مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
پارسیان
حوزه های تخصصی:
نزدیک به دویست سال است که از اثبات دشت مرغاب در شمال استان فارس امروزی به عنوان پاسارگاد کهن که بنا به ادعای تعدادی از مورخان یونانی کوروش به افتخار پیروزیش بر استیاگس، آخرین پادشاه ماد در این مکان، آنجا را به پایتختی انتخاب کرد، می گذرد. به دلیل پیوند نام پاسارگاد با نام کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری پارسیان و همچنین به دلیل وجود آثار باستانی مربوط به این دوره و قبل از ان که آنجا را تبدیل به یک گنجینه مهم تاریخی و فرهنگی نموده است همگی باعث گردیده به دنبال ورود سیاحان به ایران از قرن هفدهم میلادی خصوصا دوره صفویه و به دنبال ...
رندان پارسا
حوزه های تخصصی:
مدارس زرتشتیان در دورة قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زرتشتیان، از اقلیت های دینی ایران، تا اواسط دورة قاجاریه مثل اغلب ساکنان ایران از داشتن سواد و مدرسه محروم بودند. آموزش و پرورش در میان زرتشتیان بیش تر آموزش مسائل دینی را شامل می شد. شکل گیری مدارس جدید از زمان ورود نخستین فرستادة پارسیان، «مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا»، عملی شد، او توانست در مدت حضورش در ایران مدارسی را برای کودکان زرتشتی تأسیس کند. بعد از او هم دیگر فرستادگان پارسی ازجمله کیخسرو جی خان صاحب کار او را ادامه دادند. ارباب کیخسرو شاهرخ هم در تأسیس مدارس بسیار کوشا بود. مدارس زرتشتیان خاص پسران نبود و مدارسی هم برای دختران زرتشتی تأسیس شد. در این مقاله سعی شده است با رویکردی تحقیقی و تحلیلی تأثیرات مدارس در پیشرفت فرهنگی و اجتماعی زرتشتیان ایران بررسی شود و نشان داده شود که این مدارس زمینه را برای حضور زرتشتیان در عرصة اجتماع ایران فراهم ساختند.
درباره ماهیت، مختصات و چارچوب امپراطوری هخامنشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأسیس امپراتوری هخامنشیان به رهبری کوروش و استقرار و تداوم آن، در واقع، انتقال امپراتوری از بین النهرین به ایران و تحلیل امپراتوری های آشور، بابل و مصر در یک امپراتوری گسترده به رهبری پارسیان بود؛ این امپراتوری در ماهیت خود، از چارچوبی با ویژگی ها و مختصات زیر برخوردار بود: داشتن قلمرویی پهناور با جمعیت بسیار و متشکل از اقوام و ملل گوناگون، تسلط و چیرگی قوم/تیره فرمانروایی پارسی بر مردم زیردست از طریق قدرت نظامی، ایجاد سازمان مالیاتی منسجم و یکپارچه، داشتن سپاهی متشکل از نیروهای مرکزی(پارسی، مادی، ایلامی و سکایی) و پیرامونی (نیروهایی از سایر اقوام) ساکن در امپراتوری، واگذاری قدرت به شخص شاه، در حالی که قدرت های محلی تابع او هستند، برخورداری از مرزهای نسبتاً دگرگون و متغیر، و مدیریت نیروهای داخلی و خارجی، و سرانجام صرف هزینه ها و فراهم نمودن زمینه های لازم برای رشد و بالندگی همه فرهنگ ها و سنن اقوام و ملل زیردست.مقایسه واقعیات امپراتوری هخامنشیان با ویژگی ها و مختصات یک امپراتوری نشان دهد که پارسیان در نخستین تجربه شان توانستند امپراتوری را به وجود بیاورند که در آن، نه تنها میراث امپراتوری های پیشین را حفظ نمودند بلکه با دمیدن روح ایرانی در آن، اندیشمندان یونانی را درباره ی ماهیت خود به شگفتی واداشتند و از طرف دیگر زمینه های شکل گیری امپراتوری های بعدی ایرانی را فراهم نمودند.
سیمای ایرانیان دوره هخامنشی در نگاه یونان: نخستین تصویرسازیِ غرب از شرق
حوزه های تخصصی:
در زمینه ذهنیت، تصوُر و تصویرسازی غرب از شرق از زمان ادوارد سعید تا کنون پژوهش هایی شده است. با این حال هم سعید و هم دیگر مؤلفان کمتر به موضوعِ ایران باستان و تصویر و تصور آن در ادبیات کلاسیک غرب (یونان و روم) پرداخته اند. این درحالی است که اگر به نظریه میم یا ژنتیکِ فرهنگی معتقد باشیم، به نظر می رسد کلیشه ها و الگوهای ادبی موجود در سیمای ایران و ایرانیان در ذهنیت غربی دوره های بعدی (روم، بیزانس، قرون وسطی و عصر جدید) به دورانِ باستانیِ ایران برگردد. از آیسخولوس (مؤلف نمایشنامه <em>پارسیان</em>) و هرودت در سده پنجم پیش از میلاد تا واپسین تاریخ نگار کلاسیک یونانی عصر باستان، یعنی تئوفیلاکت سیموکاتا در سده هفتم میلادی، یک هزاره فاصله است که باید آن را نخستین هزاره ایران شناسی غربی نامید. در این میان، خاستگاه ذهنیتِ غربی را می توان در نخستین برخورد جدیِ دو تمدن یعنی دوره هخامنشی جست؛ جایی که مفاهیمی چون استبداد شرقی و آزادی غربی در ادبیات یونانی سکه زده شد. بدین ترتیب می توان گفت در ایران شناسی غربی همه راه ها به آتن عصرِ کلاسیک (سده ششم تا چهارم پ.م) ختم می شوند. بررسی عمیق تر نشان می دهد فهمِ یونانی از شرق و ایران کاملاً اسطوره زده و گاه شبیه سازی شده بر پایه انگاره کلیشه ای و سنتیِ مردان نسبت به زنان بود. پس شرق و ایران زنانه و غرب و یونان مردانه تصویر شدند. این پژوهش امیدوار است به شناختِ بهترِ فهمِ یونانی از ایرانیان دوره هخامنشی کمک کند تا بستری بهتر، برای آنچه تاریخِ ذهنیت گفته می شود، فراهم آید.
ظهور و افول پارسیانِ اسماعیلی مسلک آذربایجان در قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۲
89-110
حوزه های تخصصی:
پارسیان گروهی ازمردم آذربایجان بودند که درآغاز تأسیس دولت نزاریه در ایران،در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری،به آنان پیوسته و به کیش اسماعیلیه نزاری گرویدند اما سپس روابط میان آنان و نزاریانِ الموت دچار تنش گردید که در نهایت به سرکوبی پارسیان توسط نزاریانِ الموت انجامید.این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای به دنبال تبیین این مسئله است که هویت و عقاید گروه موسوم به پارسیانِ آذربایجان در قرن ششم هجری چه بوده است؟فرض این است که پارسیان گروهی از مردم آذربایجان بودند که وابستگی خویش نسبت به افکار و اندیشه های ملی ایرانی را حفظ کرده و تحت تأثیر برخی عقاید غالیان شیعی نیز قرار گرفته بودند و نسبت به جریانهای مخالف دستگاه خلافت عباسی همدلی نشان می دادند.آنان همزمان با ظهور دولت اسماعیلیانِ نزاری ایران،به کیش اسماعیلیه نزاری گرویدند اما به سبب اختلافات عقیدتی و رقابتهای ناشی از قدرت طلبی،روابط آنان با اسماعیلیانِ نزاری به تیرگی انجامید.
هرودوت و روایت جنگ ماراتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
139 - 160
حوزه های تخصصی:
جنگ ماراتن، نخستین رویارویی مستقیم پارسیان و یونانیان در سال 490 پ. م. نقطه عطفی در مناسبات امپراتوری هخامنشی و دنیای یونانی بود. این جنگ، به مرور زمان، به جنگی حماسی در دفاع از آزادی یونان تبدیل شد. با وجود الهام بخش بودن این جنگ، به چگونگی روایت آن و برداشت مورّخان یونانی و مخاطبانشان از آن، کمتر پرداخته شده است. این نوشتار با روش تحلیل روایت، به دنبال پاسخ به این پرسش است که منابع یونانی، به ویژه هرودوت، براساس چه پیرنگی به روایت جنگ ماراتن و ذهنیّت مخاطبان یونانی خود پرداخته اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین راوی نبرد، هرودوت، با اینکه در قیاس با جنگ های خشایارشا، توجه کمتری به نبرد ماراتن نشان داده ، اما با قرار دادن آن در رشته جنگ های پارسی، ماراتن را از یک سو، به نقطه پایانی شورش ایونی و از سوی دیگر، مقدمه جنگ های خشایارشا تبدیل کرده است. وی با این کار خواسته این باور را در ذهن مخاطب ایجاد کند که جنگ های میان ایرانیان و یونانیان ریشه در چیرگی پارسیان بر ایونیان، همکاری خودکامگان ایونی با پارسیان و شورش ایونی داشت. از دید هرودوت، ماراتن نتیجه شورش ایونی و سالامیس نتیجه نبرد ماراتن بود؛ بنابراین، ماراتن حلقه پیونددهنده رشته جنگ های پارسیان و یونانیان بود.
سرآغاز شکل گیری فرقه های تقویمی در میان زردشتیان هند برمبنای سرودهای از ادهارو کرساسب در مجموعه شXLVIIIکتاب خانه دانشگاه بمبئی
کیش زردشتی ازجملۀ ادیان کهن جهان است که اسناد و مدارک آن در اغلب زبانهای کهن و تمدنهای باستانی پراکنده است و طنین پژواک آن از گذشتههای دور تا به امروز به گوش میرسد. در همۀ سرزمینها و فرهنگها ردّ آن را میتوان یافت. از شرق دور تا خاورمیانه و اروپا و امریکا، متون زردشتی در کتابخانههای بزرگ بهعنوان میراث بشری نگهداری میشوند. هند دراینمیان موقعیت ویژهای دارد. گذشته از پیوندهای عصر وداها و گاهان، سرزمین هندوستان پذیرای زردشتیان ایرانی مهاجر در روزگار پساز ساسانیان بود و بدینترتیب، بخش بزرگی از اسناد و مدارک فرهنگی ایران طی هزارۀ اخیر به هند انتقال یافت. شناسایی و معرفی این اسناد نقش مهمی در روشنکردن زوایای تاریک تاریخ کیش زردشتی دارد. در مقالۀ پیشِرو یکی از این اسناد، سرودهای از ادهارو کرساسپ
چرایی و چگونگی شکل گیری روابط میان پارسیان هند و زرتشتیان ایران (برپایه روایات داراب هرمزدیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حدود سال 880 ق/1476م با ورود نریمان هوشنگ، از پارسیان هند، به ایران و ملاقات او با دستوران تُرک آباد، میان پارسیان هند و زرتشتیان ایران رابطه ای ویژه پایه گذاری شد که قریب سیصدسال ادامه یافت. حاصل این روابط، مجموعه ای از روایت ها به زبان فارسی است که هریک از آنها به طور معمول، به نام حامل آن روایت، نامیده می شود. تعداد درخور توجهی از این روایت ها، در مجموعه ای به نام «روایات داراب هرمزدیار» گرد آمده است. این روایت ها علاوه بر روشن کردن جنبه های مختلف کیش زرتشتی، مسئله ها و دغدغه هایی را بیان می کند که جوامع زرتشتی در هند و ایران با آن روبه رو بودند. پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر روش پژوهش تاریخی است. در این پژوهش تلاش شده است بر مبنای مجموعه روایات داراب هرمزدیار، به این پرسش پاسخ داده شود که در این مدت، باوجود برخی موانع، چه عوامل یا انگیزه هایی آغاز و نیز استمرار رابطه میان پارسیان هندوستان و زرتشتیان ایران را باعث شدند. تحلیل محتوای این روایت ها و درک اوضاع و مسائلی که این دو جامعه با آنها مواجه بودند، نشان می دهد فتح باب روابط پارسیان و زرتشتیان ایران، به احتمال امری اتفاقی بوده است نه اقدامی برنامه ریزی شده و با هدف کسب اطلاعات دینی از زرتشتیان ایران؛ اما تردیدی نیست ادامه این روابط، مدیون مجموعه ای از انگیزه های دینی و اجتماعی و اقتصادی است که هر دو طرف دنبال می کردند.
بررسی و تبیین فریندها، عوامل و پیامدهای فرهنگ پذیریِ پارسیان و یونانیان در سده های ششم تا سوم پیش از میلاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
۱۴۳-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
اسماعیل سنگاری،[1] مهدی تدین (ورپشتی)[2] چکیده تسخیر آسیای صغیر آغاز یک ارتباط طولانی مدت میان پارسیان و یونانیان بود که به موازارت تحولات سیاسی، عرصه های فرهنگی را نیز تحت تأثیر قرار داد. حضور پارسیان در این منطقه، دو فرهنگ برآمده از شرق و غرب را با ماهیت های متفاوت در یک فرایند فرهنگ پذیری قرار داد. این فرایند جریانی پیوسته بود که به صورت محدود آغاز شد و سپس به طور گسترده جامعه ی پارسی و یونانی را درگیر کرد. نوشتار حاضر با تکیه بر شواهد مکتوب و باستان شناختی، در صدد بررسی و تبیین عواملی است که در فرایند فرهنگ پذیری میان سرزمین های پارس و هلاس نقش اساسی داشتند. می توان گفت در مرحله ی نخست، شاخصه های فرهنگی در پی تعامل پارسیان با قدرت های محلی و استخدام هنرمندان و صنعتگران یونانی منتقل شدند. در مرحله ی دوم پیامدهای جنگ و فعالیت های سیاسی و اقتصادی جریان فرهنگ پذیری را تکمیل کرد و سرانجام آثار دگرگونی فرهنگی در آسیای صغیر در پایان دوران هخامنشی و پساهخامنشی پدیدار شد. [1] . دانشیار دانشگاه اصفهان، دکترای تاریخ، زبان ها و تمدن های دنیای باستان، (نویسنده مسئول)، (e.sangari@ltr.ui.ac.ir) [2] . کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان، دانشگاه اصفهان، (mahditadayon63@gmail.com) تاریخ دریافت: ۱۶/۰۳/۱۳۹۹، تاریخ تأیید: ۳۱/۰۱/۱۴۰۰
مناسبات پارسیان هند و کمپانی هند شرقی (1010تا1275ق/1601تا1858م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آغاز قرن هفدهم میلادی/یازده قمری، ورود انگلستان در پوشش کمپانی هند شرقی به هندوستان، به دستیابی این کشور به منابع مالی افسانه ای در شبه قاره منجر شد. با حضور انگلیس در هند، جامعه زردشتیان این کشور، معروف به پارسیان، نیز از تحول اقتصادی چشمگیری برخوردار شدند. گواه افزایش ثروت پارسیان پس از استقرار کمپانی انگلیسی هند شرقی در شبه قاره این است که آنها در سده های نوزدهم و بیستم میلادی/سیزده و چهارده قمری، با سرمایه هایی که در اختیار داشتند، کارخانه های متعدد و بزرگی را در هند راه اندازی کردند. آیا در عرصه اقتصادی و حرفه ای، میان پارسیان هند و کمپانی مراودات ویژه ای وجود داشت؟ این پرسشی است که پژوهش حاضر در پی پاسخ به آن است. در این مقاله با استفاده از منابع تاریخی مرتبط، شامل آثاری درباره پارسیان هند و همچنین تألیفاتی در زمینه آغاز و انجام کمپانی هند شرقی انگلیس، با تکیه بر رویکرد توصیفی تحلیلی، ابتدا علت های تلقی مثبت سران کمپانی از پارسیان بررسی می شود؛ سپس با مرور زندگی حرفه ای پارسیان در دو بندر مهم سورت و بمبئی که نقاط اصلی ارتباط آنها با کارکنان کمپانی بود، نمونه هایی از خدمات پارسیان به شرکت انگلیسی هند شرقی و نیز امتیازات اهدایی به سران پارسی توسط انگلیسی ها بازگو و تحلیل می شود؛ همچنین با ارائه شواهدی بازگو خواهد شد همکاری پارسیان با نمایندگان دولت انگلیس در هند، به زمینه های اقتصادی محدود نبود و آنها در عرصه سیاسی نیز از مساعدت جامعه زردشتی برخوردار بودند.
واکاوی نقش و انگیزه پارسیان (زرتشتیان) هند در تثبیت جریان بابیت و بهائیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
89-106
حوزه های تخصصی:
تثبیت جریان انحرافی بابیت و بهائیت در ایران و اینکه چگونه جریانی با درصد انحراف بسیار زیاد از تشیع، که با برخورد شدید عالمان و متولیان دین مواجه شده، توانسته است مرحله تثبیت خود را در جامعه شیعی ایران پشت سر بگذارد و وارد مرحله گسترش شود، یکی از مسائل پررمزوراز در شناسایی این جریان است. از نکات قابل تأمل در واکاوی این جریان در صدر پیدایش آن، گروش عده نسبتاً زیادی از زرتشیان ایران به این جریان نوظهور انحرافی است که نقش مهمی در تثبیت آن داشته است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی درصدد است به علل این گروش و نقش و انگیزه پارسیان هند در آن بپردازد تا در ضمن آگاهی بخشی در این زمینه، پرده از سیاست های استعماری انگلستان در ایران این عصر بردارد. نتیجه حاصل شده حکایت از آن دارد که پارسیان هند برای حفظ منافع و موقعیت خود در هندوستان به عنوان ابزار اجرای سیاست های دولت استعمارگر انگلستان در ایران، توانستند با به کارگیری سیاست های مختلف در گروش زرتشتیان به این جریان انحرافی نقش محوری بازی کنند.
نخستین پارسی در تاریخ و پیامد حکومت او: اکسودوس پارسیان در درون فلات ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
39 - 58
حوزه های تخصصی:
زاگرس مرکزی یکی از پرجمعیت ترین مناطق فلات ایران در نیمه نخستِ هزاره یکم پیش از میلاد و آکنده از سرزمین های کوچک یا نیمه گسترده بود. در ارتباط با این گستره جغرافیایی، یکی از نکات عجیب و جالب توجه در محتوای منابع میان رودانی مرتبط با هزاره یکم پیش از میلاد، برخورد با دو موقعیت سراسر متفاوت برای سرزمینی با نام همسان پرسواَش یا پرسومَش است، به طوری که از روزگار شلمانسر سوم تا سلطنت سارگن دوم آشوری نام این سرزمین همواره در کنار سرزمین هایی یاد شده است که در شرق آشور و در حدود زاگرس مرکزی واقع بوده اند، اما از روزگار سناخریب به بعد، سرزمین پرسواَش (پرسومَش) در شرق ایلام و متحد آن گزارش شده است. همچنین، می دانیم که سرزمین پارسیان در روزگار حکومت خاندان هخامنشی نیز -چه پیش از برآمدن جهان شاهی (:امپراطوری) و چه پس از آن- در زاگرس جنوبی قرار داشت. این که بر مبنای محتوای منابع نوشتاری به دست آمده از کاوش های باستان شناسی چگونه می توان این موضوع را توضیح داد، موضوعی است که پژوهشگران زیادی کوشیدند تا برای آن پاسخی بیابند. پژوهش پیش رو با بررسی محتوای این کتیبه ها و ارزیابی داده های جغرافیایی درون آن ها، به یک بازنگری در موضوع پرداخته و به این نتیجه رسیده است که نام سرزمین نخستین نه تنها به مفهوم تبار یک جمعیت اشاره داشته است، بلکه مردمان آن دیار به یک مهاجرت گروهی (:اکسودوس) بزرگ و در مقیاس آن چه پیشتر بنی اسرائیل در مصر تجربه کرده بود، دست زدند تا استقلال سیاسی و آزادی پیشین خود را دوباره بیابند. این پژوهش نشان می دهد که علت از دست رفتن این استقلال، شکست برنامه های توسعه طلبانه یک شاه کهن از این سرزمین در برابر آشوریان بوده است.