فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۶٬۳۴۸ مورد.
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
124-139
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه راهبرد مشارکت های دولتی-خصوصی برای تأمین خدمات و زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی پذیرفته شده است و سیاست گذاران بخش عمومی از الگو های متنوع آن بهره می برند. با توجه به تجربه کامیابی ها و ناکامی های کشورها و نیازهای روز افزون حوزه بهداشت و درمان، این سؤال پیش می آید که چگونه این نوع مشارکت ها به عنوان راهبردهای توسعه سلامت و آن هم در کشورهای در حال توسعه اسلامی می تواند جذابیت و کارآمدی لازم را داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی توسعه مشارکت ها با رویکرد دین محور، با بازبینی الگوی مشارکت چندبخشی بود. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که علاوه بر مطالعه آیات و روایات اسلامی و اسناد معتبر داخلی در حوزه موقوفات بیمارستانی؛ کلیدواژه های مورد نظر با عملگرهای منطقی در پایگاه های علمی معتبر بین المللی جست وجو و درنهایت بیشتر از 40 مقاله اصیل و مروری مرتبط تر با بحث، انتخاب، تحلیل خوانی و تفسیر شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: این مقاله ضمن مرور مبانی نظری موضوع و بررسی روند توسعه مشارکت های دولتی-خصوصی؛ بر استفاده از ظرفیت های بخش سوم تأکید می کند و با باز بینی وقف و امور خیریه در چهارچوب مشارکت های چند بخشی به دنبال توسعه بهداشت و درمان در جامعه با همه ظرفیت های موجود است. در الگوی ارائه شده؛ در سه مرحله پذیرش، به کارگیری و ارزیابی عملکرد مشارکت ها، عناصر مربوط یعنی عوامل انگیزشی، عوامل موفقیت و دستاوردهای مشارکت و ابعاد و مؤلفه های متناظر شناسایی شد. نتیجه گیری: الگوی مشارکت دولتی-خصوصی-مردمی که در نظریه های نوین مدیریت دولتی و همچنین باورها و ارزش های اسلامی و ایرانی ریشه دارد می تواند رهیافتی برای ناکامی های موجود در توسعه زیرساخت های عمومی جامعه و کاستی های بخش بهداشت و درمان کشور گردد که البته راه های دستیابی به این هدف وابسته به اعتمادسازی و متعادل سازی منافع طرف های مشارکت است.
نقش ویژگی های شخصیتی و هویت یابی ایگو در مشارکت سیاسی دانشجویان بسیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
89 - 115
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی مشارکت سیاسی براساس ویژگی های شخصیتی و هویت یابی ایگو انجام شد و از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری به طورخاص معادلات رگرسیونی (تلفیق تحلیل مسیر و تحلیل عاملی سطح دوم) بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر بسیجی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات بود. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه باتوجه به تعداد متغیر های مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 500 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب خواهند شد. پس از تعیین تعداد نمونه، نمونه ها با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار های گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه شخصیتی نئو، پرسشنامه هویت بنیون و آدامز و پرسشنامه استاندارد مشارکت سیاسی فرج زاده، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل پژوهش تأیید شده و به طورکلی 83 درصد از مشارکت سیاسی توسط ویژگی های شخصیتی و هویت یابی ایگو قابل تبیین است. همچنین متغیر های ویژگی های شخصیتی هویت یابی ایگو بر مشارکت سیاسی، اثر مستقیم معنی دار دارند و مسیر ویژگی های شخصیتی با میانجی گری هویت یابی اثر غیرمستقیمی بر مشارکت سیاسی را نشان دادند. نتایج این پژوهش بر ضرورت الگوهای ارتباطی اجتماعی در زمینه ای از ویژگی های سرشتی افراد در فعالیت های کلان اجتماعی و ملی تأکید می ورزد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی بر شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی بر شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی بود. طرح پژوهش، شبه آزمایشی با بهره گیری از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 40 دانش آموز پسر دوره دوم متوسطه در منطقه 2 شهر تهران در نیم سال اول سال تحصیلی 1399- 1398 بودند که به روش چندمرحله ای از دو مدرسه انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. ابتدا در مرحله پیش آزمون، هر دو گروه به پرسشنامه شکوفایی (شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی) هژبریان، رضایی، بیگدلی، نجفی، و محمدی فر پاسخ دادند، سپس آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی در 12 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان دوره برای مرتبه دوم (به عنوان پس آزمون) و پس از دو ماه برای مرتبه سوم (به عنوان پیگیری) هر دو گروه به پرسشنامه شکوفایی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس چندمتغیره (مانکووا) تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی، تغییرات پایداری در میزان شادکامی و مشارکت اجتماعی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری ایجاد می کند. تغییرات ایجادشده در شایستگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل صرفاً در مرحله پس آزمون معنا دار بود؛ اما در مرحله پیگیری تفاوت معنی داری نداشت؛ بنابراین، پیشنهاد می شود به منظور افزایش شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان، از آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و درمان شمارش پیشرونده بر کیفیت زندگی بیماران عمل تحت جراحی بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
131 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و شمارش پیشرونده بر کیفیت زندگی بیماران جراحی بای پس عروق کرونر انجام گرفت. روش: طرح پژوهشی نیمه تجربی و با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر مراجعه کننده به کلینیک بازتوانی مرکز قلب تهران بود که نمونه ای به تعداد 36 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروه های آزمایشی، هر بیمار در 6 جلسه 45 دقیقه ای به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفت و در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. هر سه گروه مقیاس تأثیر رویداد و آزمون کیفیت زندگی SF-36 را قبل و بعد از مداخله و در پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج در مرحله پس آزمون نشانگر تفاوت معنادار بین گروه حساسیت زدایی و گروه کنترل در زیر مؤلفه مشکلات هیجانی و در مرحله پیگیری نشانگر تفاوت معنادار بین گروه حساسیت زدایی و گروه کنترل در مؤلفه های عملکرد جسمانی، مشکلات هیجانی، انرژی/ خستگی، بهزیستی هیجانی و درد و تفاوت معنادار گروه شمارش و گروه کنترل در مؤلفه های مشکلات هیجانی و بهزیستی هیجانی بود. نتایج هیچ گونه تفاوت معناداری بین اثربخشی دو نوع مداخله، بر کیفیت زندگی افراد نشان نداد. نتیجه گیری: بنابراین، روش درمان حساسیت زدایی و روش شمارش در ارتقای کیفیت زندگی در بیماران جراحی بای پس عروق کرونر مؤثرند.
Standardization of the Persian Version of the Treatment Entry Questionnaire for Students with Internet Addiction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
47 - 58
حوزههای تخصصی:
Introduction: One of the basic human needs that plays a vital role in sustainable development is mental health. In the digital age, Internet addiction is a threat to mental health. So this study aimed at validating the treatment entry questionnaire for Tehran University students in 2019. Method: Participants were 324 undergraduate and postgraduate students of state universities in Tehran, who were selected through one-step cluster random sampling. All participants completed the Urbanoski and Wild’s (2012) Treatment Entry Questionnaire, the Miler and Tonigan (1996) Change Readiness and Treatment Eagerness Scale, and the Young Internet Addiction Questionnaire. Results: Data were analyzed using the confirmatory factor analysis model. Confirmatory factor analysis of the data showed that the three-factor structure of the identified, intrinsic, and extrinsic treatment motivation has a good fit, and the validity of the scale was confirmed by face and content validity. Convergent validity evidence confirmed the positive relationship between identified, intrinsic, and extrinsic treatment motivation with subscales of recognition, taking the step, and ambivalence of the Readiness for Change and Treatment Motivation scale. Cronbach's alpha test was used to assess the reliability of the whole scale (0.95) and each subscale of identified motivation (0.94), intrinsic motivation (0.89), and extrinsic motivation (0.86). Conclusion: The results showed that the Persian version of the treatment entry scale for the student population has acceptable psychometric properties and can be used as a valid tool in psychological research.
نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه سبک های دلبستگی با پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری پنهان زناشویی، انجام گرفته است. مطالعه ی حاضر یک تحقیق همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متأهل شهر بیرجند تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش حاضر را 320 زوج تشکیل دادند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود. به منظور تجزیه و تحلیل روش های آماری از همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معناداری وجود دارد. بررسی مدل مفهومی پژوهش نشان داد که احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) نقش میانجی معناداری داشت. به طورکلی نتایج نشان داد سبک دلبستگی اضطرابی بر احساس شرم و گناه تأثیر بیشتری دارد. همچنین نتایج بیانگر نقش مؤثر سبکهای دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر کناره گیری عاطفی بود. احساس شرم با هر دو سازه پرخاشگری پنهان ارتباط مثبت معناداری داشت و احساس گناه فقط با خراب کردن وجهه اجتماعی رابطه معناداری داشت. نتایج بررسی نقش میانجی نیز حاکی از نقش معنادار احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) بود.
مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار بود. این پژوهش توصیفی، با طرح علی مقایسه ای انجام گرفت. جامعه پژوهش را زنان مراجع دو مرکز مشاوره تغذیه شهرستان رشت در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 179 آزمودنی (50 زن دارای شاخص توده بدنی بالا با اختلال پرخوری، 69 زن دارای شاخص توده بدنی بالا بدون اختلال پرخوری و 60 زن دارای وزن طبیعی) مراجعه کننده به این دو مرکز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن استیک و همکاران (2000)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003) و پرسشنامه خوردن ذهن آگاهانه فرامسون و همکاران (2009) استفاده شد. داده ها با تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری به منظور کنترل سن تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تجربیات آزاردیدگی در زنان چاق و دارای اضافه وزن با اختلال پرخوری بیش از زنان بدون اختلال و در هر دو گروه بیشتر از زنان دارای وزن بهنجار است. زنان گروه دارای اختلال پرخوری نمرات خوردن ذهن آگاهانه کمتری نسبت به زنان بدون اختلال و هر دو گروه نمره پایین تری از زنان دارای وزن طبیعی داشتند. با توجه به یافته ها، تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه نقش مهمی در آسیب شناسی چاقی، اضافه وزن و اختلال پرخوری دارند. بنابراین، طراحی برنامه های آموزشی/ درمانی با هدف کاهش پیامدهای روانشناختی آزاردیدگی و آموزش تکنیک های خوردن ذهن آگاهانه، می تواند راهگشا باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
189 - 206
حوزههای تخصصی:
لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با یک گروه کنترل می باشد.جامعهآماریاینپژوهششاملکلیهبیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک تحت درمان در بیمارستان های شهر شیرازمی باشد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه آماری 80 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (یک گروه کنترل 20 نفره و 3 گروه آزمایش 20 نفره) قرار گرفتند. ابزارهای بکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطرابزونگ (1970) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود. یافته ها: داده های گرداوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که این درمان بر لوپوس سیستمیک در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (p≤0/0001و 6/53F = ). همچنین اثر درمان ترکیبی در این پژوهش با سطح معناداری (207/47F = و p ≤/ 0005) بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های پژوهش حاضر، می توان از بسته های آموزشی پذیرش و تعهد و شفقت درمانی جهت بهبود اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس بهره برد.
نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
161 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری مالتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری مزمن با بروز ناگهانی و غیرقابل پیش بینی سبب کاهش بهزیستی ذهنی در ابعاد هیجانی، روان شناختی و اجتماعی می گردد. این پژوهش با هدف بررسی نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آن ها 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های نگرانی درمورد وزن و رژیم غذایی کاگان و اسکوایزر، سرسختی سلامت گیبهاردت و همکاران بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو، بود. فرضیه های این پژوهش بااستفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی مورد آزمونقرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی تأثیرات مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی، بهزیستی ذهنی بر سرسختی سلامت و سرسختی سلامت بر بهزیستی ذهنی، تأثیر مستقیم و معناداری داشتند (05/0P < ). در نقش غیرمستقیم، رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت به میزان 25/0 تأثیر معناداری داشت (05/0P < ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود در جهت افزایش بهزیستی ذهنی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به نقش رزیم غذایی و عوامل روانشناختی همچون سرسختی سلامت توجه شود.
cognitive-behavioral therapy on the anxiety, stress and despair of MS patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
67 - 76
حوزههای تخصصی:
objective: The aim of this study was to determine the effect of group therapy in cognitive-behavioral manner on anxiety, stress and despair of Multiple sclerosis patients in Tehran. Method: This study was a quasi-experimental study with pre-test-post-test with control group. Twenty patients referred to the available medical centers were selected as a sample and randomly assigned to two experimental and control groups. In this study, Kalmogorov-Smirnov, Levene and Covarians tests were evaluated with Spss software. also, Beck Anxiety Inventory Questionnaire, Cohen's Perceived Stress Questionnaire (PSQ) and Beck's Hopelessness Scale questionnaire were applied to collect data. Results: The results of the present study showed that there is a significant difference between the experimental and control group of anxiety, stress and despair with 95% confidence level. Therefore, all three main hypotheses were confirmed and the null hypothesis was rejected. In reducing anxiety, stress, and despair in MS patients, group therapy is effective in a cognitive-behavioral manner. Conclusion: Cognitive-behavioral group therapy reduced stress, anxiety and despair in patients with MS and improved mental health of these patients. Therefore, this treatment method can be considered a treatment in clinics.
نقش واسطه ای سبک های مقابله و حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین ابعاد سرشت و منش و بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
مقدمه: میگرن وضعیتی عمیقاً ناتوان کننده است که متغیرهای روانشناختی می توانند در آن اثرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای سبک های مقابله و حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین ابعاد سرشت و منش و بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به میگرن انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به میگرن در شهر رشت در سال 1398 بود که به متخصص مغز و اعصاب مراجعه نمودند. نمونه شامل 432 نفر (276 زن و 156 مرد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه سرشت و منش (TCI-56)، مقیاس بهزیستی روان شناختی (PWB) ، پرسشنامه پاسخ های مقابله ای (CRI) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) بود. یافته ها: تحلیل مسیر نشان داد بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به میگرن، متأثر از ابعاد سرشت و منش، سبک های مقابله و حمایت اجتماعی ادراک شده است . همچنین، نقش واسطه ای سبک های مقابله و حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین ابعاد سرشت و منش و بهزیستی روان شناختی مورد تأیید قرار گرفت. برای ارزیابی مدل از شاخص های (91/0) CFI، (93/0) GFI، (91/0) NFI و (07/0) RMSEA استفاده شد و مدل پیشنهادی برازش خوبی با داده ها داشت. نتیجه گیری: عوامل روانشناختی در میزان بهزیستی روانشناختی افراد مبتلا به میگرن نقش دارند؛ بنابراین، شناسایی این متغیرها می تواند تلویحات مهمی در زمینه درمان های روانشناختی میگرن داشته باشد.
آثار روان شناختی گریه در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین آثار روان شناختی گریه در منابع اسلامی و به روش تحلیل مفهومی محتوایی ساماندهی و اطلاعات ذیل به دست آمده است: در بررسی گریه، روشن شد که گریه، نوعی واکنش به احساسات درونی ناشی از احساسات درد، غم یا شادی است. در بررسی آثار گریه روشن شد که گریه از جهت بدنی دارای آثار دفع سموم بدن، ضد عفونی کننده، جلوگیری از زخم معده، کاهش چربی، قند و فشار خون است و همچنین گریه از جهت روانی فردی دارای آثار کاهش اضطراب و استرس، آرامش روحی و روانی، تقویت انگیزه، زنده شدن قلب و نورانیت دل و از بین برنده عقده و غم است و از جهت روانی اجتماعی دارای اثرات تحریک جامعه، حفظ مکتب و موجب ارتباط درونی و ابراز همدردی و جلب رحمت عمومی خدا به همه مردم است.
مقایسه طرح واره های ناسازگار و مؤلفه های هوش هیجانی در رعایت یا عدم رعایت شیوه نامه های بهداشتی در دوره کرونایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
21 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف مقایسه طرح واره های ناسازگار و مؤلفه های هوش هیجانی در رعایت یا عدم رعایت شیوه نامه های بهداشتی در زمان همه گیری کووید-19 در سربازان یک مرکز آموزشی نظامی در نیروهای مسلح در سال 1399 انجام گرفت. روش اجرا: نمونه آماری شامل 148 نفر از 250 نفری بودند که بدون رعایت اصول بهداشتی مربوط به ویروس کرونا در بازه زمانی معین به یکی از مراکز آموزش نظامی مراجعه نمودند و با روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شدند و نمونه افراد پاسخ دهنده به اصول بهداشتی کرونا نیز به صورت همگن از مراجعه کنندگان به همان مرکز آموزش انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه هوش هیجانی بار- آن (1980) و پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1995) استفاده شد؛ و در نهایت داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرنی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین طرح واره های ناسازگار اولیه در حوزه طرد و بریدگی و حوزه عملکردهای مختل و همچنین مؤلفه های هوش هیجانی در هوش بین فردی و درون فردی بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود دارد. نتیجه گیری: بر این اساس وجود طرح واره های ناسازگار و پایین بودن سطح هوش بین فردی و درون فردی از عوامل روان شناختی تأثیرگذار در عدم توجه به اصول بهداشتی در مقابله با ویروس کرونا است.
متغیرهای روان شناختی و سازمانی تاثیرگذار بر تاب آوری پرستاران در دوران پاندمی کرونا: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کووید-19، یک بحران غیرمعمول بهداشت جهانی است که با گسترش سریع در سراسر جهان و مرگ و میر چشمگیر ناشی از آن همراه بوده است. در چنین شرایطی متخصصین بهداشت به ویژه پرستاران نقشی حیاتی ایفا می کنند. تاب آوری آن ها در طی همه گیری نه تنها برای ادامه کار در شرایط بحرانی و مراقبت همه جانبه از بیماران، بلکه برای کنترل شیوع بیماری بسیار مهم است. پژوهش حاضر به منظور کشف و بررسی متغیرهای روان شناختی و سازمانی مؤثر بر تاب آوری و ادامه کار پرستاران در شرایط بحرانی و استرس آور پاندمی در سال 1399 صورت گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها کیفی می باشد. جامعه پژوهش حاضر پرستاران شاغل در بیمارستان های مختص به بیماران مبتلا به ویروس کرونا در مشهد و بجنورد می باشند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت. با 15 نفر از پرستاران از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق- با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی، اطلاعات جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش تحلیل چارچوبی که مشتمل بر پنج مرحله است صورت گرفته است. با توجه به اطلاعات گردآوری شده از بین متغیرهای روان شناختی، انعطاف پذیری روان شناختی و هوش معنوی بر تاب آوری پرستاران نقش تعیین کننده ای داشته اند و در بین متغیرهای سازمانی، تعهد سازمانی (تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری) نقش برجسته ای در میزان تاب آوری پرستاران داشته است. با توجه به نتایج حاصل از مصاحبه های صورت گرفته، هوش معنوی، انعطاف پذیری روان شناختی و تعهد سازمانی منجر به تاب آوری پرستاران شده است و از طرف دیگر نبود کیفیت زندگی کاری مناسب در شرایط پاندمی مانعی برای ادامه کار پرستاران ایجاد نکرده است و با وجود شرایط بحرانی و کمبود امکانات بهداشتی و روان شناختی به کار خود ادامه داده اند که نشان می دهد مؤلفه های درونی و معنوی نقش تعیین کننده ای در تاب آوری پرستاران در شرایط بحرانی، بخصوص در دوران پاندمی کووید-19، ایفا می کنند.
تحلیل کتاب های هدیه های آسمان دورۀ ابتدایی نسبت به مؤلفه های شکوفایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون نظریه های مختلفی در زمینه شکوفایی مطرح شده است که در این بین مدل چندبعدی شکوفایی پرما از دیدگاه سلیگمن از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. در این راستا افرادی که سطح بالایی از شکوفایی دارند، از نظر هیجانی و عملکرد در زندگی شخصی و اجتماعی خوب عمل می کنند و از هرگونه بیماری روانی به دور هستند؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی نسبت به مؤلفه های شکوفایی با تأکید بر دیدگاه سلیگمن انجام شده است. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا می باشد، به این صورت که پس از مشخص کردن مؤلفه های مورد نظر به عنوان ملاک های تحلیل و تعیین هر پاراگراف به عنوان واحد تحلیل، با استفاده از روش ویلیام رومی به تحلیل داده ها پرداخته شد؛ همچنین از آزمون خی دو جهت مشخص کردن نیکویی برازش مؤلفه ها در محتوای مذکور استفاده گردید. اسناد مورد تحلیل این پژوهش کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی، حجم جامعه و نمونه پژوهش یکی بود. با توجه به ضریب درگیری (ISE= 0/74) به دست آمده از محتوای مورد بررسی می توان اظهار داشت که میزان توجه کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی به مؤلفه های شکوفایی در حد مطلوب و به صورت فعال بوده است؛ همچنین نتیجه حاصل از آزمون خی دو (Sig: 0/000، Chi-Square: 67.984 a ) نشان داد که بین مؤلفه های شکوفایی پرما تفاوت معناداری وجود دارد. به گونه ای که مؤلفه دستیابی با 11/10 درصد فراوانی دارای بیشترین فراوانی و مؤلفه روابط مثبت با 23/7 درصد فراوانی، کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند.
نقش بخشایش و معنویت گرایی در پیش بینی شادکامی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
111-123
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شادکامی یکی از مفاهیم روان شناسی مثبت گرا است که امروزه اهمیت آن در زندگی زوجین و همچنین بهداشت و سلامت روان مطرح شده است. تشکیل و حفظ خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن مستلزم برخورداری اعضای خانواده از توانمندی ها و مهارت هایی است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش بخشایش و معنویت گرایی در شادکامی زوجین انجام شده است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی زوجین ساکن شهر کرمانشاه بود که در سال 1398 با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 300 نفر از آنان برای نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های پژوهش پاسخ دادند. ابزارهای استفاده شده در مطالعه عبارت است از مقیاس شادکامی آکسفورد (هیلز و آرجیل)، مقیاس سنجش بخشش در خانواده (پولارد و همکاران) و مقیاس معنویت (شهیدی و فرج نیا). درنهایت، تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، ماتریس همبستگی و رگرسیون گام به گام انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بخشایش (519/0=r و 05/0>P) و معنویت گرایی (688/0=r و 05/0>P) با شادکامی زوجین رابطه معنی داری وجود داشت. از سوی دیگر، در بین ابعاد بخشایش؛ زیرمقیاس های احساس بهبودی و سبک بالی، تشخیص/تصدیق و درک واقع بینانه پیش بینی کننده های قوی تری برای شادکامی زوجین بودند. همچنین، در بین زیرمقیاس های معنویت به ترتیب توانایی معنوی و نگرش معنوی قدرت پیش بینی کنندگی قوی تری برای شادکامی زوجین داشتند (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت بخشایش و معنویت گرایی می توانند در ارتقای شادکامی زوجین نقش مؤثری داشته باشند و در مراکز مشاوره لازم است به این سازه ها بیشتر توجه شود.
نقش راهبردهای مقابله اسلامی در پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
47-60
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: اعتیاد امروزه به یکی از دغدغه های بزرگ جوامع بشری تبدیل شده است. یکی از قشرهایی که سوءمصرف مواد در بین آنان رواج دارد، دانشجویان هستند. این پژوهش با هدف پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بر اساس راهبردهای مقابله اسلامی صورت گرفته است. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران بود که از بین آنان با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 274 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی (فُرم محقق ساخته)، پرسش نامه راهبرد مقابله اسلامی احتشام زاده و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد وید و باچر بود. تحلیل داده ها نیز با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین (و انحراف معیار) سن دانشجویان 12/28 (و 31/9) بود. نتایج حاکی از آن است که بین آمادگی به اعتیاد با راهبرد مقابله اسلامی و مؤلفه های مقابله شناختی، عاطفی و رفتاری روابط منفی و معناداری وجود داشت (05/0>P). همچنین، تحلیل رگرسیون نشان می دهد که به ترتیب 36 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد به شکل منفی و معناداری بر اساس نمره کل راهبرد مقابله اسلامی و 39 درصد بر اساس نمره مؤلفه های مقابله اسلامی قابل پیش بینی بود. نتیجه گیری: برای کاهش اعتیادپذیری در دانشجویان باید فضای آشنایی و توجه هر چه بیشتر به سازه های اسلامی فراهم گردد تا ضمن آگاهی بخشی درباره مواد مخدر و آثار آن، مواجهه فعال آنان با ناکامی های زندگی ازطریق مقابله اسلامی افزایش یابد.
پیش بینی اتخاذ رژیم درمانی روزانه بر اساس نگرانی از تصویر بدن، دشواری تنظیم هیجانی و خودپنداره در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ازآنجایی که عوامل مرتبط با سلامت جسمی و روان شناختی نوجوانان همیشه موردتوجه پژوهشگران است، لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی پیش بینی اتخاذ رژیم درمانی روزانه بر اساس نگرانی از تصویر بدن، دشواری تنظیم هیجانی و خودپنداره در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر اهواز بود. روش: جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر اهواز و نمونه مشتمل بر 360 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های، نگرانی از تصویر بدن لیتلتون و همکاران (2005)، دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004)، خودپنداره بک (1978) و مقیاس رژیم شناختی - رفتاری مارتز، استروگیز و گوستافسون (1996) استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها بر اساس همبستگی پیرسون نشان داد بین اتخاذ رژیم درمانی روزانه با نگرانی از تصویر بدن (389/0=r، 01/0>p)، دشواری تنظیم هیجانی (245/0=r، 01/0>p) و خودپنداره (214/0-=r، 01/0>p) همبستگی معنادار وجود دارد. همچنین با توجه به نتایج رگرسیون از بین متغیر های پیش بین به ترتیب، متغیرهای خودپنداره و نگرانی از تصویر بدن پیش بینی کننده های مناسب تری برای متغیر ملاک اتخاذ رژیم درمانی روزانه بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تقویت خودپنداره، تصویر بدنی مثبت و تنظیم هیجانات در نوجوانان می تواند در اتخاذ منطقی رژیم غذایی روزانه آنان مؤثر باشد.
رابطه عقل دینی و حیای روان شناختی و مقایسه آن در میان طلاب زن و مرد حوزه علمیه قم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عقل دینی و حیای روان شناختی و مقایسه آن در میان طلاب زن و مرد حوزه علمیه قم است. بدین منظور ۴۰۰ نفر از طلاب زن و مرد 18 تا 38 سال حوزه علمیه شهر قم، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سنجش عقل و مقیاس سنجش حیا بود. در تجزیه و تحلیل داده ها، در بخش توصیفی از شاخص های مرکزی، پراکندگی و ضرایب همبستگی و در بخش استنباطی از آزمون t مستقل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین عقل و حیا در میان طلاب حوزه علمیه قم همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین، میانگین نمره عقل زنان و مردان تفاوت معناداری با هم دارد و میانگین نمره عقل مردان بیش از زنان است. یافته ها نشان می دهد که میانگین نمره حیای مثبت بین زنان و مردان تفاوت معناداری دارد و درمجموع، زنان از حیای مثبت کمتری نسبت به مردان برخوردارند، اما میانگین نمره حیای منفی بین زنان و مردان تفاوت معناداری با هم ندارد.
اثربخشی آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی بر تاب آوری وخردمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ،بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی بر تاب آوری و خردمندی دانش آموزان دختر در ابرکوه بود . پژوهش از نوع مداخله با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری (سه ماهه) همراه با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 30 نفراز دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان ابرکوه، درسال تحصیلی 1398-1397 بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. این افراد بر اساس گمارش تصادفی در دو گروه مداخله و گروه کنترل به تعداد مساوی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از مقیاس تاب آوری کانر – دیویدسون و پرسشنامه خردمندی آردلت استفاده شد. این ابزار ابتدا برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون ، اجرا شدند. سپس آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی به عنوان متغیر مستقل پژوهش در 12جلسه 90دقیقه ای برای گروه آزمایش اجراشد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، بار دیگر دو ابزار پژوهش برای هر دو گروه مداخله و کنترل ، به عنوان پس آزمون و سپس 3 ماه بعد به عنوان پیگیری ، اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر ، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی در افزایش تاب آوری وخردمندی در دختران دانش آموز، تاثیر مثبت و معناداری دارد.