریقتی، پیوندهای دوستی و ارتباطات خاندانی شکل گرفت. آنان همچنین در آیین های طریقتی یکدیگر شرکت می کردند و در برخی زمینه های علمی و فرهنگی نیز با یکدیگر در پیوند بودند. تعامل آنان تا جایی پیش رفت که مشایخ نقشبندی، متأثر از میراث پیشینی خود و با در نظر داشتن اوضاع جامعه کردی، رهبری برخی از مریدان قادری را نیز برعهده گرفتند و به این ترتیب، فصل جدیدی از طریقت ورزی در کردستان را آغاز کردند.
Bronze Weapons of Toll-e Shoqa, Marvdasht Plain, Fars: National Museum of Iran Collection(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The correct position and the determining role of the second and first millennium BC cultures in the Fars region (Marvdasht plain) which we know as the Shoqa/Timuran cultures and the importance of this culture in the transition from the prehistoric to the historical period (Achaemenid) are still not well known. Despite of extensive archaeological research that has been done in the Marvdasht plain and the presence of significant sites of this period, due to the limited and generally very old excavations in these sites, it is still difficult to understand these developments. During that time, huge developments were taking place in Khuzestan and Fars regions; Changes usually created many conflicts between native cultures and southwestern cultures origin (Elamite).Some archaological findings, such as weapons, are signs of the height of such conflicts in the past. This paper will study and introduce the collection of weapons of Toll-e Shoqa, which were obtained from the excavations of Mahmoud Rad in 1942 and Vandenberg in 1950 in that site, those are now kept in the National Museum of Iran. These collections have been studied recently in the inventory project in the National Museum of Iran archives. So far, few cultural materials from Toll-e Shoqa have been published and more emphasis has been placed on its pottery; the pottery is the basis of the relative chronology of this period in the Fars region. Unfortunately, the results of the archaeological excavations in Shoqa were never fully published and all its cultural materials were not introduced. In the organizing project of the National Museum of Iran which will be described and analyzed in this paper.
فناوری و گونه شناسی دست افزارهای سنگی دوره مس وسنگ تپه قلعه ننه مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تپه قلعه ننه در شمال غرب ایران و جنوب شرق دریاچه زریبار قرار گرفته است و ازطریق گذرگاه شلیر با شمال بینالنهرین ارتباط دارد و بزرگ ترین محوطه پیش از تاریخ حوضه دریاچه زریبار است که کاوش لایه نگاری شده است. تپه دوره های استقراری پیش ازتاریخ و تاریخی را دربر دارد و طولانیترین دوره استقرار باقی مانده در محوطه، مربوط به دوره مس وسنگ، خصوصاً فرهنگ عبید 3-4 و اوروک جدید است. شواهد گویای آن است که این منطقه در دوره پیش ازتاریخ بیشتر با بینالنهرین ارتباط داشته است. از دوره مس وسنگ، محوطه، تعداد قابل توجهی دست افزار سنگی به دست آمده است؛ ابزارهای سنگی یک گروه فناورانه از مصنوعات را تشکیل میدهند که ارزش قابل توجهی برای تفسیر ساختارهای اجتماعی-اقتصادی در جوامع پیش ازتاریخ دارند. تغییرات ساختاری در شبکههای اجتماعی فناوری از عبید تا پساعبید ممکن است در جنبه های مختلف تولید ابزارسنگی مشاهده شود. مطالعه ابزارهای سنگی دوره مس وسنگ در غرب ایران و حوضه دریاچه زریبار انگشت شمار است. مصنوعات سنگی به دست آمده ازلحاظ چگونگی روش و سنت ابزارسازی دوره مس وسنگ در حوضه دریاچه زریبار بررسی شد و تلاش شد ارتباط احتمالی آن تا حد ممکن با تغییرات اجتماعی مطالعه شود. به احتمال زیاد مصنوعات سنگی توسط گروهی خاص تولید و در منطقه و حوضه دریاچه زریبار پخش میشده است، کما این که شواهد سفالی نشان از ارتباط گسترده بینمنطقهای نیز دارد و دست کم در دوره مس سنگ جدید، تولید مصنوعات سنگی در این منطقه در مقیاس کارگاهی بوده است؛ به نظر میرسد مانند محوطههای هم زمان در هزاره پنجم و چهارم پیش ازمیلاد، در شمال بینالنهرین که مصنوعات سنگی در تپه ننه در نزدیکی منابع ماده خام و خارج از سکونت گاه ها تولید میشدند.
گزارش عملیات حفاظت و مرمت نعلین کعبه موزه فرش ایران
حوزههای تخصصی:
نعلین کعبه موزه فرش ایران یک جفت کفش فلز آلیاژ مس اثر استاد پرویز تناولی در فضای روباز است. این اثر به عنوان جزیی از یادمان کعبه در سبک ساده گرایی مینیمالیسم در محوطه موزه فرش ایران ساخته شده است. اندازه نعلین در مقیاس واقعی خلق شده است. روی سطح نعلین به وسیله شیارهای ریز و ظریفی به منظور القای حس زیبایی شناسانه و جلوی بصری بافت دار شده است. همچنین یک پاتین هنری تیره رنگ بر روی سطح اثر توسط هنرمند ایجاد شده است داخل نعلین محل تجمع گرد و غبار خس و خاشاک فضای سبز محیط پیرامون بوده است. علاوه بر این طی سالیان متمادی و ارتباط با زمین تحت تاثیر شرایط جوی مانند بارندگی های سالیانه اختلاف دمای در فصل مختلف سال و آلاینده های محیط شهری همچون بارانهای اسیدی قرار گرفته است. سطح نعلین با محصولات خوردگی سبز رنگ و رسوبات کربناتی شکل مخدوش شده است. همچنین در رسوبات سبز رنگ یون کلر به عنوان عامل بیماری برنز به حضور نانتوکیت و هیدروکسی کلریدهای مس همچون آتا کامیت پارا تا کامیت کلینو آتاکامیت و بوتالاکیت با خوردگی فعال آلیاژهای مس مرتبط می باشد. هدف از این عملیات حفظ پایداری و جلوگیری از قرارگیری بیشتر در برابر عوامل آسیب رسان محیط شهری تعریف شده است. به منظور ارزیابی و مستندنگاری وضعیت موجود اثر عکس برداری دیجیتال در مقیاس ماکروسکوپی و میکروسکوپی صورت گرفته است. به منظور پاکسازی و حذف رسوبات سطحی از روش های مکانیکی توسط اسکالپ و دستگاه التراسونیک بهره گرفته شده و از روش ضمادگذاری برای حذف رسوبات حجیم از محلول نمک راشل و اسید کلریدریک ۲ به صورت موضعی کنترل شده و محدود استفاده شد. به منظور ایجاد بازدارندگی سطح از محلول ۳ BTA و به عنوان پوشش دهنده سطحی اثر از محلول اپوکسی پلی آمید استفاده شده است.
بررسی تاثیر بحران های پس از انقلاب اسلامی ایران در تغییر نقش جهادسازندگی (1358- 1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به فرمان امام خمینی جهادسازندگی با هدف محرومیت زدایی از مناطق روستایی تشکیل شد. وظایف و مسئولیت های این نهاد در مدت دو دهه فعالیتش (1358-1378)، بارها دچار تغییر و تحولات بنیادی شد. تغییر در ماهیت فعالیت های جهاد در دهه نخست حیات این نهاد، ابعاد گسترده ای را شامل می شد. به طوری که از یک سو با تغییر در صحنه سیاسی_اجتماعی ایران، جهاد سازندگی نیز دچار تغییر و تشویش وظایف محوله شد و از سوی دیگر تغییر نقش جهادسازندگی نخست سبب تغییر در ساختار اداری این نهاد و درنهایت منجر به فروپاشی و انحلال آن شد. مسئله اصلی پژوهش حاضر تبیین و تحلیل چگونگی مواجه این نهاد با بحران های است که در دهه نخست انقلاب اسلامی روی داد و اینکه تأثیر این بحران ها بر تغییر نهادی نقش جهادسازندگی چه بوده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از اسناد آرشیوی، مصاحبه ها، گزارش های دولتی و منابع کتابخانه ای و با استفاده از روش پژوهش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که جهادسازندگی هرچند ابتدا با هدف محرومیت زدایی از روستاها تشکیل شد اما با درگیر شدن در بحران های دهه نخست پس از انقلاب اسلامی، از انجام وظیفه اصلی خود دور ماند و با بر عهده گرفتن برخی نقش های حاشیه ای هرچند باعث تثبیت انقلاب اسلامی در مناطق محروم و روستایی شد، اما به دلیل تنوع وظایف و تغییر نقش نهادی، دچار نوعی بی نظمی اداری در درون شد و درنهایت این بی نظمی سبب تغییر نگاه کارگزاران نظام ج.ا به این نهاد شد تا مسیر انحلال و فروپاشی این نهاد هموار شود
مطالعه زمین باستان شناسی سفال های محوطه باستانی گبری مود (مود B)، سربیشه، خراسان جنوبی به منظور تعیین ماهیت مواد سازنده و منشأ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین باستان شناسی یکی از علوم میان رشته ای است که از روش ها و مفاهیم علوم زمین برای مسائل پژوهش های باستان شناسی استفاده می کند. تپه باستانی گبری مود یکی از محوطه های شاخص دوره اشکانی در خراسان جنوبی است که تاکنون مطالعات متعدد جهت تعیین حریم، کاوش، لایه نگاری، طبقه بندی و تحلیل گونه شناختی سفال های این محوطه صورت گرفته است. سفال-های محوطه گبری مود شامل انواع سفال های ساده و بدون لعاب، سفال های داغ دار و سفال های لوندو هستند که برخی از گونه-های آن (به ویژه انواع داغ دار و لوندو) از جمله سفال های محلی شاخص جنوب شرق ایران هستند. آیا بین نوع ترکیب مواد سازنده مورد استفاده در ساخت سفال های این منطقه و مناطق مجاور در دوره اشکانی ارتباطی وجود دارد؟ از آنجایی که جنبه وارداتی بودن این سفال ها از مناطق جنوب شرق ایران، مکران و سیستان مطرح شده است، منشأیابی آثار فوق بر اساس تحلیل ترکیب کانی شناسی (مطالعات پتروگرافی رسوبی) و نحوه ارتباط ترکیب آنها با موقعیت زمین شناختی منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. در انجام این تحقیق، از روش های میدانی- آزمایشگاهی بهره گرفته شده و علاوه بر جمع آوری نمونه های سفالی ساده، از نمونه های رسوبی دیواره محوطه، پادگانه های آبرفتی مجاور محوطه و سنگ ریزه های پراکنده در سطح و اطراف محوطه نمونه برداری شده است. به منظور تعیین ویژگی های زمین شناسی مصنوعات سفالی و ماهیت مواد خام به کار رفته در ساخت آنها، مطالعه مقاطع نازک تهیه شده از آنها توسط میکروسکوپ پلاریزان صورت گرفته و ترکیب اجزاء سازنده با ترکیب واحدهای سنگی اطراف منطقه و نمونه های رسوبی جمع آوری شده که ناشی از هوازدگی و فرسایش آنها هستند، مقایسه شده است. تشابه ترکیب پتروگرافی مواد خام سفال های ساده محوطه گبری مود با مجموعه های سنگی و رسوبات آبرفتی اطراف محوطه جنبه وارداتی بودن این سفال ها از مناطق جنوب شرق ایران را رد کرده و احتمال بومی بودن و ساخته شدن این آثار فرهنگی را در نزدیکی محل کشف آنها تقویت می کند.
دو بستر و یک ایده؛ فرهنگ رواداری از دیدگاه محمد داراشکوه و یاکوب بومه
حوزههای تخصصی:
محمد داراشکوه و یاکوب بومه دو اندیشمند تقریباً هم عصر بودند که یکی در هند و دیگری در آلمان، منادی مدارای دینی و خواستار نزدیکی و گفتگوی ادیان و همزیستی مسالمت آمیز پیروان آن ها بودند. اینکه چرا این همسانی در اهداف و آرا آن هم در دو سرزمین دور ازهم رخ داده و تا چه اندازه حوادث پیرامونی و بستر تاریخی آن دوران در این همسویی نقش داشته، مسئله ای قابل تأمل است و پرسشی است که با بازخوانی و توصیف آن بسترهای تاریخی و رویدادهای آن عصر و رجوع به اندیشه های این دو، درصدد پاسخگویی به آن بودیم. بر این اساس، در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی بافت محور، با کدگذاری داده های روادارانه به دست آمده از متون تألیفی داراشکوه و بومه، به تحلیل محتوای آن ها پرداختیم. نتیجه آنکه هم داراشکوه و هم بومه در یک دوران متشنج در جامعه خود می زیستند که جدال های دامنه داری در میان دینداران ادیان و فرق مختلف رخ نموده بود. در این بسترهای ملتهب، هردو اندیشمند، طریق عرفان و بینش های عرفانی را راه ایجاد صلح، مدارا و همزیستی مسالمت آمیز تلقی کردند و با بازخوانی و تفسیر عرفانی متون دینی و نشر آن در جامعه، در پی گسترش فرهنگ رواداری دینی بودند، امری که از سوی ظاهرگرایان طیف های مختلف تحمل نشده و با تکفیر و مطرود ساختن این اندیشه ها، سرانجام در آن برهه خاموش شد.
مذاکرات ارزنه الروم و بروز نخستین بحث و جدل ها دربارۀ اصالت و اعتبار عهدنامۀ زهاب (1259- 1263قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹ (پیاپی ۱۴۹)
87 - 114
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و عثمانی در طول شش سده بسیار پرافت وخیز بود. دو دولت برای پایان دادن به جنگ و برقراری صلح عهدنامه های مختلف منعقد کردند. در بین معاهدات، دو معاهده زهاب (1049/1639) و ارزنه الروم (1263/1847) اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا مبنای حل وفصل اختلاف ها و عقد پیمان های بعدی بوده است. تا برگزاری کنفرانس ارزنه الروم (1259-1263ق)، درباره اصالت و اعتبار معاهده زهاب تردیدی ابراز نشده بود. نمایندگان ایران و عثمانی برای نخستین بار، در مجلس پنجم و بعد در چند مجلس دیگر مذاکرات ارزنه الروم، ضمن قبول «سندیّت»[1] عهدنامه، درباره «اصالت و اعتبار»[2] سوادهای موجود، بحث وجدل جدی کردند. در جُستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد منتشرنشده، استدلال های نمایندگان طرفین درباره اصالت و اعتبار عهدنامه زهاب تبیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد میرزا تقی خان با اصرار بر ضرورت ارائه «اصل» عهدنامه از سوی نماینده عثمانی، «سواد»های ارائه شده از سوی او را نپذیرفت و به همین دلیل مانع از اثبات ادعاهای ارضی او در مذاکرات ارزنه الروم شده است. [1]. Authenticity[2]. Originality and Validity
مهاجرت اتباع عادی روسیه به استرآباد و پیامدهای ناشی از آن در این ایالت (1328-1336 ه.ق / 1910- 1918م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
1 - 23
حوزههای تخصصی:
مهاجرت اتباع روسی به شمال ایران آغاز فصل جدیدی در روابط ایران و روسیه بود. مهم ترین علت این رویداد، تغییر سیاست روسیه در قبال مهاجرت ها و تبدیل آن به یک استراتژی در سیاست روسیه بود. در واقع دولت روسیه سعی داشت با اسکان مهاجرین در ایالات شمالی ایران، و به ویژه ایالت استرآباد، در این مناطق کلنی سازی کند و به تدریج نواحی شمالی را از خاک ایران جدا سازد. مهاجرینی که به این منطقه وارد شدند، از گروه های مختلفی تشکیل می شدند که هر یک، بنا به دلایلی، اقدام به مهاجرت نموده بودند. اینکه چه گروه هایی از اتباع روس و به چه دلایلی به ایران مهاجرت کردند، سؤال اصلی این پژوهش است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای، ضمن پاسخگویی به سؤال فوق، روند مهاجرت ها به استرآباد و واکنش مقامات ایرانی و حاکمان محلی به این مهاجرت ها بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد گروه هایی مانند ترکمن ها و مالاکان ها از جمله مهاجرینی بودند که به دنبال تشویق دولتمردان روس برای تصاحب زمین به ایران مهاجرت کردند و حضور آنها در منطقه استرآباد باعث تصرف گسترده املاک و زمین ها، افزایش قدرت و نفوذ روسیه در این منطقه و به جای نهادن تأثیرات عمیق فرهنگی شد.
بازسازی نظام اداری - مالی حکومت قاجار در بندر بوشهر (1264- 1305 ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت قاجار وارث نوعی از پراکندگی قدرت در ایران بود. از این رو برای بازگرداندن نظارت بر نهادهای اداری- مالی، سیاست هایی اتخاذ کرد که به پشتوانه ی تخصیص اعتبار ، اجرایی می شد. در راستای این هدف، از ابتدای دوره ی قاجاریه تا پایان پادشاهی محمدشاه در سال 1264 ه.ق اقداماتی برای بازسازی نظام اداری در بندر بوشهر انجام شد و سپس با شروع دوره ی ناصری و صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر، از طریق اختصاص بودجه به مصارف کشوری و لشگری، بازسازی نظام اداری بندر بوشهر پیگیری شد. با بررسی دفاتر «دستورالعمل» و «مفاصاحساب» این دوره، می توان سیر تخصیص بودجه برای بازسازی نظام اداری و مالی بنادر را از ابتدای دوره ی ناصری پیگیری نمود. مطالعه ی این متون سیاقی، سیر سیاست های اداری- مالی حکومت قاجار برای توسعه ی نظام اداری- مالی خود در بندر بوشهر را نشان می دهد. شکل گیری ولایت «بوشهر و مضافات و بنادر» در سال 1305 ه.ق نقطه عطفی در این فرآیند بود. با تشکیل این ولایت، بندر بوشهر بیش از پیش به نظام اداری- مالی حکومت قاجار نزدیک شد. پرسش این پژوهش این است که سیاست گذاری حکومت قاجار برای جای دادن بندر بوشهر در نظام اداری – مالی خود چگونه بود؟ این پژوهش با استفاده از روش کیلومتریک، بودجه ی اختصاص داده شده به مصارف اداری - مالی بندر بوشهر را به عنوان یکی از مؤلفه های مؤثر بر بازسازی نظام اداری- مالی حکومت قاجار در بنادر جنوبی در نظر گرفته است. فرضیه این پژوهش آن است که تشکیل واحد اداری- مالی ولایت «بوشهر و مضافات و بنادر» به عنوان واحدی مستقل از ایالت فارس، امری دفعی نبوده، بلکه برآیندی از روند برنامه ی تخصیص بودجه برای بنادر جنوبی در دور ی ناصری است.
تکاپوی ایرانیان برای پایه گذاری نهاد علم سیاست (رشته علوم سیاسی از زمان تأسیس تا به امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم سیاست در ایران، در ابتدا در قالب مدرسه علوم سیاسی(1278ش) و بعد در قالب دانشگاه، طراحی و راه اندازی شد. این الحاق سیاست و حقوق با شکل گیری «دانشکده علوم سیاسی و حقوق» با تاسیس دانشگاه تهران در 1313 تکمیل شد. در دوره محمدرضاشاه هم در یک مقطع که دانشگاه استقلال نسبی پیدا کرده بود در حوزه عمومی نیز تاثیرگذار بود و در مقطع دیگر با تغییر سیستم آموزشی و مدیریتی، تلاش شد از فعالیت خودخواسته دانشگاهیان در عرصه عمومی کم شود و همان هدف تربیت کارشناس در آن دنبال شود. با انضمام رشته علوم سیاسی به دانشگاه، به خاطر ماهیت این علم در دوران جدید، بحث مبنایی«تربیت شهروند»، در کنار «تربیت کادر متخصص و کارشناس» برای امر دولت مداری و ملت سازی مدرن به وظیفه علوم سیاسی نیز اضافه شد. این تکاپوها در راستای تأسیس و استقرار نهادی این رشته است.با توجه به اهمیت طرح بحث نهادی دانش سیاست که در نسبت «دانشگاه»، «جامعه» و «دولت» قابل ترسیم است، سوال این است که آیا فعالیت های انجام گرفته در این راستا توانسته است، قالب نهادی به خود بگیرد یا خیر؟یافته ها حکایت از این دارد که با بررسی ساختار، سازمان، تشکیلات، نظام نامه ها، عملکرد افراد مهم حوزه علم دانش سیاست از منظر تاریخی، می توان به جایگاه مهم و اهمیت علوم سیاسی در جامعه ایرانی پی برد. جنبه «انباشت انبوهی» در این علم، جدای از «تاثیرات اجتماعی» آن نشانه ای بر استقرار نهادی آن دارد.در این مقاله با روش توصیفی-تبیینی به امر نهادسازی دانش سیاست از ابتدا تا به امروز پرداخته میشود.
امام خمینی و رویکردهای سه گانه به مسائل پیرامون مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۸
27 - 54
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های بشر از آغاز تاکنون اندیشیدن پیرامون مرگ است. اهمیت این موضوع به حدی است که بیشتر اندیشمندان در هر زمان و مکانی بدان پرداخته و در مورد آن نظریاتی ارائه داده اند. ازآنجاکه نوع نگاه به مرگ برخاسته و متأثر از جهان بینی هر فرد است، لذا می توان در باب مرگ و مسائل پیرامون آن سه رویکرد را از یکدیگر تفکیک نمود: رویکرد فلسفی, اخلاقی و عرفانی. در نگاه امام خمینی این سه رویکرد درهم تنیده شده، این مقاله تلاش نموده با توصیف و تحلیل آثار ایشان نگرش اختصاصی هر رویکرد را به دست آورده و موردبررسی و تحلیل قرار دهد. در رویکرد فلسفی، نگاه ایشان دنباله رو نگاه صدرایی به مسئله مرگ است؛ بنابراین مرگ در امتداد حرکت جوهری نفس و نتیجه کمال آن تفسیر می گردد و بر این اساس، نگاه سینوی به مرگ در باب تبیین مرگ و علل آن موردانتقاد قرار می گیرد. رویکرد اخلاقی ایشان به مرگ نتایج و پیامدهایی ازجمله عدم وحشت از مرگ، آمادگی برای آن و نگرش مقدمی و غیر غایت انگارانه به دنیا دارد. مرگ اختیاری و فنای عارفانه از مهم ترین مباحث مرتبط با مرگ است که در رویکرد عرفانی امام مورد توجه قرارگرفته است. در این رویکرد، ایشان مرگ را «خرق حجاب» دانسته که بسته به مراتب افراد معانی متفاوتی می یابد. ماحصل اینکه گرچه نگاه کلی امام خمینی به پدیده مرگ در راستای نگاه صدرایی قرار دارد؛ ولی استقلال نظر و ذو ابعاد بودن شخصیت امام موجب می گردد که از منظری فراتر نیز به حقیقت مرگ نگریسته و موشکافانه به تحلیل مسائل پیرامون آن بپردازد.
نقش دولت در اقتصاد؛ بازخوانی آرا و اندیشه های احمد متین دفتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷ (پیاپی ۱۴۷)
113 - 134
حوزههای تخصصی:
با شروع مناسبات ایران و غرب در دوره قاجاریه، بحران، همه عرصه های حیات جامعه ایران را در برگرفت. یکی از این عرصه ها، بحران اقتصادی بود. برخی از منورالفکران به اقتضای درک و بینش خود سعی کردند راه حلی برای این بحران ارائه دهند. بااین حال کمتر منورالفکری به تأمل دقیق در ریشه های آن پرداخت. احمد متین دفتری یکی از کسانی بود که به تأمل جدی درباره این موضوع پرداخت و راهکارهایی نیز ارائه داد. مسئله اصلی مقاله، بازخوانی آرای احمد متین دفتری در بحران اقتصاد ایران و نقش دولت در حل این موضوع است. پرسش مقاله نیز این است که متین دفتری چه نقشی برای دولت در حل بحران اقتصادی قائل بود. فرضیه این مقاله این است که برخلاف بیشتر منورالفکران، متین دفتری به دنبال محدودکردن نقش دولت و پایه ریزی یک اقتصاد ملی در ایران بود. یافته هایِ این نوشتار نشان می دهد متین دفتری عقیده داشت دولت باید از دخالت مستقیم در امور اقتصادی خودداری کرده و کار را به نهادها و افراد خصوصی بسپارد. همچنین او معتقد بود فساد سازمان های اجتماعی و نهادهای سیاسی ایران نیز ناشی از سیطره اقتصاد بر دولت است.
The Compositional Study of Qajar Silver Coins Using PIXE Technique; Case Study of Coins of Naser al-Din Shah Qajar of Tabriz Mint(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The study of the elemental composition of silver coins minted in the Tabriz during the Qajar period can help to investigate the socio-economic situation of that period. In this case study, Proton- Induced X-ray Emission (PIXE) analytical technique has been applied to twenty-eight Qajar silver coins selected from a private collection. the purpose was to study and investigate the changes in silver elements in Qirans of Nasser al-Din Shah Qajar in Tabriz mint. The metallic elements Ag, Cu, Fe, Pb, and Au were observed. The results show that the content of Ag the main constituent of the coins varies from 90.07 to 82.88%. this significant variation in the content of the major constituent reveals the economic difficulties encountered by the dynasty. The results, which are shown by using the PIXE technique, brought to light valuable information about the economy of the period under study.
اوج فراز و فرود سلسله های پادشاهی در ایران در مراحل شش گانه(مطالعه موردی سلسله قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ایران همواره شاهد مراحل شش گانه ی تشکیل تا فروپاشی سلسله های گوناگون بوده است و این فرایند مستمر را به ویژه در دوره قاجاریه می توان مشاهده کرد. هدف از نگارش این مقاله بررسی فراز و فرود سلسله های پادشاهی با توجه به مراحل شش گانه در ایران و بررسی این فرآیند در عصر سلسله قاجار است. روش تحقیق تحلیلی و مبتنی بر روند پژوهشی در جامعه شناسی تاریخی جدید است، به این معنا که فرآیند تأسیس و سقوط یک خاندان سلطنتی یا یک حکومت در روندی شش گانه بررسی می شود که شامل ضعف و ناکارآمدی دولت مرکزی؛ فعال شدن جریان های مرکز گریز؛ فروپاشی نظام حکومتی؛ از بین رفتن اقتدار حکومت، گسترش سرکشی و افزایش ناامنی با هجوم بیگانگان یا هرج و مرج داخلی؛ ظهور یک ناجی قدرتمند؛ و در نهایت سرکوب جریان های مرکز گریز، تأمین امنیت و شروع استبدادی جدید است. یافته های پژوهش نشان می دهد که آقامحمدخان قاجار به دنبال ضعف ناکارآمدی حکومت زندیه، فعال شدن جریان مرکز گریز در اواخر قرن هجدهم میلادی، فروپاشی نظام حکومتی زندیه و از بین رفتن اقتدار دولت مرکزی تأسیس شد. سلسله قاجاریه نیز در اوایل قرن بیستم با قتل ناصرالدینشاه و ناآرامی های ناشی از نهضت تنباکو و انقلاب مشروطیت رو به افول نهاد و رضاشاه پهلوی در فرایندی مشابه جای او را گرفت. نتیجه کلی مطالعه، نشان از وجود روندی یکسان در تحولات تاریخی در چند سلسله پادشاهی اخیر به ویژه تا دوره قاجاریه دارد.
شکار با قوش در عصر قاجار و کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر قاجار، شکار و شکارگری یکی از شیوه های متداول تفریح و سرگرمی محسوب می شد. در این دوره، شاه و اعضای خاندانش و حکام برخی مناطق، علاقه فراوانی به صید داشتند و به شیوه های متنوعی شکار می کردند. در این میان شکار با قوش، جایگاه ویژه ای در گذراندن اوقات درباریان و اعیان، به خصوص در عصر ناصرالدین شاه قاجار داشت. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی، به دنبال پاسخگویی به این پرسشیم که شکار با قوش، چه جایگاه و کارکردی (فردی و اجتماعی) در دوره قاجار داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد قوش های شکاری در عصر قاجار، گونه های مختلفی داشتند و به راحتی قابلیت دسترسی نداشتند؛ به همین علت کسانی که با صرف هزینه های زیاد، قادر به تهیه پرندگان شکاری بودند، با استخدام قوشچی های ماهر، آنها را برای انواع شکار در شکارگاه مهیا می کردند. به دلیل هزینه های گزاف و سختی های مربوط به تعلیم و نگهداری از قوش، این شیوه شکار به یکی از سخت ترین شیوه های شکار تبدیل شده بود و تنها پادشاهان، حکام و شاهزادگان به طور گسترده، قادر به انجام این نوع شکار بودند. شکار با قوش در راستای اهدافی همچون تفریح و سرگرمی و نمایش بزرگی و مهارت فردی در شکار به کار گرفته می شد.
دگرگونی های گفتمان سیاسی صفوی؛ حرکت بین خطوط تصوف، سلطنت و فقاهت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
273 - 298
حوزههای تخصصی:
تصور غالب درباره گفتمان صفویان به سیطره تشیع و فقه شیعی در جایگاه نیروی سیاسی برتر مربوط می شود؛ اما صفویان ریشه و مَنِشی صوفیانه داشتند که پس از سلطنت با فقاهت شیعی پیوند خورده است.بنابراین، شاهان صفوی از سه شأن مرشدی صوفی، شاه ایرانی و فرمانرای شیعه برخوردار بوده اند. در این چارچوب، مسئله پژوهش حاضر بر نحوه تعامل این سه و ماهیت این سه نیرو و شأن سیاسی حاکمان صفوی متمرکز است و برای بررسی آن، این پرسش مطرح شده است که دگرگونی های تاریخی در جایگاه سیاسی و اجتماعی صفویه چه تأثیری بر روی نیروهای سیاسی عمده و حاکمیت سیاسی آموزه های آنان داشته است؟ عمده ترین یافته پژوهش برای پاسخ بدین پرسش نشان داده است که ماهیت سیاسی صفویه و آموزه های آن از آغاز حیات فرقه تا پایان حکومتش چندرگه بود که از وجهی کاملاً صوفی گرایانه به سلطنت تغییر کرد که به معنای حذف کامل آموزه ها و برخی شئون صوفیانه نبود و توانایی سیاسی نیروی علما و آموزه های فقاهت شیعی را با سلطنت همراه کرد که احیای سلطنت ایرانی و تداوم آن را در پی داشت و نه سلطه سیاسی یک نیروی سیاسی جدید با حاکمیت فقاهت. بنابراین، به نظر می رسد که تصور غالب مبنی بر تسلط سیاسی فقاهت موضوعیت ندارد.