فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش در راستای بررسی تاب آوری شغلی معلمان مدارس استثنائی، بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمام معلمان مدارس استثنائی استان مازندران بود. از بین آنان، 200 معلم مدارس استثنائی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه تاب آوری شغلی معلمان آموزش ویژه (سوتومایور، 2012)، پرسشنامه مقابله با موقعیت استرس زا (اندلر و پارکر، 1990)، و پرسشنامه دینداری نسخه ۱۵ (هوبر و هوبر، ۲۰۱۲ ) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد سبک مقابله ای مسئله مدار به صورت مثبت و سبک مقابله ای هیجانی به صورت منفی، بر تاب آوری شغلی معلمان مؤثر بوده است و بین باور مذهبی و تاب آوری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، تمام ابعاد باور مذهبی با سبک مقابله ای (مسئله مدار) رابطه مثبت و معنادار داشته است. براساس یافته ها، باورهای مذهبی توانسته است نقش واسطه ای بین سبک مقابله ای و تاب آوری ایفا کند. نتیجه گیری: با آموزش سبک مناسب مقابله ای به معلمان، می توان تاب آوری شغلی آنان را افزایش داد که این امر منجر به بهبود کیفیت تدریس و بالطّبع افزایش توانایی دانش آموزان می شود.
تأثیر آرایش تمرینی و فراوانی بازخورد بر یادگیری حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر آرایش تمرینی و فراوانی بازخورد بر یادگیری حرکتی پرتاب از بالای شانه کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی طراحی شد. به همین منظور، ابتدا توسط غربالگری از پرسش نامه رشدی ویلسون و همچنین سیاهه مشاهده حرکتی آموزگاران، از میان 330 دانش آموز پسر، تعداد 40 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی شناسایی و در این تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس-آزمون، همراه با آزمون های یادداری و انتقال شرکت کردند. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان در 4 گروه همگن با عنوان های (گروه آرایش تمرینی تصادفی و بازخورد33%، آرایش تمرین تمرین تصادفی و بازخورد 100%، آرایش تمرین مسدود و بازخورد 33%، آرایش تمرین مسدود و بازخورد100%) قرارگرفتند، تکلیف مورد نظر آزمون دقت پرتاب از بالای شانه و مدت زمان انجام تمرینات پنج جلسه بود. داده ها از طریق تحلیل کواریانس مرکب و همچنین آزمون های تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05 تحلیل شدند. نتایج در مرحله اکتساب حاکی از برتری گروه مسدود نسبت به گروه تصادفی بود، اما بین تواترهای بازخورد 100% و 33% در این مرحله تفاوت معناداری مشاهده نشد، در دو مرحله یادداری و انتقال، گروه آرایش تمرینی تصادفی با بازخورد 33% عملکرد بهتری نسبت به سه گروه دیگر داشت. بطور خلاصه، نتایج تحقیق حاضر با تأیید فرضیه نقطه چالش پیشنهاد می کند برای بهبود یادگیری حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی از روش های مبتنی بر نقطه چالش استفاده شود.
بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی با توسعه منطقه تقریبی رشد در بستر نمایش خلاّق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعال ی با توسعه منطقه تقریبی رشد بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس شرایط پزشکی (آیا کودک دارو مصرف می کند یا خیر؟) و پس از رضایت والدین، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند . گروه اول (کنترل) با روش سخنرانی و گروه دوم (آزمایش) با روش نمایش خلاّق آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سنجش سازگاری اجتماعی محقق ساخته با 28 سؤال در طیف لیکرت بود. پرسشنامه مذکور 4 حیطه سازگاری کودکان شامل: الف) مشارکت در کار گروهی، ب)رعایت حقوق دیگران، ج) اعتقاد به ارزش ها و اصول اخلاقی گروه یا جامعه و د) تعهد و احترام به خانواده و دوستان را موردسنجش قرار می داد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان تأثیر روش آموزش سخنرانی و روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی (در هر 4 حیطه) کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی ، تفاوت معناداری به نفع روش نمایش خلاّق وجود دارد (05/ p £ . ). نتیجه گیری: برای بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی، بهتر است از روش آموزش نمایش خلاّق نسبت به روش سخنرانی بیشتر استفاده شود.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان پسر کم توان ذهنی شهر یزد انجام شده است. روش این پژوهش آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 11 تا 20 ساله را شامل می شد که در سال تحصیلی 94-93 در مدارس خاصّ کم توان ذهنی شهر یزد مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه این پژوهش شامل 40 دانش آموز است که به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (20 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش، مقیاس اضطراب اجتماعی لاجرسا برای نوجوانان بود. برنامه آموزش مهارت های ارتباطی طی 12 جلسه 50 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی مانند آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ اضطراب اجتماعی و تمامی ابعاد آن تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0p<). نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از آن است که آموزش مهارت های ارتباطی باعث کاهش اضطراب اجتماعی (%58 =اندازه اثر) و مؤلفه های آن، یعنی ترس از ارزیابی منفی، اجتناب و اندوه اجتماعی در موقعیت جدید و اجتناب و اندوه عمومی (%30/59 =اندازه اثر) در دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. از این رو این پژوهش پیشنهاد می کند که بر آموزش مهارت های ارتباطی به دانش آموزان کم توان ذهنی تأکید شود.
مقایسه شخصیت جامعه پسند، واکنش روانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دفاعی والدین کودکان معلول جسمی حرکتی و کودکان سالم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه جامعه پسندی شخصیت، واکنش روانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دفاعی والدین کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی (علّی- مقایسه ای) بود. جامعه آماری پژوهش را والدین کودکان معلول جسمی حرکتی شهر اصفهان تشکیل دادند. نمونه ای به حجم 30 نفر از والدین کودک دارای معلولیت جسمی حرکتی و 30 نفر از والدین کودکان سالم به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه مجموعه شخصیت جامعه پسند پنر، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی زیمت، پرسش نامه واکنش روانی هنگ و پیج و پرسش نامه سبک های دفاعی آندروز بود. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره مانوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در ابعاد حمایت خانواده (p≤0/01) ، حمایت دوستان (p≤0/05) ، هم حسی جهت گیری شده (p≤0/01) و جامعه پسندی شخصیت (p≤0/01) بین دوگروه تفاوت معناداری وجود داشته است. به طوری که میزان حمایت خانواده در والدین کودکان معلول جسمی و حرکتی، هم حسی جهت گیری شده و جامعه پسندی شخصیت بیشتر از والدین با کودکان سالم بود. همچنین حمایت دوستان در والدین کودکان معلول جسمی و حرکتی کمتر از والدین با کودکان سالم بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه اهمیت حمایت اجتماعی ادراک شده و جامعه پسندی شخصیت را در والدین کودکان معلول جسمی حرکتی مورد تأیید قرار داد و گنجاندن این موارد را در طراحی مداخلات ارتقای سلامت والدین کودکان دچار نقص عضو جسمی حرکتی لازم دانست.
تاثیر آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال سلوک یکی از رایج ترین اختلال های روان پزشکی بین دانش آموزان است، بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 24دانش آموز مقطع متوسطه با اختلال سلوک شهرستان رشت در سال تحصیلی 1396-1395 بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2گروه آزمایش و گواه (هرگروه 12نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استروپ (1935) در مراحل پیش و پس از آموزش استفاده شد. آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم به صورت گروهی در 8جلسه برای گروه آزمایش ارایه شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بهبود بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک به طور معنی داری تاثیر دارد (0/001>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، روش آموزش شناختی-رفتاری مدیریت خشم یکی از کارآمدترین روش های درمانی بوده و در کاهش تکانش گری، اضطراب و پرخاشگری بدنی در دانش آموزان با اختلال سلوک موثر است.
مقایسه اثر بخشی آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی- هیجانی بر بهبود عملکرد توجه مداومِ دختران دانش آموزان دارای اختلال ریاضی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثرات آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی- هیجانی بر بهبود عملکرد توجه مداوم (پاسخ صحیح به اعداد و تصاویر و زمان واکنش اعداد و تصاویر) در دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری ریاضی در پایه های 5-3 ابتدایی در منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای شناسایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در ریاضیات، از ملاک های راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی- 5، آزمون ریون و آزمون ریاضی ایران کی مت استفاده شد. دانش آموزان شناسایی شده به تصادف در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند (7 نفر در هر گروه) و آزمون عملکرد توجه مداوم را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش اول و دوم به ترتیب تحت آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی-هیجانی قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت اجتماعی- هیجانی منجر به بهبود میانگین عملکرد توجه مداوم (در پاسخ صحیح به تصویر، پاسخ صحیح به اعداد و زمان واکنش در مورد اعداد) می شود. تأثیر آموزش کارکرد اجرایی بر عملکرد توجه مداوم معنادار نبود و تفاوت معناداری بین اثرات آموزش کارکرد اجرایی و آموزش مهارت اجتماعی - هیجانی بر عملکرد توجه مداوم وجود نداشت. در کل می توان نتیجه گرفت که یادگیری اجتماعی- هیجانی روش مناسبی برای افزایش عملکرد توجه مداوم در دانش آموزان دارای اختلال در یادگیری ریاضی است.
بررسی ارتباط استرس والدینی ، مقابله مذهبی و سازگاری زناشویی در والدین کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه استرس والدینی، مقابله مذهبی و سازگاری زناشویی در والدین کودکان با اختلال اتیسم انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 124 نفر از مادران و پدران دارای کودک مبتلا به اختلال اتیسم در شهر مشهد بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش تحقیق این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. داده های این مطالعه از پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، فرم کوتاه شاخص استرس والدینی، پرسشنامه مقابله مذهبی پارگامنت، و پرسشنامه سازگاری زناشویی که روایی و پایایی این ابزارها در ایران مورد تایید قرارگرفته است، جمع آوری گردید. داده ها با آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند . نتایج نشان داد که بین متغیر استرس والدینی، و مقابله مذهبی مثبت با سازگاری زناشویی رابطه مثبت؛ و بین مقابله مذهبی منفی با سازگاری زناشویی، رابطه منفی و معنی داری( 01/0 P<) وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد که متغیرهای استرس والدینی و مقابله مذهبی به عنوان سازه هایی مهم و تاثیرگذار در سازگاری زناشویی والدین کودکان با اختلال اتیسم می باشند.
دستگاه های کاشت پذیر برای کودکان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده فراهم کردن شنوایی برای کودکان ناشنوا با تحریک مصنوعی دستگاه حسی از امکانی آینده گرایانه به واقعیت پیوسته است. عموماً دستگاه های کاشت پذیر شنوایی برای گرفتن و ارائه صدا به دستگاه شنوایی طراحی شده اند. دست کم بخشی از این دستگاه ها با جراحی در سر کودک کاشته می شوند. در خردسالان ناشنوا، هدف از کاشت این دستگاه ها تسهیل رشد زبان گفتاری و فراهم کردن شنوایی کافی برای درک بهتر گفتار است. به تازگی استفاده از این دستگاه ها به طور چشمگیری افزایش یافته است. بخش بزرگی از این افزایش استفاده به ویژه کاشت های حلزونی ناشی از ترکیبی از افزایش آگاهی همگانی، پوشش هزینه های دستگاه و جراحی کاشت، انتخاب دستگاه های دوطرفه، کاشت در موارد باقیمانده شنوایی قابل توجه و بهبود عملکرد است. کاهش اندازه اجزای درونی و بیرونی دستگاه های کاشت و پیشرفت طراحی، انعطاف پذیری و کارکرد آنها، ادامه خواهد یافت. به علاوه، احتمال دارد دستگاه های کاملاً کاشت پذیر در آینده در دسترس باشند. امروزه، گزینه های درمانی شامل چندین دستگاه کاشت پذیر از جمله کاشت حلزونی (یکطرفه و دوطرفه)، کاشت دوگانه، و کاشت ساقه مغز شنیداری است. این مقاله، مروری است بر اطلاعاتی درباره این دستگاه ها، اجزا و شرایط نامزدی آنها.
رابطه تاب آوری و شادکامی والدین با مشکلات رفتاری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه تاب آوری و شادکامی والدین با مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اصفهان بودند که در سال 94- 1393 به تحصیل اشتغال داشتند. از این جامعه آماری تعداد 120 نفر به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه تاب آوری، شادکامی و فرم والدین فهرست رفتاری کودک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد بین تاب آوری والدین با مشکلات عاطفی، اضطرابی، بیش فعالی و رفتار مقابله ای دانش آموزان رابطه منفی معنا داری وجود داشت. همچنین شادکامی والدین با مشکلات عاطفی، اضطرابی، جسمانی، بیش فعالی، رفتار مقابله ای و مشکلات سلوک دانش آموزان رابطه منفی معنا دار داشت. تاب آوری والدین پیش بینی کننده مشکلات بیش فعالی دانش آموزان و شادکامی والدین پیش بینی کننده مشکلات عاطفی، اضطرابی، جسمانی، رفتار مقابله ای و سلوک دانش آموزان بود. همچنین بین دانش آموزان دختر و پسر از نظر ابعاد مشکلات رفتاری تفاوتی وجود نداشت. بنابراین، نتایج نشان دهنده اهمیت تأثیر ویژگی های والدین بر مشکلات رفتاری دانش آموزان دختر و پسر بود.
رابطه ابعاد شخصیت با سبک های دلبستگی و سبک های هویت در دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های دلبستگی و هویت به عنوان دو مؤلفه بسیار مهم شخصیت و عوامل مرتبط با آن همواره مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد شخصیت با سبک های دلبستگی و سبک های هویت در دانش آموزان با آسیب شنوایی بود.
بررسی مقایسه ای درک روابط واژگانی در گفتمان روایی بین دانش آموزان عادی و سندرم داون آموزش پذیر فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندرم داون اختلال ژنتیکی است که به علت ظهور یک نسخه اضافی از کروموزوم شماره 21 در سلول های فرد مبتلا به وجودمی آید. این افراد در طول زندگی اجتماعی خود با محدودیت های بسیاری همچون اختلال در تولید و درک گفتمان روبرو می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای ابزار روابط واژگانی، به عنوان یکی از ابزارهای انسجام، شامل شمول معنایی، مجاز جز و کل و باهم-آیی در درک گفتمان روایی دانش آموزان عادی و دانش آموزان سندرم داون آموزش پذیر فارسی زبان براساس دیدگاه دولی و لوینسون (2000) بود. بدین منظور، 20 دانش آموز عادی (10دختر و 10 پسر) و 20 دانش آموز سندرم داون آموزش پذیر (10 دختر و 10 پسر) به صورت هدفمند و با روش نمونه گیری آسان یا در دسترس از مدارس عادی و مدارس کودکان استثنایی شهر کرمان در مهر ماه سال 1395 انتخاب شدند. از آنها خواسته شد تا در رابطه با موضوع "رفتن به پارک" صحبت کنند. سپس گفتمان آن ها توسط یکی از پژوهشگران ضبط و ثبت شد و داده های حاصل از آن با استفاده از نرم افزار SPSS مورد توصیف و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تنها در درک باهم آیی میان آزمودنی ها تفاوت معناداری وجود داشت اما این تفاوت در درک کلی انواع روابط واژگانی معنادار نبود.
تأثیر یادگیری مشاهده ای بر میزان یادگیری یک مهارت هدف گیری در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:یادگیری مشاهده ای یا الگودهی از ابزارهای مهم اکتساب و یادگیری مهارت های جدید است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر دو روش آموزش مشاهده ای بر میزان اکتساب و یادداری یک مهارت جدید در کودکان دارای اختلال اتیسم بود. روش:روش این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و آزمون یادداری بود. 12 کودک دارای اختلال اتیسم شهرستان دره شهر به روش در دسترس انتخاب و به دو گروه 6 نفری تقسیم شدند. در جلسات تمرین، گروه الگودهیِ فرد ماهر زنده، اجرای مهارت را توسط یک فرد ماهر و گروه الگودهی ویدئویی فرد ماهر، اجرای مهارت را توسط یک فرد ماهر از طریق فیلم ویدئویی تماشا کردند. تکلیف شرکت کنندگان اجرای پرتاب از بالای شانه به سمت سیبل ترسیم شده روی زمین بود. بعد از آخرین جلسه، آزمون اکتساب و 24 ساعت بعد از آزمون اکتساب، آزمون یادداری که هر کدام شامل 10 کوشش بود، اجرا شدند. یافته ها:نتایج نشان داد هر دو گروه در پس آزمون و یادداری مهارت ملاک پیشرفت معناداری داشتند. دو گروه تفاوت معنی داری در پس آزمون نشان دادند (5 0/0 ≥ P) و گروه الگودهی ویدئویی فرد ماهر برتر از گروه نمایش الگوی ماهر زنده اجرا کردند. لیکن در آزمون یادداری دو گروه تفاوت معنی داری با هم نشان ندادند (5 0/0 < P). با این حال گروه مشاهده الگوی ماهر ویدیویی در پس آزمون و یادداری اجرای بهتری داشت. نتیجه گیری:یافته های حاضر نشان داد الگودهی بر یادگیری کودکان دارای اتیسم مؤثر می باشد، لیکن الگودهی ماهر ویدئویی، مداخله سودمندتری برای آموزش مهارت های حرکتی به کودکان اتیسم است.
مهارت های اختصاصی پردازش عدد در دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفپژوهش حاضر، بررسی چگونگی پردازش عددی (شمارش و مقایسه ی اعداد با یکدیگر) بر اساس فرضیه های نقص عددی (نقص بازنمایی و دستیابی) و ارتباط آن با پیشرفت ریاضی در دانش آموزان ناتوان ریاضی بود. روشبه کار گرفته شده جهت تحلیل داده ها در این پژوهش توصیفی- مقایسه ای، آزمون tو تحلیل واریانس یک متغیره بود که با استفاده از تکالیف مقایسه ای درهم (عدد و آرایه های نقطه ای)، غیرنمادین (آرایه های نقطه ای) و سرعت پردازش (تشخیص سریع یک تصویر) بر روی 42 دانش آموزان پسر پایه ی پنجم ابتدایی با میانگین سنی 5/10سال، که به صورت تصادفی انتخاب شده و به دو گروه هدف (با ناتوانی ریاضی) و مقایسه (بدون ناتوانی ریاضی) تقسیم شدند، انجام گرفت. یافته هاتفاوت معناداری در خطای هر سه تکالیف مقایسه ای بین دو گروه نشان دادند ولی هیچ تفاوت معناداری در زمان واکنش بین آن ها دیده نشد. نتیجه گیری:نشان می دهد دانش آموزان ناتوان ریاضی در انجام این تکالیف ضعیف تر عمل می کنند و دچار خطاهای بیشتری می شوند. این یافته نه تنها فرضیه های نقص بازنمایی و نقص دستیابی را حمایت می کند، بلکه با فرضیه ی نقص کلی شناختی که بیان می کند کودکان ناتوان ریاضی در کارکردهای شناختی (حافظه کاری، حافظه معنایی و سرعت پردازش) نقص دارند، همسو است.
درک استعاره بصری و کلامی در کودکان با و بدون ناتوانایی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه درک استعاره بصری و کلامی در کودکان باوبدون ناتوانایی یادگیری بود . این پژوهش با روش علی – مقایسه ای انجام گرفته است . نمونه پژوهش 20دانش آموزان با و بدون ناتوانایی یادگیری شهر قم بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . ابزار مورد استفاده عبارت از تکلیف استعاری سه گانه MTT(کوگان ،کانور ،گروس وفاوا، 1990) ، استعاره کلامی و آزمون هوش ریون بود . داده های به دست آمده با روش تحلیل آماری واریانس چند متغییری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که در درک استعاره کلامی بین دو گروه تفاوت معنا داری وجود دارد ( p<0/05).امااین تفاوت در زمینه درک استعاره بصری معنادار نبود .بر اساس یافته ها مشخص می شود که کودکان مبتلا به ناتوانایی یادگیری در درک استعاره بصری تقریبا مشابه با کودکان عادی عمل می کنند که می توانند ناشی از اثر برتری تصویر باشد ،اما در درک استعاره کلامی به علت پایین بودن دانش معنایی ضعف دارند .
معرفی الگوی نقاط قوت و ضعف برای شناسایی و تشخیص کودکان با ناتوانی های یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان با ناتوانی های یادگیری ویژه، 4/5 درصد کل جمعیت را تشکیل می دهند، بنابراین شناسایی و تشخیص نوع مشکلات این کودکان، لازم به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر، معرفی الگوی نقاط قوت و ضعف برای شناسایی و تشخیص کودکان با ناتوانی های یادگیری ویژه بود. به این منظور با روش مروری، متون اصلی شامل کتاب ها و مقاله های علمی در این زمینه طی سال های 1995 تا 2016 از پایگاه های معتبر اطلاعاتی استخراج شد و مورد بررسی قرار گرفت. مرور ادبیات پژوهش نشان داد یکی از الگوهایی که برای شناسایی کودکان با ناتوانی یادگیری ویژه از آن استفاده می شود، الگوی نقاط قوت و ضعف است. این الگو، خود به 3الگوی هماهنگی استعداد- پیشرفت، هماهنگی-اختلاف و تطابق-عدم تطابق، اشاره دارد که همگی آن ها به ارزیابی و شناسایی مشکلات و توانایی های کودکان با ناتوانی های یادگیری ویژه می پردازد.
سهم هویت ، نیازهای بنیادی روانشناختی و متغیر های جمعیت شناختی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی دانش آموزان معلول جسمی – حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب دیدگی های جسمی- حرکتی به عنوان یک آسیب که یک یا بیش از یکی از فعالیت های عمده ی زندگی فرد را محدود می کند، تعریف شده است، این نوع آسیب دیدگی ها مانع بروز کارآمد توانایی های بدنی یا روانی در فرد می شوند. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش هویت، نیازهای بنیادی روان شناختی و متغیرهای جمعیت شناختی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی دانش آموزان آسیب دیده جسمی- حرکتی بود. روش بررسی به این صورت بود که نمونه ای آماری مشتمل بر 200 نفر از دانش آموزان با اختلال جسمی– حرکتی که به شیوه ی نمونه در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پرسشنامه های ابعاد هویت (AIQ-IV)(چیک، اسمیت و تروپ، 2003)، بهزیستی روان شناختی (کارول ریف،1980) و مقیاس نیازهای بنیادی روان شناختی (گاردیا، دسی و ریان، 2000) استفاده شد. داده ها با آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل داده ها نشان داد که هویت، نیازهای بنیادی روان شناختی و متغیرهای جمعیت شناختی می تواند بهزیستی روان شناختی دانش آموزان با آسیب دیدگی جسمی – حرکتی را پیش بینی کند (001/0P<)، (005/0P<). در آخر می توان نتیجه گرفت که مؤلفه های هویت، نیازهای بنیادی روان شناختی و متغیرهای جمعیت شناختی عامل اثرگذاری در ایجاد بهزیستی روان شناختی دانش آموزان با آسیب دیدگی جسمی– حرکتی است.
تاثیر روش های ارتباطی جایگزین و مکمل بر زبان و رفتار اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش کودکان با اختلال طیف اتیسم برای معلمان و والدین امری چالش برانگیز است، زیرا این کودکان دارای نقایص آشکاری در حوزه زبان و رفتارهای اجتماعی هستند. یکی از مهم ترین اهداف برنامه های مداخله ای برای کودکان با اختلال طیف اتیسم ارایه روشی برای ارتباط کاربردی و تامین فرصت هایی برای تمرین این مهارت هاست. برای برخی از کودکان دارای اختلال طیف اتیسم استفاده از نظام ارتباطی که دربرگیرنده روش های بیان جایگزین و مکمل باشد، ضروری است. برای این پژوهش آزمایشی، 8کودک با اختلال طیف اتیسم 9 تا 12ساله از مدارس استثنایی شهر بمبئی انتخاب شدند. هدف اصلی این پژوهش تعیین کارآیی برنامه زبان آموزی و واژگان ماکاتون (نوعی نظام ارتباط جایگزین و مکمل) بر رشد زبان و رفتار اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم است. 12جلسه مداخله زبانی با استفاده از روش نظام ارتباط جایگزین و مکمل برای آزمودنی ها در نظر گرفته شد. سنجش میزان کارایی این برنامه با استفاده از ابزار ارزیابی زبان برای کودکان با اختلال طیف اتیسم و مقیاس نمره گذاری رفتار اجتماعی انجام شد. هنگامی که پژوهشگر ارزیابی زبان برای کودکان با اختلال طیف اتیسم را اجرا می کرد، معلم کلاس از مقیاس نمره گذاری رفتار اجتماعی به عنوان سیاهه رفتار اجتماعی استفاده کرد. مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشانگر تفاوت معنادار در زبان و رفتار اجتماعی بود، بنابراین استفاده از نظام ارتباط جایگزین و مکمل بر رشد زبان ادراکی و بیانی تاثیر مثبت دارد، همچنین استفاده از این روش در تقویت رفتار اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم نیز موثر است.
تدوین برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ، به روز رسانی، توجه پایدار) و ارزیابی میزان اثربخشی آن برکاهش نشانه های کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزش بازداری پاسخ ، توجه پایدار و به روز رسانی و بررسی تأثیر آن بر نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی کودکان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در سال تحصیلی 95- 96 مدارس منطقه 1 ، منطقه 4 و کلینیک روان شناسی منطقه3 تهران بود. بعد از انتخاب 30 آزمودنی واجد شرایط به عنوان نمونه پژوهش، به شیوه تصادفی 15 کودک در گروه آزمایش و 15 کودک در گروه گواه قرار گرفتند. به منظور بررسی نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی کودکان از پرسش نامه تشخیصی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و برای ارزیابی کارکرد های اجرایی کودکان از آزمون های ان بک ، (CPT) ، آزمون برو- نرو استفاده شد. این برنامه توسط پژوهشگران طراحی شد و کودکان گروه آزمایشی در این برنامه16 جلسه ایی شرکت کردند و کودکان گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تی نشان داد که بین میانگین نمره های گروه آزمایشی و گواه در نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که برنامه آموزشی بازداری پاسخ، توجه پایدار و به روز رسانی باعث کاهش معنی دار نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در کودکان گروه آزمایشی شده است.
تأثیر واقعیت درمانی بر استیگمای مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همة مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار در سال تحصیلی 1395-1396بود که تعداد 34 مادر دارای فرزند با ناتوانی های رشدی و ذهنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جایگزین شدند. آن گاه از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد.گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی طی10 جلسة 75 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. پس از انجام مداخله، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامة استاندارد استیگمای ریتشر و همکاران (2003) جمع آوری شد. سپس داده های جمع-آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های آن شامل بیگانگی، تایید تصورات قالبی، تجربة تبعیض اجتماعی، کناره گیری اجتماعی مادران کودکانِ دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی موثر است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس-آزمون، به طور معناداری استیگمای کمتری داشتند)001/0(p