کودکان استثنایی (پژوهش در حیطه کودکان استثنایی)
کودکان استثنایی سال هجدهم بهار 1397 شماره 1 (پیاپی 67) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی های شناختی (بازی های مبتنی بر کارکردهای اجرایی) بر توجه و بازداری پاسخ در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی است. روش: در این پژوهش که از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد، 20 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی که از طریق نمونه گیری هدف مند انتخاب شده بودند، به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 10 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طیّ 12 جلسه 60 دقیقه ای به مدت یک ماه و نیم (شش هفته) در دوره درمانی بازی های شناختی شرکت کردند. برای سنجش عملکرد توجه، از خرده مقیاس خطای حذف آزمون عملکرد پیوسته TOVA ، و برای ارزیابی عملکرد بازداری پاسخ از خرده مقیاس خطای ارتکاب آزمون عملکرد پیوسته TOVA استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش نیز با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده های حاصل از خرده مقیاس خطای حذف و خطای ارتکاب آزمون عملکرد پیوسته TOVA نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، پس از شرکت در مداخله، در نتایج آزمون از نظر آماری تفاوت معناداری دارد. نتیجه گیری: بازی های شناختی منجر به بهبود عملکرد توجه و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال ریاضی می شود.
نقش تعامل والد-کودک و الگوی پردازش حسی در پیش بینی مشکلات درونی سازی و برونی سازی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعامل والد-کودک و الگوی پردازش حسی در تشخیص مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان بود. روش : در قالب یک طرح همبستگی، 120 دانش آموز ابتدایی 11 و 12 ساله (67 دانش آموز پسر و 53 دانش آموز دختر)، از طریق روش نمونه گیری خوشه ای از 9 مدرسه مناطق 1، 9 و 18 شهر تهران انتخاب شدند. در مرحله بعد، 69 کودک با مشکلات درونی سازی و برونی سازی به وسیله سیاهه رفتاری کودک ( CBCL ) شناسایی شده و در تحلیل نهایی در دو گروه خالص درونی سازی (20نفر) و برونی سازی (20نفر) قرار گرفتند. همچنین، پرسشنامه تعامل والد-کودک و نیم رخ پردازش حسی تکمیل شد. برای تحلیل نتایج از تابع تشخیص استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که جستجوی حسی، قوی ترین رابطه را با تابع حاضر داشت و توانست گروه برونی سازی را از گروه درونی سازی متمایز کند، اما قدرت تمایزگذاری سه متغیر دیگر (به ترتیب شامل حساسیت حسی، اجتناب حسی، و تعارض در رابطه والد-کودک) ضعیف تر بود. به عبارتی، جستجوی حسی، سبک غالب پردازش حسی در کودکان دارای مشکلات برونی سازی، و سبک غالب پردازش حسی در کودکان دارای مشکلات درونی سازی نیز به ترتیب حساسیت حسی و اجتناب حسی بود. همچنین، کودکان دارای اختلالات برونی سازی، تعارض بیشتری در رابطه با والد داشتند. نتیجه گیری : طبق نتایج این پژوهش می توان گفت تمرکز درمان روی الگوی پردازش حسی کودکان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی، آموزش والدین درباره این گونه تفاوت های فردی، همچنین افزایش تعامل مثبت و آموزش حل تعارض به والدین در کاهش مشکلات رفتاری- هیجانی کودکان مؤثر است.
مقایسه سلامت روان، سرمایه روان شناختی و صمیمیت زناشویی در مادران کودکان کم شنوا، ناتوانی های هوشی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف مقایسه سلامت روان، سرمایه روان شناختی و صمیمیت زناشویی در مادران کودکان کم شنوا، ناتوان هوشی و عادی انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادران کودکان کم شنوا (50 نفر)، ناتوان هوشی (50 نفر) و عادی مراکز نگهداری و مدارس ابتدایی شهر خوی در آذرماه سال 1395 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 120 نفر (40 نفر برای هر گروه) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های سلامت عمومی ( GHQ )، سرمایه روان شناختی لوتانز ( PCQ ) و مقیاس صمیمیت زناشویی ( MIS ) را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS (نسخه 21) با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری ( Manova ) و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه به همراه آزمون تعقیبی شفه انجام شد. یافته ها : تحلیل داده ها نشان داد که بین مادران کودکان ناتوان هوشی و کم شنوا با مادران کودکان عادی از نظر سلامت روانی کل (20/12 F= ، 0001/0 P= ) و سرمایه روان شناختی (362/14 F= ، 0001/0 P= )، تفاوت معنی داری از نظر آماری وجود دارد. ولی بین صمیمیت زناشویی (603/0 F= ، 010/0 P= ) مادران کودکان کم شنوا، ناتوان هوشی و عادی تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری : مادران کودکان ناتوان هوشی و کم شنوا، سلامت روانی و سرمایه روان شناختی پایین تری نسبت به مادران کودکان عادی دارند، ولی مادران هر سه گروه از صمیمیت زناشویی یکسانی برخوردارند.
اثر پسخوراند مهارخودی و فراوانی آن بر یادگیری حرکتی کودکان دارای اختلال شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثر پسخوراند مهارخود و فراوانی آن بر یادگیری بوده است . روش: در این تحقیق 48 آزمودنی به تولید یک نیروی معین به وسیله نیروسنج پرداختند. دانش آموز براساس امتیازات پیش آزمون در آزمایش اول برحسب نوع کنترل، پسخوراند مهارخود و جفت شده (غیر مهارخود) به دو گروه 12 نفری همگن تقسیم شدند و در آزمایش دوم براساس وضعیت فراوانی پسخوراند، فراوانی پسخوراند 30 % و فراوانی پسخوراند آزاد در دو گروه 12 نفری همگن قرار گرفتند . آزمودنی ها در 6 سری 10کوششی به تولید نیروی معینی پرداختند. آزمون های یادداری و انتقال، 24 ساعت بعد از مراحل تمرینی به عمل آمد. روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد در هر دو آزمایش در مرحله اکتساب همه گروه ها پیشرفت داشته اند. در آزمون اکتساب در آزمایش اول و دوم تفاوتی مشاهده نشد. در هر دو آزمایش در آزمون یادداری اثر معناداری مشاهده شد و برتری با گروه های مهارخود و مهارخود با فراوانی آزاد بود. همچنین، در آزمون انتقال در آزمایش اول گروه مهارخود و در آزمایش دوم گروه مهارخود فراوانی آزاد عملکرد بهتری داشتند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که پسخوراند مهارخود باعث بهبود عملکرد می شود. همچنین، اِعمال محدودیت در پسخوراند مهارخودی به میزان 30 درصد به بهینه شدن عملکرد کمکی نمی کند.
اثربخشی مداخله گروهی مهارت های اجتماعی مبتنی بر برنامه دی روزیر1 در بهبود ارتباط، همکاری، ابراز وجود و همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان مداخلات گروهی مهارت های اجتماعی مبتنی بر برنامه دی روزیر بر بهبود ارتباط، همکاری، ابراز وجود و همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم صورت گرفت. روش: طرح این پژوهش تک آزمودنی (طرح معکوس A-B-A ) بوده است. با استفاده از نمونه گیری هدف مند، سه دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اتیسم انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس بهبود مهارتهای اجتماعی ( SSIS )، خط پایه در حیطه های مورد نظر ترسیم شد. جلسات درمانی براساس برنامه آموزش مهارت های اجتماعی دی روزیر طی 20 جلسه (هفته ای یک جلسه، به مدت 40 دقیقه) برگزار شد. مقیاس بهبود مهارتهای اجتماعی ( SSIS ) حین درمان و پس از هر سه جلسه آموزشی تکمیل شد. برای پیگیری نتایج آموزش، یک ماه بعد نیز این پرسشنامه توسط مربی دانش آموزان تکمیل شد. یافته ها: براساس نتایج تحلیل دیداری داده ها این برنامه در زمینه بهبود مهارت همکاری، ارتباط، ابراز وجود مؤثر بوده است. در ارتباط با متغیر همدلی این برنامه برای آزمودنی شماره 3 مؤثر نبوده و نیاز به بررسی های بیشتر وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه دی روزیر در بهبود مهارت های اجتماعی است. ماهیت مداخله گروهی و ایجاد فرصت تمرین و دریافت بازخورد می تواند رشد مهارت های اجتماعی را در کودکان مبتلا به اتیسم تسهیل کند.
بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی با توسعه منطقه تقریبی رشد در بستر نمایش خلاّق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعال ی با توسعه منطقه تقریبی رشد بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس شرایط پزشکی (آیا کودک دارو مصرف می کند یا خیر؟) و پس از رضایت والدین، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند . گروه اول (کنترل) با روش سخنرانی و گروه دوم (آزمایش) با روش نمایش خلاّق آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سنجش سازگاری اجتماعی محقق ساخته با 28 سؤال در طیف لیکرت بود. پرسشنامه مذکور 4 حیطه سازگاری کودکان شامل: الف) مشارکت در کار گروهی، ب)رعایت حقوق دیگران، ج) اعتقاد به ارزش ها و اصول اخلاقی گروه یا جامعه و د) تعهد و احترام به خانواده و دوستان را موردسنجش قرار می داد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان تأثیر روش آموزش سخنرانی و روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی (در هر 4 حیطه) کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی ، تفاوت معناداری به نفع روش نمایش خلاّق وجود دارد (05/ p £ . ). نتیجه گیری: برای بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی، بهتر است از روش آموزش نمایش خلاّق نسبت به روش سخنرانی بیشتر استفاده شود.
تأثیر یک دوره تمرینات برای تونیک بر رشد مهارت های حرکتی کودکان کم توان هوشی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات برای تونیک بر مهارت حرکتی کودکان کم توان هوشی آموزش پذیر بود. روش: در این مطالعه نیمه آزمایشی از بین دانش آموزان پسر کم توان هوشی آموزش پذیر که دارای سن تقویمی 7 تا 10 سال و فاقد هر نوع بیماری خاص و محدودیت حرکتی بودند، 30 نفر انتخاب شدند. پس از همتا سازی براساس سن، قد و وزن، به صورت تصادفی در دو گروه همسان کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین برای تونیک به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 60 دقیقه ای انجام گرفت. در پیش آزمون و پس آزمون برای ارزیابی مهارت حرکتی آزمودنی ها، از آزمون اولریخ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین دو گروه کنترل و آزمایش وجود ندارد، درحالی که در گروه آزمایش از نمرات پیش آزمون تا پس آزمون تفاوت معنادار مشاهده شد . درواقع، تأثیر تمرین برای تونیک بر مهارت حرکتی مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، به نظر می رسد تمرینات برای تونیک بتواند در رشد حرکتی کودکان کم توان هوشی کمک کننده باشد.
تبیین تاب آوری شغلی معلمان دانش آموزان استثنایی: بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش در راستای بررسی تاب آوری شغلی معلمان مدارس استثنائی، بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمام معلمان مدارس استثنائی استان مازندران بود. از بین آنان، 200 معلم مدارس استثنائی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه تاب آوری شغلی معلمان آموزش ویژه (سوتومایور، 2012)، پرسشنامه مقابله با موقعیت استرس زا (اندلر و پارکر، 1990)، و پرسشنامه دینداری نسخه ۱۵ (هوبر و هوبر، ۲۰۱۲ ) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد سبک مقابله ای مسئله مدار به صورت مثبت و سبک مقابله ای هیجانی به صورت منفی، بر تاب آوری شغلی معلمان مؤثر بوده است و بین باور مذهبی و تاب آوری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، تمام ابعاد باور مذهبی با سبک مقابله ای (مسئله مدار) رابطه مثبت و معنادار داشته است. براساس یافته ها، باورهای مذهبی توانسته است نقش واسطه ای بین سبک مقابله ای و تاب آوری ایفا کند. نتیجه گیری: با آموزش سبک مناسب مقابله ای به معلمان، می توان تاب آوری شغلی آنان را افزایش داد که این امر منجر به بهبود کیفیت تدریس و بالطّبع افزایش توانایی دانش آموزان می شود.
اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تاب آوری مادرانِ کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحمل و تاب آوری هنگام رویارویی با مشکلات متعددی که مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی / بیش فعالی با آن روبه رو هستند، در سلامت آن ها و فرزندانشان نقش بسیار مهمی ایفا می کند و شناسایی روش های آموزشی که بتواند این توانایی ها را در آن ها ارتقا بخشد، بسیار ضروری است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش هوش معنوی بر میزان تاب آوری مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی / بیش فعالی بود. روش: در این پژوهش که از نوع نیمه تجربی است، تعداد 30 نفر از مادرانی که به مراکز خصوصی شهر اهواز مراجعه کرده بودند، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های هر دو گروه از نظر تاب آوری مورد سنجش پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند و گروه آزمایش فقط تحت آموزش هوش معنوی قرار گرفت. داده های آزمون ها به روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد که آموزش هوش معنوی موجب افزایش نمره آزمودنی های گروه آزمایش در مقیاس تاب آوری شد. همچنین، تفاوت میانگین نمره تاب آوری در پس آزمون دو گروه کنترل و آزمایش در سطح (001/ 0 (p= معنی دار بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که با آموزش هوش معنوی در گروه آزمایش، نمره افراد در متغیر تاب آوری افزایش یافته است و آموزش هوش معنوی بر ارتقای تاب آوری مادران کودکان کم توجه / بیش فعال مؤثر بوده است.
آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی به دانش-آموزان با نیازهای ویژه: مطالعه ای مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از این مقاله، مطالعه و بررسی فرایند آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی به دانش آموزان با نیازهای ویژه ( آسیب شنوایی، آسیب بینایی، طیف اتیسم، ناتوانی هوشی، ناتوانی ویژه یادگیری، مشکلات ارتباطی-زبانی، اختلالات رفتاری هیجانی، معلولیت جسمی-حرکتی، و چندمعلولیتی) و ارائه راهبردهایی برای تسهیل و تسریع این فرایند است. روش : در پژوهش حاضر، با روش توصیفی – تحلیلی و جستجو در منابع اینترنتی موجود در گوگل پژوهشگر، پرتال جامع علوم انسانی، و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، متون و مقاله های مرتبط از سال های 1964 تا 2017 مورد بررسی قرار گرفت. سپس، منابع مرور، تحلیل، و مقوله بندی شدند. یافته ها و نتیجه گیری : برای هر گروه از این دانش آموزان، راهبردها و روش های خاصی برای آموزش زبان خارجی وجود دارد. برای نمونه می توان به استفاده از رویکرد دیداری برای آموزش واژه (برای گروه آسیب دیده شنوایی)، استفاده از متن چاپی یا خط بریل انگلیسی (برای گروه آسیب دیده بینایی)، تکرار فعالیت ها (برای گروه طیف اتیسم)، استفاده از رویکرد های ارتباطی، واژه محور، و پاسخ فیزیکی کامل (برای دانش آموزان دارای ناتوانی هوشی)، استفاده از روش چندحسی و روش آگاهی واجی (برای دانش آموزان دارای ناتوانی ویژه یادگیری)، استفاده از تکنیک های گفتاردرمانی و تعدیل محتوای آموزشی (برای دانش آموزان دارای مشکلات ارتباطی-زبانی)، استفاده از برنامه های مداخله ای رفتاری در کلاس همزمان با برنامه های آموزش زبان (برای دانش آموزان دارای اختلال رفتاری-هیجانی)، تسهیل دسترسی به تجهیزات آموزشی (برای دانش آموزان دارای معلولیت جسمی-حرکتی)، و تأکید بر ارتباط کلی و توانایی های سازشی (برای دانش آموزان چندمعلولیتی) اشاره کرد. برنامه آموزش زبان انگلیسی به دانش آموزان با نیازهای ویژه در ایران باید متناسب با توانایی های آنها طراحی شود. در نتیجه، متناسب سازی، بومی سازی، و ارائه حمایت های آموزشی ضروری است.