مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
عصر رضاشاه
حوزه های تخصصی:
لزوم توجه به آموزش دختران، یکی از خواسته های زنان از انقلاب مشروطه به بعد بود. به دنبال تحرکات این گروه در عرصه فرهنگی و ایجاد آمادگی نسبی در جامعه به منظور باسواد شدن دختران؛ در مشهد نیز مانند دیگر شهرهای بزرگ، گامهایی در این راستا برداشته شد. بررسی روند فعالیت های آموزشی دختران در مشهد از نظر ویژگیهای مذهبی و سنتی ویژه این شهر، اهمیت زیادی دارد. به طوری که اولین مدارس دخترانه، سالها پس از مدارس پسرانه تأسیس گردید. بر این اساس، مقاله حاضر به دنبال تبیین و تحلیل تحولات چگونگی شکل گیری فعالیت های آموزشی زنان مشهد پیش از رضاشاه و روند آن در عصر رضاشاه با تکیه بر اسناد و روزنامه ها است و می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که زنان مشهد، چگونه و در چه مدارس و مؤسساتی تحصیل کردند؟ یافته ها نشان می دهد که علاوه بر فعالان زن و خیریین و حامیان تحصیل زنان که داوطلبانه و با هزینه شخصی به تأسیس مدارس می پرداختند؛ دولت نیز، مدارس تخصصی و غیر تخصصی را در این شهر برای باسواد شدن زنان و استفاده از خدمات آنها در اجتماع راه اندازی نموده و به جذب زنان علاقمند در این زمینه می کوشید.
تاثیر حلقه برلن بر روشنفکران ملی گرای عصر رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران تابستان و پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۸ (پیاپی ۷۶/۵)
103-124
حوزه های تخصصی:
تفکر وحدت ملی، در اندیشه روشنفکران حلقه برلن به تاثیر از اندیشه های آریایی گری در آلمان ایجاد شد. این تفکر در دوره رضاشاه، منجر به استقرار یک دولت ملی مقتدر شد که سعی داشت به طور مهندسی شده جامعه ایران را متمدن کند. بررسی نقش تفکر حلقه برلن در روشنفکری دوره رضاشاه اهمیت بسزایی دارد. حلقه برلن، به عنوان مهمترین حلقه روشنفکری ایران در دوره جنگ جهانی اول، با مطرح کردن مفهوم «ایرانیت» و «روح ملی ایرانی»، نقش مهمی در جریان روشنفکری پس از خود ایفا نمود. این کار بر آن است تا چرایی و چگونگی این تاثیر گذاری را بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که حلقه برلن چه تاثیری بر روشنفکران ملی گرای دوره رضا شاه داشته است. بدین منظور این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، ابتدا عوامل موثر بر تفکر حلقه برلن را مورد واکاوی قرار داده و سپس به چگونگی این تاثیر بر روشنفکران دوره رضاشاه می پردازد و به این نتیجه می رسد که روشنفکران حلقه برلن، مفهوم برتری نژاد آریایی را از نظریه گوبینو گرفتند و همانطور که آلمان ها از این نظریه نژادی در جهت تمرکز قدرت کشورشان استفاده کردند، آنان نیز، با مطرح کردن مفهوم« ایرانیت»، زمینه فکری مناسب جهت روی کار آمدن دولت ملی مقتدر رضاشاهی را فراهم ساختند. روشنفکران دوره رضاشاه نیز، مؤلفه های وحدت ملی را پردازش کردند و برخی از آنان را در سایه دولت جدید، اجرایی نمودند.
ظهور و افول کشاورزی صنعتی در عصر رضاشاه 1309تا 1316(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد کشاورزی ایران در دوره قاجار درپی ادغام در مناسبات بازار جهانی نظام سرمایه داری از شیوه تولید معیشتی به شیوه تولید تجاری تغییر کارکرد داد. تجاری شدن شیوه تولید کشاورزی در ایران که سرنوشت محتوم اقتصادی بسیاری از جوامع توسعه نیافته بود طی سال های 1309تا1316 دچار وقفه شد. این وقفه ناشی از تغییر شیوه تولید کشاورزی ایران از کشاورزی تجاری به کشاورزی صنعتی بود. بدین ترتیب اقتصاد کشاورزی ایران برای نخستین بار طی سال های 1309تا1316 شاهد ظهور و افول شیوه تولیدی جدیدی بود که از می توان به عنوان کشاورزی صنعتی نام برد.بر این اساس مقاله پیش رو در صدد است تا با استفاده از روش تاریخی و با بکار گیری اسناد و مدارک آرشیوی و روزنامه ها و مجلات عصر پهلوی اول به بررسی چرائی چگونگی ظهور و افول کشاورزی صنعتی در سال های 1309تا 1316 بپردازد. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که گرایش حکومت به ایجاد صنایع ماشینی جهت تولید کالاهای مصرفی موجبات ظهور کشاورزی صنعتی با هدف توسعه کشت مواداولیه کشاورزی مورد نیاز صنایع مانند چغندر، چای، پنبه و توتون گردید. افول کشاورزی صنعتی نیز نتیجه الزام ایران به صدور مواداولیه کشاورزی مورد نیاز صنایع آلمان نازی درپی انعقاد پروتکل های محرمانه مبادلات تجاری میان دو کشور بود.
بررسی عملکرد روزنامه اطلاعات در قبال سیاست متحدالشکل کردن البسه (عصر رضاشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴ (پیاپی ۱۴۴)
113 - 137
حوزه های تخصصی:
اتحاد شکل در پوشش ریخت مدارانه مردم ایران با عنوان قانون متحدالشکل کردن البسه اتباع ایران در داخل مملکت (مصوب دوره هفتم مجلس شورای ملی)، یکی از مهم ترین عناصر و مؤلفه های شکل دهنده به سیاست های قومی-فرهنگی همسان ساز عصر رضاشاه بوده است. این قانون چالش برانگیز که تغییر اجبارگرایانه در سبک زندگی سنتی جامعه به شدت سنت گرای ایران را هدف قرار داده بود، سبب واکنش های مختلفی در میان نخبگان، مطبوعات و عامه مردم شد. نگارندگان مقاله حاضر شیوه عملکرد روزنامه اطلاعات به عنوان یکی از مهم ترین اعضای جامعه مطبوعاتی آن عصر را نسبت به اجرای قانون فوق مورد کاوش قرار داده اند. روش تحلیل محتوای کیفی با استناد به متن مقالات و اخبار منتشر شده در نسخه های مختلف روزنامه اطلاعات، روش به کار گرفته شده در این مقاله و نظریه همسان سازی احساسی-انگیزشی که یکی از سطوح همسان سازی قومی-فرهنگی به شمار می آید، چارچوب نظری راهنما برای هدایت بحث حاضر است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که روزنامه اطلاعات با انتشار گسترده مطالب مرتبط با سیاست متحدالشکل کردن البسه به دو صورت مقاله و خبر، به مثابه یک ابزار برای همسان سازی قومی-فرهنگی در سطح احساسی-انگیزشی عمل کرده است.
نخستین تکاپوها برای تربیت آموزگار زن در نظام آموزشی نوین ایران از دارالمعلمات تا دانش سرای عالی دختران
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶
33-53
حوزه های تخصصی:
تأسیس مدارس دخترانه در بستر جنبش و فعالیتهای زنان نوگرا در عرصههای جدید نظیر مطبوعات، آموزش، مشارکتهای اجتماعی، حق رأی و ... در دوره قاجار شکل گرفت، همانگونه که مسئله زنان نیز از همین دوره مورد توجه روشنفکران و بعضاً مشروطه خواهان واقع شد. از این سالها به تدریج و به رغم موانع و محدودیتهای سنّتی جامعه، زنان به ویژه در میان اقشار فرادست به عرصههای مختلف اجتماعی و فرهنگی ازجمله آموزش راه یافتند. به طوری که در نتیجه جنبش مدرسه سازی و گسترش نظام آموزشی در این دوره و فراهم شدن زمینه تحصیل دختران، وجود آموزگاران زن و مرکزی برای آموزش تخصّصی آنها جهت شغل آموزگاری به یک ضرورت تبدیل شد. صرف نظر از برخی اقدامات پراکنده نظیر آموزش دختران متقاضی معلمی در مدرسه فرانکوپرسان – یکی از مدارس دخترانه فرانسویان در ایران اواخر عصر قاجار – آموزش برخی زنان در خارج از کشور و ...، تأسیس دارالمعلّمات در سال 1297 ش. مهمترین گام اساسی برای تربیت معلم زن به طور رسمی از طرف نهاد حاکمیت تلقی میشود. این رویکرد با تشکیل شورای عالی معارف از سال 1301 ش. و تصویب قریب ده قانون اعم از اساسنامه دارالمعلّمات، برنامه درسی، میزان شهریه محصلان و ...، و همچنین چند مرحله اصلاحات و الحاقات آنها و نهایتاً تبدیل دارالمعلّمات به دانشسرای دختران در سال 1315 دنبال شد. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی و با بهره برداری – نخستین بار – از اسناد شورای عالی معارف بر آن است تأسیس و گسترش مراکز تربیت معلم خاص زنان را در ایران با عنایت به گستره جغرافیایی، برنامههای درسی و ...، نقش عمدهای در ورود زنان به عرصههای اجتماعی و سیاسی مورد بررسی قرار دهد. آموزش برخی موضوعات برنامه درسی دارالمعلّمات با عناوینی نظیر تعلیمات خانهداری، حفظ الصّحه و بچهداری، خیاطی، نقاشی و ورزش و به خصوص دروس جدید تعلیم و تربیتی از جمله اصول معرفه النّفس، علم تربیت، آموزش فنّ تدریس و تدبیر منزل، در این رویکرد، نقش اساسی داشت.
وضعیت شغلی معلمان زن در عصر رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول در نظام آموزشی عصر رضاشاه ذیل گفتمان دولت مدرن ملی و به تبع آن رشد و گسترش آموزش زنان با هدف تربیت زن و مادر جدید ایرانی، به اشتغال چشمگیر زنان در نظام آموزشی به ویژه به عنوان معلم منجر شد. درباره ضرورت آموزش زنان، رشد سوادآموزی، توسعه مدارس دخترانه و تربیت معلم در دوره رضاشاه تحقیقات ارزنده ای صورت گرفته است، اما آنچه کمتر به آن توجه شده، وضعیت اشتغال زنان معلم و چالش های پیش روی آنها در دوره مذکور است. مسئله اصلی این نوشتار چگونگی وضعیت شغلی معلمان زن در دوره رضاشاه است. پاسخ به این سؤال از مسیر بررسی کمّی و کیفی آموزش معلمان زن، افزایش و کاهش تعداد آنها در مدارس، شرایط استخدام، محدودیت ها و دشواری های آن، وضعیت حقوق آنها و همچنین تفاوت ها و تبعیض های جنسیتی در این حرفه، با تکیه بر اسناد و برخی نشریات این دوره صورت گرفته است. یافته های پژوهش مبتنی بر تجزیه و تحلیل آمار و جداول به دست آمده است و نشان می دهد که آموزش زنان در مقایسه با مردان از اهمیت کمتری برخوردار بود. این مسئله مدارس دخترانه و معلمان زن را با مشکل دائمی کمبود بودجه، دستمزدهای کم و تبعیض جنسیتی در قانون استخدام مواجه کرده بود. فقر مردم و عدم تمکّن مالی برای پرداخت شهریه اندک مدارس ملی دخترانه، به ویژه در ایالات و در نتیجه حقوق پایین و کار زیاد در کنار توأمانیِ اشتغال بیرون از منزل با مسئولیت های زنان در خانه، از دیگر مشکلات معلمان زن بود که گاهی به استعفای آنها منجر می شد.