مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
بلوچ ها
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ، فضای جدیدی را برای بلوچ های ایران از حیث مصرف رسانه ای به وجود آورده است که از سه مشخصة عمده برخوردار است: 1) مصرف متون قومی، 2) مصرف انیمیشن های جذاب امریکایی دوبله شده به زبان قومی و 3) مصرف گستردة فیلم های عامه پسند هندی. پدیده های فوق، نوعی سیاست فرهنگی محلی را تشکیل می دهند که از یک جهت، برخی از مؤلفه های سنتی هویت بلوچی را به شدت دچار چالش نموده و زمینه ساز نهادینه کردن مؤلفه های جدیدی در این هویت شده است، و از جهتی دیگر، با برجسته ساختن هویت قومی سنتی ، تضعیف مؤلفه های هویت اسلامی و شیوع عناصر فرهنگی شبه قارة هند، هویت ملی ایرانی را بحران زده کرده است. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر یک روش شناسی «کیفی ترکیبی» شامل نشانه شناسی، مصاحبه عمقی، مشاهده مشارکتی و مطالعة اسنادی است. بعد از ارائة تحلیلی که از شرایط اجتماعی فرهنگی بلوچستان ایران ارائه شده است، عناصر کلی متون قومی، انیمیشن های امریکایی دوبله شده به زبان قومی و فیلم های عامه پسند هندی استنتاج شده و خوانش های بلوچ های ایرانی از آن ها دریافت و تبیین شده است.
تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی – مذهبی بر مهاجرت بلوچ ها از زاهدان به آن سوی مرز (در دوره پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلوچستان از ویژگی های اجتماعی و فرهنگی پیچیده ای برخوردار است. ترکیب جمعیتی شهر زاهدان از ملیت ها، طوایف و اقوام مختلف تشکیل شده و مجموعه ای پیچیده و ناهمگون بوده است. قوم بلوچ بیشترین شمار جمعیت را تا پیش از دوره پهلوی اول داشت ولی به تدریج به دلیل مهاجرت از شمار آنها کاسته شد بررسی زمینه های شکل گیری و تغییرات این ویژگی جمعیتی در شهر زاهدان ضروری است. این نوشتار درصد است تا با بررسی تحلیلی اسناد و منابع کتابخانه ای به این پرسش پاسخ دهد که عناصر اجتماعی و فرهنگی- مذهبی چه تأثیری در روند مهاجرت بلوچ ها از زاهدان در دوره مورد نظر داشتند؟. نتیجه بررسی نشان می دهد، عوامل فرهنگی و مذهبی، از مولفه های بسترساز و تکمیل کننده روند مهاجرت در زاهدان دوره پهلوی اول بود. پیوندهای خویشاوندی و خاستگاه اجتماعی مشترک قوم بلوچ در کشورهای اطراف سبب می شد تا شماری از ساکنان بومی این منطقه که به دلایل اجتماعی و اقتصادی (مانند تنگناهای ناشی از سلسله مراتب اجتماعی و سنن حاکم بر ساکنان بومی) به آن سوی مرزها مهاجرت کنند.
تأثیر توسعه گردشگری قومی بر تساوی جنسیتی مطالعه موردی (تجربه زنان بلوچ در استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲
47 - 54
حوزه های تخصصی:
گردشگری قومی باعث می شود تا نقش اجتماعی حضور زنان در جوامع قومی سنتی مورد توجه قرار گیرد. در بسیاری از جوامع سنتی قومی مانند بلوچستان ایران، گردشگری قومی، نقش یک پنجره را برای آشنایی با فرهنگ های دیگر ایفا می کند. در این نوع جوامع، زنان اغلب حضور کمرنگی در جامعه دارند، زیرا مسئولیت های آنها، معمولاً در مدیریت خانواده متمرکز است. در حالی که مردان مسئولیت امور بیرون از خانه مانند تجارت و مسافرت را بر عهده دارند و این موضوع در متون اسلامی نیز اشاره شده است. این مقاله به بررسی چگونگی تأثیر گردشگری قومی بر برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان می پردازد. تحقیقات نشان می دهد، گردشگری قومی می تواند نسبت به برقراری تساوی جنسیتی در جوامع قومی تأثیرات مثبتی در پی داشته باشد. نتایج این پژوهش از طریق بررسی میدانی گردآوری شده است. داده های تجربی، از طریق مشاهده مستقیم ارتباط جامعه محلی، گردشگران و مصاحبه با تعدادی از زنان شاغل در مشاغل مرتبط با گردشگری حاصل شده و داده های مصاحبه ها با استفاده از تئوری گراندد، تجزیه و تحلیل شده است.
واکاوی زمینه های تهدید «قلمروی مؤثر ملّی» در ایران از منظر شکاف های قومی (مورد پژوهی: قوم بلوچ)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
53 - 73
حوزه های تخصصی:
«قلمروی موثر ملی» ناظر بر این حقیقت است که ممکن است میان سراسر قلمرو(حقوقی) و منطقه ای که به طور مؤثری تحت کنترل دولت است (یعنی قلمروی واقعی) تطابقی وجود نداشته باشد. در اینجا مفهوم حاکمیت دولت بر قلمرو انحصاری، اصلی ترین مسئله ی مورد سوال است. ادعای این مقاله چنین است ؛ به واسطه ضعف در نظارت مطلوب دولت در مناطق پیرامونی (قومی)، قلمروی موثر ملی، از ناحیه حاکمیت حقیقی دولت و به تبع آن گسست های قومی دچار چالش است. البته این تعارض از ناحیه قومیت در جامعه ایران بیشتر ریشه در ابعاد گوناگون احساس محرومیت نسبی دارد- که در مورد قوم بلوچ نسبت به سایر اقوام ایرانی، حادتر است. با تقسیم شکاف های قومی ]بلوچ[ به دو دسته درونی و بیرونی؛ مهمترین دلایل شکاف های بیرونی اینگونه است: ضعف در بنیان های جغرافیایی و برنامه آمایش سرزمین، تعارضات ساختی دولت در ایران و به تبع؛ محرومیت های چندگانه (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی). ازاین سو، هویت خواهی قومی- مذهبی در ورای مرزهای ملی ایران ، مهم ترین عامل بیرنی شکاف قومی ]بلوچ[ است.
بررسی علل افزایش داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند از 1285 تا 1305 هجری شمسی و نقش دولت های بیگانه در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
59 - 76
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های رایج در مناطق مرزی ایران و هند، قاچاق اسلحه بوده که نقش تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی و مسائل امنیتی این مناطق داشته است. با نگاهی به منابع تاریخی می توان به این مسئله پی برد که تقریباً از 1285 تا 1305 هجری شمسی، قاچاق اسلحه در این مناطق افزایش چشمگیری یافته است. با توجه به این مسئله در تحقیق حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی و با استفاده از اسناد و مطالعات تاریخی موجود در این زمینه به بررسی علل این پدیده پرداخته شده و نقش عوامل داخلی و خارجی مورد کنکاش قرار گرفته است. براین اساس پرسش تحقیق حاضر این است که روند داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند چگونه بوده و دلایل افزایش آن در این مقطع زمانی چه بوده است. به نظر می رسد مناطقی مانند سیستان و بلوچستان در چارچوب منافع انگلستان و کشورهای رقیبش در کانون رقابت ها قرار داشتند. این تحولات باعث شد موضوع داشتن سلاح گرم و داد و ستد و حتی قاچاق اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند به دلیل موقعیت جغرافیایی اش به مقوله ای پراهمیت تبدیل شود.
واکاوی انتقادی گزارش های رسمی از اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ددر زمان های گذشته، به منطقه وسیعی از جنوب شرق فلات ایران مکران گفته می شد. نخستین گزارش های موجود درباره مکران که از آن تحت عنوان مکا یاد شده، به دوره هخامنشیان بازمی گردد. در اسناد برجای مانده از دوره ساسانیان، از این منطقه تحت عنوان مکوران یاد شده است. در دوره اسلامی در منابع متعدد تاریخی، جغرافیایی و غیره از مکران یاد شده است. علی رغم اینکه در ارتباط با اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران در طول تاریخ گزارش های کمی باقی مانده، اختلاف فاحش و آشکاری در گزارش های موجود قابل مشاهده است. با ارزیابی دقیق گزارش های موجود درخصوص مکران، چنین استنباط می شود که این گزارش ها به دو دسته گزارش های رسمی و غیر رسمی قابل تقسیم است. منظور از گزارش های رسمی، گزارش فاتحان نظامی و کارگزاران حکومتی بوده که با اهداف خاصی اوضاع این منطقه را گزارش داده و گزارش های آنان در منابع مکتوب تاریخی و جغرافیایی ثبت شده است. منظور از گزارش های غیر رسمی، گزارش های سایر جغرافی نویسان، مورخان، سفرنامه نویسان و غیره است. هدف از این نوشتار واکاوی گزارش های رسمی موجود در ارتباط با اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران در سده های گذشته است. یافته های این پژوهش نشانگر آن است که گزارش های رسمی به علت دنبال کردن اهداف خاص خودشان، در نامساعد جلوه دادن اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران دچار اغراق گویی شده اند. نوشته حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای به روش مقایسه ای با توصیف و تحلیل داده ها نگاشته شده است.
مهاجرت بلوچ های ایرانی به شرق آفریقا: پارادایمی موفق از حفظ هویت و تاثیر و تاثر متقابل فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
159 - 182
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بررسی چندوجهی دلایل و چگونگی مهاجرت تاریخی بلوچ های ایرانی به شرق آفریقا، درصدد است تصویری کلی از وضعیت گذشته و حال ایرانیان مهاجر به شرق آفریقا و نحوه تطبیق آنها با محیط جدید ترسیم نماید. سؤالات اصلی مقاله عبارت اند از: چه عواملی موجب مهاجرت بلوچ ها به منطقه شرق آفریقا شد؟ و حضور آنها چه تأثیری بر بومیان این منطقه داشت و بالعکس؟ فرضیه مقاله این است که جمعیت بومی شرق آفریقا از بلوچ ها به گرمی استقبال و با آنها روابط دوستانه ای برقرار کردند. چارچوب نظری مقاله براساس نظریه «الگوی فرهنگ پذیری تعاملی و شاخص یکپارچگی در مدل فرهنگ پذیری» پروفسور ریچارد بورهیس، استاد رشته روانشناسی اجتماعی دانشگاه کبک کانادا، است. نویسنده با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی همراه با تحلیل منابع تاریخی و مطالعات میدانی (و مشاهدات عینی)، تأثیر و تأثرات متقابل فرهنگی مهاجران بلوچ و بومیان شرق آفریقا را بررسی می کند. در عین حال، نتایج متقابل فرهنگی و اجتماعی حاصل از اقامت بلوچ ها در شرق آفریقا به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است.