مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
علائم جسمی
حوزههای تخصصی:
نقش تعدیل کننده راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین شدت تجربه آسیب جنسی و علائم جسمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به تأثیر رویداد تروماتیک جنسی بر عملکرد جسمانی و روان شناختی و اهمیت این موضوع در دانش آموزان، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شدت تجربه آسیب زای جنسی بر علائم جسمی با نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در دانش آموزان دختر آسیب دیده انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ۱۴ تا ۱۷ سال استان تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۸ بود. در این پژوهش دو منطقه به صورت در دسترس انتخاب شدند (منطقه آموزش وپرورش رودهن و منطقه چهار) که با غربالگری موارد تجربه آسیب زای جنسی (آزار و اذیت جنسی و سوءاستفاده جنسی)، ۲۷۳ نفر به عنوان نمونه اصلی در تحلیل شرکت کردند. داده ها توسط چک لیست تجارب آسیب زای زندگی نیجن هوییس، وندر هارت و کروگر (۲۰۰۲)، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، پرسشنامه سلامت جسمانی گرک (۲۰۱۵)، جمع آوری شد و با استفاده از روش همبستگی، آزمون بوت استرپ و اثرات شرطی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد از بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای فاجعه سازی و نشخوارگری به صورت مثبت و راهبرد پذیرش به شکل منفی توانستند اثرات آسیب جنسی بر علائم جسمی را به شکل معنی داری تعدیل کنند. نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، در رابطه بین شدت تجربه آسیب جنسی و علائم جسمی، پیشنهاد می گردد با تدوین برنامه هایی جهت بررسی تاریخچه تروما و به ویژه ترومای جنسی نوجوانان با علائم جسمی و آموزش راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان در راستای ارتقای سلامت جسمانی و کاهش علائم جسمی، مداخلات مؤثری انجام شود.
نقش تجارب آسیب زای جنسی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و افشاسازی در تبیین علایم جسمی دختران نوجوان آسیب دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
51 - 68
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش تجارب آسیب زای جنسی، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و افشاسازی در تبیین علائم جسمی دختران نوجوان آسیب دیده بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان 14 تا 17 سال استان تهران در سال تحصیلی 98-97 بود. با غربالگری دانش آموزان دارای تجربه آسیب جنسیو حذف پرسشنامه های ناقص، 273 دانش آموز در تحلیل شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از چک لیستتجاربآسیب زایزندگی نیجن هویس، وندرهارت و کروگر (2002)، پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان گارنفسکیو همکاران (2001)، پرسشنامه سلامتجسمانی گرک (2015)، مقیاس خودافشاسازیپریشانیکانوهسلینگ(2003) استفاده شد و با استفاده از رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد راهبردهای شناختی تنظیم هیجان ناسازگارانهبا (441/0= β و 01/0>p)، افشاسازی (213/0- = β و 01/0>p)، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان سازگارانه (172/0- = β و 01/0>p)، تجارب آسیب زا (117/0= β و 05/0>p) توانایی پیش بینی علائم جسمی را دارند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد می توان با بررسی تاریخچه تجارب آسیب زای جنسی، مدیریت راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تسهیل افشاسازی در جهت کنترل علائم جسمی بهره برد.
مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
155-166
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان بود. دراین پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشند که در سال 98 به مراکز درمانی شهر گرگان مراجعه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان هیپنوتیزم بالینی و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه در انتظار درمان به عنوان کنترل جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم جسمی پاول و انرایت ( (PE_PSQ (1991) و پرسشنامه چند بعدی رضایت جنسی زنان (SSSW ) (1393) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، یک گروه نیز مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی، درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که در رابطه با رضایت جنسی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی با 36/59 درصد بهبودی اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین در علائم جسمی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی اثربخشی با 14/57 درصد بهبودی موثرتر بوده است . به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفته هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بیشتری بگذارند. بنابراین توصیه می شود پزشکان در درمان این سندرم به درمان هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
121 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به کلینیک های فوق تحصصی گوارش شهرستان قزوین در سال 1398 بود. 45 نفر از بیماران به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. فرم ملاک تشخیصی رم-3 و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گروس و جان، 2003) قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله در مورد تمامی افراد نمونه اجرا گردید. گروه های آزمایش تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر کاهش میزان و شدت علائم جسمی و افزایش تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مؤثر است (01/0>p). مقایسه میانگین های دو گروه آزمایش نشان داد تفاوت معناداری بین اثربخشی آن ها بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران وجود ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: هر دو مداخله از طریق فنون خاص خود می توانند میزان و شدت علائم جسمی بیماران را کاهش و تنظیم هیجانی آن ها را افزایش دهند؛ بنابراین درمانگران می توانند از این مداخلات جهت کنترل علائم جسمی و هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر استفاده کنند.
کارآمدی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر آسیب بر علایم خلقی و جسمی کودکان دارای سابقه آسیب بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
236 - 254
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی کارآمدی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر آسیب بر کاهش علایم جسمی و خلقی کودکان دارای سابقه آسیب بین فردی انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی تک موردی همراه با طرح خطوط پایه چندگانه و جامعه آن شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی (پسر و دختر) در سال تحصیلی 98-99 در شهرستان سقز بود. از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 4 دانش آموز (8-12 ساله) با سابقه آسیب بین فردی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. فرم والد و کودک پرسشنامه رویدادهای آسیب زای زندگی (LITE-P, LITE-C)، مقیاس گزارش کودک و والد از علائم پس ضربهای (CROPS, PROPS) و از مقیاس شکایات روان تنی تاکاتا ساکاتا در مرحله خط پایه (A)، دو جلسه اول، دو جلسه میانی، دو جلسه پایانی و همچنین بعد از پایان مداخله در جلسات پیگیری استفاده شد. در مرحله آزمایشی (B) هر کدام از این چهار نفر به طور میانگین تحت 14 جلسه درمان با پروتوکل TF-CBT به صورت انفرادی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-25 و تحلیل نموداری، تعیین درصد بهبودی، همچنین شاخص های آمار توصیفی، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t همبسته استفاده گردید. نتایج نشان داد که پیشرفت های بالینی و آماری معنی داری در کاهش علائم جسمی و خلقی کودکان و همچنین کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه آنها به دست آمد که در 3 هفته پیگیری هم این پیشرفت ها حفظ شدند. به این ترتیب درمان مذکور بر کاهش علائم خلقی و جسمی کودکان دارای سابقه آسیب بین فردی مؤثر است.