مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کمردرد مزمن
حوزه های تخصصی:
هدف: شواهد روزافزونی وجود دارد که در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، ترس از حرکت می تواند به اندازه شدت درد ناتوان کننده باشد. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین ترس از حرکت و شدت درد با ناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن و تأثیر عواملی چون سابقه کمردرد، سن و جنسیت بر این ارتباط صورت گرفت. روش بررسی: در این تحقیق تحلیلی و مقطعی، ۱۹۴ بیمار با سابقه کمردرد مزمن بیش از ۳ ماه، که در یک دوره چهار ماهه به هفت کلینیک شهر رشت مراجعه کرده بودند، به روش تمام شمار انتخاب و با استفاده از مقیاسهای درجهبندی عددی شدت درد، ناتوانی جسمانی رولند و موریس، ترس ازحرکت تمپا و پرسشنامه مشخصات جمعیتشناختی، اطلاعات لازم از آنها اخذ و با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره، تحت تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط معناداری بین ناتوانی با ترس از حرکت، شدت درد و سن (۰/۰۰۱>P) و همچنین مدت ابتلا به کمردرد (۰/۰۳۶=P) وجود داشت که البته این روابط بین زنان و مردان متفاوت نبود. در مدل رگرسیون چند متغیره اجرا شده، ترس از حرکت و شدت درد، پیشبینیکنندههایی قوی برای ناتوانی بوده و تفاوتی بین آنها یافت نشد. سپس مدل پیش بینی با افزودن متغیرهای سن، جنسیت و مدت ابتلا انجام شد که ترس از حرکت و شدت درد در پیش بینی ناتوانی برتر از سایر متغیرها بودند. در میان ویژگیهای جمعیتشناختی تنها سن دارای ضریب بتای معناداری در پیشبینی ناتوانی جسمی بود (۰/۰۰۲=P). نتیجه گیری: ترس از حرکت، شدت درد و سن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در افراد مبتلا به کمردرد مزمن هستند. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان به بیماران دچار ترس از حرکت، روش های درمانی را که بر کاهش این ترس تمرکز دارند پیشنهاد کرد.
بررسی اثر بخشی روشهای درمان شناختی، تن آرامی و رفتاری در بهبود کمردرد مزمن در دبیران مرد دبیرستانهای شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر اثر بخشی درمانهای شناختی، تن آرامی و رفتاری را در گروهی از دبیران شهر اهواز که مبتلا به کمردرد مزمن بودند مورد ارزیابی قرار داد. روش این تحقیق آزمایشی بود. جمعیت هدف این تحقیق را دبیران مرد شهر اهواز تشکیل می دادند. نمونه تحقیق شامل 100 نفر بیمار مبتلا به کمردرد مزمن می باشد که به طور تصادفی از بین بیماران مبتلا به کمردرد مزمن انتخاب و به گروههای آزمایشی (شناخت درمانی، رفتار درمانی، تن آرامی) و گروه گواه گمارده شدند (هر گروه 25 نفر). شیوه های مداخله (درمان) در این تحقیق عبارت بودند از: الف) مصون سازی در مقابل درد (میکنبام و ترک، 1976)، ب) کنترل محرک (کانفر، 1980)، ج) تن آرامی عضلانی پیشرونده (جاکوبسن، 1962). چهار شاخص بهبودی در تحقیق حاضر در نظر گرفته شد که شامل بهبود باورهای درد، بهبود رفتار درد، بهبود خودکفایی درد و بهبود افسردگی بود. ابزارهای درد (زارکوفسکا، 1988)، آزمون خودکفایی درد (نیکولاس، 1989)، آزمون افسردگی (بک، 1961) و آزمون درد مزمن (اصغری مقدم، 1374) بودند. نتایج مرحله اول تحقیق بیانگر پایایی و اعتبار مطلوب و رضایت بخش این آزمونها می باشد. نتایج آماری نشان داد که روشهای درمان در بهبود کمردرد مزمن در آزمودنیها مؤثر بوده اند. تحلیل واریانس یک راهه تفاضل میانگین نمره های آزمودنی های گروه های مختلف، در دو مرحله اجرای آزمودنی های مربوط به درد مزمن، حاکی ازتفاوت معنی دار بین گروه های درمانی در شاخص های بهبودی بود. آزمون توکی، نشان داد که گروه شناخت درمانی و گروه تن آرامی عضلانی در بهبود باورهای درد و کاهش افسردگی تفاوت های معنی داری با گروه گواه ظاهر ساختند. حال آن که، چنین یافته ای در گروه رفتار درمانی دیده شد. وانگهی، هر سه گروه درمان شناختی، تن آرامی و رفتاری در خودکفایی درد و بهبود رفتارهای درد، تفاوت های معنی داری با گروه گواه نشان دادند. افزون بر آن چه گفته شد، نتایج آماری حاصل از بررسی مقایسه ای روش های درمانی نشان داد که این روش ها از لحاظ میزان کارایی تفاوت های معنی داری با یکدیگر داشتند.
مقایسه میزان درد، ناتوانی و عوارض روانی ناشی از کمردرد مزمن در زنان پیش و پس از یک دوره ورزش ثبات دهنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین درمان های توصیه شده به بیماران مبتلا به کمردرد مزمن است و تا به حال تمرینات مختلفی برای درمان این بیماران پیشنهاد شده است. هدف از پژوهش حاضر عبارت است از مقایسه درد، ناتوانی، و عوارض روانی ناشی از کمردرد مزمن پیش و پس از یک دوره ورزش ثبات دهنده. بدین منظور 16 زن مبتلا به کمردرد مزمن با دامنه سنی 20 تا 40 سال به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. شدت درد، ناتوانی، و سلامت روانی تمامی آزمودنی ها به ترتیب با استفاده از پرسشنامه های کبک، اوسوستری، و فهرست کنترل R-90-SCL سنجیده شد. این اندازه گیری ها پس از 14 جلسه پی درپی ورزش ثبات دهنده تکرار گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی نشان داد میزان درد و ناتوانی بیماران به ترتیب 9/50 و 2/50 درصد کاهش یافت. همچنین، میزان افسردگی و اضطراب نیز کاهش داشت (001/0=P). با توجه به یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که ورزش های ثبات دهنده در ارزیابی ذهنی بیماران نسبت به درد، سطح ناتوانی، افسردگی، و اضطراب نقش مثبتی دارد.
بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی زنان مبتلا به کمر درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات متعددی حاکی از شیوع اختلالات روانپزشکی در بین مبتلایان به انواع دردهای مزمن و از جمله در بین مبتلایان به کمردرد مزمن است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی بیماران زن مبتلا به کمردرد مزمن است.
روش: این پژوهش مطالعه ای تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است که از مراکز درمانی شهر یزد انتخاب شده اند. نمونه شامل 24 بیمار، با تشخیص کمردرد مزمن بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از زیرمقیاس افسردگی پرسشنامه SCl-90-R استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد هر دو گروه تکمیل گردید. درمان شناختی- رفتاری مدیریت در طی هشت جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمرات افسردگی در گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که درمان شناختی رفتاری مدیریت درد در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مؤثر است.
تعیین عوامل روان شناختی مرتبط با ناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کمردرد مزمن یکی ازشایع ترین و چالش برانگیزترین جلوه های درد در افراد بزرگسال است. در این میان عوامل روان شناختی در ایجاد و تداوم ناتوانی جسمی و محدودیت عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با اهمیت قلمداد شده اند. هدف این پژوهش تعیین عوامل روان شناختی مرتبط باناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود.
روش: پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی و از نوع همبستگی بود که در آن 279 بیمار (81 مرد، 198 زن) واجد شرایط مبتلا به کمردرد مزمن بیش از3 ماه (با میانگین سنی 77/11 ± 77/44 سال) که به کلینیک تخصصی و فوق تخصصی جراحی اعصاب بیمارستان پورسینای شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری غیر احتمالی و پیاپی انتخاب شدند. کلیه بیماران ابتدا پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مرتبط با کمردرد را تکمیل نمودند و سپس توسط مقیاس ناتوانی رولند و موریس، مقیاس پیوسته بصری، مقیاس ترس از حرکت، خرده مقیاس فاجعه انگاری پرسشنامه راهبردهای مقابله، مقیاس افسردگی استانفورد و مقیاس خوداثربخشی درد مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل های همبستگی نشانگر ارتباط معنی دار بین ناتوانی جسمی با همه متغیرهای پیش بین بود. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد عوامل روان شناختی 52% از واریانس ناتوانی جسمی را تبیین می نماید. در مدل نهایی سطوح بالاتر باورهای خوداثربخشی، شدت درد، تحصیلات و ترس مرتبط با درد که حاصل از نمره مرکب مقادیر دو مقیاس فاجعه انگاری و ترس از حرکت بود، به طور معنی داری توانستند شدت ناتوانی جسمی را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که قطع نظر از عوامل جمعیت شناختی رابطه ی نسبتاً قوی بین عوامل روان شناختی و ناتوانی جسمی وجود دارد. بنابراین متخصصان بالینی می بایست نسبت به اثرات قدرتمند باورهای خوداثربخشی، ترس مرتبط با درد، شدت درد و میزان آگاهی بیماران از بهداشت ستون فقرات خود در کاهش و مدیریت ناتوانی جسمی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن آگاه باشند. برخی دلالت های بالینی و رهنمودهای پژوهشی حاصل از این نتایج، جهت پیشگیری و کنترل ناتوانی جسمی در این بیماران مورد بحث قرار گرفته است.
عوامل شناختی و هیجانی مؤثر بر کمردرد مزمن زنان: تبیین نقش باورهای ترس- اجتناب، فاجعه آفرینی درد و اضطراب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: درد یک تجربه ادراکی پیچیده و با دخالت ساز و کارهای روان شناختی است که باعث اختلال در عملکرد فرد می شود. هدف اصلی این پژوهش تحلیل رابطه بین عوامل شناختی و هیجانی با درد مزمن زنان مبتلا به کمردرد شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مقطعی بوده، جامعه آماری آن کلیه زنان مبتلا به کمردرد مزمن که در تابستان 1390 به کلینیکهای خصوصی، بیمارستان ها و مطب های خصوصی شهر اصفهان مراجعه کردند، را شامل می شد. تعداد 50 نفر از زنان مبتلا به کمردرد مزمن به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه جمعیت شناختی، پرسش نامه غربالگری چند بعدی درد، مقیاس باورهای اجتناب- ترس، مقیاس فاجعه آفرینی درد و مقیاس بالینی (بیمارستانی) اضطراب بود. داده های حاصل از پرسش نامه های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی Pearson، رگرسیون Stepwise و Hierarchical مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین درد با باورهای ترس- اجتناب و فاجعه آفرینی درد و اضطراب رابطه مثبت وجود داشت و نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که باورهای ترس- اجتناب و فاجعه آفرینی 6/45 درصد از واریانس درد را تبیین می کنند. همچنین نتایج رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مؤید نقش تعدیلی شغل در رابطه بین اضطراب با درد بود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است که بر حسب باورهای ترس- اجتناب و فاجعه آفرینی می توان درد مزمن زنان مبتلا به کمردرد را پیش بینی نمود و با توجه به نقش تعدیل کنندگی شغل در رابطه بین کمردرد با اضطراب، می توان با کاهش فشارهای شغلی، اضطراب و در نتیجه درد را کاهش داد.
تأثیر تمرینات ثبات دهندة مرکزی بر برخی پارامترهای کینماتیک راه رفتن زنان دارای کمردرد مزمن در مقایسه با زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمردرد مشکلی شایع و فراگیر در جوامع امروزی است که در حدود 60 تا 80 درصد از تمام بزرگ سالان را در طول زندگی تحت تأثیر قرار می دهد. راه رفتن، به عنوان مهارتی پایه، بخش عمده ای از فعالیت های روزمرة انسان است. اطلاعات اندکی در مورد ویژگی های راه رفتن در افراد مبتلا به کمردرد، در مقایسه با افراد سالم وجود دارد و تمرینات ثبات دهندة عمقی به عنوان یکی از درمان های مؤثر برای کمردرد مزمن مطرح است؛ از این رو، هدف از تحقیق حاضر بررسی یک دوره تمرینات ثبات دهندة عمقی بر برخی پارامترهای کینماتیک راه رفتن زنان دارای کمردرد مزمن است. 7 زن مبتلا به کمردرد به عنوان گروه تجربی و 9 زن سالم به عنوان گروه کنترل (20- 27 سال) در این مطالعه شرکت کردند. از معیار لبوف و همکاران (1996) برای ارزیابی حاد یا مزمن بودن کمردرد استفاده شد. قبل از دورة تمرینی، پارامترهای کینماتیک، از طریق راه رفتن در مسیری سه متری که دو صفحة نیرو روی آن قرار داشت و مجهز به شش دوربین مادون قرمز بود، اندازه گیری شد (پیش آزمون). برنامة تمرینی ثباتی در دوازده روز متوالی از ساده به مشکل اجرا شد. در نهایت، مجدداً آزمون راه رفتن به عمل آمد (پس آزمون). در مرحلة پیش آزمون بین طول گام زنان سالم و دارای کمردرد تفاوت معنی داری دیده شد (009/0 =P). تفاوت بین سرعت گام و زمان سکون (35/0= P) معنی دار نبود (56/0 =P). در مرحلة پس آزمون در هیچ یک از ویژگی های راه رفتن بین زنان سالم و زنان دارای کمردرد تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0>P)، در حالی که ویژگی های راه رفتن در زنان دارای کمردرد مزمن، قبل و بعد از دورة تمرینی، فقط در طول گام، تفاوتی معنی دار نشان داد ( 004/0 = P). با توجه به نتایج تحقیق، این احتمال وجود دارد که تمرینات ثباتی از طریق کاهش درد، باعث بهبود راه رفتن بیماران مبتلا به کمردرد شود؛ زیرا در این مطالعه طول گام آزمودنی ها بعد از دورة درمان افزایش یافت.
مقایسة تأثیر روش های آب درمانی، تن آرامی و تمرینات ویلیام در بهبود کمردرد مزمن ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه اثربخشی دو مدل درمانی کمردرد: درمان مبتنی بر مشارکت همسر بیمار در مقایسه با درمان بیمار به تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه اثربخشی مقایسه ای دو درمان زوج محور و بیمارمحور را در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مورد ارزیابی قرار می دهد. 24 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن و همسرانشان به طور تصادفی در دو گروه درمانی مذکور جایگزین شدند. بیماران در گـروه درمـان زوج محـور همـراه بـا همسر خـود در جلسـات هفتگـی دو سـاعتـه به مـدت هفت هفتـه مشارکت کرده و آموزش هایی را پیرامون روش های مقابله با درد به شیوه دو نفره و مهار ت-های برقراری ارتباط حین درد دریافت کردند. بیماران در گروه بیمارمحور مهارت های مذکور را بدون حضور همسر و به صورت انفرادی دریافت کردند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، گروه دریافت کننده مداخله زوج محور به طور معناداری در مقایسه با گروه بیمارمحور در ترس از حرکت و آسیب و پاسخ منفی همسر به فعالیت بهبود بیشتری داشته اند. می توان گفت درمان بین رشته-ای که حضور همسر را به طور فعال ترغیب کند در بهبود برخی شاخص های مرتبط با بیمار نتیجه بخش خواهد بود.
تأثیر یک دوره برنامة تمرینی پیلاتس بر عملکرد و درد بیماران فتق دیسکی با علائم لمبوسیاتالژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر عملکرد و درد بیماران فتق دیسکی با علائم لمبوسیاتالژی و مقایسة این روش با پروتکل معمولی درمان بود. به این منظور 34 بیمار فتق دیسکی با علائم لمبوسیاتالژی بهعنوان نمونههای این تحقیق انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه تجربی (16 نفر) و کنترل (18 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی برنامة تمرینی پیلاتس را به مدت 4 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 – 45 دقیقه انجام دادند و گروه کنترل در مدت زمان مشابه، درمانهای رایج را انجام دادند. دامنة حرکتی کمر و ران بهترتیب بهوسیلة آزمونهای شوبر و بالا آوردن مستقیم از ران (SLR) پاسیو ارزیابی شد. میزان درد از طریق پرسشنامة مک گیل و میزان ناتوانی بهوسیلة پرسشنامة اوسوستری محاسبه شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون t وابسته و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که یک دوره تمرینات پیلاتس به افزایش زاویة SLR و دامنة حرکتی کمر و کاهش درد و ناتوانی بیماران منجر میشود (05/0 p≤). بهنظر میرسد تمرینات پیلاتس در بهبود عملکرد و درد بیماران فتق دیسکی با علائم لمبوسیاتالژی تأثیر داشته است.
ارتباط عامل های شخصیت، تنظیم و بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط ابعاد شخصیت، تنظیم و بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن می باشد.
روش: این پژوهش از نوع همبستگی است. نمونه ی پژوهش شامل 80 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن بود که از میان بیماران مراجعه کننده به کلینیکهای شهر اردبیل انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس تنظیم شناختی هیجان، آزمون بازشناسی حالات چهرهای، فرم کوتاه پرسشنامه ی شخصیتی نثو و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF -36) استفاده شد. دادههای پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین تنظیم هیجانی مثبت (459/0r= - )، تنظیم هیجانی منفی (374/0r= )، برونگرایی (251/0r= )، گشودگی (226/0r= )، با وجدان بودن (221/0r= ) و بازشناسی هیجانی (240/0-r= ) با کیفیت زندگی رابطه دارند (01/0pنتیجهگیری: نتایج تحلیل گرسیون چندگانه نشان داد که حدود 22 درصد واریانس کیفیت زندگی توسط متغیرهای مورد مطالعه تبیین می شود. این یافتهها نشان می دهند که عاملهای شخصیتی و هیجانی نقش مهمی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن دارند.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان شدت درد زنان مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درمان های مبتنی بر پذیرش باعث افزایش انعطاف پذیری روانشناختی و در نتیجه سازگاری بهتر با درد مزمن و مشکلات و ناتوانی های جسمانی ناشی از آن در افراد مبتلا به دردهای مزمن می شود. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان درد زنان مبتلا به کمردرد مزمن در شهر اصفهان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد و جامعه مورد مطالعه آن را کلیه زنان مبتلا به کمردرد مزمن ساکن در شهر اصفهان، تشکیل می دادند. شرکت کنندگان پژوهش شامل 40 نفر از زنان مبتلا به کمردرد مزمن بودند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج از سه کلینیک و مطب خصوصی ارتوپدی و ستون فقرات در شهر اصفهان، انتخاب شده و به تصادف در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه غربالگری چندبعدی درد بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل گردید؛ سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین میزان درد شرکت کنندگان گروه آزمایش در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، این شیوه درمانی می تواند، سبب کاهش میزان درد تجربه شده زنان مبتلا به کمردرد مزمن شود و نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و طرحواره درمانی بر کاهش افسردگی بیماران شهر تهران واجد تشخیص کمردرد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :افسردگی از رایج ترین اختلالات همراه با دردهای مزمنی همچون کمردرد است که باعث محدودیت هایی در اثربخشی درمان های شناختی- رفتاری در این افراد می شود. وجود مشکلات و محدودیت های مشابه در برنامه های شناختی- رفتاری به منظور درمان افسردگی، باعث گرایش جدید محققان به استفاده از طرحواره درمانی (Schema therapy یا ST) در درمان افسردگی شده است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و ST درکاهش افسردگی در بیماران ایرانی واجد تشخیص کمردرد مزمن صورت گرفت. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت طرح شبه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد انجام شد. 35 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن که برای درمان کمردرد خود به کلینیک فوق تخصصی درد یا درمانگاه جراحی مغز و اعصاب بیمارستان های اختر و امام حسین (ع) شهر تهران مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. کلیه بیماران پرسش نامه های درد مزمن، مؤلفه افسردگی از پرسش نامه 21 سؤالی افسردگی، اضطراب، استرس (Depression anxiety stress scale یا 21-DASS) را در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه تکمیل کردند. همچنین، گروه تحت ST علاوه بر پرسش نامه های ذکر شده، نسخه کوتاه پرسش نامه طرحواره Young-90 سؤالی (Young schema questionnaire-Short form یا YSQ-SF) را نیز تکمیل نمودند. برای بررسی تأثیر دو شیوه درمانی بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، از مدل رگرسیون با اثر تصادفی در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها:روش های CBT (005/0 > P) و ST (033/0 > P) تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن در مرحله پیگیری داشت، اما در این مرحله بین دو روش اختلاف معنی داری از نظر کاهش بر نمرات افسردگی مشاهده نشد (519/0 > P). نتیجه گیری:هر دو روش CBT و ST در بهبود علایم افسردگی مبتلایان به کمردرد مزمن مؤثر است و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در مبتلایان به درد مزمن افسرده مورد استفاده قرار گیرد.
اثر تمرین در آب بر درد، ناتوانی و پارامترهای راه رفتن در زنان مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمردرد مزمن از شایع ترین مشکلات اسکلتی- عضلانی است. این عارضه، علاوه بر ایجاد درد و ناتوانی، بر متغیرهای راه رفتن در افراد مبتلا نیز اثر می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی اثر تمرینات درمانی در آب بر درد، ناتوانی، متغیرهای فضایی-زمانی و کینتیکیِ راه رفتن در زنان مبتلا به کمردرد مزمن است. 24 زن مبتلا به کمردرد مزمن (با میانگین سنی 6/26 سال) در مطالعه حاضر مشارکت کردند. پروتکل تمرینی در آب به مدت هشت هفته اجرا شد. شدت درد و ناتوانی به ترتیب از طریق پرسش نامه های کیوبک و اوسوستری، و متغیرهای راه رفتن نیز با استفاده از دستگاه اندازه گیری توزیع فشار کف پایی ارزیابی شد. تمرینات درمانی در آب به کاهش معنادار درد و ناتوانی و بهبود معنادار پارامترهای راه رفتن در گروه تجربی منجر شد (0/05≥P). تفاوت معناداری نیز بین متغیرهای پیش گفته در پس آزمون بین گروه تجربی و کنترل حاصل شد (0/05≥P). با مقایسه پیش آزمون و پس آزمون در گروه کنترل، هیچ گونه تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05≤P). با توجه به کاهش درد و ناتوانی و بهبود متغیرهای راه رفتن پس از هشت هفته تمرین در آب، پروتکل تمرینی پژوهش حاضر می تواند برای بهبود بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مفید باشد.
ارتباط بین شدت ناتوانی، درد و کیفیت زندگی در دانشجویان دختر مبتلا به کمردرد مزمن
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
39 - 45
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: حدود 80-60 درصد مردم جامعه در طول عمرشان حداقل یکبار به عارضه کمردرد مبتلا می شوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین شدت ناتوانی، درد و کیفیت زندگی در دانشجویان دختر مبتلا به کمر درد مزمن می باشد. روش شناسی پژوهش: تعداد 117 دانشجوی مبتلا به کمر درد مزمن (میانگین±انحراف استاندارد؛ 56/1±45/21 سال، قد 35/5±08/162 سانتی متر و وزن 81/7±88/56 کیلوگرم) در این تحقیق شرکت کردند. برای بررسی شدت درد، میزان ناتوانی و کیفیت زندگی به ترتیب از پرسشنامه های شدت درد کیوبک، میزان ناتوانی اوسوستری و کیفیت زندگی SF-36استفاده شد. از ضریب همبستگی پیرسون جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شدت درد با ناتوانی (05/0 p < ، 716/0 =r) و کیفیت زندگی (05/0 p < ، 554/0 -=r) ارتباط معنا داری وجود داشت. بین محدودیت روحی با شدت درد (05/0 p < ، 261/0 =r)، با میزان ناتوانی (05/0 p < ، 128/0 =r) و سلامت روان (05/0 p < ، 308/0 =r) ارتباط معنی داری مشاهده نشد. میزان ناتوانی و کیفیت زندگی ارتباط معنا داری با یکدیگر داشتند (05/0 p < ، 540/0- =r). نتیجه گیری: همانطور که نتایج نشان می دهد بیشترین امتیاز درمورد ابعاد کیفیت زندگی، مربوط به عملکرد جسمانی است که بیانگر این مطلب است که کمر درد مزمن کمترین تاثیر را روی عملکرد جسمانی داشته است. و کمترین امتیاز مربوط به بعد محدودیت روحی می باشد که نشان دهنده بیشترین تاثیر منفی کمر درد مزمن بر این فاکتور است. درواقع از عوامل پایین بودن این ابعاد، فشارهای روانی بر دانشجویان است.
مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
91 - 110
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کمردرد مزمن وضعیت پیچیده ای است که عوامل روانشناختی در آن دخیل هستند و فرد را مستعد مزمن شدن ناتوانی ناشی از آن و عدم پاسخ دهی به درمان های معمول می کنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش: پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. از بین 60 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک درد که مایل به شرکت در پژوهش بودند؛ تعداد 33 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه 11 نفره جایگزین شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل بسته کامل آموزش نظم دهی عاطفه (ART) و بسته آموزش اتوژنیک (AT) و همچنین پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از کاهش نمرات تنظیم شناختی هیجان منفی و زیرمقیاس های آن (سرزنش خود و دیگران، نشخ وار فک ری، فاج عه آمیز کردن و پذیرش) در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو مداخله ART و AT از طریق مکانیزم های یکسانی با ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بدن توانسته اند باعث نظم دهی هیجان های منفی در افراد مبتلا به کمردرد شوند.
دلایل بروز درد کمر در اثر افزایش لوردوز و ارائه حرکات اصلاحی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی علت بروز درد کمر در اثر افزایش لوردوز و ارائه حرکات اصلاحی پرداخته است. این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی – تحلیلی بوده که به روش کتابخانهای انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز فیشبرداری است. گودی کمر یا لوردوز به معنی افزایش تقعر ستون مهره کمری است. مهرههای سینهای طوری قوس دارند که تحدب یا گوژی آنها به سمت عقب است و مهرههای گردنی و کمری طوری قرار میگیرند که تحدب آنها به سمت جلو است. این قوس به جلوی مهرههای گردنی و کمری را لوردوز میگویند. بعضی از مردم به لوردور کمر گودی کمر هم میگویند. این لوردوز یا گودی کمر تا حدی طبیعی است ولی در بعضی از افراد این گودی زیاد میشود و موجب بروز مشکلاتی مانند کمردرد و احساس خستگی در کمر میشود. لوردوز یا گودی و قوس زیاد کمر وضعیتی است که در آن ستون فقرات داخلی بدن دچار انحنا میشود. ستون فقرات به طور طبیعی دارای انحنا است که میزان آن بسیار جزئی است و به عملکرد صحیح ستون فقرات کمک میکند. این انحنای طبیعی به دلیل شکل قرار گیری مهرههایی که ستون فقرات را تشکیل میدهند، ایجاد شده است. چنانچه این انحنای ستون فقرات افزایش یابد، در این صورت فشار یا کشش زیادی بر روی سایر نواحی ستون فقرات اعمال میشود و در نتیجه ایجاد درد میکند. یافتهها نشان داد که به نظر میرسد تمرین میتواند سبب کاهش درد مرتبط با لوردوز افزایش یافته در افراد دارای کمردرد غیر اختصاصی مزمن شده، و همچنین سبب افزایش کنترل حرکت شود و در زنان باردار هم مداخلات تمرینی سبب کاهش درد بخصوص در ماههای انتهایی بارداری میشود.
مقایسه تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و کشش مکانیکی ستون فقرات بر عملکرد حرکتی درد ناشی از فتق دیسک
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر مقایسه تأثیر دو نوع تمرینات ثبات مرکزی محقق ساخته با تمرینات کشش مکانیکی ستون فقرات بر درد و عملکرد حرکتی زنان مبتلابه کمردرد مزمن ناشی از فتق دیسک شهر ایلام بود. آزمودنی ها شامل 60 نفر از زنان 40 تا 50 ساله مبتلا به فتق دیسک کمر بود که به صورت تصادفی در چهار گروه 15 نفری شامل گروه کنترل، ثبات مرکزی، کشش مکانیکی و ترکیبی تقسیم شدند. میزان درد با استفاده از پرسشنامه مقیاس دیداری درد (VAS) و عملکرد حرکتی با استفاده از آزمون پلانک ارزیابی شد. از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی متغیرهای تحقیق استفاده شد. نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که هرسه پروتکل بر درد و عملکرد حرکتی بیماران تأثیر معنی داری دارند (0.001 = P). همچنین بین اثر تمرینات ثبات مرکزی، کشش مکانیکی ستون فقرات و ترکیب ثبات مرکزی و کشش مکانیکی بر درد تفاوت معنی داری وجود دارد (0.001 = P). با توجه به نتایج تحقیق حاضر توصیه می شود که علاوه بر تمرینات ثبات مرکزی از کشش مکانیکی ستون فقرات نیز برای افزایش اثربخشی بر کاهش درد و بهبود عملکرد در کمردرد مزمن استفاده شود
مقایسه هشت هفته تمرینات اصالحی آکادمی ملی طب ورزش آمریکا (NASM) و تمرینات مکنزی بر کمردرد مزمن در زنان
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه هشت هفته تمرینات آکادمی ملی طب ورزش آمریکا )NASM )و تمرینات مکنزی بر کمردرد مزمن زنان بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی که به صورت میدانی با استفاده از طرح پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه اجرا شد. در این تحقیق تعداد 22 نفر زن با میانگین سن 4/11 ± 22/2 سال، قد 3/44 ± 162/74 سانتی متر و وزن 3/62 ± 67/74 کیلوگرم به صورت هدفمند و دردسترس از زنان دارای کمر درد مزمن شهرستان مبارکه در سال 1477 انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرینات NASM( 14نفر( و گروه تمرینات مکنزی )14 نفر( تقسیم شدند. هر گروه تمرینات مخصوص خود را به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 41 دقیقه انجام داد. هر دو گروه قبل از شروع تمرینات و بعد از هشت هفته تمرین پرسشنامههای مقیاس دیداری درد و مقیاس ناتوانی کمردرد کبک را برای اندازهگیری میزان درد تکمیل کردند. دادهها از طریق آمار توصیفی و آزمونهای t زوجی و t مستقل با استفاده از نرم افزار spss نسخه 21 و در سطح معناداری 7/71 تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو مقاس دیداری درد و مقیاس ناتوانی کمردردکبک در پیشآزمون و پسآزمون در هر دو گروه NASM و مکنزی تفاوت معناداری داشت )7/71 > p). همچنین نتایج نشان داد پس آزمون مقیاس دیداری درد و مقیاس ناتوانی کمردردکبک بین دو گروه NASM و مکنزی تفاوت معنادار داشت)7/71 > p). برنامه تمرینی هر دو گروه NASM و مکنزی بر کاهش کمر درد زنان دارای کمردرد مزمن تاثیر داشت ولی این کاهش درد در گروه NASM نسبت به گروه مکنزی بیشتر بود. بنابراین برای کاهش کمردرد زنان با سابقه کمردرد مزمن تمرینات NASM توصیه میگردد