فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
Despite the substantial significance of communicative goals in EFL, pragmatic aspects of instruction that are geared towards the learners’ appropriacy still remain less than adequately addressed. Such a niche offers potentials for and stimulates a proliferating body of research. This study aims at examining the effectiveness of explicit vs. implicit pragmatic instruction regarding language performance as output. For the purpose of the study, 120 (60 male and 60 female) EFL learners took part in this project. Error Recognition Tests (ERTs), Discourse Completion Tests (DCTs), role-play, and writing assessments were used for gauging pragmatic output. Two separate 3×2 mixed between-within-subjects factorial ANOVAs were conducted to examine the effects of instruction type, proficiency level, and time (treatment) on pragmatic acquisition. Findings significantly support (a) the overall benefit of pragmatic instruction, (b) the effect of both implicit and explicit instructions with explicit type being more highly influential, (c) the effect of proficiency, and (d) the interaction effect of proficiency and pragmatic instruction on pragmatic language L2 use. Findings bear implications for enriching teaching and learning contexts, deepening theoretical concerns, improving pedagogical practice, and implementing communicative syllabus design. Keywords:
A Comparative Study on the Effectiveness of Varieties of Tasks Manipulation on the Fluency and Accuracy of Iranian EFL Learners’ Oral Speech
حوزههای تخصصی:
Tasks are as useful devices for identifying learners’ needs and thus for designing specific purpose courses. Hence, the present study aimed at examining the viable effects of three varieties of task manipulation, i.e., oral reproduction, role-play, and group discussion, on the accuracy and fluency components of Iranian EFL learners’ oral speech. For the sake of homogeneity of the participants, 60 L1 Persian EFL students were selected through Oxford Placement Test (OPT) and divided into three 20-participant comparison groups: Oral Reproduction Group (ORG), Role-play Group (RPG), and Group Discussion Group (GDG). Each of the three comparison groups was treated just through a single task. ORG, RPG, and GDG were treated by oral reproduction, role-play, and group discussion tasks, respectively. The participants were pretested and posttested by the speaking part of Preliminary English Test (PET). The three groups were exposed to ten sessions of treatment, each of which lasted one hour and thirty minutes. The results of the study, obtained through ANOVA and Post Hoc analyses, revealed that the three types of task manipulation had significant influence on the fluency and accuracy of the participants’ speech. It was also revealed that GDG, treated through group discussion type of task manipulation, outperformed the other groups in terms of accuracy and fluency achievement. Tasks are hence recommended to be used in EFL teaching and testing contexts in that they are assumed to be effective tools to enhance the accuracy and fluency of English learners’ oral speech.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی در جامعه ی ایرانی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد جامعه ی ایران در سال 1403 که اطلاعات مقدماتی در زمینه ی کامپیوتر و هوش مصنوعی داشتند بود که بالای 20 سال سن داشتند و از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 340 نفر (137مرد، 203 زن) انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی، پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی جمع آوری شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی چهار عامل آگاهی ، استفاده ، ارزیابی و اخلاق را برای مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان (همگرا و واگرا) مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی نشان داد که بین خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پرسشنامه ی انگیزه های استفاده از هوش مصنوعی و خرده مقیاس پذیرش هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی مثبت معنادار و با خرده مقیاس ترس از هوش مصنوعی در فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به هوش مصنوعی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. همسانی درونی خرده مقیاس های، مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی بر حسب آلفای کرونباخ با ضرایب همبستگی 72/0 تا 82/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مقیاس دانش استفاده از هوش مصنوعی برای سنجش این سازه در نمونه ای از جامعه ی ایرانی از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزاری مفید برای پژوهشگران در زمینه ی پژوهش های مرتبط با دانش استفاده از هوش مصنوعی باشد.
ضرورت قابل توجه در مطالعه و آموزش تاریخ، یک پارادوکس تاریخی
حوزههای تخصصی:
هدف و پیشینه: این مقاله با هدف فهم و شناسایی تعارض میان تاریخ به مثابه امری عبرت آموز و واقع گرا یا تاریخ به مثابه پدیده ای نگارش شده توسط حاکمان و آغشته به تحریف با تاکید بر تاریخ ایران باستان انجام گرفت. پژوهشگر برای دستیابی به این هدف، از روش: کتابخانه ای – اسنادی استفاده کرد. بر این اساس ضرورت دید که واحد مراجعه خود را آثار ،کتب ،مقالات و اسناد تاریخی نگارش شده با موضوع ایران باستان را انتخاب کند. با توجه به گستردگی منابع و آثار، تصمیم گرفته شد تا بر مبنای حساسیت نظری، آثاری از چهار دوره عیلامیان، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان به عنوان نمونه نهایی گردآوری اطلاعات تعیین شود. برای ساماندهی یافته ها و تسریع و طبقه بندی دقیقتر و سریعتر اطلاعات از ابزار فیش برداری و یادداشت برداری استفاده شده است. یافته های: مطالعه نشان داد که با اینکه هر دو بعد بازشناسی تاریخ (عبرت آموز بودن و واقعی/ تحریف شده و آغشته به واقعیت ) وجود داشت. نتیجه گیری: مهم آنکه تاریخ مقدس فرض نشود و آنچه از تاریخ می آید هم تماما رخ نداده و هم تمام ساخته و پرداخته شده نیست، بلکه تاریخ و حوادث آن در ایران باستان واقعیتی است که به تبعیت از منافع حاکمان و اقتدارگرایان به تحریف ها و سوگیری هایی آغشته شده است که بخشی از آن عبرت آموز بوده است، اما جهت تمیز این بخش آن نیازمند مثلث سازی و رجوع منابع همسو و ناهمسو با عنوان تقابل منابع است. یادآوری و تذکر این موضوع یکی از ضرورت های قابل توجه در آموزش تاریخ است.
ترسیم چشم انداز تربیت صلح - محور در دوره دبستان به مدد گفت وگو (دیالوگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۶۴-۴۹
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با مسائل خشونت بار دنیای کنونی که آرامش حیات بشری را به انقیاد کشیده، آموزش صلح به کودکان و تربیت صلح - محور امری حیاتی و ضروری است. از این منظر، «کودکی»، طلایی ترین فرصت دوران رشد برای آموزش صلح است. این پژوهش، با هدف بررسی مبانی فلسفی- تربیتی صلح آموزی به کودکان از طریق دیالوگ (گفت وگو) انجام گرفته است. به این منظور و با بهره گیری از تحلیل محتوای تأملی، تلاش شده تا انگاره هایی از تعلیم و تربیت صلح -محور با هدف کنش مندی کودکان از طریق دیالوگ بازشناسی شوند. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارت اند از: دستیابی به صلح، نیازمند دیالوگ است. برای چنین هدفی، کودکان از ظرفیتی مناسب برای آموزش صلح برخوردارند. در واقع، آموزش و آگاهی بر اساس دیالوگ در دوره کودکی، بزرگ ترین گام در جهت ساختن دنیایی بهتر و مبتنی بر صلح و دوری از نفرت و دشمنی در میان افراد اجتماع است. از این رو، خانواده و مدرسه در حکم مهم ترین ارکان تعلیم و تربیت می توانند زمینه آموزشی مناسبی را برای برقراری صلح در کودکان فراهم کنند. همچنین گام برداشتن در جهت آموزش مهارت های نرم با هدف بازتنظیم و بازسازی نقش دیالوگ در روابط میان معلم و دانش آموزان، متربیان با یکدیگر، والدین و مربیان و برنامه درسی زمینه ساز دستیابی به صلح و تفاهم است.
تجربۀ زیسته استادان و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان از اجرای طرح تدریس در سال آخر دانشجویی (1+3)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
125 - 152
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: در چارچوب مدیریت منابع انسانی آموزش وپرورش و به منظور جبران کمبود آموزگار مدارس ابتدایی، طرح "1+3" در دانشگاه فرهنگیان تصویب شد که براساس آن، دانشجومعلمان پس از گذراندن سه سال نخست تحصیل در مقطع کارشناسی، در سال چهارم هم زمان با ادامه تحصیل، به عنوان آموزگار در مدارس فعالیت می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب دانشجومعلمان و استادان آنها انجام گرفت. روش ها : روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش تمامی دانشجومعلمان ورودی 1398 رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان خراسان جنوبی و استادان در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند شامل 7 نفر از استادان و 10 نفر از دانشجومعلمان انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش کلایزی (2002) و از نرم افزار مکس کیودا-11 استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل در قالب سه مضمون کلی چالش ها، فرصت ها و راهکارها تقسیم بندی شد. چالش ها در چهار مضمون تحصیلی، فردی، شغلی و سازمانی، فرصت ها در دو مضمون فردی و شغلی و راهکارها در سه مضمون فرعی سازمانی، فردی و تحصیلی قرار گرفتند. به نظر می رسد علی رغم تمامی مزایا و فواید غیر قابل انکاری که اجرای طرح مذکور به دنبال داشت، چالش ها و محدودیت های آن، بیشتر از فرصت های آن بود. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش پیشنهاد می شود سیاست گذاران دانشگاه فرهنگیان نسبت به بررسی آسیب شناسانه و کارشناسی دقیق تر ابعاد این طرح اهتمام ورزیده و در این مهم، استفاده از دیدگاه و تجارب استادان و به ویژه دانشجومعلمان مذکور در این مسیر، مهم و ضروری است.
پیش بینی شادکامی بر اساس تاب آوری و دلبستگی شغلی آموزگاران مقطع ابتدایی شهرستان کازرون
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
99 - 115
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پیش بینی شادکامی کمک می کند تا فهم بیشتری از رابطه بین عوامل روانشناختی و رفتاری مانند تاب آوری و دلبستگی شغلی با شادکامی آموزگاران پیدا شود، لذا هدف پژوهش حاضر پیش بینی شادکامی بر اساس تاب آوری و دلبستگی شغلی آموزگاران مقطع ابتدایی شهرستان کازرون بود . روش شناسی پژوهش: این پژو هش با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه معلمان شهرستان کازرون است که 1100 نفر معلم بودند. با استفاده از فرمول کوکران 310 نفر در پژوهش شرکت نمودند.ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003).، پرسشنامه شادکامی: آزمون شادکامی آکسفورد و پرسشنامه دلبستگی شغلی کانونگو (1982) برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. روایی و پایایی مقیاسها نیز توسط محققان پیشین به تائید رسیدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دلبستگی شغلی و تاباوری 612/0 و با شادکامی 602/0 رابطه ی مثبت و معناداری در سطح 01/0>P وجود دارد. همچنین، دلبستگی شغلی توان پیش بینی شادکامی معلمان را دارد. در این میان، تعلق خاطر به محیط کار با بتای 304/0 ، شور و اشتیاق بتای 271/0 و وفاداری با مقدار بتای 166/0 وتمایل به تلاش با مقدار بتای 143/0 به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی شادکامی معلمان دارا می باشند . همچنین، تاباوری معلمان با مقدار بتای 406/0 و دلبستگی شغلی با مقدار بتای 320/0به ترتیب و در سطح 01/0 P< ، توانایی پیش بینی شادکامی معلمان را دارند. نتیجه گیری: پژوهش نشان داد که دلبستگی شغلی و تاب آوری با شادکامی معلمان ابتدایی ارتباط معناداری دارند. تقویت این عوامل می تواند به افزایش شادکامی آن ها کمک کند.
نقش محافظت کننده انعطاف پذیری روان شناختی و خود رهبری با میانجی گری ذهن آگاهی در فرسودگی تحصیلی دانش آموزان کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان کنکوری، در مسیر تحصیلی خود در سال کنکور چالش های متفاوتی را تجربه می کنند. یکی از مهمترین موانع موفقیت آنها که ممکن است با آن مواجه شوند، فرسودگی تحصیلی می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال مدل یابی علّی فرسودگی تحصیلی براساس انعطاف پذیری روان شناختی و خودرهبری با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان کنکوری می باشد. برای این منظور از بین 805 دانش آموز کنکوری شهرستان ملکان، 264 نفر باتوجه به جدول مورگان و با روش تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و پرسش نامه های فرسودگی تحصیلی مسلش(1981)، انعطاف پذیری روان شناختی بن ایتژاک، بلووستین و مور(2014) ، خودرهبری هافتون و نک(2002) و ذهن آگاهی بائر و همکارانش(2006) را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با نرم افزار SMORT-PLS و با روش مدل سازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی (PLS) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر مستقیم انعطاف پذیری روان شناختی و خودرهبری بر فرسودگی تحصیلی و هم چنین تأثیر غیرمستقیم آنها از طریق ذهن آگاهی بر فرسودگی تحصیلی بود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان با افزایش میزان انعطاف پذیری روان شناختی و خودرهبری دانش آموزان کنکوری از ابتلای آنها به فرسودگی تحصیلی جلوگیری کرد و یا از میزان فرسودگی تحصیلی آنها کاست.
Exploring EFL Teachers' Cognition Of Language Curriculum Through Mixed-Methods Design(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
233 - 251
حوزههای تخصصی:
This study employs a mixed-method approach to investigate Iranian EFL (English as a Foreign Language) teachers' perspectives on the effectiveness of the current educational program. The participant cohort comprises 40 teachers, ensuring gender parity and a diverse range of educational backgrounds, with 37% holding bachelor's degrees and 63% holding master's degrees. The research reveals that creating a supportive learning environment and tailoring interactions to meet the diverse needs of students is crucial for effective teaching. The findings emphasize the importance of promoting cooperation, critical thinking, and social skills through various pedagogical strategies. These include group work, active participation, and providing constructive feedback, as well as offering targeted academic support. The study highlights that integrating qualitative and quantitative data provides a comprehensive understanding of teaching practices and student progress. This approach allows for a detailed analysis of how different strategies impact learning outcomes. The research underscores the necessity of continuous assessment to monitor student progress and identify areas for improvement. This ongoing evaluation is essential for adapting teaching methods and enhancing the overall effectiveness of English language instruction. By combining different methodological perspectives, the study aims to offer valuable insights into optimizing instructional strategies in Iranian high schools. Ultimately, this study seeks to advance the field of mixed-method research in EFL education, contributing to the improvement of student learning outcomes. By addressing both theoretical and practical aspects of teaching, the research provides a framework for enhancing educational practices and supporting more effective language instruction.
اثربخشی آموزش درس زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارتهای خواندن و نوشتن دان شآموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش درس زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارت های خوا ندن و نو شتن دا نش آموزان با ا ختلال یادگیری بود. روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری در دوره اول ابتدایی ناحیه 1 شهر کرمان در سال تحصیلی 02 - 1401 تشکیل دادند که از بین آنها 30 نفر داوطب واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب و به 2 گروه 15 نفری آزمایشی و گواه تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خواندن و نارساخوانی کر می و مرادی ) 1378 ( و آزمون نوشتن فلاح چای ) 1374 ( بود. برای گروه آزمایشی آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی، به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفته ای 2 بار اجرا شد و گروه گواه در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش های آماری نظیر میانگین، انحراف ا ستاندارد و تحل یل کواریا نس تجزیه وتحل یل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری تأثیر معنادار داشت ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: نتیجه می شود که آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی موجب بهبود مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری شده است.
طراحی و ارزیابی مدل های راهبردی برای موفقیت انتقال دانش آموزان ابتدایی به مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:پژوهش حاضر، با هدف طراحی و ارزیابی مدل راهبردی جهت انتقال دانش آموزان به دوره متوسطه انجام گرفته استروش : روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریه داده بنیاد و جامعه آماری شامل متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و مشاوران مدارس بودند که از میان آن ها 16 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدندیافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد، عواملی مانند: تغییر در روابط دوستی، تغییرات جسمانی بلوغ و تغییرات محیط آموزشی، به عنوان عوامل اصلی در ایجاد چالش های انتقال به دوره متوسطه نقش دارند. به علاوه، عواملی مانند: ویژگی های شخصیتی دانش آموزان و مسائل درون خانواده، به عنوان عوامل مداخله ای و ویژگی های مدرسه و موقعیت اجتماعی_اقتصادی خانواده، به عنوان بستر این تغییر، شناسایی شدند. متخصصان بر پشتیبانی خانواده، حمایت عاطفی مدرسه، حمایت آموزشی معلمان و حمایت سازمانی مدرسه، به عنوان راهبردهای حل مسائل این دوره، تأکید داشتند. آن ها معتقد بودند که اجرای این راهبردها پیامد اجتماعی، آموزشی و عاطفی را به دنبال دارد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، به خانواده ها، مدیران مدارس، معلمان و مشاوران مدارس توصیه می کند که با شناخت کامل از عوامل ایجاد چالش در این دوره، حمایت های عاطفی، آموزشی و سازمانی را در جهت آمادگی و سازگاری دانش آموزان برای انتقال به دوره متوسطه ارائه دهند.
کاربست آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی در برنامه سلامتی مدارس و تاثیر آن بر ارتقا سواد سلامت دانش آموزان ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی کاربست آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی در برنامه سلامتی مدارس و تاثیر آن بر ارتقا سواد سلامت دانش آموزان ابتدایی انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه های گواه و آزمایش می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان ابتدایی شهر رحیم آباد(استان گیلان) در سال1403-1402بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت غیر تصادفی و در دسترس بود. 30 نفر از دانش آموزان ابتدایی از یک مدرسه در شهر رحیم آباد به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) تقسیم شدند. در این طرح ابتدا پیش آزمون برای گروه های گواه و آزمایش انجام و بعد از اجرای آموزش سواد سلامت با ابزار هوش مصنوعی در طول یک سال تحصیلی(20 جلسه آموزشی) برای گروه آزمودنی ، پس آزمون برای دو گروه آزمایش و گروه گواه اجرا شد. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. آمار استنباطی به کار رفته، تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی بود. افزایش و بهبود میانگین نمرات تعدیل یافته گروه آموزش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون و همچنین نتایج تفاوت میان نمرات تعدیل یافته مؤلفه های سواد سلامت در مرحله پس آزمون میان دو گروه گواه و آموزش، بیانگر تاثیر معنادار آموزش های مبتنی بر هوش مصنوعی بر ارتقا سواد سلامت فراگیران بوده است.
طراحی و هنجاریابی پرسشنامه نگرش معلمان ایرانی به هوش مصنوعی
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳
64 - 77
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز هوش مصنوعی در حال گسترش است و به عنوان یک ابزاری مکمل در سیستم های آموزشی ایران، اهمیت زیادی دارد. این مطالعه باهدف طراحی و هنجاریابی پرسشنامه نگرش به هوش مصنوعی معلمان ایرانی انجام شد. مطالعه حاضر از نوع پژوهش های کمی و توصیفی بود. جامعه آماری شامل حدود ۱۱۰۰ معلم از شهرستان اردکان در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که نمونه گیری به صورت داوطلبانه انجام گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های نگرش به فناوری آیدین و سیمرسی (۲۰۱۷)، اضطراب فن اوری وان آکر و همکاران (۲۰۱۳) و نگرش به هوش مصنوعی معلمان بود. برای بررسی روایی ابزار از روش های روایی صوری، همگرا، واگرا، همسانی درونی و روایی سازه استفاده شد و پایایی با آلفای کرونباخ ارزیابی گردید. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. نتایج نشان داد پرسشنامه تک عاملی، پس از حذف ۴ سؤال از۱۰ سؤال اولیه،برای سنجش نگرش معلمان به هوش مصنوعی مناسب است.ضریب همبستگی بین نگرش معلمان به فناوری و نگرش به هوش مصنوعی 649/0 (001/0>P) بود که روایی همگرا را تأیید می کند، همچنین همبستگی منفی با اضطراب فناوری483/0- (001/0>P) بود که روایی واگرا را نشان داد. همسانی درونی در بازه 513/0 تا 842/0 و بارهای عاملی بالای 4/0 قرار داشت. شاخص های خطای تقریب (RMSEA)، نیکویی برازش (GFI)، برازندگی تطبیقی (CFI) به ترتیب برابر با 064/0، 983/0، 988/0 و مقدارdf /χ2 نیز ۸۵۲/۱ به دست آمد که روایی سازه را تأیید کردند. پایایی با مقدار آلفای کرونباخ 8۱4/0 برای کل پرسشنامه مطلوب بود.بر اساس نتایج، پرسشنامه نگرش معلمان ایرانی نسبت به هوش مصنوعی ابزاری ارزشمند برای ارزیابی ادراکات و نظرات است.
استخراج اصول و روش های تعلیم و تربیت مهدوی و تبیین ویژگی های آن در مراکز آموزشی و پرورشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
63 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از کارآمدترین حوزه های تأثیرگذار بر نظام آموزشی و پرورشی جوامع شیعی، بهره مندی از آموزه انتظار، به عنوان یکی از آموزه های اعتقادی و اصلی بنیادین است که می تواند بر هدایت و رشد جامعه علمی تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر استخراج اصول و روش های تربیت مهدوی و تبیین ویژگی های آن در مراکز آموزشی و پرورشی می باشد. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و مشارکت کنندگان پژوهش، هشت نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان زنجان با گرایش های تحصیلی مرتبط با علوم تربیتی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته تا رسیدن به حد اشباع نظری استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش کدگذاری موضوعی مورد تحلیل قرار گرفت و یافته ها در قالب کدهای باز، محوری و منتخب سازمان دهی شد. یافته های حاصل از تجارب استادان در دو مضمون اصلی و کلی (اصول تعلیم و تربیت مهدوی و روش های تعلیم و تربیت مهدوی) و 15مقوله فرعی (اصل توحید محوری، اصل تعقل، اصل عزت، اصل اعتدال، اصل متربى محورى، اصل محبت محورى، اصل نظارت مداری و روش تربیت تقلیدی، روش تربیت تلقینی، روش تربیت تدریجی، روش تربیت غیرمستقیم، روش تربیت الگویی، روش تربیت عملی و روش ابتلا و امتحان) شناسایی گردید. در ادامه، پژوهشگر ویژگی های هر مضمون فرعی را با به کارگیری روش ﺑﺮرﺳی ﻣﺘﻮن و آﺛﺎر ﺗﺄﻟیﻔی ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﻟیﻪ و ﺛﺎﻧﻮیﻪ در ﺧﺼﻮص ﺗﺮﺑیﺖ و ﻣﻬﺪویﺖ استخراج و گردآوری کرد.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی در نوجوانان تیزهوش ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹
63 - 96
حوزههای تخصصی:
مرور پیشینه چالش فزاینده تیزهوشان کمتر موفق سبب شده است که تعداد زیادی از محققان علاقه مند به قلمرو مطالعاتی روان شناسی تیزهوشی، وارسی انگیزاننده های عضویت سرآمدان به گروه مزبور را در صدر اولویت های تحقیقاتی خود تعریف کنند. بنابراین، این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی در نوجوانان تیزهوش انجام شد. در این پژوهش توصیفی پیمایشی از جامعه آماری نوجوانان تیزهوش دختر و پسر شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1402-1401، تعداد 500 دانش آموز (250 دختر و 250 پسر) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی و ابزار غربالگری تاب آوری روان شناختی در نوجوانان تیزهوش (Almasi & et al.,2023) پاسخ دادند. نتایج روش آماری تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که در پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی مدل اندازه گیری مشتمل بر پنج عاملِ آمایه های ذهنی تحصیلی تثبیت شده، درماندگی آموخته شده، بیش اشتغالی به ناتوانی های فردی، فقدان پرطاقتی و اراده مندی و عدم کنترل ادراک شده، با داده ها برازش مطلوبی داشت. همچنین، نتایج مربوط به همبستگی بین وجوه چندگانه رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی با ابعاد منابعِ درون برون فردی تاب آوری روان شناختی در نوجوانان تیزهوش، شواهد مضاعفی در دفاع از روایی ملاکی این ابزار فراهم آرود. علاوه بر این، نتایج روش آماری آزمون t برای گروه های مستقل با تاکید بر معناداری آماری بین دو گروه یادگیرنده متمایل و غیرمتمایل به رفتارهای پرخطر تحصیلی، از روایی افتراقی پرسشنامه، حمایت کرد. ضرایب همسانی درونی وجوه چندگانه پرسشنامه انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی در بازه 91/0 تا 94/0 به دست آمد. در مجموع، نتایج این پژوهش ضمن تاکید بر اتقان نظام مفهومی زیربنایی سازه چندساحتی انگیزه سازهای رفتارهای خودآسیب زای تحصیلی در نوجوانان تیزهوش، شواهد متقنی را نیز در دفاع از مشخصه های فنی روایی و پایایی پرسشنامه رفتارهای پرخطر تحصیلی در نوجوانان تیزهوش فراهم آورد.
راهبردهای آماری برای عینی سازی اشباع نظری در مطالعات کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۰
143 - 167
حوزههای تخصصی:
حجم نمونه در مطالعات کیفی مرتبط با اشباع نظری است. اشباع نظری به این معناست که پژوهشگر نمونه گیری و جمع آوری داده ها را تا زمانی ادامه دهد که با بینش و مفهومی جدیدی مواجه نشود. اما همواره تعداد مصاحبه ها و ادعای دستیابی یه اشباع موضوعی مناقشه برانگیز بوده است و نمی توان هر ادعای رسیدن به اشباع نظری را درست قلمداد کرد. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که تعداد مصاحبه های بیشتر از نیاز هزینه و وقت را اتلاف می کند و مصاحبه های کمتر از نیاز روایی پژوهش را از بین می برد. برای رفع این مشکل روش های مختلفی مانند توصیه هایی برمبنای تجربه و حساب هایی سرانگشتی وجود دارد، لیکن علاقه مندی به معیاری عینی تر و متکی به آمار نظر متخصصان را بیش از همه به خود جلب کرده است. در این متن دو رویکرد آماری برای تعیین حجم نمونه مورد بررسی قرار می گیرد. یکی از این روش ها به شکل پسینی و دیگر روش به شکل پیشینی حجم نمونه را در مطالعات کیفی برآورد می کند. این دو روش بررسی و توضیح داده و شده و در نهایت با هم مقایسه خواهند شد.
مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی نقص توجه/بیش فعالی در رابطه بین نقایص کنش ورهای اجرایی و اضطراب در کودکان دارای اختلالات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی نقص توجه/بیش فعالی در رابطه بین نقایص کنش ورهای اجرایی با اضطراب در کودکان دارای اختلالات ویژه یادگیری بود. این پژوهش از نظر هدف توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کودکان 6 تا 12 سال دارای اختلالات ویژه یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری شمال شهر تهران در فروردین و اردیبهشت سال 1403 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2023) و با روش نمونه گیری هدفمند 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسش نامه اختلالات ویژه یادگیری کلورادو (CLDQ) ویلکات و همکاران (2011)، فرم کوتاه مقیاس ارتقاء یافته اضطراب کودکان (SCAS-S) آلن و همکاران (2018)، سیاهه درجه بندی رفتاری کنش ورهای اجرایی (BRIEF-2) جیویا و همکاران (2015) و نسخه چهارم مقیاس درجه بندی اسنپ (SNAP-IV) سوانسون و همکاران (2012) بود. داده ها با روش معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم نقایص کنش وری های اجرایی (38/0=β و 001/0=sig) و نقص توجه/بیش فعالی (69/0=β و 001/0=sig) بر اضطراب معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که نقص توجه/بیش فعالی در رابطه بین نقایص کنش وری های اجرایی با اضطراب نقش میانجی و معنادار دارد (63/0=β و 001/0=sig). همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (03/0=RMSEA و 05/0>p). با توجه به یافته های این پژوهش و اهمیت نقش نقایص کنش ورهای اجرایی و نقص توجه/بیش فعالی در اضطراب کودکان دارای اختلالات ویژه یادگیری استفاده از آموزش کنش وری های اجرایی برای بهبود اضطراب در این کودکان به متخصصان در این زمینه پیشنهاد می شود.
آموزه های آیات و احادیث در قطعات انوری
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: سابقه بهره گیری سخنوران پارسی از قرآن و حدیث به نیمه قرن سوم هجری می رسد. دوره ای که شعر در خدمت تبلیغ دینی قرار می گیرد و بستری برای ترویج اخلاق و اندکی بعد جلوه گاه عرفان و تصوف می شود. در این دوره استفاده از قرآن و حدیث به عنوان خاستگاه این مفاهیم در شعر و ادب پارسی گسترش می یابد. انوری در سده ششم هجری می زیست و در آثارش علاوه بر علوم متداول زمان خود از آیات و احادیث و قصص و تمثیلات استفاده می کرد.در این پژوهش کوشیده ایم، شیوه ها و شگردهای انوری را در استفاده ازآموزه های قرآن و حدیث در قطعاتش نشان دهیم .روش ها:داده های این پژوهش با شیوه کتابخانه ای به دست آمده و با روش کیفی توصیف شده است.یافته ها: در این بررسی این نتیجه حاصل شد که انوری در بهره گیری از آیات و احادیث اولاً اعتدال دارد، ثانیاً از آیات واحادیث هم برای تقویت مفاهیم و هم برای مزین کردن سخن خود استفاده کرده است. نتیجه گیری: با وجود اشراف انوری بر علوم قرآن وحدیث بهره مندی او از آیات قرآن کریم در قطعاتش بیش از احادیث است. اقتباس بیشترین نمود وتضمین کمترین نمود را در قطعات وی دارد.همچنین انوری با استفاده از آموزه های قرآن وحدیث علاوه بر تشبیه و توصیف ممدوح، نابسامانی های جامعه را در قالب طنز به تصویر کشیده است. آفرینش مضامین نو وخیال انگیز از لابه لای آیات و احادیث نیز در خور تأمل است.
تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی، درگیری تحصیلی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان با انگیزه پیشرفت پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
50 - 63
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکل بی انگیزگی در بین دانش آموزان مشکلی است که امروزه در همه جای دنیا وجود دارد و کسانی که در حوزه آموزشی مشغول به کار هستند سعی در یافتن راه حل برای آن دارند. از نشانه های بی انگیزگی در دانش آموزان می توان به ناتمام گذاشتن کارها، امتناع از انجام تکالیف، تلاش نکردن برای حل مشکلات، دشواری در تصمیم گیری، انتظار کمک دیگران، بی توجهی و اضطراب و بهانه های فراوان برای انجام ندادن کارها اشاره کرد. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی، درگیری تحصیلی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان با انگیزه پیشرفت پایین انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی، پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر مقطع دوم متوسطه ناحیه چهاردهم استان تهران با انگیزه پیشرفت پایین بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. یافته ها: بر اساس یافته ها آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تاثیر معنی داری بر مولفه های عملکرد تحصیلی، درگیری تحصیلی و بهزیستی روانشناختی دارد. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی، درگیری تحصیلی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان با انگیزه پیشرفت پایین تفاوت معنی داری با گروه کنترل دارد.
Investigating the Effectiveness of Online English Learning: Explaining Learners' Perspectives
حوزههای تخصصی:
Online learning is one of the educational channels that learners and educational centers have recently turned to. However, there are still concerns about its effectiveness. The aim of the study was to explain learners' perspectives on the effectiveness of online learning. The present study was a qualitative study using content analysis method that was conducted in 1402. The participants were 38 female (n=22) and male (n=16) language learners from Tehran Language School who had experience in online learning and were selected through purposive sampling. Data were collected and analyzed through interviews. The overall analysis of the interviews indicates that 63% of learners (n=24) rated the method as weak, 20% (n=8) rated the method as average, and 17% (n=6) rated the method as good. 29 percent (n=11) believed that the method was effective in improving their knowledge, and 23 percent (n=9) considered the method effective in improving speaking skills. 15 percent (n=6) are willing to participate in online learning again and 83 percent (n=31) believed that the most important problem of online learning is the lack of necessary infrastructure and 83.6 percent (n=32) of the participants believe that the best learning method to improve English language skills is face-to-face learning. The findings indicate that online learning is not a suitable method for improving English language knowledge and skills compared to face-to-face education and if it is necessary to learn English online, it is necessary to provide infrastructure.