مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
چهارمقاله
حوزه های تخصصی:
نقد روایتی از چهارمقاله دربارة زندگانی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی عروضی نخستین نویسنده ای است که شرح حال بالنسبه مفصّلی از فردوسی در چهارمقاله به دست داده است. وی پس از آن که شنیده ها و یافته های خود را از زندگانی فردوسی بیان می کند، به نقل روایتی می پردازد که در سال 514 در نیشابور از امیر معزّی و او سابقاً از شخصی به نام امیر عبدالرزاق شنیده بوده است. این روایت بسیار مهم که متضمّن حوادثی از آخرین سال های زندگی فردوسی است، هرچند در پژوهش های جدید بسیار مورد توجه و استناد قرارگرفته، اما هیچ گاه جزئیات آن به نحو شایسته نقد نشده است. موضوع این مقاله بررسی این روایت است و بدین منظور گزارش مزبور به قطعاتی تقسیم و مطالب هر قطعه با مآخذ معتبر تاریخی سنجیده و نتیجه گیری شده است.
شرح و تصحیح «چهار مقاله» در بوته ی نقد
حوزه های تخصصی:
کتاب «چهارمقاله» حجم کمی دارد؛ ولی به دلیل قدرت نمایی نویسنده ی آن در حیطه ی دو سبک نثر مرسل و نثر فنی ازلحاظ ادبی بسیار باارزش است. افزون براین، اطلاعات باارزشی که این کتاب از چهار حرفه ی دبیری، شاعری، منجمی و طبابت به دست می دهد، بر ارزش این کتاب افزوده است. همچنین این کتاب ازجهاتی نوعی تذکره نیز به حساب می آید و این ویژگی کم نظیر آن را نباید ازنظر دور داشت. لذا تردیدی نیست که دریافت و فهم زیبایی های متن این گنجینه ی ادبی و بهره مندی از آن، وابسته به درک صورت و معنای صحیح متن آن است. ازآنجاکه پس از تصحیح عالمانه ی کتاب «چهار مقاله» توسط علامه محمد قزوینی، تنها استاد محمد معین، اقدام به شرح این اثر باارزش کرده اند و درضمن شرح این کتاب، پیشنهادهایی را درخصوص تصحیح مجدد برخی از واژگان آن بیان کردند، لذا در این جستار کوشش شده است برخی از کاستی های این شرح موجود نشان داده شود و درادامه نیز پیشنهاد دکتر معین مبنی بر تصحیح مجدد برخی از واژگان این کتاب، به بوته ی نقد کشیده شود و تلاش شده است که باتکیه بر متن «چهار مقاله» و قراین دورن متنی و برون متنی و همچنین دیگر منابع مرتبط، معنایی صحیح تر و تصحیحی سازوارتر ارائه گردد.
بازتاب و مقایسه وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ایرانیان در متون راحه-الصدور، چهارمقاله و فارسنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی اجتماعیِ ایرانیان در چهار مقوله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابل برّرسی و تعمّق است. در بسیاری از متون نظم و نثر کهن، ابواب مختلف زندگی ایرانیان بازتاب داده شده که با بررسی آنها می توان تطورات تاریخیِ زندگی اجتماعی مردم این سرزمین را ترسیم کرد. این جستار به روش توصیفی – تحلیلی، به برّرسی مقایسه ای وجوه فرهنگی زندگی اجتماعیِ ایرانیان در سه متن مهم عصر سلجوقی؛ راحه الصدور و آیه السرور راوندی، چهارمقاله نظامی عروضی و فارسنامه ابن البلخی پرداخته و در صدد پاسخی به این پرسش است که متون مزبور چه گستره ای از مقولات مرتبط به وجوه فرهنگی زندگیِ اجتماعی ایرانیان را دربرمی گیرند؟ نتیجه حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که در هر سه اثر، به مقولات فرهنگی پرداخته شده است، اما در مقایسه، متن کتاب راحه الصدور ، بیشترین وجوه فرهنگی زندگی اجتماعی ِایرانیان، را به تصویر کشیده است.
گفت وگومندی چهارمقاله با تذکره های قرن نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهارمقاله یا مجمع النوادر دربردارنده حکایت هایی است که بعضی از آنها منحصربه فرد است و در هیچ منبعی قبل از آن یافت نمی شود؛ اما بعد از چهارمقاله کتاب های بسیاری به این حکایت ها اشاره کرده اند. هر متنی به نوعی با متون پیش و پس از خود ارتباط دارد؛ فارغ از اینکه این ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم، آگاهانه یا ناآگاهانه و یا محدود یا نامحدود است. شناخت این ارتباط ها به ما کمک می کند تا متن را از مسیر آبشخورهای آن بهتر بشناسیم. گفت وگومندی و ترامتنیّتْ نظریّه هایی است که به بررسی ارتباط بین متون با آثار پیش و پس از خودشان می پردازد. گفت وگومندی با توجه به ویژگی اجتماعی بودن انسان به ارتباط بین همه نظام های زبانی، نوشتاری، تصویری و غیره می پردازد. توجه و علاقه انسان به تاریخ و استفاده از تجربه گذشتگان برای زندگی بهتر، برمبنای همین ویژگی بینامتنی او استوار است. این مقاله بر آن است که تذکره های قرن نهم هجری را بررسی کند تا میزان ارتباط این متون با چهارمقاله مشخص شود. به این منظور ابتدا شش تذکره قرن نُه بررسی و سپس اشتراکات موجود بین آنها و چهارمقاله در حوزه های واژگان، عبارت یا جمله، حوادث، زمان و مکان تبیین می شود. از میان تذکره های قرن نُه، چهار تذکره در حوزه های بحث شده به ویژه حوادث با چهارمقاله ارتباط دارند. این تذکره ها به ترتیبِ میزان ارتباط با چهارمقاله عبارت است از: مجمل فصیحی ، تذکر ه الشعرا ، بهارستان و رو ضه الصفا .
استفاده مجمل فصیحی از چهارمقاله (اثبات چهارمقاله به عنوان منبع دو روایت در مجمل فصیحی با استفاده از نظریّه ترامتنیّت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
69 - 87
حوزه های تخصصی:
فصیح خوافی (777-845ه .ق) کتاب مجمل فصیحی را در قرن نهم هجری نگاشت، غالباً هر اثری بهنوعی با آثار قبل و بعد از خودش در ارتباط است. آگاهی از مأخذ یک اثر به شناخت هر چه بهتر آن کمک میکند. یکی از راههای شناخت محتوا، ساختار و جایگاه یک اثر، پی بردن به میزان و چگونگی ارتباط آن با آثار قبل از خودش است. ترامتنیّت نظریّهای است که به انواع ارتباط بین متون با یکدیگر میپردازد. فصیح خوافی در بسیاری از موارد به منظور جلوگیری از اطاله کلام از ذکر منبع خودداری نموده؛ از جمله روایتهای وفات اسکافی و عصیان ماکان کاکوی که در شمار حوادث سال 386ه .ق بیان شدهاند. سوال پژوهش یافتن منبع خوافی در این دو حکایت و اثبات آن است. با تعمق در دو کتاب چهارمقاله و مجمل فصیحی و بررسی و مقایسه آن دو از نظر شباهتهای بینامتنی، مشخص گردید که سه حکایت چهارمقاله در مجمل فصیحی نیز ذکر شدهاند. وجود اشتباهات تاریخی مشترک، عبارتهای مشابه و جزئیات مشترک بین دو روایت مجمل فصیحی در ذکر حوادث سال 386ه .ق و حکایتهای اول و دوم مقاله اول چهارمقاله، همچنین پیرامتنیّت موجود در ماجرای پیشگویی خیّام در مجمل فصیحی با حکایت هفتم از مقاله سوم چهارمقاله اثبات مینماید چهارمقاله که در قرن ششم هجری توسط نظامی عروضی نوشته شده، منبع فصیح خوافی در نگارش روایتهایی است که در ذکر حوادث سال 386 ه .ق در مورد اسکافی و ماکان آورده است