فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۰۱ تا ۴٬۱۲۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۲
70 - 87
حوزههای تخصصی:
آموزش به عنوان بخش مهمی از زندگی انسان چه در زمان حال و چه در طول تاریخ همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. در حال حاضر نظریات و مکاتب فلسفی آموزشی متفاوتی زیربنای نظام های آموزشی کشورهای مختلف در جهان را فراهم می کند. در تاریخ ایران نیز نویسندگان مختلفی در کتاب های گوناگون به مبحث آموزش کودکان پرداخته اند و نظرات عملی خود را در این باب به نگارش درآورده اند. در کتاب های قدیمی، آموزش بر سه اصل بنا بود که این اصول عبارت بود از محفوظات، تکرار و تنبیه. با این حال مهم ترین پرسش هایی که در این زمینه مطرح می شود عبارت از این است که ریشه های این اصول کدام است؟ منابع اصلی آنها چیست؟ و اینکه این اصول از منظر نظریه های جدید به خصوص در رابطه با مکتب پراگماتیسم (عمل گرایی) چگونه ارزشیابی می شود. هدف این پژوهش بررسی کتاب انیس الناس به عنوان یکی از کتاب های نماینده این طرز تفکر در دوران تیموری با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه ای است.
مطالعه قنات ها در شبکه آبرسانی طرح قدیم شهر اراک
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
107 - 120
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی شکل گیری و توسعه شهر اراک در دوره قاجار می پردازد و با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و مطالعات میدانی، شبکه آبرسانی اراک را در این دوره مورد مطالعه قرار می دهد. شهر اراک، برخلاف سایر شهرهای ایران که به مرور زمان گسترش یافته اند، با نقشه و الگوی مشخص مهندسی ساخته شده است. این شهر نمونه خوبی از شهرسازی قاجاریه است که با رعایت کردن الگوهای شهرسازی سنتی ایرانی از ویژگی های معماری غربی نیز بهره گرفته و بافت اولیه شهر به صورت شطرنجی و خیابان های عمود بر هم ساخته شده است. بازار دو محله اصلی اولیه شهر را از هم جدا می کند و ساختارهای شهری اراک به صورت برابر در محله ها پخششده اند. یکی از این ساختارهای شهری سیستم آبرسانی دقیق شهر است که پیش از ساخت شهر مورد توجه واقع شده است. در دوره قاجار قنات ها مهم ترین منابع آبرسانی بودند و در این دوره شاهد 7 رشته قنات هستیم که عبارتند از: «قنات شهر (قنات سپهداری)» ، «قنات وزیری» ، «قنات خان حاکم» ، «قنات آب ده» ، «قنات آزاد مرزآباد» ، «قنات مستوفی (قنات اربابی)» ، «قنات حاج آقاحسین (قنات خاکباز)».
سیمای ایرانیان دوره هخامنشی در نگاه یونان: نخستین تصویرسازیِ غرب از شرق
حوزههای تخصصی:
در زمینه ذهنیت، تصوُر و تصویرسازی غرب از شرق از زمان ادوارد سعید تا کنون پژوهش هایی شده است. با این حال هم سعید و هم دیگر مؤلفان کمتر به موضوعِ ایران باستان و تصویر و تصور آن در ادبیات کلاسیک غرب (یونان و روم) پرداخته اند. این درحالی است که اگر به نظریه میم یا ژنتیکِ فرهنگی معتقد باشیم، به نظر می رسد کلیشه ها و الگوهای ادبی موجود در سیمای ایران و ایرانیان در ذهنیت غربی دوره های بعدی (روم، بیزانس، قرون وسطی و عصر جدید) به دورانِ باستانیِ ایران برگردد. از آیسخولوس (مؤلف نمایشنامه <em>پارسیان</em>) و هرودت در سده پنجم پیش از میلاد تا واپسین تاریخ نگار کلاسیک یونانی عصر باستان، یعنی تئوفیلاکت سیموکاتا در سده هفتم میلادی، یک هزاره فاصله است که باید آن را نخستین هزاره ایران شناسی غربی نامید. در این میان، خاستگاه ذهنیتِ غربی را می توان در نخستین برخورد جدیِ دو تمدن یعنی دوره هخامنشی جست؛ جایی که مفاهیمی چون استبداد شرقی و آزادی غربی در ادبیات یونانی سکه زده شد. بدین ترتیب می توان گفت در ایران شناسی غربی همه راه ها به آتن عصرِ کلاسیک (سده ششم تا چهارم پ.م) ختم می شوند. بررسی عمیق تر نشان می دهد فهمِ یونانی از شرق و ایران کاملاً اسطوره زده و گاه شبیه سازی شده بر پایه انگاره کلیشه ای و سنتیِ مردان نسبت به زنان بود. پس شرق و ایران زنانه و غرب و یونان مردانه تصویر شدند. این پژوهش امیدوار است به شناختِ بهترِ فهمِ یونانی از ایرانیان دوره هخامنشی کمک کند تا بستری بهتر، برای آنچه تاریخِ ذهنیت گفته می شود، فراهم آید.
شاهراه خراسان و تأثیرات اقتصادی- اجتماعی آن بر ولایت جُوَین (سده 3-7 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهراه خراسان، مهم ترین راه مواصلاتی ایران، از سده دوم تا حمله مغول، بوده است که خراسان، ماوراءالنهر و ترکستان را به غرب ایران و بین النهرین متصل می کرد. این شاهراه شاخه های فرعی متعدد داشت که یکی از آنها (حد فاصل نیشابور بسطام) از ولایت جوین می گذشت. این مسیر، در مقایسه با مسیر موازی آن (نیشابور سبزوار بسطام) بیشتر مورد اقبال کاروان ها بود. پژوهش حاضر، به شیوه توصیفی تحلیلی، به بررسی تأثیرات اقتصادی اجتماعی این شاهراه بر ولایت جوین، از سده سوم تا هفتم هجری، پرداخته است. یافته های این پژوهش حاکی است که روستاهای متعدد ولایت جوین و فراوانی آذوقه و علوفه این ولایت، سبب اصلی استقبال کاروان ها از این مسیر بوده است. از سوی دیگر، جای داشتن ولایت جوین بر گذر این شاهراه، تأثیرات خود را بر آنجا گذاشت. توقف کوتاه یا طولانی مدت علما و بزرگان مسافر از این مسیر در ولایت و تسهیل ارتباط اهالی آنجا با شهرهای بزرگ نیشابور و ری، از جمله ره آوردهای اجتماعی این شاهراه بود. از سوی دیگر، این راه، با فراهم کردن زمینه فروش و صادرات محصولات محلی ولایت شرایط رونق آنجا را فراهم می کرد.
ستیز اقتصاد زراعیِ رعیتی- معیشتی و اقتصاد زراعیِ تجاری ستیز دولت و دهقان برای تجارت و معیشت 1320- 1304ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این نوشتار ستیز اقتصاد زراعیِ رعیتی- معیشتی و اقتصاد زراعیِ تجاری در بازه ی زمانی 1320-1304 است. تداوم نظام زمینداری و جان سختی مناسبات آن در ایران و نیز ایستائی جامعه ی دهقانی همزمان یا پس از شکل گیری دولت مدرن، مسئله ی قابل تأملی است. انتظار می رفت با نفوذ سرمایه و رواج اقتصاد تجاری، تغییراتی در این امر رخ دهد. اما نه تنها دولت، تاجر- مالکان و مالکان بلکه دهقانان نیز علاقه ای به تغییر این شیوه ی تولید و مناسبات آن نشان ندادند. برای تبیین این مسئله، این سؤال قابل طرح است که: «چرا در دوره ی رضاشاه، زارع ایرانی در برابر تلاش های دولت برای رواج اقتصاد زراعیِ تجاری مقاومت کرد و به ستیز پرداخت؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که دهقان ایرانی برای معیشت کشت می کرد. هدفش بیشینه سازی درآمد نبود، بلکه بخت خانواده برای زنده ماندن و موجودیت بود. شرایط نامساعد آب و هوا، آفت های زراعی، نا آشنایی با مناسبات بازار و سیاست بین الملل مایه ی نگرانی و بی اعتمادی مالک و زارع به زراعت تجاری و پافشاری آنان بر زراعت معیشتی بود. بنابراین با نفوذ سرمایه و رواج اقتصاد زراعیِ سرمایه دارانه، در مناسبات زمینداری و وضعیت اجتماعی زارعان تغییری به وجود نیامد و قواعدی که برای سالیان دراز نظام کشاورزی ایران را ثابت نگه داشته بود، بر هم نخورد. عوامل تولید از نظام اجتماعی سنتی آزاد نگردید. بلکه سبب همراهی و همگامی زارع با مالک و تحکیم نظام ارباب - رعیتی گردید.
استناد به گزارش (نقل) و اصل مسئلگی (با تأکید بر متون تاریخی دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال (استناد) به گزارش های تاریخی، مهم ترین رکن روشی در الهیات تاریخی است که فضای اصلی این مقاله، ناظر به آن شکل گرفته است. واقعیت آن است که مقوله استدلال و استناد در الهیات تاریخی، نیازمند روش است، اما آنچه که به طور معمول مشاهده می شود آن است که این استدلال ها معمولاً بدون هیچ تبیینی رها می شوند. دلالت یک گزارش و نقل، می تواند در نوع انعکاسی که گزارش در فضای پیرامون خود پیدا می کند، نیز رصد شود. «مسئلگی»، پدیده ای قابل توجه در این فضای انعکاسی است. از جمله قواعدی که در فضای انعکاس، قابل طرح است، «مسئلگی» است. به این صورت که صدور (نقل) یک گزارش، بیش از آنکه حکایت از یک امر دائم و ثابت داشته باشد، نشان دهنده یک مسئله و امری خارج از روال عادی است. در این مقاله، به تبیین اصل مسئلگی و تبیین رهاوردهای آن در تحلیل متون تاریخی و دینی پرداخته شده است. درواقع، می توان گفت «مسئلگی» قاعده ای زبان شناختی است که در تحلیل تاریخ و به ویژه الهیات تاریخی کاربرد قابل ملاحظه ای دارد.
بازآفرینی خویشتن: مواجهه ای فلسفی با تاریخ نگاری هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با به پرسش کشیدن تاریخ نگاری هویت فرهنگی نشان می دهد که هویت، سه سطح به هم پیوسته دارد: فردی، ملی (با شاخصه فرهنگی در دنیای امروز) و انسانی. در سطح نخست، فرد باید بتواند شمرده شود و شمرده شدن او یعنی آزادی ذهن و عمل و اراده. پس ازاین رو نخست باید در مقیاس فلسفی، مسئله ذهن بنیادی (Subjectivity) یا خودمختاری – خودگردانی (Autonomy) انسان را حل کرد؛ به نحوی که جامع امکان خود رهبری او و مانع ادعای خدایی او گردد. بدین معنا که انسان باید واجد دلیری در به کارگرفتن فهم خویش و مواجهه خودگردان با امور اطراف خود شود تا در فرایند بازآفرینی خویشتن ملی- فرهنگی مشارکت فعال و مؤثر داشته باشد. در سطح دوم ملت باید شمرده شود. شمرده شدن با خودشماری در درون مرزهای هویتی متفاوت است. در اولی، فرد یا ملت به این دلیل شمرده می شود که گاه افزوده ای بر تمدن بشری دارد یا نقشی که می تواند در چند ساحتی کردن انسان مدرن داشته باشد، در دومی به دلیل نبود چنین مؤلفه هایی، مدام خود را تکرار می کند، مدام به گذشته اش پناه می برد و از تمدن هایی که پدرانش ساخته اند، حرف می زند، غافل از اینکه اینها فقط در صورتی می توانند شمرده شوند که منابعی برای بازآفرینی هویتی معاصر دانسته شوند. این مقاله درباره نگرشی از هویت ملی فرهنگی بحث کرده است که تمایز ملی فرهنگی را در پیوند با این همانی انسانی قرار می دهد و مانع انحراف هویت به یکی از دو بیراهه های نسبی گرایی فرهنگی یا همه شمولی فرهنگ جهانی می شود، فرایندی که در این مقاله، چشم انداز سوم بحث هویت دانسته شده است.
بررسی اهمیت و جایگاه هنر موسیقی در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی ازجمله پدیده های هنری جوامع بشری است که از دوران باستان تأثیر بسیاری بر زندگی بشر داشته و ابزار و آلات آن در هر دوره به اشکال و فرم های مختلف نمود پیدا کرده است. برخی از محققین بدون توجه به جایگاه موسیقی در جوامع باستانی ایران، نظرات ضدونقیضی در رابطه با پیشینه آلات موسیقی مطرح کرده اند. با استناد به مدارک به دست آمده از کاوش های باستان شناختی، نقوش برجسته و سنگ نبشته ها، بیانگر ارتباط دیرین هنر موسیقی با جوامع و فرهنگ های ایران باستان است. هنر موسیقی در دوران تاریخی (ایلامی ها، مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان) دارای شواهد و یافته های گوناگونی است که با مطالعه، تجزیه و تحلیل روند آن ها می توان به اهمیت و نقش این هنر در جوامع دوران باستان پی برد. در همین راستا مهم ترین پرسش های این پژوهش عبارتند از: 1. در هرکدام از دوره های پیش از اسلام از چه نوع آلات و ادوات موسیقی استفاده می شده است؟ 2. نمود و شواهد هنر موسیقی در دوران باستان را براساس چه مدارکی می توان مورد مطالعه و بررسی قرار داد؟ 3. تنیدگی و پیوند هنر موسیقی با طبقات اجتماعی و شرایط فرهنگی جوامع ایرانی قبل از اسلام چگونه قابل تفسیر است؟ پژوهش حاضر دارای رویکرد توصیفی-تحلیلی است و داده های آن ازطریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی گردآوری شده و با روش کیفی، تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که موسیقی در دوران تاریخی، هنری است که بیشتر در طبقه حاکم اجتماع رواج داشته و دربار، محل و جایگاهی برای تجمع هنرمندان خبره در زمینه موسیقی به شمار می رفته و احتمالاً هنرمند چیره دست موسیقی، خود فردی از طبقه فرودست جامعه تلقی می شده است. همچنین شواهد پژوهش نشان می دهد در هر دوره تاریخی، از آلات و ادوات موسیقی خاص استفاده می شده و نواختن سازهای گوناگونی همچون: چنگ، نی ، طبل، سرنا، دهل و غیره در نیایش ها، مراسم قربانی، عروسی و عزا، بیانگر پیوستگی این هنر با زندگی معنوی و حتی نظامی جامعه وقت بوده است.
از ساسان خدای تا نیای اردشیر
حوزههای تخصصی:
نام ساسان سردودمان سلسلهی ساسانیان برای نخستین بار در کتیبهی شاپور یکم بر بنایی در نقش رستم با عنوانی که هیچ نسبت مستقیمی را با بابک و اردشیر، بنیاگذاران این پادشاهی تأیید نمی کند به میان آمده است. به غیر از این در هیچ کتیبه ای به صورت ذکر شجره نسب نام او به عنوان سرسلسلهی این دودمان به میان نیامده است و هر چه از این نام بر کتیبه ها و اسناد مکتوب پهلویک و پارسیک هست به ایزدی زرتشتی و صاحب منصبان ساسانی اشاره دارد. در کتیبهی پایکولی نرسی هم تنها به «تخمهی ساسانیان» اشاره شده است. در منابع هم عصر ساسانی هم اشارات روشنی از نسبت ساسان با بابک و اردشیر بدست نمی آید. موسی خورنی و آگاثیاس که از جملهی این منابع اند به واقع مشابه همان اشارتی را دارند که منابع ایرانی چون کارنامهی اردشیر بابکان، بندهش و شاهنامهی فردوسی با اندکی تغییر نسبت به دیگری ثبت کرده اند. این نسبت در منابع ایرانی نامبرده به ترتیب به شکل های اردشیر پسر بابک و نوهی دختری ساسان، اردشیر پسر ساسان و نوه ی دختری بابک و غیره که در مقالهی حاضر به طور مشروح بررسی شده اند به میان آمده است. منابع اسلامی چون طبری، مسعودی و غیره نیز گزارشات متفاوتی داشته و اردشیر را پسر بابک و نوه ساسان شمرده اند، که جملگی اشارات منابع فوق هیچ یک همسو با گفتهی خود شاپور در کتیبهی خویش که نزدیک ترین شخص به تاریخ زندگانی ساسان است نمی باشد. در این مقاله نیز همهی گزارشات منابع یاد شده و بررسی های پژوهشگران مورد بررسی و نتیجه ای جهت روشن شدن پیوند ساسان با دودمان ساسانیان ارائه داده شده است.
واکاوی آرایه های معماری بناهای علمی مذهبی عصر صفویه نمونه های مورد مطالعه (ملاعبدالله، چهارباغ و علیقلی آقا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی آرایه های معماری بازتاب یافته در سه مسجد مدرسه منتخب عهد صفویه ضمن بازشناسی تاریخی و مختصر از آنهاست. سؤال اصلی مطرح در این پژوهش از این قرار است که مهم ترین آرایه های تاریخی به کاررفته در سه بنای ملاعبدالله، چهارباغ و علیقلی آقا شامل چه گونه هایی بوده و واجد چه ویژگی هایی هستند؟ پژوهش حاضر از حیث روش، توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به انجام رسیده است. مختصری از نتایج پژوهش گویای آن است که آرایه های هنری بازتاب یافته در سه بنا در بعد ساختاری شامل کاشیکاری های نفیس با نقوش و درون مایه های مختلف، آرایه های سنگی، چوبی، فلزی و حتی دست بافته می باشد. در این میان کاربرد کاشی کاری بیشترین حجم را تشکیل می دهد. در بعد نقوش و مضامین نیز انواع نقوش هندسی (گره)، اسلیمی و ختایی و همچنین کتیبه های ثلث با درون مایه قرآنی، احادیث و روایات با تمرکز بر مبانی شیعی و البته اشعار فارسی که غالباً در مدح ائمه اطهار در بناهای مذکور اجرا شده است.
واکاوی زمینه های اجتماعی سیاسیِ رشد تکاپوهای علمی شیعیان در دوره سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده های پنجم و ششم هجری دوره ای درخشان در رشد علمی جوامع اسلامی بود و دانشمندان شیعه نیز در این روند مشارکت داشتند. نخبگان شیعی، براساس چارچوب های فقهی خود و اتخاذ سیاست میانه روی در مراتب مختلف حکومت حضور یافته، اقدامات مهمی را در حوزه های دانش (آموزش، تربیت شاگردان، تالیف کتب) و رشد نهادهای مربوط (تاسیس مدارس) و ترویج مذهب شیعی به ثمر رساندند. در نتیجه این فعالیت ها بالندگی مذهب شیعه امامی در این دوره رقم خورد. در این مقاله زمینه های اجتماعی سیاسی رشد تکاپوهای علمی شیعیان در دوره سلجوقیان مورد بررسی قرار گرفته تا به این سوال پاسخ داده شود که با وجود سیاست دینی سلجوقیان در جانبداری از مذهب اهل سنت، چگونه تکاپوهای علمی عالمان شیعی افزایش یافت؟ بر اساس داده های موجود، این فرض مطرح می شود که بروز مباحث جدید و لزوم مواجهه با برخی چالش های درون دینی و برون دینی و نیز بروز برخی علایم بحران در نظام اندیشه ای جامعه اسلامی در آن دوره، زمینه ساز انگیزه و تحرک شیعیان برای حرکت و تلاش علمی گردید.
بازتاب و مقایسه وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ایرانیان در متون راحه-الصدور، چهارمقاله و فارسنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی اجتماعیِ ایرانیان در چهار مقوله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابل برّرسی و تعمّق است. در بسیاری از متون نظم و نثر کهن، ابواب مختلف زندگی ایرانیان بازتاب داده شده که با بررسی آنها می توان تطورات تاریخیِ زندگی اجتماعی مردم این سرزمین را ترسیم کرد. این جستار به روش توصیفی – تحلیلی، به برّرسی مقایسه ای وجوه فرهنگی زندگی اجتماعیِ ایرانیان در سه متن مهم عصر سلجوقی؛ راحه الصدور و آیه السرور راوندی، چهارمقاله نظامی عروضی و فارسنامه ابن البلخی پرداخته و در صدد پاسخی به این پرسش است که متون مزبور چه گستره ای از مقولات مرتبط به وجوه فرهنگی زندگیِ اجتماعی ایرانیان را دربرمی گیرند؟ نتیجه حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که در هر سه اثر، به مقولات فرهنگی پرداخته شده است، اما در مقایسه، متن کتاب راحه الصدور ، بیشترین وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ِایرانیان، را به تصویر کشیده است.
مدل شایستگی کارکنان در سیرالملوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلجوقیان به سبب نداشتن پیشینه کشورداری به یاری دیوان سالاران ایرانی نیاز داشتند. خواجه نظام الملک وزیر دومین و سومین فرمانروای سلجوقی کمک شایانی درزمینه کشورداری به سلجوقیان کرد. یکی از موضوعاتی که به طور برجسته در کتاب سیرالملوک (اثر خواجه نظام الملک ) موردتوجه قرارگرفته بیان ویژگی ها و وظایف افرادی است که به استخدام حاکمیت درمی آیند. هدف این پژوهش استخراج مدل شایستگی برای گزینش مستخدمین حکومتی در سیرالملوک است. روش گردآوری داده ها از نوع کتابخانه ای است. در پردازش داده ها روش تحلیل محتوا برای تعیین ابعاد شایستگی و شاخص های آن به کار گرفته شد؛ پس از بررسی سیر الملوک از داده ها به دو شیوه استفاده شد؛ اول توصیف و تحلیل آن ها، در مرحله بعد رسم جداول فراوانی شاخص ها و مدل شایستگی بر اساس محتوا و داده های سیرالملوک. یافته های این پژوهش نشان می دهد شاخص هایی همچون داشتن مهارت شغلی و تجربه، یک شغله بودن، اطاعت از پادشاه و مدارا با مردم، (در بعد حرفه ای)، عادل بودن، نداشتن فساد اقتصادی و اداری، بخشنده و قابل اعتماد بودن (در بعد اخلاقی)، سنیِ حنفی یا شافعی، خراسانی و مرد بودن (در بعد فردی) و عالم و فاضل بودن (در بعد دانشی) به عنوان مهم ترین شایستگی های کارکنان در سیرالملوک موردتوجه بوده است.
شیوخ نقشبندی و سیاست در دوره تیموری (با تأکید بر عملکرد سیاسی عبیدالله احرار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طریقت نقشبندیه در بخارای سده هشتم هجری قمری، در بستر سنت صوفیانه خواجگان شکل گرفت و تاکنون همچنان به عنوان طریقتی زنده، فعال و جهانی به حیات خود ادامه داده است. به رغم رویکرد غیرسیاسی شیوخ خواجگان، نقشبندیه در دوره تیموری پا به میدان سیاست گذاشت. پژوهش حاضر به چرایی و چگونگی ورود شیوخ نقشبندی به عرصه سیاست در دوره تیموری پرداخته است. بنابر یافته های این پژوهش، ارتباط تنگاتنگ بهاءالدین نقشبند، پایه گذار این طریقت، با علمای دینیِ پرنفوذ در حوزه سیاست، پای شیوخ نقشبندی را به عرصه سیاست گشود. رقابت مدعیان قدرت پس از مرگ شاهرخ تیموری، زمینه فعالیت بیشتر طریقت رو به رشد نقشبندیه را فراهم کرد، زیرا پیشوای وقت آنان، خواجه عبیدالله احرار، خود شیخی ملاک و پر نفوذ در میان تیموریان بود.
بررسی تحلیلی روابط حاکمان محلی گیلان با روسیه و عثمانی در عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقارن پایگیری قدرت صفویان در ایران، توجه روسیه و عثمانی، به سرزمین گیلان جلب شد. سلاطین عثمانی علاوه بر آذربایجان، گیلان را نیز از نظر دور نمی داشتند و از سوی دیگر، روسیه می کوشید تا انحصار تجارت سواحل جنوبی و غربی دریای کاسپین را در دست گیرد، زیرا این دولت، در تداوم برنامه گسترش ارضی و تحکیم اقتدار سیاسی و نظامی خویش، برای برقراری و توسعه روابط با ایران نیز، طرح هایی در سر داشت. در نتیجه، دولت های روسیه و عثمانی با هدف نفوذ در گیلان، ارتباط گسترده ای با امیران گیلانی برقرار کردند، اما پس از توجه شاه عباس صفوی به گیلان، روس ها از حمایت امیران گیلانی دست برداشتند و عثمانی ها نیز با وجود پناه دادن به خان کیایی، منافع خود را در حفظ دوستی با حکومت صفوی دیدند. یافته ها ی این پژوهش نشان می دهد که هرچند دولت های روسیه و عثمانی در درازمدت نتوانستند از طریق امیران محلی به اهداف سیاسی خود در گیلان دست یابند، اما در کوتاه مدت، با استفاده از این امیران، توانستند زمینه های نفوذ در شمال و شمال غرب ایران را فراهم کنند.
نوکران و پدیدۀ سرقت در دورۀ ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرقت به عنوان متداول ترین و فراگیرترین ناهنجاری اجتماعی هم تاثیرات منفی آشکاری در امنیت اجتماعی داشت و هم همۀ قشرهای جامعه را درگیر می گرفت. به دیگر سخن تقریبا در میان اکثر قشرهای اجتماع سارق وجود داشت و هر کدام با انگیزه ها و نیت های مختلفی دست به اعمال سارقانه می زدند. در عهد ناصری نیز مردم طبقات مختلف اجتماع درگیر این ناهنجاری اجتماعی بودند. از میان این قشرها می توان به لوطیان، سربازها و نوکران اشاره کرد که گزارش های متعددی از اعمال سارقانۀ آنها در دست است. در این میان نوکران جمعیتی قابل توجه را در اجتماع عهد ناصری تشکیل می دادند و مسائل و موضوعات پیرامون آنها مانند تعاملات آنها با صاحب خود و دیگر اقشار جامعه، نحوۀ معیشت آنها و ... از جمله موضوعات قابل توجه محسوب می شود. از طرف دیگر گاه ناهنجاری هایی نیز توسط این قشر انجام می شد که پربسامدترینِ این ناهنجاری ها سرقت بود. مسالۀ پژوهش آن است تا سرقت های نوکران و عوامل زمینه ساز آن را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. بر این اساس در نوشتار حاضر سعی خواهد شد تا به دو پرسش پاسخ داده شود: نخست آنکه چه عواملی بسترساز سرقت های نوکران در دورۀ ناصری بوده است؟ دو آنکه نوکران از چه روش ها و شیوه هایی برای سرقت استفاده می کردند. روش تحقیق در پژوهش حاضر کتابخانه ای خواهد بود و با مطالعۀ منابع مهم عهد ناصری که در آن میان سفرنامه های اروپایی نقشی اساسی دارند، سعی خواهد شد تا به مسالۀ پژوهش پاسخ داده شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عامل مهاجرت و نابرابری اجتماعی و مواجب اندک و نیز این انگاره که نوکران سرقت را به نوعی حق مسلم خود می انگاشتند را می توان از عوامل بسترساز سرقت های آنان تلقی کرد.
تحلیل اصول بازنمایی کمان گیری پادشاهان دوره ساسانی در بشقاب های سیمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
۲۵-۵۳
حوزههای تخصصی:
بشقاب های سیمین شکار از آثار هنری دوره ساسانی به شمار می روند که درون و روی این بشقاب ها پادشاهان کماندار ساسانی را در حال شکار حیوانات مختلفی به تصویر کشیده اند. در این پژوهش، تعداد پانزده بشقاب سیمین عصر ساسانی با هدف تحلیل چگونگی بازنمایی شاه شکارچی و همچنین کمان گیری وی در بشقاب های نقره بررسی شده اند. چگونگی تعامل تصویری کمان و اجزای آن با پیکر پادشاه، مسئله ی کانونی پژوهش حاضر است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که هنرمند ساسانی در بشقاب های سیمین با نقش شکار، چگونه اجزای کمان را با پیکر و چهره ی پادشاه و همچنین ویژگی های تکنیکی هماهنگ کرده است. اصلی که رعایت می شد این بود که به لحاظ تصویری، صورت پادشاه جنگجو، شجاع، قدرتمند و همیشه پیروز، مخدوش نشود یا مانعی در برابر صورت وی به لحاظ تصویری قرار نگیرد. داده های این مقاله از موزه ها و همچنین برخی منابع معتبر تاریخ هنر و باستان شناختی این دوره و با روش تحلیل و توصیف تاریخی و مقایسه ی تصاویر ارائه می شود.
حاشیه های مهم تر از متن ارزش های تاریخ نگارانه ی پرنوشت ها، یادگارنامه ها و انجامه ی نسخه های خطی در سنت زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
۱۳۵-۱۵۲
حوزههای تخصصی:
در سنت زردشتی مهم ترین و پُرابهام ترین مسئله، ابهام در تاریخ و بی توجهی به زمان و وقایع نگاری است. شاید ضبط زمان در مفهومِ کران مندی آن، به اعتبار روشنی آغاز و انجام محتوم آن و نیز نابودی شر به عنوان حکمت و مشیت نهفته در پسِ کران مندشدگی زمان، سبب شده تا هیچ گاه در سنتِ زردشتی به ضبط و ثبت رخدادها و بررسی آنها در فرایندی تاریخ نگارانه توجه نشود. کیش زردشتی، از زمان پیامبر تا روزگار اخیر، هرگز متن مشخص تاریخ نگارانه ای پدید نیاورده است. تاریخ در سنتِ زردشتی روایتی از پیش تعیین شده است که بنا بر ضرورتِ نبرد خیر و شر، به اراده ی اهورا و معاونت انسان، به تدریج و در گذر زمان به وقوع می پیوندد؛ از این رو، نه زمان گذشته و حال، بلکه زمان آینده و روزگار آمدنِ نجات بخش و پیروزی خیر است که اهمیت دارد. در کنار اسناد پراکنده، به ویژه روایت های تاریخی بیرون از سنت زردشتی، اغلب روایت همسایگان و دشمنان کیش زردشتی، بعضی متن های درونِ سنت نیز ارزش تاریخی دارند. درست است که متن های دینی جملگی بی زمان و ناظر بر مسائل شرعی و عقیدتی اند، ولی پَرنوشت ها، یادگارنامه ها و انجامه ها و افزوده های ارزشمندی در لابه لای اوراق خود حفظ کرده اند که تا حدودی خلأ متون تاریخی به ویژه در وجه گاه نگارانه ی آن را پر می کنند. در گفتار پیشِ رو به بررسی، شناسایی، طبقه بندی و یادکرد ارزش های حواشی متون دینی سنت زردشتی، به عنوان ابزار و چارچوبی برای گاه نگاری تاریخ کیش یادشده، پرداخته می شود.
بررسی جایگاه اداری اهل ذمه در عصر اموی مطالعه موردی؛ اهل ذمه عراق و شام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به قدرت رسیدن امویان در شام زمینه ای فراهم نمود تا آنان به عنوان خلفای مسلمانان روابط خود را با اهل ذمه که بخش اعظمی از ساکنان شام را تشکیل می دادند، توسعه دهند. ساکنین شام که تا قبل از فتح اسلامی تحت تابعیت دولت روم بودند، اکنون باید پذیرای حاکمیت جدید مسلمانان باشند. بنابراین در این شرایط اهل ذمه باید موقعیت اجتماعی و اداری که در زمان تسلط رومیان داشتند را هم چنان حفظ می کردند، از طرفی خلفای اموی نیز برای اداره قلمرو گسترده خود، نیازمند بهره مندی از تخصص و تجارب اهل ذمه بودند. براین اساس این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که اهل ذمه در ساختار اجتماعی دولت اموی چگونه موقعیت اجتماعی خود را حفظ و تثبیت کرده و افزون بر آن توانستند بر ساختار اداری امویان مسلط شوند؟
اندیشه دفاعی ایرانیان در مواجهه با جنگ مدرن (1243 1218 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران در مواجهه با نبردهای ویرانگر روسیه تزاری در موقعیت تدافعی قرار گرفت. مسأله نوشتار پیش روی بررسی علل شکل گیری اندیشه دفاعی و ابعاد آن در روایت کنش گران فکری (مورخان، شاعران، عالمان دینی) دوره فتحعلی شاه قاجار است. دستاورد تحقیق با روش تحلیل تاریخی بیانگر آن است که یادآوری خاطره های قوی یا کهن الگوهای سرزمینی ایران برای بسط گذشته پر افتخار تاریخی و در راستای مواجهه با وضعیت انحطاط و عبور از بحران صورت گرفته است که این امر هم هوشیاری مخاطبان را نسبت به تهدید بیرونی برانگیزند و هم نمادهای سرزمینی دینی را با هدف تأکید بر ضرورت دفاع از حدود و ثغور، بازتولید کنند. این سنخ از کنش های چندوجهی، آگاهی بخشی تاریخی را به مثابه یک پراکسیس اجتماعی (برنامه عمل) در شرایط بحران، به عنوان دال مرکزی اندیشه دفاعی برجسته سازی کرد. در نتیجه، موارد متعددی از نمادهای دینی مذهبی در جنگ با کهن الگوها و واقعیت های روزمره تلفیق شدند. بازنمایی نگاه اسطوره ای، الگوهای تاریخی، قهرمان محوری، استناد و بهره گیری از متون مقدس مذهبی و دینی، طرح اهداف عالی انسانی در چهره سپاهیان اسلام هر یک انعکاس دهنده بخشی از ابعاد اندیشه دفاعی بودند که منابع معرفتی به طرح و انعکاس آنان پرداخته اند.