مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
خودبیمارانگاری
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری بود.
روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مادران دانش آموزان 9 تا 14 ساله با و بدون مشکلات ویژه یادگیری شهر اردبیل در سال 1392 بود. آزمودنی های پژوهش شامل 80 نفر از مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 80 نفر از مادران دانش آموزان عادی که به شیوه همتاسازی (بر اساس سن مادر، تحصیلات و تعداد فرزندان) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های خود بیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری در خودبیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی تفاوت معناداری وجود دارد ( P< 0/001)
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مادران کودکان با مشکلات ویژه یادگیری در مقایسه با مادران کودکان بدون مشکلات ویژه یادگیری از خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی بیشتری رنج می برند، بنابراین انجام مداخله های آموزشی و درمانی برای بهبود وضعیت روان شناختی مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری ضروری است.
بررسی فراوانی اختلال خودبیمارانگاری در پرسنل اتاق های عمل بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خود بیمارانگاری یکی از انواع اختلالات شبه جسمی می باشدکه علی رغم وجود سلامت بدنی، فرد حداقل به مدت ۶ ماه به وجود یک بیماری جدی درخود معتقد است و غالبا با اضطراب و افسردگی توام است. هدف: با توجه به اینکه بسیاری از پرسنل اتاق عمل تحت تنش قرار دارند و با توجه به تاثیر مستقیم عملکرد این گروه در سلامت جامعه، پژوهش حاضر با هدف تعیین فراوانی اختلال خودبیمارانگاری در پرسنل اتاق عمل های بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شده است. روش: این پژوهش به روش سرشماری برروی ۱۰۱ نفر از پرسنل اتاق عمل های بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی انجام شده است. پرسنل اتاق عمل به پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد خودبیمارانگاری ایوانز پاسخ دادند و داده ها با استفاده از نسخه ۱۸نرم افزار spss تحلیل گردید. یافته ها: در این پژوهش میزان شیوع خودبیمارانگاری ۱۸/۱۹ % به دست آمد. ۴۲نفر(۴۶/۷ %) سالم و ۳۲ نفر(۳۵/۶ %) تا حدودی این اختلال را داشتند. از۱۶پرسنل مبتلا به این اختلال ۱۴ مورد اختلال خودبیمارانگاری خفیف و ۲ مورد اختلال خودبیمارانگاری متوسط داشتند. رابطه ی معنی داری میان اختلال خودبیمارانگاری با جنس,مدرک تحصیلی و وضعیت تاهل مشاهده نشد . در حالی که رابطه ی سن و خودبیمارانگاری معنادار بود ) ۰/۰۱۳ ( p = . نتیجه گیری: در این مطالعه، شیوع بالایی از این اختلال نسبت به پژوهش های جهانی مشاهده شد. براساس نتایج این پژوهش، با افزایش سن، شیوع اختلال خودبیمارانگاری افزایش می یابد .علت این ارتباط معنادارآماری میتواند ناشی از افزایش اضطراب و افسردگی باشدکه نیازمند مطالعات گسترده تری جهت روشن شدن این موضوع می باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودپنداشت و خودبیمارانگاری بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم تابستان (تیر) ۱۳۹۸ شماره ۷۶
451-457
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیماران مبتلا به درد مزمن علاوه بر مشکلات جسمانی، مسائل روانشناختی خاص خودشان را نیز دارند. اکثر مداخلات برای این بیماران مداخله پزشکی بوده و در زمینه مداخلات روانشناختی خلاء پژوهشی وجود دارد؛ ذهن آگاهی بر متغیرهای مختلفی تأثیر گذاشته است اما سنجش تأثیر آن بر خودپنداشت و خودبیمارانگاری بیماران مبتلا به درد مزمن مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودپنداشت و خودبیمارانگاری بیماران مبتلا به درد مزمن انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایش و گروه گواه بود. از جامعه بیماران مبتلا به درد مزمن اسکلتی - عضلانی مراجعه کننده به کلینیک چند تخصصی درد پردیس در سال 1397 به روش در دسترس، 30 نفر انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه 15 تایی جایگزین شدند. روش اجرا بدین ترتیب بود که ابتدا پیش آزمون های تصور از خود بک (1978) و خودبیمارانگاری ایوانز (1980) روی هر دو گروه اجرا شد. سپس به ارائه جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر روی آورد کابات زین (2003) برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای پرداخته شد اما برای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. بعد از اتمام مداخله، از هر دو گروه پس آزمون های پژوهش به عمل آمد و داده های پژوهش با استفاده از کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش خودپنداشت بیماران مبتلا به درد مزمن تأثیر دارد (0/001 p≤ ) اما بر خودبیمارانگاری تأثیر معنی داری نداشت (0/005 p≥ ). نتیجه گیری: به منظور افزایش خودپنداشت بیماران مبتلا به درد مزمن می توان از درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بهره جست.
بررسی رابطه خودبیمارانگاری با سبک های دلبستگی، ناگویی هیجانی و اضطراب در دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی با متغیرهای ناگویی هیجانی ، اضطراب و خودبیمارانگاری پرداخته است . از میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واحد آیت الله آملی تعداد ۳۳۰ نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک دلبستگی،ناگویی هیجانی،اضطراب وخودبیمارانگاری را تکمیل نموده اند. داده ها با استفاده آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و ناگویی هیجانی ، اضطراب و خودبیمارانگاری رابطه وجود دارد امابین سبک دلبستگی اجتنابی با متغیرهای ناگویی هیجانی ، اضطراب و خودبیمارانگاری رابطه ای مشاهده نشده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که دلبستگی دوسوگرا 24 درصد واریانس خودبیمار انگاری را تبیین می کند و متغییر های دیگر به ترتیب میزان پیشبینی کنندگی ناگویی هیجانی ، اضطراب، دلبستگی ایمن و اجتنابی که به همراه دلبستگی دوسوگرا در مجموع 36 درصد واریانس خودبیمار انگاری را تبیین می کنند. سبک های دلبستگی با ناگویی هیجانی،اضراب وخودبیمارانگاری رابطه دارد. ناتوانی در حساسیت و پاسخدهی مادرانه می تواند به دلبستگی ناایمن منجر می گردد و مانع تحول مهارت های موثر تنظیم هیجانی و یکپارچگی شناخت و هیجان می شود و در نتیجه به نشانه هایی مانند خودبیمارانگاری، اضطراب ، ناگویی هیجانی به عنوان نشانه هایی برای فراخوانی پاسخ های مراقبت جویی از دیگران به سبب اضطراب بالا منجر می شود.
اثربخشی گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خود بیمارانگاری و اضطراب مردان مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
41 - 56
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی بر خودبیمارانگاری و اضطراب مردان مبتلا به درد مزمن انجام شد. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مرد مبتلا به درد مزمن عضلانی - اسکلتی مراجعه کنند به مراکز توان بخشی شهر شیراز در شش ماهه دوم سال 1398 بوده اند. با توجه به ارزیابی اولیه، تعداد 30 نفر از بیمارانی که نمره بالاتری در پرسشنامه شدت درد مزمن مک گیل کسب کردند، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خودبیمارانگاری اهواز و اضطراب کتل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای خودبیمارانگاری و اضطراب، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمجموع، پیشنهاد می شود که مشاوران، روان شناسان و روان درمانگران، از نتایج گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی به عنوان مداخله ای سودمند، جهت کاهش خودبیمارانگاری و اضطراب افراد مبتلا به درد مزمن، بهره ببرند.
پیش بینی اضطراب کرونا براساس خودبیمارانگاری در دانشجویان واکسینه شده
زمینه و هدف: سرایت پذیری بالاو بروز مرگ و میرهای ناشی از این ویروس و حتی اجرای طرح های قرنطینه، موجب افزایش آمار نابهنجاری های روانی بلاخص استرس و اضطراب در افراد گردیده است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب کرونا براساس خود بیمارانگاری در دانشجویان واکسینه شده در مرکز واکسیناسیون می باشد. روش: روش پژوهش حاضر، کمی بوده و به صورت توصیفی-همبستگی اجرا شده است و از لحاظ نوع هدف این پژوهش کاربردی می باشد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش کلیه دانشجویانی هستند که در پاییز 1400 به مرکز واکسیناسیون پاستور مراجعه کرده اند. از میان این افراد 400 نفر از افراد واکسینه شده ای که دوز دوم را دریافت نموده اند به صورت تصادفی ساده و بر اساس مقدار محاسبه شده به وسیله نرم افزار Gpower به عنوان نمونه انتخاب شدند. از آزمودنی، آزمون های پرسشنامه اضطراب کرونا (علی پور، قدمی، علیپور و عبدالله زاده، 1398) و پرسشنامه خودبیمارانگاری ایوانز (1980) گرفته شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد اضطراب کرونا براساس خودبیمارانگاری پیش بینی می شود. ضریب مسیر اثر خود بیمارانگاری بر اضطراب کرونا اثر مثبت و معنادار وجود دارد (001/0 P< ، 290/0 β= ). نتیجه گیری: در تبیین این یافته همچنین می توان گفت از آنجایی که در دوران همه گیری ویروس کرونا، رسانه ها نقش فعالی را اطلاع رسانی اخبار و حوادث ناشی از این همه گیری ایفا می کنند و این اطلاع رسانی ها تحریک بالای فیزیولوژیکی و در نتیجه هیجان های منفی افراد را به دنبال خواهد داشت که منجر به موفق نبودن افراد در تنظیم هیجان هایشان شده و خودبیمارانگاری را افزایش می دهد. به تبع خودبیمارانگاری نیز با افزایش اضطراب کرونا همراه می گردد. بنابراین دور از انتظار نیست که خودبیمارانگاری، اضطراب کرونا را در افراد واکسینه شده پیش بینی کند. از مهمترین محدودیت های پژوهش می توان به عدم دسترسی به جامعه گسترده تری از افراد در سایر مراکز واکسناسیون بود و به نظر می رسد که انجام پژوهش های دیگری در مورد افرادی که در سایر مراکز واکسناسیون حضور داشته اند می تواند نتایج این پژوهش را تکمیل و قابل تعمیم تر کند.
پیش بینی اضطراب کرونا براساس ویژگی های شخصیتی و خود بیمارانگاری در افراد واکسینه شده در مرکز واکسیناسیون مجتمع پیامبر اعظم (ص)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: گسترش و همه گیری سریع، میزان بالای مرگ و میر آن و نبود هیچگونه درمان و داروی قطعی و تأیید شده برای کرونا، باعث بروز اختلالات شدید شده است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب کرونا براساس ویژگی های شخصیتی خود بیمارانگاری در افراد واکسینه شده در مرکز واکسیناسیون بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، کمی بوده و به صورت توصیفی-همبستگی اجرا شده است و از لحاظ نوع هدف این پژوهش کاربردی می باشد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش کلیه افرادی هستند که در پاییز 1400 به مرکز واکسیناسیون مجتمع پیامبراعظم (ص) دانشگاه آزاد تهران غرب مراجعه کرده اند. از میان این افراد 400 نفر از افراد واکسینه شده ای که دوز دوم را دریافت نموده اند به صورت تصادفی ساده و بر اساس مقدار محاسبه شده به وسیله نرم افزار Gpower به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از سه پرسشنامه، پرسشنامه ویژگی ها شخصیت نئو مک کری و کاستا (1985)، پرسشنامه اضطراب کرونا (علی پور، قدمی، علیپور و عبدالله زاده، 1398) و پرسشنامه خودبیمارانگاری ایوانز (1980) استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد اضطراب کرونا براساس ویژگی های شخصیتی و خودبیمارانگاری پیش بینی می شود. ضریب مسیر اثر روان نژندی (001/0P<، 419/0 β=)، برون گرایی (002/0P=، 160/0 β=) بر اضطراب کرونا اثر مثبت و معنادار و انعطاف پذیری (001/0P<، 23/0- β=) و دل پذیر بودن (001/0P<، 332/0- β=) بر اضطراب کرونا اثر معنادار و منفی دارد. هم چنین ضریب مسیر اثر مسئولیت پذیری بر اضطراب کرونا اثر معنادار ندارد (464/0P=، 036/0 β=). ضریب مسیر اثر خود بیمارانگاری بر اضطراب کرونا اثر مثبت و معنادار وجود دارد (001/0P<، 290/0 β=). نتیجه گیری: از آنجایی که در دوران همه گیری ویروس کرونا، رسانه ها نقش فعالی را اطلاع رسانی اخبار و حوادث ناشی از این همه گیری ایفا می-کنند و این اطلاع رسانی ها تحریک بالای فیزیولوژیکی و در نتیجه هیجان های منفی افراد را به دنبال خواهد داشت که منجر به موفق نبودن افراد در تنظیم هیجان هایشان شده و خودبیمارانگاری را افزایش می دهد. به تبع خودبیمارانگاری نیز با افزایش اضطراب کرونا همراه می گردد. بنابراین دور از انتظار نیست که خودبیمارانگاری، اضطراب کرونا را در افراد واکسینه شده پیش بینی کند.