مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
الهیات تاریخی
حوزههای تخصصی:
یکی از مناقشه انگیزترین مباحث تاریخ کلیسا همواره بحث در باب مسیح، ماهیت، و فعل او بوده است. درحالیکه در کلیسای قدیم مباحث مسیحشناسانه عمدتاً حول ماهیت الهی ـ بشری مسیح میچرخید، دوران مدرن با انتقادات عقلانی، علمی، و بهویژه تاریخی از آموزههای مسیحی، از جمله شخص مسیح، همراه بود. واکنش بسیاری از متألهان در برابر این انتقادات فراتر دانستن الهیات از هرگونه نقادی علمی و تاریخی بود. اما پاننبرگ از جمله متألهانی است که پاسخگویی به این انتقادات را بر مبنای دفاع مبتنی بر تاریخ از الهیات قرار داد. پانن برگ توجیه کلامی مباحث الهیات تاریخی خود را در گرو فهم صحیح از عیسی مسیح و بهویژه رستاخیز او میداند. ازاینرو مسیحشناسی بخش مهمی از آرای وی را شامل میشود که مؤید انکشاف و ظهور تاریخی خداوند و مباحث آخرالزمانی است و تنها بهواسطه او درکپذیر است. با وجود دیدگاه جالب توجه پانن برگ در باب مسیح شناسیِ مبتنی بر فهم تاریخی، دیدگاه های وی انتقاداتی نیز از سوی متفکران به همراه داشته است.
نسبت بین الهیات و تاریخ در آراء ولفهارت پانن برگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم الهیات جدید مسیحی نسبت ایمان و تاریخ است. سرآغاز این بحث به نقد تاریخی کتاب مقدس باز می گردد. آنچه انگیزه پرداختن به تاریخ و نسبت آن با ایمان را ب ه وجود آورده است، ارتباط میان الوهیت (به مثابه یک واقعیت) و دنیایی است که آن را حوادث تاریخی می سازد. پانن برگ تحت تاثیر سنت ایده آلیسم آلمان و تفکر فلسفی هگل در باب تاریخ و نیز فضای نقد تاریخی، الهیات مسیحی را در متن مباحث تاریخی مدرن قرار داد و با مواجهه ای انتقادی از منظر الهیات به بررسی آن پرداخت. پانن برگ در این راستا می کوشد، با ارائه تفسیری هرمنوتیکی از مسأله انکشاف الهی یا وحی متناسب با تفکر تاریخی مدرن، از الهیات مبتنی بر تاریخ رستگاری به الهیات تاریخی روی آورد.
استناد به گزارش (نقل) و اصل مسئلگی (با تأکید بر متون تاریخی دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال (استناد) به گزارش های تاریخی، مهم ترین رکن روشی در الهیات تاریخی است که فضای اصلی این مقاله، ناظر به آن شکل گرفته است. واقعیت آن است که مقوله استدلال و استناد در الهیات تاریخی، نیازمند روش است، اما آنچه که به طور معمول مشاهده می شود آن است که این استدلال ها معمولاً بدون هیچ تبیینی رها می شوند. دلالت یک گزارش و نقل، می تواند در نوع انعکاسی که گزارش در فضای پیرامون خود پیدا می کند، نیز رصد شود. «مسئلگی»، پدیده ای قابل توجه در این فضای انعکاسی است. از جمله قواعدی که در فضای انعکاس، قابل طرح است، «مسئلگی» است. به این صورت که صدور (نقل) یک گزارش، بیش از آنکه حکایت از یک امر دائم و ثابت داشته باشد، نشان دهنده یک مسئله و امری خارج از روال عادی است. در این مقاله، به تبیین اصل مسئلگی و تبیین رهاوردهای آن در تحلیل متون تاریخی و دینی پرداخته شده است. درواقع، می توان گفت «مسئلگی» قاعده ای زبان شناختی است که در تحلیل تاریخ و به ویژه الهیات تاریخی کاربرد قابل ملاحظه ای دارد.
کارکرد مسألگی و تواتر انعکاسی در الهیات تاریخی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
143 - 170
حوزههای تخصصی:
اگر فقه الروایه، مانند فقه الحدیث در دانش فقه در شمار دانش های تحلیل گزارش های تاریخی قرار گیرد، می توان از آن به عنوان یکی از مبانی تاریخ تحلیلی نام برد. از سوی دیگر، تحلیل گزارش های تاریخی معطوف به الهیات تاریخی هنوز روش مند نشده است. این مقاله بر پایه توجه به مقوله روش در حوزه الهیات تاریخی و با تأکید بر گزارش های ناظر به تاریخ های مضاف چون تاریخ قرآن، تاریخ حدیث و تاریخ تفسیر می کوشد روش نویی از تحلیل تاریخی را با عنوان روش تحلیل انعکاسی پیشنهاد دهد. در این روش که مبتنی بر انعکاس گزارش تاریخی در فضای بیرونی است، تأسیس اصل مسألگی به معنای میزان عدم نفوذ و حل ناشدگی مقام بیان گزارش در فرامقام بیان آن و اصل تواتر انعکاسی به عنوان نقطه مقابل مسألگی ، بستر دقیق تری را برای تحلیل گزارش های تاریخی فراهم می آورد. اجرای این دو اصل، ضمن آن که مانع تفسیرهای نادرست و مغالطه در تحلیل تاریخی است به قوت استدلال تاریخی کمک می نماید
تحول تعریف «کتاب» در تاریخ فرهنگی مسلمانان در قرون نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه ی «الهیات تاریخی»، تحلیل ماهیت اصطلاح «کتاب» است. بی توجه ی به تغییر ساختاری در تاریخ تمدن اسلامی، یکی از زمینه های تلقی نادرست از اصطلاح «کتاب» و در نتیجه سوء فهم در تحلیل میراث تمدنی اسلام است. توجه به این تغییر ساختار، مانع از شکل گیری تحلیل های نادرست در موضوعات مختلف تاریخ فرهنگ اسلامی مانند «کتابت حدیث»، «منع تدوین»، «جعل حدیث»، «جوامع حدیثی» و... در قرون نخستین تمدن اسلامی می شود که به شدت زیر نگاه نقادانه خاورشناسان است. این مقاله با تأسیس، تقریر و تبیین دیدگاه ناظر به ماهیت استغراقی- واسطه ای «کتاب» در کنار ماهیت «گفتاری- نوشتاری» آن در قرون نخستین اسلامی، بر آن است تا ضمن نقد نگاه حاکم بر تحلیل تاریخ حدیث، به تصحیح و ارتقاء استدلال های حوزه ی الهیات تاریخی، بپردازد. هم چنین، این فرضیه را تقویت کند که نگاه حاکم بر تحلیل تاریخ حدیث که از رویکرد خاورشناسان تأثیر پذیرفته است، به شدت از الگوی معیار «کتاب» در قرون متقدم فاصله گرفته است.
خدا از چشم انداز پاننبرگ
منبع:
فصلنامه حکمت و فلسفه تابستان و پاییز ۱۳۸۶ شماره ۱۰ و ۱۱
91 - 102
حوزههای تخصصی:
ولفهارت پاننبرگ، از متکلمان مسیحی معاصر، در کتاب الهیات سیستماتیک نظریه ای ارائه می کند که الهیات تاریخی نام گرفته است. پاننبرگ نظریه تاریخی خود را از هگل و از مفاهیمی چون اراده آزاد، آزادی، فردیت، حاکمیت بر جهان، فیض الهی، و ابدیت و ازلیت وام گرفته است و مفهوم امید را از اگزیستانسیالیسم. پاننبرگ بر این باور است که الهیات سنتی، از ابتدا وجود خداوند را پیش فرض می گیرد و سپس بر وجود او استدلال می آورد. از این رو آن را به مثابه «الهیات آسمانی» نقد می کند.همچون پل تیلیش، پاننبرگ بر این باور است که خداوند موجودی شبیه سایر موجودات نیست و بنابراین استفاده از عقل برای اثبات وجود خداوند، او را با مخلوقات و موجودات دیگر یکسان می انگارد و مرتبه او را تنزل می دهد. منظور پاننبرگ از خدا، در اصل مفهوم خداست که نمی تواند به سادگی همچون مبحثی در میان سایر مباحث در نظر گرفته شود. خداوند محوری و سایر مباحث بر گرد اوست. اگر بحث از خداوند همچون موضوعی مجزا ملاحظه شود، دیگر چیزی برای توجیه استمرار آنچه الهیات می نامیم، باقی نمی ماند. بنابراین مفهوم خدا نمی تواند همچون سایر مفاهیم اثبات شود. در این نظریه از خداوند به «خدای تاریخی» تعبیر شده است که هنوز به طور کامل وجود نیافته است.
مبانی الهیاتی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از گذشت چهار دهه از رخداد انقلاب اسلامی، مجموعه آثار گونه گونی درباره تاریخ این رویداد بزرگ نوشته شده است. این آثار نتیجه تلاش های محققان و تاریخ ورزان و نهادها و مراکز علمی و دانشگاهی رسمی و غیر رسمی داخل و خارج از کشور است که درنهایت منجر به شکل گیری مجموعه تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ایران شده است. مورخان برحسب نظام دانایی خود، تاریخ انقلاب را روایت می کنند؛ بنابراین تلقی های متفاوتی از انقلاب و آرمان های آن دارند. این امر منجر به خلق آثار متنوعی در این حوزه شده و درنهایت به رشد کمی و کیفی تاریخ نگاری انقلاب کمک کرده است. مکاتب فکری و اندیشه ای غرب، سنت های ایرانی و اسلامی و زیست جهان مورخان، هرکدام به نحوی در پیدایش و تداوم آن چه ما به عنوان تاریخ نگاری انقلاب اسلامی می شناسیم، تأثیرگذارند. بررسی این موضوع از همه جوانب در قالب یک مقاله میسر نیست؛ بنابراین نویسندگان مقاله کوشیده اند بر یک مؤلفه بسیار تأثیرگذار در این زمینه تمرکز کنند و آن نسبت تاریخ نگاری انقلاب اسلامی با باورهای الهیاتی است. این موضوع در اصل مسئله بنیادین نوشتار حاضر است. بدین منظور به بررسی نمونه هایی از آثار تاریخ نگارانه در باب انقلاب اسلامی در مقطع زمانی 1340 تا به امروز پرداخته ایم. با بررسی انتقادی این آثار می توان دریافت که تاریخ نگاری انقلاب به ویژه تاریخ نگاری طیف های مذهبی که بعدها به تاریخ نگاری رسمی انقلاب اسلامی تبدیل شد، بیش از هر عامل دیگر در ربط وثیق با اندیشه های الهیاتی دین اسلام و به ویژه آموزه های مذهب تشیع شکل گرفته است. ازاین رو، رویکرد بسیاری از مورخان رسمی انقلاب و قرائتی که از تاریخ انقلاب و تحولات آن ارائه می دهند، خمیرمایه الهیاتی و کلام محور دارد. پیوند الهیات و تاریخ، شاکله اصلی تاریخ نگاری رسمی انقلاب را شکل می دهد.