تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دهم تابستان 1398 شماره 19 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
خراسان در عهد شیبانی (1007-906ق.)، دوران تازه ای از تنش و ناامنی را تجربه کرد. تخاصم صد و اندی ساله میان ایران و توران معلول همان توسعه طلبی سنتی و تاریخی بود که در فضای حساسیت های مذهبی قرن دهم هجری، با تحریکات عثمانیان و علمای ترکستان تشدید شد. این نوشتار در بررسی ادامة این تخاصم در عهد صفوی و افشاری با خان نشین اشترخانی (1007-1167ق.)، این ابهام را مطرح می سازد که رفتار سیاسی خوانین ازبک در خصوص خراسانیان چگونه و متأثر از چه عواملی بوده است؟ با مطالعه شرایط سیاسی ایران و ماوراءالنهر در این دوره، فرضیة خود را این گونه سامان داده ایم که «علی رغم تغییر اقتدار سیاسی حکومت ها و تعصبات دینی که مهمترین مؤلفه ها در تعیین رفتار سیاسی ماوراءالنهریان دورة شیبانی با خراسانیان بود، تداوم تجاوزات مرزی و به اسارت بردن شیعیان خراسانی که تا واکنش نظامی مقتدرانة ایران همچنان ادامه داشت، جدای از دو عامل گذشته، تابع مؤلفه های جدیدی به نام سنت اجتماعی و منافع اقتصادی بود» و در جمع بندی دانستیم که تغییر استراتژی سیاسی از جنگ به تعدیات مرزی با هدف غارتگری و اسیر گرفتن که البته شدت آن تابعی از اوضاع سیاسی و اقتدار دولت ایران بود، سنت اجتماعی شده بود که توجیه اقتصادی قابل قبولی داشت.
جنبش مشروطه خواهی در تالش (1330-1324 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از تجزیه خاک تالش به وسیله روس ها در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار، بخش جنوبی آن که در ایالت گیلان باقی ماند، به پنج بلوک با نام های کرگان رود، اسالم، تالشدولا، شاندرمن و ماسال تقسیم گردید و «خمسه طوالش» خوانده شد و اداره آن بلوک ها به پنج خاندان از خوانین محلی واگذار گردید. در دوره مشروطیت حاکم کرگان رود، نصرت الله خان عمیدالسلطنه (سردار امجد) بود. دوره حکومت سردار امجد به سبب روا داشتن ستم های بی سابقه بر مردم، به عنوان یکی از سیاه ترین دوره ها در تاریخ تالش رقم خورده است. در چنان شرایطی دهقانان تالش و بخشی از اقشار متوسط تالش که از گزند خان حاکم در امان نبودند، آماده فرصتی برای خیزش بودند. اوج گرفتن جنبش سوسیال دمکراسی روسیه و پیوند آن با کانون های آزادی خواهی در گیلان و آغاز خیزش های ضد استبدادی در ایران که تدریجاً انقلاب مشروطیت نامیده شد، مردم تالش نیز به پا خاستند و مبارزات خود علیه خان حاکم و حامیان داخلی و روسی اش را با مشروطه خواهی پیوند زدند.
معزی و مسئله مشروعیت ملکشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معزی به عنوان شاعر دربار با سرودن حدود 80 قصیده، در وصف ملکشاه، اثر درخور توجهی درباره اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این برهه از دوره سلجوقی برجای گذاشته است. از جمله موضوعات مهمی که در این اثر ادبی توجه هر پژوهشگری را جلب می کند، اهتمام سلاطین سلجوقی در بازتولید مشروعیت است. در این تحقیق با تکیه بر چارچوب نظری تحلیل گفتمان، سروده های شاعر درباره مشروعیت خاص سلطنت ملک شاه در مواجه با مدعیان سلطنت از یک سو و مشروعیت عام او به عنوان پادشاه مسلمان از سوی دیگر، به شکل توصیفی و با روش تحلیل محتوا به بحث گذاشته شده است. شاعر، داشتن کفایت و شایستگی نظامی، جانشینی از طرف پدر و تعلق داشتن به خانواده شاهی قراخانی از طرف مادر را در برابر سایر مدعیان تاج و تخت بطور خاص، و برگزیده شدن از طرف پروردگار، ظل الله بودن، برخورداری از تأیید پیامبر، عدالت ورزی، دین پروری و تأیید دستگاه خلافت به طور عام، به عنوان مؤلفه های مشروعیت بخش سلطنت ملک شاه مطرح می سازد.
بررسی اهمیت و جایگاه شهر یزد در تجارت پارچه های ابریشمی در دوره تیموریان (از 798 ﻫ.ق تا 856 ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی قرن 9 ﻫ.ق برای شهر و منطقه یزد دورانی از رفاه بود. تاریخ های محلی که در این دوران نوشته شده اند علاوه بر اینکه خود محصولی از این رفاه هستند شواهد زیادی از فراوانی ثروت و اقتصاد توسعه یافته را نشان می دهند. پایه اصلی اقتصاد شهر بر تولید و تجارت منسوجات بود. یزد که به دلیل شرایط جغرافیایی نمی توانست بر اقتصاد کشاوررزی تکیه نماید از قرار گرفتن بر سر مسیرهای تجاری پررونق آن دوران نهایت بهره را برد. این شهر علاوه بر موقعیت باراندازی و بارگاهی توانست با تولید منسوجات مرغوب به خصوص از نوع ابریشمی و عرضه آن در بازارهای سرزمینی و فراسرزمینی اقتصادی شکوفا و پویا را برای خود رقم بزند. آشفتگی ها سیاسی اواخر حکومت شاهرخ، نزاع ها و درگیری بین مدعیان سلطنت پس از مرگ شاهرخ، اجحافات مالیاتی و بلایای طبیعی برای مدتی این توسعه و بالندگی را دچار رکود و وقفه کرد. این پژوهش بنا دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی جایگاه شهر یزد در تجارت منسوجات ابریشمی در دوره تیموریان را مورد بررسی قرار دهد.
جایگاه دین در برخی از متون کتب درسی دوره پهلوی اول (تاریخ، تعلیمات دینی، ادبیات فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه که در این مقاله با عنوان جایگاه دین در متون درسی مقاطع ابتدایی و متوسطه دوره حکومت پهلوی اول مورد بررسی قرار گرفت، حاوی مطالبی در خصوص جایگاه ادیان الهی و غیرالهی در متون درسی کتب مختلف از جمله؛ تاریخ، تعلیمات مدنی، لآلی الادب و تعلیمات دینی بوده است. با توجه به اینکه حاکمیت در این زمان درصدد نوسازی نظام آموزشی مبتنی بر ایدئولوژی ناسیونالیسم و سکولاریسم غرب گرا بوده، دستگاه فرهنگی رژیم در برخورد با مسائل دینی به خصوص مقوله دین اسلام در کتب درسی، درصدد برآمد محدودیت هایی در این زمینه به وجود آورد. لازم به ذکر است رویکرد نظام آموزشی پهلوی اول نسبت به ادیانی نظیر زرتشت با توجه به نگاه خاص به دوران ایران باستان نسبت به ادیان دیگر کاملاً متفاوت بوده است. در هر صورت تلاش نگارنده در این مقاله بر این بوده تا مباحث مورد نظر را به استناد برخی منابع کتب درسی ابتدایی و متوسطه دوره پهلوی اول مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه محور موضوعی مقاله جایگاه دین در برخی متون درسی دوره حکومت پهلوی بوده، سعی شد جایگاه ادیان ایرانی و غیرایرانی دوره پیش از اسلام و پس از آن و نیز ادیان ملل دیگر در این دوران، مورد توجه قرار گیرد. البته شاخصه اصلی مقاله در خصوص نشان دادن چگونگی جایگاه دین اسلام در کتب درسی براساس مبانی نظری گفته شده در فوق است.
ستیز اقتصاد زراعیِ رعیتی- معیشتی و اقتصاد زراعیِ تجاری ستیز دولت و دهقان برای تجارت و معیشت 1320- 1304ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این نوشتار ستیز اقتصاد زراعیِ رعیتی- معیشتی و اقتصاد زراعیِ تجاری در بازه ی زمانی 1320-1304 است. تداوم نظام زمینداری و جان سختی مناسبات آن در ایران و نیز ایستائی جامعه ی دهقانی همزمان یا پس از شکل گیری دولت مدرن، مسئله ی قابل تأملی است. انتظار می رفت با نفوذ سرمایه و رواج اقتصاد تجاری، تغییراتی در این امر رخ دهد. اما نه تنها دولت، تاجر- مالکان و مالکان بلکه دهقانان نیز علاقه ای به تغییر این شیوه ی تولید و مناسبات آن نشان ندادند. برای تبیین این مسئله، این سؤال قابل طرح است که: «چرا در دوره ی رضاشاه، زارع ایرانی در برابر تلاش های دولت برای رواج اقتصاد زراعیِ تجاری مقاومت کرد و به ستیز پرداخت؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که دهقان ایرانی برای معیشت کشت می کرد. هدفش بیشینه سازی درآمد نبود، بلکه بخت خانواده برای زنده ماندن و موجودیت بود. شرایط نامساعد آب و هوا، آفت های زراعی، نا آشنایی با مناسبات بازار و سیاست بین الملل مایه ی نگرانی و بی اعتمادی مالک و زارع به زراعت تجاری و پافشاری آنان بر زراعت معیشتی بود. بنابراین با نفوذ سرمایه و رواج اقتصاد زراعیِ سرمایه دارانه، در مناسبات زمینداری و وضعیت اجتماعی زارعان تغییری به وجود نیامد و قواعدی که برای سالیان دراز نظام کشاورزی ایران را ثابت نگه داشته بود، بر هم نخورد. عوامل تولید از نظام اجتماعی سنتی آزاد نگردید. بلکه سبب همراهی و همگامی زارع با مالک و تحکیم نظام ارباب - رعیتی گردید.