فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵۲
حوزههای تخصصی:
پیامدهای نظریه تعدد قرائت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال طرح مباحث هرمنوتیک در غرب، مسئله تجویز قرائت های متعدد نیز که ثمره آن است، در قرن های بعدی مطرح گردید. این نظریه ثمره هرمنوتیک فلسفی است که از یک سو، مقصود مؤلف متن را در فهم، بی تأثیر می داند و از دیگر سوی، متن را در بیان معنای خود صامت می داند. از این رو، مفسّر با توجه به پیش فرض های ذهنی خود، معنایی برای متن می سازد.
سؤال این است که اگرچه می توان برداشت های متفاوت از یک متن داشت، اما آیا تمام برداشت های عَرضی یک متن نیز صحیح و مطابق با واقع است؟ و آیا می توان برداشت های متضاد از یک متن داشت؟ آنچه مسلم است، تکثر قرائت از یک متن به معنای صحت برداشت های متضاد، پذیرفتنی نیست و عقل سلیم آن را با بسیاری از اصول و بدیهیات در تعارض می بیند. از این رو، اگر لوازم باطل این نظریه را رصد کنیم، به بطلان و نامعقولی آن بیشتر پی خواهیم برد.
این مقاله درصدد بررسی برخی لوازم نادرست این نظریه با روش تحلیلی توصیفی می باشد. اگر نظریه ای دارای لوازم و آثار غیرمعقولی بود، آن نظریه نیز همچون لوازم خود محکوم به شکست خواهد بود.
نقد حسن وقبح شرعی غزالی بر مبنای اخلاق کانت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
امام محمد غزالی معروف به حجت الاسلام (450-505 ه.ش) و کانت(1804-1734.م) دو چهره فلسفی بسیار مهم در تاریخ بشرهستند که با نوآوری در مهمترین مسائل اخلاقی تاثیرات فراوانی در تفکر جوامع خود پیرامون اخلاق بر جای گذاشته اند. هدف این دو اندیشمند که با فاصله زمانی 3قرن پا به عرصه جهان گذارده اند،حفظ و صیانت از دین بوده است. مقاله حاضر با بیان حسن و قبح شرعی از دیدگاه غزالی متکلم و عالم سنی و اشعری مذهب ایرانی و بررسی نتایج حاصل از پذیرش این دیدگاه و مقایسه آن با مبانی و اصول اخلاقی کانت، در صدد این مطلب است که دایره عمل اخلاق مبتنی بر حسن و قبح شرعی اخلاقی محدود بوده و در نهایت به ضدیت با مبانی شرع منتهی می شود.
نگاهی بر مبانی و آموزه های اخلاق مسیحیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازان حوزه ی اخلاق نظام های اخلاقی را با توجه به تأثیراتی که در حوزه ی اخلاق فردی و اجتماعی دارند نقد می کنند. از جمله ی این نظام ها آموزه های اخلاقی مسیحیت است. آموزه هایی چون: اعتقاد به خداوند و ارتباط او با طبیعت و انسان ها، عقاید خاص درباره ی شخصیت و رسالت حضرت مسیح و نظریه هایی در مورد گناه و عمق گسترده ی آن، که همگی اثرات زیادی بر اخلاق مسیحیت گذاشته اند. از آنجا که درک صحیح نقدهای وارد به اخلاق مسیحیت در گرو فهم درست آموزه ها و مبانی این نظام اخلاقی است، هدف عمده ی این پژوهش به تحلیل و بررسی اخلاق مسیحیت با توجه به کتاب مقدس اختصاص دارد. از این رهگذر اخلاق مسیحیت را در دو بخش آموزه ها و مبانی بررسی می کنیم
بررسی تطبیقی خوانش ویتگنشتاین و گادامر از تاریخ مندی فهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیطره منطق گزاره ای بر مشی فلسفیِ ویتگنشتاین اول که در تعابیری چون تصویر، بازنمایی، تطابق و تناظر رخ می نمایانند از یک سو، و روح حاکم بر جریان تحلیلی با درون مایه های علم گرا، متافیزیک ستیز و منطق محورش از دیگر سو، دعویِ تاریخ گراییِ ویتگنشتاین و التفات وی به تلقی مرسوم هرمنوتیکی را به چالش می کشند. این در حالی است که دلالت های تاریخی نهفته در رویه زمینه گرایانه ویتگنشتاین دوم در سایه تعابیری چون عرف، بازی، قاعده، فرهنگ و زبان مشترک هستند، که تاریخ گراییِ خفیف وی را موجه می نمایند. در مقابل، تاریخ از ارکان کلیدی سامانه هرمنوتیکی گادامر است، که ارتباط آن با زمان مندی و سنت، بدیهی است. در نهایت، باوجود واگراییِ محتواییِ انکارناشدنی، تأکید بر ابعاد زمینه گرایی مذکور، تقریب نسبی اندیشه های ویتگنشتاین دوم و گادامر را در این حوزه، موجب می شود.
تأثیر ابن سینا بر مبحث «کلیات» و «اصل فردیت» در تفکر مدرسی غرب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
دریدا و واسازی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره جایگاه استعاره در فلسفه دو دیدگاه رایج است؛ برخی از فلاسفه (بیشتر فیلسوفان تحلیلی) استعاره را قابل حذف دانسته، ایده آل فلسفه را در متونی عاری از استعاره و مبتنی بر کاربرد دقیق و تحت اللفظی کلمات می بینند. برخی دیگر، استعاره را غیرقابل حذف و اساس مفاهیم فلسفی به شمار می آورند. دیده گاه دوم معمولاً به فروکاهی فلسفه به سخن وری صرف، و در نتیجه اسطوره ای، شاعرانه و غیردقیق دانستن فلسفه می انجامد. دریدا با استعاری دانستن زبان و خارج شدن از تقابل کلاسیک استعاری تحت اللفظی، فلسفه را از جنس سخن وری می داند، بدون اینکه بر آن برچسب شاعرانه، غیردقیق و اسطوره ای بزند. دریدا با واسازی استعاره، مرگ استعاره _ و در نتیجه مرگ معنای تحت اللفظی_، و همراه با آن، مرگ فلسفه به معنای کلاسیک و تاریخی آن را اعلام می کند. در این مقاله می خواهیم از این ادعا دفاع کنیم که معنا، از بیرون، زبان را کنترل نمی کند، بلکه خود برآمده از یک نوایی حاصل از خوش ساخت بودن استعاره هاست؛ استعاره هایی که اساس زبان را تشکیل می دهند.
توجیه گزاره های اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحقیقی در باب نحوه ی توجیه گزاره های اخلاقی است. بر اساس تعریف سنتی، معرفت عبارت از باورِ صادق موجّه است. مؤلّفه ی توجیه، به معنای داشتن دلیلی عقلانی برای باور، مورد توجّه اغلب معرفت شناسان بوده و وجود آن را برای معرفت داشتن ضروری دانسته اند. درباره ی چیستی توجیه و بیان ماهیت آن، اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد که این پژوهش در پی بررسی این دیدگاه ها و اختلاف نظرهاست. در مقاله ی پیش رو، پس از معرفی معرفت شناسی و شکاکیّت و اشاره ی مختصر به اقسام آن، رویکردهای معرفت شناسان در باب توجیه بیان می گردد؛ سپس با توجه به تقابل معرفت شناسی اخلاق و شکّاکیت اخلاقی معرفت شناختی، نظریّات توجیه در فلسفه ی اخلاق بیان می گردد و در پایان، موضع شکّاکان اخلاقی معرفت شناختی نیز در باب توجیه، بیان خواهد شد.
نظریة ادراکات اعتباری و فلسفه های مضاف
حوزههای تخصصی:
نظریة ادراکات اعتباری نظریه ای ابداعی و ابتکاری است که به واسطة لوازم و استلزاماتش در حوزة ادراکات عملی یا به تعبیر سنتی حکمت عملی، سرشت و سرنوشت جدیدی می یابد. این نظریه با مطرح ساختن تبیینی خاص از نحوة شکل گیری دانش های عملی انسان در تعامل با واقعِ زیستی و روانی انسان با محیط طبیعی و اجتماعی او، دست مایه و زمینة فربهی را برای گشایش افق های نظری جدید در فلسفه های به اصطلاح مضافی هم چون فلسفة اخلاق، فلسفة حقوق، فلسفة سیاسی، فلسفة فعل، و معرفت شناسی فراهم آورده است. از دیدگاهی عام تر و با توجه به ظرفیت های غنی و بالای این نظریه در تبیین و توجیه گزاره ها و قواعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی می توان این نظریه را مبنا و سرپلی برای نظریه پردازی در حوزة فلسفة علوم انسانی و اجتماعی قرار داد.
در این جهت علاوه بر واکاوی ماهیت ادراکات اعتباری و ساز و کار اعتبارسازی ذهن بشری و ابعاد فردی و اجتماعی و اقسام این اعتبارسازی، باید اصل و چگونگی ارتباط و پیوند این دست از ادراکات را با واقعیت و با ادراکات حقیقی و نیز با مکانیسم تحول پذیری و احیاناً مبنای ثبات آن ها و نحوة تأثیر آن ها بر واقع و یا اثرپذیری آن ها از واقع را بررسی کرد.
نقش مثبت توهم در مسئله اراده آزاد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
دیالکتیک الفت و بیگانگی در واقعه فهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیالکتیک الفت و بیگانگی توسط نظریه پردازان هرمنوتیک رمانتیک مطرح شد. ایشان کوشیدند تا با تبیین عناصر مقوم این دیالکتیک، روند وقوع فهم را به تصویر کشند. شلایرماخر در گستره تفسیر دستوری الفت و بیگانگی، هر دو را به زبان و کارکردهای آن ارجاع می دهد. اما در تفسیر فنی یا روان شناختی به گونه ای متافیزیک فردیت روی آورده و آن را بنیان بیگانگی قلمداد می کند. او بر این باور است که با رهیافت به ذهنیت مؤلف می توان بر این بیگانگی چیره و به فهم متن نائل شد. از نظر وی چنین رهیافتی توسط حدس انجام می پذیرد. بنابراین حدس عامل الفت با فرد بیگانه است. اما گادامر که از یک سو از تبیین روان شناختی شلایرماخر چندان خرسند نیست و بیشتر به حیث تاریخ مند فهم نظر دارد و از سوی دیگر وقوع فهم را مستلزم حضور دو عنصر الفت و بیگانگی می داند و فاصله تاریخی و اختلاف افق هرمنوتیکی را عامل بیگانه ساز و سنت را مایه الفت می داند، معتقد است که فهم همواره طی یک روند دیالکتیکی و بر مبنای تقابل این عناصر به وقوع می پیوندد.
الگو مفهومی ارزیابی فرهنگی - اخلاقی راه حلهای فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه راه حلهای فناوری اطلاعات با زندگی روزمره انسان ترکیب شده است و توانسته صور فعالیتها و بسیاری از حوزه های زندگی او را دچار تغییر نماید. این تغییر رویکرد سبب بروز نیازمندیهای جدیدی شده که یک نگاه اخلاقی – فرهنگی را می طلبد. این نگاه می بایست بتواند نگاه چندبعدی مسایل و دغدغه های مرتبط را پاسخگو باشد. بر همین اساس در این مقاله سعی گردید الگوی تحلیل در این زمینه ارایه شود.روش کار: مقاله از لحاظ هدف، بنیادین و از لحاظ قالب تحقیق، توسعه ای – تحلیلی بوده است.نتیجه گیری: الگو پیشنهادی ارایه شده در این پژوهش، توانست راه حلهای فناوری اطلاعات را از ابعاد اخلاقی – فرهنگی مورد ارزیابی قرار دهد. ارزیابی بر اساس تفکر بین رشته ای فنی و علوم انسانی شکل گرفت. بر اساس تحلیل مولفه های مختلف در یک از ابعاد، نتیجه مدون و ساختار یافته ای به دست آمد. نتیجه ارزیابی، به صورت ارایه یکی از چهار ناحیه مشخص می باشد. بر اساس ناحیه معین شده، راهبرد و وضعیت راه حل ارایه می گردد. این ارزیابی قادر است به عنوان یکی از گام های برنامه ریزی راهبردی، تولید و مدیریت محصولات و خدمات فناوری اطلاعات در جهت تحلیل طرحها و راه حلهای فناوری اطلاعات به کار گرفته شود.
عقلانیت به مثابة حفظ «گزاره های ثابت» و جایگزینی «گزاره های سیال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های متداول دربارة عقلانیت علم، عقلانیت به مثابة مبناگرایی است که بنابر آن، عقلانیت یک نظریة علمی و مبتنی بر داده های حسی است که آن نظریه بر آن اساس بنا شده است. اما داده های حسی قطعی و یقینی موضوعی است که مناقشات فراوانی را درپی داشته است. در این مقاله، با تمسک به آرای ویتگنشتاین درباب «یقین»، تلقی نوینی از یقینیات یک نظریه علمی ارائه می شود که، بنابر آن، هر نظریة علمی دارای دوگونه گزاره است: گزاره های ثابت و گزاره های سیال. پیرو چنین تقسیم بندی از گزاره های یک نظریة علمی، ایدة نوینی برای عقلانیت نظریه های علمی ارائه می شود. براساس این ایده، نظریه ای عقلانی است که اولاً سازگار باشد، ثانیاً گزاره های ثابت جامعة علمی را حفظ و گزاره های سیال را با گزاره های مناسب دیگری جایگزین کند. مقاله سعی می کند با ارائة شواهد تاریخی، کارایی، و واقع بینانه بودن این ایده را در برابر معیارهای عقلانیت مبتنی بر بداهت شواهد حسی بیان کند.
دریدا و گفتمان علوم انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیچ گفتمانی خودبسنده نیست، چراکه بر زمینه مفاهیم و اندیشه های پیش از خود، بنا شده است. دریدا گفتمان علوم انسانی را میراث بر مفاهیمی میداند که با خود نظام های متافیزیکی را حمل میکنند. در نظر او ما وقتی متوجه این مهم شدیم که به ساختاربودن ساختار اندیشیدیم. ساختارهای متافیزیکی همواره در بر گیرنده «پیرامونی» هستند که حول یک «مرکز» قوام یافته است و این مرکز جلوی بازی نامتناهی پیرامون را میگیرد. دریدا با واسازی تقابل مرکز/ پیرامون، بازی را به گفتمان علوم انسانی باز فرا میخواند. مرکز، موقعیت ممتاز خویش را از ساختار میگیرد و این مرکززدایی ما را با ناتمامیتی ابدی مواجه میسازد که لازمه آن سکونت همیشگیمان در میانه است. ما همواره با تفسیری از تفسیرها سروکار داریم، نه تفسیری از واقعیت.