فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: درس ریاضی به دلیل نقش و اهمیت انکارناپذیرش چنانچه مورد توجه واقع نشود، ضعف های زیادی متوجه یادگیری دانش آموزان خواهد شد و دانش آموزانی که دارای ضعف در این رشته هستند، در ادامه تحصیل خود و مسائل مربوط به انتخاب رشته و همچنین حیطه کاری خود دچار مشکل خواهند شد. بر این اساس این مطالعه با هدف اثربخشی بازی آموزشی تعاملی بر مهارت ارتباطی و حل مسأله ریاضی دانش آموزان ابتدایی شهرکرمانشاه، انجام شده است. روش ها: روش این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا، جزء پژوهش های نیمه آزمایشی دارای طرح پیش آزمون- پس آزمون می باشد. جامعه این مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان پایه اول دبستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود؛ بدین صورت که از میان مدارس شهرکرمانشاه، مدارس ابتدایی و از میان مدارس ابتدایی، یک مدرسه و از میان کلاس های ابتدایی، یک کلاس و از میان آنها، 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه 15نفره (آزمایش وکنترل) قرارگرفتند. به منظورگردآوری داده ها، از آزمون حل مسئله ریاضی و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کودکان بارتون جی (1990) استفاده شد و روایی بر اساس روش روایی صوری و پایایی بر اساس آلفای کرونباخ 87% گزارش شده است. یافته ها: نتایج نشان داد، بازی آموزشی تعاملی بر مهارت ارتباطی و حل مسئله ریاضی دانش آموزان ابتدایی شهر کرمانشاه، اثربخش بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، بازی آموزشی تعاملی، بر مهارت ارتباطی و حل مسئله ریاضی دانش آموزان ابتدایی شهرکرمانشاه مؤثر بود و بر همین اساس پیشنهاد می شود که از بازی های تعاملی در آموزش دانش آموزان استفاده شود.
تدوین الگوی توسعه حرفه ای دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بر مبنای مدل یادگیری استم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: کیفیت آموزش علوم تجربی، فناوری، مهندسی و ریاضیات برای موفقیت آینده دانش آموزان، در جهت دست یابی به مهارت های قرن 21 مهم است. در این راستا، آمادگی معلمان در زمینه نحوه اجرای آموزش موضوعات استم می تواند زمینه ارتقای این مهارت ها را فراهم آورد؛ بدین سبب، پژوهش حاضر، با هدف تعیین ویژگی های الگوی توسعه حرفه ای و در راستای تربیت دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان با استفاده از مدل آمیخته یادگیری استم انجام گرفت. به منظور دست یابی به هدف مورد نظر، از روش ترکیبی اکتشافی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوای مضمونی شش مرحله ای براون و کلارک (2006) استفاده شد. در این مطالعه روش نمونه گیری، هدفمند بود. جامعه آماری نیز جامعه متنی متشکل از مقالات، پایان نامه ها و رساله ها بود. منابع جمع آوری اطلاعات، سایت های ساینس دایرکت، پروکوئست، SID، اشپرینگر، الزویر، اسکوپوس، نورمگز، مگیران و موتور جستجوگر گوگل اسکولار بود. محدوده زمانی جهت جستجوی منابع انگلیسی از سال های 2015 تا 2023 و فارسی از 1393 تا 1402 بود. بر اساس توضیحات فوق، در جستجوی اولیه 150 سند در ارتباط با موضوع به دست آمد که نهایتاً 19 سند که فقط مقاله بود، از بین آن ها انتخاب شدند. در بخش کمّی، برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران برای جوامع نامعلوم و واریانس نامعلوم استفاده شد. ابزار تحقیق در این پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته با نمونه آماری120 نفری (متشکل از متخصصان برنامه درسی و حوزه علوم تربیتی، مدرسان علوم تجربی، ریاضی و فناوری دانشگاه فرهنگیان، سرگروه های آموزشی و آموزگاران با سابقه تجربی بالای 10 سال) بود که از روش نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده استفاده شد. روایی پرسش نامه با نظر متخصصان و انجام آزمون های روایی واگرا و همگرا و پایایی آن، از طریق آلفای کرونباخ (محدوده بین 7/0 تا 9/0 قرار داشت) و آلفای ترکیبی (در محدوده بین 79/0 تا 9/0 بود) تأیید شد و با استفاده از مدل معادلات ساختاری و آزمون تی-تست تجزیه و تحلیل شد. الگو دارای 6 مؤلفه اصلی، شامل: دانش و مهارت های توسعه حرفه ای، دانش و مهارت های فردی، دانش و مهارت های ارتباطی و دانش و مهارت های زندگی، مهارت های رشد و توسعه دانش آموزان و شرایط مداخله ای و همچنین 20 مؤلفه فرعی بود که روابط بین اجزا و وضعیت موجود مؤلفه های الگو تأیید شد. نتیجه گیری: ایجاد زمینه کسب ویژگی ها و صلاحیت های حرفه ای برای ترویج و توسعه آموزش و یادگیری استم در دانشجومعلمان ضروری است و این الگوی پیشنهادی هم می تواند در این جهت مؤثر واقع شود.
بررسی نقش تعاملات و پیامدهای آن در روابط درون مدرسه ای بر من حرفه ای دانشجو معلمان کارورز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
117 - 147
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش بررسی پیامدهای تعاملات درون مدرسه ای، بر من حرفه ای دانشجومعلمان کارورز دانشگاه فرهنگیان بود. روش ها : پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی است. روش پژوهش این مطالعه، کیفی از نوع نظریه داده بنیاد است. مشارکت کنندگان این پژوهش، شامل کلیه دانشجومعلمان ترم های پنج تا هشت رشته آموزش ابتدایی استان های کهکیلویه وبویراحمد، خوزستان، فارس، چهارمحال وبختیاری و اصفهان بود که در حال گذارندن کارورزی های 1 تا 4 بودند. از این تعداد با 20 نفر (از هر استان، چهار داوطلب علاقه مند و شهره علمی دانشگاه، دو نفر خانم و دو نفر آقا) از دانشجویان مصاحبه شد و 120 گزارش کارورزی (از بهترین و کامل ترین گزارش ها با توجه به نظر استادان راهنمای کارورزی و معرفی ایشان) هم مورد بررسی قرار گرفت. در انتخاب دانشجویان مشارکت کننده و گزارش های کارورزی، از دو نوع نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها عبارتند از: مصاحبه های عمیق و گزارش های کارورزی یک تا چهار دانشجومعلمان. در این پژوهش برای تأیید درستی نتایج، گزارش نهایی، یعنی آنچه تولید و اصلاح شد، به شرکت کنندگان برگردانده و به آنان فرصت اظهارنظر درباره یافته ها داده شد. برای افزایش قابلیت اعتماد و اعتبار درونی، از روش کنش متقابل سه گانه استفاده شد. برای تحلیل داده ها در نظریه زمینه ای از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش به طورکلی نشان داد که نقش و پیامد تعاملات مثبت، منجر به استخراج پنج صلاحیت حرفه ای معلمی و نقش و پیامد تعاملات منفی، منجر به استخراج پنج خصیصه عدم صلاحیت من حرفه ای معلمی شد. نتیجه گیری: صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای معلمی عبارتند از: شایستگی های اخلاق معلمی، شایستگی های تعهد حرفه ای، مهارت و عملکرد حرفه ای، انگیزه و علاقه و شوق ذاتی معلمی و منش و سرشت معلمی. عدم صلاحیت ها در زمینه من حرفه ای معلم نیز عبارتند از: عدم صلاحیت اخلاقی، عدم صلاحیت تعهد حرفه ای، عدم مهارت و عملکردحرفه ای، عدم انگیزه و علاقه ذاتی به معلمی و عدم سرشت و منش معلمی.
اثربخشی برنامه آموزش فلسفه در حلقه های کندوکاو بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
119 - 128
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رسالت اصلی نظان تعلیم و تربیت ایجاد بستری مناسب برای شناسایی استعدادهای دانش-آموزان و کمک در جهت بروز آنها و شکوفایی استعدادها با توجه به تفاوت های فردی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو به عنوان یک روش تدریس بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با بهره گیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جمعیت مورد مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم بخش سنگر از توابع شهرستان رشت در سال تحصیلی1402-1401 بود. نمونه گیری به صورت در دسترس و تعداد نمونه 40 نفر بود که به صورت تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2006) استفاده شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو در درس تفکر و پژوهش قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو بر سرزندگی تحصیلی دانش-آموزان تاثیر مثبت داشته است (001/0P<).نتیجه گیری: به نظر می رسد یادگیری تکنیک های آموزش فلسفه که به طور مثبتی با باورها، هیجان ها و رفتارهای مربوط به پیشرفت مرتبط است منجر به ایجاد یک جو عاطفی مثبت در موقعیت های یادگیری و در نهایت سبب سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان می شود. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده استفاده از روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو برای بهبود سرزندگی تحصیلی توصیه می شود.
نگاهی راهبردی به برنامه درسی شیمی دوره متوسطه دوم: فاصله وضع مطلوب و موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۲۳۳-۲۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی برنامه درسی شیمی دوره متوسطه دوم ایران با رویکرد راهبردی بود. نوع پژوهش کاربردی و روش تحقیق، ترکیبی از نوع اکتشافی بوده است. جامعه پژوهش را در بخش کیفی، متخصصان برنامه درسی و اساتید آموزش شیمی ایران و در بخش کمی ، دبیران شیمی استان اصفهان تشکیل می دادند. برای نمونه گیری در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند استفاده شده و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری(12 نفر) ادامه یافته است. دربخش کمی، حجم نمونه مطابق جدول کرجسی و مورگان و فرمول کوکران 200 نفر تعیین شده است. ابزارگردآوری داده ها، در بخش کیفی سؤالات نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 0/89 برآورد شده است. تحلیل یافته های کیفی نشان داد که متخصصان برای سواد شیمی جنبه های گوناگون (دانش، نگرش، مهارت و زمینه های شغلی) قائل اند و از نظر آنان در برنامه درسی شیمی باید به تفسیر علمی پدیده ها و پرورش مهارتها در زمینه های شغلی توجه بیشتری شود. بر اساس یافته های کمی بالاترین میانگین پاسخها (3/32) مربوط به حیطه اهداف و پایین ترین مقدار(2/83) مربوط به حیطه محتوا بود. میزان تحقق برنامه درسی شیمی دوره متوسطه دوم در حیطه اهداف، بیشتر از سطح متوسط است و در پاره ای از گویه ها در حد زیاد مورد توجه دبیران بوده است. در نهایت اینکه سازماندهی محتوا و روشهای تدریس و ارزشیابی در برنامه درسی شیمی دوره متوسطه دوم باید وضعیتی مناسب تر پیدا کنند.
آماده سازی دانش آموزان برای آینده: بررسی مؤلفه های آمادگی شغلی در کتابهای درسی شیمی سال آخر دوره متوسطه ایران، ترکیه و مالزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۲۴۲-۲۲۲
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی محتوای کتابهای درسی شیمی سال آخر دوره متوسطه دوم کشورهای ایران، ترکیه و مالزی از نظر توجه به مؤلفه های آمادگی شغلی پرداخته شده است. روش پژوهش کاربردی-توصیفی از نوع تحلیل محتواست. جامعه آماری کتابهای آزمایشگاه علوم تجربی 1 و 2 و شیمی دوره متوسطه دوم ایران در سال تحصیلی 1401-1400 و کتابهای شیمی دوره متوسطه دوم ترکیه و مالزی در سال تحصیلی 2020 بوده است. این پژوهش مجموع صفحات کتابهای شیمی شامل متن، تصاویر، پرسشها و فعالیتها را در برگرفته و در آن از روش نمونه گیری تمام شماری استفاده شده است. ابزارگردآوری داده ها سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن با توجه به نظر صاحب نظران تأیید و داده ها با روش آمار توصیفی تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که کتابهای شیمی سال آخر متوسطه سه کشور از نظر توجه به مؤلفه های آمادگی شغلی شباهتها و تفاوتهایی دارند. در هر سه کشور توجه به مؤلفه «شناخت و کشف فرصتهای شغلی» بیش از سایر مؤلفه ها و میزان توجه به مؤلفه «انجام مهارتهای دست ورزی» کمتر از سایر مؤلفه ها بوده است. در مجموع مالزی بیشترین فراوانی را در توجه به مؤلفه های آمادگی شغلی داشته است و پس از آن ترکیه و ایران به ترتیب در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. در مؤلفه «گرفتن تصمیم مناسب درباره مشاغل»، مالزی و ترکیه فراوانی تقریباً یکسانی داشتند، درحالی که توجه به این مؤلفه در کتاب شیمی سال آخر ایران کمتر بود. تنها در مؤلفه «بروز رفتار مناسب هنگام کار»، مالزی فراوانی کمتری نسبت به ترکیه داشت. در کتاب شیمی سال آخر مالزی توجه بیشتری به تفکر نقاد، تفکر خلاق و انجام کار گروهی شده است.
اثربخشی برنامه توان بخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۴۰-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کمی-کیفی یا آمیخته ترکیبی بود و در دو مرحله اعتباریابی درونی و اعتباریابی بیرونی اجرا شد. جهت اعتباریابی درونی 10نفر از متخصصان روان شناسی و درمانگران کودکان با نیازهای ویژه به پرسشنامه اعتباریابی پاسخ دادند و شاخص های CVI و CVR بررسی شد. جهت اعتباریابی بیرونی 20 دانش آموز اتیسم با عملکرد بالا که در سال تحصیلی 403-1402 در شهر مشهد درحال تحصیل بودند از مدارس اتیسم و مراکز مشاوره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آزمودنی ها طی 20جلسه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیمرخ حسی دان فرم مدرسه استفاده شد. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و یک ماه پس از اتمام مداخله پیگیری انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانبخشی عصب شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود نیمرخ حسی کودکان اتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر؛ برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان اتیسم اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود در فرآیند توانبخشی و درمان اختلال اتیسم از این برنامه استفاده شود. هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کمی-کیفی یا آمیخته ترکیبی بود و در دو مرحله اعتباریابی درونی و اعتباریابی بیرونی اجرا شد. جهت اعتباریابی درونی 10نفر از متخصصان روان شناسی و درمانگران کودکان با نیازهای ویژه به پرسشنامه اعتباریابی پاسخ دادند و شاخص های CVI و CVR بررسی شد. جهت اعتباریابی بیرونی 20 دانش آموز اتیسم با عملکرد بالا که در سال تحصیلی 403-1402 در شهر مشهد درحال تحصیل بودند از مدارس اتیسم و مراکز مشاوره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آزمودنی ها طی 20جلسه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیمرخ حسی دان فرم مدرسه استفاده شد. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و یک ماه پس از اتمام مداخله پیگیری انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانبخشی عصب شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود نیمرخ حسی کودکان اتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر؛ برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان اتیسم اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود در فرآیند توانبخشی و درمان اختلال اتیسم از این برنامه استفاده شود.
آینده پژوهی توسعه آموزش هوشمند با در نظر گرفتن نقش فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
176 - 194
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرکز ما در این پژوهش بر هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء است. این دو، مجموعه ای از فناوری هایی هستند که ضمن تمایز آفرینی به سرعت در حال گسترش می باشند و جنبه های مختلف مربوط به آموزش را به طور اساسی تغییر می دهند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش شناسایی سناریوهای توسعه آموزش مبتنی بر درک صحیح از تغییرات در روند توسعه فناوری در سطح بین المللی است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر روش از نوع آمیخته اکتشافی است. بدین ترتیب ابتدا در گام اول با روش کیفی مرور ادبیات پژوهش پیشران ها شناسایی و در گام دوم با روش کمّی آزمون دوجمله ای تأیید شدند، سپس در گام سوم با روش دیمتل به تحلیل پیشران ها پرداخته شد. در نهایت پس از شناسایی عدم قطعیت های کلیدی، در گام چهارم با استفاده از روش تحلیل متوازن تأثیر متقابل، سناریوها استخراج و سپس تدوین گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های خبره سنجی برای روش های آزمون دوجمله ای، دیمتل و تحلیل متوازن تأثیر متقابل است. بدین ترتیب جامعه نظری در گام های دوم الی چهارم پژوهش را خبرگان آگاه به موضوع پژوهش به تعداد 20 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند تشکیل می دهد.
یافته ها: ما نهایتاً توانستیم 16 پیشران تأثیرگذار را شناسایی کنیم و بر مبنای حالت های تأثیرگذاری آنها که آینده را متأثر می سازد به تدوین سه سناریو محتمل بپردازیم.
بحث و نتیجه گیری: نتایج ما تأکید می کند که تحقیقات هوش مصنوعی تأثیر قابل توجهی بر ساختار آموزشی دارد. جنبه های مهم رشد هوش مصنوعی بر آموزش شامل صنعت آموزش خصوصی قوی و علاقه فزاینده بین المللی است. این مطالعه بر اساس رهنمودهای تحقیقاتی مبتنی بر شواهد، دستور کار روشنگری را برای آینده ارائه می دهد که به محققان آینده، هوش مصنوعی برای شناسایی مسائل تحقیقاتی معاصر و توسعه تحقیقات تأثیرگذار برای حل مشکلات پیچیده اجتماعی کمک می کند.
.
تحلیل ساحت علمی فناوری کتاب علوم تجربی ؛ چشم اندازی نو به سند تحول
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش تحلیل بعد علمی-تکنولوژیکی کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی است. اهداف تحقیق شامل توسعه تفکر انتقادی، مهارت های حل مسئله و خلاقیت در بین دانش آموزان است. این تحقیق در پی یافتن پاسخ به این سوال است که آیا کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی به نحوی طراحی شده است که بتواند با استفاده از فناوری های نوین و ابزارهای مختلف، دانش علمی را ترویج کند و دانش آموزان را به انجام تحقیق و آزمایش علمی تشویق کند؟ روش ها : در این پژوهش، برای ارزیابی ساحت علمی-فناوری در ابعاد «عملی» و «نظری-عملی»، از روش تحلیل کیفی بهره گرفته شد. شاخص های تحلیل موردنظر عبارتند از: توسعه مهارت های تفکر انتقادی، مهارت های حل مسئله، خلاقیت و نوآوری، استفاده از فناوری های نوین و فرصت تحقیق و آزمایش. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که کتاب مورد نظر بر پیشبرد دانش علمی و تقویت مهارت های تفکر نقادانه، با بهره گیری از فناوری های نوین و ابزارهای متنوع تمرکز دارد. علاوه بر این، فرصت هایی را برای دانش آموزان به منظور مشارکت فعال در پژوهش ها و آزمایش های علمی مهیا می سازد که به تعمیق درک آن ها از مفاهیم علمی کمک شایانی می کند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی با استفاده از ابزارهای متنوع، به طور مؤثری مهارت های تفکر انتقادی، حل مسئله و خلاقیت دانش آموزان را تقویت می کند. یافته های این مطالعه می تواند به بهبود محتوای آموزشی و ارتقای کیفیت آموزش علوم تجربی در مقطع ابتدایی کمک کند.
واکاوی نیازهای اخلاقی کودکان بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
14 - 32
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف واکاوی نیازهای اخلاقی کودکان ، با روش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد به رویکرد نظامند است. برای گردآوری داده های کیفی، با 12 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت در حوزه ی کودکان، با نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت پذیرفت. روش نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. به منظور تعیین روایی محتوایی از نظر خبرگان و برای سنجش پایایی، از ضریب هولستی(0/818) بهره گرفته شد. با استفاده از نتایج تجزیه و تحلیل محتوای مصاحبه ها ، نیازهای اخلاقی کودکان شناسایی و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، کدگذاری انتخابی، مدل نیازهای اخلاقی کودکان در قالب 6 مقوله اصلی و شرایط علی، پدیده محوری، راهبردها، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر، و پیامدهای مدل نیازهای اخلاقی، جهت بهره برداری در مدرسه، خانواده و جامعه ارائه گردید. نیازهای اخلاقی کودکان ( نیازهای اخلاقی روح و روان خود، نیازهای اخلاقی در رابطه با خانواده ، نیازهای اخلاقی در رابطه با آینده، نیازهای اخلاقی در رابطه با طبیعت، نیازهای اخلاقی در رابطه با جامعه، نیازهای اخلاقی در رابطه با خالق هستی)بسیار حائز اهمیت بوده و در شکل گیری شخصیت بزرگسالی کودک و در نهایت سلامت جامعه مؤثر می باشد. پرورش در مدرسه، در خانواده و در جامعه در راستای مؤلفه اصلی نیازهای اخلاقی و نشانگان آن ها در نظر گرفته شود.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های شایستگی دیجیتال معلمان: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
121 - 146
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های شایستگی دیجیتال معلمان شکل گرفت. داده ها بر اساس روش کیفی از نوع مرور سیستماتیک جمع آوری شد. انتخاب مقالات بر اساس واژگان کلیدی بر پایه نظر خبرگان و ساختار پریسما انجام و تعداد ۳۸ سند در قالب مقالات خارجی وارد تحلیل شد. منابع با استفاده از تحلیل مضمون و نرم افزار 2020 MAXQDA تحلیل شد. روایی یافته ها بر اساس نظرات گروه پژوهشی حاصل شد، پایایی ابزار از طریق شاخص پایایی ارزیاب ها بررسی گردید که ضریب کاپا مقدار ۸۴/. را به دست داد. یافته ها نشان داد که شایستگی دیجیتال معلمان شامل ۷ بعد و ۲۷ مؤلفه بود. ابعاد شامل آموزش و یادگیری، توسعه حرفه ای و شغلی، راهبری و تعامل، تفکر دیجیتالی، ارتقای مهارت دیجیتالی یادگیرنده، ارزیابی و ویژگی های فردی بود. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود آموزش های حرفه ای مبتنی بر فناوری، تدریس تعاملی در محیط های مجازی و ترکیب شایستگی های دیجیتالی معلمان با مؤلفه های مستخرج مورد توجه جدی قرار گیرد.
زمینه، پیامد و راهبردهای توسعه استعداد معلمان تازه کار: یک پژوهش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
71 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از چالش های مهم در سازمان ها مقوله، جذب و توسعه استعدادهاست. چراکه بسیاری از آن ها به دلیل کمبود استعدادها با تهدید و تغییرات بزرگی روبرو هستند. در این راستا، یکی از این سازمان ها، آموزش وپرورش است که نیاز به توسعه استعداد معلمان تازه کار دارد. به منظور حل این چالش، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه استعداد معلمان تازه کار طراحی شده است.
روش: روش پژوهش حاضر، ترکیبی و از نوع اکتشافی متوالی که از هر دو روش پژوهش کیفی و روش پژوهش کمّی استفاده شد، ازنظر زمانی در سال 1402 و ازنظر مکانی در شهر تهران بود، بدین منظور پژوهشگر با بررسی ادبیات پژوهش 6 سؤال مصاحبه نیمه ساختار یافته طراحی و از پاسخگویان داده های لازم جمع آوری شد
یافته ها: با توجه به استفاده از رویکرد هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 25 نفر از متخصصان حوزه تعلیم و تربیت در شهر تهران و سایر شهرهای در دسترس صورت پذیرفت، درنهایت 286 مؤلفه در قالب، 53 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی که در پدیده محوری (5 مقوله). شرایط علی (6 مقوله)، در عوامل زمینه ای (6 مقوله)، در عوامل مداخله گر (12 مقوله)، در راهبردها (9 مقوله)، و در پیامدها (15 مقوله)، شناسایی شد. همچنین الگوی پیشنهادی توسعه استعداد معلمان تازه کار با استفاده از روش های تحلیل عامل تأییدی مرحله اول و دوم، نهایی و اعتباریابی شد و اعتبار درونی الگو مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش دلالت بر این موضوع دارند که رسیدن به یک الگوی توسعه استعداد مناسب در جهت افزایش کارایی نظام تعلیم و تربیت نیازمند یک نگاه جامع و مشارکت حداکثری همه افراد و نهادهای مؤثر در این حوزه است.
اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۳
139 - 154
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی راهبرد یادگیری فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی انجام شده است. روش پژوهش بر اساس ماهیت شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم دوره ابتدایی شهرستان دره شهر در سال تحصیلی 402-1401 بود. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 36 نفر از دانش آموزان پایه ششم دوره دوم ابتدایی دبستان حضرت رقیه شهرستان دره شهر انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی در قالب گروه های آزمایشی (18 نفر) و گواه (18 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی اشتیاق تحصیلی فردریکز(2004) استفاده شد. گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از راهبرد تدریس فعال مبنی بر فناوری آموزش دیدند و گروه کنترل به شیوه معمول آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شده است. نتایج نشان داد که راهبرد تدریس فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان تاثیر معنی دارد. با توجه به نتایج این پژوهش در خصوص اثربخشی راهبرد تدریس فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی ، پیشنهاد می شود این راهبرد در دستور کار معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد.
بررسی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
271 - 300
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان در بافت ایران، به روش مرور نظام مند و جست وجو در پایگاه های علمی معتبر، در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 شایستگی های دیجیتال معلمان و الگوهای مطلوب را بررسی کرده است. در همین راستا، با تکنیک تحلیلی مقایسه ای، ده الگو بررسی گردید. نتایج نشان داد شایستگی های ارائه شده در این الگوها با یکدیگر تفاوت های جزئی دارند. همچنین، در نوع طبقه بندی شایستگی ها هم راستا هستند. در نهایت، الگوی اتحادیه اروپا، به عنوان الگویی جامع در شایستگی های دیجیتال معلمان، انتخاب شد. سپس، الگو اتحادیه اروپا در بافت نظام تعلیم وتربیت ایران، با تکنیک دلفی اعتبارسنجی شد. همچنین در این پژوهش، دلایل مربوط به اهمیت یا مغفول ماندن برخی از این شایستگی ها در فرآیند توسعه حرفه ای معلمان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
ارزشیابی برنامه درسی علوم تجربی پایه هشتم به روش خبرگی و نقادی تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
95 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزشیابی برنامه درسی علوم تجربی پایه هشتم بوده که با بهره گیری از روش خبرگی و نقادی تربیتی آیزنر انجام شده است. داده های این پژوهش از طریق 12جلسه مشاهده فیزیکی فضای مدرسه و کلاس های درس علوم تجربی و مصاحبه با معلمان، مدیران و دانش آموزان در یکی از مدارس استان اصفهان در سال تحصیلی1400-1401 و همین طور منابع استنادی مانند راهنمای برنامه درسی علوم تجربی، سند برنامه درسی ملی و راهنمای تدریس معلمان گردآوری و مورد توصیف، تفسیر و ارزشیابی قرار گرفته اند.یافته های این پژوهش بیانگر آن است که معماری و فضای فیزیکی مدرسه مورد مطالعه دارای جذابیت کافی نبوده، همچنین اگرچه درس علوم به عنوان یک درس اصلی دارای اهمیت است اما برای تدریس این درس بیشتر به روش های سنتی توجه می شود و کمتر بر روش های عملیاتی و جدید تاکید می شود علاوه برآن در مدرسه، امکانات و تجهیزات کافی از جمله آزمایشگاه مناسب برای آموزش اثربخش علوم وجود ندارد لذا توجه به شیوه های آموزشی به روز و جدید، فراهم کردن امکانات و تجهیزات لازم و توجه به ویژگی ها و نیازهای فردی فراگیران عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. با توجه به یافته های بدست آمده میتوان نتیجه گرفت کلاس های علوم تجربی به عنوان یک ظرفیت فکری مهم و قابل رشد، نیازمند وجود بسترها و پیش بایسته های آموزشی لازم می باشد.
آسیب شناسی برنامه ی درسی ریاضی دوره ی ابتدایی بر اساس مولفه های برنامه ی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، آسیب شناسی برنامه ی درسی ریاضی دوره ی ابتدایی با تأکید بر مولفه های اصلی برنامه ی درسی هدف، محتوا، اجرا، ارزشیابی و مواد و منابع بود. روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، ترکیبی؛ کمی( توصیفی پیمایشی) و کیفی (مصاحبه) است. جامعه ی آماری در هر دو بخش کمی و کیفی شامل کلیه ی آموزگاران شهرستان های چالدران، شوط و چایپاره بودند که در بخش کمی به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی 260 نفر انتخاب شدند و در بخش کیفی نیز، به روش نمونه گیری هدفمند، با 20 نفر از آموزگاران تا اشباع نظری داده ها مصاحبه به عمل آمد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه 46 سوالی محقق ساخته، بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت و مصاحبه بود. برای برآورد روایی پرسشنامه و مصاحبه از روایی محتوایی و صوری استفاده شد. پایایی پرسش نامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ در حد 94/0 تعیین گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه ی درسی ملی ریاضی دوره ی ابتدایی در هر پنج مولفه ی هدف، محتوا، اجرا، ارزشیابی و مواد و منابع دارای آسیب های مختلفی است. بین دیدگاه معلمان مرد و زن در مورد آسیب های وارده از بعد هدف ها، تفاوت معنادار آماری وجود ندارد. از دیدگاه معلمان مرد، آسیب بیشتری در بعد اجرا، محتوا و ارزشیابی در برنامه ی درسی ریاضی ابتدایی وجود دارد.
ارائه الگوی جامع سرآمدی مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
189 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه سرآمدی مدرسه و ارایه الگوی عملی برای مدارس بوده است. روش تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- تحلیلی و رویکرد پژوهشی نیز آمیخته (کمی و کیفی) است جامعه آماری تحقیق در فاز کیفی شامل مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش و اعضای هیات علمی واحدهای پژوهشی وزارت آموزش و پرورش ودر فاز کمی شامل مدیران،معاونین و معلمان و سایر کادر مدرسه منطقه 6آموزش وپرورش تهران بوده است . جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری، تدوین پیشینه تحقیق، شناسایی شاخص ها و تعاریف عملیاتی آنها از روش مطالعه ی کتابخانه ای و در نهایت پس از بررسی نظرات خبرگان و مبانی نظری، الگوی مفهومی اولیه ارائه گردید. پس از آن پرسشنامه مبتنی بر شاخص ها و مولفه های به تایید رسیده در فاز دلفی تدوین و پس از تایید روایی و پایایی آن برای جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طراحی الگوی سرآمدی مدرسه، مولفه های کلیدی الزامات درونی مدرسه (با 3 بعد الزامات زیرساختی مدرسه، الزامات رهبری مدرسه، الزامات منابعی مدرسه)، الزامات بیرونی مدرسه (با 2 بعد الزامات حاکمیتی و الزامات اجتماعی)، الزامات فرآیندی مدرسه (با 3 بعد فرآیند تصمیم گیری،فرآیند نظارت و ارزیابی و فرآیند اجرایی) و نهایتا نتایج کلیدی (با 2 بعد نتایج ذینفعان و نتایج سیستم آموزشی) تاثیر داشته و در مجموع الگوی معادله ساختاری سرآمدی مدرسه متاثر از این مولفه های کلیدی و ابعاد مرتبط با آنها مورد تأیید بوده و برازش معنادار دارند.
هنجاریابی مقیاس مهارت یادگیری خودرهیابی دانشجویان پزشکی در برنامه های درسی الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی مقیاس مهارت یادگیری خودرهیابی دانشجویان پزشکی در برنامه های درسی الکترونیکی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان بودند که با تعریف ابزار موردنظر در سایت پرس لاین به صورت اینترنتی در پژوهش حاضر شرکت کردند. با توجه به استفاده از تحلیل عاملی تأییدی در این پژوهش، نمونه ای به حجم550 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه و آنلاین پرسشنامه موردنظر را تکمیل نمودند. جهت جمع آوری داده های موردنظر نیز از پرسشنامه هشت مولفه ایخودرهیابی دانشجویان پزشکی در برنامه های درسی الکترونیکی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها نیز ابتدا جهت بررسی عامل های مقیاس و توزیع گویه ها از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم افزار SPSS-28 و سپس جهت اعتباریابی گویه ها و عامل ها از تحلیل عاملی تاییدی با نرم افزار Smart-PLS-3 استفاده شده است. نتایج نشان داد بارهای عاملی هر یک از گویه ها در 8 عامل پس از چرخش با واریانس مطلوب مورد تایید قرار گرفته زیرا مقدار قدرمطلق این ضرایب بیشتر است و عامل مربوطه نقش بیشتری در کل تغییرات (واریانس) متغیر مورد نظر دارد. بنابراین با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی مولفه های پژوهش در هشت عامل خودکارآمدی، خودمدیریتی، کمک خواهی تحصیلی، انگیزش برای یادگیری، مسئولیت پذیری، خودسازمان دهی، خودکنترلی و خودارزیابی با 73 گویه مورد تایید قرار گرفته و از بارهای عاملی مطلوبی برخوردارند. تحلیل عامل تاییدی نیز نشان داد گویه های هر هشت مولفه پژوهش به جز گویه پنج کفایت لازم را برای ماندن در پژوهش دارند و مقادیر بارهای عاملی آنها مناسب بود و از برازش مطلوب برخوردار است. همچنین آلفای کرونباخ برای هر هشت مولفه بیشتر از 7/0 به دست آمده که نشان دهنده پایایی مطلوب است.
پرورش تفکر زیبا شناختی و خلاق از طریق بازی های دیجیتال: یک مرور نظام مند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو ارائه چهارچوبی برای پرورش تفکر زیبا شناختی و خلاق از طریق بازی های دیجیتال به مدد نظریه های جریان، تحلیل تفکر خلاق کودکان و مدل مارکوویچ می باشد. این جستار به روش مرور نظام مند با شیوه نامه ی پریزما (2020) در پایگاه های اطلاعاتی پروکوئست، اسکوپوس، وب آوساینس، اشپرینگر، کتابخانه آنلاین وایلی و ساینس دایرکت انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، 20 مقاله از 995 مقاله بودند که با معیارهای انتخابی هم خوانی داشت. براساس یافته های پژوهش، برخی از نویسندگان بر این باورند که پیوندی ناگسستنی میان تفکر زیبا شناختی و خلاق وجود دارد. درصورتی که تفکر خلاق، تولید اندیشه های نوآورانه و تفکر زیباشناختی به حواس واکنش شناختی خاص تأکید دارد. هم چنین هر ویژگی بازی های دیجیتال بهبود یک یا چند مؤلفه پرورش تفکر زیبا شناختی و خلاق را درپی دارد. در جمع بندی از یافته ها، می توان اشاره داشت موارد یاد شده، پیامدهای مهمی برای مربیان و توسعه دهندگان بازی دارد که به دنبال طراحی بازی هایی برای بهبود تفکر زیبا شناختی و خلاق هستند. باوجوداین، نباید پیوند اثربخشی بازی های دیجیتال در پرورش تفکر زیبا شناختی و خلاق را با کیفیت طراحی بازی، زمینه استفاده و ویژگی های فردی نادیده انگاشت. پژوهش های بیشتری برای کشف این عوامل و بررسی اثرات درازمدت بازی های دیجیتال بر رشد خلاقیت و زیباشناختی دانش 0 آموزان موردنیاز است.
ارائه الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر مبنای جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی ادراک شده با تاکید بر نقش میانجی سبک های دلبستگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر مبنای جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی ادراک شده با تاکید بر نقش میانجی سبک های دلبستگی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر قم 232 نفر، با توجه به ملاک های ورود و خروج به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997) بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که جو عاطفی خانواده (041/0=P، 18/0-= β)، حمایت اجتماعی (035/0=P، 24/0-= β) و سبک دلبستگی ایمن (047/0=P، 14/0-= β) دارای اثر منفی و معنی داری بر فرسودگی تحصیلی بودند؛ سبک دلبستگی اجتنابی دارای اثر معنی داری بر فرسودگی تحصیلی نبود (946/0=P، 001/0= β)؛ اما سبک دلبستگی دوسوگرا دارای اثر مثبت و معنی داری بر فرسودگی تحصیلی بود (033/0=P، 24/0= β). جو عاطفی خانواده (048/0=P، 13/0= β) و حمایت اجتماعی (032/0=P، 28/0= β) دارای اثر مثبت و معنی داری بر سبک دلبستگی ایمن بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گرفته می شود، حمایت اجتماعی ادراک شده و جو عاطفی خانواده، از طریق سبک دلبستگی ایمن و دوسوگرا می توانند بر فرسودگی تحصیلی اثرگذار باشند. توجه به این مکانیزم اثر می تواند در مداخلات پیشگیری و درمانی برای کاهش فرسودگی تحصیلی مؤثر باشد.