فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف اثربخشی راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر فراهیجان، راهبردهای مقابله ای، واکنش پذیری هیجانی و کنترل خشم نوجوانان متعارض 15-18 سال انجام شد. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح دو گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش شامل نوجوانان متعارض 15-18 ساله شهر اصفهان در بازه زمانی تابستان و پاییز 1400 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نوجوان متعارض انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه هر کدام (20 نفر) آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90دقیقه ای تحت راهبرد استرس مبتنی بر توجه آگاهی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران (2009)، پرسشنامه مهارت های مقابله ای کارور و همکاران (1989)، پرسشنامه واکنش پذیری هیجانی ناک و همکاران (2008)، پرسشنامه کنترل خشم اسپیلبرگر( 1999) و پرسشنامه تعارض والد-فرزند مورای و اشتراوس (1990) بود. داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر فراهیجان (خشم، شرم، کنترل خشونت، فرونشانی، شفقت و علاقه)، آگاهی بر واکنش پذیری هیجانی (حساسیت، شدت و تداوم هیجان) و کنترل خشم (بروز خشم بیرونی، بروز خشم درونی، کنترل خشم بیرونی و کنترل خشم درونی) نوجوانان متعارض 15-18 سال موثر است (01/0P<). همچنین نتایج نشان داد که راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر متغیر سبک مقابله (متمرکز بر مسئله، متمرکز بر هیجان، کم اثر و بی اثر) اثربخش نیست(05/0P>). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی بر فراهیجان، واکنش پذیری هیجانی، کنترل خشم برنامه ریزی برای استفاده از این شیوه درمانی ضروری است. در نتیجه، درمانگران و مشاوران می توانند از روش راهبرد کاهش استرس مبتنی بر توجه آگاهی در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود فراهیجان، واکنش پذیری هیجانی، کنترل خشم به ویژه در نوجوانان متعارض استفاده کنند.
Psychometric Assessment of the Persian Version of Ethical and Legal Issues in Counseling Self-Efficacy Scale (ELICSES)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The Ethical and Legal Issues Self-Efficacy in Counseling (ELICSES) has been developed to evaluate counselors' and psychologists' self-efficacy in ethical and legal issues. Psychometric properties of the ELICSES in Iranian counselors and psychologists remain a largely unexplored realm. Method: The present study, therefore, seeks to translate the scale from English to Persian while also investigating the psychometric properties of the Persian version of the ELICSES. Online sampling was utilized to collect data from four hundred and forty-seven counselors, psychologists, and trainees who participated in the study. Ethical and Legal Issues in the Counseling Self-Efficacy Scale and Marlowe–Crowne Social Desirability Scale were used in the study. Results: The results of face (all items earned greater than 1.5 except one item (1.2)), content (overall CVI > 0.79, CVR > 0.62), and construct validity (CMIN=3.65, CFI=0.922, RMSE=0.45; also AVE> .5 and CR> .7) indicated that the ELICSES held appropriate validity and reliability. The results of the confirmatory factor analysis confirm the three factors of the ELICSES among Iranian counselors, psychologists, and trainees. Conclusion: These results suggested the validity and reliability of the ELICSES in evaluating self-efficacy when it comes to ethical and legal issues among Iranian counselors, psychologists, and trainees
اثربخشی درمان هیجان مدار بر شکست عشقی و رضایت از زندگی در دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر شکست عشقی و رضایت از زندگی در دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد رودهن در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای40 نفر دانشجوی دختر و پسر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 20 نفر). سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 2 ساعته تحت درمان هیجان مدار قرار گرفتند. در این مطالعه، ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های شکست عشقی (راس، 1999) و رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) بود که قبل و بعد از درمان، اجرا گردید. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 25 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان هیجان مدار گروهی، باعث کاهش معنادار نشانگان شکست عشقی و افزایش رضایت از زندگی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (001/0>p). بنابراین می توان از این درمان به عنوان یک درمان مکمل در کنار سایر درمان های روان شناختی برای بهبود نشانگان شکست عشقی و افزایش رضایت زندگی این افراد استفاده گرد.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی با مدل های ایماگو و پذیرش و تعهد روی راهبردهای ساماندهی هیجان زوجین درخواست کننده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل گوناگون روان شناختی می توانند در شیوه سازگاری شخص با تجربه های منفی زندگی کارساز باشند. پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی با مدل های ایماگو و پذیرش و تعهد بر روی راهبردهای ساماندهی هیجان زوجین درخواست کننده طلاق انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون–پس آزمون با پیگیری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، همه زوجین درخواست کننده طلاق ارجاع داده شده توسط دادگاه به مرکز مشاوره خانواده موج امید شهر تهران بودند. نمونه دربرگیرنده 45 زوج (15 زوج در هر گروه) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه ایماگوتراپی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه درمانی شرکت کردند. درحالی که گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه ساماندهی هیجان Gross & John (2003) بود که زوج های هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، آن را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که به طور معناداری تأثیر زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به زوج درمانی مبتنی بر ایماگو، در افزایش راهبردهای ساماندهی هیجان در میان زوجین درخواست کننده طلاق بیشتر است (01/0>p). از یافته های پژوهش حاضر می توان در راستای مداخلات بالینی و درمانی برای افزایش ساماندهی شناختی هیجان به ویژه درباره زوجین در آستانه طلاق استفاده کرد.
مدل یابی ساختاری تعارض والد – فرزند و درگیری تحصیلی در دانشجویان با تأکید بر نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان
حوزههای تخصصی:
درگیری تحصیلی عامل بسیار برجسته ای در رسیدن به تجربه یادگیری است که موفقیت تحصیلی دانشجویان را به شکل غیرمستقیم تضمین می نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه ی میان تعارض والد – فرزند و درگیری تحصیلی صورت پذیرفت. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی این پژوهش شامل همه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه لرستان به تعداد 7500 دانشجوی کارشناسی در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه آماری بر پایه قاعده سرانگشتی کلاین برابر 240 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسش نامه ارزیابی رابطه والد- فرزند (PSRS؛ Fine, Moreland & Schwebel, 1983)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان-فرم کوتاه (DERS-16؛ Bjureberg et al., 2016( و مقیاس درگیری تحصیلی (AES؛ Reeve & Tseng, 2011 بود. همه تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای بسته آماری برای علوم اجتماعی 22 SPSS- و نرم افزار آموس 24 AMOS- انجام شدند. یافته ها نشان داد که تعارض والد-فرزند دارای اثر مستقیم و مثبتی بر دشواری در تنظیم هیجان بود (01/0>P، 51/0= β)؛ ولی بر درگیری تحصیلی اثر مستقیم نداشت (05/0<p). همچنین دشواری در تنظیم هیجان دارای اثر منفی بر درگیری تحصیلی بود (01/0>P، 25/0-= β). نتایج غیرمستقیم نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان توانست نقش میانجی گری در رابطه میان تعارض والد – فرزند و درگیری تحصیلی ایفا کند (05/0>P، 13/0-= β)؛ بنابراین هرچه تعارض والد-فرزند بیشتر شود، مشکلات هیجانی جوانان بیشتر می شود و دشواری در تنظیم هیجان بالاتر درگیری تحصیلی کمتری را به دنبال دارد.
هم سنجی اثربخشی برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری مداخلات فراخور برای کاهش تعارضات زوجین اهمیت بسزایی دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر باهدف هم سنجی اثربخشی برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متأهل و متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان رشت صورت گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین متأهل و متعارض ارجاع داده شده از سوی اداره بهزیستی به مراکز مشاوره شهرستان رشت در سال 1398 بودند. از این جامعه 36 نفر از زوجین با داشتن ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 12نفری قرار گرفتند؛ ولی به دلیل افت آزمودنی ها تعداد نفرات هر گروه به 10 نفر رسید. برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان در گروه های آموزش به مدت 8 جلسه 1 ساعته اجرا شد و گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار های مورداستفاده مقیاس تاب آوری (Connor & Davidson, 2003)، مقیاس بی آلایشی زناشویی (Walker & Thompson, 1983) و پرسشنامه تنظیم شناختی (Garnefski, 2001) بودند. برای تجزیه تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان تأثیر معنی داری داشته است (P<0/05). همچنین نتایج نشان داد از میان دو مداخله برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان، برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار بر تاب آوری و بی آلایشی زوجین مؤثرتر از درمان متمرکز بر هیجان است. با توجه به یافته های پژوهش، به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد می شود متغیر های تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان را در کار با زوجین متعارض موردتوجه قرار دهند.
هم سنجی تأثیر درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان در الگوهای ارتباطی همسران تازه ازدواج کرده دارای تعارض.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعارضات زناشویی در پنج سال نخست زندگی افزایش می یابد و به کارگیری مداخلات تأثیرگذار برای کاهش این تعارضات ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف هم سنجی تأثیر مداخلات درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان بر الگوهای ارتباطی همسران تازه ازدواج کرده متعارض انجام گرفت. روش: طرح این پژوهش کاربردی، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری همسران متعارض کمتر از شش سال ازدواج بود که در سال 1398 میان ماه های خرداد تا شهریور به مراکز مشاوره پیوند زندگی و اندیشه در شهرستان آستارا مراجعه کرده بودند. از میان آن ها 30 زوج (60 زن و شوهر) با نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه الگوهای ارتباطی(Christensen & sullaway,1984) و مصاحبه بالینی بود. درمان حالت روان بنه، طی 12 جلسه90 دقیقه ای و درمان متمرکز بر هیجان طی 10 جلسه120دقیقه ای اجرا گردید و پس از سه ماه پیگیری، برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر و SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان حالت روان بنه، الگوی ارتباطی سازنده متقابل را به صورت پایدار افزایش داده (01/0> P) و الگوی توقع-کناره گیر را کاهش می دهد(01/0> P). درمان متمرکز بر هیجان الگوی سازنده متقابل را افزایش داده (01/0> P) و الگوی اجتناب متقابل (05/0> P) و توقع-کناره گیر(01/0> P) را کاهش می دهد. درمان حالت روان به صورت کارآمدتری الگوی سازنده متقابل را افزایش داده (01/0> P) و الگوی توقع-کناره گیر را کاهش می دهد(01/0> P) و درمان متمرکز بر هیجان در کاهش الگوی اجتناب متقابل مؤثرتر بود (01/0> P). نتیجه گیری: مداخلات درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان را می توان برای بهبود الگوهای ارتباطی زوجین متعارض به کار بست.
ارائه مدل آشفتگی زناشویی بر اساس اضطراب کرونا و عاطفه منفی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین مدل علی تأثیر اضطراب کرونا بر آشفتگی زناشویی با نقش میانجی گری عاطفه منفی انجام گرفت.از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی_ همبستگی است.جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد متأهل شهرستان کرمانشاه در سال 1399 بود.نمونه پژوهش 377 نفر زن و مرد متأهل بودند که به روش داوطلبانه انتخاب و پرسشنامه ها به شیوه ی نظرسنجی الکترونیکی تکمیل شدند.برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا(CDAS)،مقیاس تجدید نظر شده غربالگری آشفتگی زناشویی و ارتباطی(SSMRD-R)و مقیاس عاطفه مثبت و منفی(PANAS)استفاده شد.داده ها به روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند.نتایج تحلیل نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار بوده و مسیرهای مستقیم از اضطراب کرونا به عاطفه منفی (34/0- =β؛ 001/0> p) و از عاطفه منفی به آشفتگی زناشویی (43/0- =β؛ 001/0> p) معنادار بودند.همچنین رابطه ی غیر مستقیم اضطراب کرونا با آشفتگی زناشویی از طریق عاطفه منفی نیز معنادار به دست آمد (57/0- =β؛ 002/0> p).نتایج این پژوهش گویای آن است که اضطراب ناشی از ویروس کرونا می تواند با تأثیر بر عاطفه منفی در همسران آشفتگی و پریشانی بیشتری در روابط زوجی آن ها به وجود آورد و بنابراین مشاوران خانواده باید به جهت کاهش عاطفه منفی همسران در ایام کرونا مداخلاتی هدفمند طراحی کنند.
واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدایت تحصیلی-شغلی در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه و نیازهای فردی برآورده می شود، بنابراین برون داد های نامطلوب در نظام آموزش عالی و بازار کار، می تواند حاصل از هدایت تحصیلی-شغلی نادرست افراد باشد. لذا؛ پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی به روش پدیدارشناسی انجام شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر از دانشجویان ناراضی از رشته فعلی، 11 نفر از دانشجویان دارای تجربه تغییر رشته و پنج نفر از فارغ التحصیلان مشغول به کار غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری و براساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها: راهکارهای انجام یک هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب، در 22 زیرمضمون و شش مضمون کلی حیطه آموزش و پرورش، حیطه آموزش عالی، حیطه تخصصی، حیطه خانوادگی، حیطه سیاسی-اجتماعی و حیطه شغلی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به آن که راهکارهای ارائه شده در پژوهش حاضر برخاسته از تجربیات افراد از چالش های هدایت تحصیلی-شغلی می باشد، لذا توصیه می شود این راهکارها در قالب یک دستورکار جمع بندی شده در اختیار مدارس و دست اندرکاران برنامه هدایت تحصیلی-شغلی قرار گیرد تا با توجه به بستر موجود در جامعه، بکار گرفته شوند.
Comparing the Effectiveness of Repetitive Transcranial Magnetic Stimulation (rTMS) and Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) on Emotion Regulation in Individuals with Major Depression(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Effective emotional regulation is crucial for individuals with major depression. This study compares the impact of two intervention methods—repetitive transcranial magnetic stimulation (rTMS) and cognitive-behavioral therapy—on emotional regulation in this population.Methods: Conducted as a quasi-experimental, goal-oriented study, we employed a pre-test post-test design with a one-month follow-up for the control group. The sample comprised 39 men and women with major depression purposefully selected from Delaram Sina Psychiatric Hospital in Tehran in 2022. Participants were randomly assigned to three groups: rTMS (13 participants), cognitive-behavioral therapy (13 participants), and a control group (13 participants). The experimental groups received 12 sessions each of their respective interventions, while the control group received no intervention. Demographic characteristics were recorded, and the research tool used was Emotion Regulation Questionnaire (ERQ). Data were analyzed using repeated measures analysis of variance in SPSS version 26. Results: Both rTMS and cognitive-behavioral therapy demonstrated effectiveness in emotional regulation, including suppression and reappraisal components, among individuals with depression. Importantly, cognitive-behavioral therapy exhibited greater efficacy in emotional regulation and its suppression and reappraisal components compared to rTMS. Specific p-values or effect sizes are available upon request. Conclusion: In comparing the two intervention methods, cognitive-behavioral therapy emerged as more effective than rTMS in enhancing emotional regulation in individuals with depression. These findings underscore the significance of considering diverse approaches in the treatment of major depression and may have practical implications for clinical practice.
تأثیر برنامه آموزشی غنی سازی روابط زوجین مدل جانسون بر رفتارهای دل بستگی و ناخشنودی جنسی زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران، تعارضات زناشویی شدید را با سلامت پایین تر و گونه های بیماری ها مانند سرطان، قلبی و دردهای مزمن مرتبط دانسته اند و نتیجه گرفته اند که ناسازگاری زناشویی می تواند بنیادی برای آسیب پذیری های روان شناختی و بدنی زوجین ایجاد کند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی غنی سازی روابط زوجین مدل جانسون بر رفتارهای دل بستگی و ناخشنودی جنسی زوجین ناسازگار بود. طرح پژوهش، کارآزمایی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش، همه زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان اهواز بود که از این میان 30 زوج با روش نمونه گیری در دسترس، گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت آموزشی غنی سازی روابط زوجین مدل جانسون در 8 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش دربرگیرنده مقیاس سنجش رفتارهای دل بستگی در زوجین (Sandberg et al, 2012) و مقیاس خوشنودی جنسی زنان (Meston, Trapnell, 2005) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری تحلیل شد. برآیندها نشان داد که میان گروه آزمایش و گواه ازنظر رفتارهای دل بستگی (در دسترس بودن، پاسخگو بودن و درگیر بودن) و ناخشنودی جنسی تفاوت معنی داری وجود دارد. این اثربخشی تا مرحله پیگیری 3 ماهه نیز ماندگاری داشته است. برنامه آموزشی غنی سازی روابط زوجین مدل جانسون مایه بهبود دسترسی و پردازش دوباره واکنش های هیجانی اساسی در تعاملات زوج ها می شود. این فرایند به گسترش شیوِه های دل بستگی امن تر، الگوی متفاوت همکنش زوج ها، همدلی زوج ها نسبت به تجارب یکدیگر و فراهم کردن الگوهای همکنشی تازه منتهی می شود.
دیدگاه پرستاران بخش کرونای بیمارستان های شهر یزد ازمفهوم مراقبت مشفقانه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: در همه گیری کووید-19پرستاران نقش اصلی مراقبت را در تیم درمان برعهده داشتند مفهوم مراقبت به عنوان جوهره پرستاری شناخته شده و امروزه مراقبت مشفقانه با تاکیدی که بر ارزشهای اخلاقی و انسانی دارد بطور ویژه ای مطرح گردیده است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف کاوشی بر دیدگاه پرستاران شاغل در بخش کووید-19، درخصوص مراقبت مشفقانه انجام گرفت تا با شناساندن این نوع مراقبت، بتوان خدمات بهتری به بیماران ارائه نمود. روش : روش پژوهش حاضر، کیفی و براساس راهبرد پدیدارشناسی توصیفی بوده و نمونه پژوهش از بین پرستاران شاغل در بخش کووید-19 بیمارستانهای شهدای کارگر وشهید رهنمون یزد بر اساس نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع داده ها یعنی تا نفر شانزدهم (16) ادامه یافت. مصاحبه ها با رعایت اصول اخلاقی و کسب اجازه از مصاحبه شوندگان ضبط و کلمه به کلمه نوشته شد. برای تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده گردید. یافته ها: پس از استخراج مفاهیم، و تحلیل آنها، 17مقوله فرعی و درنهایت 9 مقوله اصلی شامل داشتن دید انسانی به بیمار، شفقت الهی، شفقت عجین شده با پرستاری، تحمل پریشانی، همدردی، رفتار مشفقانه، قانون عمل و عکس العمل، عدم اجبار و توجه مشفقانه استخراج شد. نتیجه گیری: ، پژوهش حاضر نشان داد که مراقبت مشفقانه یک فرآیند ذاتی، انسانی و معنوی است که لازمه آن، داشتن یکسری از مهارت های ویژه است، از نتایج این پژوهش می توان جهت شناساندن وگسترش این نوع مراقبت در مراکز درمانی و بالتبع آن رسیدگی بهتر به بیماران و بهبودی سریعتر آنان بهره جست.
A Jamesonian Reading of Joyce Carol Oates’ Selected Short Stories(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of preventive Counselling, Volume ۵, Issue ۱, March ۲۰۲۴
108 - 123
حوزههای تخصصی:
The purpose of this essay is to analyze the concept of culture in the collection of short stories entitled as Lovely,Deep, Dark and I Am No One You Know by Joyce Carol Oates through Fredric Jameson’s theory of postmodern culture.The portraits of women,men,and children show Oates's compassion for the human life in the modern society.According to Jameson,postmodern culture is the internal and superstructural expression of a whole new wave of American military and economic domination throughout the world: in this sense,as throughout class history, the underside of culture is blood, torture,death, and terror.Lovely,Deep,Dark and I Am No One You Know represent the spot of postmodern man’s struggle with his background and real culture.The stories are associated with an avant-garde movement in which nature is gone and this feature can be seen in all collections of the stories.They create a deconstructed condition in which there is no direct relation between social beings.The setting of the stories reminds the postmodern society which is the metaphor for the current American society with a revolutionized culture.The place that the authors have created in the stories is devoid of natural life and happiness.It is a fabricated place in which the people are programmed like robots.Throughout the stories,the authors represent technological pessimism which refers to the sense of disappointment,anxiety,and menace in subjects due to technological issues.The researcher contributes to identify the main cause of Oates’s attack to her characters in these collections.The main purpose of research paper finds the cause of Oates’s message in postmodern world
نقش بهزیستی معنوی، گذشت و خودافشاگری زناشویی در خیانت برخط همسران: یک پژوهش زمینه یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع اینترنت و شبکه های اجتماعی نقش مهمی در خیانت برخط در عده ای از همسران دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع خیانت برخط در همسران زیر 40 سال و نقش بهزیستی معنوی، گذشت و خودافشاگری زناشویی در تشخیص همسران با و بدون خیانت برخط بود. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل تشخیص بود. جامعه ی آماری شامل کل همسران زیر 40 سال چهار شهرستان در ایران در سال 1398 بود (7000=N) از میان این همسران به روش طبقه ای تصادفی 378 زن و شوهر (378 زن و 378 مرد) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های سلامت معنوی (Paloutzian & Ellison, 1991) گذشت تصمیمی و هیجانی (Hook, 2007)، خودافشاگری زناشویی (Waring, Holden et al., 1998) و خیانت برخط (Docan-Morgan & Docan, 2007) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل تشخیص گام به گام تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که 34/24 درصد همسران دارای خیانت برخط زناشویی (90/20 فعالیت های دوستانه برخط، 14/16 درصد فعالیت های هیجانی برخط و 42/30 درصد فعالیت های جنسی برخط) بودند و میزان خیانت برخط و ابعاد آن در مردان بیشتر از زنان بود. نتایج نشان داد که خودافشاگری زناشویی (به ویژه خودافشاگری جنسی و عدم توازن)، بهزیستی معنوی (به ویژه بهزیستی مذهبی)، گذشت هیجانی به ترتیب در پیش بینی عضویت گروهی همسران با و بدون خیانت برخط نقش معنی دار داشتند؛ به عبارت دیگر، این متغیرها عضویت افراد در دو گروه را پیش بینی نموده است (01/0P value =). با توجه به یافته های این پژوهش، روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از متغیرهای پیش بین خیانت برخط همسران آگاهی یابند و با تقویت آن ها به مشاوره ی زناشویی بپردازند.
تأثیر برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار در افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند دچار اختلال ناخشنودی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به موضوعیت دو گروه جنسیتی در جوامع، جای شگفتی نیست که برخی والدین به مجرد آگاه شدن از انتخاب جنسیت ناهمخوان با جنس فرزندان، به دلیل تنش برآمده از شرم و سرافکندگی دچار مشکلات روانی شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند با اختلال ناخشنودی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه کنترل بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دوره پیگیری سه ماهه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را همه مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی و مراجعه کننده به مرکز بهزیستی و انستیتو روان پزشکی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از میان آن ها بر پایه پرسشنامه هویت جنسیتی (Deogracias et al, 2007) و مصاحبه بالینی ساختاریافته طبق معیارهای DSM-5 با فرزندانشان،30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های انتخاب شده در هر دو گروه به وسیله پیش آزمون و توسط پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی (Lovibond & Lovibond, 1996) مورداندازه گیری قرار گرفتند، پس ازآن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار (Bögels & Restifo, 2014) به گروه آزمایش آموزش داده شد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از آموزش در هر دو گروه پس آزمون اجراشده و همچنین پس از سه ماه آزمون پیگیری از هر دو گروه به عمل آمد. داده های به دست آمده با به کارگیری روش آماری واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار مایه بهبود سطح افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است (05/0 P<). بر این بنیاد پیشنهاد می شود که مشاوران و روان شناسان از این روش در مراکز مشاوره برای این گروه از مادران استفاده کنند.
مطالعه نگرش های والدگری متمرکز، اهداف و کمال گرایی والدینی در پدران و مادران خانواده های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
29 - 57
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه والدگری متمرکز، اهداف و کمالگرایی والدینی در دو گروه از پدران و مادران ایرانی انجام شد. مواد و روش ها: تعداد 706 والد (532 مادر و 174 پدر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اهداف والدینی (PGS)، پرسشنامه والدگری متمرکز (IPS) و مقیاس کمالگرایی والدینی (MPPQ) بودند. یافته ها: نتایج حاصل از اجرای آزمون t گروه های مستقل نشان داد که مادران به طور کلی در والدگری متمرکز و به طور خاص در سرشت باوری و چالش گری تفاوت معنی داری با پدران (05/0p<) و پدران تفاوت معنی داری در فرزندمحوری با مادران داشتند (01/0p<). نتایج همچنین نشان داد که پدران در رشد فرزند (05/0p<) و تصویر والدینی (05/0p< ) از اهداف والدینی و در کمالگرایی در هر دو بعد معطوف به خود و معطوف به جامعه تفاوت معنی داری با مادران داشتند (05/0p< ).نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نقش ویژه پدران و مادران را در پیامدهای فرزندپروی، تمرکز بر اهداف و ارزش ها تقویت شده با هدف شکل دهی به هویت اجتماعی فرزند، توجه به مسئولیت خاص پدران در پرورش فرزند با عنایت به مولفه های والدگری در فرهنگ ایرانی را برجسته می سازد.
فرا تحلیل پژوهش های ایرانی درزمینه تأثیر زوج درمانی و خانواده درمانی در کاهش طلاق زوجین در آستانه طلاق طی سال های 1389-98(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق و تعارض زناشویی یکی از عوامل برجسته در بروز بسیاری از رفتارهای مخرب در خانواده و جامعه است. هدف این فرا تحلیل آشکار ساختن تراز تأثیر رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی (درمان های موج سوم، رویکردهای پست مدرن، رویکردهای منظومه ای، شناختی رفتاری، طرح واره درمانی، زوج درمانی گاتمن، روابط شی و ایماگوتراپی) روی کاهش طلاق زوجین در آستانه طلاق بود. این پژوهش با به کارگیری روش فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج پژوهش ها گوناگون، اندازه اثر رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی بر روی کاهش طلاق را مشخص می کند. 19 پژوهش که ازلحاظ روش شناختی شایستگی بررسی داشتند و در داخل جمهوری اسلامی ایران طی سال های 89 تا 98 ه. ش انجام شده بودند انتخاب شدند و فرا تحلیل بر روی آن ها انجام شد. منابع جستجوی داده ها پایگاه اطلاعات علمی (SID) ، پایگاه مجلات تخصصی نور (Noormags) ، بانک اطلاعات نشریات ایران (Magiran)، پرتال جامع علوم انسانی (ensani.ir) و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام(ISC) بود. تجزیه وتحلیل داده ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA2 و شاخص g هجز انجام شد. یافته های این فرا تحلیل نشان داد که تراز اندازه اثر زوج درمانی و خانواده درمانی بر زوجین در آستانه طلاق برای اثرات ثابت (73/0) و اثرات تصادفی (34/0) است. بررسی ناهمگنی اثرات با استفاده از آزمون کیو کوکران (Cochran's Q) نشان داد مجذور I برابر با 63/96 و مقدار Q برابر با 47/2502 و معنی دار است (01/0 > p). درنتیجه اندازه های اثر ناهمگن بوده و برای تحلیل تأثیرات باید مدل تصادفی مدنظر قرار گیرد. لذا مقدار اثر تصادفی که 34/0 است، به عنوان شاخص اندازه تأثیر پذیرفته می شود. مطابق جدول کوهن اندازه اثر 34/0 کوچک ارزیابی می شود. یافته ها نشان دهنده آن است که تراز موفقیت اثربخشی رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی روی زوجین در آستانه طلاق مؤثرتر از عدم درمان است ولی نه تااندازه ای که به عنوان درمان های درخور برای زوجین در آستانه طلاق یادکرد. بر این اساس اندازه اثر به دست آمده در پژوهش های صورت گرفته در بازه کوچک قرارگرفته است. درمانگران در فرایند درمان افزون بر رویکردهای درمانی باید به عوامل مغفول مانده که در این مقاله تشریح شده است توجه داشته باشند.
مدل علّی بهزیستی تحصیلی براساس کمال گرایی چند بعدی بانقش میانجی درگیری تحصیلی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
85 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه رابطه بین بهزیستی تحصیلی با کمال گرایی چندبعدی با نقش واسطه ای درگیری تحصیلی انجام گردید. حجم نمونه 373 نفر بود که از جامعه آماری دختران نوجوانان مدارس متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های بهزیستی تحصیلی توسط تومینین سوینی و همکاران (2012)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست (1990) و پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثر استاندارد مسیر مستقیم کمال گرایی چندبعدی (β=-.330 , P< . 05) بر بهزیستی تحصیلی و اثر غیرمستقیم کمال گرایی چندبعدی (β=-.198, p<.05) با نقش میانجی درگیری تحصیلی بر بهزیستی تحصیلی معنی دار بود. طراحی دقیق تری از مدل بهزیستی تحصیلی نوآوری این پژوهش تلقی می گردد. نتیجه کلی پژوهش این بود که مدل آزمون شده، از برازش مناسب جهت تبیین بهزیستی تحصیلی بر اساس کمال گرایی چندبعدی با واسطه گری درگیری تحصیلی در دختران نوجوان برخوردار می باشد. پیشنهاد می گردد یافته های این پژوهش در طراحی و اجرای یک «برنامه آموزشی ارتقای درگیری تحصیلی متناسب با دوره پساکرونا مبتنی بر جهت دهی مثبت به کمال گرایی در دانش آموزان» با هدف افزایش بهزیستی تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.
The Divorce Legacy: Marriage Challenges in Women with Experience of Parental Divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: This qualitative study investigates the challenges faced by women with a history of parental divorce in their marriages. It aims to uncover the emotional, psychological, and relational difficulties stemming from parental divorce and their impact on marital dynamics. Method: Utilizing conventional content analysis, this study conducted semi-structured interviews with sixteen women from Qom Province during winter and summer of 2024 year, who had experienced parental divorce and are in their first marriages. Participants were selected through purposive sampling. Data collection involved recording and transcribing interviews, followed by coding and thematic analysis to identify recurring themes. Findings: The findings indicated six main categories: 1. Unresolved Past Painful Emotions, 2. Marital hurdles of Being a Child of Divorce, 3. Persistent Psychological Insecurity, 4. Deficiency in Skills Due to the Absence of Successful Life Models, 5. The Enduring Echoes of Parental Divorce, and 6. Growth After Experiencing the Trauma of Parental Divorce. Conclusion: Parental divorce profoundly impacts individuals' emotional and psychological well-being, influencing various aspects of their marital lives. The study highlights the need for targeted interventions to address these challenges, emphasizing mental health support and life skills training. Future research should explore gender differences, partner perspectives, and cross-cultural variations to develop comprehensive strategies for improving the marital experiences of individuals with a history of parental divorce.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان و نشخوار فکری در معلولین جسمی-حرکتی تحت پوشش بهزیستی شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان و نشخوار فکری در معلولین جسمی حرکتی بهزیستی شهرستان مشهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه ی معلولین جسمی حرکتی 20 تا 50 ساله بودند که در سال 1398 تحت پوشش بهزیستی مشهد قرار داشتند. 30 نفر از این افراد، که دارای نمرات پایین در راهبردهای سازی یافته و نمرات بالا در راهبردهای سازش نایافته و نشخوار فکری بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش(15 نفر) و گروه گواه(15 نفر) جای داده شدند. شرکت کنندگان پژوهش در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) و نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) پاسخ دادند. درمان برای گروه آزمایش در یازده جلسه ی شصت دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-25 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین تنظیم هیجان (راهبردهای سازش یافته) و نشخوار فکری در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنا داری وجود دارد (05/0> p ) و نتایج مربوط به اثر تعاملی بین زمان و گروه نشان می دهد این اثر در متغیرهای تنظیم هیجان (راهبردهای سازش یافته و راهبردهای سازش نایافته) و نشخوار فکری معنادار بوده است؛ بنابراین، بین سطوح مختلف گروه ها تعامل وجود دارد و بر اساس یافته های پژوهش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجانی و نشخوار فکری در معلولین جسمی حرکتی اثربخش است.