مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
آشفتگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو، که پیوند بین آشفتگی های زناشویی مادران و فرزندان همسر دار آن ها را مورد بررسی قرار می دهد، از نوع علی مقایسه یی است و جامعه آماریآن را زنان مراجعه کننده به فرهنگ سراهای شهر تهران (جهت شرکت در کلاس های آموزشی) تشکیل می دهند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه شامل 120 زن همسردار و شوهران آن ها، به همراه مادران هر یک از زوج ها است، که در مجموع 480 نفر (240 زن و شوهر و 240 مادرزن و مادر شوهر) را تشکیل می دهند. داده ها، پس از جمع آوری به وسیله پرسش نامه آشفتگی (نارضایتی) زناشویی اشنایدر، با استفاده از ضریب هم بستگی و برازش چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. ضریب هم بستگی مشاهده شده بین آشفتگی زناشویی مادران و فرزندان همسردار آن ها معنادا، و نشان دهنده رابطه میان آشفتگی زناشویی مادران با فرزندان همسردارشان بود و نتایج آزمون تفاوت دو ضریب هم بستگی نیز نشان داد بین فرزندان پسر و دختر در زمینه انتقال آشفتگی زناشویی مادر تفاوت وجود دارد.نتایج برازش چند متغیره نشان داد خرده مقیاس های پرخاش گری، ارتباط عاطفی، جهت گیری نقش، زمان با هم بودن، تاریخچه مشکلات خانواده، حل مساله، رابطه جنسی، و تربیت فرزند، از عوامل پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی مرد است و خرده مقیاس های رابطه جنسی، تربیت فرزند، ارتباط عاطفی، تاریخچه مشکلات خانواده، جهت گیری نقش، آشفتگی کلی، پرخاش گری، حل مساله، و زمان با هم بودن، پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی زن است.
درمان های تلفیقی، جنسیت و زوج درمانی: بررسی و هم سنجی اثربخشی زوج درمانی رفتاری التقاطی و درمان تصمیم گیری مجدد در بهبود تعهد زناشویی همسران متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زوج درمانی رفتاری التقاطی و درمان تصمیم گیری مجدد ازجمله درمان های تلفیقی هستند که موردتوجه درمانگران واقع شده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی و هم سنجی اثربخشی زوج درمانی رفتاری التقاطی و درمان تصمیم گیری مجدد در بهبود تعهد زناشویی زوجین به انجام رسید. پژوهش نیمه آزمایشی است و طرح آن پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه است. 37 زوج (74 نفر) به شیوه نمونه گیری در دسترس از میان زوج های آشفته ای که به مراکز مشاوره شهر سنندج مراجعه کرده بودند گزینش و به گونه تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. یکی از گروه ها 12 جلسه مداخله زوج درمانی رفتاری التقاطی و گروه دیگر 10 جلسه مداخله درمان تصمیم گیری مجدد دریافت نمودند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه تعهد زناشویی برای گردآوری داده ها به کار گرفته شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل واریانس مختلط در نرم افزار SPSS21 تحلیل شدند. برآمدها نشان داد که جنسیت زوجین تأثیر چندانی در اثربخشی مداخلات زوج درمانی نداشته است. هم چنین برآمدهای تحلیل آماری نشان داد که هردو درمان رفتاری التقاطی و تصمیم گیری مجدد در بهبود تعهد زناشویی زوجین مؤثر بوده اند (05/0 P<). 41 درصد از تغییرات تعهد زناشویی توسط مداخلات درمانی تبیین گردید. زوج درمانی رفتاری التقاطی در هم سنجی با درمان تصمیم گیری مجدد کارایی بیشتری در بهبود تعهد زناشویی و پایداری دستاوردهای درمان داشت (05/0 P<). درمان های تلفیقی رو به گسترش اند، امیدوار است به کار بستن آن ها از سوی متخصصین گستره خانواده با پذیرش بیشتری روبرو شود.
بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی بر آشفتگی زناشویی، تعارض زناشویی و خوش بینی در زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی کمیته امداد شهر کرمانشاه.
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی بر آشفتگی زناشویی، تعارض زناشویی و خوش بینی بود. روش : در قالب مداخله نیمه تجربی به شیوه ی پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری، 24 زن متأهل به شیوه ی نمونه گیری در دسترس از میان زنان دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره کمیته امداد انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه ازمایش و کنترل (هر کدام 12 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی آشفتگی زناشویی (MSI-R)ف تعارض زناشویی (R-MCQ) و جهت گیری به زندگی (LOT-R) بودند. گروه آزمایش مداخله درمانی در 10 جلسه دریافت نمودند. پس از اتمام جلسات از هر دو پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها : یافته ها نشان می دهد که درمان ACT بر آشفتگی زناشویی 0/05>p)، تعارض زناشویی (0/05>p) و خوش بینی (0/05>P) مؤثر بوده است. نتیجه گیری : با توجه به نتایج بکارگیری درمان ACT در کاهش آشفتگی زناشویی، تعارض زناشویی و افزایش خوش بینی توصیه می شود.
مروری سیستماتیک بر پژوهش های آشفتگی زناشویی سیطره پوزیتیویسم و غیبت مسائل جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخیراً موضوع آشفتگی زناشویی به عنوان یکی از عامل های ختم شونده به طلاق مورد توجه قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان می دهد در هر لحظه از زمان 20% جمعیت در معرض آشفتگی زناشویی هستند. لذا به نظر می رسد شناسایی عوامل پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی و توجه به مسائل جنسیتی جهت هر گونه اقدامات پیشگیری کننده ضروری است. بنابراین، مرور سیستماتیک حاضر، با هدف شناسایی عوامل پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی در پژوهش های مورد نظر و چگونگی توجه آنها به مسائل جنسیتی انجام شده است. قلمرواین مرور پژوهش های انجام شده طی سال های 2018-1981 بوده و جستجو در پایگاه های اطلاعاتی با استفاده ازکلید واژه های آشفتگی زناشویی، زنان، مردان، زوجین و معادل انگلیسی آن ها انجام شده است. نتایج این مرور متون نشان داده که مطالعات به ترتیب عوامل فردی2/52 %و بین فردی7/21%، اجتماعی- فرهنگی13%، فردی و بین فردی7/8%، فردی واجتماعی –فرهنگی3/4 %را پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی می دانند. دیگر نتایج این مطالعه حاکی از آن است که آشفتگی زناشویی در 86% مطالعات با روش کمی مورد بررسی قرار گرفته و60% مطالعات مبنای تئوریکی مشخصی درنظر نگرفته اند. فراتر از چنین ویژگی هایی، به نظر می رسد نگاه محققین در بیشتر مطالعات انجام شده، مبتی بر نظرگاهی پوزیتیویستی از روانشناسی و روانشناسی اجتماعی بوده است و جای خالی رویکردهایی غیر پوزیتیویستی برای تحلیل چنین موضوعی احساس می شود؛ تحلیل هایی که مفاهیمی همانند" توالی تعاملی در روابط زناشویی"،"جهان ادراکی زوجین"، "همدلی هیجانی" و "مسائل جنسیتی" را به میان آورند. این چنین رویکردهایی در کنار رویکردهای پوزیتویستی می توانند به غنای تحلیلی " پژوهش های آشفتگی زناشویی " مدد رسانند.
تجربه زیسته آشفتگی زناشویی در جهان ادراکی زنان؛ مورد مطالعه: کلینیک توحید شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی زناشویی دستخوش مخاطرات گوناگونی است، حادترین این مخاطرات آشفتگی زناشویی است که منجر به جدایی هیجانی و طلاق می شود. هرچند پژوهش های متفاوت و بعضاً قابل طرحی در این زمینه صورت گرفته است ولی به نظر می رسد لازم است با رویکردهای تئوریک دیگری نیز به این موضوع پرداخته شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه تصویری از زیست جهان زنانی که آشفتگی زناشویی را تجربه کرده اند با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسانه انجام شده است. جامعه پژوهش دربرگیرنده زنان با تجربه آشفتگی زناشویی مراجعه کننده به کلینیک توحید شهر کرمانشاه بوده است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده که نخست با 6 نفر از زنان مصاحبه اکتشافی انجام شده، سپس با شمار 16 نفر از آنان که خودشان یا همسرشان تجربه بیماری روانی آشکاری نداشتند، مصاحبه اصلی صورت گرفته و نمونه گیری به اشباع رسیده است. با استفاده از مصاحبه اپیزودیک و با تکیه بر روش پدیدارشناسی در روانشناسی جیورجی-ورتز جهان ادراکی زنان به تصویر کشیده شده است. پنج ساختار کلی (درون مایه) دربرگیرنده، "قصدمندی متعارض"، "درک متقابل تجربه زیسته"، "همدلی هیجانی"، "تصورات زوجین پیش از ازدواج" و "ابژه گی آموخته شده" توصیفی از تجربه آشفتگی زناشویی در جهان ادراکی زنان موردمطالعه است. بنا بر نتایج مطالعه حاضر به درمانگران بالینی توصیه می شود از این مفاهیم در مشاوره های پیش از ازدواج به منظور آگاهی بیشتر زوجین بهره گیرند.
بررسی اثربخشی بسته ی پیشگیری از طلاق بر آشفتگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بسته ی پیشگیری از طلاق بر آشفتگی زوجین متقاضی طلاق توافقی شهر اصفهان انجام شده است. روش : این پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش را تمام زوج های ارجاعی به مراکز مشاوره بهزیستی، جهت انجام مشاوره طلاق توافقی شهر اصفهان در سال 1398 تشکیل داده اند. از این جامعه 30 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها پرسشنامه آشفتگی زناشویی (ویشمن و همکاران، 2009) را در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش تحت مداخله پیشیگری از طلاق محقق ساخته طبقه رساله دکترا تحت عنوان تدوین بسته پیشگیری از طلاق در 14 جلسه 120 دقیقه ای در 5 هفته قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که نمره آشفتگی زناشویی در زوج های گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری به طور معنی داری کمتر از گروه گواه شده بود (05/0>p). بحث و نتیجه گیری : با استناد به یافته های به دست آمده از این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که بسته پیشگیری از طلاق می تواند به عنوان یک روش مداخله ای، در کاهش آشفتگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق توافقی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی روی کیفیت عشق و ناگویی طبعی زنان با آشفتگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
آشفتگی زناشویی با تخریب روابط زوجین، می تواند کیان خانواده را دچار فروپاشی نماید. بر همین بنیاد پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت عشق و ناگویی طبعی زنان با آشفتگی زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده زنان با آشفتگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان در سه ماهه زمستان سال 1397 بود. در این پژوهش شمار 30 زن با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زن). در هر دو گروه آزمایش و گواه سه نفر ریزش داشتند. گروه آزمایش مداخله 8 جلسه ای روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 4 هفته به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش دربرگیرنده کیفیت عشق (استرنبرگ، 1986) و ناگویی طبعی (پارکر، تیلور و باگبی، 1994) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل نهاده شد. نتایج برآمده از تحلیل داده ها نشان داد که روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت عشق و ناگویی طبعی زنان با آشفتگی زناشویی مؤثر بوده است (0001/0 ≥ p ). بر پایه یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان درمانی کارآمد جهت افزایش کیفیت عشق و کاهش ناگویی طبعی زنان با آشفتگی زناشویی مورداستفاده گیرد.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر ایماگو بر بهبود آشفتگی زناشویی و کیفیت زندگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
519 - 533
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر ایماگو بر بهبود آشفتگی زناشویی وکیفیت زندگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و از نظر روش تحقیق از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی از نوع تحقیقات پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زوجینی که آسیب دیده از خیانت زناشویی که در سال 99-1398 به مجتمع مشاوره و خدمات روان شناختی آموزش پرورش شهر سبزوار مراجعه کردند بود که از بین آن ها تعداد 14 زوج (28 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس غربالگری آشفتگی زناشویی و ارتباطی (ویسمن و همکاران، 2009) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بدست آمدند. پروتکل زوج درمانی به شیوه ایماگوتراپی (هندریکس و همکاران، 2005) در هشت جلسه 90 دقیقه ای روی گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اثر بخشی زوج درمانی مبتنی بر ایماگو بر بهبود آشفتگی زناشویی (86/38=F، 001/0>p) و کیفیت زندگی (25/15=F، 001/0>p) در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت زوج درمانی مبتنی بر ایماگو بر بهبود آشفتگی زناشویی وکیفیت زندگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
آشفتگی زناشویی و روابط ابژه در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم: نقش واسطه ای انسجام روانی
زمینه و هدف : مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با احتمال بیشتری در خطر ابتلا به اختلالات اضطرابی از جمله اضطراب تعمیم یافته، هراس و فوبی و اختلالات خلقی و افسردگی، انسجام روانی، و روابط ابژه پایین و آشفتگی زناشویی در خانواده که عموماً پیش از تولد کودکشان شروع شده است قرار دارند؛ لذا این پژوهش با هدف، آشفتگی زناشویی و روابط ابژه در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم با نقش واسطه ای انجسام روانی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم شهر تهران در سال 1399 تشکل دادند دادند، که از میان آن ها، تعداد 457 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای آشفتگی زناشویی (اشنایدر، 1997)، روابط ابژه (بل، 1995) و انسجام روانی (کیمیایی و همکاران، 1392) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V7.8 استفاده گردید. به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: افته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین روابط ابژه با آشفتگی زناشویی در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم رابطه وجود دارد. بین انسجام روانی با آشفتگی زناشویی در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم رابطه وجود دارد. روابط ابژه از طریق نقش میانجی انسجام روانی با آشفتگی زناشویی در مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم اثر غیرمستقیم وجود دارد (05/0> p ). نتیجه گیری: لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
ارائه مدل آشفتگی زناشویی بر اساس اضطراب کرونا و عاطفه منفی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین مدل علی تأثیر اضطراب کرونا بر آشفتگی زناشویی با نقش میانجی گری عاطفه منفی انجام گرفت.از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی_ همبستگی است.جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد متأهل شهرستان کرمانشاه در سال 1399 بود.نمونه پژوهش 377 نفر زن و مرد متأهل بودند که به روش داوطلبانه انتخاب و پرسشنامه ها به شیوه ی نظرسنجی الکترونیکی تکمیل شدند.برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا(CDAS)،مقیاس تجدید نظر شده غربالگری آشفتگی زناشویی و ارتباطی(SSMRD-R)و مقیاس عاطفه مثبت و منفی(PANAS)استفاده شد.داده ها به روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند.نتایج تحلیل نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار بوده و مسیرهای مستقیم از اضطراب کرونا به عاطفه منفی (34/0- =β؛ 001/0> p) و از عاطفه منفی به آشفتگی زناشویی (43/0- =β؛ 001/0> p) معنادار بودند.همچنین رابطه ی غیر مستقیم اضطراب کرونا با آشفتگی زناشویی از طریق عاطفه منفی نیز معنادار به دست آمد (57/0- =β؛ 002/0> p).نتایج این پژوهش گویای آن است که اضطراب ناشی از ویروس کرونا می تواند با تأثیر بر عاطفه منفی در همسران آشفتگی و پریشانی بیشتری در روابط زوجی آن ها به وجود آورد و بنابراین مشاوران خانواده باید به جهت کاهش عاطفه منفی همسران در ایام کرونا مداخلاتی هدفمند طراحی کنند.
شناسایی عوامل موثر بر آشفتگی زناشویی با استفاده از تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر آشفتگی زناشویی با استفاده از تحلیل مضمون بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و درصدد بود با استفاده از روش تحلیل مضمون به گردآوری، تحلیل و تفسیر موضوع پژوهش اقدام نماید. از این رو، مجموعه مقالات منتشر شده داخل و خارج کشور مربوط به 10سال اخیر که در حوزه آشفتگی زناشویی بودند، مورد بررسی قرار گرفت. اعتبارداده ها با ضریب اعتبار هولستی، روایی با معیارهای چهاربخشی گوبا و لینکولن (1994) و اعتبارسنجی الگو با گروه های کانونی با کاربست روش دلفی فازی بررسی شد.
یافته ها: تحلیل مقالات حاکی از استخراج 116مولفه در قالب 13عامل روانی، شناختی، جنسی-جسمی، ارتباطی، خانوادگی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی مذهبی، محیطی، عشق و نقش ها بود که دست به هم داده و باعث بروز آشفتگی زناشویی شدند. نشانه آشفتگی پریشانی عاطفی بوده که خود را در قالب طلاق عاطفی آشکار می کند. در نتیجه رخداد این پدیده؛ اختلال رفتاری، عاطفی و شناختی به عنوان پیامدهای آشفتگی زناشویی نمود پیدا کرده که متاسفانه دستاورد آن ناتوانی در حل مساله برای زوجین بوده و به دنبال آن شاهد اختلال در عملکرد خانواده خواهیم بود. با بروز اختلال در عملکرد خانواده نیز، تربیت صحیح فرزندان انجام نشده و دستاورد آن آسیب به جامعه خواهد بود.
نتیجه گیری: به متخصصان روانشناسی و مشاوره خانواده و ازدواج و نیز دست اندرکان و مسئولین پیشنهاد می شود در برنامه های اثربخشی خود به عوامل شناسایی شده و الگوی بدست آمده در این پژوهش توجه نمایند؛ بدینسان بتوان گامی جهت بهبود زندگی زناشویی زوجین برداشت و از آسیب به جامعه جلوگیری نمود.